گردشگری


2 دقیقه پیش

مناظر بی نظیر زمین‌های گلف در آمریکا

در زندگی چیزهای کمی بهتر از بازی گلف در میان رشته کوه های باشکوه، بیابان های بی ثمر یا اقیانوس های خروشان وجود دارد. هر ایالت آمریکایی حداقل یک زمین گلف با مناظر بی نظیر ...
2 دقیقه پیش

باشکوه‌ترین مراکز خرید در جهان

برای اغلب مردم، خرید کردن بخشی از تفریح آن‌ها و برای‌شان مهم است! برای برخی دیگر، تاریخ و فرهنگ مهمتر است اما در صورتی که دو مورد بالا را باهم ترکیب کنید می‌توانید علاوه ...

آرامگاه مختار در کوفه +عکس



مختار,آرامگاه مختار در کوفه,تصاویر آرامگاه مختار در کوفه

آرامگاه مختار در کوفه +عکس
مختار بن ابی عبیدة بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن قسی بن هنبة بن بكر بن هوازن؛(1) از قبیله ثقیف؛ كـه قبیله مشهـور و گسترده‌ای از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، می‌باشد.(2) كنیه‌اش ابواسحاق(3)؛‌ و لقـبش كـیـسـان بود كه فـرقـه كـیـسـانیه منسوب به او است. كیسان به معنای زیرك و تیزهوش است.(4)


طبق روایتی، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین می‌گوید: "لقب كیس را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد."(5)
پـدر مـخـتـار ابـوعبـیده ثـقـفـی است كه در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاكن شد.(6) وی یكی از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش ‍ كـسـری(ایـران) در زمـان عمر بود. (7) ماجرای رشـادت این دلیرمرد در واقعه یوم الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.(8)


مـادر مـخـتـار دومـه است كه از زنـان بـا شخصیت بـود و او را صـاحـب عقل و رای و بلاغت و فصاحت دانسته‌اند.(9) وی ادب و فضائل اخلاقی را از مكتب اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) آموخت،(10) و در آغاز جوانی، هـمراه با پدر و عموی خود برای شركت در جنگ با لشكر فُرس به عراق آمد و خاندان او همانند بسیاری از مسلمانان صدر اسلام، در عراق و كوفه ماندند. مختار در كنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و پـس از شهادت آن حضـرت، بـرای مدتی كوتاه به بصره آمد و در آنجـا سـاكـن شد.(11)


علامه مجلسی(ره) می‌فرماید: مـختار، فضایل اهل بیت پیامبر اكرم را بیان می‌كرد و حتی مناقب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را برای مردم منتشر می‌ساخت و معتقد بود كه خاندان پیامبر از هر كس برای امامت و حكومت پس از پیـامبـر سـزاوارتـرند و از مصـایـبی كـه بـر خـانـدان پیامبر وارد شده، ناخشنود بود.(12)
خاندان مختـار از شیعیان مخلص و علاقه‌منـدان بـه اهل بیت رسالت(علیهم السلام) بودند.

 

یاری رسانی به مسلم بن عقیل (ع)
بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـری، پـس از آن كـه مـسـلم بـن عـقیل وارد كوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد، مختار او را گرامی داشت و رسما از او اعلام حمایت و پشتیبانی كرد.(13)
مختار به ابن غرق گفت: "هرگاه شنیدی كه من قیام كرده‌ام، بـه مردم بگو: مختار به خونخواهی شهید مظلوم و مقتـول سرزمین كربلا و فرزند پیامبر خدا - حسین بن علی(علیهماالسلام) - قیام كرده است. به خدا قسم، همه قاتلان حسین را از دم شمشیر خواهم گذراند."


بلاذری می‌نویسد: خانـه مختـار محل ورود مسلم بود.(14) اما با ورود مزوّرانه و غـیـرمـنتظره ابن زیاد به كوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم صلاح دید از خانه مختار بـه خـانـه هـانـی بـن عـروه، كـه مرد مقتدر و با نفوذ شیـعـه در كوفه بـود، نقل مكان كند. مختار پس از ورود مسلم، آرام ننشست و پس از بیعت با مسلم، به منطقه خطرنیّه و اطراف كوفه برای جمع آوری افراد و گرفتن بیعت برای مسلم حركت كرد. اما با دگرگونی اوضاع كوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به كوفه بازگشت.


