گردشگری
2 دقیقه پیش | مناظر بی نظیر زمینهای گلف در آمریکادر زندگی چیزهای کمی بهتر از بازی گلف در میان رشته کوه های باشکوه، بیابان های بی ثمر یا اقیانوس های خروشان وجود دارد. هر ایالت آمریکایی حداقل یک زمین گلف با مناظر بی نظیر ... |
2 دقیقه پیش | باشکوهترین مراکز خرید در جهانبرای اغلب مردم، خرید کردن بخشی از تفریح آنها و برایشان مهم است! برای برخی دیگر، تاریخ و فرهنگ مهمتر است اما در صورتی که دو مورد بالا را باهم ترکیب کنید میتوانید علاوه ... |
ساختمان زیبای رزیدنتس وورتسبورگ
ساختمان زیبای رزیدنتس وورتسبورگ
رزیدنتس وورتسبورگ (به آلمانی: Würzburger Residenz) ساختمانی با معماری باروک است که در مرکز شهر وورتسبورگ قرار دارد.ساخت این بنا در سال ۱۷۱۹ و در سال ۱۷۴۴ به صورت کامل پایان یافت. تزئینات داخلی بنا در سال ۱۷۸۱ تمام شد.
این بنا تا پایان دوران سرزمینهای مقدس توسط سکولارها، محل اقامت کشیش اعظم وورتسبورگ بودهاست.این بنا یکی از معروفترین آثار باروک در جنوب آلمان و در بعد اروپایی یکی از آثار باروک متاخر در نظر گرفته میشود.
از نظر ارزش هنری این اثر با کاخ شونبرون در وین و کاخ ورسای در پاریس قابل مقایسه است. در سال ۱۹۸۱ رزیدنس و بناهای اطراف آن توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شدند.
علت انتخاب این بنا توسط یونسکو، یکتا بودن آن میان توسط تمامی کاخهای باروک، طراحی منحصربهفرد و چندملیتی آن، ترکیب معماری اروپای باروک بود.
منبع:tebyan-zn.ir
ویدیو مرتبط :
نورپردازیهای دیدنی و زیبای ساختمان
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
روزهای زیبای ساختمان سوخته...
خانه تازه عروس است و همه چیز نو و تروتمیز. مهمان خانه فرناز رهنما هستیم. چهره آشنای او را این روزها در نقش نازنین همسر دوم نیما افشار روانشناس ساختمان پزشکان هر شب روی صفحه جعبه جادویی می بینیم.
ما وارد خانه شدیم و چشم تان روز بعد نبیند دیدیم هیچ جوری نمیتوان اینجا زندگی کرد. دیوارها و سقف ترک خورده بودند.
همه چیز زنگ زده و زرد شده بودند. وقتی کارگرها آمدند رنگ بزنند دریچه کانال کولر را باز کردند و تکه های ذغال هر کدام به اندازه یک کفه دست از کانال کولر ریخت بیرون.
با اینکه حسابی همه جا را تر و تمیز و بازسازی کردیم با این حال هنوز هم که هنوزه کولر را که روشن می کنیم تکه های سوختگی تو میاد. بنگاهی به ما نگفته بود اینجا آتش گرفته.
همسایه ها تعریف کردند. مجبور شدیم همه چیز را از سیر تا پیاز عوض کنیم حتی قاب پنجرهها و در ورودی و ... خیلی روی طراحی و دکوراسیون خانه فکر کردم. برای اینکه ایده بگیرم بخشهای مربوط به طراحی و دکوراسیون مجلات را میخواندم. همین کسی که آمد دیوارها و کف را درست کرد ازیکی ازهمین مجلات پیدا کردم.
فکرکنید علاوه بر خرید جهیزیه و وسایل خانه باید برای طراحی خانه هم وقت می گذاشتم از کلید پریزها تا سرویسها و کابینت آشپزخانه و ...همه را عوض کردیم.
برای انتخاب وسایل از مجلات ایرانی تا مجلات خارجی را مرتب میگرفتم و میخواندم. سعی میکردم همه چیز را به ذهنم بسپارم. دقت میکردم مثلا روی باکسی که بالای بوفه میخورد باید از گلدانی بلند استفاده شود. حالا بماند بارها چیزهایی برای اینجا گرفتم آوردم خانه و دیدم که به خانه نمیخورد. مجبور شدم بگذارم در انباری یا کمد تا حالا بعد استفادهای برایشان پیدا کنم. خیلی به قواعد طراحی دقت نکردم و بیشتر دلی جلو رفتم.
