فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

از کتاب قرض دادن نترسید!


داشتن کتاب به معنای این نیست که آن‌‌‌‌‌‌ها را قرض بدهیم. البته، من اساساً هیچ مخالفتی با این موضوع ندارم که مردم کتاب را به همدیگر قرض بدهند.

یک پزشک: چند روز پیش، در قسمت کودکان یک کتاب‌‌‌‌‌‌فروشی، کوچولویی را دیدم که ظاهراً چهارسالش بود. او با دقت و نظم، همه‌‌‌‌‌‌ی کتاب‌‌‌‌‌‌ها را، تا آن‌‌‌‌‌‌جا که دستش می‌‌‌‌‌‌رسید، در یک توده‌‌‌‌‌‌ی بزرگ روی هم گذاشته بود. روشن بود که می‌‌‌‌‌‌خواست با آن‌‌‌‌‌‌ها، کتاب‌‌‌‌‌‌خانه‌‌‌‌‌‌ی شخصی خودش را تکمیل کند. احتمالاً روش او، مشکل‌‌‌‌‌‌پسندان را راضی نمی‌‌‌‌‌‌کرد ولی او کاملاً حق داشت که خودش مستقلاً عمل کند. او هر گونه مشورت و پیشنهاد کمک را مؤدبانه ولی قاطع و محکم رد می‌‌‌‌‌‌کرد. به هر حال، او یکی از دوست‌‌‌‌‌‌داران واقعی کتاب بود و من آرزو می‌کنم که با گذشت سال‌‌‌‌‌‌ها، عشق او به کتاب پایدارتر و گسترده‌‌‌‌‌‌تر شود.

بله، داشتن کتاب به معنای این نیست که آن‌‌‌‌‌‌ها را قرض بدهیم. البته، من اساساً هیچ مخالفتی با این موضوع ندارم که مردم کتاب را به همدیگر قرض بدهند. حتی از این کار خوشم هم می‌‌‌‌‌‌آید، به شرطی که ارتباطی با کتاب‌‌‌‌‌‌های شخصی من پیدا نکند. تجربه‌‌‌‌‌‌ی تلخ به من آموخته است که از آن لحظه‌‌‌‌‌‌ی وحشتناک بترسم، لحظه‌‌‌‌‌‌ای که متأسفانه اغلب در پایان مطبوع‌‌‌‌‌‌ترین دیدارها و شب‌‌‌‌‌‌نشینی‌‌‌‌‌‌های دوستانه پیش می‌‌‌‌‌‌آید. دوستانی که دوست‌شان دارم و به همه چیزشان اعتماد دارم، به همه چیزشان به جز وقتی‌‌‌‌‌‌که سر و کار با کتاب داشته باشند. یک‌‌‌‌‌‌باره خاموش می‌‌‌‌‌‌شوند، در خودشان فرو می‌‌‌‌‌‌روند، چهار دست و پا روی کف اتاق می‌‌‌‌‌‌خزند، دزدکی به ردیف‌‌‌‌‌‌های پایین قفسه‌‌‌‌‌‌های کتاب نگاه می‌‌‌‌‌‌کنند و بعد، همان طور که از لای دندان‌‌‌‌‌‌های خود، آهنگ نامفهومی را با سوت می‌‌‌‌‌‌زنند به جان کتاب‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌افتند و همان بلایی را سر آن‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌آورند که پسرک کوچولو سر کتاب‌‌‌‌‌‌های کتاب‌‌‌‌‌‌فروشی آورده بود. من، برای این‌‌‌‌‌‌که آن‌‌‌‌‌‌ها را از این سرگرمی ناراحت‌‌‌‌‌‌کننده منصرف کنم، به هر حیله‌‌‌‌‌‌ای متوسل می‌‌‌‌‌‌شوم. پیشنهاد می‌‌‌‌‌‌کنم که برای آن‌‌‌‌‌‌ها چند صفحه‌‌‌‌‌‌ی جالب بگذارم یا به صرف یک چای بسیار عالی دعوت‌‌‌‌‌‌شان می‌‌‌‌‌‌کنم، با دل‌‌‌‌‌‌سوزی فوق‌‌‌‌‌‌العاده‌‌‌‌‌‌ای از حال آن‌‌‌‌‌‌ها و برنامه‌‌‌‌‌‌ی آن‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌پرسم و در این باره که در روزهای مرخصی خود چه خواهند کرد و به کجا خواهند رفت. ولی هیچ فایده‌‌‌‌‌‌ای ندارد. آن‌‌‌‌‌‌ها با سردی و بی‌‌‌‌‌‌تفاوتی می‌‌‌‌‌‌گویند:

