نمایش برچسب :

داستان ضرب المثل کوه به کوه نمیرسه

ضرب المثل کوه به کوه نمی رسد


ضرب المثل کوه به کوه نمی رسدداستان ضرب المثل کوه به کوه نمی رسد، اما آدم به آدم می رسد.   کوه به کوه نمی رسد، اما آدم به آدم می رسددر دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت؛ چشمه ای پر آب و خنک از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید. این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد. روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شو

تو اگر جای من بودی، کوه به کوه می گریختی


تو اگر جای من بودی، کوه به کوه می گریختی  ضرب المثل «تو اگر جای من بودی، کوه به کوه می گریختی» را کسانی به کار می برند که به علت انجام ندادن کاری و یا فرار از موقعیتی ناهنجار، مورد سرزنش دیگران قرار می گیرند.آن ها در توجیه عمل خود استدلال می کنند که فرد سرزنش کننده اگر در آن شرایط قرار می گرفت، شاید به مراتب شدیدتر عمل می کرد و اگر او خانه به خانه گریخته، آن فرد کوه به کوه می گریخت.اما داستان این ضرب المثل:می گویند زمانی، بازی شکاری ...

صبر کنید تا من تفی به دستم بکنم (ضرب المثل)


صبر کنید تا من تفی به دستم بکنم (ضرب المثل)  در بید هند نطنز برای کسی این مثل را می آورند که سربزنگاه کار بی موردی بکند و در موقع خطر دست به دست کند. در زمان های قدیم یک عده پنج نفری برای برداشتن لانه لاشخوری رفتند که در وسط کوه بود. نقشه شان این بود که از بالای کوه یکی آویزان شود و دومی پای اولی را بگیرد و آویزان شود و سومی پای دومی و چهارمی پای سومی و پنجمی را هم با طناب به کوه ببندند تا بتوانند لانه لاشخور را بردارند. چون به بالای کو ...

ضرب المثل شق القمر کرد


ضرب المثل شق القمر کردهر گاه از شخصی عمل خارق العاده ای و غیر قابل تصور سر بزند از آن به شق القمر تمثیل کرده می گویند : واقع شق القمر کرده است.یکی از مهمترین معجزات پیغمبر شق القمر است که روایت می کنند عده ای از مشرکان قریش مجتمعا خدمت پیغمبر رسیدند و گفتند: " ای محمد ، اگر در دعوی نبوت صادق هستی و عمل تو سحر و جادو نیست هم اکنون ماه را در وسط آسمان دو نیمه کن تا ما به رای العین شق القمر را ببینیم و با رسالت تو ایمان ...

وزیرخارجه آلمان : ما امروز در تهران کنار هم هستیم؛ به قول یک ضرب المثل ایرانی کوه به کوه نمی رسد ولی آدم‌ها به هم می‌رسند


وزیرخارجه  آلمان : ما امروز در تهران کنار هم هستیم؛ به قول یک ضرب المثل ایرانی کوه به کوه نمی رسد ولی آدم‌ها به هم می‌رسندمن به عنوان وزیر امور خارجه آلمان به ایران آمده‌ام و خیلی خوشحال هستم در این سفر تعدادی از نمایندگان پارلمان در کنار من هستند و همچنین نمایندگانی از سطوح بالای علمی و فرهنگی مرا همراهی می‌کنند. وزیر امور خارجه آلمان گفت: روابط علمی و دانشگاهی در کنار اشتیاق دانشجویان ایرانی برای تحصیل در آلمان باعث شد که تا زمانی که روابط سیاسی دو کشور رو به سردی می‌رفت ارتباط تهران و برلین قطع نشود و ...

