متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

توبه و پذیرش آن از سوى خداوند



 

 

توبه,توبه کردن,پذیرش توبه

توبه

 

توبه در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. بازگشت در امور فیزیکی معنای روشنی دارد، یعنی این که انسان راهی را برود و سپس آن راه را بر گردد، اما در امور نفسانی و قلبی هم توبه معنای خاص خود را دارد، توبه یعنی روح و نفس انسان که مدتی از حیات خود را با یک سری از صفات و خصلت ها گذرانده و سپری کرده و با آن ها همدم بوده است، به دلیل یک انقلاب و تحول درونی آن ها را ترک کند و بر گردد.

 

مراحل توبه و پاكسازى

از نشانه‌هاى رحمت و لطف وسیع الهى، نعمت توبه و پذیرش توبه از سوى خداوند است، توبه به معنى ترك گناه، بازگشت به سوى خدا و عذرخواهى در پیشگاه خداوند است.

عذرخواهى بر سه گونه است؛

گاهى عذر آورنده مى‌گوید: من اصلاً فلان كار را انجام نداده‌ام. گاهى مى‌گوید: من به آن جهت این كار را انجام دادم. و گاهى مى‌گوید: این كار را انجام دادم ولى خطا كردم و بد كردم و اینك پشیمانم. این همان توبه است.

 

توبه در اسلام داراى شرایطى است؛ 1- ترك گناه، 2- پشیمانى از گناه، 3- تصمیم بر انجام ندادن دوباره گناه، 4- تلافى و جبران گناه.(1)

توبه همچون بیرون آوردن لباس چركین از بدن و پوشیدن لباس پاك و تمیز است. توبه همچون شستشوى بدن آلوده و عطر زدن است.

قرآن در آغاز سوره هود مى‌فرماید:

و ان استغفروا ربكم ثم توبوا الیه (2)؛ و از پروردگار خود آمرزش بطلبید، سپس به سوى او بازگردید.

آوردن استغفار و توبه در یك آیه، حاكى از آن است كه این دو با هم تفاوت دارند، اولى به معنى شستشو و دومى به معنى كسب كمالات است. انسان نخست باید خود را از گناهان پاك سازد و سپس خود را به اوصاف الهى بیاراید، نخست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزداید و سپس معبود حق را در آن جاى دهد، به قول حافظ:

تا نفس، مبرّا ز نواهى نكنى                          دل، آئینه نور الهى نكنى

 

استغفار و توبه در قرآن

توبه و استغفار در قرآن-در قرآن، ذات پاك خداوند، 91 بار غفور، «بسیار آمرزنده» و 5 بار غفّار، «بسیار بخشنده» یاد شده و در آیات بسیارى، مردم به استغفار و طلب آمرزش از درگاه خدا دعوت شده‌اند. و بیش از 80 بار سخن از توبه و پذیرش توبه به میان آمده است. در اینجا به ذكر چند آیه مى‌پردازیم:

 

1- والّذین اِذا فَعَلوا فاحِشَة اَو ظلموا اَنفُسهم ذكروا الله فَاستَغفروا لِذُنوبِهم(3)؛ و از نشانه‌هاى پرهیزكاران آن است كه: هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم كنند، به یاد خدا مى‌افتند و براى گناهان خود از خدا طلب آمرزش مى‌كنند.

 

2- و من یَعمَل سُوء او یَظلِم نَفسَه ثُمّ یَستغفِرِ الله یَجد الله غَفوراً رَحیماً(4)؛ كسى كه كار بدى انجام دهد، یا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.

 

3- وعد الله الّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهم مَغفِرةٌ و اجرٌ عظیم(5)؛ خداوند به آنها كه ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند وعده آمرزش و پاداش عظیمى داده است.

 

4- قُل یا عِبادِىَ الَّذینَ اسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة الله إنّ الله یَغفرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحیم(6)؛ بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‌اید، از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مى‌آمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.

 

تعبیراتى كه در این آیه آمده مانند: «بندگان من»، «ناامید نشوید»، «رحمت خدا»، «آمرزش همه گناهان»، «غفور و رحیم بودن خدا»؛ همه حكایت از وسعت دامنه استغفار و پذیرش توبه و گستردگى رحمت الهى مى‌كند، به خصوص تعبیر به "عبادى"؛ «بندگان من»، كه بیانگر آن است كه همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است كه آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراین چشم‌انداز امید به آمرزش، بسیار وسیع و گسترده است.

5- و اِذا سَئَلكَ عِبادِى عَنّى فَانّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستجیبوا لِى ولیُؤمِنوا بى لَعلَّهُم یَرشُدون (7)؛ هنگامى كه بندگانم از تو درباره من سوال كنند، (بگو) من نزدیكم به دعا كننده به هنگامى كه مرا مى‌خواند پاسخ مى‌گویم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند و به مقصد برسند.

 

 

توبه

توبه

 

از لطایف و نكات بسیار ظریف در نزدیك بودن خدا به انسان این كه در این آیه خداوند هفت بار، امور را به ذات پاك خود، بدون واسطه نسبت داده است: بندگان من، درباره من، من نزدیكم، مرا مى‌خواند، من پاسخ مى‌گویم، دعوت مرا اجابت كند، به من ایمان آورد.

 

یار نزدیكتر از من به من است                                وین عجب بین كه من از وى دورم

 

6- ... و تُوبُوا اِلى اللهِ جَمعیاً اَیُّها المُؤمِنون (8)؛ اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گردید.

 

7- وَ هُو الّذى یَقبِلُ التَّوبَة مِن عِبادِه (9)؛ و خدا كسى است كه توبه بندگانش را مى‌پذیرد.

 

8- ... اِنَّ الله یُحِبُّ التَّوّابِین (449)؛ قطعاً خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.

 

9- یا ایّها الَّذینَ آمَنوا تُوبُوا اِلَى اللهِ تَوبَةً نَصُوحاً(10)؛ اى كسانى كه ایمان آورده‌اید توبه حقیقى و خالص كنید.

 

10- و هُو الَّذى یَقبلُ التَّوبَة عَن عِبادِه و یَعفُوا عَنِ السّیّئات (11)؛ او كسى است كه توبه بندگانش را مى‌پذیرد و از گناهان مى‌گذرد.

 

11- اَفَلا یَتُوبُونَ اِلَى الله و یَستَغفِروُنَه و اللهُ غَفُورٌ رَحیم (12)؛ آیا توبه نمى‌كنند و به سوى خدا باز نمى‌گردند و از او طلب آمرزش نمى‌نمایند. خداوند آمرزنده مهربان است.

در این آیه با استفهام انكارى كه بیانگر تاكید است، خداوند انسان‌ها را به سوى توبه و استغفار دعوت مى‌نماید و با ذكر دو صفت "غفور" و "رحیم" بودنش، عواطف آنها را تحریك مى‌نماید تا شاید به سوى خدا باز گردند و با آب استغفار، گناهانشان را بشویند و در پرتو توبه بر كمالات و فضایل انسانى خود بیفزایند.

 

توبه از دیدگاه روایات

با بررسى و تجزیه و تحلیل روایات مربوط به توبه و استغفار، مطالب متنوع و جامعى، پیرامون توبه به دست مى‌آید كه در اینجا به طور خلاصه به بخش مهمى از آن مى‌پردازیم:

 

1- توبه راستین

توبه راستین پنج ركن دارد:

- ترك گناه.

- پشیمانى از گناهان سابق.

- تصمیم بر ترك گناه.

- جبران گناهانى كه قابل جبران است با اداى حق الله و حق النّاس.

- استغفار با زبان.

 

توبه نصوح چیست؟

خداوند در قرآن كریم می فرماید:

تُوبُوا الى الله تَوبَة نَصُوحاً(13)؛ به درگاه الهى توبه نصوح كنید.

امام صادق علیه السلام در تفسیر واژه «نصوح» چنین فرمودند:هو الذَّنبُ الّذى لا یَعودُ فیه اَبداً(14)؛ آن توبه‌اى است كه هرگز به آن گناه باز نگردد.

و امام هادى علیه السلام در معنى توبه نصوح فرمود:ان یكونَ الباطِنُ كالظاهِر و افضِل من ذلك (15)؛ توبه نصوح، آن است كه باطن انسان مانند ظاهر بلكه بهتر از ظاهر باشد.

رسول خدا صلّى الله علیه وآله در معنى نصوح فرمودند:

ان یَتُوب التائِب ثمّ لایَرجع فى ذَنبٍ كما لایَعود اللَبن الى الضَّرع (16)؛ توبه كننده، هرگز به گناه باز نگردد، چنانكه شیر به پستان باز نمى‌گردد.

امام على علیه السلام در معنى نصوح مى‌فرماید:

نَدمٌ بِالقَلب و استِغفار باللّسان و القَصد على ان لا یَعود(17)؛ پشیمانى قلبى و عذرخواهى با زبان، و تصمیم جدى و مداوم بر ترك گناه.

 

2- شرائط صحت و كمال توبه

شخصى براى خودنمایى در محضر على علیه السلام گفت: "استغفر الله". حضرت على علیه السلام به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند آیا مى‌دانى استغفار (تنها به زبان نیست و) از درجه اعلى است؟ سپس فرمود: استغفار و توبه داراى شش ركن است:

- پشیمانى از گناهان قبل،

- تصمیم بر ترك گناه،

- اداى حق مردم،

- اداى حق الله،

- ذوب شدن گوشت بدن كه از غذاى حرام روییده شده با حزن و اندوه،

- بدن سختى طاعت خدا را بچشد همانگونه كه شیرینى گناه را چشیده است.(18) در این هنگام بگو: استغفر الله.(19)

جبران گناهان گاهى به مرحله‌اى مى‌رسد، كه باید گناهان سابق را تبدیل به نیكى‌ها كند. یعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشوید، بلكه آثار درخشان كارهاى نیك را جایگزین آن بنماید. به عنوان مثال اگر كسى مدت‌ها پدر یا مادرش را آزرده و اكنون توبه كرده، تنها قطع آزار كافى نیست. بلكه باید با شیرینى محبت خود، تلخى آزار را جبران كند.

 

امام سجاد علیه السلام در مورد توبه فرمودند:

انّما تَوبَة، اَلعَمل و الرُّجوع عن الاَمر و لیستِ التَّوبة بِالكَلام (20)؛ توبه یعنى كار شایسته و بازگشت از انحراف، نه لقلقه زبان.

یكى دیگر از شرایط توبه، جبران ضایعات گناه است.

قرآن در این باره مى‌فرماید:

اِلاّ الَّذینَ تابُوا مِن بَعدِ ذلِك وَ اَصْلحوا؛ مگر كسانى كه بعد از این توبه كنند و به اصلاح و جبران بپردازند.

جمله "واصلحوا" بیانگر این است كه شرط مهم توبه اصلاح و جبران ضایعات گناه است.

یكى دیگر از شرایط كمال توبه اقرار به گناه است، تا آنجا كه امام باقر علیه السلام فرمودند:

والله ما ینجو من الذّنب الاّ من اقربه؛ سوگند به خدا از گناه نجات پیدا نمى‌كند، مگر كسى كه به گناه اعتراف كند.(21)

و حضرت على علیه السلام مى‌فرماید:

المُقرّ بالذَّنبِ تائِب (22)؛ اعتراف كننده به گناه، توبه كننده است.

