کودکان
2 دقیقه پیش | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
روی اعصاب بچه ها راه نروید!
پرسشهای این مادران نمونهای از مشکلاتی است که بسیاری از مادران هر روز با کودکشان دارند؛ کودکی که مبتلا به نوعی از اختلالات روانی یا رشدی است، کودک مبتلا به وسواس شستشو که دچار اگزمای وسیع پوستی است و...
1. کودکی دارم که روانشناس گفته به اضطراب مبتلاست و مرتب خود را میخاراند و باعث زخم و خراش روی پوستش شده است. تا درمانها انجام شود، بگویید با او چه کنم که ضایعات پوستی جدید روی بدنش ایجاد نشود؟
اصطلاحی داریم به نام خارش با زمینه اضطرابی؛ یعنی افراد از روی اضطراب پوستشان را میخارانند و ادعا میکنند که پوستشان خارش دارد. در این افراد باید پوست مرطوب نگهداشته شود. از صابونهای کرمدار استفاده کنند و به کمک داروهای ضدخارش به شرطی که تداخل اثر با داروهای زمینهای نداشته باشد، مشکل را برطرف کنند. در صورتی که پوست زخم شده باشد، میتوان از زینک اکساید هم استفاده کرد. سعی کنید مدام حواسش را پرت کنید و پوست را چرب نگه دارید.
2. کودکم موی سر، ابرو و مژهاش را میکند. چه کنم؟
یک بیماری عصبی داریم به نام «تریکوتیلومانیا» که در افراد مبتلا به آن که موهایشان را میکنند. ابتدا باید زمینه اضطراب را از بین برد. موهایی که در اثر این مشکل از بین میروند، در ابتدا مجدد میرویند اما بعد از مدتی ریزش دائمی میشود. درمان دارویی برای این افراد وجود ندارد ولی برای آنکه التهاب ناشی از کندن مو کاهش یابد، میتوان از قطره بتامتازون برای سر استفاده کرد و برای مژه و ابرو در کودکان از پماد چشمی هیدروکورتیزون بهصورت موقتی کمک گرفت تا التهاب تا حدی کاهش یابد اما درمان اصلی کاهش اضطراب و استرس است. در این میان گاهی نهتنها کودک بلکه افراد خانواده نیز باید تحت مشاوره و درمان قرار بگیرند.
3. دخترم از صبح که چشم باز میکند، شیئی را محکم در تمام طول روز در دستش نگه میدارد. این کار باعث تعریق زیاد کف دست میشود و من نگران قارچ پوستی و ایجاد زخم به واسطه فشردن بیش از حد جسم تیز در دستش هستم. او 4 ساله و مبتلا به اوتیسم است. وقتی آن را از دستش میگیرم، جیغ میزند و بیقرار میشود. چه کنم؟
ابتدا باید مطمئن شویم کف دست واقعا دچار قارچ شده است. گاهی در دست گرفتن طولانیمدت یک شیء باعث میشود پوست به آن ماده حساسیت نشان دهد. فشار و تعریق نیز باعث تشدید اثر مواد حساسیتزا میشود. توصیه میکنم برای دخترتان اول آزمایش قارچ بدهید و اگر جواب مثبت بود، درمانهای لازم قارچ را دریافت کند در غیر این صورت به فکر درمان اگزما باشید. در مورد زخمها نیز باید دید عمق آنها چقدر است. گاهی ترکهای کمعمقی در اثر حساسیت در کف دست ایجاد میشود. اگر زخمها عمیق باشد، حتما باید کف دست را ضدعفونی و از کرم زینکاکساید استفاده کرد اما اگر مشکل آلرژی باشد، معمولا کرمهای استروئیدی ضعیف و بتامتازون تجویز میشود. برای کم شدن تعریق نیز میتوان از ترکیبهای آلومینیوم فلوراید استفاده کرد.
به شما مادرگرامی توصیه میکنم که شبها وقتی کودکتان خواب است، کف دستش را کاملا خشک کنید و این ترکیب یا کرمها را به پوست بزنید. سایر درمانها را هم میتوان شبها استفاده کرد اما حتما باید زیرنظر متخصص پوست و روانپزشک این کار انجام شود.
4. کودکی دارم که 5 ساله است و مبتلا به اوتیسم خفیف. او درمان شده اما مرتب لبهایش را به دهان میبرد و شکل خاصی به لبش میدهد. پوست لبهایش خشک و پر ترک شده است.
