فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

این ترانه بوی نان نمی دهد (قیصر امین پور)



اشعار قیصر امین پور, شعر و ترانه

این ترانه بوی نان نمی دهد
بوی حرف دیگران نمی دهد


سفره ی دلم دوباره باز شد
سفره ای که بوی نان نمی دهد


نامه ای که ساده وصمیمی است
بوی شعر و داستان نمی دهد :


با سلام و آرزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمی دهد


کاش این زمانه زیر و رو شود
روی خوش به ما نشان نمی دهد


یک وجب زمین برای بغچه
یک دریچه آسمان نمی دهد


وسعتی به قدر جای ما دو تن
گر زمین دهد ، زمان نمی دهد


فرصتی برای دوست داشتن
نوبتی به عاشقان نمی دهد


هیچ کس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمی دهد


هیچ کس به غیر ناسزا تو را
هدیه ای به رایگان نمی دهد


کس ز فرط های و هوی گرگ و میش
دل به هی هی شبان نمی دهد


جز دلت که قطره ای است بی کران
کس نشان ز بیکران نمی دهد


عشق نام بی نشانه است و کس
نام دیگر بدان نمی دهد


جز تو هیچ میزبان مهربان
نان و گل به میهمان نمی دهد


نا امیدم از زمین و از زمان
پاسخم نه این ، نه آن ... نمی دهد


پاره های این دل شکسته را
گریه هم دوباره جان نمی دهد


خواستم که با تو درد دل کنم
گریه ام ولی امان نمی دهد...

منبع:lat.blogfa.com


ویدیو مرتبط :
بوی ماه مدرسه : شاعر قیصر امین پور

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

لحظه های کاغذی:اثر مرحوم قیصر امین پور



خاطرات من, قیصر امین پور, شوق پرواز, شعر امین پور

 

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن

خاطرات بایگانی،زندگی های اداری

آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین 

سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری

با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته

خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری

صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری

عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی

پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری

رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری

روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری