از خوش قلبی «فریدون فروغی» سوءاستفاده شد


«تورج شعبانخانی» در دوران طلایی موسیقی و هنر ایران، خالق بسیاری از ترانه های ماندگار و خاطره انگیز بوده است که از آن جمله اند «همسفر»، «نازی ناز کن»، «پروانه من»، «هنوزم» و مانند اینها.

ماهنامه هنر موسیقی: «تورج شعبانخانی» سال هاست که به عنوان آهنگساز در موسیقی پاپ ایران فعالیت می کند. زاده سال 1329 در تهران است و در دوران طلایی موسیقی و هنر ایران، خالق بسیاری از ترانه های ماندگار و خاطره انگیز بوده است که از آن جمله اند «همسفر»، «نازی ناز کن»، «پروانه من»، «هنوزم» و مانند اینها. با او که نخستین آثار رسمی اش را با صدای «فریدون فروغی» منتشر کرده است، در دفتر هنر موسیقی گفتگو کردیم.

آقای شعبانخانی! آیا پیش از همکاری با فریدون فروغی او را می شناختید؟

- ما حدودا 17، 18 بودیم و فریدون در یک گروه موسیقی، درام می زند و خوانندگی می کرد. نخستین بار من در هنرسرای نارمک، کارِ فریدون را دیدم. من گروه خودم را در همانجا داشتم و با هم رفیق بودیم و خانه های مان هم نزدیک هم بود.

ترانه های «آدمک» و «پروانه من» را پس از پیشنهاد کارگردان فیلم «آدمک» ساختید یا این ترانه ها پیش از آن ساخته شده بودند؟

- این دو ترانه را مدت ها پیش از آن فیلم ساخته بودم و هر شب اجرای شان می کردیم. یک روز دوستم آمد و گفت آقایی در سالن حاضر است که از آمریکا آمده و کارگردان است. او می خواهد برای فیلمش با تو صحبت کند. من سراغ او رفتم و ایشان خودش را «خسرو هریتاش» معرفی کرد و گفت من از این دو ترانه ات بسیار خوشم آمده و می خواهم از آنها در فیلمم استفاده کنم. گفتم آخر باید با سوژه فیلم شما هماهنگ باشد! او گفت اتفاقا این ترانه ها دقیقا مناسب سوژه فیلم من هستند. چهار، پنج ماه بعد از این گفتگو فیلم کلید خورد و البته در همین حین ماجرای سربازی من هم شروع شد.

ما در کنار هم آغاز کردیم

چه شد که ترانه های فیلم آدمک را برای خواندن به فریدون فروغی سپردید؟

- در ابتدا آقای هریتاش، کارگردان فیلم که کار مرا دیده بود از من خواست کارها را خودم بخوانم اما من عازم سربازی بودم و خواهرم به من گفت «خواندن این کارها درست زمانی که بلافاصله به سربازی می روی، فایده چندانی ندارد، کارها را به کسی بده که بتواند بعد از این فیلم هم از این موقعیت، بدون هیچ وقفه ای استفاده کند.» من هم خواندن ترانه ها را به فریدون سپردم. (البته هریتاش، «فرهاد» و «فریدون» را می شناخت، اما کار را به من پیشنهاد کرده بود.) در حقیقت فریدون کار را زنده کرد؛ زیرا این ترانه ها صدای بلند و پرحجم نیاز داشتند و من معتقد هستم که نه تنها خواننده، بلکه منِ آهنگساز هم با این آثار رو آمدم.

به هر حال مخاطب، نام آهنگساز را هم روی صفحه می دید. بنابراین ما به صورت حرفه ای و رسمی، موسیقی و شهرت را در کنار هم آغاز کردیم. یادم می آید که بعد از اکران آدمک، «عباس مهرپویا» که در حضور او نیز ترانه ها را اجرا کرده بودم، در مصاحبه ای با یکی از مجلات آن زمان، از کارهای من تعریف کرد. این کارها تغییری در سبک آهنگسازیِ رایج آن زمان ایجاد کرد.

بعد از آدمک، رابطه شما با فریدون چگونه بود؟

- فریدون برای اجرا به جاهای مختلف دعوت می شد که در آن زمان این اجراها معادل پول در آوردن بود. بعد از آن دیگر سرش شلوغ شد و متاسفانه عده ای از شهرت او و خوش قلبی اش سوءاستفاده می کردند.

