کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

چطور بچه های نق نقو را آرام کنیم؟



علت گریه کودکان,آرام کردن کودک

 

 آیا می دانید لحن صدایی که ما (چه بزرگسال و چه کودک) به کار می بریم پس از مدتی، برایمان عادت می شود. این عادت، نه فقط در صدای ما بلکه در نحوه زندگی و رفتارمان نیز اثر می گذارد! نق نق کردن، معمولا برای اظهار شکایت و جلب توجه شروع می شود و اگر به نق نق های کودکان بی اعتنا باشیم فردی غرغرو و همیشه شاکی تحویل جامعه می دهیم.
اولین کار باید به دنبال علت بگردیم.
بعد از آن باید این کارها را انجام دهیم:
1.  وقتی کودک شروع به نق زدن می کند، مستقیم در چشم های او نگاه کنید و و بعد از او بخواهید که ساکت شود. صدایتان را بلند نکنید و آهسته با کودک حرف بزنید.
2. به او یاد دهید که برای جلب توجه بیشتر می تواند آرام، اما با لحن قوی و محکم تر صحبت کند. می توانید برای او مثال های گوناگون بیاورید تا کودک منظور شما را به خوبی متوجه شود.
3. قاطعانه روی حرف خود بمانید. هر وقت او شروع به نق نق کرد به او بگویید:"درست صحبت کن." به کار بردن این عبارت مهم است، زیرا متوجه می شود که نق نق کردن برای او یا هر کس دیگری صحیح نیست. مطمئن باشید که اگر قاطعیت بیشتری نشان دهید، فرزندتان هم خواسته شما را درک می کند و دست از نق نق بر می دارد.
 البته یادتان باشد به بجه ها خاطرنشان کنید که حتی اگر به خوبی یک سخنران هم صحبت کنند، نباید انتظار داشته باشندکه همیشه پاسخ مثبت بگیرند.

منبع:کتاب راز کودکان شاد


ویدیو مرتبط :
پسر بچه نق نقو(آخر خنده)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

داستان طنز عاقبت زن نق نقو !



داستان طنز,داستان طنز عاقبت زن نق نقو,داستانک

مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزهای شکایت می کرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش، در مزرعه شخم می زد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد.

 

ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی محکم به پشت سر زن زد و او در دم، کشته شد. در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک می شد، مرد گوش می داد و به نشانۀ تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک می شد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را به نشانۀ مخالفت تکان می داد. پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید.


کشاورز گفت: «خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من می گفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق می کردم.»


کشیش پرسید: «پس مردها چه می گفتند؟»


کشاورز گفت: «آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه!؟»

 

منبع:yekibood.ir