ضرب المثل گربه دستش نمیرسه میگه مال صغیره


ضرب المثل گربه دستش نمیرسه میگه مال صغیرهاگر كسی آرزوی رسیدن به هدفی داشته باشد اما شرایط رسیدن به آن هدف را نداشته باشد هدف را كوچك می‌كند و مثلاً می‌گوید: اینكه اهمیتی ندارد، این چیزها برای من خیلی كوچك و بی‌ارزش است ولی آنان كه حرف او را می‌شنوند او را مسخره می‌كنند و این مثل را می‌گویند. روزی گربه‌ای به سر وقت شیر داغی رفت، چون لب به شیر زد زبانش سوخت و نتوانست آن را بخورد در همین هنگام صاحبخانه سر رسید و دید كه گربه در كنار ...

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!


چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!  چون مطلبی آنقدر واضح و روشن باشد که احتیاج به تعبیر و تفسیر نداشته باشد، به مصراع بالا استناد جسته ارسال مثل می‌کنند. این مصراع از شعر زیر است که ناظم آن را نگارنده نشناخت: پرسی که تمنای تو از لعل لبم چیست        آنجا که عیانست چه حاجت به بیانست   طبسی حائری در کشکولش آن را به این صورت هم نقل کرده است: خواهم که بنالم ز غم هجر تو گویم   &nbs

ریش و قیچی به دست كسی سپردن(ضرب المثل)


ریش و قیچی به دست كسی سپردن(ضرب المثل)  این عبارت را موقعی بكار می برند كه طرف مقابل از هر جهت مورد اعتماد و اطمینان كامل باشد .آورده اند كه ...در قرون و اعصار گذشته مخصوصاً بعد از اسلام و با توجه به دستور فرمان پیامبر اكرم ( ص ) كه فرموده اند ( ریش ها را بلند و سبیل ها را به اندازهٔ كافی كوتاه كنید ) ، برای صاحبان ریش هیچ بلا و مصیبتی بالاتر از این نبود كه كسی از باب دشمنی ، ریشش را به زور بتراشند و او را كه از افراد مومن و م

گاه بلا به سعادت می انجامد (ضرب المثل)


گاه بلا به سعادت می انجامد (ضرب المثل)حدود دو قرن پیش از میلاد پیرمردی در ناحیه شمال چین زندگی می کرد.یک روز اسب این پیرمرد گم شد.همسایگان از شنیدن خبر گم شده اسب او تاسف خوردند و برای ابراز همدردی به منزل وی رفتند،ولی پیرمرد بی آنکه کمترین اثر اندوه و غمی در چهره اش نمایان باشد گفت:مهم نیست که اسب من گم شده است.شاید این خود حکمتی داشته باشد.همسایه ها از سخنان پیرمرد سخت تعجب بکردند و بازگشتند. پس از گذشت چند ماه اسب گم شده به همراه ...

تو به این خریت فهمیدی و ما نفهمیدیم !(ضرب المثل)


تو به این خریت فهمیدی و ما نفهمیدیم !(ضرب المثل)  این مثل را موقعی ایراد می كنند كه كسی بخواهد با زبان چرب و نرم كسی را فریب دهد و چیزی را به زرنگی از چنگ او بر باید .آورده اند كه ...گویند شخصی در یكی از خیابانهای اصفهان به طفل خردسالی برخورد كرد .دید دودانه اشرفی در دست دارد و آنها را بالا و پایین می اندازد و با آنها بازی می كند .آن شخص یا دیگ طمعش به جوش آمد یا برای امتحان میزان هوش و فراست طفل ، با لهجه ای و آهنگی كه در موقع خطاب به

آب گرما به پارگین شاید!


آب گرما به پارگین شاید!  این مثل را هنگامی می آورند كه بخواهند بگویند:شخصی چیز بسیار پر ارزشی با بهایی ناچیز و اندك معاوضه كرده است.آورده اند كه ....مؤذّن مسجدی در نیشابور سحرگاه بر مناره قرآن می خواند.در آن همسایگی شخصی بیمار بود.آن شخص از آواز موذن در دل شب،خوشحال شده و بسیار گریست تا روز شد،كسی فرستاد و موذن را بخواند و گفت:در سحرگاه بر مناره تو قرآن میخواندی؟گفت:آری .گفت:پس یكباره دیگر بخوان. موذن پنج آیه ...

گرنگهدار من آنست که من می دانم...


