چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
ماریا شاراپووا، جست و خیز روی پلههای ترقی
ماریا شاراپووا با نام مستعار ماشا زاده ۱۹ آوریل ۱۹۸۷؛ تنیسباز مشهور روس است که در سال ۲۰۰۵ رتبه اول بین تنیسبازان زن دنیا را کسب کرد.
نام: ماریا یوریونا شاراپووا
نام مستعار: ماشا
کشور: روسیه
اقامت: برادنتون، فلوریدا، آمریکا
تاریخ تولد: ۱۹ آوریل ۱۹۸۷ (۲۹ سال)
محل تولد: نیاگان، اتحاد جماهیر شوروی
قد: ۱۸۸ سانتیمتر
وزن: ۶۰ کیلوگرم
تبدیل به حرفهای: ۱۹ آوریل
از فرار از چرنوبیل تا ظرف شستن در فلوریدا
ماریا شاراپووا روز ۱۹ آوریل سال ۱۹۸۷ در غرب سیبری از پدر و مادری اهل بلاروس (که در آن زمان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود) به دنیا آمد. خانواده او کمی پیش از به دنیا آمدنش خانه و کاشانه خود را در جمهوری بلاروس به دلیل نگرانی از آثار منطقه ای فاجعه اتمی چرنوبیل رها کرده بودند و به شهر نیاگان در سیبری رفته بودند. چهار ساله بود که دوست پدرش الکساندر کافلینکوف (پدر تنیسباز نامدار روس یوگنی) به او یک راکت تنیس هدیه داد. ماریا آنقدر با دیوار خانه بازی کرد که پدر با دیدن علاقهاش اسم او را در کلاس تنیس نوشت.
فقط ۵ سال داشت که در مسکو و در تورنمنتی زیر نظر مارتینا ناوراتیلووا، یکی از بزرگترین تنیسبازهای زن تاریخ، شرکت کرد. ناوراتیلووا با دیدن بازی ماریا به پدرش گفت که این دختر استعداد ویژهای در تنیس دارد و به آنها توصیه کرد که به آکادمی نیک بالتیری در آمریکا، یکی از معروفترین مدارس تنیس جهان بروند که پیشتر بازیکنانی مانند مونیکا سلز، آنا کورنیکووا، بوریس بکر و آندره آغاسی را پرورانده بود.
این حرف آنقدر تاثیرگذار بود که پدر دل به دریا زد و برای رسیدن به رویاها از اقیانوس گذشت. یوری دست دخترش را گرفت و با ۷۰۰ دلاری که از پدر بزرگ ماریا قرض گرفته بود راهی میامی در فلوریدا شد؛ در حالی که هیچکدام زبان انگلیسی بلد نبودند.
ماریا کوچکتر از آن بود که بتواند وارد مدرسه شود. بنابراین یوری آستین بال زد و از یک سو در پارکها و زمینهای عمومی مربی تنیس دخترش شد و از سوی دیگر با قبول شغلهای کم درآمد مانند ظرفشویی در رستوران خرج زندگی را درمیآورد. او یک سال بعد توانست بورس کامل آکادمی بولتیری را بگیرد و یک سال بعد از آن هم مادرش یلنا که قبلا نتوانسته بود ویزای آمریکا بگیرد به خانواده ملحق شد.
جست و خیز روی پلههای ترقی
چهره و استعداد او خیلی زود مورد توجه "اسپانسرها" قرار گرفت و در ژوئن ۱۹۹۷ و در ۱۱ سالگی اولین قرارداد تجاری زندگیاش را با "نایک" بست. او برای اولینبار در آوریل ۲۰۰۱ در یک تورنمنت حرفهای بازی کرد و یک سال بعد از آن هم اولین حضورش در تورنمنتهای اتحادیه تنیس حرفه ای زنان را تجربه کرد. در سال ۲۰۰۲ شاراپووا تبدیل به جوانترین تنیسباز تاریخ شد که به فینال مسابقات جوانان اوپن استرالیا رسیده است.