ابن زیـاد دسـتور داد كه دعوت كنندگان امام حسین(علیه السلام) و حامیان مختار با او بیعت كنند، وگرنه دستگیـر و اعدام می‌شوند. ابن اثیر نوشته است: هنگام دستگیری مسلم و هانی، مختار در كوفه نبود و او برای جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتی خبر ناگوار دستگیری مسلم را شـنـیـد، بـا جمعی از افراد و یارانش به كوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهای مسلح ابن زیاد بـرخـورد كـرد و در پـی یـك گـفت و گوی لفظی شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیری پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح كـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترك گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد.(15)
ابن زیاد پس از مسلط شدن بر اوضاع و شهادت مسلم و هانی، به شدت در جست و جوی مختار بـود و برای دستگیری او جایزه‌ای معیّن كرد.(16)


دستگیری مختار توسط ابن زیاد
یكی از دوستان مختار بـه نـام هانی بن جبّه، نزد عمرو بن حریث، نماینده ابن زیاد رفت و ماجرای مخفی شدن مختار را به عمرو اطلاع داد. عمرو به آن شخص گفت: به مختار بگوید مواظب خود باشد كه تحت تعقیب است و در خطر می‌باشد. مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. وقـتـی چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: "تو همانی كه به یاری پسر عقیل شتافتی؟ "مختار قسم یاد كرد كه من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم."(17)


ابن زیاد كه عصبانی بود، عصای خود را محكم به صورت مختار كوبید، به طوری كه از نـاحیه یك چشم صدمه دید. عمرو برخاست و از مختار دفاع كرد و شهادت داد كه او در ماجرا نبوده و بـه وی پناهنده شده است. ابن زیاد كمی آرام گرفت و گفت: "اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را می‌زدم." و دستور داد مختار را به زندان افكندند. همچنان در زندان بود تا امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید.(18)


آزادی مختار از زندان
مختار، زائدة بن قدامه را محرمانه نزد شوهر خواهرش، عبدالله فرزند عمر بن خطّاب، به مدینه فرستاد و به او گفت: كه ماجرا را به عبدالله بگوید و او از یزید برایش تقاضای عفو كند.
عبدالله، شوهر صفیه - خواهر مختار - بود. یزیـد و دیگر اموی‌ها برایش احترام قائل بودند. او نامه‌ای برای یزید فرستاد و برای مختار، كه دامادش بود، تقاضای بخشش كرد. یزید هم بلافاصله، نامه‌ای به ابن زیاد نوشت كه به محض رسیدن این نامه، مختار را از حبس آزاد كند.


مختار، كه در یك قدمی مرگ بود، با نامه یزید نجات یافت و ابن زیاد او را خواست و به او گـوشـزد كـرد: اگر نامه امیرالمؤمنین(یزید)!! نبود، تو را می‌كشتم. حالا برو و در كوفه نمان. مختار به ابن زیاد گفت: بسیار خوب، من برای انجام عمره به مكه می‌روم و با این بهانه به نزد ابن زبیر آمد. مختار به ناچار به حجاز رفت؛ زیرا آنجا از سلطه بنی امیه آزاد بود و به عبدالله بن زبیر، كه خود را حاكم و خلیفه می‌پنداشت، رفت.

 

مختار,آرامگاه مختار در کوفه,تصاویر آرامگاه مختار در کوفه

 
ابن غرق می‌گوید: در بین راه عراق به طرف حجاز، مختار را دیدم كه یك چشمش ناقص شده بـود. عـلت را از او پـرسـیدم. گفت: "چیزی نیست، این زنازاده (ابن زیاد) با عصایش چشم مرا مـعـیـوب نمود." و تاكید كرد(خداوند مرا بكشد، اگر او را نكشم.) مختار همچنین به ابن غرق گفت: "هرگاه شنیدی كه من قیام كرده‌ام، بـه مردم بگو: مختار به خونخواهی شهید مظلوم و مقتـول سرزمین كربلا و فرزند پیامبر خدا - حسین بن علی(علیهماالسلام) - قیام كرده است. به خدا قسم، همه قاتلان حسین را از دم شمشیر خواهم گذراند."(19)


بازگشت مختار به كوفه
همزمان با دعوت مختار و تهیه مقدمات قیام، عبدالله بن زبیر، سیاستمدار كاركشته‌ای به نام عبدالله بن مطیع، را كه سابقه دوستی با مختار داشت، به استانداری كوفه منصوب نمود. تـاریـخ ورود اسـتـانـدار جدید بـه كـوفـه، پنج شنبه بیست و پنجم رمضان سال 65 ه ‍.ق بود.


