ترلان پروانه : در چهار سالگی بـه دار آویخته شــدم


ترلان پروانه، بازیگر نوجوانی است كه از وقتی دختر كوچكی بود و در سریال‌هایی مانند «زیر تیغ» بازی می‌كرد، او را می‌شناختیم.





 صبح بخیر:  ترلان پروانه، بازیگر نوجوانی است كه از وقتی دختر كوچكی بود و در سریال‌هایی مانند «زیر تیغ» بازی می‌كرد، او را می‌شناختیم. او كه سوم راهنمایی است و این روزها هم درگیر امتحان‌هاست، در سریال «تا ثریا» ساخته سیروس مقدم، نقشی چند سال بزرگتر از سنش را بازی می‌كند و این را باید اولین تجربه بازی او در نقش بزرگسال دانست. با او گفت‌و‌گویی درباره «تا ثریا» و حال و هوای این روزهایش به عنوان دختری نوجوان داشتیم.



کمک پدر و مادرم

مادر من علاقه زیادی به بازیگری دارد و حتی مدتی قبل از ازدواج در زمان دانشجویی در تئاتر فعالیت‌های هنری انجام می‌داده. او و پدرم بزرگ‌ترین مشوق‌های من بودند. به همین دلیل وقتی برای اولین بار در 3 ‌سالگی خانمی در فرودگاه من را دید و به مادرم پیشنهاد بازی من را در یك تیزر تبلیغاتی داد، مادرم با علاقه قبول کرد. بردن و آوردن و مواظبت از من سر صحنه، به خصوص وقتی خیلی كوچك بودم، برای مادر و پدرم زحمت زیادی داشت، اما آن‌ها به عشق این‌كه من روزی هنرمند بزرگی شوم، همه این سختی‌ها را قبول كردند. آن‌ها همیشه با من سر صحنه بودند و حتی وقتی مادر و پدرم نمی‌توانستند بیایند برایم پرستار می‌گرفتند و او را با من سر صحنه می‌فرستادند تا تنها نباشم و ساعت‌های بین كار با او بازی كنم و كارهای شخصی‌ام را انجام دهد. برای مادرم مهم بود كه من علاوه بر بازی، بچگی‌ام را از دست ندهم. شاید برایش سخت بود اما همیشه اسباب بازی‌هایم را با خودش سر صحنه می‌آورد و با من بازی می‌كرد تا من پشت دوربین خیلی سرگرم بزرگ‌ترها و دنیای آن‌ها نشوم. مادرم من را در كلاس‌های مختلف ثبت‌نام كرد و من به جز بازیگری هنرهای دیگری هم بلد هستم مثلا پیانو می‌زنم و ورزش‌های مختلف انجام می‌دهم. خانواده‌ام به   من یاد دادند فقط به چهره تكیه نكنم و سعی كنم شایستگی‌های دیگری هم داشته باشم. من علاوه بر بازیگری از بازیگران بزرگی مثل خانم فاطمه معتمدآریا و آقای پرویز پرستویی و دیگر بزرگانی كه با آن‌ها همكاری كردم، اخلاق و رفتار كار را هم یاد گرفتم. مادرم به من می‌گفت به این بزرگان نگاه كن و از آن‌ها اخلاق و رفتار شایسته یك هنرمند را یاد بگیر. من حتی به لباس پوشیدن آن‌ها هم دقت می‌كردم تا ببینم یك بازیگر حرفه‌ای چطور باید بپوشد. كتاب هم زیاد می‌خوانم و فیلم هم خیلی می‌بینم و سعی می‌كنم از كتاب و فیلم هم یاد بگیرم. اما از همه چیز مهم‌تر برایم درسم است و دلم می‌خواهد در یكی از رشته‌های تجربی ادامه تحصیل بدهم. خدا را شكر با این‌كه كار می‌كنم توانستم همیشه نمرات خوب بگیرم و  از درس‌هایم عقب نمانم. من برای این‌كه بازیگر شوم خیلی زحمت كشیدم. من كه یادم نمی‌آید ولی مامانم تعریف می‌كند 4-3  سال بیشتر نداشتم كه برای یك تیزر شامپو هر روز ساعت‌ها كار می‌كردم و گاهی چند ساعت پیشانی‌ام عرق می‌كرد. خیلی كوچك بودم و این كارها برای یك بچه در آن سن خیلی سخت است.





