یک هفته هفت چهره؛ از فرزاد حسنی تا بازیگران پارتی باز


رفتار عجیب فرزاد حسنی مقابل شرکت کننده برنامه اکسیر واکنش های زیادی برانگیخت...

صبح بخیر - ایمان عبدلی:

فرزاد حسنی یا (زرشک، هفته)

رفتار عجیب فرزاد حسنی مقابل شرکت کننده برنامه اکسیر واکنش های زیادی برانگیخت...

چرا رفتار فرزاد حسنی را دوست نداشتیم؟ چرا فرزاد حسنی خیلی غیر واقعی عمل نکرد؟ اتفاقا او واقعی بود، اما چرا ما به رغم واقعی بودن او را دوست نداشتیم؟ او واقعی بود، اما حقیقی نبود، موقعیت مجری و شرکت کننده موقعیت تعریف شده ای است، مجری به نوعی صاحب خانه است و ناخواسته بر روی شرکت کننده تسلط دارد، پس از همان ابتدا صرف قرار گرفتن در این موقعیت موقعیت سلطه گر و سلطه پذیر را در ذهن تداعی میکند و ما بنا به خصلت مشترکی که طی سالیان در ذهن جمعی مان شکل گرفته با سلطه پذیر بیشتر همذات پنداری می کنیم.

یک هفته هفت چهره؛ از فرزاد حسنی تا بازیگران پارتی باز

شرکت کننده اکسیر علاوه بر اینکه در موقعیت سلطه پذیر بود، چهره و قامتی ترحم بر انگیز داشت و این از بدشانسی فرزاد حسنی بود، اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، مساله ی دیگر در این داستان عرف شکنی بود که حسنی مرتکب شد، همیشه و در هر جغرافیا شکستن عرف دافعه ایجاد می کند و غالبا بازخورد بدی خواهد داشت، احترام به بزرگتر هر چند که این روزها دچار استحاله شده، اما همچنان به عنوان یک ارزش از سمت کلیت جامعه مورد احترام است و این سال ها به دلیل آن چه که تصور می شود از دست رفته، حوزه حساسیت بر انگیزی شده، حسنی عرف شکست و احترام نگه نداشت؛ بار تراژیک قضیه با این عرف شکنی سنگین تر شد.

و اما مساله ی بعدی رفتار پس از واقعه آقای مجری است که آش را شورتر کرد، موقعیت معترف جلب کننده است، راه دوری نرویم، موقعیتی که مایلی کهن در برنامه دورهمی در آن قرار گرفت، یک موقعیت معترف است که جلب می کند و حتی ذهنیت پیشین ر ا هم محو می کند، اما حسنی از این فرصت ناب که می توانست او را تطهیر کند، حتی از وقایع جنجالی زناشویی اش نیز گذر کند، استفاده نکرد و موقعیت سلطه گر را از دست نداد، او توجیه کرد و موقعیت مناسبی را از دست داد و مردم که مجموعه ی او را قضاوت می کنند، فراموش کردند که او هم یکی از ماست؛ خیلی هایمان همان گونه ایم که او هست، سلطه طلب و توجیه گر ..امری واقعی چون از هست می گوید، اما نه حقیقی چون حق و روا نیست.


حقوق بگیران میلیونریا( فاصله،هفته)

احمد توکلی با انتشار فیش حقوق میلیونی کارمندان رتبه بالا بیمه مرکزی در کانال شخصی اش، فضای مجازی را تحت تاثیر قرار داد...

قرار نیست تمام افراد جامعه در سطوح مختلف و با مشاغل گوناگون به یک اندازه حقوق دریافت کنند و یا مزد برابری داشته باشند، اتفاقا این نوع برابری هیچ نسبتی با عدالت ندارد و از قضا عین بی عدالتی است که افراد گوناگون با بهره هوشی متفاوت و کارایی مختلف به یک اندازه مزد بگیرند و البته قرار بر این نیست، اینجا عوام گرایانه بنویسیم و ساده انگارانه پولدارها را تقبیح کنیم و فقر را ستایش، مساله ی مهم تر در انتشار فیش حقوقی میلیونی کمیت و اندازه ی حقوق نیست، کیفیت و شکافی است که بین مردم و دولت وجود دارد.

