چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
محمد غرضی؛ مردی برای تمام فصول
غرضی باز هم ظرفیت بالای طنزپذیری خود را نشان داد و به سوالات ما پاسخ گفت. او اگرچه به مجلس راه پیدا نکرد اما همیشه سوژه جذابی برای رسانه هاست.
ویژه نامه نورورزی روزنامه قانون - مهرشاد مرتضوی: قرار مصاحبه با رقیب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری را زمانی گذاشتیم که عکس ایشان روی صفحه اول بی قانون بود و با این مرد همیشه متفاوت عرصه سیاست حسابی شوخی کرده بودیم. اما غرضی باز هم ظرفیت بالای طنزپذیری خود را نشان داد و به سوالات ما پاسخ گفت. او اگرچه به مجلس راه پیدا نکرد اما همیشه سوژه جذابی برای رسانه هاست.
آقای غرضی، بامزه ترین شوخی ای که تا به حال با شما شده است، چه بوده؟
اینکه گفته بودن دعوت شده بودم خدمت آقای روحانی برای شام، چون تعداد آرائم کم بود، من را با رای دهندگانم دعوت کرده بودند!
شما خودتان چقدر از طنز در گفتارتان در مواجهه با اتفاقات اطرافتان، استفاده می کنید؟
من طوری تربیت شده ام که در مقابل هر مسئله ای چه درست و چه غلط، لبخندی بهم زده می شود. یادم می آید که قبل از انقلاب در یک خانه تیمی دستگیر شدم و مسئولان ساواک و ماموران شهربانی مفصل من را کتک زدند، من ضمن کتک خوردن خندیدم. من را ول کردند و گفتند چرا خندیدی؟ من با همان لبخند گفتم فکر کنم اشبتاه گرفته اید و من را رها کردند. یعنی از کتک خوردن نجات پیدا کردیم و به مراحل بعدی رفتیم و بینی و بین الله اینطور هستم که هر مطلبی که برایم بیان می شود به نظرم شیرین می آید.
خدا رحمت کند مرحوم صابری را، ما با هم در زندان بودیم و بسیار هم به هم نزدیک بودیم، اما من و حبیبی دائم روی جلد گل آقا بودیم. یک بار به من گفت به ما چیزی نمی گی. گفتم از کاریکاتور من چهار، پنج نفر نان می خورند. نوش جانشان. بعدها محموعه اش را برای من فرستاد.
بله شما همیشه از مسئولان باظرفیت بوده اید.
طبیعت من فقط در مورد طنز اینطور نیست. من در مورد مسائل دیگر هم یک کیف درونی دارم. چه مثبت باشد و چه منفی باشد. اینطوری تربیت شده ام.
می خواهیم بدانیم به نظر شما زبان طنز چه تلخش و چه نقدکننده اش چقدر در میزان تاثیرپذیری انتقاد برای مسئولان موثر بوده و باعث واکنش نشان دادن آنها می شود؟
تا جایی که متوجه شدم طنز و به خصوص تخریب، تحریکات وسیعی را در ذهن مسئول به وجود می آورد که مقابله کند نه تصحیح.
یعنی می فرمایید هیچ تاثیر اصلاحی ای ندارد؟
وقتی که طنز تلخ است و می خورد به استخوان مسئول، معمولا عکس العمل تند و تلخ است و اگر بگویم و خط نشان می کشد، بر من خورده نگیرید، نه شما و نه مسئولان. ولی استنباط خودم اینطور است و دلیلش هم این است که طنز تلخ ترین آسیب های اجتماعی را ظاهر می کند.
بفرمایید چه شد که برای انتخابات شورای اسلامی ثبت نام کردید؟
بعد از انتخابات ریاست جمهوری شما رسانه ها به من گفتید که حرف هایت بازخورد اجتماعی داشته و می تواند کاربرد اجتماعی هم داشته باشد. این شد که من از همان موقع در فکر انتخابات مجلس شورای اسلامی بودم و تصمیم گرفتم شرکت کنم و در این دو سال کار هم کردم.
چه ظرفیتی در خودتان دیدید که برای نمایندگی مجلس خبرگان ثبت نام کردید؟
در مورد خبرگان، از مسئولان خبرگان سوال کردم که آیا شرکت در خبرگان فقط مخصوص روحانیون عزیز است یا خیر؟ فرمودند خیر هر کس از عهده امتحان بربیاید می تواند کاندیدا شود. عرض کردم که بنده 60 سال است که با فقه سر و کار دارم. در مورد همه مسائل سیاسی و اجتماعی و... با تکیه به فقه عمل کرده ام. من با فقه زندگی کرده ام و تمام مبانی ام براساس فقه بوده است. در دولت های مختلف همیشه درگیر بوده ام.