این عادت رفتاری اشتباه باعث اگزمای ناشی از لیسیدن در این کودک شده است. باید تلاش کنید این عادت را از سر کودک بیندازید. برای بهبود وضعیت لب میتوان از کرمهای نرمکننده مثل اوسرین یا وازلین یا کرمهای لب آماده استفاده کرد. این کرمها را باید مرتب در طول روز به لب زد اما اگر امکان این کار وجود نداشت، باید شبها که کودک خواب است، این کار را انجام داد.
5. کودکی دارم که مرتب بازویش را میمکد و این کار باعث ایجاد کبودیهای کوچک و بزرگ در سطح پوستش شده است.
متاسفانه تا از نظر روانی مشکل او درمان نشود، مشکل کبودیها پابرجاست، چون هر کبودی حدود یک هفته طول میکشد که از بین برود و گرچه درمانهای سطحی برای رفع کبودی مثل استفاده از کمپرس یخ یا کرمهای حاوی ویتامین K وجود دارد اما درمان علامتی است و اساسی نیست. مگر چند بار در روز میتوانید کمپرس استفاده کنید؟ این کودک بیش از درمان زمینهای به رفتاردرمانی نیاز دارد تا عادتش را سریع ترک کند.
ویدیو مرتبط :
روی اعصاب مردم راه نروید
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
تبعیض بین فرزندان روی اعصاب بچه هاراه میرود
رقابت امری است که همیشه بین بچه های یک خانواده وجود دارد. اما ممکن است والدین نیز ، با رفتارهای ناخودآگاه خود ، به آن دامن بزنند. ما همگی مصرانه بر این باوریم که بین فرزندان خود تفاوتی قائل نیستیم و از صمیم قلب می گوییم:" ما همه بچه هامون رو یک جور دوست داریم." اما چه طور می توان بچه هایی را که به طور طبیعی با هم تفاوت دارند به یک شکل و یک اندازه دوست داشت؟ چنین چیزی محال است.
آیا این طور نیست که پدر یا مادر به عنوان مثال با فرزند ارشد بیشتر احساس هم دلی می کند ؟ آیا ما همگی ، وقتی فرزندانمان با هم دعوا می کنند، بی اختیار مایل نیستیم یکی از آن ها را محق بدانیم؟ بی طرفی مطلق والدین در دنیای انسان ها جایی ندارد.
به جای حس گناه ، بهتر است سعی کنیم ببینیم چرا ، به رغم میل باطنی، بین فرزندان خود فرق می گذاریم؟ یا حتی اگر فرقی نمی گذاریم ، ببینیم چرا با یکی از آن ها بیشتر احساس نزدیکی می کنیم. یا چرا یکی از آن ها بیشتر از بقیه ما را عصبی می کند؟ اگر شهامت به خرج دهیم و با صراحت چنین پرسش هایی را مطرح کنیم، آسوده تر می توانیم مانع تبعیض ها شویم.
برای این که نگرشِ تا حد امکان بی طرفانه داشته باشید راهکارهایی را پیشنهاد می کنیم که با تکیه بر آن ها می توانید بفهمید که چرا هر یک از فرزندان ، احساسات خاصی را در وجود ما بیدار می کند.
بچه و گذشته من
هر کدام از بچه ها در مقطع خاصی به زندگی شما قدم گذاشته اند و شما را به یاد گذشته خودتان می اندازد . مثلا فرزند ارشد وقتی به دنیا می آید که مادرش از لحاظ شغلی موفق است. کمی بعد وقتی بچه دوم به دنیا آمد ، مادر تصمیم می گیرد تا مرخصی بگیرد . اما دیری نمی پاید که نمی تواند در خانه ماندن را تحمل کند. بنابراین احتمال دارد به شکلی ناخودآگاه بین فرزند دوم خود و دوره دلسردی ارتباط برقرار کند. این چنین است که رابطه اش با فرزند دوم از این افکار ناخودآگاه متأثر می شود. حالت دیگر این است که یکی از رفتارها یا خصلت های بچه شبیه یکی از والدین باشد که ممکن است سبب نزدیکی آن دو شود یا باعث شود تا پدر و مادر به خاطر همین تشابه فرزند را از خود براند.
جا دارد تا والدین با دید باز و دقیق به تجربه های دوران کودکی خود بنگرند، چون اغلب آنان این تجربیات را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کنند. حیف است که پدر و مادر به این ترتیب و از سر ناآگاهی باعث شوند که نسل به نسل در خانواده ، سلسله ای از بچه های "عزیزدردانه" یا برعکس " جوجه اردک زشت" بار بیایند...
