ارزش گذاری میراث شهید مطهری در دهه 90


بسیاری علی مطهری را ادامه دهنده و وارث مناسب و شایسته ای برای استاد مرتضی مطهری می دانند و از این جهت شاید این گفته عالیه روحانی، همسر مرتضی مطهری و مادر علی مطهری کاملا درست باشد که او شبیه ترین فرزندان به پدرش است.

هفته نامه صدا -مهسا جزینی: بسیاری علی مطهری را ادامه دهنده و وارث مناسب و شایسته ای برای استاد مرتضی مطهری می دانند و از این جهت شاید این گفته عالیه روحانی، همسر مرتضی مطهری و مادر علی مطهری کاملا درست باشد که او شبیه ترین فرزندان به پدرش است.

محسن غرویان استاد حوزه هم معتقد است که علی مطهری کسی است که بیش از دیگران ایده های پدرش را شناخته و بهتر از دیگران تفسیر می کند. اگرچه این ادعا به مذاق برخی از رسانه های متعلق به جریانات تندرو اصول گرا خوش نمی آید.

در شرایطی که مرتضی مطهری به دلایلی در مصادره جناح اصولگرا یا راست سنتی قرار گرفته است، هم سویی برخی مواضع علی مطهری با اصلاح طلبان، اصول گرایان را بر می آشوبد. آن ها سعی کرده اند ثابت کنند علی مطهری شباهتی به پدر ندارد. سایت بولتن نیوز چندی قبل در مطلبی نوشته بود: «می دانیم که شهید مطهری ثابت در نظر داشت. چون معیارهای ثابت و مشخصی داشت. مثلا اگر به متحجران حمله می کرد، برای این کارش ملاک داشت. به همین دلیل تا آخر، آبش با آن ها در یک جو نرفت. و یا اگر در برابر آن هایی که ادعای مدرن بودن، می کنند می ایستاد، به خاطر این بود که دلیل داشت.

ارزش گذاری میراث شهید مطهری در دهه 90

اما چه کنیم که علی مطهری، این ارث خوب را نیز از پدرش به ارث نبرده. تا دیروز افتخار می کرد که یکی از بزرگترین منتقدان دولت هاشمی رفسنجانی ست و امروز مصاحبه کرده و می گوید: هاشمی بیاید، چهار سال مملکت را بسازد و برود. آخر یکی نیست از او بپرسد، این هاشمی رفسنجانی چه تفاوتی با آن هاشمی 20 سال پیش کرده که تا دیروز مورد غضب شما بود و امروز، مورد حمایت شما.

شهید مطهری، نیازهای روز جامعه را می شناخت و براساس آن عمل می کرد. می دانست که مردم زمان خودش، احتیاج به بازتولید معارف دینی در حوزه عملی زندگی شان دارند و ده ها کتاب در این باره نوشت. اما آیا علی مطهری هم مثل پدرش، نیازهای روز جامعه را درک می کند؟ آیا این نیاز امروز مملکت ماست که به خاتمی پیشنهاد بدهیم کاندیدای ریاست جمهوری شود و اگر نظام رد صلاحیتش کرد، با سیاست «فشار از پایین، چانه زنی در بالا» نظر نظام را تغییر می دهیم؟».

این نگاه رسانه های اصولگرا اما از سوی برخی مطهری شناسان رد شده است. آنها از قضا به نوعی ناسازواری در اندیشه های مطهری معتقدند او را پرورش یافته دو مکتب خراسان و اصفهان می دانند و معتقدند که تضادهای این دو مکتب خودش را در اندیشه های او نشان داده است. برخلاف رسانه های اصولگرا معتقدند که از قضا زمان و مکان عنصری تعیین کننده در اندیشه های مطهری بوده است و شاید این ناسازواری در اندیشه های پدر و ادامه اش در پسر هم از همین جا نشات می گیرد.

