متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

جشن تكلیف چیست؟ (قسمت اول)



جشن تکلیف,سن تکلیف دختران,سن تکلیف پسران

جشن تكلیف

 

جشن تکلیف چیست؟(قسمت اول)

 

آنچه مى خوانید، مجموعه اى از نكات و یادآوریها و دانستنیهایى است كه شما در آستانه تكلیف خوب است بدانید و به آنها توجه كنید.

 

«تكلیف» چیست؟

وقتى پسر یا دختر به سنّ معیّنى رسیدند و بالغ شدند، به آنان «مكلّف» گفته مى شود. كسى كه به سنّ تكلیف مى رسد، باید دستورهاى دینى را انجام دهد و به واجبات عمل كند و از آنچه خداوند ممنوع ساخته (یعنى محرّمات) پرهیز كند.

 

خداوند، براى آنكه ما به سعادت برسیم و راه صحیح زندگى را بشناسیم، هم در وجود ما «عقل» قرار داده است و هم توسّط پیامبران «دین» فرستاده است تا با عمل به راهنماییهاى عقل و دین، انسانهایى كامل و سعادتمند شویم. این را هم باید بدانیم كه آنچه را خداوند بر ما «واجب» ساخته و از ما خواسته است كه عمل كنیم، كارهاى نیك و سودمند و مفید براى ما وجامعه است و آنچه را كه «حرام» دانسته و از آن نهى فرموده است، كارهاى ناشایست و زیان آور است كه براى جسم و روح ما ضرر دارد.

 

از این جهت، كسى به سعادت مى رسد كه در اجراى فرمان خدا كوشا باشد و دقیقاً دستورهاى دینى را كه دستور خداوند است، انجام دهد.

 

جشن تكلیف براى چیست؟

ما براى هر عید یا هر مناسبت خوب كه از طرف پروردگار، نعمتى به ما رسیده باشد، جشن مى گیریم تا بدین وسیله سپاسگزارى و شكر و شادى خودمان را نشان دهیم.

 

به تكلیف رسیدن، یك عید به حساب مى آید، چون از نظر عقلى و جسمى به حدّى رسیده ایم كه خداوند به ما دستور مى دهد و ما خوشحالیم كه خواسته ها و دستورهاى او را اطاعت كنیم و بنده شایسته او به حساب آییم و چه افتخارى از این بالاتر؟ ما با «جشن تكلیف»، نعمتهاى خدا را گرامى مى داریم و این روز بزرگ را كه در آن به سنّ تكلیف رسیده ایم، بعنوان یك روز پرشكوه و خاطره اى به یادماندنى به یاد مى سپاریم.

 

بعضى از دانشمندان بزرگ اسلامى هم در گذشته، روز تكلیف خود را با مراسمى كه برگزار مى كردند، جشن مى گرفتند، مثل «سید بن طاووس» و به فرزندانِ خود سفارش مى كردند كه این روز بزرگ را جشن بگیرند.

 

خاطره جشن تكلیف، یك خاطره شیرین تربیتى و معنوى است. مناسب است كه نوجوانان عزیز، تاریخ دقیق تولّد خود را بدانند، تا بتوانند روز مكلّف شدن خود را طىّ مراسمى جشن بگیرند و شادى كنند.

 

شكرانه تكلیف

غیر از آنچه در مراسم «جشن تكلیف» اجرا مى شود، خوب است خود دختر یا پسرى كه به سنّ تكلیف مى رسد، به شكرانه و سپاس این نعمت، چند كار انجام دهد:

 

1 ـ سجده شكر براى سلامتى و نعمت تكلیف.

2 ـ كمك به نیازمندان و دادنِ صدقه.

3 ـ سلام دادن به فرشتگانى كه همراه انسانند و كارهاى خوب و بد را مى نویسند.

4 ـ پناه بردن به خدا از شرّ شیطان.

5 ـ كمك خواهى از خدا و دعا براى موفقیت در انجام وظیفه.

 

در «مراسم عمومى» جشن تكلیف هم باید برنامه هایى اجرا شود كه حاضران را به نعمت الهى و به اهمیّت انجام وظیفه توجّه دهد و سازنده باشد.

 

در این مورد، پدران و مادران و اولیا و مربّیان بیشترین سهم و وظیفه را دارند تا این خاطره تربیتى و دینى را هر چه با شكوهتر و به یاد ماندنى تر قرار دهند و به خود تازه مكلّفین هدایایى به تناسب سنّ آنان بدهند، بخصوص آنچه به انجام تكالیف دینى و بالا بردن معلومات مذهبى و فرهنگى آنان كمك كند، براى هدیه بهتر و مناسبتر است.