مختار پـس از بریدن از ابـن زبـیـر و تماس‌هایی كه با اهل بیت پیامبر(علیهم‌السلام) گرفت، مكه را به قصد عراق برای هدفی بزرگ ترك كرد؛ و به كوفه رفت.(20)
بلاذری نوشته است: مختار با قافله‌اش وارد كوفه شد و پیش از ورود به شهر، كنار رودخانه حیره رفت و غسل كرد، موهای خود را روغن زد و خود را معطر كرد، لباسی مناسب پوشید و عـمامه‌ای بر سر نهاد، شمشیر را حمایل كرد و سوار بر اسب وارد شهر شد. در ابتدای ورود، بـه مـسـجـد سـكـون - مـركـز تجمع مردم در محله كنده - رسید. مردم از او استقبال گرمی كردند. مختار مرتب به مردم بشارت فتح و پیروزی می‌داد.(21)


مختار با رهبران شیعیان و یاران امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) و كسانی كه در حادثه عاشورا دخالت نداشتند - كه آنان را (حسینیّون) می‌گفتند - ملاقات نمود و آنان را به بیعت و قیام دعوت كرد.(22)
مردم كوفه همگی به صورت نیمه مخفیانه با مختار بیعت كردند. اساس این بیعت و هدف از آن قیام، خونخواهی شهدای كربلا بود.(23) خبر ورود مختار به كوفه و گرایش عمومی مردم به او بـه گوش ابن مطیع رسید و قاتلان امام حسین(علیه السلام) همچون شمر بن ذی الجوشن و شبث بن ربعی و زید بن حارث، كه از معاونان استاندار ابن زبیر بودند، خطر مختار را به او گوشزد نمودند و پیشنهاد دستگیری و حتی قتل مختار را به او دادند.


سرانجام عمال ابن زبیر، مختار را دستگیر كردند و به زندان انداختند.(24) مختار بـرای دومـیـن بـار بـه زندان افتاد. گوینـد زندانی شدن مختار همزمان با قیام توّابین بود.(25)
مجددا مختار از زندان برای شوهر خواهر خود، عبدالله بن عمر نامه‌ای نوشت و همانند گذشته، از زندان آزاد شد، اما با قید ضمانت. مختار پس از چند ماه زندانی شدن توسط عمال ابن زبیر، خلاصی یافت، و با یك حركت حساب شـده مشغول برنامه‌ریزی برای قیام شد و جمعی از سران شیعه و بقایای توابین از طرف او مامور شدند تا از مردم بیعت بگیرند.


فلسفه قیام مختار
هـدف مـهـم و اصـلی مـخـتـار از قیامش غیر از خونخواهی امام حسین(علیه السلام) و شهدای كربلا و دفاع از اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) نبود. برای اثبات این مطلب و درك فلسفه قیام مختار، به طور خلاصه، ادلّه ذیل بیان می‌شود:


1- مختار در ملاقات با سران شیعه در كوفه، هدف دعوت و قیام خود را چنین بیان می‌كرد:
همانا (محمد حنفیّه) فرزند علی، وصی و جانشین پیامبر، مرا به عنوان امین و وزیر و فرمانده بـه سـوی شما فرستاده و به من دستـور داده است تا كـسـانی كه ریختـن خون حسین را حـلال دانـسـتـنـد بـه قتل برسانم و به خـونخـواهـی اهـل بیتش و دفاع از ضعفا قیام كنم. پس شما نخستین گروهی باشید كه به ندای من پاسخ مثبت می‌دهید.(26)


2- در مـوضـعـی دیـگـر چـنـیـن گـفـت: "مـن بـرای اقـامـه شـعـار اهـل بـیـت و زنـده كـردن مـرام آنـان و گـرفـتـن انـتـقـام خـون شـهـیـدان بـه سـوی شـمـا آمـده‌ام."(27)
3- هـنـگـامـی كـه در زنـدان بـود، مـی‌گـفـت: "بـه خـدا سـوگـند، هر ستمگری را خواهم كشت و دل‌های مؤمنان را شاد خواهم كرد و انتقام خون(فرزندان)پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خواهم گرفت و مرگ و زوال دنیا هم نمی‌تواند مانع من شود."(28)