گرنگهدار من آنست که من می دانم...  ایمان به خدا و توکل به عنایت پروردگاری از نعمتهای موهوبی است که چون نصیب آدمی شود به جرات می توان گفت به همه چیز دست یافته و هیچ عاملی نخواهد توانست که او ر در مسیر زندگی شیرین رویاانگیزش منحرف سازد . افراد معتقد و مومن سعادتمندترین مردان روزگار هستند زیرا چون نقطه اتکای خویش را قوی و زورمندی ببینند و به طور کلی به اصل و اساس لایزالی پای بند هستند لذا هرگونه محرومیت و ناکامی را از روزنه ...

کفگیر به ته دیگ خورده !


کفگیر به ته دیگ خورده !  کفگیر به ته دیگ خورده ! همیشه برای پختن پلو به مقدار زیاد از قابلمه های بزرگی به نام دیگ و از قاشق های بزرگی هم به نام کفگیر استفاده می شود . در زمان های قدیم وقتی کسی نذری می پخت ، بقیه ی مردم برای گرفتن غذاهای نذری صف می کشیدند . وقتی که کفگیر به ته دیگ می خورد صدا می داد چون جنس آن ها فلزی بود . هنگامی که غذا در حال تمام شدن بود و پلو هم به انتها می رسید این کفگیر بر اثر برخورد به دی

گربه دستش به گوشت نمی رسید می گفت بو می ده !


گربه دستش به گوشت نمی رسید می گفت بو می ده !  یک روز قصابی گوشت تازه ای را توی مغازه آویزان کرده بود و به سمت دیگر مغازه رفته بود ، گربه ی محل هم که از دور تماشا می کرد و دهانش آب افتاده بود ، آرام آرام خود را به مغازه رساند ولی دستش به قلابی که گوشت از آن آویزان بود نمی رسید . تخته ای را که قصاب روی آن گوشت را ساطوری می کرد زیر پایش گذاشت ولی تخته چرب بود و گربه به زمین افتاد . چند بار که این کار را امتحان کرد موفق نشد . و بالاخره

مرا به خیر تو امید نیست ، اما شر مرسان


مرا به خیر تو امید نیست ، اما شر مرسان  اگر نفعی نمی رسانی لااقل ضرر هم نزن ، اگر كمكی نمی كنی لااقل مزاحمت و دردسر هم ایجاد نكن .آورده اند كه ...یكی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و او را ثنا گفت ، امیر دزدان فرمود تا جامه از وی بركشیدند و از ده بیرون كردند . مسكین برهنه در سرما همی رفت ، سگان در قفای او افتادند ، خواست تا سنگی بردارد . زمین یخ بسته بود گفت : این حرامزاده مردمان هستند كه سنگ را بسته و سگ را گشوده اند !امیر دزدان

از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه می برد


از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه می برد  آدمی گهگاه به چنان سختی و دشواری گرفتار می شود كه رنج و مصیبت سهل و ساده تر از مصیبت اولی را ،فوزی عظیم میداند.آورده اند كه ....مراد از مار غاشیه،همان مار قیامت و رستاخیز است،یعنی ماری است كه در جهنم به سر می برد،تا به فرمان خدای تعالی،گناهكاران را عذاب دهدآری در جهنم یا دوزخ،مراتب و درجاتی به تناسب شدت و ضعف جرم گناهكاران در نظر گرفته شده است كه آنرا هفت طبقه و بیشتر می داند از قبیل ...

