فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

اشعار زیبای فروغ فرحزاد (5)



 

فروغ فرحزاد, شعرهای فروغ فرحزاد

 یادی از گذشته

شهریست در كنار آن شط پر خروش

با نخلهای در هم و شبهای پر ز نور

شهریست در كناره آن شط و قلب من

آنجا اسیر پنجه یك مرد پر غرور

شهریست در كناره آن شط كه سالهاست

آغوش خود به روی من و او گشوده است

بر ماسه های ساحل و در سایه های نخل

او بوسه ها ز چشم و لب من ربوده است

آن ماه دیده است كه من نرم كرده ام

با جادوی محبت خود قلب سنگ او

آن ماه دیده است كه لرزیده اشك شوق

در آن دو چشم وحشی و بیگانه رنگ او

ما رفته ایم در دل شبهای ماهتاب

با قایقی به سینه امواج بیكران

بشكفته در سكوت پریشان نیمه شب

بر بزم ما نگاه سپید ستارگان

بر دامنم غنوده چو طفلی و من ز مهر

بوسیده ام دو دیده در خواب رفته را

در كام موج دامنم افتاده است و او

بیرون كشیده دامن در آب رفته را

اكنون منم كه در دل این خلوت و سكوت

ای شهر پر خروش ترا یاد میكنم

دل بسته ام به او و تو او را عزیز دار

من با خیال او دل خود شاد میكنم

فروغ فرحزاد, شعرهای فروغ فرحزاد

وداع

می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه خویش

به خدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه خویش

می برم تا كه در آن نقطه دور

شستشویش دهم از رنگ نگاه

شستشویش دهم از لكه عشق

زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم

ز تو ای جلوه امید حال

می برم زنده بگورش سازم

تا از این پس نكند باد وصال

ناله می لرزد

می رقصد اشك

آه بگذار كه بگریزم من

از تو ای چشمه جوشان گناه

شاید آن به كه بپرهیزم من

بخدا غنچه شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله آه شدم صد افسوس

كه لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست

می روم خنده به لب ‚ خوینن دل

می روم از دل من دست بدار

ای امید عبث بی حاصل

منبع:dashmili-5.blogfa.com


ویدیو مرتبط :
اشعار زنده یاد فروغ فرخزاد2 /شاعر (با صدای فروغ فرخزاد)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اشعار زیبای فروغ فرخزاد



 

فروغ فرخزاد, اشعار زیبای فروغ فرخزاد

 صدایی در شب

نیمه شب در دل دهلیز خموش

ضربه پایی افكند طنین

دل من چون دل گلهای بهار

پر شدم از شبنم لرزان یقین

گفتم این اوست كه باز آمده

جستم از جا و در آیینه گیج

بر خود افكندم با شوق نگاه

آه لرزید لبانم از عشق

تار شد چهره آیینه ز آه

شاید او وهمی را می نگریست

گیسویم در هم و لبهایم خشك

شانه ام عریان در جامه خواب

لیك در ظلمت دهلیز خموش

رهگذر هر دم می كرد شتاب

نفسم نا گه در سینه گرفت

گویی از پنجره ها روح نسیم

دید اندوه من تنها را

ریخت بر گیسوی آشفته من

عطر سوزان اقاقی ها را

تند و بیتاب دویدم سوی در

ضربه پاها در سینه من

چون طنین نی در سینه دشت

لیك در ظلمت دهلیز خموش

ضربه پاها لغزید و گذشت

باد آواز حزینی سر كرد

فروغ فرخزاد, اشعار زیبای فروغ فرخزاد

اندوه

كارون چو گیسوان پریشان دختری

بر شانه های لخت زمین تاب می خورد

خورشید رفته است و نفس های داغ شب

بر سینه های پر تپش آب می خورد

دور از نگاه خیره من ساحل جنوب

افتاد مست عشق در آغوش نور ماه

شب با هزار چشم درخشان و پر زخون

سر می كشد به بستر عشاق بی گناه

نیزار خفته خامش و یك مرغ ناشناس

هر دم ز عمق تیره آن ضجه می كشد

مهتاب می دود كه ببیند در این میان

مرغك میان پنجه وحشت چه می كشد

بر آبهای ساحل شط سایه های نخل

می لرزد از نسیم هوسباز نیمه شب

آوای گنگ همهمه قورباغه ها

پیچیده در سكوت پر از راز نیمه شب

در جذبه ای كه حاصل زیبایی شب است

رویای دور دست تو نزدیك می شود

بوی تو موج می زند آنجا بروی آب

چشم تو می درخشد و تاریك می شود

بیچاره دل كه با همه امید و اشتیاق

بشكست و شد به دست تو زندان عشق من

در شط خویش رفتی و رفتی از این دیار

ای شاخه شكسته ز طوفان عشق من

منبع:dashmili-5.blogfa.com