فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
بهنوش بختیاری: در رفاقت کم نگذاشتم
«رالی ایرانی» اولین فیلم – مسابقه ایرانی است که در ژانر reality shows ساخته می شود. بهنوش بختیاری یکی از بازیگرانی است که در این مسابقه همراه بوده، او یکی از تجربه های عجیبش را با ما در میان می گذارد
علیرضا تهرانی در مورد اینکه آیا این مسابقه ادامه پیدا می کند یا نه به تماشا می گوید: «ما قصدمان ادامه این مجموعه است. از همان ابتدا قرار بر این بود که این اتفاق ادامه دار باشد و سعی داریم هر چه زودتر ادامه این مجموعه را کلید بزنیم اما متاسفانه به دلی لنامنظم بودن پخش که تقصیر گروه تولید هم نبود، این اتفاق عقب افتاد. ما به خاطر توزیع خوب و استقبال بالایی که مردم داشتند، سعی می کردیم این سی دی برسد و بعدا قسمت بعدی را آماده کنیم. خوبی گروه این بود ما سه قسمت را آماده و تدوین کردیم و بعد شروع به توزیع کردیم، این نکته به این معنی است که ما مشکلی برای تدوین نداریم و فکر می کنم بالغ بر هفت یا هشت ماه طول کشید تا ما این فیلم را تدوین و آماده کنیم.
اینکه ادامه پیدا کند، خواسته قلبی ما هم هست. امیدواریم با اتفاقاتی که در حال افتادن است، کمک بزرگی از طریق وزارت ارشاد بشود و حمایتی برای ادامه ساخت آن فراهم شود. این حمایت می تواند برای صدور مجوز یا تایید فیلم باشد که تا به حال این اتفاق هم افتاده است. ما توقعمان این است که کارها سریع تر پیش رود و ما نسبت به قبل دلگرم تر کار را ادامه دهیم.»
با این تفاسیر هنوز هیچ کاری برای ادامه این کار انجام نشده است و حتی بازیگران هم انتخاب نشده اند، تهرانی در مورد ادامه کار می گوید: «در حال حاضر هیچ کاری برای ادامه دادن این پروژه انجام نشده است، حتی با بازیگرها هم صحبت نکرده ایم. شایعه شده بود که ما قرارداد جدید هم بسته ایم، حتی صحبت از حضور یک تهیه کننده جدید در تلویزیون ادعا کردند که این مجموعه را ادامه می دهند. باید بگویم که سعید ابوطالب به عنوان طراح، نویسنده و تهیه کننده، مالکیت حقوقی و معنوی این کار را دارند. یک سرمایه گذار خصوصی هم داشتیم و هیچ ارتباطی به هیچ ارگانی نداریم.»
دو قسمت از این مسابقه تا به حال منتشر شده و قسمت سوم و نهایی آن هنوز منتشر نشده است. علیرضا تهرانی می گوید قسمت آخر از این مجموعه شنبه هفته آینده منتشر می شود. «اتفاق جالبی که در این مورد این مجموعه افتاده است، این بود که ما از شمال تا جنوب کشور بیننده داشتیم. این یکی از اتفاق هایی بود که ما را دلگرم می کرد. ما از این نکته خیلی خوشحال بودیم که مردم همیشه قرار نیست از فیلم هایی که پایان بندی خوب دارند استقبال کنند. ما در این مجموعه وارد ژانری شدیم که شاید در ابتدا برای مخاطبان خیلی ملموس نبود اما بعد از قسمت دوم، اقبال خیلی خوبی از طرف مخاطبان داشتیم. قسمت آخر از این مجموعه شنبه هفته آینده در بازار منتشر و برنده نهایی مشخص می شود.»
در رفاقت کم نگذاشتم
بهنوش بختیاری یکی از بازیگرانی است که در این مسابقه همراه بوده، او یکی از تجربه های عجیبش را با ما در میان می گذارد: «رالی ایرانی یک برنامه مستند بود و از صفر تا صد به طور واقعی اجرا شد و ما بدون هیچ تفکر و ذهنیتی وارد این مسابقه شدیم و نمی دانستیم که قرار است چه بلایی سر ما بیاید و کجا قرار است برویم. هر گروهی دو فیلمبردار داشتندن که لحظه ها فیلمبرداری می شد. در آن لحظه ما کارگردان نداشتیم. یعنی خودمان، خودمان را کارگردانی می کردیم.