 

شرایط تكلیف

در دین اسلام، در صورتى انسان موظّف است دستورهاى دینى و واجبات را انجام دهد و حرامها را ترك كند كه شرایط زیر را داشته باشد. به اینها «شرایط تكلیف» مى گویند:

 

اوّل      :   بلوغ

دوّم   :   عقل

سوّم   :   علم

چهارم   :   قدرت

 

امّا توضیح مختصر درباره اینها:

«بلوغ» یعنى رسیدن به حدّى از شرایط جسمى كه بتواند تكلیفهاى الهى را انجام دهد. و این نشانه هایى دارد، از جمله تمام شدن 9 سال و وارد شدن به دهسالگى كه شرط سنّى در دختران است. دختران از نظر سنّ زودتر از پسران به تكلیف مى رسند و این نوعى امتیاز براى آنان و نشان آمادگى بیشترشان است.

 

«عقل» یعنى نیروى شناخت خوب و بد كه در انسان است. كسى كه دیوانه و سفیه باشد، تكلیف هم ندارد. عقل، پایه همه تكلیفهاى دینى است.

 

«علم» یعنى دانستن احكام خدا. كسى كه حكم خدا را نداند، تكلیفى هم ندارد. البتّه انسان وظیفه دارد كه احكام را یاد بگیرد و به بهانه ندانستن، نمى تواند از انجام وظایف دینى كوتاهى كند.

 

«قدرت» یعنى توانایى براى انجام تكلیف; چه توانایى جسمى باشد یا مالى یا فكرى. تكلیف هر كس هم به اندازه قدرت اوست و اگر انجام وظیفه اى براى كسى ممكن نباشد، براى او واجب نیست. مثلا كسى كه نتواند روزه بگیرد یا قدرت جنگیدن نداشته باشد، روزه و جهاد از عهده او برداشته مى شود. خداوند از هیچكس بیش از توانایى او تكلیفى نخواسته است.

 

دین اسلام، دینى آسان و مطابق با عقل و منطق و فطرتِ انسان است و نباید با سختگیریهاى بیش از حدّ، مردم را از دین بیزار كرد.

 

خداوند هم در مقابل انجام تكالیف و ترك حرامها

به انسان پاداش مى دهد، پاداشى بیشتر از عمل انسان، و این از لطف و مهربانى خداوند نسبت به بندگان است.

 

ناگفته نماند كه همه دستورالعملهاى دینى چه واجبات، چه حرامها و چه آنچه مستحبّ یا مكروه است، حكمت و دلیلى دارد و هیچ یك از آنها بى جهت و بى علّت نیست. خواه فلسفه و علّت آنها را بدانیم یا ندانیم. البته دانشمندان به كمك علم، راز برخى از احكام الهى را كشف كرده اند، ولى بسیارى از احكام است كه چون فرمان خداوندِ حكیم و داناست، به آنها عمل مى كنیم و آنها را قبول مى كنیم، هر چند علّت آن را هنوز ندانسته باشیم.

 

این را هم بدانیم كه سود و زیانِ واجبات و محرّمات، تنها مربوط به جسم ما نیست، بلكه برخى از آثار تكلیفها به فكر و روان و اخلاق ما مربوط مى شود، چون انسان تركیبى از جسم و جان است، نیازهاى او هم بعضى جسمى و بعضى روحى است. قوانین اسلام هم به هر دو جنبه جسم و روح توجّه دارد.

 

نتیجه نهایى انجام تكالیف دینى و پرهیز از آنچه ممنوع و حرام است، به كمالِ انسان مربوط مى شود. یعنى مسلمانى كه به همه وظایف خود عمل كند و بنده خالص و مطیع پروردگار باشد، «انسان كامل» مى شود، انسانى كه مقامش از فرشتگان هم بالاتر است.

 

دانستنیهاى تكلیف

یك مسلمان مكلّف، از دین خود آگاهیهاى بسیارى باید داشته باشد. معلومات مذهبى را از راه مطالعه كتب دینى یا شركت در كلاسها و جلسات مذهبى مى توان یاد گرفت. این دانستنیها بعضى اعتقادى است، بعضى اخلاقى و بعضى عملى و رفتارى.

 

در اینجا فشرده برخى از این دانستنیها براى شما بیان مى شود.

