کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

دلایل بی اشتهایی صبحگاهی کودکان



بی اشتهایی کودکان,دلایل بی اشتهایی کودکان,کودکان بی اشتها

یکی، دو هفته دیگر با شروع مدارس، دل مشغولی والدین برای فرستادن هر روزه بچه ها به مدرسه شروع می شود و یک بار دیگر موضوع تغذیه و خواب بچه ها در دوران تحصیل محور گفت وگوی والدین می شود.

زیرا کنار گذاشتن عادت های خواب و تغذیه در طول تابستان، برای بسیاری از کودکان دشوار است.

یکی از آن کارها، صبحانه خوردن است. صبحانه خوردن بچه ها برای بیشتر مادران یکی از چالش برانگیزترین موضوعاتی است که در اولین ساعات روز با آن رو به رو می شوند. بسیاری از کودکان عادت به خوردن صبحانه ندارند و تشریح اهمیت خوردن صبحانه در دوران تحصیل نیز تاثیری در باز شدن اشتهای آن ها ندارد.

بنابراین قصد داریم به موشکافی این موضوع و دلیل صبحانه نخوردن برخی از کودکان بپردازیم و راهکارهای عملی به والدین ارائه دهیم. دلایل صبحانه نخوردن کودکان را باید در عوامل بسیاری جست و جو کرد که بیشتر آن ها روانی است. البته این مشکل بیشتر در بین دانش آموزان دیده می شود که هر روز به قصد تحصیل منزل را ترک می کنند و صبحانه خوردن یا نخوردن آن ها دغدغه والدین می شود.

دکترنسرین امیری، فوق تخصص روان پزشکی اطفال و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی با بیان این مطلب به خراسان می گوید: یکی از مهم ترین دلایل صبحانه نخوردن کودکان، کم اشتهایی صبحگاهی است. بیشتر بچه ها پس از بیدار شدن از خواب اشتها ندارند و اگر بهترین صبحانه هم برای آن ها فراهم باشد، لب نمی زنند.

بنابراین در مورد کودکی که هرگز پس از بیدار شدن از خواب صبحانه نمی خورد باید احتمال کم اشتهایی داد. یکی از علل شایع بی اشتهایی کودکان، سبک نادرست زندگی بیشتر خانواده هاست. در بیشتر خانواده ها تعطیلات و ایام تابستانی مساوی با بی برنامگی است و همه اعضای خانواده این بی برنامگی را دوست دارند و حتی از آن استقبال می کنند. این که شب ها هر وقت دوست دارند بخوابند و صبح هر وقت دوست دارند بیدار شوند و به جای صبحانه، ناهار صرف کنند.

نکته این جاست که برنامه خواب بچه ها ارتباط مستقیمی با برنامه غذایی شان دارد و وقتی برنامه خواب آن ها نامنظم است، نباید توقع داشته باشیم که برنامه غذایی صحیحی داشته باشند.درست به همین دلیل است که توصیه اکید ما به والدین این است که برنامه خواب بچه ها در روزهای تعطیل و ایام تابستان نباید بیش از یک ساعت با روزهای عادی تفاوت داشته باشد. بی اشتهایی ناشی از تغییر برنامه خواب و زندگی در کودکان ایرانی بسیار شایع است. زیرا بعضی از خانواده ها به این بی برنامگی ها عادت دارند.از سوی دیگر تبدیل یک زندگی بی برنامه به یک زندگی با نظم و با برنامه زمان می برد و چه بسا این امر نیز بی اشتهایی کودک را تداوم دهد.

بنابراین حتی اگر والدینی از همین امروز بخواهند برنامه خواب و غذای کودک خود را تنظیم کنند، باید مدت زمانی صبر کنند تا همه چیز به روال عادی برگردد و نباید منتظر نتیجه فوری باشند. دکترامیری با اشاره به این که دسته ای از کودکان به هنگام عزیمت به مدرسه دچار حالت های اضطرابی شدید می شوند، تصریح می کند: در این دسته از کودکان هم بی اشتهایی دیده می شود و برخی از آن ها ممکن است پس از صرف صبحانه دچار تهوع شوند. توصیه ما به والدین این است که به این دسته از کودکان صبحانه داده نشود زیرا ممکن است از شدت اضطراب دچار تهوع و استفراغ شوند و حالات اضطرابی آن ها در مدرسه تشدید شود. ابتدا باید تلاش کرد اضطراب کودک را فرو نشاند و کنترل کرد و سپس به فکر رفع بی اشتهایی بود. در بیشتر موارد بی اشتهایی ناشی از اضطراب پس از رفع حالت های اضطرابی خود به خود رفع می شود.

دسته ای دیگر از کودکان به دلیل لجبازی و اشتباهات تربیتی والدین، صبحانه نمی خورند و کم کم به بی اشتهایی صبحگاهی مبتلا می شوند. این فوق تخصص روان پزشکی اطفال با بیان این که تعداد زیادی از این کودکان توجه و محبت بیش از حد والدین را دریافت کرده اند، تأکید می کند: کودکان در چنین خانواده هایی، همه کارهای عادی و وظایف خود را با نوعی منت انجام می دهند زیرا والدین با اشتباهات تربیتی متعدد آن ها را باج گیر بار آورده اند.

