کودکان
2 دقیقه پیش | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
چگونه با کودک ترسو برخورد کنیم؟
چطور با کودک رابطه برقرار کنیم تا او بتواند به ایمنترین شکل ممکن با ترس خود روبرو شود.
چندی پیش به همراه جمعی از دوستان به باغ یکی از آشنایان رفته بودیم. خانواده سه نفرهای میهمان یکی از دوستان ما بودند. پسر آنها که 6 ساله بود از شنا کردن میترسید به همین دلیل به حوض بزرگ، کم عمق و زیبایی که در وسط باغ قرار داشت نزدیک هم نمیشد. پدر که دلش میخواست پسرش از آب بازی و بازی با ماهیها و اردکها لذت ببرد با هر ترفندی بود او را تا لبه حوض همراه خود برد. او به پسر گفته بود که فقط لحظهای آنجا خواهند ایستاد و بعد برمیگردند. پسرک به بهانههای مختلف آهنگ برگشت میکرد، اما پدر مدام او را تشویق میکرد که کمی بیشتر بماند.
لحظهای بعد در شرایطی که پسر به اطراف نگاه میکرد پدر او را به داخل حوض هل داد. پسرک بیچاره که خیلی ترسیده بود با تمام توان جیغ میکشید و با تصور اینکه در حال غرق شدن است از مادرش کمک می خواست. پدر که کنار حوض ایستاده بود مدام او را تشویق می کرد که روی پاهایش بایستد (اگر می ایستاد آب تا شانه پسر هم نمی رسید) و به مادر هم اجازه نمی داد داخل حوض شود. اما پسر که گویی اصلاً توصیههای پدر را نمیشنید همچنان دست و پا میزد تا اینکه بالاخره مادر به داد او رسید. طفلک آنقدر ترسیده بود که بیرون از حوض هم توان ایستادن روی پاهایش را نداشت. آن چنان به مادرش چسبیده بود که گویی سالهاست او را ندیده است، تا ساعتی بعد هم که از آنجا رفتند از او جدا نشد که نشد.
آن روز به هیچیک از اعضای این خانواده خوش نگذشت حتی پدر که فکر میکرد با این کار ترس را برای همیشه از فرزندش خواهد راند وقتی حال و روز او را دید با قیافهای عبوس آن جا را ترک کرد. اگر شما هم کودکی در خانواده دارید که از چیزی میترسد و میخواهید به هر نحوی شده به او کمک کنید تا بر آن غلبه کند شاید اتفاقی مشابه را تجربه کرده باشید. در این مقاله میخواهیم راههایی را بررسی کنیم که به ما نشان میدهد چطور با کودک رابطه برقرار کنیم تا او بتواند به ایمنترین شکل ممکن با ترس خود روبرو شود.
1.کودک ر ا به تدریج به عامل ترسآور نزدیک کنید
اگر کودک شما از شخصیتی خیالی مثل لولوخورخوره میترسد مقدار فاصلهای که بین خود و لولو احساس میکند بر میزان ترس او تأثیر خواهد داشت. برای مثال اگر او فاصله خود تا لولو را 10 متر بداند نسبت به زمانی که آن را درست مقابل خود ببیند ترس کمتری را تجربه خواهد کرد. به عبارت دیگر به عنوان یک قاعده باید این نکته را در نظر داشته باشید که میزان ترسی که تجربه میشود با موقعیت تناسب دارد. در نتیجه بهتر است وقتی میخواهیم کودک را با عامل ترسآور مواجه کنیم از موقعیتهایی شروع کنیم که ترس کمتری را در او برمیانگیزند. با این راهبرد میتوان کودک را برای مدت زمان بیشتری در آن موقعیت نگه داشت و شرایطی را برای او فراهم آورد که کاهش ترس و افزایش احساس تسلط بر موقعیت را در درون خود احساس کند.
2.با کودک همراه باشید
مجبور کردن کودک به روبرو شدن با عامل ترس آور به نتیجه خوبی نمیانجامد. مطمئناً شما هم نمیخواهید او را مجبور به این کار کنید بلکه میخواهید شرایطی فراهم کنید که کودک احساس کند که میتواند بر موقعیت ترسناک تسلط داشته باشد. بهترین راه برای رسیدن به این هدف این است که با کودک همراه شوید. همراه شدن یعنی: 1. از کودک سۆال کنید که آیا میخواهد چیزی را امتحان کند که کمی او را میترساند و 2. به او اطمینان دهید که در تمام مدتِ مواجهه با عامل ترس آور در کنار او خواهید ماند.
پدرِ مثالیِ بالا بدون در نظر گرفتن خواست کودک بالاجبار او را با ترس از شنا مواجه کرد و به همین دلیل نه تنها به نتیجه مثبتی نرسید بلکه اعتماد فرزند را هم نسبت به خود مخدوش ساخت (چسبیدن کودک به مادر، بیاعتمادی او را نسبت به پدر نشان میداد).