 

1 ـ دانستنیهاى اعتقادى

مسائل اعتقادى را هر كس باید با دلیل بداند و بتواند ثابت كند. دین شناسى پایه اساسى زندگى درست و خداپسندانه است. معلومات دینى، بطور عمده درباره خدا، پیامبر اسلام، پیامبران، معاد، عدل، امامت، قرآن و وحى است.

 

جهان، آفریده خداوند است. خداوند، داراى علم، قدرت و حكمت است و همه موجودات را طبق نظم و برنامه و هدفى آفریده است. جهان به خودى خود و تصادفى پدید نیامده است. خلقت انسان هم روى هدف و برنامه است.

 

خداوند، یكتاست. شریك و مثل و مانند ندارد. جسم نیست و به چشم نمى آید. همه چیز را مى داند و هر كارى بخواهد انجام مى دهد. قدرتش بى پایان است. خداوند عادل است، به كسى ظلم نمى كند و پاداش هر كس را چه در دنیا چه در آخرت مى دهد.

 

خداوند، براى شناساندن راه سعادت و رستگارى به انسانها پیامبران را فرستاده است. فرستادن پیامبران را «بعثت» گویند. پیامبران الهى، دستور از خدا مى گرفتند و دین آسمانى را به مردم مى رساندند.

 

پیامبران را صد و بیست و چهار هزار نفر گفته اند كه آخرین آنها پیامبر اسلام حضرت محمد «ص» است. عقیده به پیامبران را «نبوّت» گویند.

 

پیامبر «معصوم»اند، یعنى از هر گناه و خطا و اشتباهى دورند. اطاعت آنان واجب است. نام تعدادى از پیامبران در قرآن آمده است.

 

قرآن كتاب آسمانى مسلمانان است كه از سوى خدا بر پیامبر ما نازل شده و دست نخورده باقى مانده و به دست ما رسیده است. پیامبران اولوالعزم كه صاحب كتاب بودند، عبارتند از حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسى، حضرت عیسى و حضرت محمد (علیهم السلام).

 

پس از درگذشت پیامبر اسلام «ص»، وظیفه ادامه راه او و بیان اسلام و هدایت مردم بر عهده امامان است. امامان ما معصوم اند و اطاعتشان واجب است.

 

عقیده به ادامه راه نبوّت توسّط امامان را «امامت» گویند. انتخاب امام نیز، مثل برگزیدن پیامبر، از سوى خداست. پیامبر اسلام، به فرمان خدا جانشین خود را در روز «غدیرِخُم» به مسلمانان معرّفى كرد. امامان همه از دودمان پاك پیامبرند و ما پیروان اهل بیت «ع» به آنان عقیده داریم. نامهاى مقدس آنان عبارت است از:

 

اول ـ حضرت على «ع»

دوم ـ امام حسن مجتبى «ع»

سوم ـ امام حسین «ع»

چهارم ـ امام سجّاد، على بن الحسین «ع»

پنجم ـ امام محمد باقر «ع»

ششم ـ امام جعفر صادق «ع»

هفتم ـ امام موسى كاظم «ع»

هشتم ـ امام رضا «ع»

نهم ـ امام محمد تقى (جواد) «ع»

دهم ـ امام على النقى (هادى) «ع»

یازدهم ـ امام حسن عسكرى «ع»

دوازدهم ـ امام مهدى «ع»

 

امام دوازدهم، حضرت صاحب الزمان «ع» زنده است. او در سال 260 هجرى به دنیا آمد. پس از رحلت پدرش، از نظرها پنهان بود. مدّت 69 سال توسّط چهار نماینده مخصوص با مردم ارتباط داشت كه به آنان «نُوّاب اربعه» گویند. این مدّت به نام «غیبت صغرى» معروف است.

 

از سال 329 هجرى امام زمان «ع» بطور كلّى از چشمها غایب شد و نماینده خاصّى نداشت. در این دوران، علماى دینى و فقهاى داراى شرایط، نایب آن حضرت اند. این دوران را كه تا كنون ادامه یافته و تا زمان ظهور امام عصر «ع» ادامه خواهد داشت، «غیبت كبرى» گویند.

 

وقتى آن حضرت ظهور كند، دنیا را پر از عدل و داد خواهد كرد. در عصر غیبت امام زمان، مردم باید از فقها پیروى كنند و با اصلاح خود و جامعه و تشكیل حكومتِ شایسته و اسلامى، زمینه آمدن آن حضرت را فراهم كنند.

