فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
اول ربیع الاول؛ سالروز هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه
هجرت پیامبر از مکه به مدینه، مبدأ تاریخ مسلمانان است
اول ربیع الاول؛ سالروز هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه
هجرت حضرت محمد (ص) که گاهی به خلاصه هجرت نیز خوانده میشود، واقعهٔ هجرت حضرت محمد (ص)، پیامبر اسلام و همراهانش از شهر مکه به یثرب است که در سال ۶۲۲ میلادی/۱ قمری صورت گرفت. این واقعه منجر به ایجاد اولین حکومت اسلامی در یثرب (که بعداً مدینة النبی یا بهخلاصه مدینه نامیده شد) شد و به علت اهمیتش در اسلام مبدأ تاریخ مسلمانان در دو تقویم هجری شمسی و هجری قمری در این سال گرفته شده است.
هجرت و زمینههای آن
بیعت عقبه اول و عقبه دوم
در عربستان افراد زیادی به قصد تجارت و یا به جا آوردن حج در کعبه به مکه سفر میکردند. حضرت محمد (ص) از این موقعیت استفاده کرد و بختش را برای یافتن خانهای جدید برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین مذاکره ناموفق، در صحبت با تعدادی از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت. جمعیت عرب یثرب بدین جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی میکردند، با یکتاپرستی تا حدی آشنا بودند. گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با حضرت محمد (ص) پیمانی بستند که به «پیمان عقبه اول» شهرت یافت.
به گفته ابن اسحاق پیمان عقبه اول بین حضرت محمد (ص) و دوازده تن از اهل یثرب که بسیاری از آنان از «بنی النجار» اقوام مادری حضرت محمد (ص) بودند، منعقد شد. ابن اسحاق در ادامه بیان میکند که در آن زمان حضرت محمد (ص) اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود و با شروطی موسوم به «بیعةالنساء» با ایشان بیعت کرد و از قول برخی از انصار اینگونه نقل میکند که «ما با رسولالله بیعت کردیم بر شیوه بیعت زنان، تا به خداوند چیزی را شریک نگردانیم، دزدی نکنیم، زنا نکنیم، فرزندانمان را نکشیم، بهتان نزنیم و به طور آشکار گناه نکنیم. اگر وفا کردیم بهشت پاداش است و اگرنه، تصمیم با خداوند است: اگر خواست میبخشد و اگر خواست مجازات میکند».
به گفته ابن اسحاق، حضرت محمد (ص) قبل از بیعت عقبه اول اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود؛ او و مسلمانان به دعوت بسوی خداوند و صبر در برابر اذیت و آزار قریش و دشمنان فرمان داشتند. اما هنگامی که قریش همچنان به شدت و زیادهروی در آزار و اذیت و ظلم به مسلمانان ادامه داد، آنگاه آیات ۳۹ تا ۴۱ سوره حج اولین آیاتی است که به مسلمانان اجازه میداد تا با کسانی که به ایشان ظلم میکنند و از خانههایشان بیرون میکنند، بجنگند.
پیامبر پس از پیمان اول مصعب بن عمیر را به یثرب فرستاد تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد. او اولین نماز جمعه را در یثرب خواند و بسیاری از جمله سعد بن معاذ توسط او اسلام آوردند. بدین ترتیب در مدینه افرادی، تقریباً از تمامی قبایل، به آیین اسلام گرویدند تا آنجا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه جهت حج و ملاقات محمد به مکه آمدند. آنها او را به صورت مخفیانه و در شب ملاقات کرده و با او پیمانی بستند که به «پیمان دوم عقبه»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.
در پیمان عقبه دوم محمد پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همانطور که از زنان و فرزندانشان حمایت کنند، از او نیز پشتیبانی به عمل آورند. آنچه حضرت محمد (ص) به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید میجنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت هفتاد و سه مرد و دو زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس. پس از پیمان عقبه، حضرت محمد (ص) پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند قضیه هجرت به حبشه، قریش سعی کرد تا از خروج یاران حضرت محمد (ص) از مکه جلوگیری نماید ولی این تلاشها ناموفق بود و تقریباً تمامی مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.
طرح نقشه قتل پیامبر اکرم در گردهم آیی بزرگان قریش
مهاجرت مسلمانانِ مکّه به مدینه به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای رهایی از فشارهای مشرکان و ادامه روند اسلام آوردنِ مردم، منافع مشرکان قریش را تهدید می کرد. از همین رو چهل نفر از بزرگان قریش که سنّ هیچ یک، از چهل سال کم تر نبود، در محلّی به نام «دارُالنُدْوه» گرد آمدند. در این گردهم آیی، ابتدا ابوجهل پیشنهاد کرد که یک نفر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بکشد و چنانچه بنی هاشم به خون خواهی او برخیزند، ده دیه به آنها پرداخت شود.
فرد دیگری پیشنهاد حبس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و شخص دیگری تبعید وبیرون کردن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را از مکّه پیشنهاد دادند؛ ولی هیچ کدام از این پیشنهادها پذیرفته نشد. در این هنگام، کسی پیشنهاد داد که از هر قبیله، مردی دلاور انتخاب شود و سپس به اتّفاق، با شمشیرهایشان بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حمله کنند و او را در بسترش، شبانه به قتل برسانند که در این صورت، عشیره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم توانایی مقابله با تمام قبیله ها را نخواهند داشت و لاجَرَم به دیه او راضی می شوند. این پیشنهاد پذیرفته شد. افرادی مشخصّ شدند و زمان اجرای نقشه، شب اوّل ربیع الاوّل مقرّر شد.
آگاه شدن پیامبر اکرم (ص) از نقشه مشرکان
حضرت علی علیه السلام درباره چگونگی اطّلاع یافتن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از نقشه مشرکان می فرماید: «... جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد و او را از نقشه، آگاه ساخت. [هم چنین [او را از شبی که آنان گِرد هم می آیند و از ساعتی که بر بسترش هجوم می آورند، خبر داد. [سپس [پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را به بیرون رفتن از خانه به سوی غار در وقت معیّن، فرمان داد». خداوند در آیه سی ام از سوره انفال درباره تدبیر خود برای نجات پیامبرش، می فرماید: «[به خاطر بیاور [هنگامی را که کافران نقشه می کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند یا [از مکّه] خارج سازند. آنها چاره می اندیشندند، خدا هم تدبیر می کرد و خدا بهترینِ چاره جویان و تدبیرکنندگان است».
همراهان پیامبر(ص) که از مکه به مدینه مهاجرت کردند به مهاجرین شهرت یافتند
کفّار قریش در جست وجوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
کفّار قریش برای اجرای نقشه قتل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شبانه خانه او را محاصره کردند و صبح دم بر آن یورش بردند. امّا حضرت علی علیه السلام را در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم یافتند و از هجرت پیامبر علیه السلام مطّلع شدند. آنها تمام توان و امکانات خود را برای یافتن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به کار گرفتند. تنها ابوجهل، صد شتر با ارزش را به عنوان جایزه یابنده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم یا خبردهنده از مخفیگاه ایشان، قرار داد.
قریشیان از بهترین ره یاب آن ناحیه ـ که «ابو کرزه» نام داشت ـ استفاده کردند. او ردّ پای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را تا در غاری که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن بود، دنبال کرد. امّا کفّار با دیدن تار تنیده بر دهانه های غار و لانه کبوتر در پایین آن، از رفتن به درون آن صرف نظر کردند و این چنین جان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از خطر مصون ماند. کفّار سه روز در پیِ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بودند و چون او را نیافتند، از جست وجو دست کشیدند.
هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به مدینه از غار ثور
یک شب پس از آن که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خانه خویش را ترک کرده و به غار ثور (در جنوب مکّه) رفته بود، حضرت علی علیه السلام و هندبن ابی هاله، به خدمتش رسیدند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به علی علیه السلام فرمان داد که برای هجرت به مدینه، برای ایشان و همراهانشان شتر بخرد. در این هنگام ابوبکر اظهار داشت که من قبلاً چنین کرده ام. هرچند ابوبکر اصرار داشت که شترانش را رایگان، در خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بگذارد، امّا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شترها را از او خریدند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسیدگی به تمام امورش در مکّه و بازگرداندن امانت های مردم را به حضرت علی علیه السلام سپردند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سه روز در غار ثور ماندند و روز چهارم به همراه ابوبکر و غلام او (عامر بن فُهیره) روانه مدینه شدند.
چرا پیامبر(ص) برای هجرت، مدینه را انتخاب کرد؟
از جمله دلایلی که موجب شد تا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مدینه را هجرتگاه خویش برگزیند به این موارد می توان اشاره کرد:
الف. پیوند فامیلی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با برخی از قبیله های مدینه (زیرا مادر عبدالمطلّب (جدّ پیامبر) اهل مدینه بود).
ب. موقعیّت جغرافیایی مدینه (؛ زیرا راه مکّه از مدینه می گذشت).
ج. آبادانی و ثروت مدینه (؛ زیرا مدینه، شهری با زراعت و رونقدار بود).
