چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
100 چهره تاثیرگذار جهان (1)
مجله تایم به سیاق هر سال 100 چهره تاثیرگذار در جهان را معرفی کرده است. این افراد طیف مختلفی از چهره های برجسته جهانی تا چهره های ناشناخته محلی را دربر می گیرند.
هفته نامه صدا: مجله تایم به سیاق هر سال 100 چهره تاثیرگذار در جهان را معرفی کرده است. این افراد طیف مختلفی از چهره های برجسته جهانی تا چهره های ناشناخته محلی را دربر می گیرند. هر یک از این افراد در حد و اندازه خود یا خدمتی به بشریت کرده اند، یا ابداع و اختراعی داشته اند. یا برنامه هایشان جهان را از بحرانی نجات داده یا در سطح ملی و در کشورهایشان منشا خدمت بوده اند.
در این مجموعه هم رهبران جهان (در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و برنامه ریزی جهانی) حضور دارند و هم کنشگران بومی و محلی، هنرمندان، قهرمانان، دانشمندان و هم افرادی که به دنبال نازمدی برای ریاست جمهوری در ایالات متحده هستند. این مجموعه، یا هنجار/ تابویی را شکسته اند که نزد مسئولان تایم شایستگی انتخاب پیدا کرده اند. یا رکوردی ثبت کرده اند، یا مرزها را برای آنچه انسان ها ظرفیت آن را داشته اند در نوردیده اند.
به تعبیر مسئولان تایم معیارهایی برای انتخاب یا میزان نفوذ این نامزدها وجود دارد. به طور مثال، دونالد ترامپ در سال گذشته رکورد زد. اما این رکورد چیست؟ برای اولین بار نام او 5.9 میلیون بار در اخبار گوگل کلیک خورد.
معیار دیگر رجوع به افرادی بود که این چهره ها را می شناختند و می دانستند چگونه رشد کرده و ارتقا یافته اند. از طریق آنها اطلاعات ناگفته و دست اولی به دست آمد که مسئولان تایم توانستند نام آن فرد را در زمره چهره ها قرار دهند. به طور مثال، بیل کلینتون در مورد مددکاران اجتماعی و فعالان حوزه بهداشت نوشت که چگونه در جلوگیری از انتشار و انتقال ویروس ابولا در غرب آفریقا فعالیت می کردند. یا بل و ملیندا گیتس از مارک زورکربرگ و همسرش نوشتند که چگونه 99 درصد از ثروت فیس بوکشان را صرف امور بشردوستانه کردند.
انسان هایی از این دست در جهان نادر هستند که به چنان توانایی فکری و شخصیتی رسیده باشند که 99 درصد از کل ثروت خود را صرف امور خیریه و بشردوستانه کنند. بنابراین چنین افرادی فارغ از زبان، ملیت، دین و غیره این شایستگی را دارند که در زمره چهره هایی تاثیرگذار جهانی قرار گیرند تا الگویی برای سایرین شوند.
تایم این بار 6 جلد را در کنار جلد اصلی پیشنهاد کرده است. این مجله می خواهد نشان دهد که براساس معیارهای انتخابی اش «برخی» از این 100 چهره این قابلیت را دارند که بر روی جلد مجله ای قرار گیرند که تیراژ دو میلیون و ششصد هزار نسخه ای دارد. سردبیر تایم معتقد است: «هر یک از این 100 چهره که در رشته خود تاثیرگذارند، درس هایی برای آموختن به ما دارند. نیازی نیست از آنها حمایت کنیم یا با آنها موافق باشیم. اما تاثیر این 100 چهره انتخابی به نظرم این است که ما را وادار به اندیشیدن می کند که چرا و چگونه آنها به چنین جایگاهی رسیدند».
ما هم برای آشنایی خوانندگان فارسی تعدادی از این چهره ها را برگزیدیم؛ البته تعدادی که گمان می شد اهمیت بیشتری داشت و ارتباط با آنها برای خواننده فارسی زبان آسان تر بود.
رهبران
کریستینا لاگارد/ رییس صندوق بین المللی پول
مدافع اقتصاد جهانی
ژانت یلن؛ رییس هیات مدیره فدرال ریزرو: هیچ سازمانی در دنیا به اندازه صندوق بین المللی پول برای ثبات بخشیدن به اقتصاد جهانی مهم نیست. تصمیمات این سازمان بر میلیاردها نفر تاثیر می گذارد. بنابراین فردی که ریاست آن را برعهده می گیرد. باید رهبری بی نظیر و کارآمد باشد. کریستینا لاگارد با این معیار مهم انطباق دارد. او از سال 2011 که به ریاست این نهاد انتخاب شده و با بیش از 100 کشوری که در این سازمان حضور دارند، توانسته به شکل توانمندی IMF را در عصری بسیار پرچالش رهبری کند.
کریستینا «راه باز کن» است و اولین زنی است که رهبری یک سازمان بین المللی مهم مانند IMF را برعهده داشته است و به عنوان وزیر دارای کشورش فرانسه، اولین زنی است که این نقش کلیدی را در یک اقتصاد بسیار توسعه یافته پذیرفته است. صندوق به دولت های عضو با هدف به حداقل رساندن آسیب بلندمدت بحران های مالی وام می دهد و مانع از تسری این بحران ها به کشورهای دیگر می شود. او در تلاش برای ثبات بخشیدن به اقتصاد یونان و جلوگیری از بحرانی گسترده تر در اروپا از چهره های کلیدی بود.