ابراهیم فیاض، مردم شناس معتقد است که وقتی مباحث قبض و بسط تئوریک شریعت سروش می خوانده به این نتیجه رسیده که این ادامه همان «اسلام و مقتضیات زمان» آقای مطهری است: «مقتضیات زمان زمانی مطرح می شود که فن آوری و ساختار مادی عوض شود و سروش در قبض و بسط می گوید تکنولوژی که تغییر می کند معرفت و فهم دینی هم تغییر پیدا می کند.»

ارزش گذاری میراث شهید مطهری در دهه 90

محسن غرویان هم در میزگردی گفته بود: «من با توجه به شناختی که از شهید مطهری و آرا و اندیشه های ایشان دارم مطمئن هستم که در آرای خود به مسائل و نیازهای روز توجه داشتند و پاسخ مناسبی هم ارائه می دادند.»

صادق حقیقت هم در همان میزگرد در روزنامه شرق گفته بود که با بررسی آرا و اندیشه استاد مطهری در دهه 30، 40 و 50 متوجه می شویم که ایشان به مقتضیات زمان و مکان توجه داشتند. پس اگر زنده بودند به ضرس قاطع در آرای خود به نیاز امروز جامعه پاسخ مناسبی داشتند.»

شهید مطهری در حوزه های گوناگونی به نظریه پردازی پرداخته، علی مطهری اگرچه نظریه پرداز نیست، اما این رویکرد چندگون را در او هم می توان دید. یکی از تلاش های مرتضی مطهری سعی در عقلانی کردن ایدئولوژی اسلامی و بازسازی در مقابل دیگر ایدئولوژی ها و دفاع از آن بود. از آن جمله می توان به کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» و «مساله حجاب» اشاره کرد. استدلال های مطهری در این دو کتاب در زمان خود گامی رو به جلو برای رسیدن به نگاهی عقلانی به جای تعبدی به حجاب و حقوق زنان بوده است.

ارزش گذاری میراث شهید مطهری در دهه 90

شاید از این روست که علی مطهری در این زمینه خود را میراث دار پدر می داند و تلاش می کند از این میراث، به شدت پاسداری کند. خودش گفته است من در حوزه سیاسی اصلاح طلب و در حوزه فرهنگی اصول گرا هستم. برای همین در حوزه فرهنگ نگاهی نسبتا غیرمتساهلانه دارد و یکی از معترضان وضعیت حجاب در کشور است، اما در حوزه سیاست متساهل تر است، چرا که در اینجا هم از پدر تبعیت می کند.

رد نگاه علی مطهری در حوزه حقوق شهروندی، حقوق عمومی، مساله حصر و دفاع از اقلیت را می توان در این نگاه شهید مطهری در باب دموکراسی پی گرفت. استاد مطهری با تمسک به کردار حضرت علی (ع) در قابل خوارج، آزادی عقیده و مخالفت سیاسی در نظام دینی را مجاز می دانست. او در باب دین و آزادی، معتقد بود، دین باید با دعوت درست بشود نه با اجبار. در این باره عنوان می کرد که: قرآن مانع از آن شد که خانواده های مسلمان مدینه فرزندان خود را به اسلام آوردن مجبور کنند. حتی اگر ایمان و دین داری جزو حقوق عمومی باشد باز هم نمی توان آن را به زور ایجاد کرد. در اسلام جنگ و جهادی برای تحمیل توحید وجود ندارد.

در اندیشه استاد مطهری این ایده دیده می شود که هر وقت جامعه از یک نوع آزادی فکری برخوردار بوده در نهایت به نفع اسلام تمام شده است: «اگر در جامعه ما، محیط آزار برخورد آرا و عقاید به وجود بیاید به طوری که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف های شان را مطرح کنند و ما هم در مقابل، آرا و نظریات خودمان را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هرچه بیشتر شد می کند.»