معدلم خوب است مدرسه سخت نمی‌گیرد

این روزها چه كار می كنی؟

به شدت درگیر امتحان‌ها و درس‌هایم هستم. سوم راهنمایی همین‌طوری سخت است چه برسد به این‌كه من به خاطر سریال «تا ثریا» كلی هم عقب ماندم و باید جبران كنم.

چه شد این كار را با توجه به این‌كه از سن واقعی خودت هم بیشتر است، قبول كردی؟

وقتی آقای مقدم نقش عسل را به من پیشنهاد كرد، گروه كارشان را شروع كرده بودند و فقط این نقش انتخاب نشده بود. از من خواستند یك روز بروم سر لوكیشن و صحبت كنیم. بعد آقای مقدم من را برای نقش عسل پسندید و من هم چون خیلی به كار او اعتقاد دارم و به عنوان كارگردانی حرفه‌ای برای‌شان احترام قائلم، با كمال میل با این‌كه نقش از سن واقعی خودم بیشتر بود، پذیرفتم.

این كار دقیقا هم‌زمان با شروع سال جدید تحصیلی بود. نگران درس و مدرسه‌ات نبودی؟

خب برای من كه از بچگی در این كار بودم دیگر برایم عادت شده البته مدرسه هم سختگیری‌های خاص خودش را دارد اما من چون معدلم خوب است و غیبت‌هایم را جبران می‌كنم معمولا خیلی سخت نمی‌گیرند و سعی می‌كنند درك كنند. چون كارم را خیلی دوست دارم زیاد نگران غیبت‌هایم در مدرسه نمی‌شوم.

در «تا ثریا» نقشی در گروه سنی متفاوت را تجربه كردی،  چه حس و حالی داشت؟

تجربه یك نقش متفاوت و جدید را خیلی دوست داشتم و خوشحالم كه این كار را قبول كردم. نقش عسل یك مقدار از سن واقعی خودم بزرگتر بود اما كار با آقای مقدم و خانم حاجیان و بقیه گروه را دوست داشتم و سختی آن را زیاد احساس نكردم. من نكات زیادی در بازی و رفتار و اخلاق كاری از این گروه یاد گرفتم.

سیروس مقدم با تو سختگیر بود؟

آسان كه نمی‌گرفت اما نمی‌توانم بگویم سختگیر بود. فكر می‌كنم به هر حال دوست داشت و همه سعی‌اش را هم می‌كرد كه كار را به نحو احسن انجام بدهد. البته سرعت كار طبیعتا بالا بود اما این باعث نمی‌شد او از پلانی سرسری بگذرد.

تمرین‌های‌تان به چه شكل بود؟

تمرین به خصوصی نداشتیم. فقط قبل از هر پلان معمولا با خانم حاجیان یا بازیگران دیگری كه نقش مقابلم بودند و دستیارهای آقای مقدم، فیلمنامه را می‌خواندیم و تمرین می‌كردیم و بعد شروع به فیلمبرداری می‌كردیم.



نمی‌شود فقط تابستان‌ها سر کار بروی؟!

تفاوت سبك زندگی‌ات با بچه‌های دیگر باعث اذیت تو نمی‌شود؟ در مدرسه مشكلی نداری؟

همیشه سعی می‌كنم رفتار عادی مثل همه داشته باشم ولی خب بالاخره یكسری بچه‌ها مخصوصا سال پایینی‌ها خیلی علاقه نشان می‌دهند و دائم می‌آیند سوال می‌پرسند و ... اما ناظم‌های مدرسه سعی می‌كنند آن‌ها را كنترل كنند تا نظم مدرسه را به هم نزنند. اما من با همه باادب رفتار می‌كنم چون بالاخره لطف دارند كه من را دوست دارند و علاقه نشان می‌دهند. معلم‌ها هم مثل بچه‌های دیگر با من رفتار می‌كنند البته گاهی واقعا كار من را درك نمی‌كنند و مثلا می‌گویند نمی‌شود فقط تابستان‌ها سر كار بروی؟ یا درس‌هایت را ببر سر كار بخوان. یعنی متوجه نمی‌شوند كار ما چطوری است.