یادم می آید زمانی سپرده های مردم نزد شرکت مخابرات رقم ها خیلی بالایی بود و این توجه دولتی ها و بانکی ها را به خودش جلب کرده بود و درصدد تجاوز به سپرده های مردم بودند و من باید حفاظت می کردم از این سپرده ها و سر و صدایم در مجلس بلند شد که نمی شود به این پول ها دست زد و از این ها مالیات گرفت و به اینها عوارض بست و... همان موقع یک آقایی در مجلس فریاد زد که: «حالا دیگه غرضی برای ما از فقه هم میگه». یعنی داتم با این مسائل رو به رو بودم و در نشست خبری به خبرنگاران گفتم که غرض من کاربرد فقه در اداره کشور است.
فرض را بگذاریم بر این که شما سال 92 برنده انتخابات بودید و الان رئیس جمهوری بودید. در مقابل اتفاقات جهانی چه واکنش نشان می دادید؟
من همان موقع هم عرض کرده بودم که در مسائل سیاست داخلی رضایت عامه مردم برایم مطرح است و در سیاست خارجی انعکاس استعداد داخلی برایم مطرح است. یعنی این ها تعاریفی است که احتمالا شما بپسندید و اگر دولت بخواهد موفق شود این دو تعریف، تعاریف خوبی هستند به طور مثال من همان موقع گفتم که با آمریکا تعامل می کنم. هم مذاکره می کنم، هم می جنگم، هم صحنه را آرایش می دهم و... همه کاری ممکن است بکنم، اما امتیازدهی در کار نیست.
مثلا چه کار می کردید؟
در آن چهار سالی که من وزیر نفت بودم نگذاشتم اعضای اوپک تخطی کنند. یعنی با سیاست های عربستان مقابله کردم. اداره کشور با رفاقت همسایه و دلبری و کردن دشمن غیرممکن است. شما کشوری دارید که حفظ و حراست از آن بسیار واجب تر از این است که شما لبخند بزنید و یا اخم کنید. باید اقتدار سیاسی، نظامی، اقتصادی و... داشته باشید که دشمن جرات نکند برای شما نقشه بکشد دیگر چه برسد به اینکه بخواهد نقشه را اجرا کند. من در جای دیگری هم گفته ام، به نظرم بعد از من دولت ها بیشتر نظرشان همراهی با عربستان بود و ظرف این سی سال از سال 64 تا امروز عربستان خیلی سوءاستفاده کرده است. من توصیه ام به دولتمردان این است که به کسانی که با شما مقابله می کنند، لبخند نزنید!
در حال حاضر قیمت نفت بسیار کاهش یافته، اگر شما وزیر نفت بودید چه می کردید؟
همان کاری که قبلا کردم. من داد و قال می کردم، در سطح جهانی کسانی را که نفت بیشتری تولید می کردند، به عنوان دشمنان ملت های خودشان معرفی می کردم. شما فکر می کنید چرا زکی امان قبول کرد از 10.5 بشکه در روز به 5.5 بشکه در روز بیاید؟ چون من در سطح رسانه های جهانی او را به عنوان کسی معرفی کردم که متهم است به اینکه اموال مسلمانان را به اروپا و آمریکا می فروشد و قابل جواب نبود.
شما دونالد ترامپ، نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را می شناسید؟
بله. آدمی است که برای خودش تفکر سیاسی دارد و برای خودش تفکر اداره داخلی آمریکا را دارد و با سیاست های حزب جمهوری خواه و دموکرات و روزنامه نگاران و نیویورک تایمز و واشنگتن پست و... دائم کله می گیرد و حرف خودش را می زند.
به نظر شما اگر رییس جمهور شود، ما باید چگونه با او برخورد کنیم؟
آقای دونالد الان برای جمع آوری رای است که اینطور حرف می زند چون می بیند در حال حاضر بخشی از جامعه حرف های او را می پسندد و قبول دارد و چون نیاز مالی هم ندارد، با این حرف ها حداقل در بین جمهوری خواهان می تواند پیروز شود چون بخشی از حرف های آن ها را می زند و بخشی از حرف های جامعه را هم می زند و بعد هم برای حفظ و حراست آمریکا داد و قال می کند و این ها برای زمان انتخابات هست و اگر از حزب جمهوری خواه ایشان بیرون بیاید و در مقابل یک کاندیدای دموکرات قرار بگیرد، آن وقت مواضعش تعدیل می شود چون همه جامعه آمریکا حرف های آقای دونالد را تایید نمی کنند و مجبور می شود خود را تعدیل کند.
اما بعدا، اگر رای بیاورد و بخواهد باز هم این حرف ها را بزند و اینگونه عمل کند، تمام دستگاه های سیاسی و قضایی آمریکا جلوی او می ایستند. در حال حاضر استنباط من این است که اروپایی ها و آمریکایی ها از برانگیخته شدن هرگونه جنگی ابا دارند و مثل زمان بوش نیست که نظامیان آمریکایی از جنگ تبعیت کنند و من مجموعه این ها را سیاست داخلی آمریکا می دانم و کاربرد خارجی ندارد و حرف هایی که راجع به ایران و مسلمان ها می زند از وحشتش است.