ارزش گذاری میراث شهید مطهری در دهه 90

اگر جلوی فکر را بخواهیم بگیریم اسلام و جمهوری اسلامی را شکست داده ایم: «در حکومت اسلامی احزاب آزادند، هر حزبی اگر عقیده غیراسلامی هم دارد، آزاد است». حتی منکران خدا و پیغمبر و نماز و حج هم باید آزادی اظهارنظر داشته باشند: «آنچه می تواند گناه و عیب باشد این است که اکثریت مسلمان ملت ایران، به اقلیت بی اعتقاد، اجازه چون و چرا ندهد»

ایده دموکراسی خواهی مطهری، اما با ایده جهاد او همساز نیست. «صادق حقیقت» معتقد است که اندیشه های شهید مطهری جامع نبود چون در همه حوزه های فلسفی سیاسی نیندیشیده بود و همه اجزای فلسفه ایشان با دیگر اجزا سازواری نداشت.

او گفته است: «به طور مثال، اندیشه ایشان درخصوص جهاد ابتدایی با نواندیشی ایشان سازگاری ندارد.» صادق حقیقت معتقد است: «ایشان می گویند که آزادی و حیات جزء حقوق طبیعی نیست و به همین دلیل مسلمانان می توانند جهاد ابتدایی داشته باشند و حیات دیگران را در خطر بیندازند. به این معنا که حمله کنند، جنگ کنند به آنها، و آزادیشان را محدود کنند. چون با حمله  کردن با اسلام بر آنها، دو راه بیشتر ندارند: یا اسلام را بپذیرند یا این که کشته بشوند یا برده بشوند. این مبنایی است که البته سال های ارایه این بحث 1346 است.

بدون شک با سخنرانی هایی که در حین پیروزی انقلاب یعنی سال های 1356 تا 1358 ایشان داشتند یک مقدار ناسازوار به نظر می رسد [...] به گفته کوئین اسکینر اساسا نمی توان کل اندیشه یک شخص را دکترین یا آموزه او دانست. به نظر من این حرف اسکینر در خصوص اندیشه استاد مطهری درست است و پاره ای از مباحث ایشان با اصل اندیشه اش سازگاری ندارد.

ارزش گذاری میراث شهید مطهری در دهه 90

اصل اندیشه استاد مطهری نواندیشانه، آزادی خواهان، و مبتنی بر مبانی اسلامی است، اما مباحثی از ایشان وجود دارد که با آن اصل کلی به نظر من سازگاری ندارد.»

و غرویان هم معتقد است: «این که شهید مطهری می فرماید که ما باید برویم کشوری را که اسلام نیاورده است مسلمانش کنیم؛ سوالم این جا از شهید مطهری این است: مسلمان کردن یک جامعه با شمشیر اصلا امکان دارد؟ اسلام آوردن و مسلمان شدن با فکر و با اندیشه است. من این را قبول ندارم.»

اما بین مطهری پسر و مطهری پدر شباهت های دیگری هم می توان یافت. این که مطهری نیمه اصلاح طلب و نیمه اصول گرا چگونه قابل جمع است را می توان 40 یا 50 سال عقب برد و مرتضی مطهری ای را تصور کرد که هم با موتلفه نزدیک است و هم با اعضاء نهضت آزادی رفت و آمد دارد.
ابراهیم فیاض مردم شناس معتقد است که مطهری زمانی که به تهران آمد دیگر پایگاه حوزوی نداشت و به همین خاطر با افرادی چون بازرگان و سحابی دمخور می شود.

تا این که این اواخر به واسطه فعالیت های سیاسی امام و حرکت های اصلاحی علامه طباطبایی در حوزه، ایشان توانست در فضای حوزوی تهران جایگاهی پیدا کند و در مدرسه مروی شرح منظومه تدریس کند و بعد در حسینیه ارک قم هم اسفار را تدریس کرد و این در حالی است که او در همه این احوال با دو جریان مرزبندی سفت و سختی دارد؛ با شریعتی و سازمان مجاهدین خلق که نامش را جریان های التقاطی می گذارد.