او خواستار اصلاح اقتصادی در کشورهای نوظهوری مانند چین شده که به شکل مناسبی توانسته سری در IMF دربیاورد و از محاسن آن بهره مند شود. کریستینا با طرح مسائلی مانند جنسیت و برابری درآمدی و تهدیدات مربوط به بهداشت عمومی، مانند ویروس ابولا چهره ای انسانی تر به IMF داد.
او فردی بسیار قابل توجه است: یک رهبر کاریزماتیک و محترم در جهان. او دوستی خوب برای من است و گردش با او برای من افتخار است؛ شوخ و بسیار صریح است، خواه در مورد مسائل کاری باشد، خواه در مورد غذایی که به طور خصوصی با هم می خوریم.
جان کری/ وزیر خارجه امریکا
دیپلمات مشت زن
پاول دیوید هیوسن معروف به «بونو وُکس»؛ خواننده مشهور ایرلندی گروه راک یوتو (U2) و تلاشگر در راستای صلح: کتاب مقدس می گوید: «مصلحان و کسانی که در راه صلح گام بر می دارند آمرزیده هستند». بر این باید بیفزاییم که مصلحان افرادی کم خواب، قهوه خور و سرسخت هستند. اگر صادق باشیم این حرف ها عاشقانه به نظر نمی رسند بلکه عین واقعیت خواهند بود. دیپلماسی، هنر واداشتن مخالفان به توافق بر روی یک چیز است. جلسات و نشست های بسیاری هست. این جلسات و نشست ها طولانی اند، اتاق ها سردند و ساندویچ ها هم خوردنی نیستند.
کبوتر سفید صلح به ندرت دیده می شود و اگر کبوتر صلح دیده هم شود پس از فرایندی نفس گیر خواهدبود که تنها افراد کمی مهارت یا انگیزه حرکت در آن مسیر را دارند. وزیر خارجه امریکا یکی از این افراد است. او توانایی های زیادی دارد اما «انگیزه» همیشه با اوست. در زیر این چهره، مردی سرسخت دیده می شود. من کری را از زمانی که سناتور بود می شناختم. او پیشگام تلاش های امریکا برای پایان دادن به ایدز بود و از آن زمان هنوز در این مسیر تلاش می کند. به عنوان وزیر خارجه، او به استقبال خطرهایی می رود که رام نشدنی به نظر می رسند- جنگ های داخلی، تغییرات آب و هوایی، گسترش تسلیحات هسته ای و غیره- و به میانجیگری ها و بده بستان هایی دست می زند که می تواند اندکی آرامش را به جهان دیوانه ما هبه کند.
مصلحان برای رسیدن به این توافق ها ذره ذره حرکت می کنند. گاهی به چپ می روند، گاهی به راست و گاهی همچون ناخدای کشتی از میان تاریکی ها و آب های خروشان عبور می کنند و کری همان ناخداست. این توازن درد است، نه هدف مشترکی که به نظر در دسترس می رسد. درس های دهه 90 صلح ایرلند و پایداری آن باید برای این دسته از آدم هایی- مانند کری- که در مذاکرات طولانی و نفس گیر حضور دارند، تشویق کننده باشد. کلمه «دیپلمات» هنوز از نجابت قرن نوزدهم خود برخوردار است اما امروز به بازی مشت زنی تبدیل شده است.
کری- به عنوان یک بازیکن قدیمی هاکی- نشان داده که می تواند در این رقابت پیروز شود. من با دوچرخه تصادف کردم و 6 هفته بستری بودم. کری با دوچرخه تصادف کرد اما تصور نمی کنم اصلا متوجه این تصادف شده باشد. او هر روز با هواپیما از جایی به جای دیگر می رود. اما همواره هرجا به او نیاز است حضور دارد. مصلحان آمرزیده هستند.
آنگلا مرکل/ صدر اعظم آلمان
رهبری که عمل می کند
سامانتا پاور؛ سفیر امریکا در سازمان ملل: طی دوره هولوکاست، کودکی به نام«پی یر سُوَج» از سوی یک خانواده فرانسوی پنهان شد. سال ها بعد، او به عنوان یک فیلم ساز با روستاییانی مصاحبه کرد که 5 هزار یهودی (از جمله خودش) را از دست نازی ها پنهان کرده- و نجات داده- بودند.
سوج این نتیجه گیری خاطره انگیز را نقل می کند: «مردمی که عنان از کف می دهند عمل نمی کنند و مردمی که عمل می کنند عنان از کف نمی دهند». من یافته های سوج را اغلب با مشاهده مرکل درمی یابم که در مواجهه با مقاومت سخت سیاسی به 1.1 میلیون مهاجر سوری در سال 2015 سرپناه داد. کل صنعت شروع به تحلیل پاسخ سخاوتمندانه مرکل به بزرگترین بحران آوارگان از زمان جنگ جهانی دوم کرد (آیا او در جست و جوی تزریق کارگران حرفه ای به صنایع کشورش بود؟ آیا او امید به نرم کردن تصویر آلمان پس از بحران بدهی های یونان یا هولوکاست داشت؟ یا اینکه به سادگی بر این باور بود که پناهندگی دادن به آوارگان حق آنهاست؟) فارغ از تمام اینها، او عمل کرد.