بزرگترین آرزوی تان چیست؟
اینکه انشاالله ملت ایران بتواند توانایی های بالفعلش را به منصه ظهور برساند. من معتقدم ملت ایران توانای هایی فوق العاده ای دارد، اما نمی تواند آن را به بوته اجرا بگذارد. من کماندوهای زیادی در طول زندگی ام از ملت ایران دیدم که به طور مثال یک مورد کماندوهایی بودند که اسکله البصر را زمین زدند. یا کماندوهای دیگری داشتم در نفت که چاه های نفت را بستند. کماندوهای زیادی داشتیم. اخیرا هم کماندوهای وزارت خارجه کار به این سنگینی ار در برجام انجام دادند و اگر در سطح ملت ایران نگاه کنیم، هر کدام تعداد زیادی کماندو دارند که در موقع عمل به خوبی کار خود را انجام می دهند.
اگر بخواهید یکی را دعوت به مناظره کنید، چه کسی را دعوت می کنید؟
هر کسی که آمادگی این را داشته باشد به میدان بیاید. من مناظره را جزیی از آموزش و تعلیم می دانم. من مناظره را تقابل نمی دانم. شاید در انتخابات ریاست جمهوری هم ملاحظه کرده باشید که من اصلا شخصی مطرح نمی کردم و شخص را هم مطرح نمی کردم که از همین استنباط کردند که تو نمی خواستی رییس جمهور شوی. مناظره یک بحث بسیار مناسب تعلیمی است و برای هر دو طرف هم خوب است. هر کس که باشد، سلطنت طلب، حزب توده، فدایی های قبل از انقلاب و آنهایی هم که در امور داخلی صاحب نظر هستند و هر روز اظهارنظر می کنند؛ آمادگی مناظره دارم. من معمولا در مناظره تکیه بر شواهد دارم نه تکیه بر تئوری های فیلسوفانه و عالمانه. به هر حال مناظره استفاده اش برای جامعه است و در کنار آن اشخاص هم استفاده می برند.
از مسئولان سابق، بر فرض آقای احمدی نژاد اگر مقابل شما بنشینند، به او چه می گویید؟
اسم اشخاص را نبریم بهتر است. من منتقد پروپا قرص چهار دولت گذشته هستم. دولت دهه 60، 70، 80 و 90. محکم منتقدم ولی خودم کسی را دعوت نمی کنم چون ادعایی ندارم. با هر کسی مناظره باشد با کامل میل می پذیرم. تمام اعمال این دولت ها ظرف 32 سال گذشته برخلاف سیاست ها بوده است. چه سیاست های داخلی و چه سیاست های خارجی و شواهد آن الان برای نسل شما ملموس و قابل مشاهده است.
یعنی توجه به نتیجه هر کاری و هر شعاری و هر رفتاری برای شما از هر کلاس درسی مفیدتر است. برای اینکه 100 سال آینده نباید مثل 100 سال گذشته با تکیه بر اشخاص و تضاد و تعارض و دعوای حزبی و گروهی بگذرد، چون اینها انرژی سیاسی جامعه را از بین می برد، اشخاص را لت و پار می کند، گرفتاری ها را وسیع می کند و این ها نباید ادامه پیدا کند.
یکی از خاطرات جالبتان را از دوران وزارت برای ما بگویید. هم وزارت نفت و هم پست و تلگراف.
روزی که بنزین را آزاد کردم، به هیچ کس نگفتم. ساعت 12 نیمه شب بنزین را آزاد کردم. صبح که داشم به سمت دولت می رفتم، یک صبح تاریکی هم بود و آنطور که به خاطر دارم یکشنبه بود، دیدم ماشین ها بوق می زنند. پرسیدم چه خبره؟ گفتند مثل اینکه بنزین آزاد شده است. رسیدم به دولت، ریختند روی سرم که چرا بنزین را آزاد کرده ای! این خاطره ای از نفت.
در مخابرات اینطور شد که وقتی موبایل را در کشور جلو بردم، تن من هزار زخم از توسعه شبکه مخابراتی برداشته بود و خیلی اذیت شدم. همه مخالف بودند. بالاخره یک روز آقای فلاحیان به دولت آمد با برگه ای از یک روزنامه که در آن یک گوسفندفروشی گفته بود که «فروش گوسفند با موبایل» و می خواست به این شکل شوخی کند.
به آقای هاشمی گفتم؛ آقای هاشمی اشکال کار وزیر اطلاعات شما این است که به اندازه یک گوسفندفروش یا به اندازه یک قاچاقچی، عقل اجتماعی ندارد. که آنها می فهمند موبایل برای اداره اجتماعی یا برای قاچاقچی چقدر مفید است، اما ایشان تشخیص نمی دهد.
