چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
پل گوگن، هنرمند فقیر تاثیرگذار
اوژن آنری پل گوگن (به فرانسوی: Eugène Henri Paul Gauguin) (زادهٔ ۷ ژوئن ۱۸۴۸ - درگذشتهٔ ۸ مهٔ ۱۹۰۳) نقاش و تندیسگر فرانسوی و یکی از مهمترین چهرههای سبک پسادریافتگری بود.
نام اصلی: اوژن آنری پل گوگن
تولد: ۷ ژوئن ۱۸۴۸ - پاریس، فرانسه
درگذشت: ۵ اوت ۱۹۰۳ میلادی (۵۵ سال) - جزایر مارکیز، پولینزی فرانسه
ملّیت فرانسوی
رشته: نقاشی، تندیسگری
جنبش: پُستامپرسیونیسم (پسادریافتگری)، پریمیتیویسم (بدویگرایی)
آثار برجسته: از کجا آمدهایم؟ کیستیم؟ به کجا میرویم؟
اوژن آنری پل گوگن (به فرانسوی: Eugène Henri Paul Gauguin) (زادهٔ ۷ ژوئن ۱۸۴۸ - درگذشتهٔ ۸ مهٔ ۱۹۰۳) نقاش و تندیسگر فرانسوی و یکی از مهمترین چهرههای سبک پسادریافتگری بود.
دریانورد، کارمند بانک و نقاش آماتور
پل گوگن قبل از آن که تصمیم به نقاشی بگیرد چندسالی در ناوگان بازرگانی فرانسه کار و در دریا زندگی کرد. سپس شغلی را در یک موسسه دلالی سهام در پاریس آغاز کرد که پردرآمد بود. خانوادهای تشکیل داد. همسرش پنج فرزند به دنیا آورد. نقاشان امپرسیونیست به آثار نقاشیاش علاقمند شدند و آثارش را به نمایشگاهشان فراخواندند.
شروع نقاشی به صورت حرفهای
گوگن ۳۵ ساله بود که تصمیم گرفت علاقهاش به نقاشی را به حرفه آینده خود تبدیل کند. از همسر و فرزنداناش چشم پوشید و خود را یکسره در اختیار کار قرار داد. در نقاشیهایش به فرهنگ میپرداخت و طبیعت. عرفان، جاذبههای جنسی، رویا و حقیقت موضوعهای نقاشیهایش بودند. او در آثارش رنگ را با ترکیبات تازه و غیرمنتظرهای به کار برد و به معانی روانشناختی رنگ پرداخت و از خطهای گویا و ساده کردن طراحی سود جست.
علاقه به ماوراء طبیعت
گوگن از تمدن میگریخت و آن را نوعی بیماری میانگاشت. به شهر " پنتاون"، در ایالت برتانی فرانسه رفت. در آنجا کوشید زندگی ساده روستایی را با داستانهای انجیل بیامیزد. کشتی گرفتن یعقوب با فرشته (۱۸۸۸) یکی از نخستین آثار در این زمینه بود. زنان روستاییِ معتقد به این مبارزه تخیلی مینگرند؛ مبارزهای که در ذهنشان انجام میشود.
گوگن در قالب عیسی مسیح
هنرمندان شهر " پنتاون"، در ایالت برتانی فرانسه آثار نقاشی به سبک پست امپرسیونیستی گوگن را تحسین میکردند. او پس از سفری به "پاناما" و " مارتینیک"، دعوت ونگوگ را گرچه علاقهای به این سفر نداشت پذیرفت و نزد او به شهر "ارل" رفت. گوگن که خود را برتر از هنرمندان زمانه خود میپنداشت، در سال ۱۸۸۹ خود را در قالب عیسی مسیح نقاشی کرد.
بین حقیقت و رویا
سفر بعدی او تاهیتی بود. گوگن با امید به دستیابی به آزادی کامل به این جزیره رفت، اما متوجه شد که رویاها در باره این جزیره پس از حمله اروپائیان به آن ازمیان رفتهاند. او معترض بود که چرا مردمان این جزیره "سنتها، مد و فرهنگ مسخره ما را تا حد خندهداری تقلید میکنند." نقاشیهای گوگن در تاهیتی اما این جزیره را چون بهشت تصویر میکنند.
زندگی ناموفق در تاهیتی
گوگن که نقاشیهایش در تاهیتی آرزوی اروپائیان را در نزدیک شدن به بیگانگان تحقق میبخشید در باره سفرش به تاهیتی مینویسد که مردمان این جزیره گرچه غرایز اولیه خود را گم کردهاند اما هنوز «زیبا چون آثار هنری باقی ماندهاند.» تابلوهای گوگن به فروش نمیرسیدند و او در فقر به زندگیاش ادامه میداد. همسرش نیز دیگر از او قطع امید کرده و با فرزندانش به دانمارک مهاجرت کردند.