 

3- انواع توبه و مراحل توبه

امام صادق علیه السلام در ضمن گفتارى در مورد توبه فرمودند:

و كل فرقة من العباد لهم توبة ... و توبة الخاص، من الاشتغال بغیر الله تعالى و توبة العام من الذنوب (23)؛ هر گروهى داراى یك نوع توبه هستند... توبه بندگان خاص و ممتاز، توبه كردن از لحظات غفلت از خدا و متوجه شدن به غیر خداست و توبه توده مردم، توبه از گناهان است.

 

مطلب دیگر این كه، پشیمانى از گذشته و تصمیم بر ترك گناه،مرحله نخستین توبه است، مراحل دوم توبه آن است كه توبه كننده از هر نظر به حالت روحانى قبل از گناه درآید.

همچون بیمار و كسى كه تب دارد، كه با خوردن دارو، تب او قطع مى‌شود، ولى بعد از این مرحله نیاز به داروهاى تقویتى دارد تا با استفاده از آنها، بنیه جسمى او به مرحله قبل از بیمارى برسد و شاید سخن امام باقر علیه السلام بر همین اساس باشد كه فرمود:

التائِبُ من الذَّنب كَمَن لا ذَنبَ له و المُقیم على الذّنب و هو مستغفِرٌ منه كالمُستَهز(24)؛ توبه كننده از گناه همانند كسى است كه گناه ندارد و آن كس كه در گناه بماند و در عین حال استغفار كند همانند مسخره كننده است.

 

4- وسعت دامنه پذیرش توبه

چنانكه قبلاً ذكر شد، خداوند مى‌فرماید:

... لا تَقنطوا مِن رَحمَة الله اِنّ اللهَ یَغفِر الذُّنوبَ جَمیعاً(25)؛ از رحمت خدا ناامید نشوید، خداوند همه گناهان را مى‌آمرزد.

این آیه با صراحت بیان مى‌دارد كه راه توبه به روى همه كس باز است. تا آنجا كه نقل شده «وحشى» قاتل حضرت حمزه (علیه السلام) با شنیدن این آیه به حضور پیامبر (صلّى الله علیه وآله) آمد و اظهار توبه كرد.پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله) توبه او را پذیرفت ولی فقط به او فرمود: از چشم من غایب شو، چرا كه من نمى‌توانم به تو نگاه كنم.

 

رسول اكرم (صلّى الله علیه وآله) مى‌فرماید:

در هر جا هستى، از خدا بترس و با مردم با اخلاق نیك برخورد كن، و هرگاه گناهى كردى كار نیكى انجام بده كه آن گناه را محو كند.

بعضى سؤال كردند: آیا این آیه درباره وحشى است یا شامل همه مسلمین مى‌شود؟ پیامبر (صلّى الله علیه وآله) فرمود: همه را شامل مى‌شود.(26)

وسعت و دامنه پذیرش توبه تا آنجاست كه روایت شده: شخصى در محضر حضرت رضا (علیه السلام) گفت: خدا لعنت كند كسى كه با على (علیه السلام) جنگید. امام رضا (علیه السلام) به او فرمود:

قل الاّ مَن تاب و اَصلح (27)؛ بگو مگر كسى كه توبه كرد و خود را اصلاح نمود.

و این بیانگر لطف الهى نسبت به گنهكاران است اصولاً اسلام راه بازگشت به سوى خدا را به روى هیچ كس نمى‌بندد، حتى در مورد عذاب سخت شكنجه گران مى‌فرماید:

اِنّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤمِنینَ والمُؤمِناتِ ثُمَّ لَم یَتُوبُوا فَلَهم عَذابُ جَهنَّم(28)؛ براى آنان كه زنان و مردان با ایمان را شكنجه دادند، ولى توبه ننمودند عذاب دوزخ است.

جمله "ثم لم یتوبوا" حاكى از پذیرش توبه شكنجه گران است.

 

5- محبت خاص خدا به توبه كنندگان

در قرآن مى‌خوانیم:

اِنَّ الله یُحِبُّ التَّوّابین(29)؛ خداوند قطعاً توبه كنندگان را دوست مى‌دارد.

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:هر گاه مردى در شب تاریك شتر و توشه‌اش را در سفر گم كند و سپس پیدا كند، چقدر خوشحال مى‌شود، خداوند بیشتر از او نسبت به توبه كننده فرحناك مى‌شود.(30)

و در سخن دیگر فرمودند:

الله افرح بتوبة عبده من العقیم الوالد، و من الضال الواجد، و من الظمان الوارد(31)؛ خداوند به توبه بنده‌اش فرحناك‌تر است از مرد عقیمى كه داراى فرزند شود و از شخصى كه گمشده‌اش را پیدا كند، و از تشنه‌اى كه به آب مى‌رسد.

رسول اكرم (صلّى الله علیه وآله) فرمودند:هیچ موجودى در پیشگاه خدا، محبوب‌تر از مرد یا زن توبه كننده نیست.(32)

نیز فرمودند: التائبُ حَبیب الله (33)؛ توبه كننده، محبوب خدا است.

 

6- سرزنش از تاخیر توبه

انسان، هر لحظه مامور به توبه است و فرمان توبوا، «توبه كنید» او را به تعجیل در توبه دعوت مى‌نماید، بنابراین تاخیر در توبه تاخیر در انجام فرمان الهى است و چنین كسى در هر لحظه به عنوان ترك كننده فرمان خدا به حساب مى‌آید.

امام جواد علیه السلام مى‌فرماید:

تَاخیر التُّوبَة اِغتِرار، و طُول التَسویف حَیرَة(34)؛ تاخیر توبه نوعى غرور و بى‌خبرى و طولانى نمودن آن نوعى حیرت و سرگردانى است.

