برنامه شناسنامه این هفته با حضور سیدمصطفی هاشمیطباء رئیس سازمان تربیت بدنی دولت سازندگی از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت.
خبرگزاری فارس: سیدمصطفی هاشمیطباء در ابتدای برنامه این هفته شناسنامه در پاسخ به این سوال که آیا قبول دارید در حال حاضر یکی از افراد تاثیرگذار بر وزارت ورزش هستید یا خیر، اظهارداشت: اصلاً اینطور نیست. البته با برخی افراد ارتباطاتی دارم اما تصمیمات توسط وزارت ورزش گرفته میشود و من در این میان تاثیری ندارم.
وی ادامه داد: با من صحبت هایی برای حضور در وزارت ورزش به عنوان وزیر شده بود اما من معتقدم نیروهای جوان باید جایگزین نیروهای پیشکسوت شوند. من در سن 32 سالگی وزیر صنایع شدم و به همین دلیل هم یقین دارم نیروهای جوان میتوانند به خوبی در خدمت کشور باشند، البته نیرهای جوان باید از افراد باتجربه هم استفاده کنند.
رئیس سازمان تربیت بدنی دولت سازندگی در واکنش به این صحبت مجری که گفت البته آقای گودرزی چندان جوان هم نیست، افزود: حرف من باعث تصمیمگیری افراد نمیشود و من فقط نظرم را بیان میکنم و دوستان در تصمیم گیری مختار هستند. ضمن اینکه در شرایط فعلی باید تصمیماتی قاطع گرفته شود و این در شرایطی است که وقتی سن افزایش پیدا می کند این قاطعیت کاهش پیدا می کند.
رئیس سازمان تربیت بدنی در دوران سازندگی در بخش دیگری از «شناسنامه» گفت: در حال حاضر تاثیرگذاری من روی امور مربوط به ورزش بیشتر از طریق مطبوعات است و گاهی هم مشورت هایی به صورت خصوصی به برخی از دوستان می دهم. در مورد آقای گودرزی هم در هر موردی که وی بخواهد در خدمتشان هستم ولی اینطور نیست که به طور یک نیروی تمام وقت در وزارتخانه حضور داشته باشم.
هاشمی طباء در مورد برنامههای عملیاتی وزرات ورزش هم گفت: راستش من در وزارت ورزش برنامه ای نمی بینم که در حال اجرا باشد. زمانی که ما در سازمان تربیت بدنی بودیم برنامه های خودمان را به صورت دقیق مشخص کردیم و بر مبنای آن پیش رفتیم. فکر می کنم الان هم باید برنامه ها مشخص باشد و آن ها را پیگیری کرد.
وی ادامه داد: یکی از برنامه های ما مستقل شدن فدراسیون ها از دولت بود که متاسفانه می بینیم که آن هم امروز عملی نیست. من نمی گویم وزارت ورزش هیچ برنامه ای ندارد اما برای انجام یک کار مشخص باید هم برنامه ریزی وجود داشته باشد و هم ابزار لازم برای رسیدن به اهداف مد نظر در اختیار باشد تا به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنیم.
هاشمی طباء همچنین در مورد تلفیق سازمان ملی جوانان و سازمان تربیت بدنی هم اینطور گفت: من از ابتدا با این موضوع موافق نبودم چون فکر می کنم جوانان موضوعات خاص خودشان را دارند و ورزش هم مسائل مربوط به خود را دارد. هیچ کس الان نمی داند که ورزش و جوانان در وزارتخانه در عرض یکدیگر هستند یا در طول هم هستند؟ وزارت ورزش چه اقدامی در جهت تسهیل امور جوانان می تواند انجام دهد؟
هاشمی طباء در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد پیشنهادی که در خصوص انحلال تیم های استقلال و پرسپولیس داده هم گفت: هر دو باشگاه مشمول ماده 141 قانون تجارت هستند و به همین دلیل برای واگذاری آن مشکلات زیادی وجود دارد. به نظرم هر کسی که این دو باشگاه را خریداری کند با مشکلات بعدی مواجه خواهد شد. این دو باشگاه ابتدا باید با مراجع دولتی از جمله وزارت اقتصاد و دارایی تسویه حساب مالی داشته باشند و فکر میکنم به دلیل بدهی های بالقوه ای که دارند، وزارت اقتصاد و دارایی مجاب می شود که نتواند تسویه حساب مالی این دو باشگاه را صادر نماید.
وی با بیان اینکه حل این مشکل نیاز به ماده- واحده ی مجلس دارد گفت: راه حل این است که این دو باشگاه منحل شود و دو باشگاه با همین نام تاسیس شود و در ادامه از مردم پذیره نویسی شود تا دو باشگاه مردمی پیش بیاد.
هاشمیطباء افزود: اگر قرار است در کشور ما محدودیت سرمایه گذاری وجود نداشته باشد، در مورد این دو باشگاه هم نباید شاهد محدودیت سرمایه گذاری باشیم و باید اجازه دهیم هر کس، هر مقدار که تمایل داشت سهام این دو باشگاه را خریداری کند. به نظرم در این مورد دوستان یک مقدار گیج هستند، نمی دانند باید چه کار کنند و در این موارد فاقد تجربه برای تصمیم گیری هستند و می ترسند هر تصمیمی که بگیرند مورد انتقاد قرار بگیرد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا در زمان هشت ساله مسولیتش در ورزش این کار را انجام نداده هم اظهار داشت: در آن زمان باشگاه پیروزی در اختیار سازمان تربیت بدنی نبود.بحث واگذاری باشگاه استقلال هم مطرح نبود. البته ما (سازمان تربیت بدنی) هیچ پولی به این دو باشگاه پرداخت نمی کردیم و خودشان به صورت خودکفا کارشان را پیش می بردند.
هاشمی طباء در مورد نقطه ضعف اصلی این روزهای ورزش کشور هم چنین گفت: مهم ترین مشکل ورزش کشور در آموزشگاه هاست. مفهوم ورزش و تربیت بدنی عبارت است از ابزاری برای تربیت انسان ها، متاسفانه این مفهوم مغفول باقی مانده است. ما که به تزکیه معتقدیم در این سال ها هیچ وقت به دنبال روش تربیتی نبوده ایم. وی ادامه داد: مهم ترین و شاید منحصرترین عامل ملکه کردن تربیت در انسان ها، ورزش های قاعده مندی است که انسان باید انجام دهد. در دنیا یک سوم ساعات تحصیل به ورزش و تربیت بدنی اختصاص دارد این در شرایطی است که در کشور ما به این شکل نیست و همه چیز به شکل ناقص انجام می شود و متاسفانه معلم های ورزش، نمی توانند در امور تربیتی هم کارآیی لازم را داشته باشند. به همین دلیل فکر می کنم نیاز به یک تحول در آموزش پرورش وجود دارد که اولاً معلم های ورزش، معلم های تربیتی هم باشند، ثانیاً امکانات لازم برای ورزش دانش آموزان در مدارش مهیا باشد و در آخرهم ساعات لازم برای ورزش و تربیت بدنی در برنامه درسی بچه ها گنجانده شود.
رئیس سازمان تربیت بدنی دولت سازندگی در مورد تفاوت نظام فعلی ورزش کشور با دوران مدیریت خود نیز گفت: نظام ورزش کشور در شاخصه های اصلی تفاوتی نکرده، در زمان من روسای فدراسیونها و برکناری آنها از طریق مجمع عمومی انجام می شد اما بعداً این موضوع تغییر پیدا کرد و برکناری رئیسان فدراسیون به وزیر سپرده شد. اما در کل می توانم بگویم شاکله اصلی نظام ورزش کشور در این سال ها تغییری نداشته است.
هاشمی طباء همچنین گفت: علت اینکه ما در ورزشهای جمعی مشکل داریم به عدم آمادگی هایی است که باید در سنین طفولیت کسب شود. به طور مثال یک ورزشکار باید در زمینه تنفس، شرایط خوبی داشته باشد. تمریناتی که تیم ملی ایران برای بازی های جام جهانی انجام داد بازیکنان را برای انجام بازی هایی پرفشار آماده کرد اما تمرینات پرفشار و بازی های پرفشار باعث می شود فیزیولوژی بدن بهم بریزد و به همین دلیل هم در بازی سوم شاهد افت شدید بازیکنان تیم ملی بودیم.
هاشمیطباء در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد تصمیمات وزارت ورزش برای تیم فوتبال و والیبال کشورمان هم گفت: از طریق روزنامهها متوجه شدم که برای والیبالیستها پاداشی در نظر گرفته شده است. طبیعی است که فیفا هم برای بازیکنان سهمی قائل می شود که ممکن است از 8 میلیون دلاری که به فدراسیون رسیده، سهمی هم برای بازیکنان در نظر گرفته شود.
وی ادامه داد: وزارت ورزش در شرایط مالی خیلی بدی به سر می برد و هزینه هایی که امروز در ورزش کشور وجود دارد با بودجه موجود تطبیق ندارد.