«ما الان به هیچ چیز، جز مطالعه نیازی نداریم. وررفتن به این کتاب‌‌‌‌‌‌ها، از هر کاری واجب‌‌‌‌‌‌تر است.»

من با خشم در داخل جلد کتاب با خط درشت به دوستانم التماس می‌‌‌‌‌‌کنم و از آن‌‌‌‌‌‌ها خواهش می‌‌‌‌‌‌کنم که مرا فراموش نکنند و در یکی دو هفته‌‌‌‌‌‌ی بعد، به‌‌‌‌‌‌طور عجیبی احساس می‌‌‌‌‌‌کنم که باید همان کتاب‌‌‌‌‌‌هایی را که ندارم، مطالعه کنم.

خطر قرض دادن کتاب، از دست دادن آنها یا تبدیل شدن به کلکسیونر کتاب

امانت‌‌‌‌‌‌دادن کتاب، یکی از مخاطره‌‌‌‌‌‌آمیزترین کارها در جهان است، مگر این‌‌‌‌‌‌که با فاضل باوجدانی سر و کار داشته باشید که کتاب‌‌‌‌‌‌های امانتی را صورت می‌‌‌‌‌‌کند و به خودش اجازه نمی‌‌‌‌‌‌دهد که کتاب متعلق به دیگری را گم کند، زیر صندلی سینما یا در اتوبوس جا بگذارد، در صندوق کهنه یا کمد از کار افتاده‌‌‌‌‌‌ای بیندازد و یا بدتر از همه، در قفسه‌‌‌‌‌‌ای در ردیف طولانی دیگر کتاب‌‌‌‌‌‌های شخصی خودش قرار دهد. من آشنایان خوب بسیاری دارم که تصادفاً در خیابان به هم می‌‌‌‌‌‌رسیم. با دیدن من، رنگ از رویشان می‌‌‌‌‌‌پرد، با آشفتگی مچ دست مرا می‌‌‌‌‌‌گیرند و کتابی را به یاد من می‌‌‌‌‌‌آورند که زمانی از من گرفته‌‌‌‌‌‌اند و از آن موقع تا حالا هر چه می‌‌‌‌‌‌گردند، اثری از آن پیدا نمی‌‌‌‌‌‌کنند. وحشتناک‌‌‌‌‌‌تر از همه این است که این‌‌‌‌‌‌ها خود علاقه-مندان فطری کتابند، مردمانی مهربان، خیرخواه و گشاده‌‌‌‌‌‌دست که به نوبه‌‌‌‌‌‌ی خود دوست دارند به آشنایانشان کتاب بدهند. به همین مناسبت، وقتی کتابی را از شما می‌‌‌‌‌‌گیرند، تنها نخستین مرحله‌‌‌‌‌‌ی سفر طولانی آن از دوک‌‌‌‌‌‌نشینی در بریتانیای کبیر آغاز می‌‌‌‌‌‌شود، کتاب از دهکده‌‌‌‌‌‌های کوچک تا لنگرگاه‌‌‌‌‌‌های ماهی‌‌‌‌‌‌گیران و جزیره‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌گذرد و سرانجام از جای دوری در ساحل دریای مدیترانه سر درمی‌‌‌‌‌‌آورد و روشن است که اگر کتابی از مرز خارج شد، دیگر به‌‌‌‌‌‌ندرت ممکن است به انگلستان برگردد.