آرش معیریان در جایی که ما سه گروه به هم می پیوستیم، حضور داشتند خیلی اکشن و مهیج بود و این سه روز برای ما خیلی به یاد ماندنی شد. هفتاد و دو ساعت با یک مبلغ خیلی کم، سه کنسرو غذا و یک سختی وحشتناک که در فیلم اصلا حس نمی شود؛ چرا که ما شاد و کاملا قوی این کار را اجرا می کنیم. خیلی ها فکر می کنندکه به ما خیلی خوش گذشته. به خاطر دارم که جایی از سختی زیاد من گریه ام گرفت. من آدم خیلی خطرپذیری نیستم اما خب رفیقم الناز شاکر دوست بودم و در راه رفاقت همه چیز را گذاشتم. رالی خیلی تجربه خطرناکی بود و برای ما خطر مرگ هم داشت.»
ویدیو مرتبط :
عکس های جدید بهنوش بختیاری
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داستان رفاقت بهنوش بختیاری و الناز شاکردوست
آخرین کارهایی که بهنوش بختیاری انجام داده، کدامها بوده؟ چه کتابی خوانده؟ چه فیلمی دیده یا حتی چه غذایی درست کرده؟ در این مصاحبه به شما خواهد گفت.
خیلیها هستند که دلشان میخواهد بدانند به تازگی در زندگی هنرمند مورد علاقهشان چه خبرهایی است، چه اتفاقاتی افتاده و چه کارهایی انجام داده است. در صفحات «آخرینها» قرار نیست راجع به موضوعات حرفهای حرف بزنیم. قرار است هر موقع پای صحبتهای هنرمندی نشستیم از زندگی روزمرهاش بپرسیم. از همه کارهایی که این اواخر انجام داده است. این شماره هم سراغ بهنوش بختیاری و آخرین کارهایی که انجام داده رفتیم.
گاهی تلخ، گاهی شیرین
فیلمی که الان سر فیلمبرداریاش هستی سینمایی است یا تلویزیونی؟
سینمایی است. یک کار درام و کاملا جدی است. فیلمی به نام «گاهی تلخ گاهی شیرین» که من نقش اصلی را در آن دارم. در واقع این اولین بار است که در یک کار جدی نقش اصلی را بازی میکنم. فکر میکنم برایم موقعیت خیلی خوبی شود. کارگردانش هم آقای عابدینی است.
آخرین فیلمی که خودت دیدی چی بود؟
(میخندد) شاید گفتنش خندهدار باشد اما چند شب پیش یک فیلم جدید از آرنولد دیدم! به نظرم فیلم اکشن، تارانتینوی و خیلی باحال بود. من هم دوست داشتم ببینم آقای آرنولد بعد از این همه سال که کار نکرده چه چیزی ساخته است. دیدم یک اکشن خیلی بامزه ساخته! خیلی اکشن جالبی است.
اسمش را یادت هست؟
نه متاسفانه. راستش چون خیلی زیاد فیلم میبینم اسم ها یادم نمیماند.
برای اولینبار نقش جدی بازی میکنم
پس فیلم باز هستی؟
آره به شدت! در هر شرایطی باید شبی یک فیلم را ببینم! برایم مثل اعتیاد میماند! علت اینکه یک وقتهایی هم صبحها خواب می مانم همین است! یک فیلم از اودری توتو(بازیگر فیلم آملی) و فیلم پارکر را هم از جنیفر لوپز دیدم.
از فیلمهای ایرانی کدام را اخیرا دیدهای؟
انتهای خیابان هشتم از علیرضا امینی.
چطور بود؟
بد نبود. خوب بود.
اهل تئاتر هم هستی؟
آره هستم. منتها این روزها به دلیل ترافیک و مشغله زندگی تئاتر رفتن خیلی برایم سخت شده است.. روزهایی که در خانه هستم به کارهای اضافی و خواب میرسم. ولی خب قبلا خیلی تئاتر میرفتم. آخرین کاری که دیدم هم ویتسک بود.
دوستش داشتی؟
خیلی! بینظیر بود! جزو دیدنیترین کارهایی بود که در این مدت دیدهام.
آخرین چیزی که خریدم
آخرین باری که رفتی خرید کی بود؟
دیشب!مانتویی برای کارم در نظر گرفته بودند که به نظرم آمد اگر خودم یک چیزی به سلیقه خودم بگیرم بهتر است؛ حداقل سایز و اندازهام را میدانم. ترجیحا باید رنگش تیره بود برای همین هم خودم رفتم چیزی خریدم که حداقل به تنم بنشیند. برای همین رفتم و مانتو خریدم.
برای دوستانم جان میدهم
آدم دوستبازی هستی؟
خیلی زیاد! اصلا زندگی من دوستانم هستند!
آخرین باری که یك دوست خیلی صمیمی را دیدی چند وقت پیش بود؟
تقریبا یک ماه پیش بود. البته من دوستان صمیمی خیلی زیادی دارم؛ رفیق بازم دیگر! همه میدانند که من خیلی دوستانم را دوست دارم، برایشان جان میدهم و هر کاری هم از دستم بربیاید برایشان انجام میدهم. آنها هم همین جور هستند. قبلا یک دوست بد داشتم ولی الان همه آنها خوب هستند.
در سینما با کی از همه صمیمیتر هستی؟
الناز شاکردوست صمیمیترین دوستم است.
از بعد از «رالی ایرانی» یا قبل از آن؟
قبل از آن. خیلی سال است که ما با هم دوست هستیم، خیلی صمیمی و بیکلک! خیلی هم همدیگر را دوست داریم. خدا را شکر برای هم فیلم بازی نمیکنیم، حسودی نمیکنیم و با هم مهربان هستیم.
الناز را آخرین بار کی دیدی؟
خیلی وقت است که او را ندیدهام. هم او سر کار بوده هم من. وقتی سر کار هستیم نمیشود دیگر. مگر اینکه برویم سر لوکیشن همدیگر را ببینیم. شب هم که میآییم دیگر نای حرف زدن نداریم و باید بخوابیم.
داستانهای کوتاهی که چسبیدند
آخرین کتابی که خواندی چه کتابی بود؟
«زندگینامه تایید نشده» را خواندم. هم اسمش و هم خود کتاب یک مقدار عجیب و غریب هستند. یعنی وقتی کتاب را خواندم زیاد نفهمیدم (میخندد) از این طرحهای جدید نویسندگی است.
پس سؤالم را این طوری میپرسم، آخرین کتاب خوبی که خواندی چی بود؟
مجموعه داستانهای کوتاه ایرانی، یکسری داستان از ابراهیم نادری، گلی ترقی، صادق هدایت، ابراهیم فصیح و آلاحمد بود که همه در دو جلد گرد هم آمده بودند. چند وقت بود داستان کوتاه نخوانده بودم. این کتاب را دوست داشتم و خیلی بهم چسبید. «مترجم دردها» را هم خواندم.
از جومپا لاهیری؟
آره. خیلی کتاب قشنگ و بچسبی بود. موضوعش هم زنانه بود و خیلی دوستش داشتم.
گزارشگری فوتبال کردم!
اهل ورزش هستی؟
نه متاسفانه ولی این روزها مجبوری برای کارم نرمش میکنم! البته شنا دوست دارم و گاهی وقتها هم شنا میکنم ولی عاشق فوتبالم! فوتبال هم که برای خانمها باشگاه ندارد. البته خودمان تصمیم داریم یک کارهایی کنیم! قرار است که من خودم تحت نظر یک مربی قرار بگیرم تا بتوانیم برای بچههای کوچک مدرسه فوتبال بزنیم. الان هم یک گزارشگری فوتبال برای کودکان و نوجوانان کردهام که به زودی میآید. خیلی قشنگ شده و همه خیلی از آن راضی بودند!