فریدون پروژه های خوب زیادی داشت که اگر با من همراه می شد، شدنی بودند. مثلا قرار بود روی غزلیات «شوریده شیرازی» کار کند. مدتی شروع برنامه هایش با ترانه «دوتا چشم سیاه داری» بود؛ ترانه ای که گرچه تِم سنتی داشت و آن را با گیتار می نواخت اما طوری آن را می خواند که به زیبایی و دلنشینی با صدایش هماهنگ می شد. «بیژن مفید» این کار را در ریتم شش و هشت می خواند، اما فریدون در اجرایش، ترانه را رومنس اجرا می کرد و فضایی متفاوت به آن می داد که برای مخاطب نیز جذاب بود. از این رو می دانست که می تواند در فضای سنتی هم اشعار کلاسیک فارسی را به شکلی تازه، جذاب و متفاوت بخواند و برنامه های بسیاری برای این کار داشت.

از «امیر رسایی» اجرایی از ساخته های زنده یاد «محمود قراملکی» موجود است با عنوان «مرد غم»، ملودی این اثر دقیقا همان ملودی «پروانه من» است که با صدای فریدون منتشر شده و آهنگسازی آن توسط شما انجام گرفته است، دلیل این شباهت چیست؟

- من اصلا آن اجرا و ملودی را تا به امروز نشنیده ام. فقط شنیده بودم که چنین اجرایی موجود است؛ اما قطعا آهنگ من پیش از آن ساخته شده است. من چهار، پنج سال پیش از انتشار رسمی «پروانه من» آن را در گروه هایی که در هنرسرای نارمک داشتیم و من سرگروه بودم، اجرا می کردم و از این رو بسیار پیش از انتشار کار مرحوم قراملکی آن را ساخته ام.

ما در کنار هم آغاز کردیم

شما تا هفده سال پس از انقلاب فعالیتی در حوزه موسیقی نداشتید، در آن دوره به چه فعالیتی مشغول بودید؟

- هیچ! وسایل زندگی ام را می فروختم و امرار معاش می کردم تا اینکه اواخر دهه هفتاد برای نخستین فستیوال پاپ به سراغم آمدند و بعد از آن به تدریج فعالیت آهنگسازی را از سر گرفتم.

خواننده نخستین آهنگ های شما پس از انقلاب چه کسانی بودند؟

- یک روز از شرکت دارینوش، دختر نابینایی به نام «مریم حیدرزاده» را به من معرفی کردند که شعر می گفت. من با وسواس بسیار روی سه شعر او آهنگ ساختم که در آلبومی به نام «مثل هیچ کس» با صدای «خشایار اعتمادی» قرار گرفت و آغاز شهرت آن ترانه سرا و این خواننده شد. دقیقا نخستین خواننده را به یاد ندارم، اما در آن سال ها افرادی مانند «نیما مسیحا»، «مانی رهنما»، خشایار اعتمادی و «قاسم افشار» آهنگ های مرا می خواندند.

چه خوانندگانی آغاز شهرت شان با آهنگ های شما بوده است؟

- من در تمام کارهایی که ساخته ام تلاش کرده ام که ذهن مردم و جوانان را روشن کنم و آنها را به فکر کردن وادارم. تلاش کرده ام که برای خواننده موفقیت ایجاد کنم. به عنوان مثال کارگردان فیلم «تکیه بر باد» از من خواست که دو ترانه برای فیلمش به خوانندگی «مرجان» بسازم. این دو ترانه را ساختم و بعد ترانه ها بیشتر شد و یک آلبوم کامل شکل گرفت و خواننده ای مشهور شد. به همین دلیل از او متوقع ام که قدرشناس باشد.

«ستار» هم شروع کارش با من بود. آلبوم «همسفر» را برای او ساختم که بسیار گل کرد و او را تبدیل به خوانندهای مشهور کرد اما وقتی به پول رسید خودش را نشان داد و فهمیدم کسی که می خواهم نیست و دیگر با او همکاری نکردم. درباره «ابی» نیز همین طور بود. او گمنام بود و پست سرِ «شهرام شب پره» می ایستاد و وظیفه داشت بگوید «پوم پوم»! با آهنگ های من به شهرت رسید.

