متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

چرا برای اهل بیت عزاداری می کنیم ؟!



 

چرا برای اهل بیت عزاداری می کنیم ؟!

 

عزاداری امام حسین (علیه السلام) مقوله ای الهی - انسانی است و سرشتی دوگانه دارد كه آمیخته از سنت الهی و سنت بشری است. كه در این مقال بدان دست می یازیم.


1. عزاداری از نگاه عقل

هر مقوله ای و پدیده ای در كهكشان دانش بشری، برای ماندگاری، به سنجش در ترازوی عقل، تحكیم مبانی عقلانی و به دیگر سخن، توسعه و تقویت ظرفیت برهان پذیری آن نیاز دارد. حال آیا عزاداری امام حسین(علیه السلام) و ائمه اطهار (علیهم السلام) این استحكام عقلانی را دارد یا نه؟ آیا می توان با برهان های عقلی، به تبیین آن پرداخت یا آن كه تنها با مقولاتی فراعقلانی چون عشق، قابل شرح است؟ از نگاه ما، اساس عزاداری حسینی و هسته مركزی آن، كاملا قابلیت برهان پذیری و تبیین عقلانی را دارد.

 

از بدیهیات عقلی آن است كه انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه می نشیند و در فراق آنان، گریان و نالان می شود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انسانی، هنگام از دست دادن یار، عزیز و بزرگی چنین است. درست به همان شكل كه آدم بر هابیل، یعقوب بر یوسف، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر حمزه و... گریستند .

 

حال هر چه مقام و عظمت شخصیت از دست رفته والاتر باشد، شیوه های بیان این سوگ مندی بیشتر و پررنگ تر می شود و صورتی عقلانی پیدا می كند.

 

ممكن است این پرسش پیش آید كه در سوگ بزرگان و نزدیكان تازه از دست رفته نیكوست، ولی آیا این كه پس از هزار و چهارصد سال، هنوز بر كسی چون حسین به علی(علیه السلام) بگرییم نیز زیبنده و رواست؟

 

پاسخ این پرسش آن است كه تشیع ، مكتب امامت است و امامت، بر پایه ارتباط قلبی و عاطفی امت و امام استوار شده است. حال اگر این ارتباط قلبی و عاطفی، آن گونه عمیق است كه پس از هزار و چهارصد سال نیز با ذكر و یادآوری مظلومیت امامی چون حسین بن علی(علیهما السلام)، اشك در چشمان شیعه پیرو او حلقه می زند، می توان آن را غیر عقلانی خواند و به ملامتش پرداخت؟

 

عزاداری به عنوان وجوب شكر :


این استدلال، استدلالی است كه عزاداری را به دلیل سپاسگذاری از حسین بن علی (علیهما السلام)، لازم می داند. از منظر عقلی، قدردانی و سپاسگذاری از خدمات دیگران و كارهای نیك آنها نیكو و لازم است و چنان چه این خدمت فداكارانه و ایثارگرانه هم باشد، شكر و سپاس، لزوم بیشتری پیدا مییابد. از این رو، امام حسین(علیه السلام) كه در راه عظمت اسلام، زنده نگه داشتن قرآن و حمایت از مسلمانان به قیام پرداخته و همه چیز را در این راه تقدیم كرده، شایسته سپاس است. بنابراین، گرامی داشت یاد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، كم ترین و كوچك ترین كاری است كه میتوان انجام داد.


درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : كسى كه قطره اشكى درباره ما بریزد، بخاطر خونى كه از ما ریخته شده و یا حقى كه از ما غصب شده است و یا آبرویى كه از ما هتك شده است و... خداوند در قبال این اشك سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد

 

2. عزاداری از دیدگاه قرآن و سنت

با نظری به آیات و روایات روشن می‌شود كه عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری با مبانی دینی ما ندارد، بلكه از مصادیق شعایر الهی، مودّت و محبّت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مبارزه با ظلم و ستم می‌باشد كه در قرآن به آنها سفارش شده است.