اروپایی وحشی
گوگن دوسال بعد در فقر و تنگدستی به فرانسه بازگشت. میگوید که در این دوران گرچه وحشیتر از سابق بود، اما معلوماتش بیشتر شده بودند. در فرانسه از موفقیت خبری نبود. او باز به تاهیتی بازگشت، اما دیگر از زندگی سیر بود. کوشش او برای خودکشی ناموفق ماند. برای او که عاصی بود تنها نقاشی باقی مانده بود که با آن خود را مشغول کند. در این زمان برای بهدست آوردن مخارج زندگیاش برای روزنامههای طنز مطلب مینوشت.
شهرت با تاخیر
گوگن با خلق اثر "از کجا آمدهایم؟ چه هستیم؟ به کجا می رویم؟" در سال ۱۸۹۷ میلادی به موضوع زندگی پرداخت؛ زندگی از تولد تا مرگ همراه با ترسها و شادیهای آن. گوگن با این اثر به شهرت رسید و آثارش مورد توجه قرار گرفتند. یک تاجر آثار هنری در پاریس تصمیم گرفت پل گوگن را حمایت مالی کند.
مرگ در تنهایی در بهشت
مصرف بیرویه مشروبات الکلی، بیماریهای گوناگون و اختلافات همیشگی با مقامات اداره مستعمرات فرانسه عرصه را بر گوگن تنگ کرده بودند. او که دیگر کمتر نقاشی میکرد در سال ۱۹۰۳ در سن ۵۵ سالگی در یکی از جزایر مارکیز در جنوب اقیانوس آرام درگذشت و به این ترتیب زندگی یکی از آفرینندگان مفهوم جدید نقاشی به پایان رسید.
زندگی یک هنرمند
گرچه پل گوگن همواره با اعتماد به نفس به آثار خود مینگریست و آنها را پراهمیت میدانست، اما پس از مرگش بود که توجه کلکسیونرهای آثار هنری و موزهها نسبت به او و آثارش جلب شد. امروز پل گوگن یکی از مشهورترین هنرمندان تاریخ اروپا به حساب میآید. بنیاد بیِلر در سوئیس از هشتم تا ۲۸ ژوئن حدود ۵۰ اثر گوگن را که به موزههای مختلف و صاحبان شخصی جهان تعلق دارند، در نمایشگاه شهر بازل عرضه میکند.
ویدیو مرتبط :
هنرمند فقیر های هوی جوو گیر سون
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سی و سه پل یکی از آثار زیبای اصفهان
یکی از پل های زيبا و جالبی که در دوران صفويه بر روی زاينده رود احداث شد سی و سه پل است اين پل در گذشته «پل جلفا» ناميده می شد (زيرا از اين طريق به جلفا که تازه احداث شده بود می رسيدند). به «الله ورديخان» نيز معروف است زيرا سردار مشهور شاه عباس اول که به ساختن اين پل مأمور گرديد به اين نام ناميده می شود.
اين پل كه در نوع خود شاهكارى بىنظير از آثار دوره سلطنت شاه عباس اول است، به هزينه و نظارت سردار معروف او الله وردىخان بنا شده. اين پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طويل ترين پل زاينده رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره صفويه،مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان ارامنه در كنار اين پل صورت ميگرفت. ارامنه جلفا، مراسم «خاج شويان» را نيزدر محدوده همين پل برگزار ميكردهاند. پل مزبور يكي از شاهكارهاي معماري و پل سازي ايران و جهان محسوب ميشود.
اين پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام الله ورديخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گرديد و به طورى كه در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده كه از هر چشمه آب خارج مىگرديده، پلى بسيار عريض و طويل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهك ريخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه هاى زيرينش زياد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بيست قدم و شش معبر باين شرح داشته است:
1 راه وسط كه مخصوص عبور سواره و گردونهها بوده است. 2 و 3 طرف پل كه از ميان گالالريها ى زيبا مىگذشت و به پيادهرو تخصيص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف كه دور آن نرده داشته و موقع طغيان رود تفرجگاه باشكوهى بوده است، سرانجام گالاريهاى پل به وسيله پلههاى ظريف بزير پل متصل مىشد و از زير پل هم موقع كم آبى عبور مىكردند. 6 از زير پل بود.
