متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

کنار آمدن با تفاوت های مذهبی در ازدواج



 

 

چگونه با تفاوت های مذهبی در ازدواج كنار بیائید.

 

 

خیلی از زوج ها بعد از ازدواج متوجه می شوند که برای حفظ هماهنگی و خوشبختی زندگی زناشوییشان باید با هم مصالحه کنند. اما برای خیلی از زوج ها بعضی از موضوعات دشوارتر از این است که بخواهند سر آن به تفاهم برسند.

 

یکی از مسائلی که ممکن است بعد از ازدواج زوج ها سر آن به مشکل بخورند، تفاوت های مذهبی است. ازدواج هایی که در آن دو نفر با پیش زمینه های مذهبی متفاوت با هم ازدواج می کنند، این روزها خیلی متداول شده است.

 

 

بااینکه اعتقادات مذهبی مسئله ای است که دو نفر قبل از ازدواج درمورد آن با هم بحث می کنند، اما دو طرف تصور می کنند هیچ چیز نمی تواند بر عشق آنها به هم غلبه کند. اما وقتی زندگی واقعی خود را به آنها نشان می دهد و خانواده ها باید تصمیم بگیرند فرزندانشان را با چه دین و مذهبی بزرگ کنند یا کدام مراسم مذهبی را جشن بگیرند و کدام را نگیرند، تفاوت های مذهبی به مشکلی بزرگ تبدیل می شود.

 

اگر شما هم با همسرتان تفاوت مذهبی دارید، نکاتی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم می تواند کمکتان کند با تفاوت های مذهبی در ازدواجتان کنار بیایید:

 

 

* به عقاید یکدیگر احترام بگذارید

 

احترام گذاشتن به اعتقادات مذهبی همدیگر در ازدواج امری ضروری است. یادتان باشد که مذهب همسر شما بخش بسیار مهمی از زندگی اوست. با هم عهد ببندید که هیچوقت به اعتقادات و باورهای مذهبی هم بی احترامی نکنید و به عهدتان وفادار بمانید.

 


* وجه اشتراک پیدا کنید


با پیدا کردن وجه اشتراک بین باورهای مذهبی خودتان و همسرتان، می توانید با تفاوت های دینی هم کنار بیایید. مثلاً اگر در دین هر دو شما عید نوروز جشن گرفته می شود، پس تمرکز خودتان را روی این عید قرار دهید. به باورهایی که هر دو شما در مورد خدا دارید توجه کنید.

 

 

* سعی کنید خودتان را آموزش دهید


حتی اگر مذهب شما با همسرتان فرق کند، باز هم باید سعی کنید اعتقادات او را بفهمید. با اینکار نه تنها می توانید در موقعیت های مختلف او را درک کرده و حمایتش کنید، بلکه آشنا شدن با باورهای همسرتان بینشی عمیق تر نسبت به همسرتان در شما ایجاد می کند و او را بهتر می فهمید. درمورد مذهبش از همسرتان سوال کنید و به هیچ وجه بحث و جنجال سر باورهای همدیگر راه نیندازید.

 


* تصمیم بگیرید که درمورد مذهب فرزندتان چه بکنید


زوج ها با تفاوت مذهبی باید قبل از بچه دار شدن تصمیم بگیرند که بچه هایشان را با چه دینی می خواهند بزرگ کنند. در این نقطه است که باید بیشتر با هم مصالحه کنید. از خودتان بپرسید که دوست دارید فرزندتان تا چه میزان مذهبی باشد. مطمئناً هر زوجی نظر متفاوتی خواهد داشت. بعضی ها دوست دارند فرزندشان را فقط با خدا آشنا کنند، بعضی دیگر دوست دارند او را با مباحث مذهبی دیگر هم آشنا کنند و خیلی ها هم به کل مسئله مذهب را برای فرزندشان نادیده می گیرند تا خود او بعدها تصمیم بگیرد که چه مذهبی برای خود اتخاذ کند.

 


* به مسائل غیرمذهبی توجه کنید


اگر فکر می کنید در مورد مسائل مذهبی هیچوقت با همسرتان به تفاهم نخواهید رسید، سعی کنید روی مسائل غیرمذهبی که هر دو شما از آن لذت می برید تمرکز کنید مثل سرگرمی های مختلف، ورزش یا فیلم. انجام دادن کارهایی که هر دو شما را خوشحال می کند کمکتان می کند حس اتحاد در ازدواجتان را بالاتر ببرید و دیگر وقتتان را صرف دعوا کردن سر مسائل مذهبی تلف نکنید.

 

تفاوت های مذهبی در ازدواج می تواند مشکل ساز باشد، حتی در بادوام ترین و با عشق ترین ازدواج ها. اما با درک متفابل و مصالحه می توانید از بروز مشکل جلوگیری کنید.


منبع:mardoman.net

 


ویدیو مرتبط :
زهره واثقی(تفاوت سنی در ازدواج و ازدواج با خانم بزرگتر از خود)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تفاوت عشق و ازدواج!؟



 

تفاوت عشق و ازدواج

 

یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود، و با ارزش، وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده.

 

من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت، همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش، به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم.

 

در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت. فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب و روزنامه می‌مونه، یک اطمینان برات درست می‌کنه که این زن یا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر میکنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه می‌تونم شام دعوتش کنم اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی اینکارو می‌کنم حتی اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی، اما وقتی که این باور در تونیست که این آدم مال منه، و هر لحظه فکرمیکنی که خوب اینکه تعهدی نداره میتونه به راحتی دل بکنه و بره مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری می‌کنی و همیشه ولع داری که تا جاییکه ممکنه ازش لذت ببری شاید فردا دیگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه! این تفاوت عشق و ازدواجه!