خریدن کتاب، همیشه همراه با خطر است و با این مزاحمت‌‌‌‌‌‌هایی که وجود دارد، بهترین راه به دست آوردن کتاب نیست. من اعتقاد دارم که حتی کوچولوهای دوساله هم باید خودشان را مالک مطلق کتاب‌‌‌‌‌‌هایشان بدانند، باید حق داشته باشند هر کاری که مایلند با کتاب‌‌‌‌‌‌های خود بکنند. آن‌‌‌‌‌‌چه به من مربوط است، من هرگز به نوجوان دوست‌‌‌‌‌‌دار کتاب اعتراض نمی‌‌‌‌‌‌کنم که مثلاً چرا با مربا صفحه‌‌‌‌‌‌های کتاب را کثیف و یا با مداد رنگی تصویرهای کتاب را خط‌‌‌‌‌‌خطی کرده‌‌‌‌‌‌اند و احتمالاً مداد رنگی آن‌‌‌‌‌‌ها به نوشته‌‌‌‌‌‌های کتاب هم سرایت کرده است. عمومی‌‌‌‌‌‌ترین دلیلی که در برابر من وجود دارد، این است که در آینده، صاحب کتاب از کارهایی که کرده است پشیمان خواهد شد. ولی چه کسی این محاسبه را کرده است که آیا لذتی که او از کار خود می‌‌‌‌‌‌برد، فایده‌‌‌‌‌‌ی بیشتری می‌‌‌‌‌‌رساند یا جلوگیری از ضرری که احتمالاً بعدها برای او پشیمانی به بار می‌‌‌‌‌‌آورد؟ من خودم هنوز با لذت و افتخار، به داستان‌های سحرانگیزی نگاه می‌‌‌‌‌‌کنم که در زمانی دور، آن‌‌‌‌‌‌ها را به سبک کاملاً آزادی رنگ کرده‌‌‌‌‌‌ام، هنوز تا امروز هم یاد گربه‌‌‌‌‌‌ای که به رنگ قرمز روشن درآورده بودم، زنده و خاطره‌‌‌‌‌‌انگیز است.

من سر از کار کلکسیونرها در نمی‌‌‌‌‌‌آورم که با چاپ‌‌‌‌‌‌های اول کتاب‌‌‌‌‌‌ها، خود را سرگرم می‌‌‌‌‌‌کنند و به دنبال نادرترین، گرانترین کتاب‌‌‌‌‌‌ها و دیگر چیزهای منحصربه‌‌‌‌‌‌فرد هستند. من ترجیح می‌‌‌‌‌‌دهم که کتاب، حاشیه‌‌‌‌‌‌های باز داشته باشد و با حروف درشت چاپ‌‌‌‌‌‌شده باشد، اگر صحافی آن هم خوب نباشد، چه بهتر، زیرا هم ارزان‌‌‌‌‌‌تر است، هم به ‌‌‌‌‌‌سادگی خم می-شود و هم خواندنش راحت‌‌‌‌‌‌تر است.

