ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
یادداشت ویژه: به خاطر پرسپولیس برو، سلطان!
یادداشت ویژه: به خاطر پرسپولیس برو، سلطان!
پرسپولیس در این سالها حتی یك مربی خوب هم پرورش نداده كه حالا با تكیه به او برای ژوزهها ناز كند. دستهای پرسپولیس كاملا خالی است و اتفاقا بخش زیادی از گناه این دستهای خالی به گردن شخص پروین است
خبر كوتاه بود؛ مدیرعامل پرسپولیس با اعلام اینكه این باشگاه دیگر نیازی به «مدیر راهبری» ندارد، دامنه نفوذ علی پروین در این باشگاه را تا حد زیادی كاهش داد. این اقدام كه به احتمال زیاد در واكنش به مصاحبه عجولانه پروین بعد از بازی با فجر انجام شده است را باید یكی از بهترین تصمیمات رویانیان در دوران مدیریتش برشمرد. تصمیمی كه میتواند از همین ابتدای كار، راه را بر همه آنهایی كه به اسم «احساس مسئولیت» برای پرسپولیس «سنگاندازی» میكنند مسدود كند.
البته بر هیچكس پوشیده نیست كه پست «مدیر راهبری» در باشگاه پرسپولیس صرفا یك پست تشریفاتی و سمبلیك بود. سپردن این عنوان به علی پروین دامنه اختیارات او را افزایش نداده بود، بلكه صرفا معنای «احترام» میداد و بر «اعتبار» این پیشكسوت قدیمی پرسپولیس میافزود. بنابراین خلع علی پروین از این پست را هم باید به معنای كاهش احترام و اعتبار او در این باشگاه دانست. اتفاقی كه با توجه به واكنش عجولانه و غیرمنتظره پروین در قبال اولین شكست پرسپولیس، اصلا غیرمنطقی نیست.
به درد نمیخورند، اما قهرمان میشوند!
علی پروین به عنوان عضو بانفوذ هیاتمدیره، رئیس كمیته فنی و مدیر راهبری پرسپولیس، با كولهباری از تجربه حاصل از سالها حضور در این باشگاه، باید بداند كه در روزهای سخت و حساس، توقع از او این است كه در نقش آرامكننده اوضاع ظاهر شود و راهكارهای منطقی ارائه كند؛ نه اینكه بر آتش حاشیهها بدمد و احساسیترین واكنش ممكن را از خودش بروز بدهد.
از یك هوادار معمولی پرسپولیس میشود پذیرفت كه بلافاصله بعد از شكست تیمش، با اعصابی لرزان جلوی دوربین تلویزیون بایستد و فریاد بزند: «من میدانستم با این مربی شكست میخوریم... با ادامه این روند دوباره بدبخت میشویم...» اما اینكه علی پروین باشی و لقب سلطان را یدك بكشی، و مضمون حرفهایت كوچكترین تفاوتی با هوادار یقهدریده و عصبانی روی سكوها نداشته باشد، گناهی نیست كه به سادگی قابل چشمپوشی باشد.
چه خوب میشد اگر علی پروین در مصاحبه سهشنبهشب خود، دقیقا در لحظهای كه داشت فریاد میزد «مربی خارجی به درد نمیخورد»، سرش را 90 درجه به چپ و راست میچرخاند و میدید آخرین نفری كه جام قهرمانی لیگ برتر را به عنوان سرمربی بالای سر برده یكی از همین خارجیهایی است كه به قول او «به هیچ دردی نمیخورند»! و از قضا همین سرمربی قهرمان، دوره كوتاهی را هم در باشگاه پرسپولیس سپری كرده اما پیش از آنكه به فصل برداشت محصول برسد بركنار شده است. میدانید چرا؟ چون آن روزها هم ردپایی از این تفكر سلطانی در باشگاه پرسپولیس بوده كه فریاد بزند: «مربی خارجی به درد نمیخورد.»
ژوزه نه، پس كی؟
نكته دیگر –و البته مهمتر- سوالی است كه گوشه ذهن ما جا خوش كرده و بد نیست اگر علی پروین (و هواداران تفكر پروینی) پاسخ مناسبی به آن بدهند: به فرض كه حرف شما قبول؛ به فرض كه این خارجیها همهشان «بهدردنخور»اند! به فرض كه پرسپولیس به مانوئل ژوزه و بقیهی ژوزهها میگفت «نه!» خب آن وقت «بله» را نثار كدام مربی ایرانی باید میكرد؟ میشود لطف كنید و همین الان از آن آستین پربركت سلطانی، اسم یك مربی ایرانی را بیرون بكشید كه صلاحیت نشستن روی نیمكت پرسپولیس را داشته باشد؟
انگار فراموش كردهاید كه در روزهای نقل و انتقالات، همكاران شما در پرسپولیس چطور فانوس برداشته بودند و به دنبال یك نام مناسب برای نیمكت پرسپولیس به هر كنجی سرك میكشیدند. انگار فراموش كردهاید حقیقتی را كه امسال بیشتر از همیشه برای پرسپولیس (و البته برای فوتبال ایران) روشن شد. حقیقت تلخی كه نشان میدهد پرسپولیس در تمام این سالها حتی یك مربی خوب و قابل تكیه از میان پرسپولیسیها تربیت نكرده است. بیدلیل نیست كه خود شما هم هرازگاهی زبان به ستایش امیر قلعهنویی باز میكنید اما هرگز از یك مربی پرسپولیسی ستایش نكردهاید. چون میدانید پرسپولیس قلعهنویی ندارد. پرسپولیس حتی قلعهنویی هم ندارد!
گلهای پرسپولیس، همه پوچاند!
پرسپولیس در تمامی این سالها در پرورش یك سرمربی مقتدر و بادانش ایرانی ناكام بوده است. اینجا هیچكس به آقای گل جهان یاد نداد كه در زمان بازیگری ممكن است توپها با زور تعصب وارد دروازه شوند اما برای مربیگری غیر از بازوی ستبر و بازدم پرفشار(!) چیزهای دیگری هم لازم است. اینجا هافبك دوستداشتنی بعد از آویختن كفشهایش، سالها دستیاری مربیان ریز و درشت را میكند اما با همه آنها درگیر میشود و چیزی از كسی یاد نمیگیرد كه در روز سرمربیگری به دردش بخورد و بعد از یك نیمفصل سیاه برای همیشه خانهنشین نشود. اینجا آنكه بار فنیاش از همه بیشتر است سر كلاس اخلاق حرفهای ننشسته تا یاد بگیرد كار سرمربی خرید لباس و تقسیم دستمزد بازیكنها نیست. اینجا ما حتی یك مربی كارنامهدار، فنی، بااخلاق و خوشنام هم نداریم.
تقصیر شما هم هست، آقای سلطان
پرسپولیس در این سالها حتی یك مربی خوب هم پرورش نداده كه حالا با تكیه به او برای ژوزهها ناز كند. دستهای پرسپولیس كاملا خالی است و اتفاقا بخش زیادی از گناه این دستهای خالی به گردن شخص پروین است. روزهایی كه همین علی پروین روی نیمكت پرسپولیس مینشست و جامهای قهرمانی در لیگ ازادگان را یكبهیك بالای سر میبرد، صندلیهای كناری او باید نصیب مربیان جوانی میشد كه به مرور آبدیده شوند و امروز باری از روی دوش پرسپولیس بردارند. اما پروین این فرصت را نصیب چه كسانی كرد؟ یادتان هست؟
ناصر ابراهیمی، ناصر محمدخانی، وحید قلیچ،... اینها كسانی بودند كه صندلیهای كنار دست سلطان را روی نیمكت پرسپولیس اشغال میكردند. ناصر ابراهیمی كه نیازی به توضیح اضافه ندارد. او همان روزها هم مرد سپیدمویی بود كه قرار نبود به درد آیندهی پرسپولیس بخورد. برای ابراهیمی «آینده» خیلی وقت بود كه گذشته بود! ناصر محمدخانی هم كه چند سالی به صلاحدید سلطان روی نیمكت پرسپولیس نشست و رفت و هیچ اثر خاصی از او دیده نشد. همان روزها هم از چشمهای شهلای ناصر میشد فهمید كه فوتبال و مربیگری جزو اولویتهای اول زندگیاش نیستند و آینده او آبستن حوادث دیگری است!
میماند وحید قلیچ كه انگار فقط وظیفه داشت سبیل داشته باشد و در هنگام مصاحبههای پروین پشت سر او بایستد! لابد توقع ندارید كه بعد از اولین شكست ژوزه، او را بركنار كنیم و وحید قلیچ را به جایش بنشانیم آقای پروین؟ آن وقت چه كسی باید پشت سر قلیچ بایستد و به دوربینهای تلویزیونی زل بزند؟!
