متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

در باب حدیثهای مجعول



ترجمه فارسی نهج البلاغه
در باب حدیثهای مجعول
اقسام احادیث رواج یافته
احادیثی که در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ، هم عام هم خاص، هم محکم هم متشابه، هم احادیثی که به درستی ضبط گردید و هم احادیثی که با ظن و گمان روایت شد. در روزگار پیامبر (ص) آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد که ایستاد و خطابه ایراد کرد و فرمود: (هر کس از روی عمد به من دروغ نسبت دهد جایگاه او پر از آتش است.)
اقسام راویان حدیث
افرادی که حدیث نقل می‏کنند چهار دسته‏اند، که پنجمی ندارد.
اول- منافقان نفوذی
نخست منافقی که تظاهر به ایمان می‏کند، و نقاب اسلام بر چهره دارد، نه از گناه می‏ترسد و نه از آن دوری می‏جوید و از روی عمد دروغ به پیامبر (ص) نسبت می‏دهد. اگر مردم می‏دانستند که او منافق دروغگو است، از او نمی‏پذیرفتند و گفتار دروغین او را تصدیق نمی‏کردند، اما با ناآگاهی می‏گویند و از اصحاب پیامبر است، رسول خدا را دیده و از او حدیث شنیده، و از او گرفته است، پس حدیث دروغین او را قبول می‏کنند، در صورتیکه خدا تو را از منافقین آنگونه که لازم بود آگاهاند، و وصف آنان را برای تو بیان داشت، آنان پس از پیامبر (ص) باقی ماندند و به پیشوایان گمراهی و دعوت کنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزدیک‏شده پس به آنان ولایت و حکومت بخشیدند، و بر گردن مردم سوار گردیدند، و به وسیله آنان به دنیا رسیدند، همانا مردم هم با سلاطین و دنیا هستند، مگر آن کس که خدا او را حفظ کند، این یکی از آن چهار گروه.
دوم- اشتباه‏کار
دوم کسی که از پیامبر (ص) چیزی را به اشتباه شنیده، و سخن آنحضرت را درست حفظ نکرده است، و با توهم چیزی را گرفته، اما از روی عمد دروغ نمی‏گوید، آنچه در اختیار دارد روایت کرده و به آن عمل می‏کند و می‏گوید، من از پیامبر (ص) آن را شنیده‏ام، اگر مسلمانان بدانند که او اشتباه کرده، و غیر واقعی پنداشته، از او نمی‏پذیرفتند، خودش هم اگر آگاهی می‏یافت که اشتباه کرده، آن را رها می‏کرد.
سوم- ناآگاهانی که حدیث شناس نیستند.
و سومی شخصی که شنیده پیامبر (ص) به چیزی امر فرمود، سپس از آن نهی کرد و او نمی‏داند، یا شنید که چیزی را نهی کرد، سپس به آن امر فرمود و او آگاهی ندارد، پس نسخ‏شده را حفظ کرد ولی ناسخ را نمی‏داند، اگر بداند که حدیث او منسوخ است ترکش می‏کند، و اگر مسلمانان نیز می‏دانستند روایت او نسخ‏شده آن را ترک می‏کردند.
چهارم- حافظان راست گفتار
دسته چهارم، آنکه نه به خدا دروغ می‏بندد و نه به پیامبرش دروغ نسبت می‏دهد، دروغ را از ترس خدا، و حرمت نگهداشتن از رسول خدا (ص) دشمن دارد، در آن چه از پیامبر (ص) شنیده اشتباه نکرده، بلکه آن را با تمام جوانبش حفظ کرده است. و آن چنانکه شنیده بدون کم و کاست نقل می‏کند، پس او ناسخ را حفظ و به آن عمل کرد، و منسوخ را حفظ و از آن دوری جست، خاص و عام، محکم و متشابه، را شناخته، هر کدام را در جای خویش قرار داده است.
