فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

اشعار ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام (2)



مولودی ولادت حضرت ابوالفضل, اشعار ولادت حضرت عباس

اشعار ولادت حضرت ابوالفضل (ع)

 

جمعمان جمع كه تا نقش خیالی بزنیم
كوچه باغی برویم و پر و بالی بزنیم

 

پای حافظ مِی ای از شعر زلالی بزنیم
جمعمان جمع بیایید كه فالی بزنیم

 

شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان

 

بگذارید از این فاصله بویی بكشیم
در ِخُم را بگشاییم و سبویی بكشیم

 

تیغ ابروی كجش را به گلویی بكشیم
صد و سی و سه نفس نعره ی هویی بكشیم

 

از دلِ ما چه به جا مانده؟ كه غارت كرده
پسر سوم زهراست قیامت كرده

 

ماه و خورشید دو حیران و دو سرگردانند
سالها دل سر ِ این طایفه میگردانند

 

بال در بال فرشته غزلی میخوانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند

 

آمده تا ز علی تیغ دو دَم را گیرد
قد برافرازد و بر دوش علم را گیرد

 

جمع مِهر و غضب و جذبه و زیبایی را
در تو دیدیم مسیحایی و موسایی را

 

محشری كن كه ببینند دل آرایی را
برده ای ارث از این سلسله آقایی را

 

حق بده مات شود چشم ، تماشا داری
هرچه خوبان همه دارند تو یكجا داری

 

آسمان پیش قدمهات به حیرت افتاد
كهكشان وقت تماشات به زحمت افتاد

 

موج برخاست و از آنهمه هیبت افتاد
كوه تا نام تو را بُرد به لكنت افتاد

 

این علی هست خودش هست جنابش آمد
خوش به حال دلِ زینب كه ركابش آمد

 

تشنه خاكیم و ترك خورده ولی دریا تو
شوره زاری همه با ماست وَ باران با تو

 

و نوشتیم كه یا هیچ پناهی یا تو
دلمان قُرص بُوَد ، قُرص چرا؟ زیرا تو

 

بعد مرگم به هوای حرمت پر گیرم
من كفن پاره كفن زندگی از سر گیرم

 

رگِ پیشانی تو تا كه تَوَرم میكرد
لشگر انگار كه با مرگ تكلم میكرد

 

دست و پا را نه فقط راهِ نفس گم میكرد
بیرقت در وسط دشت تلاطم میكرد

 

تو سلیمانی و تختت وسط میدان است
چقدر سر ز سر ِتیغ تو سرگردان است

 

میكشی تا وسط معركه ها طوفان را
بند آورده نگاهت نفس میدان را

 

 تا كه ارباب بگیرد به سرت قرآن را
میدرد نعره ی تو زَهره ی سرداران را

 

شور ِآن قله كه آتش فوران كرد تویی
آن كماندار كه ابروش كمان كرد تویی

 

سایه بان دلِ زینب دلِ ما هم با توست
حاجتی گرچه نگفتیم فراهم با توست

 

ماهِ شب های محرم تویی و دم با توست
ای علمدار ِ ادب شور محرم با توست

 

دستِ ما نیست كه در پای غمت میگرییم
لطف زهراست كه زیر علمت میگرییم

 

بی تو از چشم حرم خونِ جگر میریزد
خون از ساقه ی صد تیر و تبر میریزد

 

و رباب اشك به لبهای پسر میریزد
خیز از خاك و ببین خاك به سر میریزد

 

ابرویت بند دلش بود كه از هم وا شد
وای بر حال سكینه كه سرت دعوا شد

 

اشعار میلاد حضرت ابوالفضل, ولادت حضرت ابوالفضل

اشعار تبریک ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 

این که امید ِ اهل یقینه،جان علی و امُ البنینه
علمدار حسینه و بی مثل و بی قرینه

ذکر اهل ولا ابالفضل ابالفضل
ماه هاشمیا ابالفضل ابالفضل
عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل

یا سیدی یا ابالفضل یا سیدی یا ابالفضل یا ابالفضل...