وقتی سر كار هستی دلت برای مدرسه تنگ می‌شود؟

برای درس كه نه خیلی ولی برای دوستانم دلم تنگ می‌شود.

بیشترین تفریحت چیست؟

من كه اینقدر یا سر كار هستم یا درس دارم كه وقتی برای تفریح ندارم اما كتاب خواندن و فیلم دیدن را خیلی دوست دارم. عاشق فیلم‌های ژانر وحشت هستم. یك بار هم فیلمی با نام «عروس غریبه» در این ژانر بازی كردم كه پخش نشده.

تا به حال به جز «تا ثریا» كار دیگری هم بزرگتر از سن‌ات پیشنهاد شده؟

بله، نقش حضرت آمنه در فیلم «محمد (ص) » آقای مجید مجیدی به من پیشنهاد شد كه بزرگتر از سنم بود و اتفاقا از نقش‌های اصلی كار هم بود. رفتم تست گریم هم دادم اما آقای مجیدی گفتند هنوز برای این نقش كم سن هستی. من 13 سالم است و نقش ایشان 19 ساله بود. اما گفتند احتمالا برای نقش دختر نوجوانی در قسمت‌های بعدی این مجموعه از تو استفاده می‌كنیم. همین كه من را برای این نقش دعوت كردند و تست گریم دادم، باعث افتخارم است.



در چهار سالگی به دار آویخته شدم

«زیر تیغ» هم یكی از سخت‌ترین تجربه‌های كاری من بوده و هم یكی از بزرگترین شانس‌های زندگی كاری‌ام. یادم هست در دفتر آقای هنرمند بودیم. در راه پله او را دیده و گفتم شما چقدر شبیه آقای پرستویی هستید. از همان جا آقای هنرمند از برخورد من خوش‌شان آمد و من را برای «زیر تیغ» انتخاب كردند. خانواده‌ام هم از این كه قرار بود من كاری را با پرویز پرستویی، فاطمه معتمدآریا، فریبا جودی‌كار، نگار جواهریان و ... بازی كنم فوق‌العاده خوشحال بودند. فقط آن صحنه‌ای كه اول فیلم پدرم خواب می‌دید من به دار آویخته شدم، برای مادرم خیلی سخت بود. یادم هست موقع ضبط آن صحنه هم خیلی اذیت شدم. آقای پرستویی زیر طناب‌دار ایستاده بودند و به محض این‌كه من را پایین می‌آوردند بغلم می‌كرد. خیلی ناراحت بود من كه دختر بچه كوچكی بودم و 5-4 سال بیشتر نداشتم باید این صحنه را بازی می‌كردم. من را با یك تاپ كشی به شاخه درخت وصل كرده بودند و فشار كش‌ها قسمت‌هایی از تنم را كبود كرده بود. مادرم هم وقتی این صحنه را دید خیلی ناراحت شد مخصوصا كه یاد عذاب من موقع فیلمبرداری افتاد. اما در كل «زیر تیغ» را خیلی دوست داشتم و گروه بسیار خوبی داشت مخصوصا آقای پرستویی و خانم معتمدآریا خیلی مهربان بودند.



روی سینما نمی‌شود حساب کرد

تصمیمت برای آینده چیست؟ می‌خواهی بازیگر بمانی یا شغل دیگری را در نظر داری؟

بازیگری را كه قطعا كنار نمی‌گذارم اما به عنوان رشته اصلی هم ادامه نخواهم داد و كنار درسم آن را دنبال خواهم كرد. یعنی نمی‌خواهم رشته تحصیلی‌ام بازیگری یا سینما و هنرهای نمایشی و این چیزها باشد.