چه کارهایی را برای او ساخته اید؟

- چهار کار را به او داده ام: «نازی ناز کن»، «کویر»، «باد و بیشه» و «مهرگان» که این آخری را کسی نشنیده است. یک روز یکی از معاونان تلویزیون با من تماس گرفت و سفارش آهنگی ملی به مناسبت مهرگان را به من داد. من متعجب از اینکه چگونه به فردی مثل من با آن سن و سال اندک چنین سفارش مهمی داده اند، ملودی را ساختم. بعد متوجه شدم که دست اندرکاران تلویزیون برای خواندن این کار، خوانندگانی مثل «قره باغی» و «وطن دوست» را در نظر دارند. من پیشنهادهای آنها را نپذیرفتم و تاکید کردم که این آهنگ را باید خواننده مد نظر خودم بخواند. پرسیدند خواننده ات کیست؟ گفتم جوانی محجوب و خوش صداست به نام ابی، کار را با صدای او ضبط کردیم و تحویل تلویزیون دادیم و آنها هم بسیار پسندیدند و گفتند همان است که می خواستیم.

آیا نسخه ای از «مهرگان»، در دست دارید؟

- نسخه اصلی که در آرشیو صدا و سیماست. من هم یک نسخه بی کیفیت از آن در اختیار دارم و سال هاست قرار است به همراه تعدادی دیگر از آثارم پیاده ساز و بهسازی شود اما متاسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است.

ما در کنار هم آغاز کردیم

خانم «لعبت والا» (شاعر و ترانه سرا) معتقد است که ترانه آدمک، سروده اوست و البته روی بسیاری از صفحه های قدیمی موجود نیز نام ایشان به عنوان ترانه سرا درج شده است، در این مورد چه نظری دارید؟

- خانم لعبت والا، شاعر برجسته ای است. وقتی این سخن شان را شنیدم بسیار ناراحت شدم. نمی گویم خلاف واقع می گویند، اما معتقدم دچار اشتباه شده اند.

آیا به عنوان بازیگر نیز در فیلم آدمک حضور داشتید؟

- بله، مرا برای بازی در این فیلم دعوت کردند و من هم جوان بودم و جویای نام؛ از این رو پذیرفتم. اصلا اگر دقت کرده باشید ابتدای فیلم با شخصیت «تورج» آغاز می شود. من نقش برادر شخصیت «سیامک» را داشتم که موسیقی دانی جوان و هیپی بود. نقش مادر ما را هم خانم «ژاله علو» ایفا می کردند اما به دلایلی، نقش من از فیلم حذف شد.

به چه دلیل نقش تان حذف شد؟

- من قراردادی با «جمشید شیبانی» برای اجرای موسیقی در شیراز داشتم و او هم آدم سختگیری بود و از من چک و سفته داشت. شش ماه به کازبای شیراز رفتم و در این مدت با وجود اصرار عوامل فیلم برای بازگشت به تهران و ادامه ایفای نقش در فیلم آدمک، جایگزینی برای خودم در شیراز پیدا نکردم. در نهایت هم نقش من از فیلم حذف شد.

تنظیم ترانه های «آدمک» و «پروانه من» را چه کسی انجام داد؟ آیا شما سرِ ضبط آنها حضور داشتید؟

- تنظیم ها کار خودم است. در ضبط کارها هم از آنجایی که من و فریدون با موسیقی به صورت حرفه ای آشنا بودیم، به او اعتماد کامل داشتم و می دانستم درست می خواند؛ از این رو با توجه به مشغله زیاد، نیازی به حضورم در استودیو برای نظارت بر خواندن فریدون نمی دیدم.

ما در کنار هم آغاز کردیم
بابک صحرایی

بعد از ساخت ترانه های فیلم آدمک به خدمت سربازی رفتید. پس از بازگشت، با ساختن چه آهنگ هایی فعالیت تان را از سر گرفتید؟

- ترانه ای بود به نام «لانه مور» با صدای «سیمین غانم» که با مصرع: «نمی دونم دلم دیوانه کیست!» آغاز می شد. «همسفر» نیز در همان دوران ساخته شد. کارهایی که برای ابی ساختم نیز پس از بازگشتم از سربازی بود.

آیا ترانه های دیگری هم با فریدون فروغی کار کرده اید؟

- بله. روی سروده هایی از «فرهنگ قاسمی» آهنگ ساخته بودم و قرار بود فریدون بخواند اما نمی دانم چرا نشد. شاید تنبل شده بودیم. افسوس!

ترانه «کاکلی» سروده «فرهاد شیبانی» با استناد به مدارک موجود در نشریات آن دوره، در سال 1352 توسط فریدون اجرا می شده است؛ از این اجرا اطلاعی دارید؟

- نه اما خودم چند سال پیش در محفلی آن را خواندم و نسخه ای از این اجرا موجود است.

