کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

سر کودکتان داد نزنید!



داد زدن سر کودک, تنبیه کودکان,روشهای تنبیه کودکان

 امروزه دیگر والدین برای تنبیه کودکان کمتر متوسل به تنبیه بدنی می شوند و در واقع به جای بلند کردن دست، صدای خود را بالا می برند. غافل از این که بعضی از کلمات به کار رفته در فریاد ها از صدمات بدنی هم بدترند.

راه حل کوتاه مدت و مشکلات دراز مدت
برخی از والدین همیشه در حال فریاد زدن هستند .گویی کودکان صدای آنها را نمی شنوند. وقتی کودکان با هم جنگ و دعوا می کنند، تکالیف شان را انجام نداده اند و والدین مجبور شوند مسآله ای را برای چندمین بار تذکر دهند چنان فریاد می زنند که گویی در اپرا هستند.

گاهی والدین تصور می کنند فرزندشان آنقدر به فریاد آنها عادت کرده است که در صورتی که فریادی را نشنود هیچ عملی را انجام نخواهد داد.

چرا نباید سر بچه داد زد؟
البته والدین در سکوت بعد از فریاد احساس خیلی بدی پیدا می کنند و در واقع این احساس با احساس والدینی که در برخورد با کودک از کمربند استفاده کرده اند تفاوتی ندارد. آنها هم بعد از استفاده از کمربند پشیمان می شوند و به همین شدت ناراحت خواهند شد.

فریاد جای کمربند را می گیرد و هر چه تعداد و نوع کلمات به کار برده شده در هنگام عصبانیت بیشتر باشد، شدت صدمات روحی ایجاد شده در کودک بیشتر و متأسفانه عوارض این صدمات طولانی مدت خواهد بود. می توان با اطمینان گفت بالا رفتن صدا در بیشتر خانواده های امروزی امری طبیعی است. شاید فریاد زدن بر سر نوپایی که در خطر است شروع این رفتار غلط باشد.

وقتی والدین رو درروی کودک با عصبانیت بر سرش فریاد می زنند، کاملاً کنترل خود را از دست داده اند و کلمات را به سمت او پرتاب می کنند، و با توهین و تهدید روح کودک را نشانه می گیرند. البته خیلی سخت است برای بیستمین بار به کودک بگویید وسایل نقاشی ات را از وسط اتاق جمع کن. اما لطفاً به سوال ما پاسخ دهید.

آیا چنانچه در هنگام خرید از فروشگاه متوجه شوید لوازم خریداری شده خوب بسته بندی نشده بر سر فروشنده فریاد می زنید که «چقدر بی عرضه ای؟!» یا وقتی متوجه می شوید که معلم فرزند شما در آموزش ریاضی ضعیف عمل کرده بر سر او فریاد می زنید که «حواست کجاست؟!»

پس چطور به خودتان اجازه می دهید بر سر کودک خود فریاد بزنید؟ این فریاد هم به اندازه ی فریاد زدن در محل کار و محیط اجتماع زشت است. پس چرا تصور می کنیم فریاد زدن در خانه کاری قابل قبول است؟

برخی از والدین این مسئله را خوب درک کرده اند و مراقب رفتار خود هستند آنها به خاطر می سپارند که حتی اگر فرزندشان (بخصوص در سن نوجوانی) به شدت عصبانی شده و فریا د می زند، والدین نباید با فریاد پاسخ او را بدهند. بلکه رفتار آنها باید الگویی برای فرزندان باشد تا توانایی تسلط بر خود را کسب کنند.

باید به خاطر سپرد فریاد زدن برای تصحیح رفتار کودک روش مناسبی نیست. بلکه برای این منظور باید برنامه ریزی بلند مدتی را اجرا کرد. اگر چه فریاد می تواند در کوتاه مدت خطری را از کودکان دور کند ولی اثرات منفی بلند مدت آن قابل جبران نخواهد بود.

اگر می خواهید به کودک آموزش دهید چگونه لباسش را بپوشد لازم نیست بگویید «چقدر بی دست و پایی» وقتی با این کلمات به شخصیت کودک حمله کنید، اعتماد به نفس او را از بین می برید و اینجاست که تخریب آغاز می شود. وقتی کودک یک ساله اشیا را در دهان خود می گذارد نباید بر سرش فریاد زد. او در حال شناخت محیط است. اگر فرزند نوجوان شما تمایل ندارد تعطیلات آخر هفته را با شما باشد او را درک کنید او به دنبال رسیدن به استقلال است. به جای داد و فریاد مراحل رشد فرزندان خود را درک کنید و شیوه صحیح زندگی را به آنها بیاموزید. آموزشی همراه با احترام و تکریم و نه توهین و تضعیف.

 

منبع:tebyan.net


ویدیو مرتبط :
‫شامپو را به سر نزنید/ صابون را مستقیما به پوست نمالید/ ایستاده دوش نگیرید‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پول تان را توی سر بچه ها نزنید!