چرا؟ تو كه می‌گویی به كارت علاقه داری؟!

چون هنر و به خصوص بازیگری كاری است كه نمی‌توان خیلی روی آن حساب كرد. یعنی امن و قابل اعتماد نیست.

چرا این را می‌گویی خیلی بازیگرهای حرفه‌ای داریم كه كارشان همین است و با همین بازیگری زندگی می‌كنند؟

من چون از بچگی در این كار بودم و با بازیگران سرشناسی مثل آقای پرستویی و خانم معتمدآریا و خانم حاجیان و ... كار كردم، درس‌های زیادی در این كار گرفتم و واقعا به این نتیجه رسیدم كه خیلی نمی‌توان روی این كار حساب كرد.

از چه نظر نمی توان روی آن حساب كرد؟ امنیت شغلی ندارد؟ امنیت مالی ندارد؟

نه، روی پیشنهادهای آن نمی‌توان حساب كرد. معلوم نیست چه جور فیلم‌هایی ساخته شود و آیا پیشنهادهای خوب داشته باشی یا نه. بعد هم این كار خیلی سخت و بی‌برنامه است. مثلا من همین الان خیلی كلاس‌ها می‌روم و سعی می‌كنم هنرهای دیگری مثل پیانو و ... را یاد بگیرم اما همیشه كارم برنامه كلاس‌هایم را به هم می‌زند و نمی‌گذارد زندگی منظم و درستی داشته باشم. نمی‌دانم اما شاید همین بی‌نظمی هم یكی از دلایل تردیدم در این‌كه بازیگری شغل اصلی‌ام در آینده باشد، است.

چه چیزهای در قبول یك پیشنهاد برایت مهم است؟

كارگردان، بازیگرهای دیگر و فیلمنامه.



یك بازیگر همه فن حریف

من برای ارتقای كار بازیگری‌ام خیلی تلاش كردم و انواع هنرها و فن‌ها را فقط به خاطر اینكه بازیگر تواناتری باشم، آموختم. فن بیان، زبان بدن، موسیقی، هنرهای رزمی، سواركاری و ... را یاد گرفتم تا در حرفه‌ام آماده‌تر باشم. این در حالی است كه درس و مدرسه ام هم همیشه در كنار كارم بوده. من فقط 3 سال و نیم داشتم كه وارد این كار شدم. شروع كارم را حتی به یاد نمی‌آورم. مادرم تعریف می‌كند كه خانمی در فرودگاه ما را دیده و به مادرم پیشنهاد داده من در تیزری تبلیغاتی بازی كنم. بعد شماره ما را گرفته و خیلی اصرار و پیگیری كرده تا این‌كه مادرم راضی شده. مادرم خیلی دوست داشته من بازیگر شوم. پدر و مادرم برای موفقیت من در این كار خیلی تلاش و از خودگذشتگی كردند و از خیلی چیزها به خاطر موفقیت من گذشتند. هیچ وقت من را سر صحنه تنها نگذاشتند و حتی وقت‌هایی كه خودشان نمی‌توانستند با من باشند، پرستاری را همراهم می‌فرستادند تا تنها نباشم. الان به خاطر محبت‌های‌شان از آن‌ها متشكرم. هر چند یك بازیگر كودك سختی‌های زیادی را تحمل می‌كند و اصولا كار كردن مثل آدم بزرگ‌ها برای بچه‌ها سخت است اما چون كارم را دوست دارم فكر می‌كنم ارزشش را داشته. خدا را شكر نتیجه زحمت‌هایم را هم گرفتم. همین امسال در جشنواره كودك و نوجوان اصفهان برای ایفای نقش اصلی فیلم «پیشونی سفید» تندیس بهترین بازیگر دختر را دریافت كردم.