مساحت اين پل را سياحان انگليسى چهارصد و نود يارد تعيين كردهاند. هفت دهانه اين پل گرفته شده و اكنون 33 دهانه دارد و از اين رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.
اين پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل الله ورديخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خواندهاند و وجه تسميه هر يك چنين است:
1- پل شاه عباسى از آن جهت گويند كه شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است .
2-چون بمباشرت و اهتمام اللهورديخان ساخته شده به پل اللهورديخان معروف گرديده.
3-از لحاظ اينكه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفتهاند .
4-چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه .
5- و اينك سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.
اين پل براى اتصال خيابان چهار باغ كهنه عباسى به خيابان چهارباغ بالا و باغ هزار جريب و عباس آباد ساخته شده است. اين پل در جشن آبريزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و ساير مردم بوده است.
شرحى را كه سرپرسى سايكس انگليسى راجع به اين پل نوشته از نظر اينكه بسيار دقيق و وضع پل را در آخر قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مىنمايد عيناً در اينجا نقل مىگردد:
خيابان با شكوه چهارباغ از يك طرف به پل الله ورديخان كشيده مىشود، كه با اين كه حاليه روى بويرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مىآيد، اينجا از يك شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مىشوند شكل فوق العاده و شگفت آور اين پل كه 388 يارد طول آنست مقابل يك جاده سنگ فرش شدهاى به عرض 30 پا بدين قرار ايت كه در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبيه شده كه يكى از آنها راه معمولى روى پل است كه در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشيده ساختهاند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همين جاده مشرف مىباشند، در بالا و پائين اين طاقنماها كه با تابلوى نقاشى شده تزيين يافته بود هر كدام يك پياده روهائى است كه با پله كانها باين راه اصلى وصل مىشود و در كنار سطح رودخانه معبر ديگرى است كه به طول رودخانه امتداد مىيابد. تنها انتقاد مخالفى كه براى ساختمان اين پل مىشود كرد و آن از تصوير هم نمايان است آنكه، پل مزبور در مقابل جريان ضعيف و باريك زنده رود در بيشتر فصول سال بيش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.
در تاريخچه ابنيه تاريخى اصفهان درباره اين پل تاريخى چنين نوشته است:
در انتهاى جنوبى خيابان چهارباغ پل الله ورديخان است كه به نام بانى و سازنده آن خوانده مىشود و در همان موقعى كه شاه عباس دستور كاشتن درختان چهارباغ را مىداده رفيق و سپهسالار شاه نيز در ساختمان اين پل به وسيله آجر و سنگ تراش فعاليتى به خرج مىداد، وضعيت اين پل با قديمش تفاوت زيادى نكرده است.
ايوانچهها و غرفههاى زيبا و متناسب طرفين پل كه جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اوليه باقى مانده است. طول اين پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مىباشد نوشتهاند كه در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدريج سى و سه چشمه شده در سنوات اخير قسمت زيادى از بستر رودخانه را تصرف كرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى كه چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممكن بود بكلى متروك شود.
وى در سال 1330 كه آقاى مصطفى خان مستوفى رياست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبين خارج و مجراى عبور آب چشمهها را باز كرد و اقدام به ساختمان ديوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده كه نوز آثارش پابرجا و عملياتش زبانزد مردم اين شهر است. در دوره صفويه ارامنه حق داشتند تا ميدانى كه اول پل احداث شده بود جمع شوند و مالالتجاره و صنايع خويش را با صنعتگران اصفهانى تبديل نمايند و حق نداشتند از اين پل عبور كرده داخل شهر شوند در جل اين پل مجسمه رضا شاه كبير بر روى ستونى بارتفاع 5 متر ديده مىشود كه اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف اين مجمسه فعلاً ميدان 24 اسفند و با ميدان مجسمه ناميده مىشود.
در شمال شرقى پل يعنى اول خيابانى كه به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است كه بياد مقبره كمال الدين اسماعيل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خيابان مزبور به نام آن بزرگوار ناميده مىشود كه به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.
سرپرسى سايكس انگليسى در شرحى كه راجع به پل زاينده رود نوشته بود گفته بود كه اين پل با اينكه روى به ويرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنيه تعصب ملى نگذارده كه در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنيه در كليه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و يدگر آثار ايران را كوچك و پست جلوه دهد و از ديگران هم استفاده كرده كه در تجليل اصفهان غلو كردهاند.
اينكه آراى مختلفى راجع به اين پل نگاشته شد براى امكان استخراج نظر صحيح و صائب درباره آن بود و اينكه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنيه معلوم گردد. در هر حال اكنون اين پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مىرود زير شماره 110، به ثبت تاريخى رسيده است.