از شما سپاسگزاریم.


ویدیو مرتبط :
دچار ، فریدون فروغی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

«فریدون فروغی» بی دردسر بود، «اِبی» بهترین!



«ویگن داوودی» متولد 1329، از نسل آفرینندگان بزرگ ترانه نوین است. او از صدابرداران مطرح تاریخ نوین موسیقی ایران و به همراه مرحوم «آندرانیک»، یکی از عوامل تاسیس و تجهیز خاطره انگیزترین استودیوی ضبط ایران، استودیو «پاپ» بوده است.

با ویگن داودی در دفتر کارش که در نزدیکی استودیو پاپ قرار دارد و مملو از وسایل و یادگارهای خاطره انگیز تاریخ موسیقی پاپ ایران است، به گفتگو نشستیم. هر چند بهانه این گپ و گفت «فریدون فروغی» بود اما سخنانی که داودی در باب برخی اتفاقات و بعضی مسائل فنی مطرح کرد و خاطراتش از زنده یاد «واروژان»، به اندازه ای جذابیت داشت تا در همین مجال منتشر شود و همین نیز اتفاق افتاد. پیش از آغاز گفتگو، قسمت هایی از آثار فریدون فروغی را پخش کردیم و ویگن داوودی به خواست ما و با بردباری بسیار، آثاری را که صدابرداری آنها را انجام داده، شناسایی و استودی ضبط آنها را نیز برای ما مشخص کرد.

بر این اساس مشخص شد ترانه های «قوزک پا»، «نماز»، «خاک»، «ماهی خسته من» و ... که از مطرح ترین اثار فریدون فروغی اند، هنر صدابرداری ویگن داوودی را نیز به همراه دارند.

جناب داوودی! از قدیمی ترین همکاری شما با فریدون فروغی آغاز می کنیم. به گفته خودتان، ترانه «قوزک پا» را در استودیو «الکوردویس» ضبط کرده اید؛ اما در زمان تولید این ترانه ظاهرا در سوییس مشغول تحصیل بوده اید، چگونه این صدابرداری انجام شد؟
- من از اواخر سال 1348 تا اواخر 1349 در استودیو الکوردویس فعالیت می کردم اما بعد از آنکه برای تحصیل به خارج از کشور رفتم، در فواصل چند روزه ای که به ایران می آمدم با الکوردویس نیز همکاری می کرم و احتمالا ترانه «قوزک پا» در یکی از همین فواصل حضور من در ایران ضبط شده است.

استودیو الکوردویس متعلق به «بابک افشار» و مکانی است که نخستین حضور شما در صدابرداری در آن اتفاق افتاده است، چگونه گذرتان به آن استودیو و این حرفه افتاد؟
- حوالی سال 13418 من در طبقه فوقانی استودیو الکوردویس، کار فنی انجام می دادم. در حقیقت کارم تکثیر موسیقی و تعمیر دستگاه های مرتبط با آن بود. یک روز اشکال در دستگاه ضبط الکوردویس پیش آمد و آقای افشار از من خواست تا آن مشکل را برطرف کنم. بعد از اینکه دید مه به مسائل فنی دستگاه ها آشنایی دارم، از من خواست همانجا بمانم و با او به صدابرداری بپردازم.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,ویگن داوودی

 

ترانه «نماز» که بعدا به «نیاز» تغییر نام داد نیز توسط شما و در استودیو الکوردویس صدابرداری شد، چه اندازه در جریان اتفاقات مرتبط به این ترانه قرار داشتید؟ چرا این ترانه برای اجرا در اختیار «رامش» هم قرار گرفت؟
- این آهنگ را اول فریدون خواند و بعد رامش را آوردند و نام ترانه را هم به «نیاز» تغییر دادند که او طبق عادتی که داشت بسیار اصرار کرد این کار را بخواند. او برای خودش جایگاهی برتر از دیگران قائل بود و علاقه داشت که کارهای خوب را همیشه خودش اجرا کند. همین اتفاق برای ترانه «می تونی مشت منُ وا بکنی» که خواننده ای به نام «اونیک» آن را ساخته و خوانده بود، نیز افتاد. حتی ایشان به خواندن ترانه مشهور «طلاق» هم علاقه نشان داده بود و وقتی با تاکید سازنده اثر برای گرفتن تصمیم نهایی روبرو شد، گفت نمی خوانم! بعد از آن بود که ترانه به خانم «آتشین» سپرده شد.