 

«معاد»، یكى دیگر از مسائل اعتقادى است، یعنى اینكه ما پس از مردن، دوباره زنده خواهیم شد تا به كارهاى خوب و بد ما رسیدگى شود. آن روز حسابرسى را «قیامت» یا «رستاخیز» گویند.

 

چنین روزى حتمى است. هم وعده خداست و هم گفته پیامبران و رسول خدا. آیات فراوانى در قرآن است كه جزئیات روز قیامت را بیان مى كند. عقل ما هم همین را مى فهمد.

 

اگر بنا باشد كه خوبان و بدان یكسان باشند و هیچ فرقى میان بندگانِ خوب و یكتاپرست، با انسانهاى مشرك و ظالم و گناهكار نباشد، این خلاف عدالتِ خداوند است.

 

در قیامت، افراد خوب به «بهشت» مى روند و افراد بد به «جهنّم». در بهشت، همه نوع نعمتها و لذّتها و هر چه دل انسان بخواهد فراهم است و پاداش خداوند به نیكوكاران است. در جهنّم هم افراد به كیفر گناهان خود مى رسند و عذاب الهى آنان را فرامى گیرد و در شعله هاى آتش مى سوزند.

 

برپایى قیامت، آخرِ این جهان است و پس از برپایى قیامت، ابدیّت و همیشگى است. نیكان همیشه در بهشتند و ستمكاران و مجرمان همیشه در عذاب دوزخ خواهند بود.

 

2 ـ دانستنیهاى اخلاقى

صفات اخلاقى خوب را «فضایل اخلاقى» گویند و به صفات ناپسند، «رذایل اخلاقى» گویند. پیامبر اسلام «ص» برانگیخته شده است تا مردم را از نظر اخلاق، تربیت كند و به كمال برساند. كسى كه «خودساخته» نباشد و صفات و اخلاق بد را از خود ریشه كن نكرده باشد، همیشه طعمه شیطان است و به گناهان مختلف كشیده مى شود.

 

گاهى جوانان به «چشم چرانى» و نگاه به نامحرم مى پردازند. گاهى هم دختران، حجاب را رعایت نمى كنند، هم خود مرتكب گناه مى شوند، هم جوانان را به گناه مى كشند. عفاف و پاكدامنى براى یك مسلمان از بزرگترین ارزشها به حساب مى آید. هر دختر باید بكوشد تا عفیف و پاك و خداترس باشد و به كمك ایمان به خدا و ترس از قیامت، از گناهان و رذایل اخلاقى بپرهیزد.

 

«حیا» یكى دیگر از ارزشهاى اخلاقى است كه یك نوجوان را از آلوده شدن به گناه و رابطه هاى حرام، نگاه مى دارد. كسى كه از خدا شرم نكند، ممكن است به هر آلودگى اخلاقى گرفتار شود.

 

خوب است با مطالعه زندگى بزرگان و انسانهاى وارسته، فضیلتهاى اخلاقى را در خودمان ایجاد كنیم و زشتیها را از دل و از رفتار خویش، دور سازیم.

 

منبع:hadj.ir

 

 

جشن تکلیف چیست؟(قسمت دوم)

 



ویدیو مرتبط :
كلیپ جشن تكلیف و پروژه ادیوس جشن عبادت و نماز

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جشن تكلیف چیست؟ (قسمت دوم)



جشن تکلیف,سن تکلیف دختران,سن تکلیف پسران

جشن تكلیف

 

جشن تکلیف چیست؟(قسمت اول)

 

 

جشن تكلیف چیست؟ (قسمت دوم)


خوب است با مطالعه زندگى بزرگان و انسانهاى وارسته، فضیلتهاى اخلاقى را در خودمان ایجاد كنیم و زشتیها را از دل و از رفتار خویش، دور سازیم.

 

رذیلت ها:

صفات زشت و ناپسندى كه در قرآن و احادیث از آنها نكوهش شده است، بسیار است. اینجا به بعضى از آنها اشاره مى شود:

 

ظلم (رعایت نكردن حق دیگران و ستم به آنها)

 

بداخلاقى (رفتار تند با دیگران)

 

خودپسندى (خود را بى نقص دانستن و عیب خود را ندیدن)

 

تكبّر (خود را بزرگتر و برتر از دیگران دانستن و بى اعتنایى به مردم)

 

حسد (از نعمت و خوشى دیگران رنج بردن و خواهان از بین رفتن آن شدن)

 

بخل (آنجا كه باید پول خرج كرد و كمك نمود، خرج نكردن)

 