ناگفته نماند كه سرگئی،پدر ماریا با زحمت توانست مبلغ لازم برای تهیهبلیط هواپیما را فراهم سازد و او هم نیز به همراهدخترش راهی غربت در آن سوی اقیانوس شد.ورود به (بولیتری) جایی كه در آن زمان آغاسی،كوریه و كورنیكووا آموزش میدیدند، تنها با قرارقبلی میسر بود كم و بیش سرگئی موفق به قانعكردن مربیبرای تماشای تمرین دخترش شد وآكادمی (نیك بولتیری) استعداد خارقالعادهای را در این دختر بچه روس حس كرد.
ماریا به اینترتیب در آكادمی آموزش تنیس پذیرفته شد وپدرش نیز در «فلوریدا» برای كسب درآمد وهزینه كلاسهای آموزشی دخترش مشغول به كارساختمانی شد و هر روز یك ساعت پیاده ازآپارتمانی كه اجاره كرده بود جهت ملاقات بادخترش تا آكادمی تنیس «نیك بولیتری» را طیمیكرد.
اولین گرنداسلم در ۱۷ سالگی
بهار ۲۰۰۴ شاراپووا برای اولینبار به جمع ۲۰ تنیسباز برتر جهان ملحق شد. او که به دور سوم اوپن استرالیا رسیده بود، در رولان گاروس بهتر کار کرد و توانست برای اولینبار در زندگیاش به یکچهارم نهایی یک گرنداسلم برسد. اما بخت ماریا نه روی خاک سرخ پاریس که در چمن سبز لندن باز شد. او که ۱۷ سال داشت تا فینال بالا رفت و در دیدار نهایی توانست سرینا ویلیامز، بخت نخست قهرمانی را شکست دهد و به یکی از جوانترین قهرمانان زن تاریخ ویمبلدون تبدیل شود. با این قهرمانی او توانست برای اولینبار به جمع ۱۰ تنیسباز برتر جهان راه پیدا کند. او در ماه اوت ۲۰۰۵ هم اولین زن روس شد که در صدر جدول ردهبندی جهانی تنیس قرار گرفت.
مصدومیت شانه
سال ۲۰۰۷ کتف شاراپووا برای اولینبار مصدوم شد و این آغازی بود برای مصدومیتی که به رغم جراحی و بهبود، اثرش را روی بازی تنیسباز روس گذاشت. شاراپووا در اوایل دوران حرفهای خود به داشتن سرویسهای قدرتمند (اول و دوم) معروف بود، ولی مصدومیت شانه هم تاثیر سرویسهایش را کم کرد، هم او را مجبور کرد شیوه سرویس زدنش را تغییر دهد. شماری از کارشناسان تنیس معتقدند که او هرگز نتوانست دوباره اعتماد به نفس دوران پیش از مصدومیت را پیدا کند و دلیل خطاهای مضاعف (دبل فالت) مکرر او در سرویس همین است. شاراپووا سال ۲۰۰۹ به دلیل مصدومیت شانه فقط در سه تورنمنت بازی کرد، اما عمدتا از طریق تبلیغات حدود ۲۲ میلیون دلار درآمد داشت و تبدیل به پردرآمدترین زن ورزشکار آن سال شد.