4- وی نـامـه‌ای مـحـرمـانـه از زنـدان بـرای تـوّابـیـن فـرسـتـاد و ضـمـن تـجـلیـل از حـركـت انقلابی آنان، بشارت داد كه "من به زودی به اذن خدا، از زندان آزاد خواهم شد و دشمنان شما را از دم تیغ خواهم گذراند و نابودشان خواهم كرد."(29)
5- در ملاقات نمایندگان شیعیان عراق با محمد حنفیّه و امام سجاد(علیه السلام) در حجاز، آنان اظهار داشتند كه مختار ما را به خونخواهی شما دعوت كرده است. امام و محمد حنفیّه در پاسخ آنان، اظهار داشتند كه ما خواهان این كاریم و بر مردم واجب است او را یاری دهند.(30)


6- در بـازگـشت سران شیعه از مدینه به كوفه، مختار در جمع آنان اعلام داشت: "مرا در جنگ با قاتلان اهل بیت و خونخواهی حسین(علیه السلام) یاری دهید."(31)
7- مـخـتار به ابن غرق گفت: "به مردم بگو: هدف مختار و گروهی از مسلمانان، كه قیام كرده‌انـد، خـونخواهی شهید مظلوم و كشته شده كربلا، حسین سرور مسلمین و فرزند دختر پیامبر سیّد مرسلین می‌باشد.(32)


8- در دیـدار مـحـرمـانه سران شیعه با ابراهیم اشتر و دعوت از او برای یاری مختار، یزید بن انس اظهار داشت: "ما تو را به كتاب خدا و سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خونخواهی اهل بیت او و دفاع از ضعفا و مظلومان دعوت می‌كنیم."(33)
9- در نـامـه ابـن حـنـفـیـّه بـه ابراهیم اشتر آمده است: مختار، امین و وزیر و منتخب من است و به او دسـتـور داده‌ام با دشمنانم وارد نبرد شود و به خونخواهی ما برخیزد، خود و طایفه و پیروانت او را یاری كنید.(34)
10- مختار در مراسم بیعت مردم كوفه با او گفت: "بیعت می‌كنید با من بر اساس كتاب خدا و سنّت پیامبرش و خونخواهی اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله)." (35)
11- شعار قیام مختار "یا لثارات الحسین" بود.(36)

 

مختار,آرامگاه مختار در کوفه,تصاویر آرامگاه مختار در کوفه

 

تصمیم سران كوفه
عـبدالرحمن بن شریح می‌گوید: جمعی از سران شیعه در خانه سعد بن ابی سعر حنفی، كه از چهره‌های برجسته شیعه بود، جلسه‌ای تشكیل دادند.
عبدالرحمن، كه از بزرگان كوفه بود، در آن جلسه چنین گفت: "مختار می‌خواهد قیام كند. و ما را بـه همكاری و یاری خویش دعوت نموده و ما هم بیعت او را پذیرفته‌ایم، ولی نمی‌‌‌دانیم كه واقعا او از طرف ابن حنفیّه ماموریت دارد یا خودش این چنین تصمیم گرفته است." او پیشنهاد داد جـمـعـی از سـران شـیـعـه به حجاز بروند و با اهل بیت پیامبر و بازماندگان امام حسین(علیه السلام) به ویـژه مـحـمـد حـنـفـیـّه، دیـدار كـنند تا قضیّه روشن شود. آن جمع پیشنهاد را پذیرفتند و به حجاز رفتند و به ملاقات محمد حنفیّه رفتند.

 

مـحـمد عـلت آمـدن آنـان را جویا شد. عبدالرحمن گفت: مـخـتـار ثقفی به كوفه آمده و مدّعی است كه از طرف شما ماموریت دارد و ما را به كتاب خدا و سـنـّت پـیـامبر و خونخواهی اهل بیت پیامبر و دفاع از مظلومان دعوت كرده است. می‌خواستیم نظر شما را بدانیم. اگر چنین باشد، با همه وجود، از او حمایت خواهیم كرد و اگر چنین نباشد، او را ترك خواهیم نمود.