نازم این سر را كه تا به حال نشكسته(ضرب المثل)


نازم این سر را كه تا به حال نشكسته(ضرب المثل)  نازم این سر را كه تا به حال نشكسته(ضرب المثل) وقتی می خواهند از خوش اخلاقی و بخشندگی و شكیبایی كسی تعریف كنند، این مثل را می آورند. و قصه ای دارد كه از این قرار است:در سالهای خیلی پیش چند نفر دور هم جمع شده بودند و از هر دری صحبت می كردند. بین آنها آدم خوب و خوش اخلاقی بود كه هیچ وقت با كسی مرافعه نداشت. یكی از آنها اشاره به سر همان آدم خوش اخلاق می كند و به رفیقش می گوید: « بنازم این س

تیری به تاریكی رها كردن


تیری به تاریكی رها كردن  عبارت مثلی بالا ، در ارتباط با این زمره از مردم دیر آمده و شتاب زده به كار می رود كه از بابت تعرض و كنایه می گویند :تیری به تاریكی رها كرد ، یعنی كوركورانه عمل كرد . از نظر مالی زیان و خسران دید .آورده اند كه ...عبارت تیری به تاریك رها كرد ، اختصاص به اعراب مصر جاهلیت دارد كه البته تا دوران صدر اسلام و بعد از آن هم ادامه پیدا كرده است .توضیح آنكه كمانداران عرب ، همه ساله مسابقاتی ترتیب م

ضرب المثل گدا به گدا رحمت به خدا


ضرب المثل گدا به گدا رحمت به خدا  ضرب المثل گدا به گدا رحمت به خدا می گویند شخصی از راهی می گذشت دید دو نفر گدا بر سر یک کوچه جلو دروازه خانه ای با یکدیگر گفتگو دارندو نزدیک است بینشان دعوا شود . آن شخص نزدیک شد و از یکی از آنها سئوال کرد : (( چرا با یکدیگر مشاجره و بگو و مگومی کنید ؟ )) یکی از گداها جواب داد : (( چون من اول می خواستم بروم در این خانه گدایی کنم ، این گدا جلو مرا گرفته و می گوید من اول باید بروم . بگو م

هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی


هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی  هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی می‌گویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه می‌رفت و می‌خواند: "هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی" اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه می‌گوید وقتی شعرش را شنید گفت: "من پدر این درویش را در می‌آورم". زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه‌اش و

نان گدایی را گاو خورد دیگر به كار نرفت


نان گدایی را گاو خورد دیگر به كار نرفت  نان گدایی را گاو خورد دیگر به كار نرفت شیاركاری با یك بند گاو در صحرا مشغول شخم زدن و کشت گندم بود گدایی آمد و با چاخان و زبان ‌بازی، سیفال تو پالان ( چالوسی) شیار كار كرد و شروع كرد به دعا و ثنایی كه مرسوم گداها است كه: "خدا بركت بده، چشمه خواجه خضره، بركت به گوشه كرت باشه، یه مش گندم به من بده پیش خدا گم نمیشه". شیار كار گفت: "بابا این گندما به این زحمت میباس برن تو دل زمین و هفت هشت

سنگی که به هوا می رود تا بر گردد هزار چرخ می خورد


سنگی که به هوا می رود تا بر گردد هزار چرخ می خورد  سنگی که به هوا می رود تا بر گردد هزار چرخ می خورد در عبارت بالا گاهی جای سنگ عبارت سیب را هم به کار می برند ولی صحیح آن از نظر ریشه تاریخی همان کلمه سنگ است که گمان می رود سیب به علت مدور بودن بعدها جای سنگ را گرفته باشد. مورد استفاده و اصطلاح ضرب المثل بالا هنگامی است که کسی در جریان زندگی دچار مشکلی شده باشد و هیچ گونه راه چاره و علاجی برای رفع مشکل و مانع موجوده منصور نگردد . در چنی

عجب سر گذشتی داشتی كل علی؟


عجب سر گذشتی داشتی كل علی؟  چون یك نفر به دقت تمام برای دیگری حرف بزند اما آخر كار ببیند كه حرفش در او اثر نكرده، این مثل را به زبان می‌آورد. یك بابایی مستطیع شده بود و به مكه رفته بود و برگشته بود و شده بود حاجی و همه به او می‌گفتند: حاجلی (حاج علی) اما یك دوست قدیمی داشت كه مثل قدیم باز به او می‌گفت: كللی (كل علی ـ كربلایی علی). مثل اینكه اصلاً قبول نداشت كه این بابا حاجی شده! این بابا هم از آن آدم‌هایی بود كه

دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را نمی توان بست


دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را نمی توان بست  دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را نمی توان بست هر گاه کسی از عیب جویی و خرده گیری دیگران در مورد اعمال و رفتار خود احساس تألم و ناراحتی کند عبارت بالا از باب دلجویی و نصیحت گفته می شود تا رضای وجدان و خشنودی خالق را وجهۀ نظر و همت قرار دهد و به گفتار و انتقادات نابجای عیب جویان و خرده گیران واقعی ننهد و در کار خویش دلسرد و مأیوس نگردد. اکنون ببینیم این عبارت مثلی از کیست و چه واقع ...

ضرب المثل هایی که فقط ایرانی ها در زبان انگلیسی به کار می برن


ضرب المثل هایی که فقط ایرانی ها در زبان انگلیسی به کار می برن  اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی برخورد کردید، بدونید طرف مقابل ایرونیه He looks at me Left Left!چپ چپ نگاه میکنه!I die for your height and top!قربونه قد وبالات! Ate my head!سرمو خورد! He has grown a tail!دم در آورده! On my eyes!به روی چشمم! Light up my homework!تکلیف منو روشن کن! Don;t hit yourself into left Ali Street!خودت رو به کوچه علی چپ نزن! To my death?!مرگ من؟!

ضرب المثل این منم نه این منم


ضرب المثل این منم نه این منم  ضرب المثل این منم نه این منم آدم‌های بی سر و پای كم ظرف چون به جایی برسند خیلی زود خودشان را گم می‌كنند و بی‌حساب فیس و افاده می‌كنند و تكبر می‌فروشند. این مثل نیشدار و كنایه‌آمیز را مردم برای همین نودولتان تازه به دوران رسیده می‌زنند كه جنبه تحقیر و استهزاء نیز دارد. دختر فقیری بود كه تازه شوهر كرده بود و به یك خانه و زندگی و مال و دولتی رسیده بود و از خوشحالی ذوق آمده بود تو گلوش. ...

شال و کلاه کردن (ضرب المثل)


شال و کلاه کردن (ضرب المثل)  شال و کلاه کردن (ضرب المثل) هر گاه کسی مهیای رفتن باشد و یا بخواهد لباس رسمی به تن کند تا در یکی از مجالس یا تشریفات رسمی شرکت نماید یا به عبارت بالا ارسال مثل کنند.به علاوه از باب شوخی و مزاح هم در موارد افرادی که قصد عزیمت به کار یا جایی دارند اصطلاحا گفته می شود: فلانی شال و کلاه کرده یعنی مهیای رفتن و آماده عزیمت است.   در عبارت بالا غرض از شال پارچه ای از پشم یا پنبه یا ابری

از ریش به سبیل پیوند می کند(ضرب المثل)


از ریش به سبیل پیوند می کند(ضرب المثل)  از ریش به سبیل پیوند می کند(ضرب المثل) عبارت بالا ناظر بر اعمال عبث و بیهوده ایست که نفعی بر آن مرتبط نباشد. فی المثل کسی از دامن لباسش ببرد و بر دوش وصله کند. این گونه اعمال و اقدامات بی فایده به مثابه آن است که کوتاهی سبیل را با درازی ریش جبران نمایند، یعنی از ریش قیچی کنند و به سبیل پیوند دهند.   اکنون ببینیم ریشه این ضرب المثل بسیار معقول و متداول از کجا آب می خورد.کامران می

آنکه شتر را به پشت بام برد خودش باید پایین بیاورد


آنکه شتر را به پشت بام برد خودش باید پایین بیاورد  اگر چه عبارت مثلی بالا به همین صورت بر سر زبانهاست ولی با توجه به جریانی که روی داده فکر می کنم به این صورت باید تغییر داده شود آنکه الاغ را به پشت بام برد خودش باید پایین بیاورد و شاید همین واقعه موجب شده باشد که عبارت بالا جزء امثله سائره در آید.   در اوایل سلسله قاجاریه یک نفر پهلوان کشتی از شهر اسلامبول به ایران آمد و در منطقه آذربایجان با هر پهلوان ایرانی که کشتی گرفت همه را