زندگی خصوصی
ماریا شارپووا که یک بار از سوی مجله "افاچام" به عنوان هفتمین زن مجرد جذاب و بالاتر از چهرههایی مانند پاریس هلیتون و کیرا نایتلی ایستاد، در زندگی خصوصی چندان پر حاشیهای نیست؛ امری که با توجه به دستاوردهایش در تنیس تعجبی ندارد. او در جشن تولد ۱۸ سالگیاش در سال ۲۰۰۵ با آدام لوین، خواننده گروه راک "مارون ۵" آشنا شد، هرچند که رابطه آنها دوام چندانی نداشت. سال ۲۰۰۸ هم برای مدت کوتاهی با چارلی ابرسول، تهیهکننده آمریکایی رابطه داشت. او یک سال بعد وارد رابطه با ساشا وویاچیچ، بسکتبالیست اسلونیایی شد. این دو در سال ۲۰۱۲ باهم نامزد شدند، اما یک سال بعد شاراپووا به طور رسمی از پایان رابطهاش با او خبر داد. اواخر همان سال شایعاتی در مورد رابطه شاراپووا با گریگور دمیتروف، تنیسباز بلغار شنیده شد تا این که در اوپن مادرید ۲۰۱۳ این دو رابطهشان را به طور رسمی اعلام کردند. آنها در ژوئیه ۲۰۱۵ از هم جدا شدند.
ویدیو مرتبط :
ماریا شاراپووا با پورشه در سنگاپور
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
هاشمی: دانشجویان نگذارند تا دین و تعصب كور نردبان ترقی را به پلههای سقوط تبدیل کند
همزمان با 16 آذر ، روز دانشجو، آیتالله هاشمی رفسنجانی در یادداشتی ،دانشجویان را به هوشیاری دعوت كرد و از آنها خواست تا نگذارند كه جامعه با لالایی خرافهپرستی، به خواب غفلت برود و دین و تعصب كور برای مردم پوستین وارونه شود و نردبان ترقی، پلههای سقوط گردد.
به گزارش ایسنا،رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح كرد :دانشجوی ایرانی باید بداند كه توأم شدن دیانت و سیاست، ملیت و اسلامیت و تعهد و تخصص از الزامات پیشرفت و توسعه آینده این سرزمین است كه ملتش با فطرت دینی، فترت را با هر توجیهی نمیپسندد و میخواهد براساس حكمت، عزت و مصلحت با جهان پیرامونی خویش تعاملات سازنده داشته باشد.
وی همچنین خواستار آن شد كه دانشجوی ایرانی تلاش نماید تا وارثی صالح برای سرمایههای علمی، پژوهشی اسلافش باشد و نگذارد تحجّر و واپسگرایی چوب لای چرخ پیشرفت كشور بگذارد و تحت تأثیر دگماندیشیهای زمانه، از حركت بایستد، چرا كه به گفته وی در این دوره و زمانه، هر توقفی فاصله ما را با قافله علم و تكنولوژی چند برابر میكند.
در یادداشت رییس مجلس خبرگان به مناسبت 1 روز دانشجو آمده است: یكی از ویژگیهای بسیار ممتاز ایران كه سابقهای درخشان در گذشتههای بسیار دور تاریخ دارد، تأسیس دانشگاه جندی شاپور است كه اولاً مأمن و مرجع دانشمندان تمدنهای قدیم بود كه به جرم آگاهی و آگاهیبخشی فراری و متواری میشدند و ثانیاً مردم ایران را در پذیرش دین سراسر سعادت اسلام با چشم باز و سعه صدر آماده ساخت.
موفقیتهای علمی مركز آموزشی جندیشاپور مختص به سالهای خدمات متقابل ایران و اسلام نیست. مستندات تاریخی حكایت از وجود دانشمندان ایرانی، مخصوصاً پزشكان حاذق در بسیاری از كشورها از جمله در مكه و مدینه زمان پیامبر(ص) دارد و انكارناپذیرترین سند، آن روایت مشهور از رسول اكرم(ص) است كه فرمودند: اگر علم در ثریا باشد، توسط قوم ایرانی به زمین كشانده میشود.
در سالهای پس از صدر اسلام، اگرچه خلفای اسلامی، سعی در انتقال مراكز علمی به مراكز خلافت خویش در بغداد، شامات و... داشتند، اما استادان همان مراكز نیز علما و دانشمندان ایرانی بودند كه محافل درس امام محمد غزالی یكی از نمونههاست.