محمد، فرزند امیرالمؤمنین(علیه السلام) پس از حمد و ثنای الهی گفت: گفتید كسی شما را برای خونخواهی ما دعوت كرده است. به خدا سوگند، دوست دارم خـدا بـه وسیله هر یك از بندگان خود كه بخواهد انتقام خون ما را از دشمنانمان بگیرد. این نظر من است. (37)


عـلاّمـه مـجـلسی(ره) به نقل از فقیه بزرگوار علامه ابن نما می‌نویسد: محمد حنفیّه به سران شـیـعـه گـفـت: "درباره خونخواهی ما، برخیزید همه به نزد امام من و امام شما، علی بن الحـسـین (علیهماالسلام) برویم. آنان همراه محمد حنفیّه خدمت امام سجاد(علیه السلام) شرفیاب شدند و محمد ماجرا را بیان كرد. امام در پاسخ آنان فرمود:
عـمـوجـان، اگـر كسی به حمایت ما اهل بیت برخیزد، بر مردم واجب است او را یاری دهند. من تو را در این امر(قیام به خونخواهی) نماینده خود قرار دادم؛ هر طور كه صلاح دیدی، اقدام كن .


پـاسـخ صـریـح و قـاطـع امـام، تـكـلیـف را روشن كرد و سران شیعه شاد شدند و با خود گفتند: امام و محمد حنفیّه به ما اجازه قیام دادند.(38) آنان به كوفه بازگشتند و به مـخـتـار بـشـارت دادنـد و او را از مـاجـرا آگـاه سـاخـتـند و مختار با شادی گفت: " الله اكبر، مرا ابـواسـحـاق گـویـنـد. بـرخـیـزیـد و دسـت بـه كـار شـویـد و شـیـعـیـان را آمـاده قـیـام كنید."(39)
شـعار یاران مختار، شهر كوفه را گرفت: "یا منصورُ اَمِت؛ ای پیروز، بمیران" و با شعار "یا لثارات الحسین" چهره كوفه منقلب گردید.(40)
شعار "یا منصـور امت" شعار یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر بود.(41) و در قیام زید بن علی بن الحسین(علیهماالسلام) نیز همین شعار داده شد.(42)
شهر كوفه چهره یك شهر جنگی به خود گرفت و این بار در تب خونخواهی امام حسین(علیه السلام) می‌سوخت و فریاد "یا لثارات الحسین" در شهر جوش و خروش افكند.


بـیـشتـر سـاكـنان عراق را ایرانیان تشكیل می‌دادند و جمعیّتی عظیم بودند كه به آنان "جند الحمراء" یا "لشكر سرخ" می‌گفتند؛ زیرا نسبت به اعراب سیه چهره، گونه‌هایی سرخ و سـفـیـد داشـتـنـد و یـا لبـاس سـرخ مـی‌پـوشـیـدند. عمده لشكر مختار را نیز ایرانیان یا "جند الحـمـراء" تـشـكـیـل مـی‌دادنـد. ایـنـان بـه دلیـل عـدالت گـستری حكومت حضرت علی(علیه السلام) از طرفداران سرسخت خاندان پیامبر و فرزندان حضرت علی(علیه السلام) به شمار می‌آمدند.


نـیـروهایی كه با مختار بیعت كرده بودند، فوج فوج وارد كوفه می‌شدند: ابوعثمان شهدی، از سـران قـبـایـل اطراف كوفه، با شعار گیا لثارات الحسین" وارد شهر شد، نیروهای مثنّی بـن مـخـربه نیز پس از درگیری با نیروهای ابن زبیر در بصره و شكستن محاصره شهر، به كوفه آمدند.
بـیـشتـر سـاكـنان عراق را ایرانیان تشكیل می‌دادند و جمعیّتی عظیم بودند كه به آنان "جند الحمراء" یا "لشكر سرخ" می‌گفتند؛ زیرا نسبت به اعراب سیه چهره، گونه‌هایی سرخ و سـفـیـد داشـتـنـد و یـا لبـاس سـرخ مـی‌پـوشـیـدند. عمده لشكر مختار را نیز ایرانیان یا "جند الحـمـراء" تـشـكـیـل مـی‌دادنـد. (43) ایـنـان بـه دلیـل عـدالت گـستری حكومت حضرت علی(علیه السلام) از طرفداران سرسخت خاندان پیامبر و فرزندان حضرت علی(علیه السلام) به شمار می‌آمدند.