3.کودک را تشویق کنید شجاع باشد
از تشویق غفلت نکنید. به کودک بگویید که میتواند شجاع باشد چرا که او چیزی از شخصیتهای شجاعی که میشناسد کم ندارد. برای او از شخصیتهای شجاع مورد علاقهاش مانند شخصیتهای کتابها، کارتونها و فیلم ها به عنوان نمونههای شجاعت مثال بزنید (البته شخصیتهایی که با فرهنگ و سبک زندگی ما همخوان باشند)، این به معنای مقایسه کردن نیست. شما فقط به کودک میگویید که قهرمانها شجاعند چون با ترسهایشان روبرو میشوند و او هم میتواند یک قهرمان باشد. البته نباید طوری رفتار کنید که کودک احساس کند میخواهید او را تحت فشار بگذارید. اگر این کار با ظرافت انجام شود کودک از آن استقبال میکند. همچنین در طی مدتی که کودک با ترس خود روبرو میشود عباراتی مانند "همینه"، "تو خیلی شجاعی"، "میدونستم که از پَسِش برمیآی"، "من به این همه شجاعت تو افتخار میکنم" را نثار او کنید. میتوانید از سایر پاداشها نیز استفاده کنید.
4.اگر کودک از مواجهه با ترس عقب کشید او را تنبیه نکنید
وقتی کودک با عامل ترسآور مواجه میشود غرق در اضطراب میشود و برای این که بتواند از اضطراب خود کم کند به حمایت شما نیاز دارد. حال اگر شما به دلیل اینکه کودک نیمههای راه پا پس میکشد او را تنبیه کنید از دو ناحیه به او آسیب میزنید: 1. احساس اجبار به روبروشدن با ترس را در او بر میانگیزید. 2. حمایت خود را از او میگیرید. اگر کودک از روبرو شدن با ترس پشیمان بشود واکنش عجیب و غریبی نشان نداده است. او فقط میخواهد یک پیام را به گوش شما برساند: «من هنوز آماده نیستم آنطور که شما انتظار دارید با ترسم روبرو شوم».
پس بهتر است به جای تنبیه کردن، ترسی را بیابید که کودک میتواند در آن موقع با آن روبرو شود، برای مثال اگر کودک از شنا کردن در قسمتهای عمیق استخر میترسد او را تشویق کنید در قسمتهای کمعمق شنا کند. وارد شدن به استخرهای عمیق بماند برای وقتی که کودک آمادگی کافی پیدا کرد.
5.صبر و استقامت پیشه کنید
اگر میخواهید روزی را ببینید که کودکتان بر ترسش غلبه کرده است صبور باشید. غلبه بر ترس یک شبه اتفاق نمیافتد. اگر میخواهید به کودک کمک کنید با ترس مواجه شود و در عین حال نمیخواهید او را مجبور به این کار کنید، در هر بار ناکامی به او بگویید "عیبی نداره، فردا بازم فرصت داری". همین چند کلمه این پیام را به کودک میفرستد: «من تسلیم نخواهم شد چون از تو ناامید نیستم و مطمئنم تو یک روز با ترست روبرو خواهی شد و من تا آن موقع کنار تو خواهم ماند».
6.با کودک همدلی کنید
ترسهای کودک را جدی بگیرید چون آنها برای او بسیار واقعی و جدی هستند. از دید کودک ترس از فلان چیز اصلاً شوخی و کم اهمیت نیست پس لطفاً از جملاتی مانند "تو که دیگه بچه نیستی، این کارها مال کوچولوهاست" اجتناب کنید. اگر ترس او را کم اهمیت بیانگارید کودک احساس میکند که دارید او را مسخره میکنید و در نتیجه دیگر در مورد ترسهایش با شما صحبت نخواهد کرد. در عوض، گفتن جملاتی مانند این که "میفهمم، چیزهایی هم هست که من را میترسونه. مهم این است که اجازه ندهیم ترس ما را شکست بده" به کودک کمک میکند تا احساس کند که شرایط او را درک میکنید و او تنها نیست.
7.در صورت نیاز از یک متخصص کمک بگیرید
اگر ترسهای کودک طوری است که زندگی او را تحت تاثیر قرار داده و یا در بروز تواناییهای بالقوه او اخلال ایجاد کرده است از یک متخصص کمک بگیرید.
منبع:tebyan.net
ویدیو مرتبط :
کودک ترسو
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
چگونه با کودک بد قلق برخورد کنیم؟
اغلب ما در خانواده یا جمع دوستان با کودکانی بدخلق و ناسازگار برخورد داشته ایم. حالت بارز در این کودکان معمولا گریه کردن ، جیغ زدن و تکان دادن دست ها و پاهاست، عملی ناگهانی و بدون برنامه ریزی برای نشان دادن خشم. این کارها معمولا ۳۰ ثانیه تا ۲ دقیقه طول می کشد و در ابتدا شدیدتر است. گاهی نیز ممکن است طولانی تر باشد. کارشناسان می گویند لجبازی و بدخلقی کودک راهی برای بیان سرخوردگی های عاطفی، فیزیکی یا روانی کودک است.