رئیس سازمان تربیت بدنی دولت سازندگی و اصلاحات درادامه مصاحبه تلویزیونی در مورد مساله تمدید قرارداد با کارلوس کی روش اظهار داشت: مشکل ما، ارتباط آقای کی روش و فدراسیون فوتبال است.یقین دارم اگر شخصی مثل آقای صفایی فراهانی در فدراسیون حضور داشت این ارتباط خیلی منطقی و معقول بود. الان همه قبول دارند که آقای کی روش روی فدراسیون فشار دارد. من نمی گویم هرچه آقای کی روش می گوید درست است اما اینطور به نظر می رسد که مربی تیم ملی فوتبال، فدراسیون ما را تحت تاثیر قرار داده است. ما در 3 بازی که در جام جهانی بازی قابل قبولی داشتیم اما آقای کی روش در چند بازی آخر مرحله مقدماتی حضور در جام جهانی مدیریت خوبی از خود نشان دادند و تیم را به خوبی جمع کرد.
وی افزود: من در همین تیم ملی مربیانی دیده ام که جرات نمی کردند با بازیکنان صحبت کنند. آقای کی روش در این زمینه عملکرد خوبی داشته اند اما واقعیت این است که تیم ملی ما تغییر نکرده و نسبت به گذشته تفاوتی ندارد.
وی اضافهکرد: اینکه ما تیم ملی را به عنوان یک جریان تقویت کنیم با پیش بردن مقطعی تیم ملی تفاوت دارد. ما در والیبال به صورت پایهای کار کردیم و با استعدادیابی که در زمان آقای یزدانی خرم انجام شد تیمهای پایه تا تیم بزرگسالان تشکیل شد و همبستگی کار حفظ میشد. این اتفاقی است که باید در فوتبال هم بیفتد و برای آینده این ورزش بسیار مفید خواهد بود.
هاشمیطباء گفت: به شخصه معتقدم علیرغم مدیریت خوبی که از طرف کیروش در تیم ملی وجود داشت اما حضور او در ادامه راه در تیم ملی کشور ما به صلاح نیست.
وی در مورد آینده فدراسیون فوتبال هم خاطرنشان کرد: مجمع باید در این زمینه تصمیم بگیرد و راهنماییهای وزارت ورزش هم در این زمینه میتواند راهگشا و تاثیر گذار باشد. کیروش مثل مصطفی دنیزلی با مدیریت، مردم، جراید و مسائل دیگری کشور ما با حقارت برخورد میکند، مثلاً وی الان میگوید شما مثل اروپایی ها نیستید و اروپایی ها چنین و چنان هستند و به قول معروف اروپا را بر سر ما می زند. این در شرایطی است که واقعیت چیز دیگری است و اگر یک مقدار به خودمان بیاییم می توانیم موفق تر از این عمل کنیم.به نظر من ما باید کارمان را با شعار درون زایی و برونگری ادامه دهیم.
هاشمیطباء در بخش دیگری از «شناسنامه» در پاسخ به این سوال که چرا در این دولت هم موفق به حضور در انتخابات کمیته ملی المپیک نشدید هم اظهار داشت: من نامزد شدم اما متاسفانه در این زمینه اخلاقیات خیلی نزول کرده بود و از طرف کسانی که در کمیته ملی المپیک بودند تمهیدات بدی اتفاق افتاد. این افراد به ما رودست زدند و زیرپای ما را خالی کردند و کسی هم حرفی به این ها نزد. حتی دفتر حقوقی رئیس جمهور آئین نامه اجرایی تدوین شده توسط این افراد را محکوم و آن را به آقای وزیر ابلاغ کرد اما آقای وزیر گفت این موضوع به من ارتباطی ندارد و دخالت نمی کنم.
وی افزود: من به گودرزی وزیر ورزش گفتم این کار شما دخالت نیست، بلکه نامش راهنمایی است و به وی عرض کردم که شما به جای برخورد با خلافهای این افراد، آنها را تایید کرده اید، من از شما چنین انتظاری نداشتم. اگر انسان حق گرایی را کنار بگذارد، هیچ ارزش وجودی دیگری ندارد.
هاشمیطباء در ادامه و در مورد جاذبه ورزش برای سیاسیون هم گفت: به نظرم در درجه اول شهرت و در درجه دوم مسافرت است که باعث علاقه سیاسیون به ورزش میشود. متاسفم که این را میگویم اما این را دیدهام که آدمها تحقیر میشوند اما با 2-3 مسافرت خوشحال میشوند.
وی افزود: ما آدم هایی داریم که از سیاست وارد ورزش شدند و خوب کار کردند و نتایج خوبی در ورزش کسب کردند و در مقابل هم افرادی را داشتیم که وقتی وارد ورزش شدند، نه تنها عملکرد خوبی از خود به جای نگذاشتند بلکه روی ورزش تاثیر منفی نیزبرجای نهادهاند.