او درخواست ها برای بیرون کردن آوارگان را رد کرد؛ درخواستی که در کشور من هم بازتاب یافت. در انجام این کار، او و آلمان زندگی هزاران نفر را نجات داده و زندگی صدها هزار نفر دیگر را بهبود بخشیدند؛ زندگی افرادی که همچون سوج می توانستند آخرین کمک ها را ارائه دهند. شعار «می توانم» مرکل در پاسخ به این بحران- یا عبارت «ما می توانیم از پس این وضعیت برآییم و برخواهیم آمد»- باید به سان فراخوانی برای عصر ما تلقی شود.
دونالد ترامپ/ نامزد ریاست جمهوری
هنجارشکن
رِنی اِلمِرز؛ نماینده زن جمهوری خواه از کارولینای شمالی: اینکه انتظار داشته باشیم که دونالد ترامپ منطبق با «هنجارها»ی اقتصادی و سیاسی رفتار کند، مانند این است که انتظار داشته باشیم یک میخ مربعی در یک حفره گرد فرو رود. چنین نخواهد شد.
ترامپ دهه هاست در اقتصاد و سیاست همچون نیروی طبیعت بوده است زیرا او از به چالش کشیدن هنجارهایی که از سوی رهبران موجود وضع شده نمی هراسد. بی تردید او فردی تهاجمی است اما رویکرد سرسختانه او همان چیزی است که باعث شده او وامی یک میلیون دلاری را به میلیاردها دلار تبدیل کند و همان چیزی است که وی را به نامزد احتمالی جمهوری خواهان برای ریاست جمهوری امریکا تبدیل کرد.
صادقانه بگویم، امریکا به شدت نیازمند رهبری مانند ترامپ است که از به چالش کشیدن وضع موجود نهراسد و بال های مناسب برای حرکت کشور را به نظم درآورد تا کشور در مسیر درست خود قرار بگیرد. اگر زمانی برای امریکا وجود داشته باشد که رهبری سرسخت در کاخ سفید قرار گیرد، اکنون زمان آن است.
برنی سندرز/ نامزد ریاست جمهوری
اخلالگر پوپولیست
رابرت رِیش؛ استاد سیاست های عمومی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و وزیر سابق کار: این یک نامزدی غیرمحتمل بود: برنی سندرز- یک سناتور یهودی ورمونتی که خود را «سوسیالیست دموکرات می خواند، اصالتا بروکلینی است و به لحاظ سیاسی مستقل است- نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری در برابر هیلاری است. با این حال، سندرز ثابت کرده که موفقیت آمیزتر از هر فرد دیگری که تصور می شد، بوده و عمل کرده است. شدت و پایداری پیام او که نابرابری درآمدی، ثروت و قدرت سیاسی در امریکا را گسترده کرده و در حال تضعیف دموکراسی و اقتصاد ماست محرک تعداد بی سابقه ای از رای دهندگان جوان، مستقل ها و دموکرات های اصلی برای پیوستن به «انقلاب سیاسی» اوست.
سندرز نشان داده که دستیابی به تمام اینها با کمک های اندک، شهریه رایگان در دانشگاه های دولتی و فروپاشی بانک های بزرگ و غیره محتمل است. کمپین او به جنبش جدید پوپولیستی در امریکا قوت جدیدی برای بازگرداندن دموکراسی و ایجاد اقتصادی که به نیازهای مردم عادی پاسخگوست، بخشیده است.
شان مک فارلند/ ژنرال ارتش امریکا
برای بردن مبارزه به زمین داعش
جان مک کین؛ سناتور جمهوری خواه از آریزونا: طی 15 سال جنگ، ملت ما افتخار داشتن رهبرانی را داشته اند که نگاهشان به جلو بود. رهبرانی مانند دیوید پترائوس، استنلی مک کریستال، جیمز ماتیس و رِی اودیرنو.
شان مک فارلند به چنین جمع متمایزی تعلق دارد. من سرهنگ سابق، مک فارلند را برای اولین بار در سال 2006 در رمالی دیدم. عراق در بحبوحه نبرد سخت فرقه ای بود اما وی دارای شجاعت برای انطباق و ابداع بود. حمایت او از بیداری در استان انبار الگویی برای استراتژی تهاجمی موفقیت آمیزی بود که پشت «القاعده در عراق» را شکست. من فرمانده ای بهتر از فارلند برای رهبری نیروهای امریکایی و نابودی داعش نمی شناسم. من مخالفت خود با استراتژی رییس جمهور را اعلام کردم. اما به عنوان شاهدی در هدایت نیروهای تحت امر وی، مطمئنم که اگر به رزمندگان ما منابع داده شود، اختیار لازم و حمایت لازم به آنها داده شود، می توانند بار دیگر مسیر تاریخ را عوض کنند.
