ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

گفتگو با هوتن قلعه نویی درباره تصادف مشهور و...



ماجرای تصادف پورشه زرد هوتن قلعه‌نویی تیتر یك روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های مهم كشور كرد و او یك شبه از پسر سرمربی استقلال به ستاره‌ای بدل شد كه شبكه‌های اجتماعی را درنوردید و همه از خودش، سبك زندگی‌اش و اینكه چرا این بلا سر پورشه‌اش آمده حرف می‌زدند.

هوتن قلعه‌نویی پسر 19 ساله امیرقلعه‌نویی، سرمربی استقلال بزرگ‌ترین حاشیه زندگی‌اش را در روزهای گذشته از سر گذراند. ماجرای تصادف پورشه زرد او را تیتر یك روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های مهم كشور كرد و او یك شبه از پسر سرمربی استقلال به ستاره‌ای بدل شد كه شبكه‌های اجتماعی را درنوردید و همه از خودش، سبك زندگی‌اش و اینكه چرا این بلا سر پورشه‌اش آمده حرف می‌زدند. از آنجا كه زوایای تاریك این ماجرا به علت مرگ هر دو سرنشین این خودرو شاید تا همیشه پنهان بماند، سعی كردیم در گفت‌وگو با هوتن قلعه‌نویی روایت او را بشنویم چون او كسی بود كه شاید بیشتر از همه اسمش در این تصادف برده شد و خودش بیشتر از همه می‌خواست بداند چه بلایی سر ماشینش آمده است.

     مدت زیادی از تولدت نمی‌گذرد، درست است؟
بله؛ من فروردین 1375 به دنیا آمده‌ام و به تازگی 19 ساله شده‌ام.

اخبار,اخبار ورزشی,هوتن قلعه‌نویی


     اولین سوالی كه در ذهن مردم است اینكه چند سالگی گواهینامه گرفتی كه اینقدر داستان ماشین‌ها و تصادف‌هایت خبرساز شده است؟
18 سالگی گواهینامه گرفتم البته داستان تصادف‌های من اكثرا شایعه بوده است مثلا چند وقت پیش گفتند هوتن با مازاراتی در شمال تصادف كرده است در صورتی كه آن زمان من اصلا مازاراتی نداشتم و تصادفی هم نكردم و چند ماه بعد ازآن موضوع مازاراتی خریدم.

     اولین ماشینی كه خریدی مازاراتی بود؟
نه؛ اولین ماشینم 206 بود كه همان زمانی كه گواهینامه گرفتم خریدم.

    یعنی قبل از اینكه گواهینامه بگیری سوار ماشین نمی‌شدی؟
چرا گاهی سوار می‌شدم چون قبل از اینكه گواهینامه بگیرم، رانندگی را از مامانم یاد گرفته بودم.

    یك 206 را له كردی تا رانندگی یاد بگیری؟
نه؛ خدا را شكر من تا به حال تصادف نكردم و از اول احتیاط می‌كردم.

     می‌توانیم بگوییم كه هوتن یك ماشین‌باز حرفه‌ای است؟
نه؛ ماشین‌باز نیستم ولی هركسی در زندگی‌اش یكسری علایقی دارد من هم به ماشین علاقه زیادی دارم. اما علاقه اول من به فوتبال است.

     تا الان برای فوتبال چی كار كردی؟
سال‌هایی كه پدرم سپاهان یا تراكتورسازی بود، توی تیم‌های رده نوجوانان و جوانان بازی كردم. سال پیش هم لیگ یك و دو بازی كردم.

     چرا به استقلال یا تیم‌های بزرگ نرفتی؟
دوست ندارم هیچ وقت زیر سایه پدرم باشم. آن سالی كه جوانان استقلال بازی می‌كردم حرف و حدیث‌هایی به وجود آمد كه ترجیح دادم در تیم‌های پدرم نباشم. دوست نداشتم مردم بگویند به خاطر پدرش بازی می‌كند یا به خاطر پدرش به تیم‌های بزرگ راهش داده‌اند. من «پارسه» را انتخاب كردم چون آقای عابدینی یه تم پرسپولیسی دارد و كسی نمی‌تواند بگوید به خاطر پدرش او را به تیمش برده است.