 

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

سه كار كفاره و جبران كننده گناه است: بلند سلام كردن، اطعام دادن، نماز شب و عبادت در آن هنگام كه مردم خوابیده‌اند.

مردى از امیرمؤمنان على علیه السلام درخواست موعظه كرد، آن حضرت به او فرمود:

لا تَكُن ممّن یَرجوا الا خِرة بِغَیر العَمَل و یُرَجِّى التَّوبَة بِطُول الاَمَل (35)؛ از كسانى مباش كه بدون عمل، امید سعادت آخرت را دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تاخیر مى‌اندازند.نیز فرمودند: لا دینَ لِمُسَوّف بِتَوبته(36)؛ آن كس كه توبه را به آینده موكول مى‌كند، دین ندارد.

 

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

ایّاكَ و التَّسویف فَانَّه بَحرٌ یُغرَقُ فیه الهَلْكى (37)؛ از تاخیر انداختن (توبه) بپرهیز، زیرا تاخیر انداختن توبه (همچون) دریایى است كه درمانده در آن غرق مى‌گردد.

باید توجه داشت كه توبه هنگام مرگ، ارزشى ندارد، چنان كه ایمان و توبه فرعون هنگام غرق شدن پذیرفته نشد و در آیه 18 سوره نساء به این مطلب تصریح شده است.

محمد همدانى مى‌گوید، از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: چرا خدا، فرعون را غرق كرد، با این كه ایمان آورد و به توحید اعتراف كرد؟آن حضرت در پاسخ فرمود:

لانَّه آمَنَ عند رُؤیَة البَاءس، و الایمانُ عِند رؤیَةِ البَاسِ غَیر مَقبُول (38)و (39)؛ زیرا فرعون هنگام دیدن عذاب، ایمان آورد. و ایمان در این هنگام پذیرفته نیست.

و این را نیز نباید از نظر دور داشت كه در روایات متعدد آمده هرگاه مؤمن گناهى مرتكب شود، تا هفت ساعت به او مهلت داده مى‌شود كه اگر در این هفت ساعت توبه كرد، گناه او در نامه عمل ثبت نمى‌گردد، در بعضى از روایات به جاى هفت ساعت از صبح تا شب ذكر شده است، امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

إنّ العبد اذا اذنب ذنباً اُجِّل من غَدوَةٍ الى اللیل فانْ استغفر الله لم یكتب علیه (40)؛ بنده وقتى كه گناه كند، از بامداد تا شب مهلت دارد اگر در این مدت از درگاه خدا طلب آمرزش كرد، آن گناه بر او نوشته نشود.

 

7- نتایج درخشان توبه

توبه و قبولى توبه از نعمت‌ها و مواهب كم نظیر الهى است و داراى آثار و نتایج بسیار درخشانى است.توبه حقیقى آنچنان انسان گنهكار را دگرگون مى‌كند، كه گویى اصلاً گناه نكرده است. چنانكه امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

التائب من الذنب كمن لا ذنب له (41)؛ توبه كننده از گناه مانند آن است كه گناهى نكرده است.


توبه حقیقى موجب پرده‌پوشى و نابودى آثار گناه مى‌گردد، امام صادق علیه السلام فرمودند:

هنگامى كه بنده توبه حقیقى كرد، خداوند او را دوست مى‌دارد، و در دنیا و آخرت گناهان او را مى‌پوشاند، هر چه از گناهان كه دو فرشته موكل بر او برایش نوشته‌اند از یادشان ببرد و به اعضاى بدن وحى مى‌كند كه گناهان او را پنهان كنید.و به نقاط زمین (كه او در آن گناه كرده) فرمان مى‌دهد گناهان او را پنهان كنید.

فیلقى الله حین اَلقاه و لیس شَیى یَشهد علیه بشىء من الذّنوب (42)؛ پس توبه كننده با خدا ملاقات كند به گونه‌اى كه هیچ چیز نیست كه در پیشگاه خدا گواهى بدهد كه او چیزى از گناه را انجام داده است.در آیه 8 سوره تحریم كه به توبه نصوح امر شده، به پنج ثمره و نتیجه توبه حقیقى اشاره شده كه عبارتند از:

1- بخشودگى گناهان.

2- ورود در بهشت پر نعمت الهى.

3- عدم رسوایى در قیامت.

4- نور ایمان و عمل، در قیامت به سراغ توبه كنندگان آمده و پیشاپیش آنها حركت نموده و ایشان را به سوى بهشت، هدایت مى‌كنند.(43)

5- توجه آنها به خدا بیشتر مى‌گردد، و تقاضاى تكمیل نور و آمرزش كامل گناه خود مى‌كنند.

بطور خلاصه، توبه حقیقى انسان را محبوب خدا مى‌كند، آن هم به عنوان محبوب‌ترین بندگان، چنانكه امام كاظم علیه السلام مى‌فرماید:

و اَحَبّ العِباد الى الله تعالى المُفَتَّنون التَّوابون(44)؛ و محبوب‌ترین بندگان در پیشگاه خدا، آنهایى هستند كه در فتنه (گناه) واقع شوند و بسیار توبه كنند.

و در روایت دیگرى از امام معصوم نقل شده (45) كه خداوند به توبه كنندگان، سه موهبت عطا كرده كه اگر یكى از آنها را به همه اهل آسمان‌ها و زمین مى‌داد همه آنها نجات مى‌یافتند:

1- بشارت به آنها كه خداوند آنان را دوست دارد،(46) و كسى كه خدا او را دوست بدارد او را عذاب نمى‌كند.