ماوریسیو ماسری/ رییس جمهور آرژانتین
قهرمان اصلاح اقتصادی
پاول سینگر؛ پایه گذار و رییس شرکت «مدیریت الیوت»: آرژانتین کشوری غنی در منابع طبیعی و سرمایه انسانی است اما پیشرفت اقتصادی اش با نادانی و فساد سیاسی رهبرانش فلج شده است. طی دهه گذشته، سیاست های زوج حاکم بر این کشور- نسترو کریستینا کرچننر- به تورم افسارگسیخته، افت ارزش پول ملی و فرار سرمایه منجر شده است. نتیجه اینها اصلاح طلبی به نام ماوریسیو ماسری در سال 2015 بود.
ماسری محدودیت های مالی آرژانتین را برداشته و اجازه آزادی عمل بیشتری در تجارت داده است. او متعهد شده که آرژانتین را در اقتصاد جهانی ادغام کند و بنابراین در جست و جوی سرمایه گذاری های خصوصی از خارج از کشور بوده است. او اقداماتی برای پایان دادن به تعویق های مالی 15 ساله اتخاذ کرده که این کشور را از سال 2001 در «تبعید اقتصادی» قرار داده است. ماسری هنوز وظایف مهمی در برابر خود دارد، مانند مهار تورم. اما اگر به تعهدات خود وفادار باشد، آرژانتین به مسیر خود بازخواهدگشت.
باراک اوباما/ رییس جمهور آمریکا
خادم ملت
جنیفر پینکنی؛ پینکنی از تیراندازی سال 2015 در چارلستون جان به در برد اما همسرش، اسقف کلمنتا پینکنی، کشته شد: در برهه ای هنگام مراسم دفن همسرم، در حالی که داشتم به دخترم نگاه می کردم، پرزیدنت اوباما به همسرش گفت: « به آن بچه ها نگاه کن. آیا آنها تو را به یاد بچه های خودمان نمی اندازند؟» این سخن تاثیر زیادی روی بچه ها داشت. عجیب نیست اگر او چنین فکری پیش خود کرده باشد که: اگر این اتفاق برای من می افتاد دخترانم چه می شدند؟
پرزیدنت اوباما و همسرم، دو سیاه پوست کاریزماتیک و خداترس بودند که خود را وقف خدمات عمومی و خدمت به همسر و فرزندان خود کرده بودند. هر دو صدایی برای بی صداها بودند که وقتی زمین می خوردند خنده از لبانشان برداشته نمی شد.البته، تفاوت هایی هم میانشان وجود داشت. اوباما بسکتبال دوست دارد و «کلِم» یک قهرمان بود. البته همسر من رییس جمهور نبود. او یک اسقف یا یک نماینده کنگره بود. وقتی رییس جمهور ما را در آغوش گرفت همه مان به او چسبیدیم زیرا به خاطر چنین عشق و محبت هایی خداوند با ماست.
شی جین پینگ/ رییس جمهور چین
وارث مائو
رودریک مک فارکوهر؛ استاد حکومت در دانشگاه هاروارد: شی جین پینگ قدرتمندترین رییس جمهور چین از زمان مائو به این سو نام گرفته است. او با انتخاب دبیر کل حزب و رییس کمیسیون امور نظامی ارتش ریاست کمیته های مهم و جدیدی در اقتصاد و امنیت ملی را نیز به دست گرفته است. او کیش شخصیت را مجز دانسته و آوازهایی با نام «عمو شی» در مورد او ساخته شده، او همچنین کتابی نوشته در مورد حکومت داری که در داخل و خارج به شدت توزیع می شود. او با کمپین مبارزه با فساد خود، اعضای حزب را به وحشت انداخته است. حتی مردمان عادی در خیابان هم می ترسند. آنچه نگران کننده بود دستگیری وکلای حقوقی، سرکوب مطبوعات و حمله به کلیساهای مسیحی بوده است.
«رویای چین» آقای شی یک رنسانس ملی است که شامل اشغال جزایر در دریای جنوبی چین، فارغ از ادعای سایر کشورها می شود. این رویا همچنین شامل برقراری یک نهاد بین المللی مهم و جدید به رهبری چین می شود. اگر او بتواند اصلاحات اقتصادی را به پیش ببرد و اعتماد ارتش را جلب کند، خواهدتوانست بر تارک جهان بیشتر از پیش بدرخشد.
جاستین ترودو/ نخست وزیر کانادا
به دنبال تغییر
لورن میشلز؛ موسس و تهیه کننده اجرایی «Saturday Night Live»: سال ها به دوستانم می گفتم که به تصور من باراک اوباما اولین رییس جمهور کاناداست. البته این یک تعارف است. با نزدیک شدن به ماه های آخر دوران حضور باراک اوباما در کاخ سفید، یک رهبر دیگر کانادایی به صحنه جهانی وارد شد. اگرچه من در نیویورک زندگی می کنم اما کانادایی ها هر جا زندگی کنند کانادایی هستند.
این نوع نگاه ماه به جهان است که برای ما کاملا منطقی و درست است. به اَشکال مختلف، کانادا دیگر آن کشوری نیست که در آن زندگی می کردم اما وقتی صحبت های جاستین ترودو را شنیدم بار دیگر شبیه به کانادای من به نظر رسید. صریح، روشن، شجاع و مترقیانه. در سیاست و اقتصاد 3 چیز هست که شما برای موفقیت باید داشته باشید، استعداد، نظم و شانس. ترودو دو تای اول را دارد. امیدوارم شانس هم داشته باشد. امیدوارم او نیرویی به سوی بهبود و خوبی باشد.
