متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

نامه به معاویه فرمان اطاعت به معاویه



ترجمه فارسی نهج البلاغه
به معاویه
فرمان اطاعت به معاویه
از بنده خدا علی امیر مومنان، به معاویه بن ابی‏سفیان. پس از یاد خداو درود! می‏دانی که من درباره شما معذور، و از آنچه در مدینه گذشت رویگردانم، تا شد آنچه که باید می‏شد، و بازداشتن آن ممکن نبود، داستان طولانی و سخن فراوان است. و گذشته‏ها گذشت، و آینده روی کرده است، تو و همراهانت بیعت کنید، و با گروهی از یارانت نزد من بیا، با درود.
متن عربی نهج البلاغه
( وَ مِنْ کِتابٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) إِلى ‏مُعاوِیَةَ مِنَ الْمَدِینَةِ فِى أَوَّلِ ما بُوِیعَ لَهُ بِالْخِلافَةِ، ذَکَرَهُ الْواقِدِىُّ فِى کِتابِ الْجَمَلِ: مِنْ عَبْدِ اللَّه عَلِىٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إِلى ‏مُعاوِیَةَ ‏بْنِ‏ ‏أَبِى‏سُفْیانَ‏: أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ عَلِمْتَ ‏إِعْذارِى‏ فِیکُمْ وَ إِعْراضِى عَنْکُمْ، حَتّى کانَ ما لابُدَّ مِنْهُ وَ لا دَفْعَ لَهُ، وَ الْحَدِیثُ طَوِیلٌ، وَ الْکَلامُ کَثِیرٌ، قَدْ أَدْبَرَ ما أَدْبَرَ، وَ أَقْبَلَ ما أَقْبَلَ، فَبایِعْ مَنْ ‏قِبَلَکَ‏، وَ أَقْبِلْ إِلَىَّ فِى ‏وَفْدٍ مِنْ أَصْحابِکَ، وَ السَّلامُ.


ویدیو مرتبط :
تعریف و تمجید از معاویه و اسناد کفر معاویه طبق گفته خود علمای اهل سنت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نامه به معاویه پاسخ تهدیدات نظامی معاویه