من به شما می گویم به آقای فلاحیان بگویید که 2000 نیروی کارآمد دکترا و فوق لیسانس اطلاعات و مخابرات را بگیرد و بریزد در وزارت اطلاعات تا اینکه وزارت اطلاعات از آسیب هجوم خارجی در امان باشد. اتفاقا این اتفاق هم افتاد و چنین چیزی هم شد که شما الان می بینید وزارت اطلاعات ما مجهز به قوی ترین تاسیاست کاربردی اطلاعات و مبارزه با سایت های مخرب و به خصوص آنهایی ست که می خواهند انرژی اتمی را از بین ببرند یا می خواهند به بانک ها دسترسی پیدا کنند. این خاطره خیلی خوبی بود که بعد از این ماجرا با آقای قلاحیان خیلی رفاقت کردیم.
آقای غرضی، بامزه ترین شوخی ای که تا به حال با شما شده است، چه بوده؟
اینکه گفته بودن دعوت شده بودم خدمت آقای روحانی برای شام، چون تعداد آرائم کم بود، من را با رای دهندگانم دعوت کرده بودند!
شما خودتان چقدر از طنز در گفتارتان در مواجهه با اتفاقات اطرافتان، استفاده می کنید؟
من طوری تربیت شده ام که در مقابل هر مسئله ای چه درست و چه غلط، لبخندی بهم زده می شود. یادم می آید که قبل از انقلاب در یک خانه تیمی دستگیر شدم و مسئولان ساواک و ماموران شهربانی مفصل من را کتک زدند، من ضمن کتک خوردن خندیدم. من را ول کردند و گفتند چرا خندیدی؟ من با همان لبخند گفتم فکر کنم اشبتاه گرفته اید و من را رها کردند. یعنی از کتک خوردن نجات پیدا کردیم و به مراحل بعدی رفتیم و بینی و بین الله اینطور هستم که هر مطلبی که برایم بیان می شود به نظرم شیرین می آید.
خدا رحمت کند مرحوم صابری را، ما با هم در زندان بودیم و بسیار هم به هم نزدیک بودیم، اما من و حبیبی دائم روی جلد گل آقا بودیم. یک بار به من گفت به ما چیزی نمی گی. گفتم از کاریکاتور من چهار، پنج نفر نان می خورند. نوش جانشان. بعدها محموعه اش را برای من فرستاد.
بله شما همیشه از مسئولان باظرفیت بوده اید.
طبیعت من فقط در مورد طنز اینطور نیست. من در مورد مسائل دیگر هم یک کیف درونی دارم. چه مثبت باشد و چه منفی باشد. اینطوری تربیت شده ام.
می خواهیم بدانیم به نظر شما زبان طنز چه تلخش و چه نقدکننده اش چقدر در میزان تاثیرپذیری انتقاد برای مسئولان موثر بوده و باعث واکنش نشان دادن آنها می شود؟
تا جایی که متوجه شدم طنز و به خصوص تخریب، تحریکات وسیعی را در ذهن مسئول به وجود می آورد که مقابله کند نه تصحیح.
یعنی می فرمایید هیچ تاثیر اصلاحی ای ندارد؟
وقتی که طنز تلخ است و می خورد به استخوان مسئول، معمولا عکس العمل تند و تلخ است و اگر بگویم و خط نشان می کشد، بر من خورده نگیرید، نه شما و نه مسئولان. ولی استنباط خودم اینطور است و دلیلش هم این است که طنز تلخ ترین آسیب های اجتماعی را ظاهر می کند.
بفرمایید چه شد که برای انتخابات شورای اسلامی ثبت نام کردید؟
بعد از انتخابات ریاست جمهوری شما رسانه ها به من گفتید که حرف هایت بازخورد اجتماعی داشته و می تواند کاربرد اجتماعی هم داشته باشد. این شد که من از همان موقع در فکر انتخابات مجلس شورای اسلامی بودم و تصمیم گرفتم شرکت کنم و در این دو سال کار هم کردم.
چه ظرفیتی در خودتان دیدید که برای نمایندگی مجلس خبرگان ثبت نام کردید؟
در مورد خبرگان، از مسئولان خبرگان سوال کردم که آیا شرکت در خبرگان فقط مخصوص روحانیون عزیز است یا خیر؟ فرمودند خیر هر کس از عهده امتحان بربیاید می تواند کاندیدا شود. عرض کردم که بنده 60 سال است که با فقه سر و کار دارم. در مورد همه مسائل سیاسی و اجتماعی و... با تکیه به فقه عمل کرده ام. من با فقه زندگی کرده ام و تمام مبانی ام براساس فقه بوده است. در دولت های مختلف همیشه درگیر بوده ام.