شاه عباس اول به طورى كه مورخان و سياحان خارجى نوشتهاند در هر حال در جشن آبريزان شركت مىكرد و اگر در اصفهان بود در كنار زاينده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در كنار درياى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مىكرد.
در كتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز كه شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار كرده چنين نوشته است.
جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مىيافت. گذشته از باغ نقش جهان پل الله وردى خان را نيز آئين مىبستند و چراغان مىكردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلريزان صورت مىگرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ريخته مىشد. از آن جمله در سال 1018 با آنكه جشن فروردين مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلريزان كردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئين بندى هنر نمائى بسيار كرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از ماليات آن سال را به ايشان بخشيد.
ميرزا علينقى كمرهاى متخلص به نقى كه از شعراى زمان بوده ماده تاريخى سروده كه ابيات آن چنين است:
فلك قدر الله و يردى كه قدر ز عباس شاه اندر ايام يافت
بامداد بيگ ويردى دادگر پلى كدر آغاز و انجام يافت
بسعى ملك سيرت آقا حسين بخير العمل حسن اتمام يافت
به دست زبر دست صعب امير چو بند امير اين بنا نام يافت
پى سال تاريخ اين پل نيافت كسى خوبتر از پل اتمام يافت
ظاهراً گفته عالم آرا اينست كه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفتههاى جابر انصارى قسمتى حاكى است كه در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مىرساند كه دستور داده شده كه بسازند و در قسمت نوشته كه ساختن آن با سر در قيصريه مقارن بوده و حال آنكه ساختمان سر در قيصريه را از وقايع سال 1012 نوشته است. و هيچ اشاره بسند اين گفتهها هم نشده است.
ماده تاريخ منسوب به نقى كمرهاى هم حاكى است كه ساختمان پل امير در سال (1005 ه.ق) انجام يافته است ولى تاريخ شروع آن معلوم نيست و بايد اذعان كرد كه اگر منظور همان پل چهل چشمه و يا اللهورديخان باشد محال است كه در ظرف يكسال چينن پلى ساخته شده باشد و حدال بايد در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.
آنچه به نظر مىرسد اين است كه براى ساختمان عباس آباد مسلم است كه بايد ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاريخ ساختمان چهارباغ يعنى اتمام آن مطابق ماده تاريخى كه سرودهاند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است. كه با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نيز تاريخ تكگائى كه در خيابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و يازده است كه در تذكره نصرآبادى به نقل از تاريخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده:
و از طرفى الله ورديخان در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ايا لت فارس منسوب گرديد و در آنجا به اداره امور و تمشيت مىپرداخت تا اينكه حكومت كهكيلويه هم بر حزوه حكومتش افزوده گرديد و از مجموع اين تواريخ استنباط مىشود كه شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پيش از اينكه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده كه اصفهان را به پايتختى انتخاب كند و از اين رو دستور داده بود كه طرحهائى براى آبادى اصفهان مهيا كردن آن براى پايتختى ريخته شود و شايد اعزام الله ورديخان به فراس هم از اين نظر بوده كه اقدامات عمرانى اصفهان هم زير نظر او قرار گيرد و عمدتاً بايد عمران اصفان از بعد از تاريخ اعزام الله ورديخان يعين بعد از سال (1004 هجرى) انجام يافته باشد و تقريباً هم همين طور است چه مطابق ماده تاريخى نقى كمرهاى هم ساختمان پل اللهورديخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام يافته و عمران خيابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تكايا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى كه از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام يافته بوده است.
و اما اينكه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاريخ اتمام پل كه (1005 ه.ق) باشد مغاير است، مى توان گفت الله ورديخان ابتداء طبقه زيرين پل را براى امكان عبور و مرور ساخته بوده كه در (1005 ه.ق) به اتمام رسيده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده كه پل را به اتمام برساند يعنى طبقه بالا را نيز بسازد كه در موقع طغيان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شايد طغيان رودخانه زاينده رود موجب تكميل پل بوده است و با اين فرض ديگر مغايرتى در بين نخواهد بود.
نظر ديگرى هم امكان دارد و آن اين است كه بگوئيم پل موضوع ماده تاريخ نقى كمرهاى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاريخ چنين اشارهاى نشد ناچار بايد پل موضوع ماده تاريخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست
اين بنای زيبا که با وجود مرور زمان با بزرگی و مشخصات آن سالم مانده است ارزش آن را دارد که برای ديدنش به اصفهان رفت، هر چند احتمالاً از کسی هم انتظار نمی رود که برای ديدن شايد باشکوه ترين پل جهان چنين کاری نکند.