2- حاملین عرش خدا و ره‌یافتگان در جوار عرش كبریایى خداوند براى توبه كنندگان، طلب آمرزش مى‌كنند و مقامات عالى را براى آنها آرزو مى‌نمایند.(47)

3- گناهان توبه كنندگان به حسنات و پاداش‌ها، تبدیل مى‌گردد و خداوند به آنها نوید رحمت و امن داده است.(48)

در پایان بحث توبه، با امام سجاد علیه السلام همنوا شویم كه در فرازى از مناجات خود از مناجات‌هاى پانزده‌گانه‌اش به پیشگاه خداوند چنین عرض مى‌كند:

الهى انت فَتَحت لِعبادك باباً الى عَفوِك، سمّیتَه التّوبه، فقلت: توبوا الى الله توبة نصوحاً، فما عذر مَن اغفل دخول الباب بعد فتحه؟ (49)؛ اى خداى من! تو آن كسى هستى كه درى به سوى عفوت براى بندگانت گشوده‌اى و نام آن را توبه نهاده‌اى و (در قرآن) فرموده‌اى: به سوى خدا باز گردید و توجه خالص كنید، اكنون عذر كسانى كه از وارد شدن به این در گشوده غفلت كرده‌اند، چیست؟

 

جبران گناه

در توبه یكى از اركان مهم، جبران گناه است، كه موجب شستن آثار گناه شده و زدودن رسوبات گناه مى‌گردد.از این جبران، در اسلام با عنوان «كفارات و تكفیر» «پوشاندن و پاك كردن» یاد مى‌شود.«تكفیر» در مقابل «اِحباط» است، احباط یعنى انسان با ارتكاب گناه، كارهاى نیك خود را پوچ و بى اثر كند، ولى تكفیر یعنى انسان با كارهاى نیك، آثار گناهان از چهره جان خود بزداید، به عبارت روشن‌تر توبه داراى دو مرحله است:

1- قطع و ترك گناه (پاكسازى).

2 - تقویت جان با اعمال نیك (بهسازى).

همانند بیمارى كه درمان او داراى دو بعد است، یكى خوردن داروى‌هاى درمان كننده،دوم خوردن داروهاى نیروبخش، تا آثار و ضایعات بیمارى را از بین ببرد.جبران گناهان گاهى به مرحله‌اى مى‌رسد، كه باید گناهان سابق را تبدیل به نیكى‌ها كند. یعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشوید، بلكه آثار درخشان كارهاى نیك را جایگزین آن بنماید. به عنوان مثال اگر كسى مدت‌ها پدر یا مادرش را آزرده و اكنون توبه كرده، تنها قطع آزار كافى نیست. بلكه باید با شیرینى محبت خود، تلخى آزار را جبران كند.

 

 

توبه,توبه کردن,پذیرش توبه

توبه

 

جبران گناه از دیدگاه قرآن

 

- و یَدْرؤُونَ بِالحَسَنَةِ السَّیّئة (50)؛ (اندیشمندان) با كارهاى نیك، كارهاى بد خود را از بین مى‌برند.

- اِلاّ مَن تابَ و آمن و عَمل صالِحاً اُولئِك یُبدِّل الله سیِّئاتِهم حَسَنات (51)؛ مگر كسى كه توبه كند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، كه خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل مى‌كند.

- و اَقِم الصَّلوةَ طَرَفَى النَّهار و زُلَفاً مِنَ اللیل اِنَّ الحَسَنات یُذهِبْن السَّیّئات (52)؛ نماز را در دو طرف روز و اوایل شب برپا دار، چرا كه نیكى‌ها، بدى‌ها را بر طرف مى‌سازد.

 

- اِنْ تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تَنهَون عَنه نُكَفِّر عَنكُم سیِّئاتِكم (53)؛ اگر از گناهان كبیره‌اى كه از آن نهى شده‌اید، اجتناب كنید گناهان كوچك شما را مى‌پوشانیم.

- والَّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَنُكَفِّرنَّ عَنهُم سَیِّئاتِهم(54)؛ كسانى كه ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند، قطعاً گناهان آنان را مى‌پوشانیم.

 

منظور از پوشاندن گناه چیست؟

- ... فَالَّذینَ هاجروا وَ اُخرِجوا مِن دِیارِهم و اُوذوا فى سَبیلى و قاتَلوا وَ قُتلوا لاُكَفِّرنَّ عَنهم سَیِّئاتهم (55)؛ پس آنها كه در راه خدا هجرت كردند و از خانه‌هاى خود بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند و جنگ كردند و كشته شدند سوگند یاد مى‌كنم كه گناهان آنها را مى‌پوشانم و محو مى‌كنم.

از آیات فوق چنین نتیجه مى‌گیریم كه:

توبه‌اى مورد قبول است و موجب محو گناهان مى‌گردد كه با ایمان، عمل صالح، نماز، هجرت، جهاد و شهادت همراه باشد وگرنه ضایعات گناهان سابق، جبران نخواهد شد.

 

جبران گناه از دیدگاه روایات

در روایات بطور صریح تاكید شده كه در توبه ترك گناه و پشیمانى، كفایت نمى‌كند. بلكه باید آثارى را كه گناهان در زندگى انسان پدید آورده‌اند با كارهاى نیك، جبران و اصلاح نمود.

این جبران در چهره‌هاى مخصوصى بروز مى‌كند، تا عامل تربیت و تكامل انسان گردد. براى تكمیل این بحث، به روایات زیر توجه كنید:

- رسول اكرم (صلّى الله علیه وآله) مى‌فرماید:

اتَّقِ الله حیث كنت و خالط الناس بخلق حسن و اذا عملت سیئة فاعمل حسنة تمحوها(56)؛ در هر جا هستى، از خدا بترس و با مردم با اخلاق نیك برخورد كن، و هرگاه گناهى كردى كار نیكى انجام بده كه آن گناه را محو كند.

- امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

التّائب إذا لم یَستبن اثر التّوبة فلَیس بِتائب: یرضى الخصماء و یُعید الصّلوات و یتواضع بین الخَلق یتّقى نفسه عن الشهوات(57)؛ هرگاه نشانه‌هاى توبه، از توبه كننده آشكار نگردد، او توبه كننده حقیقى نیست. (آشكار شدن نشانه‌هاى توبه این است كه:) آنها را كه ادعاى حقى بر او دارند راضى كند، نمازهاى قضا شده‌اش را اعاده نماید، در برابر مؤمنان متواضع باشد، و خود را از طغیان هوس‌هاى نفسانى حفظ نماید ...

- امیرمؤمنان على علیه السلام فرمودند:

ثَمَرة التّوبة إستدراك فَوارط النّفس (58)؛ میوه و اثر توبه، جبران ضایعات نفس است.

- امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

ما احسن الحَسنات بَعد السّیئات (59)؛ چقدر كارهاى نیك، بعد از گناهان شایسته و زیبا است.

- امام كاظم علیه السلام فرمودند:

من كفارات الذّنوب العِظام إغاثة المَلهوف و التّنفیس عن المَكروب (60)؛ از كفارات گناهان بزرگ، پناه دادن به انسان‌هاى پریشان و گرفتار و زدودن اندوه از اندوهگین است.

 

- شخصى از رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) پرسید: كفاره گناه غیبت چیست؟

حضرت فرمودند:تَستَغفر لِمَن إغتَبته (61)؛ براى كسى كه او را غیبت كرده‌اى، از خدا طلب آمرزش كن.

- امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

ثلاث كفّارات: إفشاء السّلام و إطعام الطّعام و التّهجُد باللّیل و النّاس نیام (62)؛ سه كار كفاره و جبران كننده گناه است: بلند سلام كردن، اطعام دادن، نماز شب و عبادت در آن هنگام كه مردم خوابیده‌اند.

- امام باقر علیه السلام فرمودند:

اربع مَن كنّ فیه و كان مِن قَرنه الى قَدمه ذُنوباً بَدّلها الله حَسنات: الصِّدق والحَیاء و حُسنُ الخُلق و الشّكر(63)؛ اگر كسى داراى چهار خصلت باشد هر چند از سر تا قدمش را گناه فرا گرفته باشد خداوند آن گناهان را به نیكى تبدیل مى‌كند:

راستگویى، شرم و حیا، نیك خلقى، روحیه شكرگزارى.

- شخصى به حضور رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) آمد و عرض كرد: گناهانم بسیار شده‌اند و اعمال نیكم اندك است. پیامبر اكرم فرمود:

اكثر السّجود فانّه یحطّ الذّنوب كما تحطّ الرّیح وَرق الشجر (64)؛ سجده‌هاى بسیار بجا بیاور چرا كه سجده، گناهان را آنچنان مى‌ریزد كه باد، برگ‌هاى درخت را مى‌ریزد.

 

هماهنگى جبران با گناه

جبران گناه، با كارهاى نیك، ممكن است به صورت‌هاى گوناگون مانند كمك‌هاى مالى، جهاد در راه خدا، روزه گرفتن، شب زنده‌دارى و ... انجام گیرد، ولى مناسب آن است كه جبران هر گناه متناسب با همان گناه باشد. مثلاً بى‌حجابى و ناپاكى را با حفظ كامل عفت و پاكدامنى، جبران كرد. گناه غیبت را با كنترل و مراقبت زبان، جبران نمود. گناه ظلم و بى رحمى را با احسان به مظلومان و دستگیرى از بینوایان، تلافى نمود. گناه چشم‌چرانى را با عفت چشم و نگاه‌هایى كه براى آن پاداش است مانند نگاه به قرآن و به چهره عالم و نگاه به چهره پدر و مادر، جبران نمود. چنانكه از بعضى روایات این مطلب استفاده مى‌شود؛

 

امام صادق علیه السلام مى‌فرماید:

كفارة عمل السّلطان قَضاء حوائِج الاِخْوان (65)؛ كفاره و جبران (گناه) كارمندى حاكم ظالم، رسیدگى و برآوردن نیازمندى‌هاى برادران(مردم) است.

 

====توبه====

پی‌نوشت‌ها:

1- مفردات راغب، ص 76.

2- هود / 3.

3- آل عمران / 135.

4- نساء / 110.

5- مائده / 9.

6- زمر / 53.

7- بقره / 186.

8- نور / 31.

9- شورى / 25.

10- بقره / 222.

11- تحریم / 8.

12- تحریم / 8.

13- مائده / 74.

14- تحریم / 8.

15- كافى، ج 2 ص 432.

16- بحار، ج 6 ص 22.

17- مجمع البیان، ج 10 ص 318.

18- تحف العقول / ص 149.

19- از علامه مجلسى قدس سره نقل شده كه چهار ركن اول شرایط صحت توبه است، و دو ركن بعد دو شرط كمال توبه مىباشد.

20- نهج البلاغه، حكمت 417.

21- كشف الغمه، ج 2 ص 313.

22- وسائل الشیعه، ج 11 ص 347.

23- مستدرك الوسائل، ج 2 ص 345.

24- مصباح الشریعه، ص 97.

25- كافى، ج 2 ص 435، در قرآن 8 بار ذات پاك خدا با عنوان تَوّاب رَحیم توصیف شده این عنوان بیانگر آن است كه: اگر بنده اى توبه خود را شكست، باز ناامید نشود و مجدداً توبه كند، چرا كه خداوند بسیار توبه پذیر است.

26- زمر / 53.

27- سفینة البحار (وحشى). تفسیر فخر رازى، ج 27 ص 4.

28- وسائل الشیعه، ج 11 ص 266.

29- بروج / 10.

30- بقره / 222.

31- كافى، ج 2 ص 435.

32- میزان الحكمه، ج 1 ص 541.

33- سفینة البحار، ج 1 ص 127، عیون اخبار الرضا، ج 2 ص 29.