یادم می آید زمانی سپرده های مردم نزد شرکت مخابرات رقم ها خیلی بالایی بود و این توجه دولتی ها و بانکی ها را به خودش جلب کرده بود و درصدد تجاوز به سپرده های مردم بودند و من باید حفاظت می کردم از این سپرده ها و سر و صدایم در مجلس بلند شد که نمی شود به این پول ها دست زد و از این ها مالیات گرفت و به اینها عوارض بست و... همان موقع یک آقایی در مجلس فریاد زد که: «حالا دیگه غرضی برای ما از فقه هم میگه». یعنی داتم با این مسائل رو به رو بودم و در نشست خبری به خبرنگاران گفتم که غرض من کاربرد فقه در اداره کشور است.
فرض را بگذاریم بر این که شما سال 92 برنده انتخابات بودید و الان رئیس جمهوری بودید. در مقابل اتفاقات جهانی چه واکنش نشان می دادید؟
من همان موقع هم عرض کرده بودم که در مسائل سیاست داخلی رضایت عامه مردم برایم مطرح است و در سیاست خارجی انعکاس استعداد داخلی برایم مطرح است. یعنی این ها تعاریفی است که احتمالا شما بپسندید و اگر دولت بخواهد موفق شود این دو تعریف، تعاریف خوبی هستند به طور مثال من همان موقع گفتم که با آمریکا تعامل می کنم. هم مذاکره می کنم، هم می جنگم، هم صحنه را آرایش می دهم و... همه کاری ممکن است بکنم، اما امتیازدهی در کار نیست.
مثلا چه کار می کردید؟
در آن چهار سالی که من وزیر نفت بودم نگذاشتم اعضای اوپک تخطی کنند. یعنی با سیاست های عربستان مقابله کردم. اداره کشور با رفاقت همسایه و دلبری و کردن دشمن غیرممکن است. شما کشوری دارید که حفظ و حراست از آن بسیار واجب تر از این است که شما لبخند بزنید و یا اخم کنید. باید اقتدار سیاسی، نظامی، اقتصادی و... داشته باشید که دشمن جرات نکند برای شما نقشه بکشد دیگر چه برسد به اینکه بخواهد نقشه را اجرا کند. من در جای دیگری هم گفته ام، به نظرم بعد از من دولت ها بیشتر نظرشان همراهی با عربستان بود و ظرف این سی سال از سال 64 تا امروز عربستان خیلی سوءاستفاده کرده است. من توصیه ام به دولتمردان این است که به کسانی که با شما مقابله می کنند، لبخند نزنید!
در حال حاضر قیمت نفت بسیار کاهش یافته، اگر شما وزیر نفت بودید چه می کردید؟
همان کاری که قبلا کردم. من داد و قال می کردم، در سطح جهانی کسانی را که نفت بیشتری تولید می کردند، به عنوان دشمنان ملت های خودشان معرفی می کردم. شما فکر می کنید چرا زکی امان قبول کرد از 10.5 بشکه در روز به 5.5 بشکه در روز بیاید؟ چون من در سطح رسانه های جهانی او را به عنوان کسی معرفی کردم که متهم است به اینکه اموال مسلمانان را به اروپا و آمریکا می فروشد و قابل جواب نبود.
شما دونالد ترامپ، نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را می شناسید؟
بله. آدمی است که برای خودش تفکر سیاسی دارد و برای خودش تفکر اداره داخلی آمریکا را دارد و با سیاست های حزب جمهوری خواه و دموکرات و روزنامه نگاران و نیویورک تایمز و واشنگتن پست و... دائم کله می گیرد و حرف خودش را می زند.
به نظر شما اگر رییس جمهور شود، ما باید چگونه با او برخورد کنیم؟
آقای دونالد الان برای جمع آوری رای است که اینطور حرف می زند چون می بیند در حال حاضر بخشی از جامعه حرف های او را می پسندد و قبول دارد و چون نیاز مالی هم ندارد، با این حرف ها حداقل در بین جمهوری خواهان می تواند پیروز شود چون بخشی از حرف های آن ها را می زند و بخشی از حرف های جامعه را هم می زند و بعد هم برای حفظ و حراست آمریکا داد و قال می کند و این ها برای زمان انتخابات هست و اگر از حزب جمهوری خواه ایشان بیرون بیاید و در مقابل یک کاندیدای دموکرات قرار بگیرد، آن وقت مواضعش تعدیل می شود چون همه جامعه آمریکا حرف های آقای دونالد را تایید نمی کنند و مجبور می شود خود را تعدیل کند.