گزارشگری فوتبال؟ کدام تیمها؟
گزارشگری یک انیمیشن بود برای بچهها. منتها به صورت خیلی جدی گزارش کردهام. برای من تجربه خیلی جالبی بود. ما کمکم داریم راه را برای فوتبال خانمها و بچهها باز میکنیم تا اگر دوست داشته باشند بتوانند بازی کنند.
ماندگارترین سفر، رالی ایرانی
آخرین سفری که رفتی کجا بود؟
زیاد به سفرهای کوتاه یک روزه میروم. فکر میکنم آخرین سفری که رفتم رامسر بود.
جایی که در ذهنت مانده باشد چطور؛ جایی که دلت بخواهد آن را به بقیه هم پیشنهاد بدهی؟
ماندگارترین خاطره سفر رالی بود. چون با دوستان خوبمان این طرف و آن طرف رفتیم. یک سفر هم به یاسوج رفته بودم که خیلی طبیعت زیبایی داشت و خیلی دوستش داشتم.
کدوی سرخ شده و نمک جواب میدهد!
آشپزی کردن را دوست داری؟
خیلی! خانه باشم آشپزی میکنم ولی به خدا وقتش را ندارم! (میخندد) اگر خانه باشم و بتوانم حتما یک غذای خوشمزه درست میکنم.
آخرین غذایی که درست کردی چی بود؟
غذای چینی بود.
آخرین باری که دلت هوس چیزی کرد، کی بود؟
من که هر روز مثل این خانم های باردار در حال هوس کردن یک چیزی هستم! از آن جایی که همه احساسات من رو میدانند که خیلی بالا و پایین ندارم همه چیز هر روز در زندگیام هست! جایتان خالی هوس کدو و بادنجان خالی کرده بودم. سرخ کردم و با نان سنگک خوردم. سرخ کردهاش با نمک خیلی جواب میدهد!
از دست یک خبرنگار عصبانی شدم
آخرین باری که از ته دل خندیدی؟
شاید خیلی وقت پیش بود. چند هفته پیش در یک دور همی دوستانه كمی گفتیم و خندیدیم وخوش گذشت ولی خندیدن هر روز هست. من خودم آدم خنده رو و شادی هستم. هر جا هم که میروم دوست دارم بخندم و شاد باشم و به محیط هم شادی بدهم ولی فضای فیلمی که الان دارم بازی میکنم آنقدر غمگین است که مرتب موسیقی غمناک گوش میکنم تا وارد حیطه شادی نشوم. دلم میخواهد که فعلا از شادی فاصله بگیرم چون موقع بازی در آدم نمود پیدا میکند. نمیخواهم برای این فیلم شاد باشم.
آخرین باری که از دست کسی خیلی عصبانی شدی و حتی دلت خواست سرش داد بزنی چه کسی بود؟
از دست یک خانم خبرنگار بود (هر دو میخندیم).
این را هم بگو که من نبودم!
نه بابا (می خندد). البته سر آن خانم فریاد نکشیدم.هیچ وقت این کار را نمیکنم. یک اس ام اس به او دادم که چرا اینجوری برخورد میکنی!
مگر چطوری برخورد کرده بود؟
این خانم چند بار زنگ زد. پیام دادم که مثلا ساعت 8 به شما زنگ میزنم. ساعت 8 که شد 9، این خانم شروع کرد به دادن اساماسهای بد! گفت شما خیلی بیمسئولیت و بیتفاوت هستید! خیلی ناراحت شدم چون من آدم غیرمسئول و بیتفاوتی نیستم. من هم به او گفتم شما خیلی عجول هستید! داد و بیداد هم نکردم. خیلی جالب است که بعد از آن به طور عجیبی جفتمان با هم آشتی کردیم. هم من از اتفاقی که افتاده بود ناراحت بودم و هم او. البته او واقعا مقصر بود ولی هردویمان ناراحت بودیم که چرا با هم بد صحبت کرده بودیم..... / bartarinha.ir