فعالیت مطهری در سال های 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروه های چپ و پدید آمدن گروه های مسلمان با نگاه های متفاوت و نزدیک به چپ و همین طور ظهور پدیده شریعتی به اوج خود می رسد. او از همان زمان بیش از این که دغدغه وحدت پالایش را داشت. تا جایی که در دوران انقلاب بین او و آیت الله بهشتی بر سر همین ایده وحدت یا تفکیک اختلاف نظر رخ می دهد.

مطهری اصرار داشت که از همان زمان باید روحانیت مرزبندی خود را با سایر جریان ها مانند مجاهدین خلق شفاف کند اما بهشتی اولویت را به مبارزه با شاه و وحدت نیروهای سیاسی می داد تا جایی که حتی کار به رفتن پیش امام کشیده می شود و امام هم در نهایت نظر مطهری را تایید می کند. رد پای این نگاه استاد مطهری را در سال های دهه 40 هم می توان پی گرفت.

می گویند اختلاف او با شریعتی به پیش از روزگار حسینیه ارشاد باز می گردد. تا جایی که مطهری در حاشیه یکی از صفحات کتاب اسلام شناسی شریعتی در دهه 40 و پیش از ورود به حسینیه ارشاد نوشته است: این جزوه مانند اغلب نوشته های نویسنده از نظر ادبی و هنری اعلی است و از نظر علمی متوسط است و از نظر فلسفی کمتر از متوسط و از نظر دینی و اسلامی صفر است.

علی دوانی در خاطراتش می گوید که بعد از این که آقای مطهری از حسینیه ارشاد جدا می شود، روزی از جلوی حسینیه رد می شود، دانشجویان ایشان را در ماشین می بینند و علیه اش شعار می دهند و آقای مطهری گریه می کند. در نهایت مطهری قربانی همین اصرار خود بر ایده پالایش و مبارزه با التقاط می شود.

ابراهیم فیاض معتقد است که علاوه بر بحث هایی که مطهری قبل و بعد از انقلاب درباره التقاطی بودن فرقان مطرح می کرد، عامل مهم محرک دیگر آن ها برای ترور آقای مطهری این بود که ایشان را مخالف شریعتی می دانستند.


ویدیو مرتبط :
نمونه ای از افراط در رشد یک ارزش خاص (1) - شهید مطهری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگینامه استاد شهید مرتضی مطهری




 

 

1386 زندگینامه استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری

 

 

۱-ولادت شهید مطهری : استاد شهيد آيت الله مطهري در 13 بهمن 1298 هجري شمسي در فريمان واقع در 75 کيلومتري شهر مقدس مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان مي گشايد. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفته و به فراگيري دروس ابتدايي مي پردازد.

 

 

۲ - ورود به حوزه علمیه : در سن دوازده سالگي به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و به تحصيل مقدمات علوم اسلامي اشتغال مي ورزد. در سال 1316 عليرغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و عليرغم مخالفت دوستان و نزديکان، براي تکميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم مي شود در حالي که به تازگي موسس گرانقدر آن آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي ديده از جهان فروبسته و رياست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آيات عظام سيد محمد حجت، سيد صدرالدين صدر و سيد محمد تقي خوانساري به عهد گرفته اند.

 

 

1386 زندگینامه استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری

 

 

۳- تحصیلات حوزوی استاد مطهری:

 

 

اول) دروس علمي: دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آيت الله العظمي بروجردي (در فقه و اصول) و حضرت امام خميني ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبائي (در فلسفه : الهيات شفاي بوعلي و دروس ديگر) بهره مي گيرد. قبل از هجرت آيت الله العظمي بروجردي به قم نيز استاد شهيد گاهي به بروجرد مي رفته و از محضر ايشان استفاده مي کرده است.

 


دوم )دروس اخلاقي و عرفاني: استاد شهيد مدتي نيز از محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا علي آقا شيرازي در اخلاق و عرفان بهره هاي معنوي فراوان برده است. نيز از دروس اخلاقي و عرفاني امام خميني بهره برد.


ازاساتيد ديگر استاد مطهري مي توان از مرحوم آيت الله سيد محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آيت الله سيد محمد محقق داماد (در فقه) نام برد.