آیا ترانه ای هست که فریدون ابتدا آن را خوانده و ضبط کرده باشید اما با صدای دیگری منتشر شده باشد؟
- بله، ترانه مشهور «مرداب» را ابتدا با صدای فریدون فروغی و تنظیم «مارسل استپانیان» ضبط کردیم اما «حسن شماعی زاده» و فروغی در اجرای قسمت های اوج آن با یکدیگر هم نظر نبودند و قرار شد که فریدون برود و بعد تصمیم بگیرند. این کار را «داریوش» هم خواند اما باز هم در نوع اجرا با یکدیگر به توافق نرسیدند. بعد هم شماعی زاده خودش ترانه را خواند و مدتی بعد از آن با تنظیم تازه ای از واروژان و با صدای آتشین منتشر شد.

با توجه به شباهت های بسیار زیاد دو اجرای «نماز» و «نیاز» آیا وقتی نام ترانه به نیاز تغییر کرد، آن را از ابتدا و دوباره ضبط کردید یا فقط قسمت های حاوی واژه «نماز» مجددا ضبط شد؟
- از ابتدا و مجدد ضبط شد. اساسا آن زمان ما امکان اصلاح به این شکل و به آسانی را نداشتیم؛ چون ارکستر، کامل اجرا می کرد و ما همه سازها را با هم ضبط می کردیم؛ صدای خواننده را هم همینطور. ضمن اینکه حتی اگر امکان چنین کاری هم بود در خصوص خوانندگانی انجام می شد که برای ضبط یک ترانه چندین بار و روزها باید به استودیو می آمدند، نه خواننده ای در سطح فریدون فروغی که به راحتی و در کمترین زمان کار را می خواند و ضبط می کردیم. وقتی تغییری مثل همین نمونه در ترانه اتفاق می افتاد، برای خواننده مسلطی مانند فریدون، اتفاقا راحت ترین راه، اجرای مجدد از ابتدا تا انتهای کار بود!

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,ویگن داوودی

 

پس از شنیدن ترانه «گرفتار» که از با کیفیت ترین آثار فریدون در همه ارکان و از جمله صدابرداری است و توسط مرحوم «کلهر» صدابرداری شده است، گفتید: «اگر دوباره ضبط و میکس شود بهتر از این خواهد شد»، دلیل این نظرتان چیست؟
- آقای کلهر زیاد موافق صدای درام و توجه به ضبط آن مانند دیگر سازها نبود و در ضبط این ترانه نیز، از درام غفلت شده است. البته سال ها پیش از فعالیت استودیو پاپ در استودیوهایی مانند «بل» و «طنین» برای درام میکروفون می گذاشتند. ضبط صدای درام از زمان فعالیت استودیو الکوردویس باب شد و میکروفون گذاشتن برای آن و ساز محسوب کردن آن در صدابرداری از آن زمان باب شد؛ تا جایی که من در استودیو پاپ، پنج میکروفون به درام اختصاص می دادم.

به هر صورت خیلی از صدابردارها به ضبط صدای درام اعتقادی نداشتند؛ زیرا ضبط صدای آن بسیار سخت و پردردسر است. مانند سازی مثل پیانو نیست که با یک میکروفون حق مطلب ادا شود. هر چند من برای پیانو نیز همانند آن صدابرداری که برای موسیقی «هزاردستان» انجام دادم، از بیش از یک میکروفون هم بهره برده ام. تنظیم میکروفون ها کار ساده ای نبود. البته باید بگویم اواخر سال 1354 و اوایل سال 1355 که دیگر به صورت ثابت فعالیت نمی کردم، سرِ ضبط برخی کارهای مهم، خیلی از همکاران اعم از خواننده یا آهنگساز یا دیگران از من می خواستند که بروم و فقط میکروفون ها را تنظیم کنم.

شما می گویید که ضبط موسیقی ترانه «ماهی خسته من» توسط شما انجام شده و ترانه «همیشه غایب» که پس از آن و ظاهرا در سال 1353 منتشر و به فیلم «تنگسیر» تقدیم شده، توسط «بابک افشار» صدابرداری شده است. آیا این دو کار که صاحب ملودی و تنظیم یکسان و حاوی کلامی متفاوت اند هم مثل ترانه های نماز و نیاز در دو نوبت مجزا ضبط شده اند؟ دلیل کیفیت ضعف تر صدا در نسخه های موجود ترانه «همیشه غایب» به نسبت «ماهی خسته من» چیست؟
- اول اینکه ترانه «همیشه غایب» قطعا پیش از سال 1353 ضبط شده است؛ زیرا مطمئنا صدابرداری آن در استودیو الکوردویس انجام شده و این استودیو هم اواخر سال 1352 تعطیل شد اما درباره پرسش دیگرتان باید بگویم که موسیقی ترانه دوم همانی است که من برای «ماهی خسته من» ضبط کرده ام و همانند ترانه های «نیاز» و «نماز» صدای خواننده دوباره ضبط شده و صرفا «میکس مجدد» انجام شده است.