هاشمیطباء در مورد حضورش در سازمان تربیت بدنی نیز گفت: من از گذشتههای دور زمینه ورزشی داشتم و اساساً آدم ورزشی بودم و از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی دوست داشتم وارد عرصه ورزش شوم. سال 65 آقای درگاهی با توجه به شناختی که از من داشت مرا برای ریاست کمیته ملی المپیک به موسوی پیشنهاد داد. در هر صورت مجمع برگزار شد و من برای ریاست کمیته ملی المپیک رای آوردم و موسوی به عنوان نخست وزیر حکم مرا صادر کردند.
وی گفت: بعد از دوره سه ساله ریاستم در کمیته ملی المپیک، رئیس مرکز توسعه صادرات شدم. آقای هاشمی علاوه بر اینکه از قبل من را می شناخت به مرکز توسعه صادرات زیاد رفت و آمد داشتند و از طرف دیگر فائزه هاشمی هم با وی در ارتباط بود. در نهایت نتیجه مذاکرات وی با افراد مختلف از جمله فائزه هاشمی این شد که من را برای مدیریت سازمان تربیت بدنی صدا کردند و این شد که من در سال 72 وارد سازمان تربیت بدنی شدم.
رئیس سازمان تربیت بدنی دولت سازندگی ادامه داد: وقتی خاتمی رئیسجمهور شد برای سازمان تربیت بدنی با افراد زیادی مذاکره کرد اما در نهایت من را انتخاب کرد در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی هم وی به من گفت کارت را ادامه بده. اما من در پاسخ گفتم شما رئیسجمهور جدید هستید وبا توجه به اینکه حکم قبلی من برای حضور در سازمان تربیت بدنی باطل شده، به شرطی کارم را ادامه می دهم که شما حکم جدیدی برایم صادر کنید. در هر صورت نمی دانم در نهاد ریاست جمهوری چه گذشت که در نهایت تصمیم گرفتند من نباشم.
هاشمیطباء در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد حضور تعدادی از اعضای کابینه آیت الله هاشمی رفسنجانی در دولت اصلاحات نیز اظهار داشت: در آن زمان خاتمی افراد را به خوبی بررسی کرد و اصلاً به این فکر نبود که ادامه دهنده راه آقای هاشمی رفسنجانی باشد. خاتمی در آن زمان با فکر و روحی جدید آمده بود و شاید در آن موقع زیاد به فکر ادامه راه آقای هاشمی نبود. افرادی که از کابینه آقای هاشمی انتخاب کرد هم به دلیل تدام سیاست های هاشمی نبود و خاتمی به این فکر کرده بود که این افراد مستقل هستند و می توانند خدمت کنند.
هاشمیطباء که یکی از موسسین حزب کارگزاران نیز هست در مورد این حزب و عملکردش گفت: احساس می شد که انتخابات مجلس با استقبال عمومی مواجه نمی شود. به همین دلیل بنا بر این شد که یک عده از وزرا حرکتی ایجاد کنند که مردم را برای حضور در انتخابات ترغیب نماید و این شد که حزب کارگزاران تاسیس شود. من هیچ وقت عضو حزبی نبودم اما بنا بر دلیلی که گفتم همراه با تعداد دیگری از وزراء عضو حزب کارگزاران شدم. اما بعد که مقام معظم رهبری با حضور وزرا در حزب مخالفت کردند، این افراد از حزب خارج شدند و فقط معاونین رئیس جمهور در حزب باقی ماندند.
رئیس سازمان تربیت بدنی دولت سازندگی افزود: بعد از برگزاری انتخابات مجلس کم کم این حزب به هویت مستقلی دست پیدا کرد. آقای مهاجرانی علی رغم پیشنهادی که در مورد باز نگه داشتن دورههای ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح کرده بود، در حزب معتقد بود ما نباید حرف آقای هاشمی رفسنجانی را گوش کنیم. جالب اینجاست که همان موقع حزب کارگزاران به دو گروه تقسیم شده بود. بعضی ها میگفتند هرچه آقای رفسنجانی می گوید را باید انجام دهیم و برخی دیگر معتقد بودند ما هرچه آقای هاشمی می گوید را نباید انجام دهیم. این اختلاف ها باعث شد دیگر من در حزب حضور پیدا نکنم. در واقع موضع آقای مهاجرانی در درون کارگزاران، مخالفت با آقای هاشمی رفسنجانی بود.