در این مجموعه هم رهبران جهان (در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و برنامه ریزی جهانی) حضور دارند و هم کنشگران بومی و محلی، هنرمندان، قهرمانان، دانشمندان و هم افرادی که به دنبال نازمدی برای ریاست جمهوری در ایالات متحده هستند. این مجموعه، یا هنجار/ تابویی را شکسته اند که نزد مسئولان تایم شایستگی انتخاب پیدا کرده اند. یا رکوردی ثبت کرده اند، یا مرزها را برای آنچه انسان ها ظرفیت آن را داشته اند در نوردیده اند.
به تعبیر مسئولان تایم معیارهایی برای انتخاب یا میزان نفوذ این نامزدها وجود دارد. به طور مثال، دونالد ترامپ در سال گذشته رکورد زد. اما این رکورد چیست؟ برای اولین بار نام او 5.9 میلیون بار در اخبار گوگل کلیک خورد.
معیار دیگر رجوع به افرادی بود که این چهره ها را می شناختند و می دانستند چگونه رشد کرده و ارتقا یافته اند. از طریق آنها اطلاعات ناگفته و دست اولی به دست آمد که مسئولان تایم توانستند نام آن فرد را در زمره چهره ها قرار دهند. به طور مثال، بیل کلینتون در مورد مددکاران اجتماعی و فعالان حوزه بهداشت نوشت که چگونه در جلوگیری از انتشار و انتقال ویروس ابولا در غرب آفریقا فعالیت می کردند. یا بل و ملیندا گیتس از مارک زورکربرگ و همسرش نوشتند که چگونه 99 درصد از ثروت فیس بوکشان را صرف امور بشردوستانه کردند.
انسان هایی از این دست در جهان نادر هستند که به چنان توانایی فکری و شخصیتی رسیده باشند که 99 درصد از کل ثروت خود را صرف امور خیریه و بشردوستانه کنند. بنابراین چنین افرادی فارغ از زبان، ملیت، دین و غیره این شایستگی را دارند که در زمره چهره هایی تاثیرگذار جهانی قرار گیرند تا الگویی برای سایرین شوند.
تایم این بار 6 جلد را در کنار جلد اصلی پیشنهاد کرده است. این مجله می خواهد نشان دهد که براساس معیارهای انتخابی اش «برخی» از این 100 چهره این قابلیت را دارند که بر روی جلد مجله ای قرار گیرند که تیراژ دو میلیون و ششصد هزار نسخه ای دارد. سردبیر تایم معتقد است: «هر یک از این 100 چهره که در رشته خود تاثیرگذارند، درس هایی برای آموختن به ما دارند. نیازی نیست از آنها حمایت کنیم یا با آنها موافق باشیم. اما تاثیر این 100 چهره انتخابی به نظرم این است که ما را وادار به اندیشیدن می کند که چرا و چگونه آنها به چنین جایگاهی رسیدند».
ما هم برای آشنایی خوانندگان فارسی تعدادی از این چهره ها را برگزیدیم؛ البته تعدادی که گمان می شد اهمیت بیشتری داشت و ارتباط با آنها برای خواننده فارسی زبان آسان تر بود.
رهبران
کریستینا لاگارد/ رییس صندوق بین المللی پول
مدافع اقتصاد جهانی
ژانت یلن؛ رییس هیات مدیره فدرال ریزرو: هیچ سازمانی در دنیا به اندازه صندوق بین المللی پول برای ثبات بخشیدن به اقتصاد جهانی مهم نیست. تصمیمات این سازمان بر میلیاردها نفر تاثیر می گذارد. بنابراین فردی که ریاست آن را برعهده می گیرد. باید رهبری بی نظیر و کارآمد باشد. کریستینا لاگارد با این معیار مهم انطباق دارد. او از سال 2011 که به ریاست این نهاد انتخاب شده و با بیش از 100 کشوری که در این سازمان حضور دارند، توانسته به شکل توانمندی IMF را در عصری بسیار پرچالش رهبری کند.
کریستینا «راه باز کن» است و اولین زنی است که رهبری یک سازمان بین المللی مهم مانند IMF را برعهده داشته است و به عنوان وزیر دارای کشورش فرانسه، اولین زنی است که این نقش کلیدی را در یک اقتصاد بسیار توسعه یافته پذیرفته است. صندوق به دولت های عضو با هدف به حداقل رساندن آسیب بلندمدت بحران های مالی وام می دهد و مانع از تسری این بحران ها به کشورهای دیگر می شود. او در تلاش برای ثبات بخشیدن به اقتصاد یونان و جلوگیری از بحرانی گسترده تر در اروپا از چهره های کلیدی بود.
او خواستار اصلاح اقتصادی در کشورهای نوظهوری مانند چین شده که به شکل مناسبی توانسته سری در IMF دربیاورد و از محاسن آن بهره مند شود. کریستینا با طرح مسائلی مانند جنسیت و برابری درآمدی و تهدیدات مربوط به بهداشت عمومی، مانند ویروس ابولا چهره ای انسانی تر به IMF داد.