آگاهینامهها را ورق میزدم تا آدم های ماهر و وارد را برای هر کاری پیدا کنم. عکس نمونه کارهایشان را میدیدم و از روی آنها قضاوت میکردم.
کسی را هم که این دیوارها را برایمان دیزاین کرد از یکی از همین آگاهیها پیدا کردم. تصمیم گرفتم از ترکیب طرحهای مختلف استفاده کنم. خیلی بافتهای مختلف داشت. دوست داشتم هم از طرح صخرهای، هم کاغذ دیواری و هم بافت و رنگ استفاده کنم. از بین آن همه طرح بالاخره اینها را انتخاب کردم. وقتی پارکت را میخواستیم انتخاب کنیم، خود فروشنده گفت این رنگ فضای خانهتان را کوچک میکند، اما من چون دوست داشتم کمی به سرخی بزند، گفتم ایرادی ندارد و همین رنگ را انتخاب کردم.
این قسمت دیوار که بافت کاهگلی و آجری دارد را اول می خواستم سنتی بچینم، اما متاسفانه بعد به دلایلی نشد. وسایلی که مدنظر داشتم را پیدا نکردم.
بزرگترین مشکلم اینجا گرد و خاک است. گرد و خاک از پا درم آورده. خانه ما چون پر پنجره هست گرد و خاک بیشتر هم هست، نزدیک اتوبان هم که هستیم دیگر نور علی نوره. از این ور گردگیری میکنم و از آن ور دوباره کثیف میشود.
البته چون در مبلمان خانه هم از مشکی و رنگ های تیره زیاد استفاده کردم گرد و خاک روی این رنگها بیشتر خودش را نشان میدهد.
وقتی داشتم خانه را میچیدم مادرم که خب سالهاست تجربه خانهداری دارد، بارها به من گفت گردگیری این خانه اشکت را در میآورد منتها من چون آن موقع هنوز خیلی تجربه نداشتم فکر کردم مهم نیست حالا یک کم بیشترگردگیری میکنم، فکر نمیکردم اینقدر سخت باشد حالا میفهمم مادرم راست میگفت. الان تقریبا هر روز یا نهایتا یک روز در میان باید گردگیری کنم واقعا آدم را بیچاره میکند. مرتب دستمال و شیشه پاکن و این چیزها دستم است.
دوست داشتم مبلمان خانهام ترکیبی از مدرن و سنتی باشد و همه اجزای خانه ارتباطی با همدیگر داشته باشند. یعنی اگر میز ناهار خوری و لوستر بالای آن مدرن است زیر آن گبه سنتی پهن باشد. البته ریسکش بالا بود چون شاید چیز خوبی در نمیآمد. بعضی وسایل را هنوز نگرفتم و تازه الان دارم تهیه میکنم. مثلا برای دیوار کنار ناهارخوری که الان خالی است، یک تابلو سفارش دادم و الان هشت ماه است منتظرم کشیدنش تمام شود.
یک کارکوبیسم است که در آن خط هم کار شده. پراز رنگ است، سبز، آبی، قرمز، بنفش و ... . یکی ازدوستانم دارد میکشد. آن هم باز یک کار سنتی و مدرن است. روی هم رفته سعی میکردم هر چیزی را که میخواهم بلافاصله نگیرم و صبر کنم تا چیزی را پیدا کنم که دوستش داشته باشم. این را برای خودم یک اصل کردم، یک چیزی را یا نگیر یا اگر میگیری عاشقش باش.
زمان مجردیم خیلی پیش آمده بود که چیزی را خیلی دوست نداشتم و فکر کردم حالابد نیست و بخرش اما بعد پشیمان شدم و استفادهاش نکردم.
یک چیزی که در انتخاب رنگ وسایلم خیلی دقت کردم استفاده از رنگهای خنثی مثل خاکستری است که قابلیت ترکیب با هر رنگ دیگری را داشته باشند. مبلهای راحتی خاکستری هستند و کوسن و پردهها قرمز و مشکی و سفید. حالا اگر خسته بشوم فقط کافیه این قرمز را مثلا به سبز یا بنفش یا هر رنگ دیگری تغییر بدهم.