نه آقای پروین! نه شما و نه امثال شما در سالهای اوجتان كسی را برای پرسپولیس تربیت نكردید كه امروز به او تكیه كنیم. پس بگذارید تكیهمان به همین خارجیهای بهدردنخور باشد و تكیهگاهمان را سستتر از اینكه هست نكنید. شما چیزی به پرسپولیس اضافه نكردهاید سلطان! پس لطفا چیزی هم از آن كم نكنید.
پینوشت
از بهر خدای مخوان!
در گلستان سعدی حكایت شیرینی هست كه مضمون آن همخوانی عجیبی با داستان این روزهای پروین و پرسپولیس دارد: ناخوشآوازی به بانگ بلند قرآن میخواند. صاحبدلی بر او بگذشت و گفت: تو را مشاهره چند است؟ (برای خواندن چقدر مزد میگیری؟) گفت هیچ... من از بهر خدای میخوانم. گفت: از بهر خدای مخوان!
حالا حكایت ماست. شكی نیست كه اگر از علی پروین دلیل اظهار نظرهای حاشیهسازش را بپرسید خواهد گفت: «من دلم میسوزد... به خاطر پرسپولیس این حرفها را میزنم.» پس به خاطر پرسپولیس بیا و این حرفها را نزن! از بهر خدای مخوان، سلطان!/سایت گل
ویدیو مرتبط :
کربلایی روح الله رحیمیان :برو ،برو به میدون بزن برو...
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
یادداشت ویژه:چگونه مقابل کره بازی کنیم؟
زیبائی در نتیجه است؟ یا زیبائی در بازی تهاجمی است؟ در اینجا نویسنده باید خالی از محافظهکاری بگوید:«نه، زیبائی و اصولا فضیلت،در انعطاف است. انعطاف نشان دادن براساس شرایط. مقابل تیمی که با توپ قویتر است، «دفاع جانانه» چه زیباست،چنانکه حمله به تیم ضعیفتر یا خواباندن مچ حریفی همسطح در نمایشی متعادل.در اتوبان خلوت،زیباست 160 تا پُر کردن اما رانندگی با همین استیل در جاده چالوس،اعلام جدائی از زندگی و دنیاست.»
فرزاد حبیباللهی
1-فوتبال واکنشی چیست؟ وقتی حریف در تملک توپ،سرعت گردش توپ در مناطق مختلف و سرعت جابجائی بازیکنان که روی هم مفهوم دینامیسم بازی را میسازد،از شما قویتر است،یعنی «کنشگرا» بازی میکند؛بهتر است شما رو به بازی واکنشی بیاورید.به این مفهوم که وارد رقابتی که در آن ضعیفتر هستید،نشوید و از در دیگری وارد مجادله فنی شوید.میتوان بازی کنشی را تعبیر به «بازی با مهره سفید» و بازی واکنشی را به «بازی با مهره سیاه» تشبیه کرد. کنش مهره سفید،واکنش مهره سیاه.
2-کرهجنوبی در مالکیت توپ،تقسیم فضا هنگام تملک توپ،سرعت جابجائی بازیکنانش و طراحی خط به خط و تدریجی، از ایران بهتر است. فشار روانی برای صعود نیز بیشتر روی آنهاست که شش ماه پیش در جام جهانی،در حد تیمهای کلاس اول جهان ظاهر شدند. مقابل چنین تیمی عقب نشستن و رو آوردن به دفاع متراکم،نه تنها ایرادی ندارد که رویکردی منطقی است. اما چگونه دفاع کردن و چگونه واکنشی بازی کردن،تعیین کننده خواهد بود.
3-الگوی دفاعی ایران(طرح کمی که نشانگر تعداد نیروهای مشارکت کننده در فاز دفاع است) باید شامل 10 نفر باشد،یعنی همه بازیکنان منهای مهاجم مرکزی که احتمالا انصاریفرد باشد. به خصوص سپرهای راست و چپ خط سوم،حتما باید زمانی که توپ در منطقه سازمانیشان گردش دارد،تا محوطه جریمه خودی عقبنشینی کنند. چرا؟ کره از چپ و راست عالی طراحی میکند. دفاع راست و چپشان اغلب به کمک سپر پیش رو میروند و در این مواقع اگر برتری عددی داشته باشند،معادل «عبور» است.برای کاهش احتمال عبور،رضائی لازم است گاهی تا پشت دفاع راست ایران را پوشش بدهد و از آن سو شجاعی(خلعتبری) باید این کار را انجام بدهد تا در کنارهها برتری عددی به کرهای ها ندهیم و در طراحیشان خلل ایجاد کنیم.