ویدیو مرتبط :
مصاحبه با ترلان پروانه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

عامل جنایت سعادت‌آباد به دار آویخته شد/گریه های مادر مقتول در دادگاه:کسی به داد پسرم نرسید



 

 

 

عامل جنایت سعادت‌آباد به دار آویخته شد/گریه های مادر مقتول در دادگاه:کسی به داد پسرم نرسید

 

عامل جنایت سعادت‌آباد به دار آویخته شد/گریه های مادر مقتول در دادگاه:کسی به داد پسرم نرسید

پرونده قاتل سعادت‌آباد صبح امروز با اجرای حكم قصاص یعقوب مختومه شد.

صبح روز 6 آبان امسال، اهالی خیابان‌های منتهی به میدان كاج واقع در منطقه سعادت‌آباد، در حالی با فریادهای كمك‌خواهی مردی جوان به خیابان آمدند كه تصور نمی‌كردند در روزهای آینده این واقعه نه‌تنها در تهران بلكه در سراسر ایران به نام حادثه «سعادت‌آباد» معروف شود.

مردم در خیابان، جوانی را مشاهده كردند كه توسط شخص دیگری به شدت مجروح شده و فرد ضارب به هیچ‌كس اجازه دخالت برای نجات جوان مصدوم را نمی‌دهد و حتی با گذاشتن چاقو بر سینه‌اش تهدید به خودكشی می‌كرد.

بعد از گذشت دقایق طولانی از این حادثه، نه مردم و نه مأموران پلیس حاضر در صحنه به خود اجازه برخورد با عامل این جنایت را ندادند تا اینكه جوان مجروح مقابل چشمان مردم و مأموران پلیس جان داد.

حدود یك هفته از وقوع این حادثه گذشته بود كه كم‌كم برخی از مردم فیلم‌هایی را كه از نحوه قتل تهیه كرده بودند، روی سایت‌ها قرار دادند تا واكنش مسئولان انتظامی و قضایی به آن آغاز شود.

چند روز از انتشار فیلم در اینترنت می گذشت كه یكی از مسئولان نیروی انتظامی مدعی شد 2 مأمور خاطی در حادثه سعادت‌آباد به دلیل سهل‌انگاری توسط مرجع قضایی دستگیر شده‌اند.

البته نیروی انتظامی در تاریخ اول آذرماه با انتشار گزارشی درباره حادثه مدعی شد این دو مأمور در این قضیه قصوری نداشته و صحنه را هم مدیریت كرده‌اند و رسانه‌های گروهی به ناحق عملكرد ناجا را مورد هجمه قرار داده‌اند.

* بررسی موضوع در كمیسیون امنیت ملی مجلس

كاظم جلالی، سخنگوی كمیسیون امنیت ملی مجلس در تاریخ 18 آبان به خبرنگاران گفت: موضوع درگیری دو جوان در میدان كاج سعادت‌آباد تهران كه منجر به مرگ فجیع یكی از آنها در برابر دیدگان مردم شد، در نشست مشترك اعضای كمیسیون امنیت ملی مجلس با مسئولان وزارت كشور و نیروی انتظامی بررسی می‌شود.

یك روز بعد از این اظهارات، جلالی دوباره در جمع خبرنگاران حاضر شد و به ارائه گزارش جلسه كمیسیون امنیت ملی با سردار ساجدی‌نیا، جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران و عبدالهی معاون امنیتی وزیر كشور پرداخت و گفت: ساجدی‌نیا فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ در تشریح حادثه سعادت‌آباد گفت كه در این حادثه ساعت 9:56 صبح اولین تماس با پلیس 110 گرفته شد و بعد از آن نیز 19 تماس پیاپی با مركز پلیس گرفته شده بود.

وی افزود: رئیس پلیس تهران گفت كه 4 دقیقه بعداز اولین تماس، پلیس در محل حادثه حاضر شده و فرد مضروب را به بیمارستان شهید مدرس انتقال داده است به طوری كه یكی از ماموران پلیس با تهیه برانكارد فرد مضروب را به بیمارستان منتقل كرده است.