این دسته از کودکان اگر درس بخوانند، مدرسه بروند و حتی صبحانه بخورند، باج می گیرند و گویی این کارها را برای والدین انجام می دهند. متأسفانه این شیوه تربیتی نادرست در میان بسیاری از خانواده ها رایج است و یکی از آموزه های نادرست آن باج گیری در قبال خوردن غذا یا صرف صبحانه است. کودک در چنین شرایطی والدین را تابع خود می کند و والدین هم به اشتباه در ازای غذا خوردن یا درس خواندن به او باج می دهند تا مبادا رفتارش تغییر کند. در چنین فضایی کودک و والدین وارد یک بازی روانی می شوند که بسیار خطرناک است.

زیرا کودک باید بداند برای نیازهای اولیه اش باید خودش اقدام کند و لازم نیست والدین را آزمایش کند. اگر والدین وارد این بازی کودکانه شوند اول خودشان و بعد بچه ها بازنده خواهند بود. کودک باید بداند غذا خوردن نیاز جسمی است و او باید این نیاز را برای خودش و نه برای پدر و مادرش برطرف کند. والدین فقط وظیفه دارند غذای مناسب را با کیفیت مناسب و در زمان مناسب در اختیار کودک قرار دهند و صبحانه خوردن یا نخوردن کودک به خودش بستگی دارد و او مسئول تغذیه خود است.

اگر کودکی به مسئولیت خود عمل نمی کند باید یک سری امتیازات را از او گرفت نه این که باج داد. گاهی والدین برای خوردن صبحانه باج می دهند و گاهی کودک بابت آن باج می گیرد. والدین باید بدانند هر دو روش اشتباه است. بهترین شیوه این است که کودک بداند برای صبحانه خوردن جایزه ای نمی گیرد و اگر صبحانه نخورد یک امتیاز مثبت مثل بازی در پارک یا رفتن به میهمانی را از دست می دهد.

نکته این جاست که بعضی از کودکان در خانواده ها حدود خود را نمی شناسند، بابت همه چیز باج گیری می کنند و از انعطاف والدین و اشتباهات آن ها سوء استفاده می کنند.دکتر امیری با بیان این که گاهی معلمان در مدارس هم با تأکید بر این که بچه ها حتماً باید صبحانه خورده به مدرسه بیایند، به والدین فشار می آورند، می گوید: لازم است معلمان از تأکید و توجه بیجا در این زمینه اجتناب کنند و اگر قرار است تشویقی صورت بگیرد، به موقع و به شیوه صحیح باشد. به عنوان مثال معلم می تواند بچه هایی را که صبحانه خورده اند ۱۵ دقیقه زودتر به حیاط مدرسه بفرستد. نه این که به شیوه نادرست بچه هایی را که صبحانه نخورده اند، توبیخ یا سرزنش کند یا به کرات والدین آن ها را در مدرسه بخواهد. تأکید بیش از حد روی مسائل تغذیه ای کودک طی چند سال اخیر به ویژه در آغاز فصل مدارس باعث شده است ناگهان همه به این موضوع بپردازند اما بچه ها با درک این مطلب لجبازتر می شوند.

 

 

منبع : salamatnews.com


ویدیو مرتبط :
‫بی‌ اشتهایی در کودکان‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دلایل اختلالات زبان در کودکان !



زبان وسیله بیان عقاید و نظرات است که به کمک علایم و بر طبق قواعد و دستور زبان و علم معنی بکار می‌رود. زمانی زبان دچار نقص و نارسایی می‌شود که بگونه‌ای صحبت کردن برخلاف قواعد دستوری باشد. یا غیر مفهوم بوده و یا از نظر شخصی و فرهنگی مطلوب نباشد. یا اینکه دستگاه صوتی (زبانی) مورد سو استفاده (بد زبانی) قرار گیرد.

 

کودک

 

کودک معمولا در حدود 12 ماهگی اولین کلمات را بر زبان می‌راند و حدود 18 ماهگی تا 2 سالگی اولین جملات ساده و ابتدایی را می‌سازد. و بتدریج قادر به سخن گفتن و بیان نظرات خود و درک مطالب و مفاهیمی‌ که در صحبت دیگران نهفته است، می‌گردد. چنانچه در حدود سنین فوق بطور طبیعی و عادی نتواند در بیان مقصود خود از کلمات و جملات متناسب استفاده نماید و همچنین مشکلاتی در فهم مطالب داشته باشد و یا به عبارت ساده تر دیر زبان باز کند، احتمالا از نظر گویایی دچار نارسایی و اختلالاتی است.