4-چگونه پرس کنیم و از کجا پرس را شروع کنیم؟ کرهای ها مثل ما ضعف بازیسازی از عقب ندارند که اگر پرس سنگین از جلو بزنیم،سریع دفاع وسط شان زیر توپ بزند و اوت دستی نصیبمان شود. آنها بازیسازی ایستگاه به ایستگاه را خوب بلدند. پس بهتر است دعوا را از عقب زمین شروع کنیم.یعنی آنها وارد زمین ما شوند و نزدیک به یک سوم دفاعیمان،پرس توپ را شروع کنیم. چون حالا فضاها کوچکتر شده و میتوان بازیکن خارج شده از پرس را پوشش داد و پرس را دوباره به سرعت شکل داد.آندرانیک و پژمان نوری(بسته به موقعیت مکانی) روی بازیکن صاحب توپ فشار میآورند و نکونام فضا را پرس میکند. ما در چپ مثلث دفاعیمان با حضور نوری و شجاعی(خلعتبری) و دفاع چپمان(احتمالا حاجصفی) شکل میگیرد،با حمایت نکونام. و در راست هم مثلثی داریم با حضور دفاع راست(احتمالا نصرتی)،آندرانیک و غلامرضائی با حمایت نکونام. حرکات ترکیبی در عمق را نیز با مثلث نکونام،آندو،نوری و با حمایت یکی از دو سپر کناری کنترل میکنیم. ما در واقع «توپگرا» و «بافاصله» دفاع خواهیم کرد،نه نفر به نفر. در این شرایط ممکن است زمان زیادی از بازی اطراف محوطه جریمه ما بگذرد اما برتری عددی در مناطق مختلف به کره نخواهد رسید و درنتیجه طراحی حمله آنها دچار مشکل خواهد شد.
5-برای اجرای این طرح دفاعی،اتفاقا بهترین سیستم 1-3-2-4 یا 1-4-1-4 است که ایران هم توان اجرای آنها را دارد. چه مهمترین نکته پوشش فضاهای کناری در فاز دفاع،با مثلثهای ساخته شده از دفاع کناری،یکی از هافبکهای میانی و سپر کناری است. این طرح دفاعیای است که در سطح اول فوتبال اروپا مقابل بارسا و تیم ملی اسپانیا زیاد اجرا میشود.حتی اینتر و چلسی و منچستریونایتد هم در سه فصل اخیر لیگ قهرمانان با این طرح دفاعی در نیوکمپ بازی کردند:«شروع پرس و درگیری از عقب زمین، ساخت مثلث در کانالهای کناری و مربع در کانالهای میانی و استفاده از سیستم 1-3-2-4 با گرایش دفاعی(تاکید روی ترکیب وصفی «گرایش دفاعی» به این جهت است که برخی یک سیستم را هجومی مینامند و یک سیستم دیگر را دفاعی، درحالی که نفرات و پلان بازی،گرایش سیستمی را تعیین میکند.)
6-این طرح اما هنوز کامل نیست.در بازی کنشی،فوتبال «از حمله به دفاع» بازی میشود.حالت غالب بازی(در نتیجه صفر-صفر) اینگونه است که توپ مال کره است و ما عقب نشستهایم. در این حالت آنها در ناخودآگاهشان جائی برای سازماندهی دفاعی در صورت از دست دادن توپ باز کردهاند و تیم ایران در ناخودآگاه جمعی خود،به فکر سازماندهی هجومی در صورت تصاحب توپ است.پس ما که مجری فوتبال واکنشی باشیم،«از دفاع به حمله» برنامهریزی شدهایم و از دفاع به حمله قرار است بازی کنیم. برای اجرای مناسب این سبک بازی،چه چیزی نیاز داریم؟
7-مهمتر از هر چیز،«سرعت انتقال.» میتوان اهمیت بسته و باز شدن تیم را در دو فاز دفاع و حمله در این فرم بازی،به حرکت «آکاردئون» تشبیه کرد. ایران چند ثانیه پس از تصاحب توپ،باید سپرهای کناریاش را حتی جلوتر از انصاریفرد ببیند. در این شرایط نیاز داریم به پاسهای 3 یا 5 امتیازی. یعنی ارسال پاسهای طولی و کلیدی،به این هدف که پیش از کامل شدن بازگشت کره به فاز دفاع،به مرحله زدن ضربه آخر برسیم. استاد صدور این پاسها محمد نوری است که در فاز دفاع ضعیفتر از نوری و آندو است و احتمالا به همین دلیل باید روی نیمکت بنشیند. پس سپرهای خط سوم ایران در فاز حمله نیز مهمترین عناصر اجرائی هستند. طبق قواعد،احتمال تعویضشان تا دقیقه 70 نیز زیاد است چه انرژیای که باید در این فرم بازی صرف کنند،به مهرههای «زودانقباض» تبدیلشان خواهد کرد،مثل آنچه در بازیهای سطح اول اروپا میبینید.