     برای این كار با پدرت مشورت نكردی چون به هر حال رفتن به تیم یك پرسپولیسی برای یك استقلالی تمام‌عیار خیلی خوب نیست؟
پدرم آن زمان تركیه بود. منم فقط رفته بودم تست بدهم و حتی اسمم را نگفته بودم. موقعی كه می‌خواستیم به رختكن برویم، مربی دروازه‌بان‌ها نگاهی به من كرد و به سمتم آمد و گفت چقدر قیافه‌ات برای من آشناست. تو هوتن قلعه‌نویی نیستی؟ آن زمان هم تازه موهایم را كوتاه كرده بودم. همان موقع داوود سیدعباسی كه قبلا بازیكن پدرم بود، برگشت سمت ما. گفت این هوتن است و من لو رفتم. شب به پدرم زنگ زدم و گفتم رفتم پارسه تست دادم و قبولم كردند.

گفتم كه حتی نمی‌دانستند من پسر شما هستم. من اصلا هیچ چیز از خودم نگفتم آنها از بازی من خوش‌شان آمد و گفتند فردا ساعت 11 بیا دفتر یوسف آباد برای بستن قرارداد. نمی‌گویم خیلی خوب بازی كردم ولی با توجه به سنم متوجه شدند كه جای پیشرفت دارم.

     در بقیه تصمیم‌های زندگیت هم از پدر مشورت می‌خواهی؟ اصلا پدرت چقدر در زندگی تو نقش دارد؟
اگر بخوام كاری كنم كه در آن شك داشته باشم حتما با پدرم مشورت می‌كنم.

     خب همه آدما وقتی در یك تصمیم شك دارن مشورت می‌كنند. منظورم این بود كه در كارهایی كه صددرصد مطمئنی هم با پدرت مشورت می‌كنی؟
آخه بستگی داره چه تصمیمی باشه. . .

    مثلا برای فروش پورشه از پدرت مشورت خواستی؟
بله؛ مشورت كردم ولی اینكه به چه كسی بفروشم را نه!

    یعنی اگه پدر می‌گفت نفروش نمی‌فروختی؟
نه؛ نمی‌فروختم. . .

    كلا امیر قلعه‌نویی آدم دیكتاتوری است؟
در مسائل فوتبالی حرف اول را خودش می‌زند. آدم باید مدیر خوبی باشد تا بتواند مربی خوبی باشد ولی در خانه‌مان حرف اول را مادرم می‌زند.

     یعنی اگر بگویند به مسافرت برویم یا نرویم و...؟
سر داستان فوتبال كه كم مسافرت می‌رویم و اگر برویم هم خیلی حاشیه درست می‌شود. ما سال گذشته یک سفر آمریكا رفتیم كه تا چند ماه داشتیم جواب پس می‌دادیم.

    یعنی چی حاشیه درست كردند؟
اینکه چرا رفتید مسافرت و بالا سر تیم نیستید... ما بعد از سه سال مسافرت رفتیم و وقتی عكس می‌گذاشتم تو فیس‌بوك یا اینستاگرام زیر عكس‌ها، كامنت‌های توهین‌آمیز می‌گذاشتند كه به جای سفر برگردید استقلال را درست كنید و بعد از آن جریان، من دیگر عكس نگذاشتم.

     هوتن چقدر زیر سایه امیر قلعه‌نویی است؟
زیر سایه پدر بودن برای هر كسی یك افتخاره و بالطبع برای منم افتخاره.

     یعنی تا حالا نشده كه با هم اختلاف نظر داشته باشین؟
چرا؛ مطمئنا شده

     با مادرت چطور؟ با مادر مشورت می‌كنی؟
اگر بخوام كاری را انجام بدهم اول با مادرم مشورت می‌كنم و بعد اجازه آخر را از پدرم می‌گیرم.

     اگر مادر چیزی را تایید كند، پدر هم تایید می‌كند؟
بله؛ پدرم آنقدر مشغله و گرفتاری دارد كه زیاد در این بحث‌ها شركت نمی‌كند و مادرم بیشتر مسائل را زیر نظر دارد.