اما بعدا، اگر رای بیاورد و بخواهد باز هم این حرف ها را بزند و اینگونه عمل کند، تمام دستگاه های سیاسی و قضایی آمریکا جلوی او می ایستند. در حال حاضر استنباط من این است که اروپایی ها و آمریکایی ها از برانگیخته شدن هرگونه جنگی ابا دارند و مثل زمان بوش نیست که نظامیان آمریکایی از جنگ تبعیت کنند و من مجموعه این ها را سیاست داخلی آمریکا می دانم و کاربرد خارجی ندارد و حرف هایی که راجع به ایران و مسلمان ها می زند از وحشتش است.
بزرگترین آرزوی تان چیست؟
اینکه انشاالله ملت ایران بتواند توانایی های بالفعلش را به منصه ظهور برساند. من معتقدم ملت ایران توانای هایی فوق العاده ای دارد، اما نمی تواند آن را به بوته اجرا بگذارد. من کماندوهای زیادی در طول زندگی ام از ملت ایران دیدم که به طور مثال یک مورد کماندوهایی بودند که اسکله البصر را زمین زدند. یا کماندوهای دیگری داشتم در نفت که چاه های نفت را بستند. کماندوهای زیادی داشتیم. اخیرا هم کماندوهای وزارت خارجه کار به این سنگینی ار در برجام انجام دادند و اگر در سطح ملت ایران نگاه کنیم، هر کدام تعداد زیادی کماندو دارند که در موقع عمل به خوبی کار خود را انجام می دهند.
اگر بخواهید یکی را دعوت به مناظره کنید، چه کسی را دعوت می کنید؟
هر کسی که آمادگی این را داشته باشد به میدان بیاید. من مناظره را جزیی از آموزش و تعلیم می دانم. من مناظره را تقابل نمی دانم. شاید در انتخابات ریاست جمهوری هم ملاحظه کرده باشید که من اصلا شخصی مطرح نمی کردم و شخص را هم مطرح نمی کردم که از همین استنباط کردند که تو نمی خواستی رییس جمهور شوی. مناظره یک بحث بسیار مناسب تعلیمی است و برای هر دو طرف هم خوب است. هر کس که باشد، سلطنت طلب، حزب توده، فدایی های قبل از انقلاب و آنهایی هم که در امور داخلی صاحب نظر هستند و هر روز اظهارنظر می کنند؛ آمادگی مناظره دارم. من معمولا در مناظره تکیه بر شواهد دارم نه تکیه بر تئوری های فیلسوفانه و عالمانه. به هر حال مناظره استفاده اش برای جامعه است و در کنار آن اشخاص هم استفاده می برند.
از مسئولان سابق، بر فرض آقای احمدی نژاد اگر مقابل شما بنشینند، به او چه می گویید؟
اسم اشخاص را نبریم بهتر است. من منتقد پروپا قرص چهار دولت گذشته هستم. دولت دهه 60، 70، 80 و 90. محکم منتقدم ولی خودم کسی را دعوت نمی کنم چون ادعایی ندارم. با هر کسی مناظره باشد با کامل میل می پذیرم. تمام اعمال این دولت ها ظرف 32 سال گذشته برخلاف سیاست ها بوده است. چه سیاست های داخلی و چه سیاست های خارجی و شواهد آن الان برای نسل شما ملموس و قابل مشاهده است.
یعنی توجه به نتیجه هر کاری و هر شعاری و هر رفتاری برای شما از هر کلاس درسی مفیدتر است. برای اینکه 100 سال آینده نباید مثل 100 سال گذشته با تکیه بر اشخاص و تضاد و تعارض و دعوای حزبی و گروهی بگذرد، چون اینها انرژی سیاسی جامعه را از بین می برد، اشخاص را لت و پار می کند، گرفتاری ها را وسیع می کند و این ها نباید ادامه پیدا کند.
یکی از خاطرات جالبتان را از دوران وزارت برای ما بگویید. هم وزارت نفت و هم پست و تلگراف.
روزی که بنزین را آزاد کردم، به هیچ کس نگفتم. ساعت 12 نیمه شب بنزین را آزاد کردم. صبح که داشم به سمت دولت می رفتم، یک صبح تاریکی هم بود و آنطور که به خاطر دارم یکشنبه بود، دیدم ماشین ها بوق می زنند. پرسیدم چه خبره؟ گفتند مثل اینکه بنزین آزاد شده است. رسیدم به دولت، ریختند روی سرم که چرا بنزین را آزاد کرده ای! این خاطره ای از نفت.
در مخابرات اینطور شد که وقتی موبایل را در کشور جلو بردم، تن من هزار زخم از توسعه شبکه مخابراتی برداشته بود و خیلی اذیت شدم. همه مخالف بودند. بالاخره یک روز آقای فلاحیان به دولت آمد با برگه ای از یک روزنامه که در آن یک گوسفندفروشی گفته بود که «فروش گوسفند با موبایل» و می خواست به این شکل شوخی کند.