حدس من این است که در ضبط مجدد این موسیقی با ترانه جدید یک بی دقتی اتفاق افتاده است و آن هم تمیز نکردن هِد دستگاه است که منجر به کم شدن کیفیت ترانه «همیشه غایب» به نسبت ترانه «ماهی خسته من» شده است. به هر کل حتما برای هدیه دادن کار به فیلم تنگسیر و به دلیل کمبود وقت، این کار آماده را با کلامی تازه میکس کرده اند.

می دانیم که شما رابطه بسیار نزدیکی با واروژان داشتید، این رابطه چه تاثیری بر روابط حرفه ای شما با همکاران تان داشت؟
- از سال 1369 به بعد واروژان هر کاری که ساخت، من با او همکاری داشتم، دلیلش هم این بود که ما با هم بسیار صمیمی شده بودیم. واروژان هر هفته دست کم سه شب در خانه ما حضور داشت. حتی هنگام صدابرداری کارهایی که بابک افشار مسئول ضبط شان بود، من برای کمک می رفتم. البته آن زمان اصلا مطرح نبود که اسم من کنار کار باشد یا بابک افشار! خصوصا زمانی که پای واروژان وسط می آمد همه ما تنها به کیفیت فکر می کردیم مثلا عمده کار ضبط ترانه مشهور «دو پنجره» را من انجام دادم اما اواخر کار مریض شدم و بابک افشار کار را تمام کرد و دو پنجره به نام او منتشر شد. من هم هرگز این موضوع برایم مهم نبوده و نیست. مهم کیفیت کار است که مخاطب را راضی می کند.

حضور آهنگسازی مانند بابک افشار به عنوان صدابردار در ضبط کارهای آهنگسازان دیگر مشکلی ایجاد می کرد؟
- طبیعی است که مشکلاتی بود. اصلا دلیل حضور «سعید کاشفی» در استودیو الکوردویس و انجام صدابرداری توسط او برای برخی آثار آن زمان، همین بوده است. مثلا ضبط ترانه ای از فریدون فروغی با نام «تنگنا» («فریادرس») توسط کاشفی، به دلیل حضور «اسفندیار منفردزاده» و مخالفت او با حضور افشار بوده است.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,ویگن داوودی

 

تاثیر واروژان بر زندگی حرفه ای شما چگونه بود؟
- بی شک تاثیرات زیادی داشت. بگذارید با بیان یک خاطره پاسخ شما را بدهم؛ نخستین همکاری من با واروژان، صدابرداری ترانه «بوی خوب گندم» بود. واروژان برای اجرای موسیقی این کار، ارکستری بزرگ تشکیل داده بود که تعداد زیادی سازهای بادی داشت. متاسفانه هنگام ضبط این کار دستگاه های الکوردویس توانایی دریافت حجم زیاد سازهای بادی را نداشت، از این رو به استودیو «بل» که فضای بزرگتری داشت، مراجعه کردند و متوجه شدند آنجا هم برای ضبط صدای چنین ارکستری مناسب نیست و در نهایت واروژان مجبور شد ارکستر را کوچک و عمده سازهای بادی را حذف کند و من صدابرداری نسخه نهایی را در الکوردویس انجام دادم.

هم من از این بابت که در نخستین کارم با واروژان چنین بلایی سرش آمد بسیار دلگیر شدم و هم واروژان اصلا انتظار چنین اتفاقی را نداشت. همین اتفاق باعث شد که واروژان با جدیت مرا تشویق کند که بروم و در خارج از کشور تحصیل کنم و یاد بگیرم که چطور می شود این مشکل را حل کرد. می گفت در خارج از کشور این همه کارها با سازهای بادی به راحتی و با کیفیت ضبط می شود و ما هم باید این توانایی را به دست بیاورم. همین مسئله عاملی شد برای رفتن مه به اروپا و تحصیل در رشته صدابرداری.