     به خاطر همین گرفتاری‌ها هیچ وقت دوست نداشتی كه ‌ای كاش پدرم امیر قلعه‌نویی نبود یا آنقدر معروف نبود یا همیشه خانه بود؟
بعضی اوقات با خودم فكر می‌كنم كه اگه پدرم این شرایط را نداشت، بهتر بود البته پسر قلعه‌نویی بودن یكسری امتیازهای مثبت و یكسری ضررها دارد.

     مثلا چه ضررهایی؟
مثلا همه جا نمی‌توانی خودت را معرفی كنی. مخصوصا اون موقعی كه مدرسه می‌رفتم خیلی بیشتر این را احساس می‌كردم.

اخبار,اخبار ورزشی,هوتن قلعه‌نویی


     یعنی همه كل‌كل‌ها می‌آمد سمت تو؟
نه؛ مساله كل‌كل نبود. مثلا یك اتفاقی در مدرسه می‌افتاد می‌گفتند چون پسر قلعه‌نویی است كاری با او ندارند ولی بابام وقتی اول سال می‌آمد مدرسه به مدیرمان می‌گفت با پسر من مثل همه بچه‌ها رفتار كنید و اصلا فرقی بین او با بقیه نگذارید. حتی می‌گفت با پسر من طوری رفتار كنین كه دیگران هم بفهمند كه امیر قلعه‌نویی باجی به كسی نمی‌دهد.

    خانوادگی شهرستان می‌رفتید؟
بله؛ در این سال‌ها مدتی در اهواز زندگی كردیم. بعد از آن دو سال اصفهان بودیم و یك سال هم تبریز رفتیم.

     یعنی كلا خانه‌تان را جمع می‌كردید و در شهر جدید مستقر می‌شدید؟
بله؛ كاملا چون پدر و مادر من هیچ وقت از هم دور نمی‌شوند و خود من هم وابستگی زیادی به پدرم دارم. چند سال پیش كه تنهایی برای یك نیم فصل به كرمان رفت خیلی به همه ما سخت گذشت.

     فكر می‌كنی اگر گمنام بودی بهتر بود؟
نه؛ اینجوری نیست. بابام این همه زحمت كشیده تا اسمی برای خودش درست كرده و اگر من بخواهم اینجوری فكر كنم خیلی نامردی است. حاشیه را دوست ندارم ولی متاسفانه تبلیغات غلط و منفی می‌كنند و این قضیه خیلی مرا ناراحت می‌كند. وقتی با پدرم صحبت كردم گفت هر كاری بالا و پایین دارد و ناراحت نشو. هر سال ما قهرمان نمی‌شویم و هر سال قرار نیست جام بیاوریم. یك‌سری حاشیه‌ها خوب است و اشكالی ندارد باشد اما بعضی موقع‌ها حرف‌هایی درست می‌شود كه ربطی به كسی ندارد و كاملا غلط است.

     یعنی چی حاشیه‌های غلط و درست؟
برخی حاشیه‌ها خودشان پیش می‌آید و كاری نمی‌شود كرد و دست كسی نیست اما یكسری حاشیه‌ها با منظور و از روی بدخواهی درست می‌شود كه رنگی از واقعیت ندارند.

     وقتی تو پورشه سوار می‌شوی دیگران می‌گویند چقدر پولدار است ولی در ادامه این داستان می‌گویند اینها چقدر درآمد دارند كه این ماشین را خریده‌اند. . . شما فكر نمی‌كنید كه این دو مكمل هم هستند و مطمئنا وقتی پورشه سوار می‌شوی این حرفا هم هست؟
ماشین من خیلی بازتاب داشت مثلا در روزنامه‌ها می‌نوشتند كه هوتن با ماشین گران‌قیمت سر تمرین می‌آید یا جلوی باشگاه استقلال با ماشین فلان دیده شده است. به نظر من خیلی ریز شدن در زندگی آدم‌ها كار درستی نیست. اگر بگویند هوتن قلعه‌نویی ماشین پورشه زرد دارد منطقی است ولی اینكه زیادی مانور بدهند درست نیست.