 

نمونه عینی عزا و گریه در قرآن كریم ، سوگواری و گریه حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ در فراق یوسف است، كه بنا بر نقل زمخشری هفتاد سال گریه كرد و پاداش آن گریه‌ها برابر با پاداش هفتاد شهید می‌باشد. بنابراین عزاداری و گریه در مصائب برگزیدگان الهی و اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مورد تأیید روایات بوده و ممدوح قرآن كریم و در قرآن و روایات هیچگونه نهی و مذمتی از آن نشده است.

 

اما در سنت، مجموعه روایات، رفتارها و تقریرهای پیامبر(ص) و امامان (ع) بسیار دیده می شود .

 

نسایی از جابربن عبدالله انصاری نقل می كند كه هنگام شهادت پدرم در جنگ احد ، من بر پدرم می گریستم و مردم مرا از گریستن نهی می كردند ، ولی از پیامبر(ص) نهی ای ندیدم.1

 

سنن نسائی نیز روایتی را آورده كه در آن، بر منع نكردن پیامبراكرم(ص) از صیحه و گریه زنان ، تصریح شده است.2

 

 

3. عزاداری امام حسین (ع) در روایات شیعی

در روایات شیعی و از زنان اهل بیت(ع) ، سخنان فراوانی نقل شده كه بر توصیه ایشان بر گریستن و عزاداری بر امام حسین(ع) دلالت دارد .

 

حضرت رسول(ص) در مكان های متعددی بر فرزندش حسین(ع) گریسته است. در روز ولادت حسین(ع)، آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس فرزندش را در دامنش نهاد و گریست. 3

 

روایاتی در خصوص پیامبراكرم در مورد گریستن بر امام حسین(علیه السلام) فراوان یافت می شود .4 گریستن امام علی (علیه السلام) هنگام عبور از كربلا در جریان جنگ صفین نیز به صورت متواتر نقل شده است. 5

 

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است كه حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر مصیبت فرزندش حسین(علیه السلام) می گریست.6 درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : «من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفك منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهك لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالى بها فى الجنه حقباً[14]» كسى كه قطره اشكى درباره ما بریزد، بخاطر خونى كه از ما ریخته شده و یا حقى كه از ما غصب شده است و یا آبرویى كه از ما هتك شده است و... خداوند در قبال این اشك سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد. 7

 

از امام كاظم(علیه السلام)8 نیز اخبار و گزارش های زیادی پیرامون این مسأله بیان شده است . این همه روایات، بیانگر حزن و اندوه امامان در مصیبت حسین(علیه السلام) است.

 

پس از آنجا كه گفتار ، كردار و تایید عمل دیگران از سوی آن بزرگواران حجت است ، تمسك به شیوه رفتار آنها لازم خواهد بود .

 

آری گریه و خنده از عوارض وجودى انسان است، كه بسیارى از حالات روحى و درونى انسان در این دو، بروز و ظهور پیدا مى كنند و فطرت انسان بر این نهاده شده كه در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادى آنها، خشنود مى شود.9 و غالباً این اندوه و شادى باعث بروز گریه و خنده مى شوند و دین مبین اسلام كه قوانین آن با فطرت مطابق10 است; بر این امر صحّه گذارده و پیامبر اكرم-صلى الله علیه وآله- و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین مى شدند و گریه مى كردند كه موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر(ص) براى پسرش ابراهیم 11 یا براى فاطمه بنت اسد.12

 

حال اگر ما شیعیان در مصیبت ائمه اطهار-علیهم السلام- عزادارى و گریه مى كنیم به این دلیل است كه آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با عشق و محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا كه پیامبر(ص) در ازاى رسالت و هدایت گرى خویش، فقط مودتِ ذى القربى را طلب نموده: (قل لا اسئلكم علیه اجراً الا الموده فى القربى) با توجه به این كه خودِ اهل سنت گفته اند كه منظور از قربى فاطمه(علیها السلام)، على(علیه السلام) و فرزندان اوست.13 و محبّ واقعى كسى است كه در شادى آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلكه براى تمام أزمنه و كل مسلمانان ثابت است و هر مسلمانى در هر كجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است.