او فردی بسیار قابل توجه است: یک رهبر کاریزماتیک و محترم در جهان. او دوستی خوب برای من است و گردش با او برای من افتخار است؛ شوخ و بسیار صریح است، خواه در مورد مسائل کاری باشد، خواه در مورد غذایی که به طور خصوصی با هم می خوریم.
جان کری/ وزیر خارجه امریکا
دیپلمات مشت زن
پاول دیوید هیوسن معروف به «بونو وُکس»؛ خواننده مشهور ایرلندی گروه راک یوتو (U2) و تلاشگر در راستای صلح: کتاب مقدس می گوید: «مصلحان و کسانی که در راه صلح گام بر می دارند آمرزیده هستند». بر این باید بیفزاییم که مصلحان افرادی کم خواب، قهوه خور و سرسخت هستند. اگر صادق باشیم این حرف ها عاشقانه به نظر نمی رسند بلکه عین واقعیت خواهند بود. دیپلماسی، هنر واداشتن مخالفان به توافق بر روی یک چیز است. جلسات و نشست های بسیاری هست. این جلسات و نشست ها طولانی اند، اتاق ها سردند و ساندویچ ها هم خوردنی نیستند.
کبوتر سفید صلح به ندرت دیده می شود و اگر کبوتر صلح دیده هم شود پس از فرایندی نفس گیر خواهدبود که تنها افراد کمی مهارت یا انگیزه حرکت در آن مسیر را دارند. وزیر خارجه امریکا یکی از این افراد است. او توانایی های زیادی دارد اما «انگیزه» همیشه با اوست. در زیر این چهره، مردی سرسخت دیده می شود. من کری را از زمانی که سناتور بود می شناختم. او پیشگام تلاش های امریکا برای پایان دادن به ایدز بود و از آن زمان هنوز در این مسیر تلاش می کند. به عنوان وزیر خارجه، او به استقبال خطرهایی می رود که رام نشدنی به نظر می رسند- جنگ های داخلی، تغییرات آب و هوایی، گسترش تسلیحات هسته ای و غیره- و به میانجیگری ها و بده بستان هایی دست می زند که می تواند اندکی آرامش را به جهان دیوانه ما هبه کند.
مصلحان برای رسیدن به این توافق ها ذره ذره حرکت می کنند. گاهی به چپ می روند، گاهی به راست و گاهی همچون ناخدای کشتی از میان تاریکی ها و آب های خروشان عبور می کنند و کری همان ناخداست. این توازن درد است، نه هدف مشترکی که به نظر در دسترس می رسد. درس های دهه 90 صلح ایرلند و پایداری آن باید برای این دسته از آدم هایی- مانند کری- که در مذاکرات طولانی و نفس گیر حضور دارند، تشویق کننده باشد. کلمه «دیپلمات» هنوز از نجابت قرن نوزدهم خود برخوردار است اما امروز به بازی مشت زنی تبدیل شده است.
کری- به عنوان یک بازیکن قدیمی هاکی- نشان داده که می تواند در این رقابت پیروز شود. من با دوچرخه تصادف کردم و 6 هفته بستری بودم. کری با دوچرخه تصادف کرد اما تصور نمی کنم اصلا متوجه این تصادف شده باشد. او هر روز با هواپیما از جایی به جای دیگر می رود. اما همواره هرجا به او نیاز است حضور دارد. مصلحان آمرزیده هستند.
آنگلا مرکل/ صدر اعظم آلمان
رهبری که عمل می کند
سامانتا پاور؛ سفیر امریکا در سازمان ملل: طی دوره هولوکاست، کودکی به نام«پی یر سُوَج» از سوی یک خانواده فرانسوی پنهان شد. سال ها بعد، او به عنوان یک فیلم ساز با روستاییانی مصاحبه کرد که 5 هزار یهودی (از جمله خودش) را از دست نازی ها پنهان کرده- و نجات داده- بودند.
سوج این نتیجه گیری خاطره انگیز را نقل می کند: «مردمی که عنان از کف می دهند عمل نمی کنند و مردمی که عمل می کنند عنان از کف نمی دهند». من یافته های سوج را اغلب با مشاهده مرکل درمی یابم که در مواجهه با مقاومت سخت سیاسی به 1.1 میلیون مهاجر سوری در سال 2015 سرپناه داد. کل صنعت شروع به تحلیل پاسخ سخاوتمندانه مرکل به بزرگترین بحران آوارگان از زمان جنگ جهانی دوم کرد (آیا او در جست و جوی تزریق کارگران حرفه ای به صنایع کشورش بود؟ آیا او امید به نرم کردن تصویر آلمان پس از بحران بدهی های یونان یا هولوکاست داشت؟ یا اینکه به سادگی بر این باور بود که پناهندگی دادن به آوارگان حق آنهاست؟) فارغ از تمام اینها، او عمل کرد.
او درخواست ها برای بیرون کردن آوارگان را رد کرد؛ درخواستی که در کشور من هم بازتاب یافت. در انجام این کار، او و آلمان زندگی هزاران نفر را نجات داده و زندگی صدها هزار نفر دیگر را بهبود بخشیدند؛ زندگی افرادی که همچون سوج می توانستند آخرین کمک ها را ارائه دهند. شعار «می توانم» مرکل در پاسخ به این بحران- یا عبارت «ما می توانیم از پس این وضعیت برآییم و برخواهیم آمد»- باید به سان فراخوانی برای عصر ما تلقی شود.