برای تحصیل و آموختن فنون صدابرداری کجا رفتید؟
- من ابتدا به هلند رفتم، چون برادرم در آنجا کارمند شرکت فیلیپس بود. به او گفتم که می خواهم دررشته صدابرداری تحصیل کنم. یکی از دوستان برادرم مرا برای بازدید به برخی از استودیوهای رادیویی و تلویزیونی هلند برد و در آنجا متوجه شدم که صنعت صدابرداری تا چه اندازه بزرگ و پیچیده است و صاحب دریایی از امکانات است که ما در ایران از آنها محرومیم.

از ایشان خواستم که جایی را برای تحصیل به من معرفی کند. ایشان هم گفت که بهترین جایی که می توانی به اهدافت برسی، شرکت اشتودر (studer) است که در سوییس فعالیت می کند و ما هم سفارش لازم را برای تو می کنیم. بالاخره من به سوییس رفتم و بعد از مدتی حضور در کارخانه اشتودر و بعد از اینکه مدیران شرکت اشتیاق مرا در این کار دیدند، مرا در دوره های مختلف صدابرداری و آکوستیکو حتی تعمیرات، شرکت دادند.

در گذشته و حتی امروز هنگام صدابرداری، چه اندازه شاهد حضور مولفان آثار یعنی ترانه سرا و آهنگساز در استودیو بوده اید و اصلا چقدر حضور مولفان را در کم اشکال تر اجرا شدن آثار لازم می دانید؟
- ببینید!بسته به کیفیت کار تنظیم کننده، اوضاع متفاوت است. تنظیم کننده هایی در سطح آندرانیک و واروژان، همیشه پیش از حضور در استودیو آنقدر با وسواس به همه جوانب کار می پرداختند و هر ایرادی را در هر زمینه برطرف مخی کردند که اساسا در هنگام ضبط هیچ نیازی به حضور آهنگساز و ترانه سرا نبود. با رعایت اصول حرفه ای نیازی به حضور افرادی جز اجراکنندگان اثر در استودیو و افزودن به شلوغی و فشار و ایجاد استرس مضاعف در مراحل ضبط نیست. رعایت نشدن این اصول است که حضور مؤلفان اثر را در هنگام صدابرداری لازم می کند.

 

یعنی واروژان در هنگام ضبط، تغییری در پارتیتورها و ترانه ها اعمال نمی کرد؟
- هرگز اتفاق نیفتاد که واروژان سرِ ضبط دست به نت ببرد. آندرانیک هم به ندرت این کار را می کرد اما بسیاری از تنظیم کننده ها در هنگام صدابرداری آنقدر نت ها را تغییر می دادند که گاه، اثر کلا دگرگون می شد! طبیعتا در کارهای این تنظیم کننده ها آنقدر نگرانی برای ترانه سرا و هنگساز وجود داشت که خود را ملزم به حضور در استودیو می کردند.

درباره واروژان نه تنها این نگرانی ها وجود نداشت، بلکه من مدارکی دارم که او پیش از ضبط، در اصلاح تلفیق های آهنگساز و هارمونیزه کردن آهنگ در بسیاری موارد کارهایی انجام داده که در جهت استاندارد شدن اثر بوده و صد البته آهنگساز نه تنها اعتراضی نکرده که این بهتر شدن کار، او را به همکاری بیشتر با واروژان هم تشویق کرده است.

کار با کدام خواننده ها برای شما راحت تر بوده است؟
- خواننده های بی دردسر، زیاد نداشتیم! البته فریدون فروغی از بی دردسرها بود. مسلط بود و با کمترین مشکل پشت میکروفون قرار می گرفت و می خواند و ضبط می کردیم. اما بی دردسرترین خواننده پاپ برای صدابرداری، بدون شک خانم آتشین بود. برای مثال، ترانه «باور کن» را ایشان در زمانی میان نیم ساعت تا 45 دقیقه یاد گرفت و خواند و ضبط شد! همان شب، ترانه «خوابم یا بیدارم» را هم خواند که از ابتدا تا انتها حداکثر دو ساعت زمان برد.

یعنی ایشان در یک حضور در استودیو دو کار سخت را با کیفیت بسیار خوب و تنها در مدت زمانی حدود سه ساعت یاد گرفت و اجرا کرد! البته یکی از دلایل این کیفیت و سرعت زیاد در اجراهای ایشان، شاید این بود که بسیاری از این ترانه ها مرتبط با نقش های ایشان در فیلم ها بود و طبیعتا ایشان آسان تر می توانست حس را بگیرد.