یک هفته هفت چهره؛ از فرزاد حسنی تا بازیگران پارتی باز

مردم در این جنس از افشاگری چیزی را می بینند که می خواهند ببینند، آن ها این فیش حقوقی را فریاد می کنند؛ فریادی که از پچ پچ های مهمانی ها و صف ها نشات می گیرد، خیلی وقت است قهر و کین میان مردم و هر چه نصب شده توسط دولت است وجود دارد، چرخه به کلی معیوب است؛ دولتی که متکی به مردم نیست، مردمی که دلخوش به دولت نیستند، مردم و دولت نه در کنار هم بلکه مقابل هم می نشینند، اراده ای که باید صرف همدلی و پیشبرد شود، صرف مچ گیری و تلافی می شود. نگاه کنید به سیل توجه و اراده ای که مشغول گاف گیری از نهادی مثل صدا و سیماست، مردم متتظرند برنامه ای کوچکترین اشتباهی کند آن را چنان نشر و گسترش می دهند که گویی رقیبی دیرینه را زمین زده اند.

دولتی  که از نفت قدرت می گیرد و مردمی که خود را محق و طلبکار می دانند؛ سیکل بی اعتمادی را هر روز تقویت می کنند و حقوق میلیونی داغ دل توده ها را تازه می کند تا غلبه ی «ساختار» اوضاع همین خواهد ماند.



مهدی رحمتی یا (بی نقاب، هفته)

رفتار زننده مهدی رحمتی دروازه بان استقلال در بازی با تراکتور تاسف بر انگیز بود؛ استعدادی که هرز می رود...

خشم صادقانه است، به رغم همه ی زشتی اش صداقتی دارد که غیر قابل انکار است، رحمتی در بازی مقابل تراکتور(قلعه نویی) چنان لبریز از انتقام بود که دچار خشم شد و مدیریت روانی اش را از دست داد و چون بزرگتر و کاپیتان تیم بود، ناخواسته خشم را که زاده استرس است به تمام مجموعه منتقل کرد و یک تنه کاری کرد که بارها از وقوع آن جلوگیری کرده بود؛ او استقلال را شکست داد، تیمی که بارها از شکست نجاتش داده بود.

یک هفته هفت چهره؛ از فرزاد حسنی تا بازیگران پارتی باز

زبان در آورد و خط و نشان کشید، فریاد زد و بالا و پایین پرید، اما  همین رفتارهای هیجانی عدم تمرکزی را موجب شد که گل اول تراکتور را تقدیم حریف کرد هیجان عقل را از رحمتی گرفته بود و جایش احساس را غالب کرد، رحمتی در فینال فصلی که پر از درخشش بود تبدیل به خود واقعی اش شد.

او در بازی با تراکتور خود خودش بود؛ همان قدر کوچک، همین قدر سطحی؛ او همان است که در بازی با گسترش با جنجال زمینه ساز اخراج نصرتی شد، همان که در بازی با استقلال اهواز از درون دروازه برای مظلومی فرامین تاکتیکی صادر می کرد، رحمتی همان است که خوشحالی بعد از گل بازیکنان حریف را تاب نیاورد، رحمتی همان کسی است که برای پوشیدن پیراهن تیم ملی ماشین حساب به دست گرفت...خشم صداقت دارد، خشم نقاب ندارد، حیف استعدادی که پایش از گلیم درازتر شد.


بازیگران پارتی باز یا(حدیث مفصل، هفته)

انتشار خبر حضور چند تن از اهالی سینما در یک پارتی مساله دار واکنش های مختلفی در پی داشت.

وقتی مجریان فرهنگی یک جامعه یعنی همان هایی که نهادهای رسمی از آن ها توقع نهادینه کردن خواست های مورد نظر را دارند، در قالبی قرار می گیرند که در ناهمخوانی کامل با سیاست های فرهنگی مورد خواست حکومت است، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

یک هفته هفت چهره؛ از فرزاد حسنی تا بازیگران پارتی باز

درد اما چیز دیگریست، ارتکاب به شادی در جامعه ایرانی تا حد زیادی کم و بی کیفیت است، ما شادی نکرده ایم و یا هر وقت شادی کرده ایم، محدود و بی کیفیت بوده است. فرهنگ هر عمل پس از ارتکاب به آن می آید؛ ما تا شادی را تجربه نکنیم فرهنگ چگونه شادی کردن را کسب نمی کنیم، فرقی هم ندارد نخبه و عوام و هنرمند و تماشاچی، سیل نظریه و تئوری صرفا منجر به کسب فضیلت نمی شود،  بسیاری از حالات انسانی نیاز به عمل و فعل دارد، بستری که امنیت و تحمل شادی را ایجاد کند، می تواند توقع کند که شادی را ذیل تعاریف خودش بخواهد.

هنرمند در قالب شغلی به مانند مشاغل دیگر ریاکارانه امرار معاش می کند و خودی نشان می دهد که خودش نیست، پس او به هیچ وجه مجری خوبی نخواهد بود، حال همان هنرمند در بیرون از فضای شغلی به عنوان یک شهروند عادی درگیر معضلاتی است که دیگرانی نیز هستند، پس درست شادی کردن بلد نیست، ولی چون در جایگاه مجری فرهنگی قرار دارد این نابلدی اجتماعی بیشتر توی ذوق می زند...