من اصلاً معتقد به جمع‌‌‌‌‌‌آوری نامرتب کتاب، به هر صورتی که به دست آدم برسد، نیستم. وقتی فرصت می‌‌‌‌‌‌کنم رمان‌‌‌‌‌‌هایی را که به دو بار خواندن نمی‌‌‌‌‌‌ارزند، کتاب‌‌‌‌‌‌های درسی را که نمی‌‌‌‌‌‌توانم به شاگردان کلاس‌‌‌‌‌‌های پایین‌‌‌‌‌‌تر بفروشم و یا مجموعه‌‌‌‌‌‌ی شعرهایی را (و معمولاً شعرهای سده‌‌‌‌‌‌ی نوزدهم) که با حاشیه‌‌‌‌‌‌ی طلایی و روی کاغذ اعلای فیلی با چنان حروف ریزی چاپ شده است که تنها موش‌‌‌‌‌‌های تیزبین می‌‌‌‌‌‌توانند آن‌‌‌‌‌‌ها را از هم جدا کنند، دوربریزم، احساس لذت فوق‌‌‌‌‌‌العاده‌‌‌‌‌‌ای می‌‌‌‌‌‌کنم (که البته بی‌‌‌‌‌‌ارتباط با بدجنسی نیست). از طرف دیگر، نباید هر کتابی را که به نظرتان می‌‌‌‌‌‌رسد امروز به دردتان نمی‌‌‌‌‌‌خورد، به کهنه‌فروش بفروشید. چه بسا بعدها سال‌‌‌‌‌‌های زیادی به دنبال سطری یا صفحه‌‌‌‌‌‌ای از یک کتاب قدیمی باشید و هر چه بیشتر جست‌‌‌‌‌‌وجو کنید کمتر به نتیجه برسید.

خطر قرض دادن کتاب، از دست دادن آنها یا تبدیل شدن به کلکسیونر کتاب

وقتی از کتاب‌‌‌‌‌‌خانه‌‌‌‌‌‌های کمی که برای بچه‌‌‌‌‌‌ها وجود دارد دیدن می‌‌‌‌‌‌کنم و می‌‌‌‌‌‌بینم که قفسه‌‌‌‌‌‌های آن‌‌‌‌‌‌ها پر است از کتاب‌‌‌‌‌‌های سی سال پیش، این فکر در من قوت می‌‌‌‌‌‌گیرد که هر چه می‌‌‌‌‌‌توانم کتاب‌‌‌‌‌‌هایشان را «به امانت» بگیرم، بدون این‌‌‌‌‌‌که قصد برگرداندن آن‌‌‌‌‌‌ها را داشته باشم.

چه بسیار دیده شده که وقتی یک «کتاب‌‌‌‌‌‌باز» با شور و شوق زیاد، به کتاب کم‌‌‌‌‌‌یابی بر می‌‌‌‌‌‌خورد، پیش خود فکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند اصلاً برای چه آن را به امانت بگیرم؟ بهتر است که آن را بخرم! و با وجود همه‌‌‌‌‌‌ی غیرمنطقی‌‌‌‌‌‌بودن این رفتار، برق وحشیانه‌‌‌‌‌‌ای در چشمان او می-درخشد.