     وقتی با پورشه زردرنگ توی خیابون باشی، پذیرفته‌ای كه در چشم باشی و مردم در موردت حرف بزنند؛ قبول داری؟
ریز شدن در قضیه‌ها منظورم است. همه مسائل فوتبال را رها كرده بودند و چسبیده بودند به ماشین من و عكس می‌گرفتند. مثلا قبل از اینكه من گواهینامه بگیرم نوشته بودند كه من با مازاراتی تصادف كردم.

     شما كه اینها رو می‌دانید چرا بهانه دست این افراد می‌دهید؟
هر كسی دوست دارد این ماشین را سوار شود و مطمئنا اگه به شما هم بدهند سوار می‌شوید.

     پدرت به تو نگفت این ماشین‌را نخر؟
 گفت این ماشین خیلی تو چشمه و من گفتم همیشه كه نیست بعضی وقت‌ها سوار می‌شم.

    پس همیشه به حرف پدرت گوش نمی‌دهی؟
یه چیزهایی هست كه پدرها با پسران‌شان راه می‌آیند دیگر. . . .

     یعنی از رانت مادرت استفاده كردی و از اون كمك گرفتی؟
نه. اتفاقا اینجور جاها بیشتر سمت پدرم هستم.


     نازنازی بزرگ شدی؟

نه.

     پس چطور ممكن است امیر قلعه‌نویی برای پسری كه نازنازی بزرگ نشده در 18سالگی پورشه زرد بخرد؟
اتفاقا بعضی وقت‌ها فكر می‌كردم اگر پسری بودم كه هر كاری دوست داشتم می‌كردم و هرچی دوست داشتم برام تهیه می‌شد شاید شخصیت دیگری داشتم.

     چه چیزی می‌خواستی كه برایت نخریدند؟
همیشه مساله خریدن نیست. یك كارهایی در بچگی هست كه شخصیت آدم را شكل می‌دهد. تربیت پدر و مادر در شكل گرفتن شخصیت آدم‌ها خیلی تاثیر دارد. پدرم مرا طوری تربیت كرده كه هر چیزی می‌خواهم به خودش بگویم و از همان بچگی با هم رفیق بودیم.

اخبار,اخبار ورزشی,هوتن قلعه‌نویی


    یك مثال بزن چی می‌خواستی كه گفته باشند نه، برایت نمی‌خریم؟
 شش سال پیش وقتی به اصفهان رفتیم اكثر بچه‌های آنجا دوچرخه داشتند و من هم خیلی كوچك بودم و به پدرم گفتم برایم دوچرخه بخر گفت نمی‌شود ولی من دوست داشتم دوچرخه داشته باشم چون هر روز می‌دیدم همه بچه‌های هم‌سن و سال من در پارك دوچرخه‌سواری می‌كنند ولی قانعم كرد كه ما در هتل زندگی می‌كنیم و اینجا را بلد نیستیم و غریب هستیم.

    ولی در ماجرای پورشه این اتفاق نیفتاد و وقتی گفتی ماشین می‌خواهم برایت یك دفعه پورشه خرید!
من قبل از این پورشه زرد، یك پورشه سفید داشتم. این‌جوری نبود كه اولین ماشینم پورشه باشد.

    از 206 پریدی به پورشه و مازاراتی؟
نه، روال دیگه‌ای داشت. من با 206 رانندگی یاد گرفتم ولی بعدش با ماشین مامانم رانندگی می‌كردم كه اون موقع فكر كنم ماكسیما یا بی‌ام دبلیو x3 بود و بعدش هیوندا  35 ix بود كه اینا برای یك سال پیش است.

     كدام محله بزرگ شدی؟
تا اونجایی كه یادمه جردن بودم.

 تو از مكتب جردنی؟ پدرت نازی‌آباد!؟
مكتب من هم نازی‌آباده. من خیلی آنجا می‌رفتم هنوز هم خیلی نازی‌آباد می‌روم. فامیل‌ها و دوستان خانوادگی زیادی داریم كه هنوز در نازی‌آباد زندگی می‌كنند. دو سال در این محل تمرین می‌كردم. اكثر رفیق‌های من نازی‌آبادی هستند.