در دورههای بعد همزمان با ظلمات قرون وسطایی در غرب، دانش و فن در ممالك اسلامی در اوج بود و انوار دانش مسلمانان از طریق اندلس و جزایر سیسیل و سیاحت به غرب رسید، گروهی از دوراندیشان غربی با استفاده از فرصت نزاعهای داخلی مسلمانان در دوران جنگهای صلیبی و قبل و بعد از آن، با چراغ آمدند و برگزیدهترین كالا، یعنی بهترین دانشها و كتابهای سرزمینهای اسلامی، مخصوصاً ایران را به غرب بردند و منصفان آنان بارها و بارها اعتراف كردهاند كه همان آثار بیبدیل، پایه و اساس پیشرفتهای علمی امروز غرب است.
استعداد علمی و پژوهشی ایرانیان، چون خورشیدی تابناك بوده و هست كه هر از چندگاهی از پس ابرهای تنگنظری و جنگ و جدالهای بیهوده و بازیهای مضحك سیاسی درخشیده و باز هم میدرخشد تا پایههای تقسیمبندی غیرعادلانه دنیا به كشورهای پیشرفته و كشورهای جهان سوم را به هم بریزد. البته باید به این نكته هم توجه فراوان داشت كه مسلمانان با تكیه به معارف قران و اسلام در چرخه تحقیقات و رشد و عمق علوم، نقش شگرف و ژرفی ایجاد كردند.
آنچه كه تاكنون گفتهام، نگاه تاریخی به سابقه علم و دانش در ایران قدیم است و در دوره جدید دانشگاهها یكی پس از دیگری تأسیس میشوند تا جوانان ایرانی برای كسب علم و طی مدارج علمی مجبور به مهاجرتهای دستجمعی به كشورهای دیگر نگردند.
در تاریخ معاصر دانشگاه، علاوه بر صبغه علمی، رنگ و بوی سیاست به خود میگیرد و دانشجویان ایرانی در هر رشته دانشگاهی، علاوه بر تحصیل دانش و فن، به عنوان آیندهسازان و مدیران فردای جامعه، حاكمان را با استدلال و منطق به چالش میكشند و نسبت به هر نوع وابستگی كشور واكنش نشان میدهند كه نقطه اوج این چالش 16 آذر سال 1332 است كه وقتی عمق وابستگی رژیم پهلوی به آمریكا افشا میشود، سعی میكند عامل بیداری مردم، یعنی دانشگاه را به خواب مرگ بكشاند و همین حادثه، 16 آذر ماه را به عنوان روز دانشجو در تاریخ ایران جاودان كرد.
در سالهای مبارزه، رژیم پهلوی كه تحركات حوزه و دانشگاه را زلزله بنیانبرافكن، در كاخ موروثی سلطنت میدید، به لطایف الحیل سعی در القای اختلاف بین دانشگاه و حوزهها را داشت تا با تز استعماری «تفرقهانداز و حكومتكن»، چند صباحی بیشتر بر پایهای متزلزل بماند.
اما دانشجویان ایرانی با درایت عمیق اسلامی چنان پیوندی با مبارزان 17 ساله كه پیشتازان آنها روحانیون بودند، ایجاد كردند كه حوزه و دانشگاه دو نهاد تأثیرگذار برای نهادینه كردن ساختارهای نظامی شدند كه میتواند پس از حكومت 13 ساله پیامبر(ص) در مدینه و حكومت 5 ساله امام علی(ع) در كوفه در تمام تاریخ اسلام بینظیر باشد، حكومتی كه بر پایه تعالیم مترقی مكتب اهل بیت(ع) و حمایتهای مردم، مشروعیت یافت و دوران پیروزی و تثبیت را پشت گذاشت و با گذر مدبرانه از گردنههای صعبالعبور داخلی و خارجی و با نگاهی دوراندیش به افق 1404 در سند چشمانداز به روزهایی میاندیشد كه سرآمد كشورهای منطقه باشد.
