فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

اشعار رحلت پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) -2



شهادت امام حسن مجتبی, اشعار 28 صفر

گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است


گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصه تاریک محشر است


گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیده زهرای اطهر است


گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است


پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است


قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است


روی حسین مانده به دیوار بی کسی
چشم حسن به اشک دو چشم برادر است


ای دل بیا و گریه زینب نظاره کن
مانند پیروهن جگر خویش پاره کن

 

اشعار رحلت پیامبر اعظم, شعر و ترانه

اشعار رحلت پیامبر و امام حسن مجتبی

 

زهرا به خانه و ملک الموت پشت در
از بهر قبض روح شریف پیامبر


از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب
بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر


با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر


یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش
محو نگاه آخر خود بود بر پدر


اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی
روی حسین بر روی قلب پیامبر


دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر


زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر


هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه

 

شهادت امام حسن مجتبی, اشعار 28 صفر

 

دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید
روز ملال و غصه و رنج و محن رسید


از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد
بس تیرها که لحظة دفنش به تن رسد


بعد از حسن به نیزه عیان شد سر حسین
بیش از هزار زخم ورا بر بدن رسید


بر پیکری که بود پر از بوسه رسول
از گرد و خاک و نیزه شکسته کفن رسید


از جامه های یوسف کرببلا فقط
بر زینب ستم زده یک پیرهن رسید


پاداش آن نصایح زیبا از آن گروه
تیرش درون سینه، سنان بر دهن رسید


"میثم" بگو به فاطمه زآن خیمه ها که سوخت
یک کربلا شراره آتش به من رسید


مرثیه خوان خامس آل عبا منم
در خیمه های سوخته اش سوخت دامنم

 

اشعار رحلت پیامبر اعظم, شعر و ترانه

اشعار رحلت پیامبر و امام حسن مجتبی 

 

ای غریب وطن یابن رسول ا...
سیدی یا حسن یابن رسول ا...
ای که خون شد دلت همسرت قاتلت
یا حسن یا حسن امام مظلوم


تو که حکم خدا از سخنت ریخته
ز چـه خون دلت از دهنت ریخته
ای به ماه صفر پاره پاره جگر
یا حسن یا حسن امام مظلوم


تو که جز لطف و جز کرم نداری حسن
در مـدینه چـرا حـرم نـداری حسن
شاهد صبر تو غربت قبر تو
یا حسن یا حسن امام مظلوم

 

غمت از کودکی آتشِ دلها شده
شاهـدم چادر خاکی زهرا شده
در دل کوچه‌ها با دلت شد چه‌ها
یا حسن یا حسن امام مظلوم

 

روز تشییع تو خون دل یاران شده
تنت از تیـر کینـه لالـه‌باران شده
پیش چشم حسین آن شه عالمیْن
یا حسن یا حسن امام مظلوم

 

قبر بی زائرت شد سند غربتت
اشک مهدی روان در حرم خلوتت
شیعه گوید مدام به مزارت سلام
یا حسن یا حسن امام مظلوم

 

منبع:tishehayeashk.parsiblog.com


ویدیو مرتبط :
در عزای رحلت پیامبر اعظم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اشعار رحلت پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) -3



مداحی شهادت امام حسن مجتبی, اشعار صفر

      
بسكه از آه، دل شعله ورت می سوزد
با تماشای تو قلب پدرت می سوزد
     
ای جگر گوشه ی من شعله مزن بر جگرم
جگرم سوخت ز بسكه جگرت می سوزد

 

زودتر از همه پیش پدرت می آیی
زودتر از همه شمع سحرت می سوزد

 

بعد من هرچه بلا هست سرت می آید
بعدمن وای كه پا تا به سرت می سوزد
  

زیر پرهای تو آرام گرفتم بابا
حیف از شعله ی در بال و پرت می سوزد

 

گاه در كوچه ای از درد زمین می افتی
گاه از ضرب كسی چشم ترت می سوزد

 

گاه یك نقش به یك روی تو جا می گیرد
گاه یك زخم به روی دگرت می سوزد

 

گاه در پشت در خانه ی خود می نالی
چشم وا می كنی و دورو برت می سوزد

 

یك طرف دست تو در پای علی می شكند
یك طرف دختركت پشت سرت می سوزد

 

از صدای تو در آن شعله علی می فهمد
كه اگر فضه نیاید پسرت می سوزد

 

اشعار شهادت امام حسن مجتبی, شهادت امام حسن مجتبی

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)

 

یا محمّد من به درگاهت پناه آورده ام
چلچراغ اشک در این بارگاه آورده ام

 

دست هایم هر دو خالی، دیدگانم پر ز اشک
خون دل، داغ جگر با سوز و آه آورده ام

 

من همه بارِ گنه، تو رحمةٌ للعالمین
رحمةٌ للعالمین، بار گناه آورده ام

 

اشگ خجلت، دامن آلوده، بار معصیت
جسم خسته، بارِ سنگین، رنج راه آورده ام

 

پرده های معصیت بستند چشمم را ولی
رو به این در، هوای یک نگاه آورده ام

 

روسیاهم، معصیت کارم، بدم، آلوده ام
هر که هستم بر در رحمت پناه آورده ام

 

یا محمّد شستشویم ده به آب رحمتت
نامه ای چون رویم از عصیان سیاه آورده ام

 

چشم گریان من و گم گشته قبر فاطمه
یک فلک سیّاره در اطراف ماه آورده ام

 

یا محمّد بر تو و بر دخترت زهرا سلام
از خراسان رضا روحی فداه آورده ام

 

با همه آلودگی محصول من مهر شماست
میوه های نخل «میثم» را گواه آورده ام

 

اشعار رحلت پیامبر, اشعار رحلت پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)

 

اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد
طشتی از خون دل خویش برابر دارد

 

چشمهایش به در و منتظر آمدنیست
زیر لب زمزمه مادر مادر دارد

 

جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیست
داغ ارثی ست که در سینه مکرر دارد

 

زهر تنها کس و کار دل او گشت اگر
یادگاریست که از کینه همسر درد

 

پیش چشمش که توانسته بروی منبر….
….رود و دست به سبّ پدرش بردارد؟

 

لحظه های سفرش در بغلش می گیرد
چادری را که بوی یاس معطر دارد

 

آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگ
مادرش روی زمین لاله پرپر دارد

 

گفت با گریه حسین جان... تو دگر گریه مکن
که حسن میرود و سایه خواهر دارد

 

آه... لایوم کیوم تو که در صحرا کیست
جسم صدچاک تو از روی زمین بردارد

 

اشعار شهادت امام حسن مجتبی, شهادت امام حسن مجتبی

اشعار رحلت پیامبر اعظم (ص)

 

آیا شده بال و پرت آتش بگیرد
هر چیز در دور و برت آتش بگیرد

 

آیا شده بیمار باشی و نگاهت
از نیش خند همسرت آتش بگیرد

 

آیا شده یک روز گرم و وقت افطار
آبی بنوشی ... جگرت آتش بگیرد

 

آیا شده تصویری از مادر ببینی
تا عمر داری پیکرت آتش بگیرد

 

می گریم از روزی که می بینم برادر
در کوفه موی دخترت آتش بگیرد

 

می گریم از روزی که می بینم برادر
از هرم خاکستر سرت آتش بگیرد

 

آه ... از خنکهای گلویت بوسه ای ده
تا قبل از اینکه حنجرت آتش بگیرد

 

آقا بس است دیگر مگو از شعله هایت
ترسم که جان خواهرت آتش بگیرد

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر صبح بخیر