ریگ به کفش داشتن


ریگ به کفش داشتن  این ضرب المثل یعنی فرد غیرقابل اطمینان است و مکر و حیله ای در سر دارد. ریشه آن برمی گردد به اینکه در قدیم یکی از جاها برای پنهان کردن سلاح برای مواقع دفاع از خود و حمله به دشمن ساقه کفش بود. در ساقه پوتین یا چکمه شمشیر و خنجر و سنگ و ریگ می توان پنهان کرد که دیده نشود و موجب بدگمانی نشود ولی در موقع مقتضی از آن استفاده کرد. وقتی می گویند فلانی ریگی به کفش دارد یعنی ظاهرا شخص سالم و بی

هیزم تر به کسی فروختن


هیزم تر به کسی فروختنهیزم تر به کسی فروختن هیزم تر به کسی فروختن، کنایه از فریب دادن از قبیل: وفا نکردن به عهد، با حیله از قول و قرار شانه خالی کردن، گندم نمایی و جو فروشی، دو رویی کردن و همین که خر از پل گذشت بد لعابی کردن است. به عبارت دیگر این ضرب المثل در مورد کسی به کار می رود که بدون هیچ دلیلی در مقام دشمنی و ناجوانمردی برآید و کسی را که با او هیچ اصطکاک منافعی ندارد بکوبد و زیان و ضرر برساند. در چنین مورد گفته ...

حکایت ما هم شده ، حکایت روباه و مرغ های قاضی


حکایت ما هم شده ، حکایت روباه و مرغ های قاضیگرگی و روباهی با همدیگر دوست بودند . روباه از هوش و زیرکی اش و گرگ از زور بسیار و چنگال تیزش بهره می برد. روباه شکار را پیدا و گرگ آن را شکار می کرد . سپس می نشستند و شکاری را که به چنگ آورده بودند ، می خوردند .   از بخت بد چند روز شکاری نیافتند .با خودشان گفتند هر یک به راهی برویم شاید چیزی بیابیم و دیگری را آگاه کنیم. گرگ لانه مرغی پیدا کرد و با شتاب خودش را به روباه رساند و گفت که شکار ی

به خاک سیاه نشاندن


به خاک سیاه نشاندنعبارت مثلی بالا کنایه از بدبختی و بیچارگی است که در وضعی غیر متقربه دامنگیر شود و آدمی را از اوج عزت و شرافت به حضیض مذلت و افلاس و مسکنت سرنگون کند و مال و منال و دار و ندار را یکسره به زوال و نیستی کشاند. در چنین موردی تنها عبارتی که می تواند وافی به مقصود و مبین حال آن فلک زده واقع شود این است که اصطلاحا گفته شود:« فلانی به خاک سیاه نشسته» و یا به عبارت دیگر:« فلانی را به خاک سیاه نشانده اند.» ...

باج به شغال نمی دهیم


باج به شغال نمی دهیمباج به شغال نمی دهیم گاهی دور زمان و مقتضیات محیط ایجاب می کند که آدمی به حکم ضرورت و احتیاج از فرد مادون و کم مایه ای تبعیت و پیروی کند و دستور و فرمانش را بر خلاف میل و رغبت اطاعت و اجرا نماید. ولی هستند افرادی که در عین نیاز و احتیاج زیر بار افراد کم ظرفیت نمی روند و عزت نفس و مناعت طبع خویش را برتر و بالاتر از آن می دانند که با وجود پاکدلان وارسته به دنبال روباه صفتان فرومایه بروند. تمام مال ...