دونالد ترامپ/ نامزد ریاست جمهوری
هنجارشکن
رِنی اِلمِرز؛ نماینده زن جمهوری خواه از کارولینای شمالی: اینکه انتظار داشته باشیم که دونالد ترامپ منطبق با «هنجارها»ی اقتصادی و سیاسی رفتار کند، مانند این است که انتظار داشته باشیم یک میخ مربعی در یک حفره گرد فرو رود. چنین نخواهد شد.
ترامپ دهه هاست در اقتصاد و سیاست همچون نیروی طبیعت بوده است زیرا او از به چالش کشیدن هنجارهایی که از سوی رهبران موجود وضع شده نمی هراسد. بی تردید او فردی تهاجمی است اما رویکرد سرسختانه او همان چیزی است که باعث شده او وامی یک میلیون دلاری را به میلیاردها دلار تبدیل کند و همان چیزی است که وی را به نامزد احتمالی جمهوری خواهان برای ریاست جمهوری امریکا تبدیل کرد.
صادقانه بگویم، امریکا به شدت نیازمند رهبری مانند ترامپ است که از به چالش کشیدن وضع موجود نهراسد و بال های مناسب برای حرکت کشور را به نظم درآورد تا کشور در مسیر درست خود قرار بگیرد. اگر زمانی برای امریکا وجود داشته باشد که رهبری سرسخت در کاخ سفید قرار گیرد، اکنون زمان آن است.
برنی سندرز/ نامزد ریاست جمهوری
اخلالگر پوپولیست
رابرت رِیش؛ استاد سیاست های عمومی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و وزیر سابق کار: این یک نامزدی غیرمحتمل بود: برنی سندرز- یک سناتور یهودی ورمونتی که خود را «سوسیالیست دموکرات می خواند، اصالتا بروکلینی است و به لحاظ سیاسی مستقل است- نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری در برابر هیلاری است. با این حال، سندرز ثابت کرده که موفقیت آمیزتر از هر فرد دیگری که تصور می شد، بوده و عمل کرده است. شدت و پایداری پیام او که نابرابری درآمدی، ثروت و قدرت سیاسی در امریکا را گسترده کرده و در حال تضعیف دموکراسی و اقتصاد ماست محرک تعداد بی سابقه ای از رای دهندگان جوان، مستقل ها و دموکرات های اصلی برای پیوستن به «انقلاب سیاسی» اوست.
سندرز نشان داده که دستیابی به تمام اینها با کمک های اندک، شهریه رایگان در دانشگاه های دولتی و فروپاشی بانک های بزرگ و غیره محتمل است. کمپین او به جنبش جدید پوپولیستی در امریکا قوت جدیدی برای بازگرداندن دموکراسی و ایجاد اقتصادی که به نیازهای مردم عادی پاسخگوست، بخشیده است.
شان مک فارلند/ ژنرال ارتش امریکا
برای بردن مبارزه به زمین داعش
جان مک کین؛ سناتور جمهوری خواه از آریزونا: طی 15 سال جنگ، ملت ما افتخار داشتن رهبرانی را داشته اند که نگاهشان به جلو بود. رهبرانی مانند دیوید پترائوس، استنلی مک کریستال، جیمز ماتیس و رِی اودیرنو.
شان مک فارلند به چنین جمع متمایزی تعلق دارد. من سرهنگ سابق، مک فارلند را برای اولین بار در سال 2006 در رمالی دیدم. عراق در بحبوحه نبرد سخت فرقه ای بود اما وی دارای شجاعت برای انطباق و ابداع بود. حمایت او از بیداری در استان انبار الگویی برای استراتژی تهاجمی موفقیت آمیزی بود که پشت «القاعده در عراق» را شکست. من فرمانده ای بهتر از فارلند برای رهبری نیروهای امریکایی و نابودی داعش نمی شناسم. من مخالفت خود با استراتژی رییس جمهور را اعلام کردم. اما به عنوان شاهدی در هدایت نیروهای تحت امر وی، مطمئنم که اگر به رزمندگان ما منابع داده شود، اختیار لازم و حمایت لازم به آنها داده شود، می توانند بار دیگر مسیر تاریخ را عوض کنند.
ماوریسیو ماسری/ رییس جمهور آرژانتین
قهرمان اصلاح اقتصادی
پاول سینگر؛ پایه گذار و رییس شرکت «مدیریت الیوت»: آرژانتین کشوری غنی در منابع طبیعی و سرمایه انسانی است اما پیشرفت اقتصادی اش با نادانی و فساد سیاسی رهبرانش فلج شده است. طی دهه گذشته، سیاست های زوج حاکم بر این کشور- نسترو کریستینا کرچننر- به تورم افسارگسیخته، افت ارزش پول ملی و فرار سرمایه منجر شده است. نتیجه اینها اصلاح طلبی به نام ماوریسیو ماسری در سال 2015 بود.