هاشمی طباء ادامه داد: آدمهای اصلاح طلب حتماً باید مستقل باشند چون معنای اصلاح طلبی، استقلال است. حزب کارگزاران خودش را به عنوان حزبی که میتواند در کشور مفید باشد معرفی کرده است. بحث اصلاح طلبی که خاتمی مطرح کردند به بحث اصلاح سیاسی- فرهنگی اشاره داشت اما افراد مختلفی که اتفاقاً روحشان با اصلاح طلبی هم سازگار نبود خودشان را وارد این جریان کردند. به نظرم کارگزاران به عنوان یک حزب اصلاح طلب کمتر مورد توجه اعضاء و دیگران بوده است.
وی همچنین گفت: در کشور ما کار تشکیلاتی یک مقدار سخت است. شاید چشم انداز فعلی حزب کارگزاران، اصلاح طلب به نظر بیاید اما با شاخصههای اصلاح طلبی که در ذهن آقای خاتمی و بعضی از دوستانشان وجود داشت تطابق چندانی ندارد.
هاشمیطباء افزود: اصلاح طلبان و افرادی که منتسب به این جریان سیاسی بودند در انتخابات 76 عناد زیادی به آقای هاشمی می ورزیدند اما بعداً متوجه شدند در این مورد مرتکب اشتباهات اساسی شده اند.
وی درباره حوادث انتخابات 88 هم اظهار داشت: هدایت شدن اتفاقات سال 88 از خارج از کشور را بعید نمی دانم اما فکر می کنم می شد بهتر عمل کرد و زودتر از این اتفاقات پیشگیری کرد. ضمن اینکه من فقط یک نفر را در مورد این اتفاقات مقصر نمی دانم. البته کسانی هم بودند که روی این آتش بنزین می ریختند که می شد جلوی این کار را گرفت.
هاشمی طباء در مورد رابطه حزب کارگزاران با لیبرالیسم نیز گفت: اگر به معنای فلسفی نگاه کنیم، هر انسان لیبرال ضد دین یا حداقل لائیک است. اما برداشت سطحیتر از لیبرالیسم یعنی میخواهیم دیکتاتوری وجود نداشته باشد، آزادی عمل در کشور وجود داشته باشد و... بازرگان یکی از این افراد بود. فردی که علاقه قلبی زیادی به دین اسلام داشت اما یک انسان لیبرال بود.»
وی در خصوص اینکه اگرچه امام(ره) با مواضع آقای بازرگان مشکل داشت گفت: در عین حال وی نخست وزیر امام هم بود البته وی بعداً مواضع دیگری گرفت و به اشتباه به سمت منافقین حرکت کرد، من بازرگان را از زمان کودکی میشناختم. وی هیچ تناسبی با مجاهدین خلق نداشت و با آن ها به صورت 100 درصد مخالفت داشت اما در یک مقطعی گفت این ها فرزندان مملکت هستند. در هر صورت بازرگان به آزادی اقتصاد، مردم و... اعتقاد داشت آقای بازرگان یک انسان لیبرال ِ دین دار بود. قطعاً اگر قرار بود وی بین مکتب لیبرالیسم و دین یکی را انتخاب کند، بازرگان دین را انتخاب می کرد.
هاشمیطباء ادامه داد: برای هر کسی با هر بینشی شرایط متفاوت است. خیلیها بودند که ظاهر حزبالهی داشتند و مقالات حزب الهی مینوشتند اما الان شخصیت دیگری پیدا کردهاند. من فکر می کنم به آدمهای معتدل اعتماد بیشتری می توان داشت تا آدم های تندرو.
وی همچنین در مورد عطاء الله مهاجرانی هم گفت: از وی اطلاعی ندارم. من خیلی اوقات به شخصیت افراد فکر میکنم نه به عملکردشان. به نظرم بعضی از ویژگی های شخصیتی وی مثبت و قابل توجه نبود و به همین دلیل هم شاید بنده خاطره خوشی از ایشان نداشته باشم.
هاشمی طباء درباره موضع گیری حزب کارگزاران در مورد حوادث سال 88 نیز اظهار داشت: من در این مورد اطلاعی ندارم.
وی در مورد حضورش در ستاد موسوی هم یادآور شد:من برای وی سخنرانی کردم و گاهی هم به ستادش می رفتم. اما بعد از انتخابات هیچ ارتباطی با وی و ستادش نداشتم. اگرچه برخورد آقای موسوی چندان خوب و درست نبود اما فکر میکنم وی تا حدی به این سمت کشیده شد.
وی افزود: شخصیت قبلی که از وی می شناختم طوری بود که نباید به این سمت و سو کشیده می شد. به نظرم در آن مقطع سکوت بیشتر به نفع کشور بود. هرچند که من احمدی نژاد، اقدامات و مصاحبه هایش را قبول نداشتم اما فکر می کنم در آن زمان موسوی باید بد را از بدتر تشخیص می داد و سکوت می کرد.