جلالی افزود: بر اساس گفته‌ فرمانده نیروی انتظامی فرد مضروب در ساعت 5 عصر فوت می‌كند در حالی كه فرد مهاجم تا ساعت 10:20 در محل حادثه حضور داشته و با سلاح سرد اقدام به عربده‌كشی می‌كرده است و بعد از ساعت 10:20 فرد مهاجم را به یك مغازه هدایت و دستگیر می‌شود.

جلالی تاكید كرد: این سوال كه چرا از ساعت 10 تا 10:20 فرد مهاجم در محل حادثه اقدام به رعب و وحشت كرده بود، وجود دارد و نمایندگان مجلس از فرمانده نیروی انتظامی سوال كردند كه چرا مامورین نیروی انتظامی به فرد مهاجم شلیك نكرده و یا با اسپری او را مورد هدف قرار نداده است.

وی با بیان اینكه سردار ساجدی‌نیا قائل است از ساعت 9:56 تا 10:20 پلیس موفق به دستگیری فرد مهاجم و انتقال فرد مضروب به بیمارستان شده است، گفت: برخی از حاضرین در محل حادثه چنین اعتقادی ندارند و می‌گویند كه پلیس برای حضور در محل حادثه و دستگیری فرد متجاوز تعلل زیادی داشته است.

وی افزود: كمیسیون امنیت ملی مجلس كمیته داخلی را مامور كرده است كه گزارش میدانی از محل حادثه سعادت‌آباد را تهیه كند كه مسئول این گزارش آقای سروری است.

سخنگوی كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: فرمانده نیروی انتظامی تهران در پاسخ به سؤالات نمایندگان مبنی بر اینكه چرا افسر پلیس به فرد مهاجم شلیك نكرده است، گفته است كه در یكی از حادثه‌ها افسر پلیس به فرد مهاجم شلیك كرده بود كه مامور ما به پرداخت 9میلیون دیه محكوم شد.

* اختلاف نظر ساجدی‌نیا و معاون امنیتی وزیر كشور درباره نحوه برخورد با مهاجمان مسلح

جلالی افزود: فرمانده نیروی انتظامی تهران بر خلاف معاون امنیتی وزیر كشور معتقد است كه برای برخورد با مهاجمانی كه مسلح به سلاح سرد و گرم هستند، خلاء قانونی وجود دارد اما آقای عبدالهی معتقد است كه خلاء قانونی وجود ندارد و مشكل تفسیر قضات از قانون است.

* فیلم سعادت‌آباد 300 بار در رسانه‌های جهان پخش شد

بیژن نوباوه نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در هشتمین همایش بسیج و رسانه كه در مشهد مقدس برگزار شد، اهداف جنگ سایبری دشمن را ایجاد نگرش منفی مردم نسبت به نظام، القای ناامیدی، تهییج افكار علیه نظام، ایجاد شكاف بین جامعه و حاكمیت، تقویت روحیه اپوزیسیون و برجسته‌سازی برخی نقاط و مسائل در كشور دانست و گفت: برای مثال فیلم قتلی كه اخیراً‌ در سعادت‌آباد تهران رخ داد تاكنون 300 بار از رسانه‌های جهان پخش شده است.

* آغاز محاكمه قاتل 24 روز بعد از قتل

با توجه به حساسیت فوق‌العاده‌ای كه بعد از این قتل در سطح جامعه ایجاد شد، رئیس قوه‌قضاییه دستور داد تا پرونده به صورت فوق‌العاده و خارج از نوبت رسیدگی شود.

پرونده بعد از طی مراحل تحقیقاتی در دادسرای جنایی تهران، به دادگاه كیفری استان تهران ارجاع داده شد كه در تاریخ 30 آبان ماه به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی، رئیس شعبه 71 دادگاه كیفری، محاكمه متهم به صورت علنی و با حضور اهالی رسانه در مجتمع امام خمینی آغاز شد.

