کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

از استعدادهای کودکتان رمزگشایی کنید


بدون شك هر انسانی در زمینه خاصی دارای یك استعداد ذاتی است. یكی از راه‌های رسیدن به موفقیت قبل از تلاش و كوشش، در واقع كشف این استعداد است.

روزنامه قانون - علی روستایی: بدون شك هر انسانی در زمینه خاصی دارای یك استعداد ذاتی است. یكی از راه‌های رسیدن به موفقیت قبل از تلاش و كوشش، در واقع كشف این استعداد است. بنابراین كشف استعداد بسیار حائز اهمیت است. والدین بر عهده دارند كه با دقت در رفتار و علاقه كودكان‌شان استعداد آنان را رمزگشایی كرده و به او در راه رسیدن به آن یاری رسانند.

رمزگشایی استعداد كودكان با دقت نظر والدین

شما باید به فرزندتان كمك كنید تا بتواند یك تصمیم درست بگیرد و علاقه‌اش را پیدا كند. گاهی بچه‌ها تحت تاثیر چیزی غیر از علاقه و استعداد خود قرار می‌گیرند مثل دیدن یك فیلم یا یك دوست كه در زمینه خاصی فعالیت موفقی دارد. در چنین مواقعی فرزندتان ممكن است به اصطلاح جوگیر شده باشد و فقط یك تصمیم لحظه‌ای و هیجانی گرفته باشد. شما به هیجان او دامن نزنید و منطقی باشید. گاهی والدین بیشتر از بچه‌ها هیجانی تصمیم می‌گیرند، اما راه درست زمان دادن است.

چرا كه این روش در بیراهه قدم نهادن و دور شدن از موفقیت است، پس به دور از هر هیجانی به فرزندتان كمك كنید تا راه خود را پیدا كند.

استعداد کودکان خود را چگونه بشناسید؟

پدران و مادران می‌توانند رفتار کودک را در محیط خانه مورد مشاهده دقیق قرار داده و به رغبت‌های او پی‌ببرند. کودکان به هر چه علاقه داشته باشند خود را در محیط خانه به همان مشغول می‌کنند بنابراین بر اثر مشاهده‌های مختلف می‌توان پی‌برد که کودک به چه چیز بیشتر علاقه نشان می‌دهد،پس با مراقبت و مشاهده به تدریج می‌توان به ذوق و رغبت کودکان پی برد.   در مواردی هم می‌توان به وسیله پرسش‌ها به ذوق و رغبت‌های آنان پی‌برد. برای این‌که بهتر بتوان در این کار توفیق یافت باید از هر دو وسیله استفاده کرد یعنی هم رفتار کودک را مورد مشاهده و مطالعه قرار داد و هم از او سوالاتی‌کرده پاسخ‌های وی را تجزیه و تحلیل كنیم.

دخالت‌های بی‌مورد والدین

متاسفانه در بین اكثر خانواده‌ها دیده می‌شود كه والدین تمایل دارند فرزندشان ادامه علاقه‌مندی آنان را پی‌گیرد. به طور مثال پدری كه آهنگساز است به كودكش موسیقی را تحمیل می‌كند یا بر عكس مثلا می‌گوید دنبال هر كاری برو غیر از موسیقی.

البته پدر و مادر وظیفه دارند که در رشد فکر و اندیشه، استعداد و علاقه و بالاخره در تصمیم گیری‌ها كودكان‌شان را کمک کنند و تجربیات‌شان را در اختیار آنان قرار دهند،  اما اگر این راهنمایی‌ها منجر به اعمال نظر باشد مخربند. این دخالت‌ها بی‌مورد است و باعث پرت افتادن كودك از مسیرش می‌شود. بنابر این والدین در رابطه با انتخاب رشته یا علاقه‌مندی یا هر انتخاب دیگر در مورد فرزندان باید به این اصول توجه لازم و كافی كنند.

به طور مثال پدر یا مادری که آرزوهای برآورده نشده در زندگی دارد به هیچ وجه نباید فرزندش را زیر فشار بگذارد که به آن آرزوها دست یابد و در واقع شکست خود را با پیروزی فرزندش جبران کند. مثلا پدری که خود پزشک نشده است، بخواهد با پزشک شدن پسرش در واقع  به آرزوی خود برسد، چه بسا که آن فرزند هیچ علاقه‌ای به حرفه پزشكی نداشته باشد در نتیجه با عدم موفقیت و سرخوردگی مواجه می‌شود و فرصت یگانه‌ای را كه در اختیار داشته به خاطر دخالت‌ها و اجبار دیگران این‌گونه از دست بدهد.

نكته دیگری كه حائز اهمیت است این است كه فرزند خود را روی طیف وسیعی از تجارب قرار دهید. این امر باعث فعال شدن استعدادهای نهفته وی می‌شود. فکر نکنید چون او علاقه‌ای نشان نمی‌دهد، بنابراین استعدادی هم در آن زمینه ندارد. بگذارید مرتکب اشتباه شود. اگر همه کارها را به طور کامل و بی نقص انجام دهد، هرگز برای کشف و گسترش یک استعداد خطر نخواهد کرد.

و مورد مهم دیگر این‌كه هیچگاه کودک تان را مجبور به یادگیری نکنید. این امید که برای پیشرفت و رشد دادن استعدادهای کودکان، باید هر روز درس‌های خاصی را به آنان آموخت، ممکن است آنان را مضطرب و دلزده كند و نتیجه‌اش درست عكس انتظار شما شود.


ویدیو مرتبط :
عروسکی که با کودکتان سخن می گوید

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اگر می خواهید با رفتار کودکتان آشنا شوید.



رابطه کودک با مادر بهترین روابطی است که بین دو انسان برقرار می‌شود و این روابط می‌تواند برای سالهای بعد، آموزنده باشد و یا الگویی برای شخصیت بعدی کودک و رابطه او با سایرین باشد. تقریبا همه مادران کوشش دارند که رابطه آنان با فرزندانشان تا حد امکان مطلوب باشد. در این رابطه فقط مادر دخالت ندارد، بلکه کودک نیز در این امر سهیم است.

بنابراین لازم است بعضی از خصوصیات اخلاقی کودک را در سنین مختلف مورد مطالعه قرار دهیم. و هر قدر مادر در این خصوصیات آگاهی کاملتری داشته باشد، بهتر می‌تواند با او کنار بیاید، اگر بداند که با وجود همه کوششهای او ، باز هم همه چیز آرام و بی دردسر نخواهد بود، در این صورت با مشکلات ، رابطه صحیحی برقرار خواهد ساخت.

کودک

هر قدر مادر ، ماهر ، با استعداد و مهربان باشد، رابطه او با کودکش آرامتر و بی دردسرتر خواهد بود. و در نتیجه مشکلات آینده‌اش ، برای مادر قابل پیش بینی خواهد بود. تغییرات اخلاق و رفتار کودک حتی در قسمتهای پیچیده و بغرنجی از آن ، مانند رابطه او با مادرش هم ، دارای نظم و ترتیب و قابل پیش بینی است.

میزان سازگاری و همکاری کودک با شما ، تنها بستگی به طرز رفتار و مهارت شما در تربیت کودک ندارد، بلکه به نحوه قابل ملاحظه‌ای با تغییرات خود کودک در حال رشد و نمو نیز دارد. در ضمن باید بدانید، وقتی کودک شما در مقابلتان مقاومت به خرح می‌دهد، اغلب کودکان در این سن ، چنین نیستند. در این صورت عکس العمل شما با این موضوع فرق خواهد داشت.

کودکان شیرخوار

هر کودک شیرخواری حسب تفاوتهای فردی در برخورد با مادر برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی ، رفتار خاصی دارد. در این خصوص مادران باید بگذارند تاکودک خود برنامه غذایش را تنظیم کند و تقاضای طبیعی‌اش معین کند که چه موقعی باید بخورد و بخوابد. اما در حقیقت این مساله تمام هدف نیست، بلکه نیمی از آنست. روش بزرگ کردن کودک، بنا به عکس العمل او در برابر احتیاجات طبیعی و فطری کودک و بر حسب نظم و ترتیب آن ، توسط مادر تنظیم می‌گردد. در این صورت هر نوع نیاز کودک برآورده می‌شود.

بعضی از کودکان ، تابع نظم مادرند و بعضی در این قالب نمی‌گنجند. آنچه ما در جستجوی آن هستیم، ترکیبی از این دو حالت است. یعنی تنظیم شخصی و خود به خود کودک که شامل نیروهای داخلی و خارجی هر دو است. گاهی تقاضای کودک، مافوق توانایی مادر است، در این صورت مادر باید خود را در برابر تقاضاهای زیاد طفل ، محافظت کند.

البته هدف اصلی سازش و تطابقی است که بین طرفین برقرار می‌شود، ولی اگر کودک نسبت به تعدیل تقاضاهای خود ، استعداد و توانایی نشان ندهد، این وظیفه مادر است که اقدام نماید و در مقابل تقاضاهای کودک ، خودداری نشان دهد. چنین حالتی فقط تملق به زمان شیرخوارگی ندارد، بلکه متعلق به تمام سالهای برخورد است.

کودک

کودکان 18 ماهه


کودک هیجده ماهه در حالیکه ظاهرا «بزرگ شده است و کاملا» جست و خیز دارد ولی از نظر روابطش با مادر خیلی شبیه بچه ی شیر خوار است او دوست دارد بیشتر بگیرد تا بدهد. او از چیزهایی که می‌داند و می‌تواند، استفاده کافی می‌کند و نیازها و احتیاجهای خود را به سایرین می‌فهماند. او بوسیله اشاره و تلفظ کلماتی مانند «آه ـ آه» به سرعت منظور خود را می‌فهماند. جواب «نه» را از دیگران به راحتی قبول نمی‌کند. می‌داند که کلمه «نه» راحتترین و متداولترین کلمه‌ای است که بکار می‌رود.

کودک هیجده ماهه وقتی راه می‌رود، ب حرکت پاها فکر می‌کند و دوست دارد هر چه به دستش می‌رسد، بگیرد. احساس او نسبت به زمان بسیار کم است. او هر چه را که می‌خواهد، همین الان می‌خواهد. مدتی نخواهد گذشت که کودک هیجده ماهه بر اثر رشد، این مراحل را پشت سر می‌گذارد و در سن دو سالگی مادر می‌بیند که او اخلاق خوشی دارد و آدم مطیعی است.

کودک بیست و یک ماهه


کودک در این سن دوست دارد. هر چه که مورد علاقه‌اش است، همراهش باشد. از تغییر وضعیت ناراحت است و چون گنجینه‌ای لغات او کامل نیست، نمی‌تواند منظورش را بفهماند بنابراین به گریه و ناسازگاری کردن، متوسل می‌شود.

مادر خوب و والدین آگاه ، سعی دارند منظور کودک را به سرعت درک و عملی کنند چون در غیر این صورت با لجبازی و ناسازگاری کودک روبه رو خواهند شد. امنیت کودک وقتی عادی است که همه چیز مثل سابق باشد. از تغییر جا یا تغییر لباس و غذا متنفر است.خوشا به حال کودک بیست و یک ماهه ای که والدینش ، واقعی بودن نیازهای او را تشخیص دهند.

کودک دو ساله


برای یک کودک دو ساله ، برعکس کودک هیجده ماهه ، اطاعت ، کاری دلپذیر و آسان است. گذشت شش ماه به کودک این را می‌دهد که در مقابل والدینش فرمانبردار خوبی باشد. کودک در دو سالگی بیشتر اوقات ، شنونده و اجرا کننده بسیار خوبی است. این حالتها جزء ذات کودک است، و اگر والدین بدانند که در چه مدت این تغییرات صورت می‌گیرد تقاضاها و انتظارهای خود را از کودک ، با امکانات و قدرت او تطبیق می‌دهند و در نتیجه ، در امر تربیت او توفیقهای بیشتری عایدشان می‌شود.

کودک

کودک دو سال و نیمه


کودک در این سن ، منفی باف ، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد با عجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد می‌زند: «خودم می‌خواهم بپوشم» و اگر پدر به او بگوید: «لباست را بپوش» خواهد شنید که می‌گوید: «می‌خواهم مامان لباس تنم کند.» کودک دو و نیم ساله متلون است. اگر مادر به طرف او رود. بابا را می‌طلبد و به عکس اگر بابا به طرفش برود، مامانش را می‌خواهد. او در دنیایی از تضاد سیر می‌کند. و این کلمات بر زبان او جاری است: «می‌کنم .. نمی‌کنم .. می‌خواهم .. نمی‌خواهم .. می‌توانم .. نمی‌توانم .. بله .. نه»

انتخابهای او چند تایی است و در هر دقیقه ، نوعی را می‌پسندد، اگر انواع باشد همه را طالب است اگر جلوی او را نگیرند، ممکن است مدتها از یک سمت به سمت دیگر حرکت کند. اگر مادر به او بگوید: «مربا می‌خواهی» می‌گوید «نمی‌خواهم» اما به محض اینکه مربا کنار گذاشته شود، او مربا می‌خواهد.