 یعنی فضای نازی‌آباد را بیشتر از جردن دوست داری؟
فضای پایین شهر خیلی صمیمی‌تر از بالا شهر است. من خودم بالا  شهر بزرگ شدم و زندگی كردم ولی آن صمیمیتی كه در محله‌های پایین تهران دیدم را هیچ جا ندیدم نمی‌خواهم ادای پدرم را دربیاورم و بگویم من بچه نازی‌آبادم ولی خیلی رفت و آمد دارم به نازی‌آباد و خودم را آنجایی می‌دانم.

 چندتا از رفقایت پایین شهری هستند و چند تا بالاشهری؟
من دوست زیاد دارم ولی اكثرا بچه‌های پایین‌شهر‌ هستند چون تمام دوستانی كه توی تیم با هم بودیم و بازی كردیم بچه‌های پایین شهر هستند.

 با دوستای پایین‌شهری‌ات هیچ‌وقت به مشكل برنخوردی؛ مثلا اینكه بگویید تو بچه پولداری و با ما فرق داری؟
اتفاقا اگر از خیلی از كسانی كه با من هم‌تیمی بودند، بپرسید، می‌گویند انگار تو بچه پایین‌شهری و اصلا خودت را نمی‌گیری یا مثلا با مربی ارتباط نزدیك برقرار می‌کنم. حتی با افرادی كه از نظر فنی ضعیف بودند ارتباط برقرار می‌كردم.

 یعنی خودت‌را آدم متواضعی می‌دانی؟
چیزی كه دوستانم می‌گویند همین است از همان اول پدرم بر این قضیه تاكید داشت. می‌گفت جایی از اسم من سوءاستفاده نكن. همین الانم بیشتر مواقع از فامیلی مادرم استفاده می‌كنم.

  تا حالا نشده در یك جمعی با یك پرسپولیسی دعوا كنی؟
من سعی می‌كنم هر جایی می‌روم و مخالف پدر ‌رامی‌بینم به نظرش احترام بگذارم. پدر من هم مثل همه آدم‌هاست او كامل نیست و نقطه ضعف‌هایی دارد و من سعی می‌كنم به نظر مردم احترام بگذارم.

  هیچ‌وقت نشده مادرت یا شما بگویید استقلال را ول كن؟
اتفاقا امسال سر یك‌سری مسائل خیلی به پدرم انتقاد كردم. به پدرم نمی‌گویم سرمربی استقلال نباش اما همیشه گفتم باید به مردم بگویی كه چه اتفاق‌هایی افتاده كه نتوانسته‌ای موفق شوی اما پدرم می‌گوید مردم نمی‌توانند درك كنند كه بازیكن به خاطر پول‌ بازی می‌كند نه چیزهایی كه آنها دوست دارند چون قدیم این‌جوری نبوده است و الان پول حرف اول را می‌زند.

  برای تو پول مهم است؟
خدا رو شكر زندگی‌ام طوری نبوده كه كاری را صرفا به خاطر پول انجام بدهم.

  خودت درآمد داری؟
رستورانی كه پدرم دارد دست من است ولی چون تازه افتتاح كرده‌ایم هنوز به سوددهی نرسیده است.

 دریافتی داری؟
دریافتی كه نه. آنجا را من اداره می‌كنم. درآمد كامل آن برای خودم نیست ولی من با پدرم این صحبت‌ها را ندارم و خدا را شكر هر چی كه خواستم برایم كم نگذاشته است.

 دوست داری فوتبالیست حرفه‌ای شوی؟
خیلی دوست دارم ولی پدرم دلش می‌خواهد من در بیزینس‌های خودش فعالیت كنم. دوست ندارد آزارهایی كه دیده را پسرش تجربه كند. یك‌وقت‌هایی كه با هم توی ماشین نشسته‌ایم و حرف می‌زنیم از خاطرات بچگی‌اش می‌گوید و سختی‌هایی كه كشیده تا به اینجا رسیده است. می‌گوید راهی كه تو می‌خواهی بروی سخت‌تر است چون اسم پدرت بالای سرت است. پدرم كارهایی در بچگی‌اش كرده كه همیشه در ذهن من می‌ماند اما دوست ندارم در رسانه‌ها آن را مطرح كنم چون پدرم خودش تمایلی ندارد. همیشه می‌گوید جایی می‌نشینی نگو كه پدرم چنین است یا چنان است.