 

فرآوری : زهرا اجلال - گروه دین و اندیشه تبیان

 

......................................................

پی نوشت ها :


1- سنن نسائی / شرح جلال الدین سیوطی / ج 3 / ص 318

2- همان

3- علامه مجلسی / ج 43 / ص 239

4- امالی صدوق / شیخ صدوق / ص 116

5- وقعه الصفین / نصر بن مزاحم منقری / تحقیق عبد السلام هارون / ص 140

6- كامل الزیارات / ابن قولویه / ص 82

7- محمد بن نعمان مفید / ص175 / روایت 5

8- امالی صدوق / ص 118

9- صحیح بخاری / ج 2 / ص 442 ؛ كنز العمال / حسام الدین متقی هندی / ج 15 / ص 731 ـ 733

10- جعفر سبحانى / بحوث قرآنیه فى توحید و الشرك (مؤسسه امام صادق(علیه السلام) / ص 140

11- روم / 30

12- صحیح مسلم /ج 4 / ص 1808

13- حاكم نیشابورى / مستدرك على الصحیحین / ج 3 / ص 108



 


ویدیو مرتبط :
ویژگی های مجلس عزاداری اهل بیت(ع)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

در فضائل اهل‏بیت



ترجمه فارسی نهج البلاغه
در فضائل اهل‏بیت
ضرورت پیروی از امامان دوازده‏گانه
عاقل با چشم دل سرانجام کار را می‏نگرد، و پستی و بلندی آن را تشخیص می‏دهد، دعوت‏کننده حق، (پیامبر (ص)) دعوت خویش را به پایان رسانید، و رهبر امت به سرپرستی قیام نمود، پس دعوت‏کننده حق را پاسخ دهید و از رهبرتان اطاعت کنید. گروهی در دریای فتنه‏ها فرو رفته، بدعت را پذیرفته، و سنتهای پسندیده را واگذاردند، مومنان کناره‏گیری کرده و گمراهان و دروغگویان به سخن آمدند. مردم! ما اهل بیت پیامبر (ص) چونان پیراهن تن او، و یاران راستین او، و خزانه‏داران علوم و معارف وحی، و درهای ورود به آن معارف، می‏باشیم، که جز از در، هیچ کس به خانه‏ها وارد نخواهد شد، و هر کس از غیر در وارد شود، دزد نامیده می‏شود، مردم! درباره اهل بیت پیامبر (ص) آیات کریمه قرآن نازل شد، آنان گنجینه‏های علوم خداوند رحمانند، اگر سخن گویند، راست گویند، و اگر سکوت کنند بر آنان پیشی نجویند.
شرایط امامت و رهبری
پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید، و راه خرد پیماید و از فرزندان آخرت باشد که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت، پس آن که با چشم دل بنگرد، و با دیده درون کار کند، آغاز کارش آن است که بیندیشد آیا عمل او به سود او باشد یا زیان؟ اگر به سود است ادامه دهد، و اگر زیانبار است توقف کند، زیرا عمل‏کننده بدون آگاهی چون رونده‏ای است که بیراهه می‏رود، پس هر چه شتاب کند از هدفش دورتر می‏ماند، و عمل‏کننده از روی آگاهی، چون رونده‏ای بر راه راست است، پس بیننده باید به درستی بنگرد آیا رونده راه است یا واپس‏گرا؟
روانشناسی انسانی (تاثیر جسم و روح در یکدیگر)