به آقای هاشمی گفتم؛ آقای هاشمی اشکال کار وزیر اطلاعات شما این است که به اندازه یک گوسفندفروش یا به اندازه یک قاچاقچی، عقل اجتماعی ندارد. که آنها می فهمند موبایل برای اداره اجتماعی یا برای قاچاقچی چقدر مفید است، اما ایشان تشخیص نمی دهد.
من به شما می گویم به آقای فلاحیان بگویید که 2000 نیروی کارآمد دکترا و فوق لیسانس اطلاعات و مخابرات را بگیرد و بریزد در وزارت اطلاعات تا اینکه وزارت اطلاعات از آسیب هجوم خارجی در امان باشد. اتفاقا این اتفاق هم افتاد و چنین چیزی هم شد که شما الان می بینید وزارت اطلاعات ما مجهز به قوی ترین تاسیاست کاربردی اطلاعات و مبارزه با سایت های مخرب و به خصوص آنهایی ست که می خواهند انرژی اتمی را از بین ببرند یا می خواهند به بانک ها دسترسی پیدا کنند. این خاطره خیلی خوبی بود که بعد از این ماجرا با آقای قلاحیان خیلی رفاقت کردیم.
ویدیو مرتبط :
تیزر مستند : مردی برای تمام فصول
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
«کلاه قرمزی» مردی برای تمام فصول
جواد طوسی - منتقد سینما - طی یادداشتی به تحلیل و بررسی سریال «کلاه قرمزی» از نگاهی دیگر پرداخته است.
خبرگزاری ایسنا: جواد طوسی - منتقد سینما - طی یادداشتی در روزنامه اعتماد، به تحلیل و بررسی سریال «کلاه قرمزی» از نگاهی دیگر پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: «یک زمانی عشق لاتها و آدمهای رفیقباز کوچه که پکر میشدند و (به قول قناریبازها) میرفتند «تو لَک»، حسن خشتک گوش میدادند که خراباتی میخواند. اما برای روشنفکرانی که به «یأس فلسفی» میرسیدند، نسخه آرامشبخشی نبود تا تجویز شود. منتها برای این زمانه که همه آن تقسیمبندیهای عوامانه و روشنفکرانه به هم خورده، «فانتزی» برای طیفها و نسلها و خلقیات مختلف میتواند شیرین و جذاب باشد.
یک موقعی نسل ما فانتزی را در «شزم» و «آوای موسیقی» (رابرت وایتز) و کارتونهای والت دیزنی میدید و حالا در پیری زودرسش با برنامه «کلاهقرمزی» تلویزیون هم اموراتش میگذرد! استقبال از یک فیلم یا مجموعه تلویزیونی که به ساخت قسمتهای بعدی آن میانجامد، در صورتی میتواند موفقیت خود را تداوم بخشد که با خلاقیت و ایدههای نو توأم باشد. برنامه «کلاهقرمزی» جزو آن موارد استثنایی به شمار میآید که با وجود قدمت زمانی و تبدیل شدن به نوستالژی برای چند نسل، هنوز جذابیت خود را حفظ کرده و ریزش مخاطب نداشته و به تکرار تن نداده است. برنامهای که موجودیت اولیهاش در یک تیپشناسی بسیار محدود که در «کلاهقرمزی و پسرخاله» خلاصه میشد رقم خورد، رفته رفته مبتنی بر نوعی زمانهشناسی هوشمندانه ادامه حیاتش را در تنوع و تکثرگرایی دید. از یک جا به بعد خود عوامل اصلی تولید، جلوتر از مخاطب پی بردند که فقط «کلاه قرمزی و پسرخاله و سروناز» جواب نمیدهد. حالا در این جابهجایی و تیپسازی گسترده و اجتنابناپذیر میبینیم که «کلاه قرمزی» حضور هر از چند گاهی دارد و «پسرخاله» کاملا در سایه قرار گرفته و عروسکهای توی بورس «ببعی»، «جیگر» و «فامیل دور» هستند.
ایرج طهماسب و حمید جبلی به عنوان دو مغز متفکر اصلی مجموعه «کلاه قرمزی» با اتکا به این تیپسازی متنوع و جایگزینیهای بهموقع و سنجیده، فانتزی را فراتر از آن مخاطبشناسی کلاسیک (محدوده سنی کودک و نوجوان)، در طیفها و سلایق مختلف اجتماعی و فرهنگی شناسایی و جستوجو میکنند. قاعدتا در این نقطه دید قرار نیست حرفهای عمیق و دوپهلو، در دستور کار جدی قرار گیرد اما این به همان زیرکی و درک درست سازندگان «کلاه قرمزی» مربوط میشود که بهموقع میتوانند ریتم و میزانسن این دنیای کودکانه را با دنیای شلوغ و پرعیب و نقص پیرامونمان انطباق دهند. نمونه بارزش قسمت پایانی هر برنامه بود که به قصهگویی و خوابیدن این جمع ناهمگون اختصاص داشت و همواره با سر و صدا و فضایی پراغتشاش آمیخته میشد و تنها چیزی که نمیشد در آنجا سراغ گرفت، آرامش و رویا و خیالپردازی بود.