به من می‌گوید اگر الان داری با افتخار اسم پدرت را به زبان می‌آوری و راحت زندگی می‌كنی به‌خاطر این است كه من به اندازه 300 سال سختی كشیدم. در بچگی پدرش را از دست داده و جهیزیه خواهرانش را داده است و. . . به من می‌گوید اگر زمانی كاری انجام می‌دهی كه فكر می‌كنی اسم مرا خراب می‌كند اینها را حتما یادت بیاور. می‌گوید من در زندگی 54 ساله‌ام كار غیرحلال نكرده‌ام و خدا را همیشه در نظر گرفته‌ام. وقتی می‌خواستم ماشینم را بفروشم، می‌گفت اگر عیب و ایرادی دارد بگو 10 میلیون ارزش ندارد كه پول حرام وارد زندگی‌مان شود.

  با پسر حسن خمینی (احمد خمینی) دوست هستید؟
بله با احمد خمینی در ارتباط هستم و با هم فوتبال بازی می‌كنیم ولی او شرایط خاص خودش را دارد و اینطوری نیست كه ما بخواهیم با هم بیرون برویم یا همیشه در ارتباط باشیم. گاهی اوقات با هم تلفنی حرف می‌زنیم و مناسبت‌ها را از طریق وایبر یا پیامک به هم تبریك می‌گوییم.

  از كجا دوست شدید؟
احمد خمینی استقلالی است و برای بازی‌های استقلال به استادیوم می‌آمد، البته پدرشان هم استقلالی هستند ولی من با پدرشان ارتباطی نداشتم و هیچ‌وقت رودررو نشدم ولی چون هم‌سن هستیم و عشق فوتبال هم بود، می‌رفتیم فوتبال بازی می‌كردیم و دوست مشترك زیاد داریم.

  گفتی پدرت سختی زیاد كشیده تا تو به اینجا برسی، حالا اگر شما روزگاری بخواهی تشكیل خانواده بدهی و ازدواج كنی، به پسرت چه می‌گویی؟ می‌گویی من به كمك پدرم به اینجا رسیدم؟
من همانطور كه اول مصاحبه گفتم دوست ندارم زیر سایه پدرم باشم و می‌خواهم خودم سختی را مزه كنم، همیشه هم می‌گویم اگر روزی فوتبالیست شدم وجدانم راحت باشد كه حق كسی را نخورده باشم یا پدرم كمكم نكرده باشد. تا به حال نشده با پدرم دو تایی با هم تمرین كنیم یا مثلا پدرم چیزی را یاد بدهد.

  پدر شما از سطح پایین اقتصادی شروع كرده و خودش در زندگی رشد كرده و به اینجا رسیده، ولی هوتن از بچگی در یك خانواده مرفه بوده.
نه از بچگی در خانواده مرفهی نبودم درست است در جردن زندگی می‌كردم ولی آن موقع جردن مثل الان اسم در نكرده بود. ما در برج‌های دوما زندگی می‌كردیم. می‌گویم برج فكر نكنید یك برج خیلی خوبی بود. البته خدا را شكر می‌كنم و خیلی‌ها آرزو داشتند آنجا زندگی كنند.

  رفاه چیزی نسبی است شاید تو الان هم بگویی من مرفه نیستم.
من 5 سالم بود و پدرم یك رنوی سفید داشت كه یادم است یك آرم رنو روی لاستیكش بود و من همیشه آن را می‌كندم. آن زمان پدرم فوتبال را كنار گذاشته بود و ما آن رنو را بنا به شرایط مالی فروختیم. بعدش رفتیم یك پاترول دو در مشكی در نمایشگاه ماشین دیدیم. من خیلی دوست داشتم پدرم آن ماشین را بخرد. وقتی رفتیم تا با هم با ماشین دور بزنیم به پدرم گفتم خواهش می‌كنم این را بخر. چون نخواست به من بگوید نمی‌تواند آن ماشین را بخرد، می‌گفت ما چهار تایی نمی‌تونیم بریم بیرون و برای مادر و خواهرت سخت است. خیلی گریه كردم ولی گفت ان‌شاءالله دعا كن بهتر از این ماشین را یك روز می‌خریم.