اقسام اصحاب رسول خدا (ص)
گاهی سخنی از رسول خدا (ص) دارای دو معنا بود، سخنی عام، و سخنی خاص، کسی آن را می‏شنید که مقصود خدا و پیامبرش را از کلام نمی‏فهمید، پس به معنای دلخواه خود تفسیر می‏کرد، و بدون آنکه معنای واقعی آن را بداند، که برای چه هدفی صادر شد، و چرا چنین گفته شد، حفظ و نقل می‏کرد. همه یاران پیامبر (ص) چنان نبودند که از او چیزی بپرسند و معنای واقعی آن را درخواست کنند تا آنجا که عده‏ای دوست داشتند، عربی بیابانی یا سوال‏کننده‏ای از آن حضرت چیزی بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند، اما من هر چه از خاطرم می‏گذشت می‏پرسیدم، و حفظ می‏کردم، پس این است علل اختلاف روایاتی که در میان مردم وجود دارد، و علل اختلاف روایات در نقل حدیث.
متن عربی نهج البلاغه
( وَ مِنْ کَلامٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) وَ قَدْ سَأَلَهُ سائِلٌ عَنْ أَحادِیثِ الْبِدَعِ وَ عَمَّا فِى أَیْدِى النَّاسِ مِنِ اخْتِلافِ الْخَبَرِ، فَقالَ عَلَیْهِ‏السَّلامُ: إِنَّ فِى أَیْدِى النّاسِ حَقّاً وَ باطِلًا، وَ صِدْقاً وَ کَذِباً، وَ ناسِخاً وَ مَنسُوخاً، وَ عامّاً وَ خاصّاً، وَ مُحْکَماً وَ مُتَشابِهاً، وَ حِفْظاً وَ وَهْماً، وَ ‏قَدْ کُذِبَ عَلى رَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- عَلى عَهْدِه حَتّى قامَ خَطِیباً فَقالَ: ‏مَنْ‏ ‏کَذَبَ‏ ‏عَلَىّ‏ ‏مُتَعَمِّداً ‏فَلْیَتَبَوَّأْ ‏مَقْعَدَهُ‏ ‏مِنَ‏ ‏النّارِ. وَ إِنَّما أَتاکَ بِالْحَدِیثِ أَرْبَعَةُ رِجالٍ لَیْسَ لَهُمْ خامِسٌ: رَجُلٌ مُنافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِیمانِ، مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلامِ، لا ‏یَتَأَثَّمُ‏ وَ لا ‏یَتَحَرَّجُ‏، یَکْذِبُ عَلى رَسُولِ اللَّه -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِه- مُتَعَمِّداً، فَلَوْ عَلِمَ النّاسُ أَنَّهُ مُنافِقٌ کاذِبٌ لَمْ یَقْبَلُوا مِنْهُ، وَ لَمْ یُصَدِّقُوا قَوْلَهُ، وَ لکِنَّهُمْ قالُواْ: صاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- ‏رَاهُ‏، وَ سَمِعَ مِنْهُ، وَ ‏لَقِفَ‏ عَنْهُ، فَیَأْخُذُونَ بِقَوْلِهِ، وَ قَدْ أَخْبَرَکَ اللَّهُ عَنِ الْمُنافِقِینَ بِما أَخْبَرَکَ، وَ وَصَفَهُمْ بِما وَصَفَهُمْ بِهِ لَکَ، ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ، عَلَیْهِ السَّلامُ فَتَقَرَّبُوا إِلى أَئِمَّةِ الضَّلالَةِ وَ الدُّعاةِ إِلَى النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْبُهْتانِ، فَوَلَّوْهُمُ الْاعْمالَ، وَ ‏جَعَلُوهُمْ‏ ‏عَلى رِقابِ النَّاسِ، فَأَکَلُواْ بِهِمُ الدُّنْیا، وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوکِ وَ الدُّنْیا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ، ‏فَهذا أَحَدُ الْأَرْبَعَةِ. وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ شَیْئاً لَمْ یَحْفَظْهُ عَلى وَجْهِهِ، ‏فَوَهِمَ‏ فِیهِ وَ لَمْ یَتَعَمَّدْ کَذِباً، فَهُوَ فِى یَدَیْهِ ‏یَرْوِیهِ‏ وَ یَعْمَلُ بِه، وَ یَقُولُ: أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهِمَ فِیهِ ‏لَمْ‏ ‏یَقْبَلُوهُ‏ مِنْهُ، وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ کَذلِکَ لَرَفَضَهُ. وَ رَجُلٌ ثالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّه -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- شَیْئاً یَأْمُرُ بِهِ ‏ثُمّ‏ ‏نَهى عَنْهُ وَ هُوَ لا یَعْلَمُ، أَوْ سَمِعَهُ یَنْهى عَنْ شَىْ‏ءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لا یَعْلَمُ، فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ یَحْفَظِ النّاسِخَ، فَلَوْ ‏یَعْلَمُ‏ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ، وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ. وَ اخَرُ رابِعٌ لَمْ یَکْذِبْ عَلَى اللَّهِ وَ لا عَلى رَسُولِهِ، مُبْغِضٌ لِلْکَذِبِ خَوْفاً ‏لِلَّهِ‏، وَ تَعْظِیماً لِرَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- وَ ‏لَمْ‏ ‏یَهِمْ‏، بَلْ حَفِظَ ما سَمِعَ عَلى وَجْهِهِ، فَجاءَ بِهِ عَلى ‏ما سَمِعَهُ: لَمْ یَزِدْ فِیهِ وَ لَمْ یَنْقُصْ مِنْهُ، فَحَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ، وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ ‏فَجَنَّبَ‏ ‏عَنْهُ‏، وَ عَرَفَ الْخاصَّ وَ الْعامَّ، فَوَضَعَ کُلَّ شَىْ‏ءٍ مَوْضِعَهُ وَ عَرَفَ ‏الْمُتَشابِهَ‏ ‏وَ ‏مُحْکَمَهُ‏. وَ قَدْ کانَ یَکُونُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- الْکَلامُ لَهُ وَجْهانِ: فَکَلامٌ خاصٌّ، وَ کَلامٌ عامٌّ، فَیَسْمَعُهُ مَنْ لا یَعْرِفُ ما عَنَى اللَّهُ ‏سُبْحانَهُ‏ بِهِ، وَ لا ما عَنى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ فَیَحْمِلُهُ السَّامِعُ، وَ یُوَجِّهُهُ عَلى غَیْرِ مَعْرِفَةٍ بِمَعْناهُ، وَ ما قُصِدَ بِهِ، وَ ما خَرَجَ مِنْ أَجْلِهِ وَ لَیْسَ کُلُّ أَصْحابِ رَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- ‏کانَ‏ یَسْاَلَهُ وَ یَسْتَفْهِمُهُ حَتّى إِنْ کانُواْ لَیُحِبُّونَ أَنْ یَجِى‏ءَ الْأَعْرابِىُّ أَوِ الطَّارِى‏ءُ فَیَسْأَلُهُ عَلَیْهِ السَّلامُ حَتّى یَسْمَعُوا، وَ کانَ لا یَمُرُّ بِى مِنْ ذلِکَ شَىْ‏ءٌ إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ، فَهذِهِ وُجُوهُ ما عَلَیْهِ النّاسُ فِى اخْتِلافِهِمْ وَ عِلَلِهِمْ فِى رِوایاتِهِمْ.


ویدیو مرتبط :
قسمت پانزدهم : قاتلان باب شیخیه هم فرقه ای های باب بودن

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

40 نکته در باب افزایش انگیزه دانش آموزان



انگيزه، حالات دروني فرد است كه موجب تداوم رفتارش تا رسيدن به هدف مي‌شود. انگيزه ارتباط مستقيم و مثبت با پيشرفت تحصيلي دارد.

 

 

به همين علت علاوه بر آنكه انگيزه وسيله‌اي براي پيشرفت تحصيلي در نظر گرفته مي‌‌شود، گاهي از آن به عنوان هدف نيز نام برده مي‌شود، زيرا با افزايش انگيزه، پيشرفت تحصيلي نيز پديد مي‌آيد.

 

 

از آنجا كه هوش و استعداد تحصيلي به‌عنوان دو عامل اساسي در پيشرفت تحصيلي، كمتر تحت تأثير معلم يا مربي واقع مي‌شود، سعي بر آن است كه با افزايش انگيزه دانش‌آموزان حداكثر بهره‌وري از هوش صورت گيرد. زيرا در حالت مساوي برابري هوش و استعداد تحصيلي افراد، مشاهده شده است كه پيشرفت تحصيلي افراد با انگيزه چشمگيرتر بوده است. با وجود آنكه معلمان در تغيير هوش و استعداد تحصيلي نقش چنداني ندارند، ولي مي‌توانند در بالا بردن انگيزه دانش‌‌آموزان مفيد واقع شوند.

 

 

دانش اموزان

 

 

انگيزه به دو نوع دروني و بيروني قابل تقسيم است. از انگيزه بيروني مي‌توان به تقويت‌كننده‌هايي چون پول، تائيد، محبت، احترام، نمره و از تقويت‌كننده‌هاي دروني مي‌توان به رضايت خاطر و احساس خوب از يادگيري اشاره كرد.

 

 

آنچه كه بيشتر موجب رفتار خود‌جوش مي‌شود، انگيزه دروني است. هدف عمده فعاليت‌هاي پرورشي معلم يا مربي اين است كه دانش‌آموز به تدريج از انگيزه‌هاي بيروني به سمت انگيزه‌هاي دروني هدايت شود.

 

 

تفاوت اساسي افراد داراي انگيزه دروني با افراد داراي انگيزه بيروني اين است كه افراد با انگيزه دروني احساس كفايت بيشتري در خود دارند و كمتر به ديگران اجازه مي‌دهند كه محرك رفتارشان شوند. اين گروه از دانش‌آموزان، خود تعيين كننده رفتارها هستند و به خاطر كفايتي كه در خود احساس مي‌كنند، باور دارند كه مي‌توانند با رفتارشان بر محيط خود تأثير بگذارند.

 

 

اين گروه از دانش آموزان با انگيزه درون‌گرا، تصورشان اين است كه موفقيت و عدم موفقيت در تحصيل به خاطر نحوه رفتار صحيح يا غلط خودشان است.

 

 

اما برخلاف آنها، دانش‌آموزان باانگيزه برون‌گرا، احساس بي‌كفايتي يا كفايت كمم داشته و همواره تصور مي‌كنند كه موفقيت آنها تحت تأثير عوامل محيطي نظير:

 

معلم و سوالات سخت است. اين گروه از دانش‌آموزان حتي اگر درس بخوانند، باز هم موفقيت چنداني نخواهند داشت. چرا كه اندك تلاش آنها به خاطر همان انگيزه‌هاي بيروني، همچون فرار از تنبيه يا كسب خواست معلم است. اينان در صورت كسب موفقيت اندك هم آن را به شانس و تصادف نسبت مي‌دهند و نه به تلاش و استعداد خود.

 

اين دانش‌آموزان حتي اگر نيم‌نگاهي به موفقيت داشته باشند، آنقدر آن را صعب‌الوصول مي‌دانند كه دست به عمل نمي‌زنند، در نتيجه هرگز طعم موفقيت را نخواهند چشيد.

 

در حقيقت گام اول در برخورد با اين افراد چشاندن طعم موفقيت به آنها و درهم شكستن تصور منفي آنها در مورد دستيابي به موفقيت است. در اين صورت است كه «موفقيت»، «موفقيت» مي‌آورد.

 

از آنجايي كه انسان آمادگي دارد تا فعاليت‌ها و تصوراتش را تعميم دهد، موفقيت در يك درس منجر به موفقيت در دروس ديگر مي‌شود و اين موضوع در مورد دروس اصلي هر رشته مهم‌تر است.