8- آکاردئون ایران باید پس از تصاحب توپ،سریع باز شود و با پاس های طولی،انصاریفرد یا یکی از دو سپر کناری را صاحب توپ کنیم. چگونه: اگر توپ را در سمت راست تصاحب میکنیم،یعنی رضائی عقب کشیده اما در آن جناح شجاعی(خلعتبری) بالاتر ایستاده و آماده استارت زدن و ورود به زمین کره با دریافت پاس است.در واقع یا پاس اول «قطری» خواهد بود،یا برای انصاریفرد. در مرحله بعد باید «همگرا» حمله کنیم. یعنی چون تعداد نفراتمان در حمله کم است،نزدیک به هم باشیم و به عمق بزنیم.
9-خطر این فرم بازی،بیش از آنکه عقب نشستن و فشار حریف باشد،احتمال خوردن «حمله سریع» است. حمله سریع یعنی تیم حملهکننده در زمین حریف توپ را از دست بدهد اما در همان نیمه زمین توپ را پس بگیرد و با چند پاس کوتاه،فرصت زدن ضربه نهائی را ایجاد کند. در واقع اگر ما در خنثی کردن موج اول حمله کره موفق عمل کنیم و توپگیری کنیم،اما بعد پاس اول برای طراحی حمله را نادرست بدهیم،در خطر بزرگی قرار خواهیم گرفت،چه پس از دریافت توپ،تیممان آماده سازماندهی هجومی شده و «تمرکز-استقرار»مان دیگر قابل مقایسه با زمانی که برای مقابله با موج اول حمله کره دفاع میکردیم،نیست. پس ما باید حتما پاس اول و دوم را درست بدهیم و توپ را به زمین کره برسانیم و اگر قرار به توپ لو دادن است،آنجا خراب کنیم تا زمان سازماندهی دوباره دفاع را داشته باشیم و با موج اول حمله مواجه شویم،نه با حمله سریع و موج دوم و سوم.
10- تمام این نکات و «ساختمان فرم بازی با مهره سیاه» باید در تمرینات امروز و فردای تیمملی دربیاید. اگر دربیاید،آن وقت تازه باید در فاز اجرا دارای تمرکز،ضریب اشتباهات پائین و خوششانسی باشیم. در این صورت میتوانیم روی سرنوشتساز شدن ضربات شروع مجدد نیز حساب کنیم. راستی اگر ایران گل اول را بخورد و زود هم بخورد،چه؟ مربیگری خاصه در این شبهای بزرگ،چه کار سختی است... دو جلسه تمرین سخت و سنگین مانده و افشین قطبی باید دو پلان متفاوت را طراحی و اجرا کند. داشتن دو مهاجم بلندزن این فایده را دارد که برای جبران عقبماندگی میتوان روی استفاده همزمانشان حساب کرد. پلان اول اما احتمالا همان فوتبال واکنشی و آکاردئونی خواهد بود.
11-زیبائی در نتیجه است؟ یا زیبائی در بازی تهاجمی است؟ در اینجا نویسنده باید خالی از محافظهکاری بگوید:«نه، زیبائی و اصولا فضیلت،در انعطاف است. انعطاف نشان دادن براساس شرایط. مقابل تیمی که با توپ قویتر است، «دفاع جانانه» چه زیباست،چنانکه حمله به تیم ضعیفتر یا خواباندن مچ حریفی همسطح در نمایشی متعادل.در اتوبان خلوت،زیباست 160 تا پُر کردن اما رانندگی با همین شرایط در جاده چالوس،اعلام جدائی از زندگی و دنیاست.» ایران امروز باید انعطافی برگرفته از اندیشه را بروز دهد. تنها تیم 9 امتیازی مرحله گروهی،احتمالا بازی واکنشی را انتخاب خواهد کرد. چه ببازد،چه ببرد،باید با ایده بازی کند.زیبا دفاع کند و زیبا و با ایده حملهور شود.