بعد از سی سال نوروز به شنبه افتاد


بعد از سی سال نوروز به شنبه افتادمورد استفاده و اصطلاح عبارت مثلی بالا هنگامی است که از کسی پس از مدتها کاری بخواهند و یا تقاضایی کنند ولی آن شخص با وجود قدرت و توانایی که در انجام مقصود دارد از قبول تقاضا سرباز زند و اجابت مسئول را با اکراه و بی میلی تلقی نماید. در چنین موارد عبارت بالا از باب طنز و کنایه گفته می شود.   اکنون به ریشه تاریخی آن می پردازیم:نیاکان ما روحی آزاده و سرشار از غرور ملی و نشاط کار و میل به فعالیت ...

میخشو بكوب سر زبون من


میخشو بكوب سر زبون منیه روزی یكی پیاده از شهر به ده می رفتظهر شد و گرسنه شد و زیر درختی نشست و لقمه ای رو كه زنش برای تو راهی براش گزاشته بود رو بیرون اورد تا بخورههنوز لقمه اولو دهنش نگذاشته بود كه سواری از دور پیدا شدمرد طبق عادت همه مردم بفرمایی زد و از قضا سوار ایستاد و گفت:رد احسان گناهه از اسب پیاده شد و به این طرف و اون طرف نگاه كرد و چون جایی رو برای بستن اسبش پیدا نكرد پرسیدافسار اسبم رو كجا بكوبمطرفم كه ...

کفگیر به ته دیگ خورده


کفگیر به ته دیگ خوردههنگامی كه فردی دیر برسد و دیگر نتوان مثل قبل با توانائی و ثروت قبلی به وی كمك كرد از این ضرب المثل استفاده می کنند.   در گذشته هنگام پخش غذای نذری، مردم برای گرفتن غذای نذری صف می كشیدند .هنگامی كه غذا در حال تمام شدن بود و پلو به انتها میرسید كفگیر فلزی در اثر برخورد به دیك صدا می داد و آشپزها وقتی كه غذا تمام میشد كفگیر را ته دیگ می چرخاندند و با اینكار به بقیه كسانی كه در صف بودند خبر می ...

قدر عافیت کسی داند ، که به مصیبتی گرفتار آید


قدر عافیت کسی داند ، که به مصیبتی گرفتار آیدآورده اند که: در روزگاران قدیم ، تاجری بود که که تصمیم گرفته بود کالاهای بسیاری را به آن سوی آبها ببرد تا با فروش آنها سودی به دست آورد. تاجر بارهایش را تا بندری در کنار دریا برد و کالاهایش را بر کشتی سوار کرد . یکی از شاگردها که تاجر به او بسیار اطمینان داشت ، همیشه در کنار او بود و به کارها رسیدگی می کرد . بعد از اینکه جنس های تاجر را در انبار کشتی جا دادند ، او و شاگردش نیز خوشحال و خندان وارد ...

داستان ضرب المثل بلبل به شاخ گل نشست


داستان ضرب المثل بلبل به شاخ گل نشستوقتی که یک نفر حرف زشت و نابجایی بزند می‌ گویند حکایت این بابا هم همان حکایت بلبل است که به شاخ گل نشسته !  در روزگار قدیم یکی از خان‌‌ ها تمام دوستان خود را که همه خان بودند به منزل خود دعوت کرد . روز میهمانی تمام خان ‌‌ها سوار بر اسب بندی همراه نوکر مخصوص خود به خانه خان آمدند چون هر کدام از یک محل بودند همراه هم نیامدند بلکه جدا جدا آمدند ، وقتی جلو منزل رسیدند از اسب پیاده شدند و نوکر ...

ضرب المثل كار به گره گوزی افتاده


ضرب المثل كار به گره گوزی افتادهپیشرفت كار به مانع و مشكل برخورد كردن. گور بر وزن موز و معرب آن جوز و به معنی گردو است،  و گره گوزی یا گره جوزی نوعی گره است كه در قدیم بین روستاییان و عشایر زیاد معمول بود،  این گره با پیچیدن نخ به طریق ویژه خود گلوله‌ای مانند گردو ساخته می‌شد كه برای استفاده دكمه لباس‌های پشمی‌ كه عشایر و صحرانشینان با پشم می‌ساختند نصب می‌كردند،  گاهی با پوست گردو آن را به رنگ گردو در می‌آوردند ...