   از كی خیلی پولدار شدید؟
ما از زمانی وضع مالی‌مان خوب شد كه پدرم زمینی در كرج را كه در زمان فوتبالش خریده بود فروخت. ما از فروش این زمین زندگی‌مان از این رو به آن‌رو شد.

   اون موقع چند سالت بود؟
چهار، پنج سالم بود.

  خوب بریم سراغ پورشه زرد. اولین سوالم این است كه تو متاسف نشدی آن ماشین را به درخت كوبیدند؟
من آن ماشین را خیلی دوست داشتم. خیلی تك بود و هر جا می‌رفتیم همه از آن عكس می‌گرفتند.

  چرا فروختیش؟
من یك سال بود این ماشین‌ را داشتم ولی ازش خسته نشده بودم. شاید یكی از دلایل فروش این ماشین پدرم بود. می‌گفت تو با این سن كم وقتی با این ماشین در خیابان رانندگی می‌كنی دل بچه‌های مردم آب می‌شود و می‌گویند كاش ما هم می‌توانستیم چنین ماشینی سوار شویم.

 یعنی به خاطر حرف پدرت ماشین را فروختی؟
البته خودم هم دیگر می‌خواستم بفروشمش چون یك سری مسائلی پیش آمده بود كه صلاح نبود نگهش دارم مثلا در خیابان می‌گفتند پورشه زرد مال پسر قلعه‌نویی است و فحش می‌دادند.

  به كی فروختی؟
به یكی از دوستای صمیمیم فروختم.

 بعد این دوستت ماشین را به آقای ربانی فروخت؟
من پسر آقای ربانی را اصلا نمی‌شناختم و با خانواده‌شان هم آشنایی نداشتم ولی بعد از این حادثه مطالبی در اینستاگرام و جاهای دیگر دیدم كه خیلی ناراحت شدم. مصاحبه پدر ایشان هم خیلی ناراحتم كرد كه اصلا لحن‌شان درست نبود و می‌توانستند با لحن بهتری صحبت كنند. مثلا گفته بودند ما در زندگی‌مان پراید هم نداشتیم یا خانه 18 میلیاردی نداریم. من در اینستاگرام زیر كامنت‌ها را دیدم كه مردم نوشته‌اند چون نوه آیت‌الله ربانی بوده پورشه سوار می‌شده یا اینكه 5 صبح با یك دختر چه كار می‌كرده است.

درحالی‌كه این پورشه اصلا برای محمدحسین نبوده است بعد از این ماجرا من خودم این خانواده را شناختم و دلیلی شد كه بروم در موردشان تحقیق كنم. تا حالا حتی با ایشان سلام و علیك هم نداشتم. ولی این چیزی كه مردم نوشتند كه پورشه زرد برای نوه آیت‌الله ربانی بوده یا از كجا آورده اصلا درست نبود. اون بنده خدا توی ماشین نشسته بود ولی ماشین برای او نبود كه آنقدر بازتاب داده شده است. من 3 روز قبل از ماجرا ماشین را به یكی از دوستانم فروختم و یك ماشین از او خریدم.ولی چون هنوز پلاك فك نشده بود اسم من در آن اتفاق آورده شد.

 

 ما دوست داریم ماجرای این پورشه زرد را از زبان تو بشنویم و اگر تو بخواهی حقیقتی كه می‌دانی را پنهان كنی به ضرر خودت است. اگر صلاح كسی را در نظر بگیری و چیزی را نگویی حتما خودت زیر سوال می‌روی؟
من كه در آن شب نبودم و نمی‌دانم چقدر روایتی كه شنیدم درست است اما كسی كه برای من تعریف كرد خودش در ریز ماجرا بوده و من به او اعتماد كامل دارم. طبق گفته‌های ایشان آن شب دوستم كه ماشین را خریده بود به همراه خانواده‌اش، محمدحسین و خانواده‌اش، آن خانم و یك سری از اقوام‌شان در یك ‌مهمانی خانوادگی بودند و این دو نفر برای خرید بیرون می‌روند. متاسفانه ساعت 5 صبح در خیابان شریعتی با سرعت حدود 205 كیلومتر از روی سرعت‌گیر می‌پرند و ماشین تعادلش را از دست می‌دهد و به جدول برخورد می‌كنند و پس از آن از روی جدول رد می‌شوند، با درخت برخورد می‌كنند و متاسفانه فوت می‌كنند. آن ماشین خیلی سرعت داشت و نمی‌شد با آن مثل ماشین‌های معمولی رانندگی كرد و گاز داد یعنی استایل ماشین سرعت داشت و صدای اگزوزش بد بود. اونم با سرعت 205 تا در خیابان شریعتی.