34- جامع السعادات، ج 3 ص 51.

35- بحار، ج 6 ص 30.

36- نهج البلاغه، حكمت 150.

37- غرر الحكم، میزان الحكمة، ج 4 ص 589.

38- بحار، ج 78 ص 164.

39- بحار، ج 6 ص 23.

40- از آیات 50 و 51 سوره یونس استفاده مىشود كه به هنگام نزول عذاب درهاى توبه بسته است، چرا كه توبه در چنین حالى شبیه توبه اجبارى و اضطرارى است و چنین توبه اى بى ارزش است.

41- كافى، ج 2 ص 437.

42- كافى، ج 2 ص 435.

43- كافى، ج 2 ص 431.

44- نمونه، ج 24 ص 292.

45- كافى، ج 2 ص 432.

46- كافى، ج 2 ص 432.

47- بقره، 222.

48- مؤمن / 7 9.

49- فرقان / 68 70.

50- بحار، ج 94 ص 142.

51- رعد / 22.

52- فرقان / 70.

53- هود / 114.

54- نساء / 31.

55- عنكبوت / 7.

56- آل عمران / 195.

57- بحار، ج 71 ص 242. وسائل الشیعه، ج 11 ص 384.

58- بحار، ج 6 ص 35، میزان الحكمة، ج 1 ص 548.

59- مستدرك الوسائل، ج 2 ص 348.

60- وسائل الشیعه، ج 11 ص 384.

61- شرح نهج البلاغه (حدیدى)، ج 18 ص 135.

62- وسائل الشیعه، ج 15 ص 583.

63- بحار، ج 77 ص 52.

64- بحار، ج 71 ص 332.

65- بحار، ج 85 ص 162، میزان الحكمة، ج 3 ص 477، وسائل الشیعه، ج 15 ص 584.

منبع:

گناه شناسى، محسن قرائتى، تنظیم و نگارش: محمدى اشتهاردى .


ویدیو مرتبط :
آیا خداوند هم توبه می کند؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نشانه های پذیرش توبه



پذیرش توبه,توبه کردن

 

خدایا! تو کسی هستی که دری به سوی عفوت بر روی بندگانت گشوده ای و نامش را توبه گذاشته ای و فرموده ای؛ بازگردید به سوی خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانی که از ورود به این در بعد از گشایش آن غافل شوند چیست؟

 

قرآن کریم بارها و بارها مؤمنان را به توبه و بازگشت دعوت کرده تا جایی که یکی از صفات خداوند را «تواب» یعنی بسیار توبه پذیر شمرده است.

 

توبه در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. بازگشت در امور فیزیکی معنای روشنی دارد، یعنی این که انسان راهی را برود و سپس آن راه را بر گردد، اما در امور نفسانی و قلبی هم توبه معنای خاص خود را دارد، یعنی روح و نفس انسان که مدتی از حیات خود را با یک سری از صفات و خصلت ها گذرانده و سپری کرده و با آن ها همدم بوده است، به دلیل یک انقلاب و تحول درونی آن ها را ترک کند و بر گردد.

 

هدف از این کار این است که آثار گناه از جان و روح انسان پاک و محو شود. این امر از نظر مبانی فلسفی هم امکان پذیر است، چون روح انسان ویژگی خاصی دارد. از نظر تشبیه می توان گفت: روح مثل مانیتور کامپیوتر است که می توان بر آن چیزهایی نوشت یا آن نوشته ها را پاک کرد. چنین قابلیتی در روح انسان هم هست هر چند شاید به این سادگی نباشد. در مورد کامپیوتر، پاک کردن با زدن یک کلید انجام می شود، ولی برای پاک کردن آثار گناه از روح و روان، باید همت والایی داشت، با این حال انسان این توانایی و قدرت را دارد که آثار باقی مانده از گناهان و آلودگی ها را از روح خود بزداید. این همان توبه حقیقی است و در واقع توبه اشاره به همین فرآیند پالایش روح دارد. البته ناگفته نماند که در امور مثبت هم ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. یعنی انسان ممکن است تا مدتی از برکت اعمال مثبت خود بهره مند شود. ولی وقتی اعمال مثبت به فراموشی سپرده شد، برکات و آثار آن هم از میان می رود. در قرآن سخن از احباط و حبط عمل است. احباط و حبط یعنی همین از میان رفتن آثار اعمال نیک. ولی در قرآن بیش از احباط بر توبه تاکید شده است و این طور به نظر می رسد که با توبه، لوح نفس انسان دوباره سفید و آماده نقش های جدید می شود.

 

آیا می توان گفت که با توبه هم آثار دنیوی و هم آثار اخروی گناه محو می شود؟

 

- از این نظر توبه درجات دارد. اگر این بازگشت با همه وجود و قطعی باشد، بدون تردید آثار منفی گناهان محو خواهد شد. ضمن این که باید توجه کرد که اگر گناهان انجام شده، آسیب خارجی داشته مثلا حق الناسی از میان رفته یا در مواردی که گناهان آثار مشخص بیرونی داشته و به کسانی آسیب زده، باید آسیب ها جبران شوند. در واقع انقلاب درونی بر اثر توبه وقتی مثمرثمر است که در صدد جبران آسیب های وارد شده به دیگران باشیم. توبه در این موارد باید با رفع آسیب ها توأم باشد. با این شرایط می توان گفت که توبه هم دارای آثار دنیوی و هم دارای آثار اخروی است.

 

بنابراین مقدمات توبه اصلاح مسیر کلی زندگی از دنیا به سوی خدای متعال است.