مشکل مادر برای تربیت او ، این است که باید حتی الامکان او را در مسیر یک طرفه قرار دهد. کارهای روزانه را خودتان انتخاب کنید و فرصت انتخاب به او ندهید. وقتی می‌خواهید او را با خود به بیرون ببرید، در حالیکه از تفریح در بیرون برایش سخنرانی می‌کنید لباس تنش کنید. اگر از او برای بیرون رفتن ، اجازه بخواهید، کلاهتان پس معرکه است. به هر قیمت که می‌دانید از پرسشهایی که او باید چواب «نه» را ادا کند، پرهیز نمایید. به او زیاد فرصت انتخاب ندهید. اگر این فرصت را داشته باشد، مطمئن باشید که از فرصت خود راضی نیست.

در تمام دستورها، خواهش و تقاضاهایش تکبر و غرور زیاده از حدی دیده می‌شود. لذا مادر باید به جای نشستن و غصه خوردن ، راه و روش تسلط بر فرزند را بیاموزد و این مطلب را همواره در نظر داشته باشد، سعی کند کودک حرفهای او را بدون چون و چرا بشنود و به عکس در مقابل کارهای بی‌اهمیت تسلیم شود. مثلا «بگوید: البته ... بله قربان ... حتما»

مادران باید به خاطر داشته باشند که کودک 5/2 ساله ممکن است. رفتارش با شما بسیار خوب یا بد باشد، اما او شما را بسیار دوست دارد و تمناهای زیادی از شما دارد. جالبترین استعدادهای خود را می خواهد به شما نشان دهد، و دوست ندارد آنها را حتی پدرش ببیند. اگر گاهی وقتها که شما را خیلی ناراحت و خسته کرده، فرصتی بدست آورده و قدری استراحت کنید تا ب صبر و حوصله بیشتری به سوی او بازگردید.

کودک دو و نیم تا سه ساله


بسیاری از کودکان در این سن ، در مرحله عجیبی قرار می‌گیرند، آنها میل دارند به زمان شیرخوارگی برگردند، از نظر احساسی می‌توانند این مرحله را با مادر تجدید کنند. دوست دارند دوباره از پستان مادر شیر بخورند، خود را در آغوش مادر جای دهد، برایش بسیار دلپذیر خواهد بود. کودک 5/2 ساله‌ای به مادرش می‌گفت: «من کوچولو هستم» نمی توانم حرف بزنم. دندان ندارم غذا بخورم. دوست دارم شیر بخورم.»

آنها دوست دارند در کالسکه بخوابند و از شیشه بوسیله پستانک شیر بخورند. وقتی مادری این نیاز کودک خود را بداند، سعی در برطرف کردن آن کرده و به موقع او را از این تخیل بی جا نجات می‌دهد. اغلب مادران ، کودک در این سن را مسخره کرده و با توجه به کودکان دیگر خود ، حس حسادت آنانرا تحریک و حسود بار می‌آورند. اما اگر کودک از زنده کردن دوران شیرخوارگی خود به اندازه کافی تجربه بدست آورد، خواهد توانست رشد کند و مستقل تر و بالغ تر بشود و سپس همواره به جلو نگاه کند نه به عقب.

کودک

کودک سه ساله


این سن برای مادر و فرزند دوره آرام و رضایت بخشی است. کودک از کلمه «ما» بسیار استفاده می‌کند. اغلب وجود مادر را بر خود ترجیح می‌دهد. کودک در ابتدای مرحله 5/2 سالگی روی کلمه «من» و احتیاجات شخصی خودش متمرکز است، بعد روی کلمه «شما» و تقاضای او بر «شما» تکیه دارد و بالاخره به مرحله دوستانه و مشترک می‌رسد.

او در جهت متضاد گم نمی‌شود و سعی ندارد که هر دو جهت را انتخاب کند بلکه یک جهت را انتخاب کرده و روی آن می‌ایستد. گاهی والدین می‌توانند با فرزند سه ساله ی خود چانه نزنند. او را متقاعد کرده و به امید پاداش به انجام کاری مجبور سازند.

در سه سالگی قدرت بکارگیری کلمات به نحو قابل ملاحظه ای افزایش می‌یابد. او می‌تواند در جواب سخن سایرین حرف بزند. میل فراوان دارد در اموری که جنبه امر و بهره در آینده دارد، شرکت کند. کودک سه ساله گاهی که با دلیل و منطق صحبت می‌کنید، بخوبی گوش می‌دهد، و حتی گاهی اوقات ممکن است اگر دلیل خوبی برایش بیاورید. کارهایی را که انجامش را دوست ندارد، به راحتی انجام دهد. تقاضای او از بزرگترها خیلی کمتر از سابق و کنار آمدن با او آسانتر است.