قصر ابن زیاد به تصرف مختار در آمد، آنها شب را آنجا ماندند و صبح روز بعد بزرگان و سران قـبایل و مردم در مسجد و مقابل قصر تجمع كردند. مختار خود را برای ادای نماز و سخنرانی در مـسجد و اعلام رسمی پیروزی انقلاب، مهیّا كرد.(44) ظاهرا آن روز، جمعه بوده است. مـخـتـار شـخـصـا نـمـاز را اقـامـه نـمـود و در یك خطبه پرمحتوا و انقلابی، اهداف اصلی قیام را تشریح كرد.

 

مختار,آرامگاه مختار در کوفه,تصاویر آرامگاه مختار در کوفه


فرازی از كلام مختار:
«ای مردم كوفه، من از جانب اهل بیت پیامبر ماموریت یافته‌ام تا به خونخواهی امام مظلوم، حـسـیـن بن علی(علیهماالسلام) و شهدای كربلا قیام كنم و انتقام آن عزیزان را بگیرم و تا آخرین نفس، با شدت هر چه بیشتر، این هدف مقدس را تعقیب خواهم كرد.»(45)
مـخـتـار سپس در خطبه دوم نماز، با تاكید و قسم یاد كردن، تصمیم خود را در ریشه‌كن نمودن عمّال ظلم و ستم و قاتلان امام حسین(علیه السلام) اعلام داشت. در نهایت مختار حكومت خود را تاسیس نمود و قاتلان شهدای كربلا را به سزای عمل خود رساند. كه در مقاله‌ای خاص به نحوه كشته شدن قاتلان امام حسین (علیه السلام) می‌پردازیم.


مزار و زیارت نامه مختار
مزار مختار در كوفه، از قدیم الایام جزو مشاهد مشرّفه محسوب می‌شود. قبر مختار در صحن مسلم بـن عـقـیـل، مـتصل به مسجد اعظم كوفه است.(46) گرچه بنای آن مندرس و قدیمی شـده، اما بـزرگـان شـیـعـه و مـردم قـدرشـنـاس از زیـارت او غافل نیستند.
علامه شیخ عبدالحسین طهرانی(ره) از شاگردان برجسته صاحب جواهر و وصی مرحوم امیركبیر، وقـتـی بـرای تـشـرف بـه عتبات عالیات وارد عراق شده بود، نسبت به تعمیر و تجدید بنای مزار شریف مختار همت گماشت .


عـلامـه امـیـنـی بـه نـقـل از كـتـاب مـزار شـهـیـد، زیـارتنـامـه‌ای جـالب بـرای مـخـتـار نـقـل مـی‌كـنـد و از ایـن زیـارتنـامـه، كـه شـهـیـد آن را نـقـل كـرده اسـت، معلوم می‌شود كه قبر مختار از دیرزمان، مورد علاقه شیعیان و آزادمردان بوده و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود به آن اشاره كرده است.(47)


سخنی در باب انتقام مختار از دشمنان
مـخـتـار تـصـمـیـم گـرفـت با تمام قوا، همه مسبّبان حادثه عاشورا را مجازات كند و آنان را به سزای اعمال ننگین خود برساند. این هدف اصلی مختار بود و در این كار، تا حدی موفق گردید. او بـه نـیـروهـایـش دسـتـور داد در هر مكان و هر زمان، عاملان حادثه كربلا را یافتند؛ به جزای اعـمـالشـان بـرسانند و به هیچ وجه، به آنان رحم نكنند. این دستور اجرا شد و جمع كثیری از عـامـلان حـادثـه كـربـلا بـه دسـت عـدالت و انـتـقـام سـپـرده شـدنـد و بـه جـزای اعمال زشت خود رسیدند.