خشم (عصبانى شدن و كنترل خود را از دست دادن)

 

فضیلت ها:

بعضى از اوصاف خوب و شایسته كه مایه افتخار و ارزش انسان است، عبارت است از:

 

انصاف (با عدالت رفتار كردن، آنچه براى خود نمى پسندیم براى دیگران هم نپسندیم)

ایثار (به خاطر دیگران از حق خود گذشتن، دیگران را بر خود مقدم داشتن بدى دیگران را با خوبى و نیكى پاداش دادن)

 

صبر (مقاومت در مقابل سختیها، مصیبتها و حوادث ناگوار)

 

محبّت (دیگران را دوست داشتن و به دیگران دوستى كردن و علاقه نشان دادن)

 

قناعت (به كم راضى بودن، اسراف نكردن)

 

مهمان نوازى (احترام به مهمان و پذیرایى شایسته از او)

 

امانت دارى (اموال و وسایل دیگران را حفظ كردن و به صاحبانش دادن)

 

نیكى به همسایه

 

احترام به پدر و مادر

 

صله رحم (سركشى به خویشاوندان و احوالپرسى و رفت و آمد با بستگان)

 

بردبارى و حلم (در مقابل حرفها و رفتارهاى ناپسند دیگران عصبانى نشدن)

 

شجاعت و بى باكى در مقابل دشمن

 

خوش اخلاقى و برخورد خوب با دیگران

 

تواضع با مردم

 

خیرخواهى و كمك به دیگران

 

صفات نیكو زیاد است. پیامبر اكرم «ص» مبعوث شد تا انسانها را به این صفات شایسته كه به آنها «مكارم اخلاق» هم مى گویند، آراسته كند. از سخنان آن حضرت است كه:

 

«بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمِ الاَْخْلاقِ»

برانگیخته شدم تا اخلاق خوب و والا را كامل كنم.

 

خود پیامبر خدا «ص» و خاندان پاك او، نمونه كامل فضایل اخلاقى بودند و صفات شایسته در همه رفتار و زندگى پیامبر و امامان و حضرت زهرا «ع» و حضرت زینب «ع» وجود داشت. باید سعى كنیم در اخلاق و رفتار خوب، مثل آنان باشیم و از آنان سرمشق بگیریم.

 

3 ـ دانستنیهاى عملى

مقصود از دانستنیهاى عملى، چیزهایى است كه براى هر انسان مكلّف یا كسى كه به سنّ تكلیف نزدیك مى شود، لازم است آنها را بداند و آشنا باشد كه به فرمان خداوند، چه كارهایى را «باید بكند» و چه كارهایى را «نباید بكند».

 

قبل از بیانِ این دانستنیها به یك موضوع مهمّ اشاره مى كنیم و آن عبارت است از «تقلید».

تقلید یعنى اینكه یك مسلمان در برنامه هاى عملى زندگى و احكام شرعى از یك «مجتهد» پیروى كند.

 

همانطور كه در هر موضوعى مثلا درمان بیمارى یا تعمیر وسایل خانه یا دوختن لباس یا یادگرفتن یك زبان یا صنعت، انسان به كارشناس و متخصّص مراجعه مى كند،

 

در احكام دین هم به متخصّص رجوع كند.

 

به كسى كه در مسائل دینى و احكام شرعى متخصّص باشد، «مجتهد» و «فقیه» گفته مى شود و عمل كردن به نظر مجتهد را «تقلید» مى گویند.

 

امام صادق «ع» فرموده است:

«از فقیهان و مجتهدانى تقلید كنید كه خویشتن دار ومخالف هواى نفس و مطیع فرمان خدا باشند.»

 

مجموعه دانستنیهاى عملى كه به نام «واجبات» و «محرّمات» نامیده مى شوند، بسیار است، امّا در اینجا به برخى از آنها اشاره مى كنیم.

 

توضیح بیشتر تكالیف دینى را مى توانید با مراجعه به «توضیح المسائل» بیاموزید.

 

در رساله هاى احكام، نظر و فتواى مجتهدى را كه از او تقلید مى كنید، نوشته اند.