در میان خوانندگان، از منظر راحت وس ریع و با کیفیت خواندن در هنگام صدابرداری، «ابی» یکی از بهترین ها بود. ایشان کارهای واروژان را به زیبایی اجرا کرده است.

از ابی گفتید! گویا برای ترانه «کندو» که برای فیلمی از «فریدون گُله» سفارش داده شده بود، در استودیو اتفاقاتی افتاد و آنچه امروز از آن ترانه در اختیار داریم، نسخه اصلی نیست. ماجرا چه بود؟
- متاسفانه اتفاق ناگواری برای آهنگ «کندو» افتاد و آن کار در حقیقت از بین رفت. آن شبی که ما آن را ضبط کردیم، صدابرداری استثنایی و بی نظیری در استودیو پاپ انجام شده بود. ما طی ماه های پیش از ضبط این کار، با واروژان درباره حالات مختلف این آهنگ بحث کرده بودیم و من با اطمینان به او قول داده بودم که کار را با همان روش و کیفیتی که می خواهد درخواهم آورد.

واروژان می خواست که ابتدای آهنگ، حالات یک زنبور دیوانه شده در کندویی تو در تو را با صدای پرکاشن ها تداعی کند و این امر نیاز به نوعی صدابرداری داشت تا همان آشفتگی را به گوش مخاطب منتقل کند. من در زمان تمرین توانستم به آنچه می خواستیم برسم و با تغییری کوچک کار را انجام دادم. وقتی واروژان کار را شنید شوکه شد و گفت این دقیقا همان چیزی است که من در ذهن داشتم.

تنظیم کار «کندو» و صدابرداری آن آنقدر زیبا و با کیفیت از آب درآمد که ما از خوشحالی و ذوق و شوق مان دچار اشتباه بزرگی شدیم. همان شب تعدادی از عوامل فیلم و دوستان را برای شنیدن کار به استودیو دعوت کردیم اما آقای فریدون گله از این عمل ما سخت دلگیر شد. او از اینکه آهنگ فیلمش پیش از اکران توسط عده ای شنیده شده بود، بسیار ناراحت شد. در حقیقت ما متوجه شدیم که هنوز فیلمبرداریِ فیلم کند و تمام نشده و قرار بوده بخشی از فیلم روی این آهنگ پیش برود.

فریدون گله با عصبانیت از ما خواست که ریل اصلی و هشت تراک آهنگ را برش بزنیم و به او بدهیم و تنها یک کپی با پایین ترین کیفیت نگه داریم. تلاش های ما برای انصراف او از این کار نتیجه نداد و نسخه اصلی را برید و با خود برد! بعدها متوجه شدیم آن نسخه اصلی از بین رفته است و ما ماندیم و یک نسخه بی کیفیت از ترانه کندو که متاسفانه همان هم بر روی فیلم قرار گرفت.

چند سال پیش «حمید حامی» تعدادی از آثار واروژان را با تنظیم مجدد «علی موثقی» اجرا کرد که به شکل غیرقانونی نیز منتشر شد و البته ما نیز آن اتفاق را طی پرونده ای در همین منجمله پوشش دادیم و با آقایان حامی و موثقی نیز مصاحبه هایی داشتیم، شما چه اندازه در جریان این کار بودید؟
- اصلا نت ها و پاراتیتورهای اصلی واروژان را من در اختیار آقای موثقی قرار دادم. در حقیقت قرار بود تعدادی از آثار واروژان در قالب آلبومی بی کلام مجددا اجرا و منتشر شود. حتی مجوز این آلبوم بی کلام را هم گرفتیم؛ اما یک روز با من تماس گرفتند و گفتند می خواهند کارها را با صدای خواننده ها منتشر کنند. من که از این خلف وعده شوکه شده بودم حضور در استودیو را نپذیرفتم و متاسفانه این آقایان، آثار را ظاهرا بدون اجازه ترانه سراها اجرا کردند. نکته تاسف برانگیز اینکه در ضبط کارها، اشکالاتی را که در دوره واروژان به دلیل کمبود امکانات در صدابرداری وجود داشت، عینا تقلید و تکرار کردند. مثلا ما «بوی خوب گندم» را به دلیل نبود امکانات در سه قسمت ضبط کردیم و این آقایان با وجود نداشتن آن مشکلات، باز هم این ترانه را در سه قسمت ضبط کردند!

از وقتی که برای این گفتگو گذاشتید، سپاسگزاریم.

اخبار فرهنگی و هنری -  ماهنامه هنر موسیقی