سرهنگ لورنس، که به خاطر مسافرت‌‌‌‌‌‌ها و ماجراهایش در عربستان شهرت پیدا کرده است، زمانی در منزلی زندگی می‌‌‌‌‌‌کرد، با اتاقی که بدون تردید بسیاری از دوست‌‌‌‌‌‌داران کتاب، آرزوی آن را می‌‌‌‌‌‌کنند. چهار دیوار آن، پر از قفسه‌‌‌‌‌‌های کتاب بود و در وسط اتاق تختی قرار داشت که از روی آن، بدون هیچ زحمتی می‌‌‌‌‌‌شد به هر کتابی که لازم است دسترسی پیدا کرد. من از چنین راه‌‌‌‌‌‌حل ساده‌‌‌‌‌‌ای برای مسائل که عنصر نبوغ هم در آن به چشم می‌خورد، خوشم می‌‌‌‌‌‌آید. بسیاری از «کتاب‌‌‌‌‌‌بازان» درباره‌‌‌‌‌‌ی چنین نظم و ترتیب فوق‌‌‌‌‌‌العاده‌‌‌‌‌‌ای حتی فکر هم نمی‌‌‌‌‌‌کنند. آن‌‌‌‌‌‌ها ترجیح می‌‌‌‌‌‌دهند که کار را به دست تقدیر بسپارند: امواج کتاب، ابتدا اتاق‌‌‌‌‌‌های مسکونی را فرا می‌‌‌‌‌‌گیرد، بعد نوبت زیر شیروانی می‌‌‌‌‌‌رسد، از آن‌‌‌‌‌‌جا تمام پله‌‌‌‌‌‌ها را پر می‌‌‌‌‌‌کند و سرانجام به انبارها، صندوق‌‌‌‌‌‌خانه‌‌‌‌‌‌ها و پستوها سرایت می‌‌‌‌‌‌کند. من با وحشت و همدردی درباره‌‌‌‌‌‌ی کسی فکر می‌‌‌‌‌‌کنم که قربانی واقعی دیوانه‌‌‌‌‌‌واری شد که نسبت به کتاب داشت. او ناچار شد از تلاش برای منظم‌‌‌‌‌‌کردن کتاب‌‌‌‌‌‌هایش دست بکشد و به همان ترتیب که در قفسه هستند، تن دهد. خانه‌‌‌‌‌‌ی او تا سقف، لبریز از کتاب شده بود و تنها در وسط، راه باریک سوراخ‌‌‌‌‌‌مانندی باقی مانده بود که یک آدم می‌‌‌‌‌‌توانست از آن‌‌‌‌‌‌جا به طرف در خروجی حرکت کند. کار به جایی رسید که هر وقت می‌‌‌‌‌‌خواست به یکی از کتاب‌‌‌‌‌‌هایش نظری بیندازد، مجبور می‌‌‌‌‌‌شد از خانه خارج شود و نسخه‌‌‌‌‌‌ی تازه‌‌‌‌‌‌ای از آن را بخرد، زیرا پیداکردن نسخه‌‌‌‌‌‌ی خودش از عهده‌‌‌‌‌‌ی هیچ کسی بر نمی‌‌‌‌‌‌آمد.

او دیگر صاحب کتاب‌‌‌‌‌‌هایش نبود، بلکه برده‌‌‌‌‌‌ی آن‌‌‌‌‌‌ها شده بود. من شخصاً اعتقاد دارم که ما باید خیلی پیش از آن‌‌‌‌‌‌که به چنین وضعی دچار شویم، جلو کتاب‌‌‌‌‌‌پرستی خود را بگیریم.

بله، جمع‌‌‌‌‌‌کردن کتاب یکی از بهترین سرگرمی‌‌‌‌‌‌هاست و من خیلی خوشحالم که توانستم شاهد نخستین گام‌‌‌‌‌‌هایی باشم که در این زمینه، چند روز قبل در قسمت کودکان یک کتاب‌‌‌‌‌‌فروشی برداشته می‌‌‌‌‌‌شد.


ویدیو مرتبط :
سیره رسول خدا(ص) در برخورد با اهل کتاب-(قرض از یهودی)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دعای توسعه رزق و روزی و ادای قرض



حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل فرمودند : قسم به آن خدایی را که من را مبعوث فرموده هرکسی این دعا را همراه خود داشته باشد یا در دکان و یا در منزل خود گذارد فقر او به ثروت و وسعتِ رزق و روزی مبدل شود ( ان شاء الله )


یا اللهُ یا رَبِّ یا حَیُّ یا قَیّوم یا ذَالجَلالِ وَ الاکرام اَسئَلُکَ بِاسمِکَ اَلعَظیم  اَلاَعظَم اَن تَرزُقَنی  رَزقاً

 

حَلالاً طَیِّباً بِرَحمَتِکَ الواسِعَه  « یا اَرحَمَ الرّاحِمِین »

 

ای خدا ای پروردگار ای زنده ای پاینده ای دارای شکوه و بزرگواری از تو میخواهم به نام تو که بسیار بزرگ و بزرگترین است اینکه روزی کنی مرا ، رزقی حلال و پاک ، برحمت گسترده ات ای مهربان ترین مهربانان.

 

دعا

 

 

درمان فقر و دعای رزق و روزی

 

بسمه تعالی

 

درمان فقر:

 

هر کس سوره ی قارعه را بنویسد وبا خود همراه داشته باشد اگر معیشت وزندگی بر او تنگ وسخت باشد زندگی بر او اسان خواهد شد

 


دعای رزق و روزی:

 

هر کس سوره ی صافات را در هر روز جمعه بخواند خداوند در دنیا به او رزق وروزی زیاد ومخصوصی خواهد رسانید که نه شیطان ونه هیچ ظالمی در او تصرف نتوانند کرد.