بچه بازتابی است از زن و شوهر
تولد هر کودک در مقطع خاصی از تاریخچه زندگی زناشویی رخ می دهد ، به عنوان مثال ، فرزند اول ثمره عشق والدین و بچه سوم شاید نجات بخش زندگی زوج در حال فروپاشی است.
رابطه ای که شخص با فرزندانش ایجاد می کند، در اکثر موارد تحت تأثیر رابطه ای است که با همسر خود دارد. مثلا در دوره خوش و خرم عشق و عاشقی ، مادر از این که می بیند چهره پسرش مو به مو به چهره پدر شباهت دارد به وجد می آید و دلباخته او می شود . کافی است زوج دچار مشکل شود تا این قبیل روابط زیرو رو شود. مادر از این که می بیند پسرش شبیه شوهری است که این همه او را اذیت می کند دل چرکین می شود و به همین دلیل نیز او را پس می زند.
با وقوع طلاق ، تبعیض بین بچه ها تشدید می شود و گاه شکل اغراق آمیزی به خود می گیرد، به عنوان مثال مرد یا زن دیگر تحمل فرزندی را ندارد که شبیه همسر سابقش است. این گونه است که همسر سابق نیز از همین شباهت فرزند با خود استفاده می کند و او را وا می دارد تا موضع خود را مشخص کند.
قابل پیش بینی نیست
باور همگان بر این است که فرزند عزیز دردانه در میان سایر فرزندان، جایگاه بهتری نیز دارد اما همیشه این طور نیست. به دلیل این که پدر و مادر روی او سرمایه گذاری های بزرگی نیز می کنند این احتمال وجود دارد انتظارات فراوان والدین برای چنین کودکی خفقان آور و فلج کننده نیز باشد.
بدون تردید بچه هایی که عزیز کرده نیستند از این که می بینند منتخب والدین نیستند رنج می کشند. اما عزیز دردانه نبودن جنبه های مثبت هم دارد. کودکی که احساس می کند به نسبت برادر یا خواهرش کمتر مورد توجه والدین است مدام تلاش می کند تا جای دیگری جلب توجه کند. این امر می تواند باعث شود تا در بیرون از چارچوب خانواده به دنبال جلب توجه و عرض اندام باشد. چنین کودکی در قیاس با عزیز دردانه ی پدر و مادر ، خیلی راحت تر به استقلال می رسد و محیط خانه را ترک می کند.
می بینیم که پیش بینی آینده کودک با توجه و علاقه ای که والدین به او داشته اند ، کار ساده ای نیست.همه چیز بستگی به ظرفیت فرد در قبال جایگاهی که پدر و مادرش در دوران کودکی برای او در نظر گرفته اند.
بازبینی کنید
باید وقت گذاشت و به ویژه شهامت به خرج داد و در رفتار با کودکان بازبینی کرد. اما مسئله این جاست که آیا باید به ناله ها و شکوه های فرزندانمان نیز توجه کنیم؟ بارها شنیده ایم که یکی از آن ها گفته:" تو فلانی رو بیشتر از من دوست داری"
وقتی یکی از بچه ها به این ترتیب ما را مخاطب قرار می دهد ، ما باید به حرفش گوش کنیم، شاید چیزی هست که از چشم ما پنهان مانده است اما دلیل ندارد که آن را زیاد جدی بگیریم. بهتر است در چنین شرایطی موضع خود را به صورت واضح مشخص کنیم:" من سعی می کنم تا جایی که می شه بین شما فرق نذارم" بعد باید با کسی مشورت کنیم ، از همسر خود یا یکی از نزدیکان بخواهیم نظر خود را در این باره بگوید تا ببینیم آیا بین فرزندان خود تبعیض قائل می شویم؟ البته طرح چنین پرسشی ایجاب می کند که توان و ظرفیت کافی برای شنیدن پاسخ منفی هم داشته باشیم و بدانیم که آیا تغییر رویه خواهیم داد یا نه.
این امر به هر پدر و مادری اجازه می دهد تا رشد کند و متحول شود. این چنین است که تغییراتی در خود پدید می آوریم که به ما اجازه می دهد از دام بسیاری از بارهای سنگین گذشته خانوادگی یا زناشویی برهیم و آن ها را بر کودکان خود بازتاب ندهیم.
پدر و مادر شدن اگر اجازه دهد که والدین نیز رشد کنند ماجرای بسیار دلچسبی است، یعنی هنگامی که امکان دهد والدین نیز موضع گیری های قدیمی خود را تغییر دهند و به نسبت برخی از خانواده ها ، آزادتر باشند و عادلانه تر با خود رفتار کنند.
منبع:tebyan.net