بـر خـلاف شایعات امویان و بعضی گزافه‌گویی‌ها، در نهضت مختار، فقط قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) و عاملان حادثه كربلا كیفر دیدند و در تاریخ حتی یك مورد تعرض به زنان، كودكان و افراد بی گناه از سوی او مشاهده نشده است، بلكه آنچه از تاریخ به دست می‌آید این است كه مختار و نیروهایش اصول انسانی و ارزش‌های الهی را رعایت می‌كردند.
دیـنـوری، مـورخ مـشـهـور، نـقل می‌كند كه پس از كشته شدن ابن زیاد در جنگ خازر، همسر او به اسـارت سـپـاه مـخـتـار درآمـد. ایـن زن اسـیـر نزد ابـراهـیـم (فـرمـانده لشكر مختار) آمد و گفت: امـوال او را بـه غـارت بـرده‌انـد، ابـراهـیـم گـفـت: چـه مـقـدار از امـوال تـو غارت شده است؟ گفت: پنجاه هزار درهم. دستور داد یكصدهزار درهم به او دادند و و او را همراه صد سوار به بصره نزد پدرش رساندند. (48)


البـتـه نـمـی‌تـوان گـفت تمام آنچه مختار و نیروهایش انجام دادند دقیقاً منطبق با موازین شرع و اعـتـقادات شیعه بوده است، اما آنچه مختار نسبت به عاملان فاجعه كربلا انجام داد، واكنش قهری دسـتـگـاه آفـریـنـش بـا سـتمگران، اجابت نفرین دل‌های سوخته خاندان ستمدیده پیامبر(صلی الله علیه و آله) و جوشش طبیعی احساسات در جامعه مسلمانان بود.
توفیق اعلم، دانشمند معاصر، درباره انتقام مختار می‌گوید: تـنـهـا بـرخـورد قاطع و خونباری كه در تاریخ از ملامت مصون مانده و عذر آن پذیرفته شده همین كار عادلانه مختار است.(49)


استاد سیدجعفر شهیدی(ره) نیز در این باره می‌گوید:
«... از نو قتلگاه، بلكه قتلگاه‌های دیگری به راه افتاده، اما این بار قربانیان، آن پاكان و عـزیزان خدا نبودند، دژخیم‌هایی بودند كه دست‌هایشان تا مرفق، در خون آزادگان رنگین شده بود.
امروز وقتی ما داستان كشتار مختار، پسر ابی عبیده ثقفی را می‌خوانیم، اگر سری به كتاب‌هـای حـقـوقـی زده بـاشـیـم، مـمكن است چنان انتقامی را تا حدی خشن بدانیم و بگوییم: چرا چنان كردند؟

یكی را چون گوسفند سر بریدند و یكی را شكم پاره كردند و دیگری كه تیری به فـرزنـدی از فرزندان حسین(علیه السلام) افكنده و آن جوان كه دست را سپر ساخته و تیر، دست و پیشانی او را شكافته بود، همان كیفر دادند، دیگری را در دیگ روغن جوشان افكندند و دست و پای آن یكی را بـه زمـیـن دوخـتـنـد و اسـبـان را روی آن گـذراندند، چنانكه نوشته‌اند، تنها یكجا دویست و چـهـل و هـشـت تن را، كه در قتل حسین و یاران او شریك بودند، طعم اینگونه كیفرها چشاندند؛ ما ایـن داسـتـان‌هـا را مـی‌خـوانیم و در آن نوعی قساوت می‌بینیم، اما باید دانست كه قضاوت مردم سیزده قرن بعد درباره كردار پیشینیان درست نیست.


شمر، عبیدالله بن زیاد، عمر سعد، حفص ـ پسر او ـ خولی، سنان و دهها تن از سران لشكر كـوفـه كیفرها دیدند، اما تاریخ به همین جا بسنده نكرد و این آخرین انقلاب و آخرین انتقام نبود.»(50)
ایـن، تـازه عذاب دنیوی آن نابكاران از خدا بی خبر بود و عذاب اخروی، كه جلوه‌ای كامل از قهر الهی را به نمایش می‌گذارد، بسیار افزونتر و كوبنده‌تر از این‌ها است .
«فَسیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»(51)


و به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه السلام):
« یَومُ الْمَظْلُومِ عَلَی الظّالِم اَشَدُّ من یَوْمِ الظّالِم عَلَی الْمَظْلومِ » ؛
روز ستمدیده بر ستمكار سخت‌تر است از، روز ستمكار بر ستمدیده.(52)

 