برخلاف تصویر کلیشه ای که از والدین داریم و آنها را صرفا عاشق فرزندان خود می دانیم، باید گفت احساسات والدین نسبت به فرزندان، پیچیده، چند بعدی و متضاد است. به بیان دیگر والدین احساسات مختلفی نسبت به فرزندان خود تجربه می کنند که گاهی حتی نسبت به آن آگاه نیستند.





ماهنامه سپیده دانایی - دکتر راضیه نصیرزاده، روانشناس بالینی: در گذشته مدارس و دانشگاه هایی که برای تحصیل در آن باید شهریه پرداخت می شد، به اندازه امروز فراگیر نبود. بسیاری از والدین امروز، بدون پرداخت مبلغ قابل توجهی پول به مدرسه یا دانشگاه می رفتند و فارغ التحصیل می شدند اما این روزها با گسترش مدارس و دانشگاه های غیردولتی، درس خواندن بچه ها به خاطر شهریه مدارس و سایر هزینه های جانبی و رنگارنگ تحصیل، بار مالی قابل توجهی برای والدین دارد.

گاهی همین بار مالی والدین را به بدرفتاری های اشتباهی با فرزندان می کشد؛ مخصوصا اگر فرزندان آنها به اندازه ای که والدین می خواهند، به درس خودشان اهمیت ندهند. اگر شما یکی از والدینی هستید که برای تحصیل فرزند خود شهریه می پردازید، خواندن این مطلب را به شما توصیه می کنیم.

پول تان را توی سر بچه ها نزنید!

یک جعبه مداد رنگی حس نسبت به فرزند

برخلاف تصویر کلیشه ای که از والدین داریم و آنها را صرفا عاشق فرزندان خود می دانیم، باید گفت احساسات والدین نسبت به فرزندان، پیچیده، چند بعدی و متضاد است. به بیان دیگر والدین احساسات مختلفی نسبت به فرزندان خود تجربه می کنند که گاهی حتی نسبت به آن آگاه نیستند. موضوعی مثل پرداخت شهریه برای تحصیل فرزند، می تواند احساسات مختلفی در والدین ایجاد کند که در ادامه به آن می پردازیم.

گاهی والدین بی آن که بدانند، ناخودآگاه از فرزندانشان عصبانی هستند! پولی که برای شهریه تحصیل فرزند پرداخته می شود، با زحمت و تلاش فراوان و به قیمت با هم نبودن والدین و گذشتن از یکسری لذت ها، به دست آمده است. این پول می توانست صرف برآورده کردن نیازهای خود والدین شود اما صرف شهریه تحصیلی فرزندان می شود؛ بی آن که لذتی نصیب والدین شود! بنابراین طبیعی است که والدین ناخودآگاه عصبانی باشند.

حس دیگری که ممکن است والدین به صورت ناخودآگاه یا حتی خودآگاه نسبت به فرزندان خود داشته باشند، حسادت است. گاهی والدین به امکاناتی که برای تحصیل فرزندانشان فراهم می کنند و فرزند قدر آنها را نمی داند، حسادت می کنند در حالی که چنین شرایطی برای خود آنها فراهم نبوده است.

چنین والدینی احساس می کنند برای فرزندشان، پدر یا مادر بهتری از آنچه خود داشته اند، بوده و هستند. آنها به رفاهی که فرزندشان در آن غوطه ور است و خود از آن محروم بوده اند یا به پیشرفت ها و تحسین هایی که فرزندشان به دست می آورد و آنها به دلیل عدم برخورداری از امکانات، از آن محروم بوده اند، حسادت می کنند.

پول تان را توی سر بچه ها نزنید!

گاهی نیز پای نیازهای برآورده نشده یکی از والدین وسط است! به عنوان مثال مادری احساس می کند، شوهرش با نادیده گرفتن نیازهای وی و فرستادن فرزند به مدرسه ای که مستلزم پرداخت شهریه است، در واقع می خواهد بگوید به فرزندشان بیشتر از وی اهمیت می دهد و فرزند را بیشتر از مادر دوست دارد.

رقابت هایی که بین والدین و فرزند یا بین فرزندان با هم وجود دارد، نیز گاهی باعث می شود والدین احساس خوشایندی نسبت به امکاناتی که در اختیار یکی از فرزندان قرار می گیرد، نداشته باشند. ضمن این که وقتی منابع و امکانات خانواده محدود است و تنها برخی از اعضای خانواده می توانند از منابع استفاده کرده و سایر اعضا محروم می مانند، والدین به خاطر ادراک احساس تبعیضی که بین بچه ها می گذارند، احساس گناه می کنند.

گاهی نیز والدینی که هزینه های مالی را پرداخت می کنند، فکر می کنند حالا که آنها پول درمی آورند، باید تصمیم گیرنده نیز باشند و هر چه می گویند باید توسط دیگران انجام شود!