برای خرید بعضی وسایل به خاطر قیمت بالایشان تردید داشتم اما بلاخره نتوانستم به وسوسه خریدشان غلبه کنم و خریدمشان. مثلا لوستر بالای میزناهار خوری را سه بار رفتم از پشت ویترین دیدم و هر دفعه گفتم نه ولش کن نمیخواهد، خیلی گران است. اما بلاخره دیدم هیچ چیز پیدا نمیکنم واقعا هم عاشقش شده بودم.
همیشه آدم خاکستری هستم و اینطوری نیست که راجع به هر چیزی اینقدر به دلم راه بروم. مثلا درباره آدمهای دور و برم خیلی خاکستری هستم و تکلیفم معلوم نیست، نه سیاهم و نه سفید. اما درباره وسایل خانهام شوخی ندارم.
البته شاید باز هم این ترکیب سنتی و مدرن یک جورهایی همان نگاه خاکستری باشد. همسرم، کیارش، هم در انتخاب وسایل خانه بسیار همراه است اما من زمان بیشتری میگذارم.
مثلا بوفه را با هم میدیدیم و میخریدیم اما برای وسایل داخل آن من دیگر خودم تنهایی پیگیری میکردم. من آن طور که باب است هزارتا وسیله زائد که هرگز استفاده نخواهد شد در جهیزیه ام نگذاشتم. مثلا دیده ام تازه عروس ها کلی وسایل برقی برای آشپزخانه تهیه می کنند اما من بجز دو سه تا وسیله واجب چیز بیشتری نگرفته ام. خدا را شکر هم خانواده خودم و هم خانواده همسرم به سلیقه و نظرم احترام گذاشتند.
برای طراحی خانهام و خرید وسایل و ... وقت زیادی گذاشتم، اما الان از نتیجه آن بسیار راضی و خوشحال هستم. خانهام را خیلی دوست دارم. وقتی بیرون هستم لحظهشماری میکنم که زودتر کارم تمام شود و به خانه برگردم. با همهچیز خانهام دوست هستم. با هر کدامشان وقتی داشتم تهیهشان میکردم دوست شدم و به خانه آوردمشان. خیلی درخانهام آرامش دارم. وقتی میرسم یک قهوه درست میکنم و آشپزی میکنم. آشپزی را هم خیلی دوست دارم. غذاهای ترکیبی از خودم درست میکنم.
غذای معروفم که همسرم هم خیلی دوست دارد خورشت قیمه و پیتزاست! کیارش عاشق پیتزاست. خیلی اهل آشپزی نیست. از بعد ازدواج مان یک چیزهایی میپزد، مثل همین پیتزا یا کباب تابهای.کلا در کارهای خانه کمک میکند، مخصوصا در این چند ماهی که من درگیر ساختمان پزشکان بودم . اگر هم غذا نداشته باشیم، فوری زنگ میزند برایش پیتزا بیاورند.
وقتی ما میخواستیم خانه بخریم شرایط خاصی داشتیم. از طرفی مبلغ مشخصی بیشتر پول در اختیار نداشتیم و از طرف دیگر دوست داشتیم نزدیکترین خانه به ایدهآلهای ذهنیمان را پیدا کنیم.
خیلی گشتیم. بودجه ما فقط به اندازه تهیه آپارتمان نسبتا کوچکی بود. آپارتمانهای کوچک هم اکثرا چند واحد در هر طبقه هستند در حالیکه ما اصرار به تک واحدی بودن داشتیم.
چون همسرم کارش در حوزه موسیقی است و گیتار میزند، میخواستیم سر و صدای تمرینش تا آنجا که ممکن است مزاحم همسایهها نشود البته دیوارها را هم آگوستیک کردیم.
من عاشق خانه دل باز و پر نور هستم. دلم میخواست خانهام به قول بنگاهیها دو کله باشد یعنی هم سمت نشیمن و آشپزخانه و هم سمت اتاق خوابها پر از پنجره باشد.
تا اینکه بنگاه اینجا را نشانمان داد. هم تک واحدی است و هم پر از پنجره و نور گیر. خانه های دور و بر هم همه کوتاه تر از ساختمان ما هستند و دید ما را نمیگیرند.
اتاق خوابها و حمام و سرویس بهداشتی از پذیرایی و آشپزخانه جدا است. نسبت به پولی هم که داشتیم بزرگ است. اما این شکلی که نبود، درب و داغان. قبل از اینکه ما به اینجا بیاییم خانه آتش گرفته بوده.