چون بچه ها هنوز بلد نیستند عصبانیت و خشم خود را به درستی نشان دهند. اغلب کودکان در ۲ سالگی دامنه لغات محدودی دارند. والدین تنها ۵۰ درصد مواقع منظور کودک را درک خواهند کرد و غریبه ها کمتر. وقتی که کودک می خواهد چیزی را به شما بگوید و شما متوجه نمی شوید یا از خواسته او پیروی نمی کنید، این حالات بروز می کند. ممکن است این طور به نظر برسد که کودک با بی ادبی می خواهد اعصاب شما را بهم بریزد، اما بدانید کودکان خردسال برای شرمسار یا عصبانی کردن پدر و مادر خود نقشه شومی ندارند.
● راهکار
هیچ راه بی خطایی برای جلوگیری از این اخلاق کودکان وجود ندارد، اما هزاران کار است که می توانید انجام دهید تا کودکان و حتی خردسالان را به اخلاق خوب تشویق کنید.
ـ سازگار باشید. برنامه ای روزانه تعیین کنید تا کودک نیز بداند که باید انتظار چه چیزی را داشته باشد و تا جایی که ممکن است به این برنامه پایبند باشید، ازجمله زمان خواب.
ـ به کارهای روزانه خود فکر کنید. به عنوان مثال اگر قرار است در صفی انتظار بکشید، یک اسباب بازی کوچک یا غذایی سرپایی برای مشغول کردن کودک با خود ببرید.
ـ کودک را به استفاده از کلمات تشویق کنید. خردسالان لغات بیشتری از آنچه که می توانند بیان کنند، می فهمند. اگر کودک شما صحبت نمی کند یا به طور واضح صحبت نمی کند باید به او استفاده از علائم و نشانه ها مانند من می خواهم، کافیه و... را آموزش بدهید.هر چه کودک با شما راحت تر ارتباط برقرار کند، بداخلاقی هایش کمتر می شود. به یاد داشته باشید هر چه سن او بیشتر می شود، از او بخواهید از کلمات بیشتری استفاده کند.
ـ به او اجازه بدهید تصمیم بگیرد. به عنوان مثال دوست دارد لباس قرمزش را بپوشد یا لباس آبی؟
ـ اخلاق خوب او را تحسین کنید. زمانی که کودک رفتار خوبی دارد به او بیشتر توجه کنید و به او بگویید که شما چقدر سربلند می شوید وقتی که او این گونه رفتار می کند.
ـ حواس او را پرت کنید. هرگاه حس می کنید که بد اخلاقی های او دارد شروع می شود، حواس او را پرت کنید.
ـ از شرایطی که موجب بروز این حالت می شود، دوری کنید. به عنوان مثال اگر کودک برای اسباب بازی بهانه می گیرد، از جلوی مغازه هایی که برای او وسوسه انگیز هستند، عبور نکنید.
● بهترین راه پاسخگویی
اگر می توانید، تظاهر به بی اهمیت بودن این رفتار بکنید. اگر شما آرامش خود را از دست داده یا تسلیم خواسته های او شوید، به او آموخته اید که این بداخلاقی ها مفید است. وقتی که در خانه این گونه برخورد می کند، طوری رفتار کنید که گویی رفتار او چیزی را بهم نمی زند. وقتی که کودک آرام شد به او بگویید که متوجه رفتارش شده اید، اما این کار باعث توجه شما نخواهد شد. اگر او نیاز دارد چیزی بگوید، باید از کلمات استفاده کند. اگر در محیطی عمومی شروع به بدخلقی کرد، همچنان تظاهر به بی اهمیتی بهترین شیوه است. اگر حالت او تشدید شد یا کودک شما در صدد صدمه زدن به خودش بود، کار خود را متوقف کرده و فرزند خود را از محیط خارج کنید.
● تنبیه در چنین شرایطی
مناسب است؟ کج خلقی های موقتی کودک، بخشی طبیعی از دوره رشد اوست. تنبیه بدنی کردن افزون بر این که سلامت روانی کودک را تهدید می کند، او را لجوج تر خواهد کرد. به جای تنبیه کردن، به کودک یادآوری کنید که این شیوه ای مناسب و درست نیست. گاهی یک تذکر ساده کافی خواهد بود، اما برای مواردی که به گونه ای شدید این حالت را نشان می دهد باید برای مدتی او را به کاری که دوست ندارد مانند ساکت نشستن مجبور کنید. زمانی که کودک بتواند رفتارهای خودش را کنترل کند، کج خلقی های موقتی او نیز کمتر می شود. بیشتر کودکان ۴ یا ۵ سالگی این حالت را پشت سر می گذارند. اگر کودک شما با این که سنش افزایش یافته، هنوز این حالات را دارد با پزشک مشورت کنید. شاید اینها نشانه ای از مشکلی دیگر باشد.