 

 

۴-فعالیتهای دینی (مذهبی وسیاسی استاد): وي در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصيل علم، در امور اجتماعي و سياسي نيز مشارکت داشته و از جمله با فدائيان اسلام در ارتباط بوده است.

 


اول)فعالیتهای مذهبی: در سال 1331 در حالي که از مدرسين معروف و از اميدهاي آينده حوزه به شمار مي رود به تهران مهاجرت مي کند . در تهران به تدريس در مدرسه مروي و تأليف و سخنرانيهاي تحقيقي مي پردازد. در سال 1334 اولين جلسه تفسير انجمن اسلامي دانشجويان توسط استاد مطهري تشکيل مي گردد . در همان سال تدريس خود در دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را آغاز مي کند. در سالهاي 1337 و 1338 که انجمن اسلامي پزشکان تشکيل مي شود . استاد مطهري از سخنرانان اصلي اين انجمن است و در طول سالهاي 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد اين انجمن مي باشد که بحثهاي مهمي از ايشان به يادگار مانده است.

 

 

1386 زندگینامه استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری

 

 

دوم)فعالیتهای سیاسی:

 


الف)درقیام پانزده خرداد: ایشان همواره در کنار امام بودبه طوري که مي توان سازماندهي قيام پانزده خرداد در تهران و هماهنگي آن با رهبري امام را مرهون تلاشهاي او و يارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نيمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال يک سخنراني مهيج عليه شخص شاه به وسيله پليس دستگير شده و به زندان موقت شهرباني منتقل مي شود و به همراه تعدادي از روحانيون تهران زندانی مي گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علماي شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه ساير روحانيون از زندان آزاد مي شود.

 


ب)هدايت هيئتهاي موتلفه:
پس از تشکيل هيئتهاي موتلفه اسلامي، استاد مطهري از سوي امام خميني همراه چند تن ديگر از شخصيتهاي روحاني عهده دار رهبري اين هيئتها مي گردد. پس از ترور حسنعلي منصور نخست وزير وقت توسط شهيد محمد بخارايي کادر رهبري هيئتهاي موتلفه شناسايي و دستگير مي شود ولي از آنجا که قاضي يي که پرونده اين گروه تحت نظر او بود مدتي در قم نزد استاد تحصيل کرده بود به ايشان پيغام مي فرستد که حق استادي را به جا آوردم و بدين ترتيب استاد شهيد از مهلکه جان سالم بدر مي برد.

 


ج) مبارزه با کجرویها وانحرافات: در اين زمان وي به تأليف کتاب در موضوعات مورد نياز جامعه و ايراد سخنراني در دانشگاهها ، اسلامي کردن محتواي نهضت اسلامي پزشکان، مسجد هدايت، مسجد جامع نارمک و غيره ادامه مي دهد. به طور کلي استاد شهيد که به يک نهضت اسلامي معتقد بود نه به هر نهضتي، براي اسلامي کردن محتواي نهضت تلاشهاي ايدئولوژيک بسياري نمود وبا کجرويها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسيس حسينيه ارشاد نمود به طوري که مي توان او را بنيانگذار آن موسسه دانست. ولي پس از مدتي به علت تکروي و کارهاي خودسرانه و بدون مشورت يکي از اعضاي هيئت مديره و ممانعت او از اجراي طرحهاي استاد و از جمله ايجاد يک شوراي روحاني که کارهاي علمي و تبليغي حسينيه زير نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 عليرغم زحمات زيادي که براي آن موسسه کشيده بود و عليرغم اميد زيادي که به آينده آن بسته بود در حالي که در آن چند سال خون دل زيادي خورده بود از عضويت هيئت مديره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.

 


د)حمایت از مظلومان فلسطین در برابر اسرائیل: در سال 1348 به خاطر صدور اعلاميه اي با امضاي ايشان و حضرت علامه طباطبايي و آِيت الله حاج سيد ابوالفضل مجتهد زنجاني مبني بر جمع اعانه براي کمک به آوارگان فلسطيني و اعلام آن طي يک سخنراني در حسينيه ارشاد دستگير شد و مدت کوتاهي در زندان تک سلولي به سربرد.