و بدان که هر ظاهری باطنی متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاکیزه، باطن آن نیز پاک و پاکیزه است، و آنچه ظاهرش پلید، باطن آن نیز پلید است، و پیامبر راستگو (ص) فرمود: همانا خداوند بنده‏ای را دوست اما کردار او را دشمن می‏دارد، و کردار بنده‏ای را دوست اما شخص را ناخوش می‏دارد. آگاه باش هر عملی رویش دارد، و هر روینده‏ای از آب بی‏نیاز نیست، و آبها نیز گوناگون می‏باشند، پس هر درختی که آبیاریش به اندازه و نیکو باشد شاخ و برگش نیکو و میوه‏اش شیرین است، و آنچه آبیاریش پاکیزه نباشد درختش عیب‏دار و میوه‏اش تلخ است.
متن عربی نهج البلاغه
( وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ: ) وَ ‏ناظِرُ ‏قَلْبِ‏ اللَّبِیبِ بِهِ یُبْصِرُ أَمَدَهُ، وَ یَعْرِفُ ‏غَوْرَهُ‏ وَ ‏نَجْدَهُ‏، داعٍ دَعا، وَ راعٍ رَعى، فَاسْتَجِیبُوا لِلدَّاعِى، ‏و ‏اتَّبِعُواْ ‏الرَّاعِى‏. قَدْ خاضُوا بِحارَ الْفِتَنِ، وَ أَخَذُواْ بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ، وَ ‏أَرَزَ الْمُؤمِنُونَ، وَ نَطَقَ الضّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ، نَحْنُ ‏الشِّعارُ وَ الْأَصْحابُ، وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوابُ، ‏وَ ‏لا ‏تُؤتَى‏ ‏الْبُیُوتُ‏ إِلّا مِنْ أَبْوابِها، فَمَنْ أَتاها مِنْ غَیْرِ أَبْوابِها سُمِّىَ سارِقاً.
مِنْها: فِیهِمْ ‏‏کَرائِمُ‏‏ ‏الْإِیمانِ‏، وَ هُمْ کُنُوزُ الرَّحْمنِ، إِنْ نَطَقُواْ صَدَقُوا، وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ یُسْبَقُوا، فَلْیَصْدُقْ رائِدٌ أَهْلَهُ، ‏وَلْیُحْضِرْ ‏عَقْلَهُ‏، وَلْیَکُنْ مِنْ أَبْناءِ الاخِرَةِ، فَإِنَّهُ مِنْها قَدِمَ وَ إِلَیْها یَنقَلِبُ، فَالنّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعامِلُ بِالْبَصَرِ یَکُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ یَعْلَمَ، أَعَمَلُهُ عَلَیْهِ أَمْ لَهُ؟ فَإِنْ کانَ لَهُ مَضى فِیهِ، وَ إِنْ کانَ عَلَیْهِ وَقَفَ عَنْهُ، ‏فَإِنّ‏ ‏الْعامِلَ‏ بِغَیْرِ عِلْمٍ ‏کَالسّائِرِ ‏عَلى ‏غَیْرِ ‏طَرِیقٍ‏، فَلا یَزِیدُهُ بُعْدُهُ ‏عَنِ‏ ‏الطَّرِیقِ‏ إِلّا بُعْداً مِنْ حاجَتِهِ، وَ الْعامِلُ بِالْعِلْمِ ‏کَالسَّائِرِ ‏عَلَى‏ ‏الطّرِیقِ‏ الْواضِحِ، فَلْیَنظُرْ ناظِرٌ أَسائِرٌ هُوَ أَمْ راجِعٌ.
وَ اعْلَمْ أَنَّ لِکُلِّ ظاهِرٍ باطِناً عَلى مِثالِهِ، فَما طابَ ظاهِرُهُ طابَ باطِنُهُ، وَ ما خَبُثَ ظاهِرُهُ خَبُثَ باطِنُهُ، وَ قَدْ قالَ الرَّسُولُ الصّادِقُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ: ‏إِنّ‏ ‏اللَّهَ‏ ‏یُحِبّ‏ ‏الْعَبْدَ ‏وَ ‏یُبْغِضُ‏ ‏عَمَلَهُ‏، ‏وَ ‏یُحِبّ‏ ‏الْعَمَلَ‏ ‏وَ ‏یُبْغِضُ‏ ‏بَدَنَهُ‏. ‏وَ ‏اعْلَمْ‏ ‏أنّ‏ ‏لِکُلّ‏ عَمَلٍ نَباتاً، وَ کُلُّ نَباتٍ لا غِنى بِهِ عَنِ الْماءِ، وَ الْمِیاهُ مُخْتَلِفَةٌ، فَما طابَ سَقْیُهُ طابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ، وَ ما خَبُثَ سَقْیُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ.