متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

خدایا چرا من ؟ !



 

خدایا چرا من ؟!

 

افراد در مقاطع مختلف زندگی با سختی‌ها و مشکلات زیادی روبرو می‌شوند و بعضی از آنها به خاطر سختی‌ها و مشکلات طاقت خود را از دست داده و لب به شکایت باز می‌کنند و بارها با خود می‌گویند: خدایا از میان این همه آدم، چرا من؟ و این سؤالی است که در هر ثانیه انسان‌های زیادی از خداوند می‌پرسند که خدایا چرا من؟


برای اینکه پاسخ خداوند متعال را به این هزاران پرسش بدانیم مقدمه زیر می‌تواند کمک بسیاری به ما بکند:

 

از گوشه و کنار خبرهای زیادی را در مورد ورزشکارانی می‌شنویم که سال‌ها مسابقه داده اند و حتی یک روز هم طعم شیرین پیروزی را تجربه نکرده‌اند, اما آنقدر در برابر مشکلات و شکست ها ایستادگی کرده اند تا پیروزی را در آغوش کشیده و قله شیرین پیروزی را فتح کرده اند.

 

در تولد نوزاد هم ماجرا به همین صورت است: نوزاد که یکی از ارزشمند ترین هدیه‌های خداوندی به پدر و مادر است وقتی به مادر داده می‌شود که استقامت و صبر و شکیبایی او مورد ارزیابی قرار گرفته شود و درد و رنج طولانی و فوق العاده ای رو سپری کند و حال وقتی از مادران پرسیده می‌شود می‌گویند: آری ارزش آن همه درد و رنج و مشقت را داشت.

 


قانون طلایی زندگی

آری یک قانون طلایی در زندگی وجود دارد که درست قبل از یک پیروزی بزرگ همه چیز تیره و تار و ناامید کننده به نظر می‌رسد. شخصی که سالها صبر و استقامت از خود نشان داده بود , می‌گفت من وقتی به موفقیت رسیدم که درست در لبه پرتگاه ناامیدی بودم درست در وسط طوفان‌های یأس گرفتار شده بودم که ناگهان اوضاع تغییر کرد و خورشید امید و موفقیت در زندگی من طلوع کرد.

 

زندگی همیشه این گونه است که سردترین و تاریکترین لحظه‌ها درست قبل از طلوع و تابش آفتاب است و اگر از خود کمی صبر نشان بدهیم آن وقت است که به سرازیری موفقیت و خوشبختی می‌رسیم.

 

داستان زندگی علامه طباطبایی شاهد خوبی بر این مدعاست, چنانچه خود علامه از دوران زندگی و اوایل تحصیل می‌گوید:

 

(در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم , علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این روی هر چه می‌خواندم نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یکباره « عنایت خدائی» دامنگیرم شد و در خود یک نوع شیفتگی و بی‌تابی نسبت به تحصیل کمال حس نمودم به طوری که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریبا هیجده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر احساس خستگی نکردم.(1)


زندگی همیشه این گونه است که سرد ترین و تاریکترین لحظه‌ها درست قبل از طلوع و تابش آفتاب است و اگر از خود کمی صبر نشان بدهیم آن وقت است که به سرازیری موفقیت و خوشبختی می‌رسیم


داستان ادیسون این مخترع بزرگ نیز به خوبی می‌تواند این قانون زندگی را بیان کند:

 

وقتی او به خاطر فهم اندک از دوس , از مدرسه اخراج می‌شود و دوران نوجوانی را با کارهایی چون فروختن ساندویچ و آب نبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشی گذراند, و بعد از مدت کمی شنوایی خود را از دست می‌دهد اما با وجود این اتفاقات که می‌تواند هر کسی را به طور کلی از زندگی ناامید کند نه تنها ناامید نشد بلکه سعی و تلاش خود را روز افزون کرد و توانست نام خود را به عنوان یکی از بزرگترین مخترعین جهان ثبت کند.(2)

 

یکی دیگر از افرادی که در زندگی خود موفقیت‌های زیادی را بدست آورد استیو جابز است که چند روزی بیش نیست که از مرگ او می‌گذرد, شخصیتی که در طول زندگانی خود با کوه مشکلات دست و پنجه نرم کرد, او در سخنرانی معروف خود در دانشگاه آکسفورد در مورد مشکلات و سختی‌های خود این گونه می‌گوید:

 

 

خدایا چرا من ؟!

 

 

(از همان ابتدای تولد، مادرم من را به خانوده دیگری واگذار کرد تا مرا بزرگ کنند, در هفده سالگی به دانشگاه رفتم اما بعد از شش ماه به خاطر مشکلات مالی از دانشگاه بیرون آمدم ,فقط به این دلیل که والدین من نمی‌توانستند خرج تحصیل مرا فراهم کنند, بعد از بیرون آمدن از دانشگاه هیچ چیز برای من عادی نبود, بطری‌های خالی کوکا را جمع می‌کردم تا بتوانم با پول کمی که در قبال آنها می‌گیرم غذایی تهیه کنم ,شب‌ها کف اتاق دوستانم می‌خوابیدم ,زمانی که تنها بیست سال داشتم ,شرکت اپل را در زیر زمین خانه مادربزرگم تاسیس کردم و بعد از ده سال تلاش و کوشش این شرکت به یکی از بزرگترین شرکت‌های مطرح دنیا تبدیل شد که دو میلیارد دلار سرمایه و بیش از چهار هزار نفر کارمند داشت اما مدتی نگذشت که باز از آنجا اخراج شدم .

 

اخراج من از اپل باعث شد که در طی پنج سال دو شرکت دیگر تاسیس کنم و بعد از مدتی اپل یکی از آن دو شرکت را خریداری کرد و من دوباره به اپل برگشتم. اگر از دانشگاه بیرون نمی آمدم نمی‌توانستم اپل را تاسیس کنم و اگر از اپل اخراح نمی‌شدم نمی‌توانستم دو شرکت مطرح دیگر را تاسیس کنم. (3)

 

و سرانجام وی تمامی موفقیت‌ها ی خود را مدیون مشکلات و سختی‌ها و استقامتی که در قبال آنها داشت می‌داند.

 

وقتی ما علت وجودی سختی‌ها و مشکلات را در زندگی بررسی می‌کنیم , متوجه می‌شویم که زندگی تا حد زیادی برای ما شیرین و لذت بخش می‌شود, وقتی درک کنیم اوضاع از چه قرار است و قانون زندگی چه طور اجرا می‌شود, در حقیقت یک گام به جلو می‌داریم و سختی‌ها و مشکلات را با جان و دل می‌خریم و پذیرای آنها هستیم .

 

قانون زندگی به ما می‌گوید که همیشه سختی‌ها و مشکلات, دایمی و همیشگی نیست و اگر مدتی با آنها دست و پنجه نرم کنید مسلما مشکلات تمام می‌شود و روزگار خوشی برای شما رقم خواهد خورد .


پاسخ خداوند به این پرسش

خداوند متعال وقتی در آیات الهی از سختی‌ها و مشکلات و در مقابل پیروزی‌های انسان سخن به میان می‌آورد این قانون طلایی زندگی را برای ما به خوبی بیان می‌کند که مشکلات و سختی‌ها همیشه یک سوم از زندگی انسان را تشکیل می‌دهد و اگر بتوانیم آنها را به خوبی پشت سر بگذاریم ,دو سوم دیگر زندگی را پیروزی‌ها و موفقیت‌ها رقم خواهند زد و اصلا مشکلات و سختی‌هاست که انسان را به پیروزی‌های بزرگ می‌رساند و هیچ کسی را در تاریخ نمی‌توان یافت که بدون تلاش و کوشش و استقامت در برابر سختی‌ها به پیروزی رسیده باشد .

 

وقتی در آیات الهی دقت می‌کنیم مشاهده می‌کنیم که واژه "عسر" فقط دوازده مرتبه در قرآن به کار رفته است,اما وقتی کلمه "یسر" را نگاه می‌کنیم می‌بینیم که سی و شش مرتبه در قرآن بکار رفته است و این یعنی همیشه مشکلات یک سوم آسانی‌هاست و این سنت الهی است که به دنبال هر سختی رفاه و آسانی را قرار می‌دهد آنجا که می‌فرماید :

 

(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ : و حتما شما را به اندکی از ترس و گرسنگی و کاهشی از مال‌ها و جان‌ها و محصولات (درختان، یا ثمرات زندگی از زن و فرزند) آزمایش خواهیم نمود و شکیبایان را مژده ده . (4)

 

گاهی زندگی با آجر به سر شما می‌کوبد اما در برابر مشکلات زندگی تنها کسانی می‌تواند سرافراز بیرون بیایند که صبر و استقامت داشته باشند.

 

اینجاست که خداوند متعال به همه انسان‌ها با تاکید بشارت و مژده می‌دهد: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا: پس (بدان که) مسلما با هر دشواری آسانی است.)(5)

 

و اینجاست که با تمام وجود در می‌یابیم که: پایان شب سیه سفید است .

 

پی نوشت ها :

1) جرعه‌های جانبخش فرازهائی از زندگی علامه طباطبائی

2) کتاب شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت‌های تاریخ جهان

3) سخنرانی استیو جابز در جشن فارغ التحصیلان دانشگاه آکسفورد

4) بقره 155

5) انشراح 5

امین ادریسی


ویدیو مرتبط :
كریمی - خدایا خدایا این شهر بی دلاوره ، خدایا خدایا این جنگ نابرابره

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

خدایا چگونه بخوانمت !!!



 

خدایا چگونه بخوانمت!!!

 


چگونه بخوانمت؟ چگونه یادت كنم؟ كه شرمسارم از اینكه چون تو خدایی و چون ما بندگانی چون تو مهربان وبنده نواز وبخشنده و چون بندگانی بی رحم و متجاوز

 



خدایا !


شرمسارم كه بندگانت به نام تو سر از تن جدا میكنند.



خدایا !


خجلم كه بندگان تو به نام تو آزار و شكنجه می دهند و حقوق انسان ها را زیر پا می گذارند.

 



خداوندا


شرمسارم كه بندگان تو با نام تو حكومت می كنند و دلهای امیدوار به تو را مایوس می سازند.

 



خدایا !


غصه دارم كه مدعیان راه تو در حالی مشعول زر اندوزی هستنددر حالی كه مردانی شرمسار از فقر و نداری نزد زن و همسر خود سر در گریبان می كنند.



خدایا !


شرمسارم از این همه ریا و دقل بازی! دلهایی كه نور تورا ندیده اند اما زبان و ظاهر آنها تو را فریاد می زند.

 



خدایا !


شرمسارم كه بر درو دیوار شهرم همه جا نام توست اما دریغ از اینكه در رفتار و كردارها بتوانم ترا بیابم.

 



خدایا !


خجلم كه ما بندگان از نعمتی چون فكر و اندیشه خود بهره نمی بریم و عاقبت آن را نصیب و قسمت تو می دانیم.

 


خدایا !


شرمسارم كه ما نمی خواهیم ترا آنگونه كه هستی بشناسیم.

 



خدایا !


شرمسارم كه هنوز آنقدر تورا نشناخته ایم كه تصور می كنیم برای رابطه با تو باید كسی یا چیزی را نزد تو روان كنیم.

 


خدایا !


خجلم كه از زمان بت پرستی تا كنون نوعی پرستش در ذهن ما نقش بسته كه به ما اجازه نمی دهد بیشتر ترا بشناسیم و هنوز خوی بت پرستی در وجود ماست.



خدایا !


شرمسارم كه در آسمانها به دنبال تو می گردیم در حالی كه تو با مایی و اگر خود اراده كنیم دست ما را میگیری.

 


خدایا !


از این ناراحتم كه روزی بسیاری از درهای علوم را بر روی خود بگشاییم و هنوز شناختمان از تو تنها در همین حد باشد.



خدایا !


شرمسارم كه نمی بینیم تو خارج از قوانین طبیعی هستی هرگز هرگز عملی انجام نمی دهی با این حال همه ما بندگان دست به دعا بر می داریم كه : قوانینت را به نفع كار ما تغییرده!

 


خدایا !


خجلم كه جهالت خود را به تو نسبت می دهیم.و هرگونه كم و كاستی و كوته اندیشی خود را ناشی از قوانین تو می دانیم. در حالی كه قوانین طبیعی تو افراد متفكر و صاحب اندیشه را میطلبد, كه بدانند این قوانین ازلی و ابدی است.

 


خدایا !


شرمسارم كه در طول تاریخ همه آنان كه خواستند به درستی تو را به مردم بشناسند, شكنجه دادیم و به نام كافر آنها را بر دار كردیم. و از آنان روی بر گرداندیم چرا كه آنان می خواستند تعقل را به جای تعبد پیشه ما سازند.

 


خدایا !


خجلم كه چون فكر نمی كنیم به حقیقت نمی رسیم پس ناچار می شویم موهومات را خیلی راحت بپزیریم.