هاشمی طباء در مورد حضور در دولت شهید باهنر و ماجرای وزیر شدنش گفت: انتخاب وزرا همین الان هم حساب- کتاب چندانی ندارد. من هم بی حساب- کتاب وزیر شدم. آقای باهنر به دلیل رفت و آمدی که به دانشگاه پلی تکنیک داشت مرا از قبل انقلاب میشناخت، یک روز سردار رضا افشار آمد و گفت با آقای باهنر مشغول بحث در مورد وزارت صنایع بودیم، من گفتم هاشمی طباء به درد این کار میخورد، برو و با وی دیداری داشته باش. من هم به دیدار باهنر رفتم و بعد از صحبت مختصری که باهم داشتیم کار تمام شد و من وزیر صنایع شدم.
وی در مورد کاندید شدن در انتخابات هشتم ریاست جمهوری در سال 80 نیز اینطور توضیح داد: من می دانستم که در انتخابات پیروز نمی شوم اما با خودم فکر کردم بهتر است کاندید شوم تا بعدها با خودم نگویم ای کاش این کار را انجام داده بودم، من وظیفه ای درخودم احساس می کردم و تصورم این بود که کشور ما از جنبه سیاسی پیش نمی رود. هنوز هم فکر می کنم ما وظیفه داریم کشور را از نظر اقتصادی و توسعه رشد دهیم. به همین دلیل و با همین انگیزه وارد میدان انتخابات شدم.
هاشمی طباء افزود: وقتی خودم را با افراد دیگر مقایسه می کردم به این نتیجه می رسیدم که شاخص هایم کمتر از آن ها نیست. البته از نظر بُعد سیاسی و لابی کردن خیلی ضعیف هستم اما از جهت تلاش، کار، برنامه ریزی و... می توانستم از پس این کار بر بیایم.
وی ادامه داد:خاتمی که خیلی هم به وی علاقه دارم و او را انسانی فرهیخته و خالصی می دانم اما معتقدم در زمینه های اجرایی به صورت شخصی مولف نبود.اگر کسی کار خوب انجام می داد، او را تشویق می کرد اما خودش در زمینه توسعه ای مولف نبودند. من این ادعا را دارم که در زمینه توسعه ای مولف هستم و فکر می کنم این موضوع برای کشور ما یک امر ضروری است.
هاشمی طباء در بخش پایانی مصاحبه تلویزیونی خود که از شبکه سه سیما پخش میشد در مورد اعتدال هم اظهار داشت: سیاست همه ائمه ما اعتدال بوده است. این بزرگواران حتی در موضع قدرت هم اعتدال داشتند، اصلاً دین ما دین اعتدال است، روحانی گفتمان اعتدال را در برابر گفتمان های دیگری مثل گفتمان حرفهای بیاساس و تند و... که در برابر وی بود مطرح کرد و گفت ما معتدل و معقول هستیم.
رئیس سازمان تربیت بدنی دولت سازندگی و اصلاحات در پایان گفت و گوی تلویزیونی خود در مورد اسامی و کلمات زیر هم اینطور نظر داد:
حسن غفوری فرد:باران بهاری
مصطفی هاشمی طباء: فکر می کنم با مبنا کار میکنم
محسن مهرعلیزاده: از بیان معذورم
محمد علیآبادی: غیرمفید
علی سعیدلو: سیاسیتر تا ورزشیتر
محمد عباسی: بهتر از دو جانشینی قبلی خود
محمود گودرزی: وی میگوید من شاه سلطان حسینام
فوتبال ایران: گسترده اما بیدرخشش
والیبال ایران: کار مبنایی و روبه جلو
کشتی ایران: کشتی هم سنتی است، هم سنتی کار میکند و گسترشی هم نخواهد داشت
ورزشی ترین رئیس جمهور ایران: هیچ کدام
ویدیو مرتبط :
علت منحل شدن تیم شاهین و شکل گیری پرسپولیس
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
دولت پرسپولیس و استقلال را منحل كند
اخبار ورزشی - دولت پرسپولیس و استقلال را منحل كند
طبق قانون تجارت هر باشگاه یا شركتی بدهیاش بیش از نصف سرمایهاش شود یا باید منحل شود و یا كاهش سرمایه بدهد. الان این دو باشگاه مسائل و مشكلات بسیاری را به همراه دارند و هر كسی خریدار آنها باشد دیر یا زود به مشكل میخورد.
روند واگذاری استقلال و پرسپولیس این روزها به گفته مدیران وزارت ورزش در بستری مناسب كلید خورده. پروسهای كه در گذشته هم یكی از شعارهای جدی دولتهای نهم و دهم بود اما فقط در حد یك شعار انتخاباتی باقی ماند.