از تمهیدات مناسبی که در برنامههای نوروزی امسال «کلاه قرمزی» به کار برده شد، اضافه شدن عروسکهای جدیدی چون «دیوی» و «پسرفامیل دور» و حضور مهمانانی چون شهاب حسینی، نگار جواهریان و باران کوثری بود. طبیعی است که «کلاه قرمزی» سال 93 تصویری کنایهآمیز و دفرمه از زمانه خود نیز باشد. اکنون باید به دیوی دل ببندیم که خودش عقده این را دارد که راه به راه ماچش کنند!»
در این یادداشت آمده است: «یک زمانی عشق لاتها و آدمهای رفیقباز کوچه که پکر میشدند و (به قول قناریبازها) میرفتند «تو لَک»، حسن خشتک گوش میدادند که خراباتی میخواند. اما برای روشنفکرانی که به «یأس فلسفی» میرسیدند، نسخه آرامشبخشی نبود تا تجویز شود. منتها برای این زمانه که همه آن تقسیمبندیهای عوامانه و روشنفکرانه به هم خورده، «فانتزی» برای طیفها و نسلها و خلقیات مختلف میتواند شیرین و جذاب باشد.
یک موقعی نسل ما فانتزی را در «شزم» و «آوای موسیقی» (رابرت وایتز) و کارتونهای والت دیزنی میدید و حالا در پیری زودرسش با برنامه «کلاهقرمزی» تلویزیون هم اموراتش میگذرد! استقبال از یک فیلم یا مجموعه تلویزیونی که به ساخت قسمتهای بعدی آن میانجامد، در صورتی میتواند موفقیت خود را تداوم بخشد که با خلاقیت و ایدههای نو توأم باشد. برنامه «کلاهقرمزی» جزو آن موارد استثنایی به شمار میآید که با وجود قدمت زمانی و تبدیل شدن به نوستالژی برای چند نسل، هنوز جذابیت خود را حفظ کرده و ریزش مخاطب نداشته و به تکرار تن نداده است. برنامهای که موجودیت اولیهاش در یک تیپشناسی بسیار محدود که در «کلاهقرمزی و پسرخاله» خلاصه میشد رقم خورد، رفته رفته مبتنی بر نوعی زمانهشناسی هوشمندانه ادامه حیاتش را در تنوع و تکثرگرایی دید. از یک جا به بعد خود عوامل اصلی تولید، جلوتر از مخاطب پی بردند که فقط «کلاه قرمزی و پسرخاله و سروناز» جواب نمیدهد. حالا در این جابهجایی و تیپسازی گسترده و اجتنابناپذیر میبینیم که «کلاه قرمزی» حضور هر از چند گاهی دارد و «پسرخاله» کاملا در سایه قرار گرفته و عروسکهای توی بورس «ببعی»، «جیگر» و «فامیل دور» هستند.
ایرج طهماسب و حمید جبلی به عنوان دو مغز متفکر اصلی مجموعه «کلاه قرمزی» با اتکا به این تیپسازی متنوع و جایگزینیهای بهموقع و سنجیده، فانتزی را فراتر از آن مخاطبشناسی کلاسیک (محدوده سنی کودک و نوجوان)، در طیفها و سلایق مختلف اجتماعی و فرهنگی شناسایی و جستوجو میکنند. قاعدتا در این نقطه دید قرار نیست حرفهای عمیق و دوپهلو، در دستور کار جدی قرار گیرد اما این به همان زیرکی و درک درست سازندگان «کلاه قرمزی» مربوط میشود که بهموقع میتوانند ریتم و میزانسن این دنیای کودکانه را با دنیای شلوغ و پرعیب و نقص پیرامونمان انطباق دهند. نمونه بارزش قسمت پایانی هر برنامه بود که به قصهگویی و خوابیدن این جمع ناهمگون اختصاص داشت و همواره با سر و صدا و فضایی پراغتشاش آمیخته میشد و تنها چیزی که نمیشد در آنجا سراغ گرفت، آرامش و رویا و خیالپردازی بود.
از تمهیدات مناسبی که در برنامههای نوروزی امسال «کلاه قرمزی» به کار برده شد، اضافه شدن عروسکهای جدیدی چون «دیوی» و «پسرفامیل دور» و حضور مهمانانی چون شهاب حسینی، نگار جواهریان و باران کوثری بود. طبیعی است که «کلاه قرمزی» سال 93 تصویری کنایهآمیز و دفرمه از زمانه خود نیز باشد. اکنون باید به دیوی دل ببندیم که خودش عقده این را دارد که راه به راه ماچش کنند!»