نغمه ثمینی و حسن فتحی یا(حرفه ای های، هفته)

مجموعه ی شهرزاد به انتها رسید، سریالی که هر دوشنبه تبش در جامعه بالا می گرفت و به خوبی فروش کرد، شهرزاد پر از نشانه های حرفه ای گری بود؛ از متن خوب و داستان جذاب تا سیستم فروش خوب، اما نکته ی قابل ذکر در مورد سازندگان این سریال شکل مواجهه آنان با حواشی بود که می توانست سریال را زمین بزند و با تدبیر آنان نزد.

یک هفته هفت چهره؛ از فرزاد حسنی تا بازیگران پارتی باز

توهین به مردم کرمان در اواسط مجموعه چنان بلوایی به پا کرد که برای زمین خوردن سریال کافی بود، اما حسن فتحی و نغمه ثمینی با تدبیر سکانس هایی را گنجاندند تا غائله بخوابد. هر چند فرم اجرای ان سکانس ها محل انتقاد بسیاری شد، اما سازندگان با عقل معاش به داستان نگاه کردند و با توجه به واقعیت موجود تصمیم گیری کردند. مورد دیگر فضا سازی های بود که در پی رفتن قربانی و اضافه شدن چاوشی اتفاق ایجاد شد،  ماجرایی که در همان اوایل پخش مجموعه می توانست دردسر شود، اما در این جا هم تیم تصمیم گیر سریال صرفا به آن چه که به مجموعه کمک می کرد، توجه کردند و بدون واهمه چاوشی را اضافه کردند.

آخرین سنگی که جلوی پای شهرزادی ها افتاد؛ داستان سیگار کشیدن بود، که آن هم با گنجاندن سکانس هایی در بیمارستان و توصیه های ایمنی فرهاد خطاب به پدرش رفع و رجوع شد، شاید همه ی این ها فرمایشی به نظر بیاید و با بقیه سریال همگن نباشد، اما نشان از روحی دارد که خودش را به مجموعه پاسخگو می داند و مدیرانی که صرفا مدیر هزینه نیستند، شهرزادی ها هزینه کردند که در آمد داشته باشند، از همین رو از تن دادن به قواعد جامعه و بازار نترسیدند و این همان معجزه ی خصوصی هاست که باید درآمد زا باشند و ما کم داریمش.


مهدی تاج یا (استقلال، هفته)

با برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال علی کفاشیان رفت و یار دیرینه اش مهدی تاج بر مسند نشست.

مدل پوتین و مدودف اولین ذهنیتی بود که پس از برگزاری انتخابات فوتبال در ایران ایجاد شد، شکلی از جابه جایی فرمایشی افراد و امتداد همان ساز و کار قبلی، اما داستان فوتبال ایرانی و مدیرانش بالکل مستقل از تزارها است، آن جا اراده جمعی آن چه را که پوتین اجرا می کند می پسندد و اصلا امتداد تفکر او را شکلی از بازگشت روسیه به شکوه گذشته می دانند. در حقیقت پوتین سوار بر موجی است  که اکثریت قابل توجهی آن را تایید می کنند. اما در فدراسیون فوتبال ایران این گونه نیست، حداقل اکثریت علاقه مندان به فوتبال شکل مدیریت مسئولیت گریز کفاشیان را نمی پسندند و از همین جهت تاج را هم در ادامه ی همان تفکر تفسیر می کنند.

یک هفته هفت چهره؛ از فرزاد حسنی تا بازیگران پارتی باز

نقض بزرگ فوتبال ایرانی عدم استقلال است، فوتبالی که هزینه گراست و به بازدهی نمی رسد، مثل آدم فربه و چاقی که نمی شود سیرش کرد و تمایل وحشتناکی به بلعیدن دارد. فوتبال موجودی است که روی دست مدیران مانده، نمی شود سیرش کرد، اما می شود در کنارش سیر شد! همین هم جذابش می کند و کلی شغل کاذب در کنارش ایجاد می شود، این موجود چاق و این مشاغل کاذب فقط در یک صورت درمان می شود؛ استقلال کامل مالی.

استفاده از الگوی موفق کشورهای صاحب فوتبال در باشگاه داری و قطع کردن دست نهادهای دولتی و همچنین دور کردن آدم های به ظاهر خیر رانت خوار، خیلی از پول های کثیف را از فوتبال ایرانی محو می کند و کم کم آدم های مسئول وارد ورزش می شوند، دیگر فوتبال محل تبلیغات سیاسیون و نظامی ها نخواهد بود و دستش در جیب خودش خواهد رفت و چون دست در جیب خودش دارد با عشوه ی هیچ کسی متزلزل نمی شود و باج نخواهد داد. تاج و کفاشیان و صندلی ای که حد نهایت جا به جایی اش از نائین به اصفهان بود، معلول یک ساختار معیوبند، حذف آن ها حذف نارسایی نیست.