به نوشته قانون، محمود گودرزی اخیرا در ساختمان وزارت ورزش وارد یك جریان دو سویه شده. او با امید به همراهی دولت ابتدا می خواهد مسئله خصوصیسازی سرخابیهای پایتخت را برای همیشه حل كرده و سپس از همین راه مسیر مبارزه با قراردادهای میلیاردی فوتبال را هم ریلگذاری كند. او به عنوان مرد معتمد حسن روحانی اولین بار چند روز بعد از رای اعتمادش بود كه با كنایه حرف از توزیع عادلانه منابع مالی ورزش زد.
گودرزی پس از آن چند بار هم به انتقاد از ریخت و پاش های فوتبال پرداخت و حالا تمام قد ایستاده تا بساط قراردادهای نجومی این بخش را بربچیند. وزیر ورزش در همین مدت كوتاه نشان داده مرد باهوشی است.
او خوب میداند اگر بتواند ساز و كار صحیحی بر قرارداد سرخابیها حاكم كند، بخش اعظمی از مشكل ریخت و پاش بیتالمال را حل خواهد كرد. مصطفی هاشمیطبا ، رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی در عین حالی كه دفاعی تمام قد از شفافسازیهای فوتبال دارد، مسیر در پیش گرفته شده برای واگذاری سرخابیها را بیفایده میداند. او معتقد است دولت باید از پایه این دو باشگاه را منحل كرده و سپس دو باشگاه جدید را با همین عناوین تاسیس كند.
رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی در گفتوگویش با «قانون» در مورد شفافسازی قراردادهای فوتبال، خصوصیسازی سرخابیها و شرایط این روزهای تیم ملی فوتبال سخن گفته كه در زیر میآید.
روند مقابله وزارت ورزش و جوانان با عقد و پرداخت قراردادهای میلیاردی را چگونه میبینید؟
من فكر می كنم اصلا اشكال ندارد همه چیز یك فوتبال شفاف باشد. همانطور كه یك كارمند دولت قرارداد و همه حقوق و مزایایش شفاف است. ما باشگاههایی داریم كه سه دستهاند؛ خصوصی، نیمه دولتی و دولتی. به نظرم وزارت ورزش پیش از هر كاری باید روش برخورد با این باشگاهها را انتخاب كند. چون تنها گفتن یك مسئله چیزی را حل نمیكند. باید ابتدا روش برخورد، كنترل و نظارت بر این باشگاهها به خوبی انتخاب شوند. اینكه آقای وزیر منویات قلبیاش كه اتفاقا خیلی هم خوب است را بیان میكند ولی در عمل اتفاقی نیفتد تغییری در وضع موجود ایجاد نخواهد كرد.
قدری شفافتر توضیح میدهید؟
ببینید الان ما باشگاههایی داریم كه وابسته به دولت نیستند و از شركتهای خصوصی یا صنعتی تغذیه میشوند. خب، دولت چگونه میتواند به آنها نظارت كند و جلوی ریخت و پاش آنها را بگیرد. این یك مسئله اساسی است.
متاسفانه گاهی ما شاهد رفتارهای مدیریتی هستیم كه اصلا درست نیستند و بعد كاسه چه كنم چه كنم به دست میگیریم. برای مثال نحوه انتخاب مدیران باشگاه های دولتی. انصافا در كجای دنیا رئیس مجمع ابتدا مدیرعامل را انتخاب میكند بعد اعضای هیات مدیره را. در همه جا ابتدا یك هیات مدیره شكل میگیرد بعد این افراد مدیرعامل را از دل خود و در یك فرآیند دموكراتیك انتخاب میكنند. شما وقتی یك هیات مدیره دست و پا بسته و فرمالیته را در كنار خود دارید قاعدتا كاری از دستشان بر نمیآید و ابزار نظارتی هم در دست ندارند.
پس شما معتقدید مدیران ارشد دستگاه ورزش قبل از هر كاری باید ساز و كار برخورد با قراردادهای میلیاردی را تدوین كنند؟
دقیقا، چون الان ما ساز و كاری نمیبینیم. هنوز نقشه راه دولت و وزارت ورزش مشخص نیست و این مشخصا كاری را از پیش نخواهد برد. به نظرم كار درست این است كه مدیران ورزش ابتدا برنامه خود را نوشته و بعد عوامل موثر را برای به نتیجه رسیدن هدفشان كنار هم قرار دهند.
با زمان ورود به این چالش بزرگ موافق هستید؟
وقتی پای حق و باطل وسط است زمان و هر فاكتور دیگری بیمعنی میشود. ما اگر اعتقاد داریم یك حقی دارد ناحق میشود اتلاف وقت در مورد آن اصلا درست نیست. چون اعتقاد دارم گذشت زمان چیزی را حل نمیكند. اینكه الان بحث درست یا غلط بودن زمان ورود به این مسئله را مطرح كنیم تنها افراد را از رسیدن به هدفشان دور میكنیم.
اراده كافی برای برچیده شدن اساس قراردادهای میلیاردی را در وزارت ورزش میبینید؟
فعلا كه اینگونه نشان دادهاند ولی امیدوارم تداوم داشته باشد. بی شك وزیر ورزش اگر حرفی در این مورد زده باید محكم پای آن بایستد و اصطلاحا كم نیاورد.
شما طرح خاصی برای شیوه برخورد با این چالش دارید؟
من طرحی ندارم اما عقلا می توانند با همفكری یك روند خوب را انتخاب كنند.
نكته دیگر مخالفان این طرح و احتمالا برخی كارشكنیهای آنهاست. فكر نمیكنید همین افراد شرایط را برای وزارت ورزش سخت كنند؟
به هر حال ما نمیتوانیم همه چیز را صددرصدی داشته باشیم. اساسا وقتی یك پدیده اعلام عمومی میشود واكنشهای منفی و مثبت بسیاری در پی خواهد داشت اما رفته رفته راه خودش را پیدا خواهد كرد. اینكه وزارت ورزش بخواهد از ترس اینها پا پس بكشد همه چیز كن لم یكن خواهد شد و آب به جوی اول باز خواهد گشت. الان وزارت ورزش در مسیری است كه نباید بترسد و بهتر است با كمك عقلا یك مسیر خوب را برای پیشبرد هدفش انتخاب كند.
شما موافق شفافسازی قرارداد بازیكنان پرسپولیس در آن برهه لیگ بودید؟
با اینكه صحت این قراردادها صددرصد تایید نشده اما افشای آنها از سوی وزارت ورزش یا هر نهاد دیگری از نظر من هیچ اشكالی ندارد. به هر حال شما یا اعتقاد دارید پولی كه میگیرید حقتان است كه قاعدتا با اعلام عمومی آن هم مشكلی نخواهید داشت و یا این پول حق شما نیست كه اگر اینطور باشد، مراجع ذیصلاح باید به آن ورود كنند. اساسا من با اینكه قراردادها محرمانه باشد مشكل دارم.
روند خصوصی سازی پرسپولیس و استقلال را در مسیری كه وزارت ورزش انتخاب كرده چطور ارزیابی میكنید؟
این دو باشگاه اصلا شرایط خوبی ندارند و طبیعتا هر كسی آنها را بخرد با مشكلات بسیاری مواجه خواهد شد.
كار عاقلانه این است كه وزارت ورزش پرسپولیس و استقلال را منحل شده اعلام كند و بعد دو باشگاه دیگر را با این عناوین به ثبت برساند. طبق قانون تجارت هر باشگاه یا شركتی بدهیاش بیش از نصف سرمایهاش شود یا باید منحل شود و یا كاهش سرمایه بدهد. الان این دو باشگاه مسائل و مشكلات بسیاری را به همراه دارند و هر كسی خریدار آنها باشد دیر یا زود به مشكل میخورد. دولت میتواند با انحلال این دوباشگاه، دو شركت سهامی عام جدید را شكل دهد و سپس سهام آنها را به مردم واگذار كند. من از چند سال پیش گفته ام كه خصوصی سازی با سازوكاری كه الان وجود دارد فایدهای نخواهد داشت و الان هم به این روند اصلا خوشبین نیستم.
اوضاع تیم ملی فوتبال در فاصله كمتر از دو ماه به آغاز جام جهانی را چطور میبینید؟
من فكر میكنم اصرار به برگزاری اردوهای طولانی مدت در این مقطع خیلی درست نیست. حتی این هم درست نیست كه فدراسیون بیاید با گرفتن بازیكنان باشگاهی تیمهای آسیایی شده را هم خلع سلاح كند. كیروش میتوانست بازیكنانش را در تهران دور هم جمع كند و درگیر این همه حاشیه هم نشود. ضمن آنكه طبق آنچه كه من از وضعیت اردوی تیم ملی در آفریقای جنوبی دیدم انگار زمین خوبی انتخاب نشده و تیم ملی شرایط اردویی خوبی هم ندارد.
به كلیت قضیه و شرایط تیم ملی برای حضور در جام جهانی خوشبین هستید؟
سعی میكنیم خوشبین باشیم.
اخبر ورزشی - قانون