طی این مسیر و رسیدن به اهداف ترسیم شده، بدون دانشگاه و حوزه نمیشود. چرا كه محور آن سند و همه سیاستهای كلی مصوب نظام، دانایی است و دانشگاه اساس دانایی است.
الحمدلله در دوران سازندگی، زیرساختهای توجه به علم و دانش و تحقیقات در كشور بنیانگذاری شد و با گسترش مراكز دانشگاهی در اقصی نقاط كشور، اندیشه موهوم لوكس بودن تحصیلات عالیه فرو ریخت و نه تنها پسران، حتی دختران شهری و روستایی ایران اسلامی، به دانشگاه آمدند. اگر در سال 1357 در همه دانشگاههای ایران فقط 150 هزار دانشجو داشتیم، فقط در دانشگاه آزاد اسلامی 1/5 میلیون دانشجو و 3 میلیون فارغالتحصیل داریم.
البته رشد خیرهكننده كمّی نباید ما را از الزامات رشد كیفی دانشگاه و دانشجو غافل نماید و الحمدلله سیاستهای كلی این مهم، یعنی ارتقای مقاطع تحصیلی عالیه و توجه به مراكز تحقیقاتی و پژوهشی پس از تهیه در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رهبر انقلاب رسیده و باید موانع نظری و عملی این هدف مقدس را برداریم تا كرسیهای آزاداندیشی با جنبش نرمافزاری به هم آمیزد و ما را به جهش علمی برساند كه لازمه حضور در دنیای پیشرفته و فراصنعتی امروز است كه به حق دهكده جهانی نامیده میشود.
دانشجوی ایرانی باید تلاش نماید تا وارثی صالح برای سرمایههای علمی، پژوهشی اسلافش باشد و نباید بگذارد تحجّر و واپسگرایی چوب لای چرخ پیشرفت كشور بگذارد و تحت تأثیر دگماندیشیهای زمانه، از حركت بایستد، چرا كه در این دوره و زمانه، هر توقفی فاصله ما را با قافله علم و تكنولوژی چند برابر میكند.
دانشجوی ایرانی باید بداند كه توأم شدن دیانت و سیاست، ملیت و اسلامیت و تعهد و تخصص از الزامات پیشرفت و توسعه آینده این سرزمین است كه ملتش با فطرت دینی، فترت را با هر توجیهی نمیپسندد و میخواهد براساس حكمت، عزت و مصلحت با جهان پیرامونی خویش تعاملات سازنده داشته باشد.
دانشجوی ایرانی باید هوشیار باشد كه جامعه با لالایی خرافهپرستی، به خواب غفلت نرود و دین و تعصب كور برای مردم پوستین وارونه نشود و نباید بگذارد نردبان ترقی، پلههای سقوط گردد.
دانشجویان امروز ایران، فرزندان و برادران دانشجویان دیروزند كه وقتی با عزت و افتخار از دانشگاه 8 سال دفاع مقدس فارغالتحصیل شدند، با سهمیه ایثارگران كه كمترین حق آنان بود، تجربیات نرمافزاری و سختافزاری را در خدمت سازندگی قرار دادند و پایههای دانش هستهای، موشكهای پیشرفته و دیگر تحقیقات و پژوهشها را در دانشگاهها چنان محكم كردهاند كه غنیسازی هستهای، ماهواره امید، تحقیقات مركز رویان و دیگر دستاوردها، دوستان و دشمنان ایران را خوشحال و ناراحت كرده است.
با تبریك این روز عزیز به همه دانشجویان، سفارش و تأكید مینمایم كه فراموش نكنند، فعالیتهای فوق برنامه هرچند كه لازمه جامعیت طلبه و دانشجوست ولی تحصیل باید سرلوحه برنامههای آنان باشد كه اگر چنین شود، آینده ایران در همه ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درخشان خواهد بود. انشاءالله.../ ایسنا