  گفتی ماشین را فروختی كه تو چشم نباشی، اما رفتی یك ماشین بهتر خریدی؟
آن ماشین كاراكتر خاصی داشت؛ رنگش و استایلش. این پورشه‌ها استایل خاصی دارند. شما یك بنز s500 كنار این پورشه بگذارید همه به این پورشه نگاه می‌كنند با اینكه بنز چند برابر آن قیمت دارد.

 

 اخبار  ورزشی  -  ایدال,برترینها 


ویدیو مرتبط :
گفتگو با قلعه نویی بعد از شهرآورد ۷۹

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شوخی قاضی با قلعه‌نویی درباره «هوتن»



اخبار,اخبار ورزشی ,تیم فوتبال استقلال

 

اخبار ورزشی - گزارش تمرین صبح استقلال
شوخی قاضی با قلعه‌نویی درباره «هوتن»

مهاجم تیم فوتبال استقلال در تمرین نوبت صبح امروز با سرمربی آبی‌پوشان به شوخی پرداخت.

به گزارش تسنیم، تمرین نوبت صبح امروز (چهارشنبه) استقلال ساعت 11 در زمین گلف مجموعه انقلاب انجام شد.

* در این تمرین همه بازیکنان حضور داشتند و تنها آرش برهانی با تاخیر چند دقیقه‌ای در تمرین حاضر شد.

* بازی امشب تیم ملی ایران مقابل بوسنی و هرزگوین در جام جهانی 2014 سوژه اصلی تمرین آبی‌پوشان بود و هر یک در این زمینه به اظهارنظر می‌پرداختند. برخی از بازیکنان استقلال از جمله حنیف عمران‌زاده مدعی بودند با توجه به بازی‌های خوب تیم ملی بازیکنانی مثل مهرداد پولادی و علیرضا حقیقی به احتمال زیاد لژیونر می‌شود و مسعود شجاعی هم به یکی از تیم‌های مطرح اروپایی خواهد رفت.

* پیش از آغاز تمرین بازیکنان استقلال سرحال بودند و با یکدیگر شوخی می‌کردند.

* امید ابراهیمی که روز گذشته به دلیل کارهای شخصی خود در تمرین استقلال حضور نداشت امروز پا به پای بازیکنان تمرین کرد.

* محمد قاضی به دلیل درد از ناحیه آشیل پا دقایقی با جواد زرینچه به نرم‌دویدن پرداخت و سپس برای انجام کارهای کششی راهی کلینیک دکتر نوروزی شد.

* بازیکنان مطابق معمول در زمین گلف ابتدا به نرم دویدن و سپس به کارهای هوازی پرداختند.

* هنگامی که امیر قلعه‌نویی، محمد قاضی را دید از او در مورد وضعیتش سوال پرسید. در همین لحظه سرمربی استقلال از مربیان پرسید آیا همه بازیکنان در تمرین حاضر هستند که قاضی با شوخی به سرمربی استقلال گفت، هوتن قلعه‌نویی پسر خودت هنوز در تمرین شرکت نکرده و بهتر است با او تماس بگیرید و بپرسید کجاست؟ جواد زرینچه هم همین جمله قاضی را به قلعه‌نویی گفت تا به نوعی با سرمربی استقلال شوخی کند.

* ادموند اختر بازیکن پیشین تیم فوتبال استقلال از نزدیک نظاره‌گر تمرین آبی‌پوشان بود.

* با توجه به بازی امشب تیم ملی مقابل بوسنی تمرین نوبت عصر 30 دقیقه زودتر و از ساعت 18 در کمپ اختصاصی انجام می‌شود. 

اخبار ورزشی - تسنیم