معلمان و پزشکان یا( زلزله، هفته)

گوشتان را که بگذارید روی زمین وقایع اجتماعی، صدای زلزله ی مهیبی می آید که قریب الوقوع است؛ اخبار سریالی از معلم ها و پزشکانی که در مظان اتهام قرار دارند و ذهنیت جامعه را آشفته تر می کنند، ندا دخترک 9 ساله در زنجان، دانش آموز بجنوردی و پرونده های قصور پزشکی در جای جای ایران، از اصفهان تا تهران، آنقدر که از زلزله ی تهران واهمه داریم، کاش از گسترش این همه بی اعتمادی هم می ترسیدیم.

یک هفته هفت چهره؛ از فرزاد حسنی تا بازیگران پارتی باز

مردمی که به عاملان فرهنگی اش، به عاملان درمانی اش بی اعتماد باشند، چه چیزی دارند که احساس بهم پیوستگی کنند؟ شوخی می کنید دیگر دوران ترانه های حماسی گذشته است! زمین واقعیت بدجوری سفت است؛ مردم حالا فقط لمس می کنند، خوشبختی لمس کردنی است نه دیدنی نه شنیدنی..

حساب کاربری من در اینستاگرام که گوشی است برای شنیدن شما؛ EMAN.ABDOLI


ویدیو مرتبط :
باز جویی فرزاد حسنی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

فرزاد حسنی به جمع بازیگران «آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند» پیوست



اخبار ,اخبار فرهنگی,فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند

 

اخبار فرهنگی - پس از شریفی‌نیا و سحر قریشی
فرزاد حسنی به جمع بازیگران «آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند» پیوست

فرزاد حسنی برای بازی در فیلم سینمایی «آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند» انتخاب شد و روز گذشته جلوی دوربین رفت.

این فیلم سینمایی به نویسندگی و کارگردانی «قربان محمدپور»با موضوع ازدواج موقت هفته گذشته در تهران کلید خورد و تاکنون علاوه بر شریفی‌نیا و حسنی ، سحر قریشی نیز مقابل دوربین «حسن پویا» رفته است.

حسنی که در سال‌های اخیر با فیلم‌های «در امتداد شهر»،«عملیات مهدکودک» و «آمین خواهیم گفت» در جشنواره فیلم فجر حضور داشته است امسال با این سینمایی به استقبال سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر می رود.

«حسن دادخواه» تهیه‌کنندگی این فیلم را بر عهده دارد که پیش از این سرمایه گذاری آثاری چون بغض، من مادر هستم ، پل چوبی و تهیه کنندگی مشترک جیب بر خیابان جنوبی را بر عهده داشته است.

عوامل و دست اندرکاران: تهیه کننده: حسن دادخواه ، نویسنده و کارگردان: قربان محمدپور  ، مدیرفیلمبرداری: حسن پویا ، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: محسن اورنگ،مدیرتولید: محسن صرافی ، مدیر صدابرداری: علیرضا برومند، تدوینگر: مجید شتی،صداگذار: آرش قاسمی ، دستیار اول فیلمبردار: سعید براتی، مدیرتدارکات: عباس خدادادی،  طراح صحنه و لباس:  مهدی دیلمی.

 

طراحان گریم : فرنازانصار ، هادی قالی خانی، منشی صحنه: آرزو قربانی، دستیاران کارگردان: توماج نورایی ، علی محمدپور ، عکاس: المیرا مقدم  ،  مجری گریم: حامد تهرانی، یاسمین بنایی ، دستیار صحنه: همایون فربود ،  مدیر صحنه: سعید وثاق همدانی،  دستیار لباس: کتایون فربود .

 

جامه دار: ساجده عروجی،  دستیار تدوین: رضا کردبچه ،  امور مالی: ابراهیم تفرشی ، دستیاران فیلمبردار:  محمد نادر، احسان باقری، بهادر مافی ، رستم حمیدی ،  حسین قلی پور ، یاشار پویا ، دستیاران تدارکات : مهدی حقگو، احسان خلیلی، خدمات:  حسین ثنایی فر ، دستیاران صدا: مهرداد کبیری ،   مصطفی محمدی،  اموردفتری،  وحید حیدری،مشاوررسانه ای:منصوره بسمل.

اخبار فرهنگی - فارس