 

واجبات:

نماز (از مهمترین تكلیفها و ستون دین است و نباید آن را ترك كرد)

 

روزه (كه در ماه رمضان، طبق برنامه خاصى از خوردن و آشامیدن پرهیز مى كنند)

 

خمس و زكات (نوعى پرداخت مال كه شرایط خاصى دارد و در رساله ها بیان شده است)

 

حج (زیارت خانه خدا در مكّه، براى آنان كه از نظر مالى و بدنى توانایى داشته باشند)

 

جهاد (مبارزه با دشمنان خدا و دفاع از اسلام و كشور اسلامى)

 

امر به معروف و نهى از منكر (یعنى وادار كردن دیگران به كارهاى خوب و واجب و جلوگیرى و نهى از كارهاى ناپسند و حرام، كه این هم مثل نماز و روزه، وظیفه همگان است)

 

تولّى و تبرّى (یعنى دوستى كردن با دوستان خدا و دشمنى كردن با دشمنان خدا)

 

به این واجبات، «فروع دین» مى گویند و در كیفیت انجام دادن آنها باید طبق نظر مجتهدى كه از او تقلید مى كنیم، رفتار كنیم.

 

محرّمات:

آنچه در اسلام «حرام» و ممنوع است، یك مكلّف باید از آنها اجتناب و دورى كند. گناهان هم زیاد است. بعضى كوچك است (گناهان صغیره) و برخى بزرگ است كه مجازاتِ آنها هم سخت تر است (گناهان كبیره).

 

برخى از گناهان از این قرار است:

آزار پدر و مادر

 

دروغگویى و قسم دروغ خوردن

 

غیبت (پشت سر دیگران حرف زدن و عیب آنها را فاش كردن)

 

سخن چینى (نقل حرفهاى این و آن به یكدیگر و ایجاد اختلاف و دشمنى)

 

استهزاء (مسخره كردن دیگران، چه با حرف و زبان، چه با اشاره و حركات)

 

اسراف (ولخرجى و هدر دادن نعمتهاى خدا و ریخت و پاش در خوردنیها و آشامیدنیها و پوشیدنیها و ...)

 

بى نمازى (نخواندن نماز و سهل انگارى در انجام این وظیفه مهمّ)

 

تهمت (به دیگران نسبتهاى ناروا دادن و گفتن كارهاى بدى كه انجام نداده اند)

 

بى حجابى (خود را از نامحرم نپوشاندن و ارتباطهاى حرام با نامحرم داشتن)

 

سرگرمى به لهو و لعب (كارهاى بیهوده و زیان آور، از جمله سرگرمى به عسكهاى مبتذل و موسیقى كه وقت را هدر مى دهد و فكر را خراب مى كند)

 

قماربازى (بُرد و باخت با وسایل مخصوص قمار)

 

دزدى (پول و وسایل دیگران را دزدیدن)

 

خیانت

 

و گناهان دیگرى مثل: خوردن مُردار و خون و گوشتِ خوك، شراب خوردن، استعمال مواد مخدّر، دروغ

 

بستن به خدا و پیغمبر، فرار از جبهه جنگ، فاش كردن اسرار، خوردن مال یتیم، پیمان شكنى، كمك به ظالم.

 

مسلمان واقعى كسى است كه از دستورهاى خدا كاملا پیروى كند و با نافرمانى در مقابل پروردگار، خود را گنهكار و اهل دوزخ نسازد.

 

گناه هر چه كوچك باشد، ولى چون نسبت به خداى بزرگ است، بزرگ به حساب مى آید.

 

توبـه

اگر خداى نكرده كسى اشتباه كرد و فریب شیطان را خورد و مرتكب یكى از گناهان شد یا وظایف واجب را انجام نداد، به چنین كسى «گناهكار» گفته مى شود. خوشبختانه خداى مهربان، راهِ خوب شدن را به روى انسانها باز گذاشته و از گناهكاران خواسته است كه «توبه» كنند.

 

توبه، یعنى پشیمان شدن از گناه و كار زشتى كه انسان انجام داده است و تصمیم گرفتن براى آنكه دیگر آن كار را انجام ندهد و گفتنِ «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّى وَأتُوبُ اِلَیْه».

 

خودِ توبه، از واجبات است و نباید آن را به تأخیر انداخت. در اوّلین فرصت، انسان باید از خطاى خود پشیمان شود و توبه كند. خداوند هم قول داده است هر كس كه جدّى و از ته قلب توبه كند و از گناه دست بكشد، توبه او را بپذیرد و گناهان او را عفو كند.

 

خداوند، توبه كنندگان را دوست دارد. پس نباید از رحمت خداوند مأیوس بود. ادامه گناه، خودش گناه بزرگى است.

 

از خدا بخواهیم كه گناه ما را بیامرزد و توفیق دهد كه هرگز از دستورهاى او نافرمانى نكنیم.

 

منبع:hadj.ir