ترجمه فارسی نهج البلاغه
به معاویه
پاسخ تهدیدات نظامی معاویه
پس از یاد خدا و درود! چنانکه یادآور شدی، ما و شما دوست بودیم و هم خویشاوند، اما دیروز میان ما و شما بدان جهت جدایی افتاد که ما ایمان آوردیم و شما کافر شدید، و امروز ما در اسلام استوار ماندیم و شما آزمایش گردیدید، اسلام‏آوردگان شما با ناخشنودی، آن هم زمانی به اسلام روی آوردند که بزرگان عرب تسلیم رسول خدا (ص) شدند، و در گروه او قرار گرفتند. در نامه‏ات نوشتی که طلحه و زبیر را کشته، و عایشه را تبعید کرده‏ام، و در کوفه و بصره منزل گزیدم، این امور ربطی به تو ندارد، و لازم نیست از تو عذر بخواهم. و نوشتی که با گروهی از مهاجران و انصار به نبرد من می‏آیی، هجرت از روزی که برادرت (یزید) در فتح مکه اسیر شد پایان یافت، پس اگر در ملاقات با من شتاب داری، دست نگهدار، زیرا اگر من به دیدار تو بیایم سزاوارتر است، که خدا مرا به سوی تو فرستاده تا از تو انتقام گیرم، و اگر تو با من دیدار کنی چنان است که شاعر اسدی گفت: (تندباد تابستانی سخت می‏وزد و آنها را با سنگ ریزه‏ها، و در میان غبار و تخته سنگها، درهم می‏کوبد.)
یادآوری سوابق نظامی در پیروزیها
و در نزد من همان شمشیری است که در جنگ بدر بر پیکر جد و دایی و برادرت زدم. به خدا سوگند! می‏دانم تو مردی بی‏خرد و دل‏تاریک هستی، بهتر است درباره تو گفته شود از نردبانی بالا رفته‏ای که تو را به پرتگاه خطرناکی کشانده، و سودی برای تو نداشته، زیانبار است، زیرا تو غیر گمشده خود را می‏جویی، و غیر گله خود را می‏چرانی. منصبی را می‏خواهی که سزاوار آن نبوده، و در شان تو نیست، چقدر گفتار تو با کردارت فاصله دارد؟ چقدر به عموها و دایی‏هایت شباهت داری، شقاوت و آرزوی باطل آنها را به انکار نبوت محمد (ص) واداشت، و چنانکه می‏دانی در گورهای خود غلطیدند، نه برابر مرگ توانستند دفاع کنند، و نه آنگونه که سزاوار بود از حریمی حمایت، و نه در برابر زخم شمشیرها خود را حفظ کردند، که شمشیرها در میدان جنگ فراوان، و سستی در برابر آن شایسته نیست. تو درباره کشندگان عثمان فراوان حرف زدی، ابتدا چون دیگر مسلمانان با من بیعت کن، سپس درباره آنان از من داوری بطلب، که شما و مسلمانان را به پذیرفتن دستورات قرآن وا دارم، اما آنچه را که تو می‏خواهی، چنان است که به هنگام گرفتن کودک از شیر، او را بفریبند، سلام بر آنان که سزاوار سلامند.
متن عربی نهج البلاغه
( وَ مِنْ کِتابٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) إِلى ‏مُعاوِیَةَ جَواباً عَنْ کِتابِهِ: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّا کُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ عَلى ما ذَکَرْتَ مِنَ الْأُلْفَةِ وَ الْجَماعَةِ، فَفَرَّقَ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَمْسِ أَنَّا امَنَّا وَ کَفَرْتُمْ، وَ الْیَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنا وَ فُتِنْتُمْ، وَ مآ أَسْلَمَ مُسْلِمُکُمْ إِلّا ‏کُرْهاً، وَ بَعْدَ أَنْ کانَ ‏أَنفُ‏ ‏الْإِسْلامِ‏ کُلُّهُ لِرَسُولِ اللَّهِ- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- ‏حِزْباً. وَ ذَکَرْتَ أَنِّى قَتَلْتُ ‏طَلْحَةَ وَ ‏الزُّبَیْرَ، وَ ‏شَرَّدْتُ‏ ‏بِعائِشَةَ، وَ نَزَلْتُ بَیْنَ ‏الْمِصْرَیْنِ‏! وَ ذلِکَ أَمْرٌ غِبْتَ عَنْهُ فَلا عَلَیْکَ، وَ لَا الْعُذْرُ فِیهِ إِلَیْکَ. وَ ذَکَرْتَ أَنَّکَ زائِرِى فِى الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ، وَ قَدِ انْقَطَعَتِ الْهِجْرَةُ یَوْمَ أُسِرَ أَخُوکَ، فَإِنْ کانَ فِیکَ عَجَلٌ ‏فَاسْتَرْفِهْ‏، فَإِنِّى إِنْ أَزُرْکَ فَذلِکَ جَدِیرٌ أَنْ یَکُونَ اللَّهُ إِنَّما بَعَثَنِى إِلَیْکَ لِلنِّقْمَةِ مِنْکَ، وَ إِن تَزُرْنِى فَکَما قالَ أَخُو بَنِى‏أَسَدٍ: ‏مُسْتَقْبِلِینَ‏ ‏رِیاحَ‏ ‏الصَّیْفِ‏ ‏تَضْرِبُهُمْ‏ ‏بِحاصِبٍ‏ بَیْنَ ‏أَغْوارٍ وَ ‏جُلْمُودٍ. وَ عِنْدِى السَّیْفُ الَّذِى ‏أَعْضَضْتُهُ‏ ‏بِجَدِّکَ‏ وَ خالِکَ وَ أَخِیکَ فِى مَقامٍ واحِدٍ، وَ إِنَّکَ- وَ اللَّهِ- ما عَلِمْتُ ‏الْأَغْلَفُ‏ ‏الْقَلْبِ‏، ‏الْمُقارِبُ‏ ‏الْعَقْلِ‏، وَ الْأَوْلى أَنْ یُقالَ لَکَ: إِنَّکَ رَقِیتَ سُلَّماً أَطْلَعَکَ مَطْلَعَ سَوْءٍ عَلَیْکَ لا لَکَ، لِأَنَّکَ نَشَدْتَ غَیْرَ ‏ضالَّتِکَ‏، وَ رَعَیْتَ غَیْرَ ‏سائِمَتِکَ‏، وَ طَلَبْتَ أَمْراً لَّسْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ لا فِى مَعْدِنِهِ. فَما أَبْعَدَ قَوْلَکَ مِنْ فِعْلِکَ وَ قَرِیبٌ ما أَشْبَهْتَ مِنْ أَعْمامٍ وَ أَخْوالٍ حَمَلَتْهُمُ الشَّقاوَةُ، وَ تَمَنِّى الْباطِلِ عَلَى الْجُحودِ بِمُحَمَّدٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- ‏فُصُرِعُوا ‏مَصارِعَهُمْ‏ حَیْثُ عَلِمْتَ لَمْ یَدْفَعُوا عَظِیماً، وَ لَمْ یَمْنَعُوا حَرِیماً بِوَقْعِ سُیُوفٍ ما خَلا مِنْهَا ‏الْوَغى، وَ ‏لَمْ‏ ‏تُماشِهَا ‏الْهُوَیْنا. وَ قَدْ أَکْثَرْتَ فِى قَتَلَةِ ‏عُثْمانَ‏، فَادْخُلْ فِیما دَخَلَ فِیهِ النّاسُ، ثُمَّ حاکِمِ الْقَوْمَ إِلَىَّ أَحْمِلْکَ وَ إِیَّاهُمْ عَلى کِتابِ اللَّهِ تَعالى، وَ أَمّا ‏تِلْکَ‏ الَّتِى تُرِیدُ ‏فَإِنَّها ‏‏خُدْعَةُ‏ ‏الصَّبِىّ‏ ‏عَنِ‏ ‏اللَّبَنِ‏ ‏فِى‏ ‏أَوَّلِ‏ ‏‏الْفِصالِ‏‏، وَ السَّلامُ لِأَهْلِهِ.