 

 

میشه دلای عاشق و شیدا،هوایی ِ اون صحن ِ دل آرا
برات کربلا دست ابالفضله نوکرا
ای امید گدا ابالفضل ابالفضل
کن نظر به ماها ابالفضل ابالفضل
عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل
یا سیدی یا ابالفضل یا سیدی یا ابالفضل یا ابالفضل...

 

به ماه شعبان شده شکوفا،یاس بهشت ِ علی ِ اعلا
بگیر خرجی ِ یک عُمرت و از دست ِ این آقا
ای مطیع خدا ابالفضل ابالفضل
سَیّدُ الصُّلحا ابالفضل ابالفضل
عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل
یا سیدی یا ابالفضل یا سیدی یا ابالفضل یا ابالفضل...

 

اشعار میلاد حضرت ابوالفضل, ولادت حضرت ابوالفضل

مولودی ولادت حضرت ابوالفضل (ع)

 

امشب شبِ میلادِ علمدارِ حسین است
میلادِ گلِ فاطمه سردارِ حسین است

 

لبخند به لب های مـلـک گُل کند هر دم
زیرا همه دم خنده به رخسارِ حسین است

 

مَــه گشته خِجِل از رخِ زیبای ابالفضل
این قرصِ قمر هدیه زِ دادارِ حسین است

 

مولا بزند بوسه به دستانِ نگارش
زیرا به جهان تا به ابد یارِ حسین است

 

هر دم بَــرَد از قلبِ برادر غمِ دنیا
عباسِ علی واله و غمخوار حسین است

 

همچون پدرش نقشِ زمین کرده عدو را
در کرب و بلا حیدرِ کرارِ حسین است

 

مدّاحِ علی باشد و آواره ی ارباب
کارش به خدا گرمیِ بازارِ حسین است

 

هر چند که عالم همه محتاجِ نگاهش
اما همه دم خواجه گرفتارِ حسین است

 

زوّارِ حرم بیمه ی دستانِ ابالفضل
او حامی و دلداده ی زوّارِ حسین است

 

در گردِ حرم گشته نگهبانِ امامت
چشمانِ گلِ فاطمه بیدارِ حسین است

 

او را چه به پیمان و امان نامه ی دشمن
فرزندِ علی محرمِ اسرارِ حسین است

 

بخشیده به میدانِ بلا جان و تنش را
فانی شده اندر رهِ پیکارِ حسین است

 

گر مدحِ ابالفضلِ علی کرده بداغی
این لطفِ کریمانه، وَ بسیارِ حسین است

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر صبح بخیر


ویدیو مرتبط :
جدیدترین مداحی آذری ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام.1

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ولادت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)



 

ولادت حضرت ابوالفضل,میلاد حضرت ابوالفضل,تولد حضرت ابوالفضل

حضرت ابوالفضل العباس نخستین فرزند از ازدواج حضرت امیر المؤمنین على(علیه السلام) و ام البنین بود ایشان در روز چهارم شعبان  سال 26 هجرى در مدینه چشم به جهان گشودند.

 

 

 

ماجراى ازدواج على(علیه السلام) با ام البنین

قضیه ازدوادج مادر مكرمه اش ام البنین با حضرت على(علیه السلام) بدین گونه بود كه پس از شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) على(علیه السلام) برادرش عقیل كه در علم نسب شناسى آگاهى كامل داشت و قبایل و خصلت هاى اخلاقى و روحى انها آشنا بود را به حضور طلبید و از وى خواست كه براى آن حضرت همسرى شایسته و از قبیله اى كه اجدادش از شجاعان و دلیر مردان باشند پیدا كند تا ثمره ازدواجشان فرزندانى شجاع و رشید باشند پس از مدتى عقیل زنى از طایفه بنى كلاب را به حضرت معرفى كرد كه داراى آن ویژگى ها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نیاكانش همه از دلیرمردان بودند. حضرت با وى ازدواج نمود و او نیز وظیفه مادرى و سر پرستى براى فرزندان حضرت زهرا(علیها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلكه بیشتر از فرزندانش دوست مى داشت گویند وقتى وى را فاطمه صدا مى زدند وى گفت مرا فاطمه صدا نكنید زیرا فرزندان با شنیدن نام فاطمه به یاد غم هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى شوند بلكه مرا خادم خود بنامید. و حضرت على(علیه السلام) ولى را ام البنین یعنى مادر پسران نامید و به این نام شهرت یافت.

 

تولد حضرت عباس

حضرت ابوالفضل نخستین فرزند از چنین بانوى با معرفت و حق شناسى بود تولد وى، خانه على(علیه السلام) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت وقتى كه به دنیا آمد حضرت على(علیه السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت نام خدا و رسول خدا را بر گوش وى خواند و نام او را عباس قرار داد.

 

با آن كه این نوزاد بسیار خوش منظر و زیبا بود به طورى كه وى را قمر بنى هاشم نامیده اند و به ماه شب چهارده تشبیه نموده اند و حضرت وى را به نام عباس نام نهاد و آن به این علت بود كه عباس هم به معناى شیر شرزه و خشمگین است و هم به معناى عبوس و چهره گرفته زیرا كه ایشان نسبت به ظالمان چهره اى خشمگین داشتند.

 

در روز هفتم تولدش گوسفندى را به عنوان عقیقه ذبح كردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.

 

با آن كه هنگام تولد پدر خوشحالى مى كند، حضرت گاهى قنداقه عباس خردسال را در آغوش مى گرفت و آستین دست هاى كوچك او را بالا مى زد و بر بازوان او بوسه مى زد و اشك مى ریخت حضرت در پاسخ ام البنین نسبت به این كار فرمود این دست ها براى كمك و یارى به برادرش حسین قطع خواهد شد.

 

حضرت عباس در خانه على(علیه السلام) و در دامان مادر با ایمان وفادارش و در كنار امام حسین رشد كرد و درس هاى بزرگ انسانیت صداقت و اخلاق را فرا گرفت تربیت خاص امام على(علیه السلام) بى شك در شكل دادن به شخصیت فكرى و روحى این نوجوان سهم عمده اى داشت روزى حضرت على(علیه السلام) عباس خردسال خود را نشاده بود و حضرت زینب(علیها السلام) هم حضور داشت امام به این كودك عزیز گفت به بگو یك عباس گفت یك فرمود بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت شرم دارم با زبانى كه خدا را به یگانگى خوانده ام دو بگویم حضرت از معرفت این فرزند خوشحال شد و پیشانى عباس را بوسید.

 

شجاعت و شهامت عباس

دلاورى هاى این نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفین نمودار بود كه برخى جلوه هایى از شجاعت این نوجوان را در جنگ صفین در تاریخ ثبت كرده اند. گویند: در یكى از روزهاى نبرد صفین نوجوانى از سپاه على(علیه السلام) بیرون امد كه نقاب بر چهره داشت و از حركات او نشانه هاى شجاعت، هیبت و قدرت هویدا بود از سپاه شام كسى جرأت نكرد به میدان بیاید معاویه یكى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء كه دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ این جوان برو وى گفت اى امیر شأن بالاتر از آن است كه جنگ وى بروم بلكه من هفت پسر دارم و یكى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى یكى از پسرانش را فرستاد كه از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد كه او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا این كه هر هفت پسر در نبرد با او كشته شدند و در این هنگام پدر خود به میدان كارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نیز بمانند فرزندانش به هلاكت رسید كه این موجب تعجب حاضران شد حضرت على(علیه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پیشانى اش را بوسید و در این هنگام همگان دیدند كه این نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.

 

و همچنین نقل كرده اند در جنگ صفین هنگامى كه سپاه معاویه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگى به سر مى برد جمعى را در ركاب امام حسین(علیه السلام) فرستاد كه شریعه فرات را از سپاه دشمن پس بگیرند كه در این جمع كه موفق به باز كردن راه آب براى سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نیز حضور داشت.

 

پس از مرگ معاویه كه حاكم مدینه مى خواست از امام حسین(علیه السلام) براى خلافت یزید بیعت بگیرد سى نفر از جوانان بنى هاشم به فرماندهى حضرت عباس با شمشیرهاى برهنه بیرون خانه و پشت در ایستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند كه اگر نیازى باشد مانع بروز هر حادثه اى شوند و اینان در تحت فرماندهى حضرت عباس قرار داشتند.

 

فضائل عباس

حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس مى فرماید: خداوند عمویم عباس را رحمت كند كه در راه برادرش ایثار و فداكارى كرد و از جان خود گذشت چنان فداكارى كرد كه دو دستش قلم شد خداوند نیز به او همانند جعفر بن ابى طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا كرد كه با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز مى كند عباس نزد خداوند مقام و منزلتى بسیار بزرگ دارد كه همه شهیدان در قیامت به او غبطه مى خورد.

 

چنانچه شاعر نیز در این باب مى گوید:

چون اقتدا به جعفر طیار كرده ایم    برد از ماست با پرِ جان در فضاى دوست

در پیروى زخط علمدار كربلاست    دوستى كه داده ایم به راه رضاى درست

 

امام صادق نیز در ستایش از حضرت عباس مى فرماید:

عموى ما عباس داراى بصیرة نافذ و ایمانى استوار بود همراه امام حسین جهاد كرد و آزمایش خوبى داد و به شهادت رسید.

 

علم عباس

وى تنها به عنوان یك قهرمان نامدار و دلاور مطرح نبود بلكه فضائل علمى، تقوایى او و دانش رفیع را از خردسالى از سرچمشه علوم الهى به دست آورده بود چنانچه برخى روایات اشاره به این نكته دارند كه وى از زمان كودكى شروع به تغذیه علمى نموده است.

مقام فقهى او بسیار بالا بوده است و در نزد راویان مورد وثوق و اعتماد بوده است و از جهت پارسایى در درجه بالا قرار داشت چنانچه برخى از رجالیون درباره ایشان گفته اند: عباس از فقیهان و دین شناسان اولاد ائمه بود، عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود و دیگران نیز وى را این گونه تعریف نموده اند كه عباس از بزرگان و فاضلان فقهاى اهل بیت بود بلكه وى عالم استاد ندیده بود.

 

حضرت عباس و امام حسین(علیهم السلام)

حضرت عباس همان جایگاه را نسبت به امام حسین(علیه السلام) داشت كه حضرت على نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)داشت ایشان پشتوانه و تكیه گاهى براى امام حسین بودند چنانچه امیر المؤمنین چنین جایگاهى را نسبت به پیامبر داشت.

 

عباس همان طور كه على(علیه السلام) همیان نان و خرما به دوش مى گرفت و براى مستمندان مى برد او نیز به اتفاق برادرش حسین(علیه السلام) بسیارى از گرسنگان مدینه را سیر مى كرد عباس همچنانكه على كه باب حوائج دربار پیامبر بود و هر كس رو به ساحت ایشان مى كرد اول على(علیه السلام) را مى خواند وى نیز باب حوائج آستان امام حسین بود و هر كس براى رفع حوائج به دربار حسین مى شتافت عباس را مى خواند.

 

عباس مانند پدر كه در بستر پیغمبر خوابید و فداكارى كرد در روز عاشورا براى اطفال و آوردن آب فداكارى كرد.

 

القاب حضرت عباس

براى ایشان 16 لقب شمرده اند كه هر كدام جلوه اى از فضائل، كرامات و عظمت وى را نشان مى دهد و ما برخى از آنها را برمى شمریم.

 

1 ـ عباس: چون مثل شیر حمله مى كرد دلیر بود ترس در دل دشمن مى ریخت و فریادهاى حماسى اش لرزه بر اندام حریفان مى افكند.

 

2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم این كه وى پدر فضیلت و خوبى ها بود و فضل و نیكى زاده او و مولود سرشت پاكش بود.

 

3 ـ ابوالقربه: (پدر مشك) به خاطر مشك آبى كه بر دوش مى گرفت و از كودكى میان بنى هاشم سقایى مى كرد.

 

4 ـ سقا: به خاطر این كه آب آور تشنگان بخصوص در سفر كربلا بود.

 

5 ـ قمر بنى هاشم: وى در میان بنى هاشم زیباترین و جذاب ترین چهره را داشت و چنین ماه درخشان در شب تار مى درخشید.

 

6 ـ باب الحوائج: آستان رفیعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نیاز دردمندان است.

 

منبع:lankarani.com