* پخش فیلم حادثه در دادگاه مادر مقتول را مجبور به خروج از دادگاه كرد

در ادامه جلسه‌ رسیدگی فیلم منتشرشده از این جنایت در دادگاه پخش شد كه در هنگام پخش فیلم مادر مقتول به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و به همین دلیل به بیرون از دادگاه راهنمایی شد. وی حین خروج از صحن دادگاه در حالی كه به شدت گریه می‌كرد، مدعی بود كه پلیس در این صحنه تنها ایستاده و مرگ فرزند او را تماشا كرده است. متهم نیز حین پخش فیلم تحت تاثیر قرار گرفت و شروع به گریه كرد.

در صحنه‌های مختلف فیلم مشهود بود كه متهم بر ‎خلاف اظهاراتش در دادگاه مبنی بر اینكه در صحنه حادثه فقط مقتول را می‌دیده است به وضوح با مردم حرف می‌زند و به آنها پرخاشگری می‌كند. او همچنین خطاب به مجروح گفت: به تو گفته بودم كه تو را خواهم كشت.

در این فیلم، صحنه‌های از حضور مأموران پلیس و مردم و تهدید به خودزنی متهم مشاهده شد.

* یعقوب: حماقت كردم به حرف كیمیا گوش دادم

یعقوب در مورد نقش كیمیا در این حادثه گفت: من ابتدا به خاطر علاقه‌ای كه به كیمیا داشتم حرفی از او به میان نیاوردم و در مرحله‌ بازپرسی نیز چیزی نگفتم اما حالا می‌بینم چرا دو جوان نابود شوند اما این زن به دنبال زندگی خود برود؛ بنابراین باید واقعیت را بگویم.

وی ادامه داد: او به من گفت كه یزدان صبح به دفتر می‌رود وگرنه من هیچ اطلاعی از رفتن او نداشتم. اگر او این مطلب را نمی‌گفت اصلا به صحنه‌ حادثه نمی‌رفتم.

این متهم اضافه كرد: نمی‌دانم سعیده دنبال چه‎چیزی بود. البته من هم احمق بودم چراكه او همه را جادو می‌كرد. ای كاش به جای كشتن یزدان كیمیا را كشته بودم.

* كیمیا: قرار بود یعقوب با دریافت 100 میلیون كنار بكشد

كیمیا در جلسه محاكمه درباره نحوه آشنایی یعقوب و یزدان گفت: بعد از اینكه فهمیدم یعقوب از زندان آزاد شده است، قصد داشتم به هر نحوی از او دوری كنم حتی با خواهرم به شمال رفتم. اما یعقوب با من تماس گرفت و گفت از كارهایش پشیمان شده و دیگر قصد آزار و اذیت مرا ندارد.

كیمیا گفت: بعد از اینكه به تهران آمدم، یعقوب از من خواست با او به فرحزاد بروم اما من به خاطر ترسی كه از او داشتم از این كار امتناع كردم؛ او سراغ همكاران من رفت و از آنها پرسید آیا كیمیا با مرد دیگری ارتباط دارد كه گویا یكی از همكارانم گفته بود من با یزدان ارتباط دارم.

وی افزود: از آن روز به بعد از دفترم فرار كردم و یعقوب هم شماره یزدان را پیدا كرد. من از او شكایت كردم و قرار بود شنبه بعد از حادثه شاهدانم را به دادگاه ببرم. یعقوب با یزدان صحبت كرده بود و قرار بود 100 میلیون تومان پرداخت كند تا یعقوب دیگر سراغ من نیاید؛ یعقوب ابتدا این پیشنهاد را قبول كرد اما در ادامه منصرف شد.

كیمیا افزود: یزدان به من زنگ زد و مدعی شد كه برای اینكه یعقوب مرا رها كند، به دروغ به او گفته كه با من ارتباط دارد؛ همین حرف او باعث شد كه یعقوب به شدت عصبانی شده دست به این كار بزند.