 


خواص دنیوی سوره ذاریات

 

 

بسمه تعالی

 

سوره ذاریات

 

1- هر كس این سوره را تلاوت كند لااقل یكبار درهر روز بخواند، ثروت حلال برای او به هم رسد بطوری كه متحیر گردد.

 

2- از امام صادق (ع): هر كس این سوره را روز یا شبش بخواند خدا معیشت او را اصلاح فرماید واورا رزق وسیعی عنایت نماید.

 

3- مرحوم سید محمد خامنه ای تبریزی: كه قرائت سوره ذاریات در هر روز موجب ثروت فراوان می گردد همینطور كه قرائت این سوره بهمراه سوره های طلاق مزمل والم نشرح در هر روز برای توسعه امر معاش مجرب است بطوری كه من حیث لا یحتسب میرسد و موجب حیرت عقول می گردد.ودر اهمیت این ختم فرموده كه اگر در روز این ختم از شما فوت شد آنرا در شب بجای آرید.



اثر خواندن مخصوص سوره مباركه ذاریات

 

بسمه تعالی

 

شیخ صدوق از حضرت امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرموده : هر كس سوره مباركه ذاریات را روز یا شبش بخئاند خدا معیشت اورا اصلاح فرمایدواورا رزق وسیعی عنایت نماید

 

 

مرحوم سید محمد خامنه ای تبریزی فرموده است كه قرائت سوره مباركه ذاریات در هر روز موجب ثروت فراوان می گردد همین طور كهكه قرائت این سوره همراه طلاق ،مزمل ،والم نشرح در هر روز برای توسعه امر معاش مجرب است بطوری كه من حیث لا یحتسب می رسد وموجب حیرت عقول می گردد . ودر اهمیت این ختم فرموده كه اگر در روز این ختم از شما فوت شد آن را در شب بجای آرید .

 

 

دعا

 

 

ادا قرض و دین

 

بسمه تعالی

 

دستوری از پیامبر بزرگوار اسلام صل الله علیه و اله و سلم اگر قرضی دارید و از پرداخت آن عاجز شدید این دعا را ورد خود قرار دهید بویژه بعد از هر نماز صد مرتبه بگوئید انشا الله موفق به ادای قرض خواهید شد

 

اَللّـهـُـمَّ اَغـنِـنـی بـِـحـَلا لـِکَ عَنْ  حـَرامـِکْ وَ بـِـفـَضـْـلـِکَ عَــمـَّـنْ سـِـواکْ

 

علاوه بر اینکه بعد از هر نماز میخوانید همواره بخوانید.

 

 

 

گشایش روزی و ادا قرض


بسمه تعالی

 

از حضرت امام صادق(علیه السلام) منقولست هرکس سوره کهف را بنویسد و در شیشه سر تنگ نهد و آنرا در منزل خود نگه دارد از درویشی و وام خلاص شود و او و اهل و عیالش محتاج نشوند و هیچ کس نتواند به او بدی برساند.

 

 

((ابوبصیر)) نقل مى كند: به حضرت صادق (علیه السلام) از حاجت خودم شكایت كردم و از آن حضرت خواستم كه به من دعایى جهت رزق بیآموزد.

 

 

((حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: در نماز شب ، وقت سجده (در روایت دیگر: در سجدهآخرِ ركعت هشتم نافله شب ) این دعا را بخوان :


یا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ یا خَیْرَ مَسْئُولٍ وَ  یا اَوْسَعَ مَنْ اَعْطى وَ یا خَیْرَ  مُرْتَجىً اُرْزُقْنى وَ اَوْسِعْ  عَلَىَّ  مِنْ

 

رِزْقِكَ وَ سَبِّبْ لى رِزْقاً مِنْ قَبْلِكَ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ.