 


ه)سخنراني هاي انقلابي و بازداشت استاد: از سال 1349 تا 1351 برنامه هاي تبليغي مسجدالجواد را زير نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلي بود تا اينکه آن مسجد و به دنبال آن حسينيه ارشاد تعطيل گرديد و بار ديگر استاد مطهري دستگير و مدتي در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهيد سخنرانيهاي خود را در مسجد جاويد و مسجد ارک و غيره ايراد مي کرد. بعد از مدتي مسجد جاويد نيز تعطيل گرديد. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گرديد و اين ممنوعيت تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت.

 


و) استادمطهری و خطر منافقین: اما مهمترين خدمات استاد مطهري در طول حيات پر برکتش ارائه ايدئولوژي اصيل اسلامي از طريق درس و سخنراني و تأليف کتاب است . اين امر خصوصاً در سالهاي 1351 تا 1357 به خاطر افزايش تبليغات گروههاي چپ و پديد آمدن گروههاي مسلمان چپ زده و ظهور پديده التقاط به اوج خود مي رسد. گذشته از حضرت امام، استاد شهید مرتضی مطهري اولين شخصيتي است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدين خلق ايران » پي مي برد و ديگران را از همکاري با اين سازمان باز مي دارد و حتي تغيير ايدئولوژي آنها را پيش بيني مي نمايد.

 


ز)تدريس در حوزه علميه و...: در اين سالها استاد شهيد به توصيه حضرت امام مبني بر تدريس در حوزه علمي قم هفته اي دو روز به قم عزيمت نموده و درسهاي مهمي در آن حوزه القا مي نمايد و همزمان در تهران نيز درسهايي در منزل و غيره تدريس مي کند. در سال 1355 به دنبال يک درگيري با يک استاد کمونيست دانشکده الهيات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته مي شود . همچنين در اين سالها استاد شهيد با همکاري تني چند از شخصيتهاي روحاني، «جامعه روحانيت مبارز تهران » را بنيان مي گذارد بدان اميد که روحانيت شهرستانها نيز به تدريج چنين سازماني پيدا کند.

 


ح)بطور دائمي در خدمت انقلاب و امام قرار گرفتن:گرچه ارتباط استاد مطهري با امام خميني پس از تبعيد ايشان از ايران به وسيله نامه و غيره استمرار داشته است ولي در سال 1355 موفق گرديد مسافرتي به نجف اشرف نموده و ضمن ديدار با امام خميني درباره مسائل مهم نهضت و حوزه هاي علميه با ايشان مشورت نمايد. پس از شهادت آيت الله سيد مصطفي خميني و آغاز دوره جديد نهضت اسلامي، استاد مطهري به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار مي گيرد و در تمام مراحل آن نقشي اساسي ايفا مي نمايد. در دوران اقامت حضرت امام در پاريس، سفري به آن ديار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ايشان گفتگو مي کند و در همين سفر امام خميني ايشان را مسؤول تشکيل شوراي انقلاب اسلامي مي نمايد. هنگام بازگشت امام خميني به ايران مسئوليت کميته استقبال از امام را شخصاً به عهده مي گيرد و تا پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن همواره در کنار رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي و مشاوري دلسوز و مورد اعتماد براي ايشان بود.

 

 

1386 زندگینامه استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری

 

 

۵- شهادت استاد مطهری بدست گروه فرقان: تا اينکه در ساعت بيست و دو و بيست دقيقه سه شنبه يازدهم ارديبهشت ماه سال 1358 در تاريکي شب در حالي که از يکي از جلسات فکري سياسي بيرون آمده بود يا گلوله گروه نادان و جنايتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت مي رسد و امام و امت اسلام در حالي که اميدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمي عظيم فرو مي روند.

 

 

سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.