 

توبه کردن-در حقیقت گناه، یعنی پشت به خدا کردن و در راهی رفتن که انسان را از خدا دور می کند. اثر معنوی این دور شدن از خدا، تاریک شدن دل است، زیرا خداوند نور آسمان و زمین است -الله نور السموات و الارض- و دور شدن از خدا، یعنی دور شدن از نور و تاریک شدن باطن انسان. توبه در مقابل آن است. یعنی بازگشت از راه تاریک گذشته و حرکت به سوی نور خداوند که خوب طبعا اثرش نورانی شدن انسان است و تاریکی های گذشته با نور الهی که بر دل می تابد از بین خواهد رفت.

 

حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است، یعنی اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند.

 

بنابراین نقش توبه در بازگشایی در سعادت و قرار گرفتن در مسیر حق و اصلاح عملکردهای غلط گذشته و گشودن دریچه امید به روی انسان بسیار اساسی است. بسیار می شود که از انسان در طول زندگی و به ویژه در آغاز تربیت و اصلاح نفس، لغزش هایی سر می زند، اگر درهای بازگشت به روی او بسته شود مأیوس می گردد و برای همیشه از راه می ماند و لذا در مکتب تربیتی اسلام، توبه به عنوان یک اصل تربیتی با اهمیت زیاد مطرح است و اسلام از تمام گنه کاران دعوت می کند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته از این در وارد شوند.

 

حضرت سجاد(علیه السلام) در مناجات تائبین از مناجات های پانزده گانه (خمسه عشر) که در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی نیز آمده است به پیشگاه خداوند چنین عرضه می دارد:

 

خدایا! تو کسی هستی که دری به سوی عفوت بر روی بندگانت گشوده ای و نامش را توبه گذاشته ای و فرموده ای؛ بازگردید به سوی خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانی که از ورود به این در بعد از گشایش آن غافل شوند چیست؟

 

در روایات به قدری بر مسأله توبه تأکید شده که در حدیثی از حضرت امام باقر(علیه السلام) می خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می یابد، شاد می گردد» (تفسیر نمونه، ج 24، ص 295).

توبه

و باز در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می کند» (همان، ص 296).

 

حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است، یعنی اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند.

 

پس توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید.

 

این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بطلبد.

«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مى‏دهد: «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید» (نور آیه 31.)

 

هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنش‏هاى ما بیشتر هویدا گردد. یعنى رغبت کمترى به گناه و اراده و عزم راسخ‏ترى در اطاعت پروردگاریابیم نشان مى‏دهد که توبه ما توبه واقعى‏ترى بود و به همین نسبت مقبول‏تر واقع گردیده است.

 

توبه گاهى رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبه‏کار از معصیت خود دست بردارد. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:

 

1. حق‏الله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.

 

2. حق‏النفس؛ امام سجاد(علیه السلام) در رساله حقوق مى‏فرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار برى.

 

3. حق‏الناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.

 

«توبه» کمیت و کیفیتى دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مى‏دهد: «توبوا الى الله جمیعاً ایها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنى، خالص بودن است که در این زمینه قرآن مى‏فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا » (تحریم، آیه 8.)

 

اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلاف‏ها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزش‏هاى گذشته بخشوده مى‏شود و انسان توبه‏کننده به منزله بى‏گناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کمن لاذَنب له» (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص‏21)

 

 

2- شرایط پذیرش توبه:

1. گناه را از روی جهالت و نادانی و طغیان غرایز و تسلط هوس های سرکش و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان انجام داده باشد نه از روی انکار حکم خداوند و عناد و دشمنی، چون چنین گناهی حکایت از کفر انسان می کند و توبه از آن قبول نیست مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.

 

2. هنوز چندان زمانی از گناه نگذشته توبه کند و زود پشیمان شود و به سوی خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه به کلی از روح و جان انسان شسته شود و کمترین اثری از آن در دل باقی نماند و این در صورتی است که در فاصله نزدیکی قبل از ریشه دواندن گناه در دل، انسان پشیمان گردد، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایای قلب و جان انسان باقی می ماند، پس توبه کامل آن است که زود انجام پذیرد.

 

3- علامت پذیرش توبه:

اگر توبه حقیقی باشد به طور قطع پذیرفته خواهد شد و خدای متعال توبه بنده خود را رد نمی کند، اما در عین حال از چند طریق انسان مى‏تواند تا حدودى دریابد که توبه او مورد پذیرش واقع گردیده است:

 

الف) احساس بهجت و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه به انسان دست مى‏دهد یا به تعبیر دیگر احساس سبکى از گناهان وآلودگى‏ها.

 

ب ) هر قدر انسان از گناهان خود به طور جدى پشیمان شده و با تضرع و التجاى بیشترى خدا را بخواند توبه او مقبول‏تر است. بنابراین میزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نیز مى‏تواند به عنوان یک علامتى به کار آید.

 

ج ) میزان اعتماد به وعده‏هاى نیکوى الهى قابلیت و عنایات الهى را افزون مى‏سازد. بنابر این هر اندازه خدا باورى و توکل و اعتماد به وعده‏هاى اورا در خود افزون یافتیم مى‏توانیم بیشتر امید یابیم که ما را پذیرا گشته است.

 

د ) هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنش‏هاى ما بیشتر هویدا گردد. یعنى رغبت کمترى به گناه و اراده و عزم راسخ‏ترى در اطاعت پروردگاریابیم نشان مى‏دهد که توبه ما توبه واقعى‏ترى بود و به همین نسبت مقبول‏تر واقع گردیده است. امام امت (ره) مى‏فرمودند: اگر بعد از ماه مبارک رمضان تغییرى در حالات خود یافتید به همان نسبت وارد ضیافت‏الله شده‏اید ولى اگر دگرگونى در شما پدید نیامد از آن بى‏بهره ماندید.


 

منابع :

پرسمان دانشجویی

باشگاه اندیشه

فرآوری بصیرت