ماسری محدودیت های مالی آرژانتین را برداشته و اجازه آزادی عمل بیشتری در تجارت داده است. او متعهد شده که آرژانتین را در اقتصاد جهانی ادغام کند و بنابراین در جست و جوی سرمایه گذاری های خصوصی از خارج از کشور بوده است. او اقداماتی برای پایان دادن به تعویق های مالی 15 ساله اتخاذ کرده که این کشور را از سال 2001 در «تبعید اقتصادی» قرار داده است. ماسری هنوز وظایف مهمی در برابر خود دارد، مانند مهار تورم. اما اگر به تعهدات خود وفادار باشد، آرژانتین به مسیر خود بازخواهدگشت.
باراک اوباما/ رییس جمهور آمریکا
خادم ملت
جنیفر پینکنی؛ پینکنی از تیراندازی سال 2015 در چارلستون جان به در برد اما همسرش، اسقف کلمنتا پینکنی، کشته شد: در برهه ای هنگام مراسم دفن همسرم، در حالی که داشتم به دخترم نگاه می کردم، پرزیدنت اوباما به همسرش گفت: « به آن بچه ها نگاه کن. آیا آنها تو را به یاد بچه های خودمان نمی اندازند؟» این سخن تاثیر زیادی روی بچه ها داشت. عجیب نیست اگر او چنین فکری پیش خود کرده باشد که: اگر این اتفاق برای من می افتاد دخترانم چه می شدند؟
پرزیدنت اوباما و همسرم، دو سیاه پوست کاریزماتیک و خداترس بودند که خود را وقف خدمات عمومی و خدمت به همسر و فرزندان خود کرده بودند. هر دو صدایی برای بی صداها بودند که وقتی زمین می خوردند خنده از لبانشان برداشته نمی شد.البته، تفاوت هایی هم میانشان وجود داشت. اوباما بسکتبال دوست دارد و «کلِم» یک قهرمان بود. البته همسر من رییس جمهور نبود. او یک اسقف یا یک نماینده کنگره بود. وقتی رییس جمهور ما را در آغوش گرفت همه مان به او چسبیدیم زیرا به خاطر چنین عشق و محبت هایی خداوند با ماست.
شی جین پینگ/ رییس جمهور چین
وارث مائو
رودریک مک فارکوهر؛ استاد حکومت در دانشگاه هاروارد: شی جین پینگ قدرتمندترین رییس جمهور چین از زمان مائو به این سو نام گرفته است. او با انتخاب دبیر کل حزب و رییس کمیسیون امور نظامی ارتش ریاست کمیته های مهم و جدیدی در اقتصاد و امنیت ملی را نیز به دست گرفته است. او کیش شخصیت را مجز دانسته و آوازهایی با نام «عمو شی» در مورد او ساخته شده، او همچنین کتابی نوشته در مورد حکومت داری که در داخل و خارج به شدت توزیع می شود. او با کمپین مبارزه با فساد خود، اعضای حزب را به وحشت انداخته است. حتی مردمان عادی در خیابان هم می ترسند. آنچه نگران کننده بود دستگیری وکلای حقوقی، سرکوب مطبوعات و حمله به کلیساهای مسیحی بوده است.
«رویای چین» آقای شی یک رنسانس ملی است که شامل اشغال جزایر در دریای جنوبی چین، فارغ از ادعای سایر کشورها می شود. این رویا همچنین شامل برقراری یک نهاد بین المللی مهم و جدید به رهبری چین می شود. اگر او بتواند اصلاحات اقتصادی را به پیش ببرد و اعتماد ارتش را جلب کند، خواهدتوانست بر تارک جهان بیشتر از پیش بدرخشد.
جاستین ترودو/ نخست وزیر کانادا
به دنبال تغییر
لورن میشلز؛ موسس و تهیه کننده اجرایی «Saturday Night Live»: سال ها به دوستانم می گفتم که به تصور من باراک اوباما اولین رییس جمهور کاناداست. البته این یک تعارف است. با نزدیک شدن به ماه های آخر دوران حضور باراک اوباما در کاخ سفید، یک رهبر دیگر کانادایی به صحنه جهانی وارد شد. اگرچه من در نیویورک زندگی می کنم اما کانادایی ها هر جا زندگی کنند کانادایی هستند.
این نوع نگاه ماه به جهان است که برای ما کاملا منطقی و درست است. به اَشکال مختلف، کانادا دیگر آن کشوری نیست که در آن زندگی می کردم اما وقتی صحبت های جاستین ترودو را شنیدم بار دیگر شبیه به کانادای من به نظر رسید. صریح، روشن، شجاع و مترقیانه. در سیاست و اقتصاد 3 چیز هست که شما برای موفقیت باید داشته باشید، استعداد، نظم و شانس. ترودو دو تای اول را دارد. امیدوارم شانس هم داشته باشد. امیدوارم او نیرویی به سوی بهبود و خوبی باشد.
ادامه دارد...
ویدیو مرتبط :
دیالوگی جذاب و تاثیرگذار از فیلم مرد هزار چهره
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
100 چهره تاثیرگذار جهان (2)
مجله تایم به سیاق هر سال 100 چهره تاثیرگذار در جهان را معرفی کرده است. این افراد طیف مختلفی از چهره های برجسته جهانی تا چهره های ناشناخته محلی را دربر می گیرند.