د. آمادگی ذهنی مردم مدینه برای پذیرش رسالت ایشان (؛ زیرا یهودیان مدینه به آمدن پیامبر اسلام بشارت داده بودند).
ه. نیاز مردم آن روز مدینه به آرامش و مردی صلح جو (؛ زیرا آنان از جنگ های پی درپی دو قبیله اوس و خزرج خسته بودند).
و. متمدّن و با فرهنگ بودن مردم مدینه (؛ زیرا آنان ریشه یمنی داشتند).
فرود آمدن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در «قُبا»
در ماجرای هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از مکه به مدینه، پس از این که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چندین روز را در راه مدینه بودند، در نزدیکی مدینه به محلّی به نام «قُبا» رسید. ایشان در آن جا فرود آمدند و نامه ای برای علی علیه السلام نوشتند و او را به سوی خود فرا خواندند و خود و همراهانشان به انتظار او نشستند.
حضرت علی علیه السلام با دریافت نامه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، آماده شد و در تاریکی شب به همراهی فاطمه علیهاالسلام همسرش، فاطمه بنت اَسَد مادرش و فاطمه بنت زبیر و نیز اُمَ ایمن کنیز پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ابوواقد (آورنده نامه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای علی علیه السلام )، و به اتّفاق جمعی از مستضعفان مکّه به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شتافت و در قُبا، به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ملحق شد.
بدینسان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از شروع دعوت خود) محمد به مدینه، که یک واحه زراعتی بزرگ بود، هجرت نمود و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به مهاجرین شهرت یافتند و اهالی یثرب که پیامبر و مهاجرین را یاری رسانده بودند، از آن پس به انصار نام برده میشدند. این هجرت مبداء تاریخ مسلمانان شد. مدینه تا قبل هجرت محمد «یثرب» نامیده میشد و بعد از این هجرت «مدینهالنبی» خوانده شد.
گردآوری : بخش فرهنگ و هنر صبح بخیر
منابع :
fa.wikipedia.org
hawzah.net
ویدیو مرتبط :
عید ربیع مبارک...*ویژه سالروز اعیاد 17 ربیع الاول*
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
۱۷ ربیع الاول؛ میلاد حضرت رسول اکرم (ص)
حضرت محمد(ص)، آخرین پیامبر الهى در 17 ربیع الاوّل دیده به جهان گشود
۱۷ ربیع الاول - ولادت حضرت محمد(ص)
روز 17 ربیع الاول بنابر نظر مشهور تاریخ نویسان سالروز ولادت با سعادت نبی مكرم اسلام حضرت محمد (ص) است ،تولد آن حضرت در عام الفیل، و در سال 570 میلادی بوده است.
به اتفاق علماى شیعه، در این روز هنگام فجر روز جمعه در مکه معظمه ولادت با سعادت حضرت سید الانبیاء محمد مصطفى (ص) واقع شده است. ولادت آن حضرت با سلطنت انوشیروان عادل مقارن بود و در آن سال اصحاب فیل هلاک شدند.[۱]
نام آن حضرت محمد (ص) و کنیه ایشان ابوالقاسم است. نام پدر آن حضرت عبدالله و نام مادر آن حضرت آمنه بنت وهب است.[۲]
هنگام ولادت حضرت محمد (ص)، نور از پیشانى آن حضرت لامع بود و بوى مشک از ایشان ساطع میگشت. نورى در آن شب از طرف حجاز ساطع شد و در تمام عالم منتشر گردید. تخت پادشاهان سرنگون شد و همه آنان در آن روز لال بودند و نمیتوانستند سخن بگویند.
ملائکه مقرب و ارواح اصفیاء پیامبران در هنگام ولادت آن حضرت حضور یافتند و رضوان خازن بهشت با حوریان نازل شدند و ابریقها و تشتها از طلا و نقره و زمرد بهشت حاضر کردند و براى حضرت آمنه شربتها از بهشت آوردند که او آشامید. آن حضرت را بعد از ولادت به آبهای بهشت غسل دادند و به عطرهاى فردوس معطر کردند.[۳]
معجزات ولادت حضرت محمد(ص)
در روز ولادت آن حضرت هر بتى که در هر جاى عالم بود به رو درافتاد و چهارده کنگره از ایوان کسرى فروریخت. دریاچه ساوه که آن را میپرستیدند خشک و بدل به نمکزار شد. در وادى ساوه که مهر و مومها بود کسى آب در ندیده بود آب جارى شد. آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در شب ولادت آن حضرت خاموش شد. علم کاهنان و سحر ساحران باطل گردید و طاق کسرى از میان به دونیم شد که تا امروز نمایان است.[۴]
هنگام ولادت آن حضرت این ندا از آسمان شنیده شد: «جاء الحق و زهق الباطل، ان الباطل کان زهوقا».[۵]
از خصوصیات ولادت پیامبر (ص) آن بود که ختنه کرده و ناف بریده متولد شد
خصوصیات حضرت محمد(ص)
هرگز مگس بر بدن مبارک آن حضرت نمینشست. هرگاه چشم مبارکش خواب بود دلش بیدار بود و میدید و میشنید چنانکه در بیدارى میدید و میشنید. حضرت محمد(ص) از قفاى خود چنان میدید که از پیش روى میدید.