 

حضرت این دعا را به من تعلیم فرمود، از وقتى كه من آن را خواندم ، دیگر محتاج نشدم .

 

شفاخانه قرآن

 

 

گشایش روزی و ادا قرض

 

 

بسمه تعالی

 

((حسین بن خالد)) مى گوید:

در بغداد هفصد هزار در هم مقروض شدم ، طلب كارها مرا امان نمى دادند و هر دفعه دنبالم مى فرستادند.

 

خلاصه از دست آنها پنهان شدم كه مرا نبینند و به همین خاطرهم نمى توانستم خدمت ((حضرت امیرعلیه السلام برسم ، در عین حال نامه اى براى حضرت نوشتم و در آن نامه ، احوالاتم را بیان كردم .

 

حضرت در جواب نوشته بودند كه :

 

بعد از هر نماز سه مرتبه این دعا را بخوان :


اَللّهُمَّ  اِنّى  اَسْئَلُكَ  یا لا اِلهَ  اِلاّ اَنْتَ بَحَقِّ لا  اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَنْ  تَرْحَمَنى بِلا  اِلهَ اِلاّ اَنْتَ  اَللّهُمَّ  اِنّى


اَسْئَلُكَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ بِحَقِّ  لا اِلهَ  اِلاّ اَنْتَ اَنْ  تَرضِىَ  عَنّى بِلا  اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اِنّى اسْئَلُكَ یا لا

 

اِلهَ اِلاّاَنْتَ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَنْ تَغْفِرَلى بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ.

 

 

از وقتى كه آن را خواندم و بر آن دعا مداومت نمودم ، واللّه به چهار ماه نكشید كه تمام قرضهایم ادا شد و صد هزار در هم ، هم اضافه آمد.

 


ادا قرض و رفع ستم

 

بسمه تعالی

 

مردى خدمت به خدمت  حضرت صادق آل محمد (صلی الله علیه و آله  ) شرفیاب شد و از قرض و ستم سلطان به آن حضرت شكایت كرد و گفت :

 

اِى آقاى من ، اطرافم را قرض احاطه كرده و سلطانى هم هست كه به من ظلم مى كند، اگر دعایى دارید به من بیآموزید تا به وسیله آن دعا، غنیمتى ، گنجى ، زیرخاكى ، چیزى پیدا كنم و قرضهایم را اداء كنم و ستم سلطان را هم با آن باز دارم ؟!

 

حضرت فرمود:

 

وقتى كه شب شد، دو ركعت نماز بخوان ، كه در ركعت اول آن :

بعد از حمد ((آیة الكرسى )) باشد.

و در ركعت دوم : بعد از حمد، آخر سوره حشر را بخوان لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرآنَ عَلى جَبَلٍ...)را تا آخر سوره بجا آور.

 

 

چند ختم از کتاب آیت الکرسی طلسم عظیم القدر حاج نصر بروجردی

 

 

از برای توسعه رزق در امر معاش و غنی و توانگری در سحرگاه یعنی در نزدیکی صبح دو رکعت نماز بجای آورد.

 

در رکعت اول بعد از حمد 17 مرتبه سوره کافرون

 

و در رکعت دوم بعد از حمد 17 مرتبه سوره توحید

 

و در رکوع هر یک از این دو رکعت 17 مرتبه ذکر سبحان ربی العظیم و بحمده

 

و در هر یک از سجدتین دو رکعت 17 مرتبه سبحان ربی الاعلی و بحمده بگوید

 

و بعد از فراغ از نماز 17 مرتبه آیت الکرسی بخواند که مجرب است

 

و گفته اند این عمل از گنج های مخفی پروردگار است که بدست نااهل نباید داد

 

و خواندن سوره طه نزد طلوع فجر کمترین اثر او این است که روزی تازه به خواننده میرسد و نرمی دلها برای او حاصل می شود ( صفحه 137)چ