 

 

 

دلایل اختلالات زبان


عقب ماندگی ذهنی و تاخیر در مهارتهای زبانی


بعضی از کودکان در زمانی که انتظار می‌رود، بطور طبیعی قادر به گفتن کلمات و یا ساختن جملات و سخن گفتن نیستند. به احتمالی دچار عقب ماندگی هوشی می‌باشند. برای آنکه کودک قادر به تکلم باشد باید از میزان لازم بهره هوشی برخوردار باشد. کودکانی که دچار عقب ماندگی شدید ذهنی هستند معمولا فقط برای بیان خواسته‌های خود از گریه ، فریاد و صداهای نامفهوم استفاده می‌کنند.


 

اختلالات عاطفی و نارسایی تکلمی

 

گاهی اوقات تاخیر زبان و یا نارسایی تکلمی‌ در کودکان منشا عاطفی و هیجانی دارد. این نوع اختلال معمولا به دلیل هیجانات شدید و ضربه‌ها و یا شوکهای عاطفی در این کودکان عارض می‌گردد. این قبیل اختلال تکلمی‌ را گاهی نیز لالی عاطفی یا سکوت مرضی می‌گویند. احتمال وقوع اینگونه نارسایی در میان کودکانی که در محیط پر تشنج و یا مناطق جنگی قرار دارند و در معرض انفجارات پی‌در‌پی هستند، بیشتر است.

 

 

اختلالات زبان

 

 

اختلالات تکلمی‌ و ضایعات مغزی و عصبی (آفازی)


گاهی بر اثر ضایعات مغزی و صدمات وارده بر سلسله اعصاب مرکزی ، کودک فاقد توانایی سخن گفتن می‌شود. این قبیل کودکان همواره دارای مشکلاتی در زمینه خواندن ، هجی کردن ، حساب کردن ، اشاره و صحبت کردن می‌باشند. ممکن است کودک دچار گیجی و بیقراری هیجانی شده و قادر بخاطر آوردن کلمات معمولی نباشد و یا به غیر از راهنماییهای بسیار ساده هیچ مطلب دیگری را متوجه نشود.

 

 

از ویژگیهای بارز این قبیل کودکان حالت دمدمی‌ بودن آنها است. از لحظه‌ای به لحظه دیگر و یا روزی به روز دیگر تغییر می‌کنند. از آنجایی که اختلال تکلمی ‌فقط یکی از نتایج احتمالی ضایعات مغزی است، در واقع اگر بخواهیم نمونه‌های کاملا صحیحی از اختلال گویایی را که منشا آن ضایعات مغزی است (آفازی) در بچگی تشخیص داده و ارائه ‌دهیم تقریبا غیر ممکن خواهد بود.

 

 

اختلالات زبان

 

 


اختلالات دستگاه صوتی و نارساییهای تکلمی


در بعضی موارد اختلالات دستگاه صوتی موجب نارساییهای تکلمی ‌می‌شود. تقریبا یک نفر از هر هزار کودکی که متولد می‌شوند به نحوی دچار نقیصه‌ای در سقف دهان و یا در لب بالایی می‌باشند. کودکان مبتلا به چنین اختلالاتی معمولا از تلفظ کامل کلمات عاجز بوده و غالبا حروف را به جای یکدیگر بکار می‌برند. آنها معمولا در اصطلاح تو دماغی و با خرخر صحبت می‌کنند.

 

 

 

اختلالات شنوایی و نارساییهای تکلمی


نارساییهای تکلمی ‌که منشا آنها اختلالات شنوایی است، معمولا متاثر از حداقل سه ویژگی خاص از اختلالات شنوایی است. این ویژگیها عبارتند از سن وقوع نقص شنوایی ، میزان و نوع اختلالات شنوایی. چنانچه وقوع اختلالات شنوایی به میزان ضعیف قبل از سن به سخن آمدن کودک باشد، ممکن است موجب تاخیر در صحبت کردن کودک گردد. چنانچه وقوع اختلال شنوایی به میزان ضعیف بعد از رشد طبیعی کودک در صحبت کردن باشد ممکن است چندان تاثیری در صحبت کردن کودک نداشته باشد.

 

 

در صورتی که وقوع اختلال شنوایی به میزان متوسط و یا خیلی زیاد ، قبل از یادگیری زبان باشد تاثیر بسیار شدیدی بر رشد طبیعی زبان کودک می‌گذارد. و ممکن است سبب شود که کودک بدون استفاده از برنامه‌های مستمر و دایمی ‌و ویژه گفتار درمانی هرگز قادر به رشد زبان و صحبت کردن نشود. اگر چنین اختلالاتی به همین میزان بعد از تحصیل زبان و صحبت کردن عارض فرد شود، ممکن است تنها تاثیر کمی‌ در کیفیت او گذارده و تغییراتی در تن صدا و ادای کلمات ایجاد گردد. کودکان سخت شنوا نیز ممکن است در تحصیل مهارتهای زبانی دچار اشکال شوند و در تلفظ و ادای صحیح کلمات مشکلاتی داشته باشند.