حضرت محمد(ص) بر هر حیوانى که سوار میشد هرگز پیر و لاغر نمیشد.[۶] آن حضرت حمارى به نام یعفور داشتند. هر زمان که فرمان میداد فلان مرد را حاضر کن، به در خانهاش میرفت و سر بر در میکوفت و به اشاره او را حاضر میساخت.[۷]
از خصوصیات ولادت پیامبر (ص) آن بود که ختنه کرده و ناف بریده و پاک از آلایش خون و غیره متولد شد. همچنین در وقت ولادت از پا به زیر آمد نه از سر. هنگام ولادت رو به کعبه به سجده افتاد و چون سر از سجده برداشت دست به سوى آسمان بلند کرد و به وحدانیت خدا و رسالت خود اقرار نمود و سپس نورى از او ساطع گردید که مشرق و مغرب عالم را روشن نمود.[۸]
معجزات حضرت محمد(ص)
پیامبر (ص) معجزات بسیارى داشت که از جمله آنها نمونههای زیر است[۹]:
1- مستجاب شدن دعاى آن حضرت در زنده شدن مردگان و بینا شدن کوران و شفا یافتن بیماران.
2- سخن گفتن آن حضرت با حیوانات.
3- وجود مقدسش در آفتاب سایهای نداشت.
4- سنگریزه در دست مبارکش تسبیح میگفت و مردم میشنیدند.
5- آگاهى بى همه لغتها و قدرت بر سخن گفتن به همه آنها.
6- آب از میان انگشتان مبارکش جارى شد، بهقدری که جمع بسیارى سیراب شدند.
7- مهر نبوت بر پشت مبارکش جا گرفته بود و نور آن بر نور آفتاب زیادتى میکرد.
8- دست مبارک حضرت محمد(ص) به هر طعامى که میرسید بابرکت میشد و از طعام کم جماعت کثیر را سیر میکرد.
9- حضرت محمد(ص) هرگاه بر زمین نرم راه میرفت جاى پایش نمیماند و هنگامى که بر سنگ سخت راه میرفت اثر پاى مبارکش میماند.
10- هرگاه آب دهان مبارک به چاهى میافکند در آن چاه برکت به هم میرسید و پر از آب میشد. آب دهان مبارک را به هر صاحب دردى میمالید شفا مییافت.
روز ولادت حضرت روز شریف و بابرکتى است که از قدیم الایام صالحین از آل محمد (ص) حرمت آن را نگه داشتهاند و حق این روز را ادا کرده و روزه گرفتهاند. کسى که ۱۷ ربیعالاول را روز بگیرد خداوند متعال ثواب یک سال روزه را به او میدهد. در این روز صدقه دادن و زیارت مشاهد مشرفه و انجام خیرات و مسرور کردن اهل ایمان مستحب است.[۱۰]
منبع:
برگرفته از کتاب «تقویم شیعه»
karbobala.com
-----------------------------
پی نوشت
[۱] کشف الغمه: ج ۱ ص ۱۴. اعلام الورى: ج ۱ ص ۴۲. تهذیب: ج ۶ ص ۲. زاد المعاد: ص ۳۴۵. توضیح المقاصد: ص ۹. مصباح المتهجد: ص ۷۳۳. العدد القویه: ص ۱۱۰. مصارع الشهداء و مقاتل السعداء: ص ۲۳. فیض العلام: ص ۲۲۰. بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۸۰، ج ۵۵ ص ۳۶۱، ج ۹۵ ص ۱۹۴.
[۲] اعلام الورى: ج ۱ ص ۳۳ - ۴۴ کشف الغمه: ج ۱ ص ۱۵. مسار الشیعه: ص ۳۰.....[۳] حق الیقین: ص ۲۷....[۴] قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۱۰۰.....[۵] سوره اسراء: آیه ۸۴. قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۱۰۱.....[۶] قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۱۱۰ م....[۷] قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۱۱۲....[۸] حق الیقین ص ۲۶....[۹] حق الیقین: ص ۲۶ - ۲۷.....
[۱۰] مسار الشیعه: ص ۳۰.