 

 

دانش آموز

 

 

درواقع، ضعف درسي در اين دروس منجر به بي‌علاقگي به تحصيل و گاهي حتي ترك تحصيل مي‌شود و البته عكس آن هم صادق است. به همين علت به معلمان دروس اصلي هر رشته توصيه مي‌شود، شرايط آموزشي و امتحاني را مطلوب نمايند و با ارزشيابي‌هاي مناسب فضاي كلاس را لذت‌بخش كنند.

 

 

به طوركلي به‌منظور افزايش انگيزه دانش‌آموزان و سوق دادن آنها به سمت دروني شدن انگيزه‌ها راهكارهاي زير توصيه مي‌شود:

 

 

1 - سعي كنيم اولويت تجربه‌هاي دانش‌آموزان براي آنها جالب باشد، احساس موفقيت اوليه اعتماد به نفس آنها را افزايش مي‌دهد. اين موضوع در مسابقات ورزشي نيز مشهود است.

 

 

2 - براي موفقيت دانش‌آموزان پاداش در نظر بگيريم. منتظر نباشيم تا افت تحصيلي اتفاق افتد و سپس موفقيت را تحسين كنيم.

 

 

3 - با احترام گذاشتن به تفاوت‌هاي فردي دانش‌آموزان، هرگز آنها را با يكديگر مقايسه نكنيم.

 

 

4 - دانش‌آموزان را در كلاس كمتر درگير مسائل عاطفي منفي نمائيم و نسبت به حساسيت‌هاي عاطفي آنان آشنا و در كاهش آن كوشا باشيم. سخت‌گيري و انضباط شديد، تبعيض، بيان قضاوت‌هاي منفي و خبرهاي ناخوشايند از جمله عواملي است كه موجب درگيري ذهني و كاهش علاقه به يادگيري مي‌شود.

 

 

5 - بلافاصله پس از آزمون يا پرسش كلاسي، دانش‌آموزان را از نتيجه كار آگاه كنيد.

 

 

6 - براي اينكه دانش‌آموز بداند، در طول تدريس به‌دنبال آموختن به چيزي باشد، بيان اهداف آموزشي مورد انتظار از او را در ابتداي درس فراموش نكنيم.

 

 

7 - چگونگي يادگيري و نحوه انجام كار براي دانش‌آموز مشخص شود.

 

 

8 - به‌منظور افزايش حس كفايت در دانش‌آموز از او بخواهيم مطالب ياد گرفته شده را به دوستان يا كلاس آموزش دهد.

 

 

9 - در مورد مشكلات درسي دانش‌آموز و ريشه‌يابي آن، با او تبادل نظر و گفت‌وگو كنيم.

 

 

10 - تشويق كلامي در كلاس، به صورت انفرادي بسيار حائز اهميت است.

 

 

دانش آموز

 

 

11 - مطالب درسي را به ترتيب از ساده به دشوار مطرح كنيم.

 

 

12 - از بروز رقابت ناسالم در بين دانش‌آموزان پيشگيري شود.

 

 

13 - در فرآيند آموزش متكلم وحده نباشيم و يادگيرندگان را در يادگيري مشاركت دهيم.

 

 

14 - علاقه به دانش‌آموزان و تعلق خاطر و اهميت دادن به يكايك آنها، سطح انگيزه‌ها را افزايش مي‌دهد.

 

 

15 - آموزش را با «تهديد» پيش نبريم.

 

 

16 - براي دانش‌آموزان با انگيزه، خوراك علمي كافي داشته باشيم.

 

 

17 - با محول كردن مسئوليت به دانش‌آموزان كم توجه، آنان را به رفتارهاي مثبت هدايت و علل كم‌توجهي در آنها را بررسي كنيد.

 

 

18 - شيوه‌هاي تدريس را از سنتي به شيوه‌هاي روز تغيير داده و با استفاده از تكنولوژي آموزشي، حواس پنجگانه دانش‌آموزان را به كار گيريم.