------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1- تـاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ج 6، ص 7؛ تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یـعـقـوب، ج 2، ص 258؛ كـامـل فـی التـاریـخ، ابـن اثـیـر، ج 4، ص 163؛ بـحـار الانـوار، محمدباقر مجلسی ،ج 45، ص 350.
2- مـعجم قبائل العرب، عمر رضا كحاله، ج 1، ص 148- 149؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج 8، ص 303.
3- بحارالانوار، ج 45، ص 350؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 171.
4- بـحـارالانـوار، ج 45، ص 345؛ قاموس، محمد بن یعقوب فیروز آبادی، ج 1، ص 257؛ وفیات الاعیان، ابن خلكان، ج 4، ص 172.
5- بحارالانوار، ج 45، ص 344؛ رجال كشی، ص 127....6- مروج الذهب، ج 2، ص 315؛ انساب الاشراف، ج 6، ص 375....7- الغـارات، ابـراهـیـم بـن مـحـمـد ثـقـفـی، ج 2، ص 517؛ كامل ابن اثیر، ج 2، ص 433....8- انساب الاشراف، ج 6، ص 375؛ بحارالانوار، ج 45، ص 350....9- همان ....10- مـقـتـل الحـسـیـن، عـبـدالرزاق موسوی مقرم، ص 167؛ حیاة الامام الحسین، باقر شریف القرشی، ج 3، ص ‍ 454....11- الاعلام، خیرالدین الزركلی، ج 8، ص 70....12- بحارالانوار، ج 45، ص 352....13- الارشاد، ص 205؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 355.
14- انساب الاشراف، ج 6، ص 376....15- كامل ابن اثیر، ج 4، ص 169....16- تـاریـخ طـبـری، ج 5، ص 381؛ كـامـل ابـن اثـیـر، ج 4، ص 36....17- مقتل الحسین(ع) ، ابی مخنف، ص 268-270.....18- انـسـاب الاشـراف، ج 6، ص 376- 377؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 116؛ مقتل ابی مخنف، ص 271؛ البدایة والنهایة، ج 8، ص 249.
19- كامل ابن اثیر، ج 4، ص 169-170.....20- بحارالانوار، ج 45، ص 356.....21- انساب الاشراف، ج 6، ص 379.
22- مـروج الذهـب، ج 3، ص 74؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 172؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 579.....23- تاریخ طبری، ج 5، ص 580؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 172.....24- تـاریـخ طـبـری، ج 5، ص 581 و ج 5، ص 58؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 173.....25- كامل ابن اثیر، ج 4، ص 173.....26- تاریخ طبری، ج 5، ص 580؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 172.....27- البدایة و النهایة، ابن كثیر، ج 8، ص 270.....28- كامل ابن اثیر، ج 4، ص 173.....29- تاریخ طبری، ج 6، ص 7؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 211.....30- بحارالانوار، ج 45، ص 365.....31- تاریخ طبری، ج 6، ص 15؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 215.....32- همان، ج 4، ص 170.....33- تاریخ طبری، ج 6، ص 15؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 215.
34- انساب الاشراف، ج 6، ص 386؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 16؛ بحارالانوار، ج 45، ص 364- 365.....35- تاریخ طبری، ج 6، ص 32؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 226.....36- تاریخ طبری، ج 6، ص 20؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 218-210.....37- تاریخ طبری، ج 6، ص 13؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 214.....38- تنقیح المقال، مامقانی، ج 3، ص 206؛ بحارالانوار، ج 45، ص 365.
39- تاریخ طبری، ج 6، ص 14؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 214 .....40- تاریخ طبری، ج 6، ص 20؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 218.....41- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 265؛ فروع كافی، ج 5، ص 47.....42- مقاتل الطالبیین، ص 93.....43- الاخبار الطّوال، احمد بن داود دینوری، ص 293.....44- تاریخ طبری، ج 6، ص 32.
45- تاریخ طبری، ج 6، ص 32، مصر......46- تنزیه المختار، ص 14 ـ 13......47- رحله، ابن بطوطه، ص 232.
48- اخبار الطوال، ص 296.....49- اهل بیت، توفیق اعلم، ص 517 ......50- پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین(علیه السلام)، سید جعفر شهیدی، ص 193ـ 194.
51- شعراء، آیه 227.....52- نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص 401، قصار 241.
منبع : asriran.com


ویدیو مرتبط :
آرامگاه مختار ثقفی در کوفه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

عکس: آرامگاه عمر مختار


آرامگاه و محل اعدام شهید عمر مختار توسط ایتالیایی‌ها/ شهر سلوق- جنوب بنغازی.

پایگاه خبری انتخاب: آرامگاه و محل اعدام شهید عمر مختار توسط ایتالیایی‌ها/ شهر سلوق- جنوب بنغازی.