جمله های اشتباه اما رایج

احساسات مختلفی که والدین نسبت به پرداخت شهریه تحصیلی فرزندشان دارند، ممکن است این تصور را در آنها ایجاد کند که فرزندشان باید علاوه بر قدرشناسی، در ازای آن کاری کند. به همین دلیل سعی می کنند با ایجاد احساس گناه، فرزند را به انجام آن کار وادار کنند. به عنوان مثال والدین ممکن است یکی از جملات زیر را به فرزندشان بگویند:

* ما شهریه می دهیم، تو باید درس بخوانی

جمله «ما شهریه می دهیم، آن وقت تو درس نمی خوانی»ف یا «تو که درس نمی خوانی حداقل پول حروم نکن»، را بسیاری از والدین به فرزندان خود می گویند. توجه داشته باشید وقتی به فرزند خود می گویید که چون شما شهریه می پردازید او باید درس بخواند، می توان انتظار داشت که فرزند شما برای مقابله با احساس گناه و اضطرابی که به او می دهید، یا راه و رسم لجبازی در پیش گیرد و در نخواند یا با چاشنی احساس گناه و اضطراب درس بخواند؛ در خواندنی که در نهایت به خستگی روانی، احساس افسردگی و بیزاری از مدرسه در وی منجر می شد.

* ما شهریه می دهیم، تو باید در کارهای خانه کمک کنی

گاهی والدین در ازای پرداخت هزینه تحصیلات فرزندانشان از او توقعاتی دارند؛ به عنوان مثال می گویند: «چون ما شهریه تو را می دهیم؛ تو هم باید در کارهای خانه کمک کنی یا کار دیگری برای من انجام دهی.»

توجه داشته باشید که فرزند شما باید در اوقات فراغت خود به شما در انجام کارهای خانه کمک کند، حتی اگر شما هزینه تحصیل او را ندهید؛ اما وقتی شما چنین توقعاتی را مطرح می کنید، در واقع با فرزند خود وارد معامله می شوید.

احساس گناهی که این حرف در فرزند شما ایجاد می کند، ممکن است وی را متعهد کند بیشتر وقت خود را صرف انجام کارهای خانه کند. عقب افتادن از درس هزینه ای است که فرزند شما برای این معامله می پردازد؛ هزینه ای که در درازمدت می تواند منجر به شکل گیری احساس خشم و نفرت فرزندتان نسبت به شما شود.

* ما شهریه می دهیم تو باید دختر/ پسر خوبی برایمان باشی

وقتی از فرزند خود توقع دارید در ازای پرداخت هزینه تحصیلش برای شما فرزند خوبی باشد، در واقع خوب بودن فرزند خود را وابسته به اعمال خود می کنید و به صورت تلویحی این پیام را به او می دهید که قرار است تو در ازای لطف من خوب باشی؛ نه همیشه! برخلاف تصور شما، این جمله نیز از فرزند شما، آدم بهتری نمی سازد.

پول تان را توی سر بچه ها نزنید!

چه کار کنیم؟

حالا که هم شهریه می دهیم، هم احساسات منفی داریم، چه کار می توانیم بکنیم؟

1- احساسات خود را بشناسید و آنها را بپذیرید

حس های شما نسبت به فرزندتان به اندازه یک جعبه مداد رنگی متنوع است. در عین حال که فرزند خود را دوست دارید، می توانید از او عصبانی باشید. در حالی که می خواهید شاهد پیشرفت روز افزون فرزند خود باشید ممکن است به موفقیت هایش حسادت کنید.

شناخت این احساسات و پذیرش آنها به شما کمک می کند بر حس هایتان کنترل داشته باشید اما وقتی شما این حس ها را نشناسید یا آنقدر برایتان غیرقابل پذیرش باشد که آنها را به آگاهی خود راه دهید، می توان انتظار داشت این احساسات را به گونه ای دیگر مثل ایجاد احساس گناه در فرزند، نشان دهید.

2- یادتان باشد در برابر فرزندانتان مسئولید

نکته دیگری که نباید از یاد ببرید این است که شما در برابر فرزندانی که علت به دنیا آمدن شان هستید، مسئول هستید و قرار است تا آنجا که در توان دارید (نه بیشتر از توان تان) به شکوفایی استعدادها و ظرفیت های شان، کمک کنید.

هر چند قرار است فرزندانتان در برابر شما قدرشناس باشند اما قدرشناسی به معنای برآورده کردن همه توقعاتی که از آنها دارید، نیست.

3- او مستقل از شماست

فرزند شما فردی مستقل از شماست. ممکن است استعدادها، توانایی های او با آنچه شما برایش می خواهید و آرزو دارید یکسان نباشد. توجه داشته باشید که بچه ها برای برآورده کردن نیازها و آرزوهای والدین به دنیا نمی آیند. بنابراین آنها را همانطور که هستند بپذیرید و کمک کنید متناسب با توانایی ها و استعدادهایشان، بهترین انتخاب را داشته باشند.