* حكم دادگاه: قصاص یعقوب؛ تبرئه كیمیا

یك روز بعد از برگزاری جلسه دادگاه، حكم دادگاه درباره متهمان این پرونده صادر شد. یعقوب، متهم ردیف اول این پرونده به خاطر ارتكاب قتل، قدرت‌نمایی با چاقو و رابطه نامشروع با كیمیا به قصاص، 2 سال حبس و 174 ضربه شلاق محكوم شد.

كیمیا نیز ضمن تبرئه از اتهام معاونت در قتل عمدی، به علت ارتباط نامشروع با یعقوب به تحمل 100 ضربه شلاق محكوم شد.

* ارسال پرونده به دیوان عالی كشور

عزیزمحمدی قاضی این پرونده درتاریخ 27 آبان در گفت‌وگو با خبرنگار قضایی فارس، گفت: پرونده "یعقوب " قاتل حادثه سعادت‌آباد، امروز برای رسیدگی و اعلام نظر درباره حكم صادره به دیوانعالی كشور ارسال شد.

* دیوان عالی كشور: تأیید قصاص؛ نقض رابطه نامشروع

عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران در تاریخ 5 دی‌ماه در نشست خبری با خبرنگاران با اشاره به این مطلب كه حكم متهم پرونده قتل در میدان كاج سعادت‌آباد به همان كیفیتی كه در حكم دادگاه بدوی به آن اشاره شده بود از سوی دیوان عالی كشور تایید شده گفت: البته درباره متهم ردیف دوم این پرونده كه اولیاء دم نسبت به مجازات وی اعتراض داشتند از سوی دیوان پذیرفته نشده است.

وی خاطرنشان كرد: قرارمان این است كه در صورت اینكه اولیاء دم تقاضای اجرای حكم قصاص داشته باشند این حكم هفته آینده به همان كیفیتی كه در حكم دادگاه بدوی به آن اشاره شده اجرا شود.

وی در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر زمان و نحوه اجرای حكم گفت: این حكم قرار است در ملأعام انجام شود اما از آنجا كه اجرای آن نیازمند مقدماتی است اجازه دهید در زمان مقرر موضوع به اطلاع خبرنگاران رسانه‌ها برسد.

این در حالی بود كه بر اساس رأی صادره در دیوان عالی كشور، حكم دادگاه درباره محكومیت متهمان پرونده به اتهام رابطه نامشروع و تحمل 100 ضربه شلاق نقض شده بود.

* ارسال پرونده به دادسرای جنایی

بعداز برگشت پرونده از دیوان عالی كشور به دادگاه كیفری استان تهران، قاضی عزیزمحمدی بعد از بررسی رأی دیوان عالی كشور، در تاریخ 7 دی‌ماه پرونده را به واحد اجرای احكام دادسرای جنایی تهران فرستاد.

شایعاتی درباره زمان اجرای حكم در بین رسانه‌ها منتشر شده بود كه برخی مدعی بودند این حكم روز سه شنبه اجرا خواهد شد اما جابری قاضی واحد اجرای احكام این شایعات را نادرست خواند و ساعاتی بعد در گفت‌وگو باخبرنگار حوادث فارس،‌ زمان اجرای حكم را صبح چهارشنبه اعلام كرد.

* اجرای حكم شلاق

باتوجه به اینكه در حكم صادره از سوی دادگاه، متهم محكوم به تحمل 74 ضربه شلاق درباره قدرت‌نمایی با چاقو شده بود، روز دوشنبه حكم شلاق این متهم اجرا شد.

*سعادت‌آباد؛‌ ایستگاه اول و آخر یك دوئل عشقی

بعد از گذشت 69 روز از زمان وقوع قتل و تشكیل پرونده موسوم به «سعادت‌آباد»، صبح امروز چهارشنبه 15 دی‌ماه 1389 با حضور مسئولان مربوطه،‌ یعقوب،‌ متهم پرونده سعادت‌آباد به محل حادثه آورده و در ملاءعام به دار مجازات آویخته شد...../تحلیل:عصرایران