 

 

19 - ميان درس كلاس و مسائل زندگي كه به وسيله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار كنيم.

 

 

20 - تدريس را با طرح مطالب و پرسش‌هاي جالب توجه آغاز كرده و با تحريك حس كنجكاوي، دانش‌آموزان را برانگيخته‌تر سازيم.

 

 

21 - به وضعيت جسماني دانش‌آموزان توجه كرده و علل جسمي بي‌توجهي و كاهش انگيزه آنان را بيابيم.

 

 

22 - محيط كلاس را با طراحي زيبا و مناسب، جذاب سازيم تا مانع بروز كسالت روحي شويم.

 

 

 

 

 

23 - با فرهنگ و تاريخچه زندگي افراد مدرسه يا محله‌اي كه در آن تدريس مي‌كنيم، آشنا شده و در طول تدريس از مثال‌هاي آشنا استفاده كنيم.

 

 

24 - به منظور اطلاع از نتيجه فعاليت درسي دانش‌آموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تكاليف آنان را بلافاصله در جلسه بعدي ملاحظه و با رفع اشكالات، جنبه‌هاي مثبت را تشويق كنيد.

 

 

25 - در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل كنيم.

 

 

26 - زمان يادگيري بايد در حد توان دانش‌آموز باشد. براي تجديد قوا و انگيزه در ميان كلاس از وقت تفريح و استراحت غافل نشويم.

 

 

27 - دانش‌آموز را از ميزان پيشرفت خود آگاه سازيم تا بداند براي رسيدن به هدف چه گام‌هاي ديگري بردارد.

 

 

28 - به لحاظ اخلاقي و ايجاد انگيزه، هميشه خوش‌اخلاق و خوش‌رو باشيم.

 

 

29 - به منظور افزايش حس كفايت و مشاركت در ارائه دروس از نظرات دانش‌آموزان استفاده كنيم.

 

 

30 - مطمئن باشيم كه توجه دانش‌آموزان براي شروع تدريس آماده است.

 

 

31 - تمام مطالب دشوار را يكجا و در يك جلسه آموزش ندهيم.

 

 

32 - به خاطر داشته باشيم، توجه افراطي به دانش‌آموزان (قوي يا ضعيف) موجب متشنج شدن فضاي كلاس مي‌شود.

 

 

33 - دانش‌آموزان را به گروه‌هاي «خوب»، «بد» و «ضعيف» تقسيم‌بندي نكنيم.

 

 

34 - از ورود به موضوعات حاشيه‌اي كه منجر به انحراف توجه كلاس مي‌شود، بپرهيزيم.

 

 

35 - با ايجاد جلسات بحث و تحليل به دانش آموزان فرصت تفكر و اظهار نظر بدهيم.

 

 

36 - هرگز دانش‌آموزان را مجبور به انجام فعاليت‌هاي تحقيركننده نظير «جريمه» نكنيم.

 

 

37 - به افراد درون‌گرا، كمرو، مضطرب كه تمايلي به ابراز وجود ندارند، توجه كرده و با تقويت رفتارهاي مثبت، آنها را به مشاركت در بحث‌هاي كلاسي و كارهاي گروهي تشويق كنيم.

 

 

38 - در روش‌هاي تدريس، كنفرانس و سمينار را مد نظر قرار دهيم.

 

 

39 - تأكيد بر نمره، اضطراب دانش‌آموزان را افزايش مي‌دهد و مانع از توجه كامل به موضوع درس مي‌شود. اين دانش‌آموزان با وجود تلاش زياد از نمرات پاييني برخوردارند و به تدريج رابطه ميان تلاش و نتيجه را ناديده مي گيرند كه در نهايت منجر به از دست رفتن انگيزه خواهد شد.

 

 

40 - گاهي از تجربه‌هاي دوران تحصيل و شكست‌ها و موفقيت‌هاي خود براي دانش‌آموزان صحبت كنيد.