ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

ورزشکاران ایرانیِ عشق بازیگری!



پرونده ای درباره آن دسته از ورزشکارانی که از ابتدای شکل گیری سینما جلوی دوربین فیلمسازان ایرانی رفته اند؛ به بهانه بازی علیرضا حیدری در فیلم «من یک ایرانی ام» ساخته محمدرضا آهنج.

هرگاه سخن از رابطه ورزش با سینما به میان می آید این سوال مطرح می شود کدام یک بر دیگری تاثیر بیشتری گذاشته اند؟ در این داد و ستد کدام یک منفعت بیشتری برده اند؟ قهرمانان ورزشی به واسطه اختراع دوربین فیلمبرداری و ثبت مبارزات شان به شهرت بیشتری دست پیدا کرده اند و سینماگران از خلال اتفاقات ریز و درشت جریانات ورزشی، موقعیت های نمایشی دلپذیری را ایجاد کرده اند هر دو واجد ویژگی های مشترک دراماتیک هستند.

ورزش با خلق درام از دل واقعیاتی که در جریان مبارزات شکل می گیرد و سینما با خلق لحظاتی که لزوما ریشه در واقعیت ندارند و ساخته و پرداخته ذهن نویسنده و کارگردان هستند. هر دو قادر به خلق قهرمان هستند. قهرمان ورزشی در فرآیندی طاقت فرسا و در مواجهه با واقعیت به موفقیت می رسد و قهرمان نمایشی در فرآیندی خلاقانه و مدد توانمندی فیلم ساز و نظام تولید حرفه ای متولد می شود.

اما سینما به رغم موفقیت در خلق قهرمان های فردی ورزشی همچون «گاو خشمگین» و «راکی» در خلق لحظات دراماتیک و معرفی ورزش های دسته جمعی- به عنوان قهرمان منفرد- مانند والیبال، فوتبال و بسکتبال ناموفق بوده است و صرفا می توان به فیلم «فرار به سوی پیروزی» اشاره کرد که به واسطه حضور توامان ستارگان علم ورزش و سینما، توانست رضایت نسبی تماشاگران را به همراه داشته باشد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
سینما در ابتدای شکل گیری با هدف سرگرم سازی توده های مردم همراه بود، اما در ادامه و با ایجاد گونه ها و سبک های مختلف فیلمسازی، تمرکز خود بر اصل سرگرم سازی را از دست داد و برای جلب نظر طبقات مختلف اجتماعی شروع به خط کشی میان مخاطبان خود کرد. اما ورزش به دلیل ارتباط مستقیم قهرمانانش با اقشار مختلف جامعه و حضور ملموس در صحنه، هیچگاه از توده های مردم فاصله نگرفت و همچنان جذابیت خود را از دست نداده است و این سینماست که برای خلق موقعیت های نمایشی وام دار جریانات و قهرمانان ورزشی است.

اما چه عواملی باعث گرایش ورزشکاران به عالم هنر می گردد؟ مگر نه اینکه قهرمانان ورزشی طعم شهرت و محبوبیت را بارها چشیده اند و نیازی به دیده شدن بیشتر ندارند؟ عرصه نمایش، خاصه سینما و تلویزیون چه کهربایی دارد که برخی از قهرمانان ورزشی به مدد عضلات درهم پیچیده و آمادی جسمانی کافی دچار این توهم می شوند که قادر به بازی جلوی دوربین هستند؟

در نگاهی اجمالی می توان به چند نکته اشاره کرد. یکی اینکه ورزش قهرمانی عمری کوتاه و مقطعی دارد و یک ورزشکار نهایتا می تواند تا 20 سال از طعم شهرت، ثروت و محبوبیت بهره ببرد. اما عده ای از آن ها بعد از فرارسیدن دوران افول، همچنان تلاش می کنند تا در کانون توجهات مردم و رسانه ها باشند و اغلب در محاسبات خود اشتباهاتی را مرتکب می شوند، اما یک سینماگر و دقیق تر یک هنرمند قادر به فعالیت بلندمدت- از دوران کودکی تا کهن سالی- در حیطه تخصصی خود می باشد.

پاسخ بعدی را باید در جذابیت های ذاتی سینما جست و جو کرد. در سینما با تغییر داستان و کم و زیاد کردن و ابداعات تصویری و ارائه تصویری آرمانی از شخصیت ها سر و کار داریم. در حال حاضر تنها سینماست که قادر به بازنمایی زوایای پنهان و آشکار و احوالات شخصی اهالی ورزش است. درواقع مدیوم سینما این فرصت را به آن ها می دهد که خود را ویرایش کنند و در فواصل زمانی طولانی تری به خودنمایی بپردازند.

این روزها خبر از بازی علیرضا حیدری در فیلم سینمایی «من یک ایرانی ام» به کارگردانی محمدرضا آهنج در کشور اوکراین به گوش می رسد. گفته می شود حیدری برای ایفای نقش در این فیلم تمرینات سختی را در نظر گرفته و به گفته خودش 18 کیلو وزن کم کرده تا بتواند بدنی آماده برای کشتی گرفتن در صحنه های مختلف فیلم داشته باشد.

آن چیزی که از داستان و حال و هوای فیلم به بیرون درز کرده حاکی از این است که بخشی از داستان فیلم مربوط به زندگی شخصی این قهرمان اسبق کشتی جهان و المپیک می باشد. داستان یک قهرمان ورزشی که به دلیل برخوردهای بدی که با وی صورت گرفته مجبور به خداحافظی از دنیای ورزش و مهاجرت به خارج از کشور شده است.

حیدری در گفت و گویی به زمینه داستانی فیلم اینگونه اشاره کرده است: احساس می کنم مهره سوزی و نخبه کشی در کشور ما مرسوم شده است، چه در ورزش و چه در سیاست و چه در اقتصاد و هنر. احساس کردم باید یک سری از حرف ها گفته شود.

به همین بهانه پرونده ای کار کردیم درخصوص آن دسته از ورزشکارانی که از ابتدای شکل گیری سینما جلوی دوربین فیلم سازان ایرانی رفته اند.

احمد امامی (کشتی گیر)
از او به عنوان نخستین ورزشکار ایرانی که جلوی دوربین فیلمبرداری به ایفای نقش پرداخته نام می برند. وی در سال 1331 در فیلم کمرشکن ابراهیم مرادی بازی کرد. جمشید کمرشکن با استفاده از قدرت فراوانش با خلافکاران درگیر می شود و آن ها را تحویل پلیس می دهد.

ایلوش خوشابه (پرورش اندام)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
شانزده ساله بود که عنوان آقای ایران را در رشته پرورش اندام به نام خود سند زد. دکتر کوشان که دنبال بازیگر می گشت با دیدن عکس ایلوش در جراید از او برای ایفای نقش امیرارسلان نامدار دعوت به همکاری کرد. در دورانی که تولید فیلم های تاریخی، حماسی روی بورس بود ایلوش این شانس را داشت که در نقش قهرمان اینگونه آثار خودنمایی کند. او در ادامه راهی ایتالیا شد و در فیلم های تاریخی همچون : (برادران شکست ناپذیر، ولکان خدای جنگ) بازی کرد و حتی توانست در آمریکا در رشته های پرورش اندام و کشتی کج به عناوین قهرمانی دست یابد.

خلیل عقاب (کشتی، ورزش باستانی)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی


در شیراز به معرکه گیری و نمایش های پهلوانی معروف بود و چون خودش دارای یک باغ وحش خصوصی بود، در نمایش ها از حیواناتی مثل شیر و عقاب استفاده می کرد. او در هفت فیلم بازی کرد که از آن میان «شکوفه های امید» 1343 فیلم شاخص تری ست. وی هم چنین مدتی را در سیرک های کشور ایتالیا به اجرای عملیات نمایشی پرداخت.

محمدعلی فردین (کشتی)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
دارنده مدال نقره کشتی جهانی 1954 یکی از موفق ترین ورزشکارانی است که در سینما خوش درخشیده است. پدرش بازیگر تئاتر بود و در گراندهتل و تئاترهای لاله زار بازی می کرد و خودش در اواخر دوران فعالیت ورزشی توسط دکتر کوشان کشف شد و بعد از اینکه در نمایش اتللو به کارگردانی مصطفی اسکویی «موسس تئاتر آناهیتا» نقشی کوتاه را بازی کرد با حضور در فیلم «چشمه آب حیات» به طور رسمی به جرگه بازیگران درآمد.

فردین طی یک دهه از سال 1338 تا 1348 ستاره بی چون و چرای سینمای ایران بود و با کاراکتر علی بی غم در فیلم «گنج قارون» به اوج شهرت رسید. او در همین خصوص طی گفت و گویی با رضا کیانیان می گوید: سینمایی داشتیم که چهار ویژگی داشت: یکی فردین، یکی کافه، صدای ایرج و یکی هم زد و خورد!

موفقیت فردین در گنج قارون به قدری چشم گیر و  غیرقابل انتظار بود که باعث شد تعداد زیادی از سینماهای تهران که تا آن موقع به نمایش فیلم های آمریکایی اکتفا می کردند رو به اکران گنج قارون بیاورند و این وضعیت تا جایی پیش رفت که هرگاه فیلمی از فردین روی پرده بود، اکران فیلم های خارجی در نوبت بعدی قرار می گرفت.

آمادگی جسمانی و چهره جذاب فردین در کنار صدای ایرج و دوبله جلیلوند منجر به خلق شمایلی پرطرفدار در سینمای ایران شد.

توصیف فردین از شمایل سینمایی اش اینگونه بود: «تماشاچی فیلم های فارسی، تماشاچی هایی بودند که خوش شان می آمد یک جوانی دست زنی را بگیرد و او را از توی کاباره بیرون بکشد و پیش ننه اش بگذارد و او بی بند و باری را کنار بگذارد.»

رضا بیک ایمانوردی (کشتی کج)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
برخورد اتفاقی ایمانوردی با ساموئل خاچیکیان در خیابان منجر به حضور او در عالم بازیگری می شود. اولین حضور او بر می گردد به بازی در فیلم: «یک قدم تا مرگ» 1341 و این فعالیت با بازی در حدود 90 فیلم ادامه می یابد. مهارت وی در اجرای فنون کشتی کج و اندام ورزیده اش به تداوم بازی در نقش های اکشن کمک کرد.

لهجه ابداعی منوچهر اسماعیلی و چهره خاص بیک از او بازیگری تیپیکال ساخت که در فیلم های کمدی و پر زد و خورد مشاهده می شد. او نیز از آن دسته ستاره هایی بود که به رونق گیشه ها کمک فراوانی کرد، هرچند ه هیچ گاه مورد استقبال تماشاگران جدی و فیلمسازان صاحب سبک آن دوران قرار نگرفت. وی در پرورش بدلکاران سینما نیز نقش تاثیرگذاری داشت. او به تمام معنا بازیگر فیلمفارسی بود.

سعید راد (بولینگ)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
از دوران دبیرستان به طور حرفه ای بولینگ را شروع کرد و بعد از کسب عناوین قهرمانی به عضویت تیم KLM در آمد و حتی در مسابقات جهانی بیروت و هلسینکی شرکت کرد.

شاگرد جلال آل احمد در دوران تحصیل به واسطه آشنایی با محمدتقی شکرایی (تهیه کننده, و اصرار- علیرضا زرین دست (فیلمبردار) سر صحنه فیلم «فاتحین صحرا» می رود و با اکراه نقشی کوتاه را می پذیرد. امیر نادری که عکاس فیلم فاتحین صحرا بود برای بازی در فیلم «خداحافظ رفیق» از سعید راد دعوت به همکاری می کند. راه در ادامه با تنگنا و صادق کرده به شمایل قهرمانان عاصی، تنها و معترض سینمای ایران دهه پنجاه تبدیل شد. او همچنین جزو طرفداران متعصب و دوآتشه پرسپولیس است.

حبیب اله بلور (کشتی)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
مربی کشتی گیران بزرگی همچون تختی، حبیبی، موحد و فردین بعد از دوره ای خانه نشینی و کناره گیری از کشتی و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مالی به پینشهاد شاگردش «محمدعلی فردین» وارد عالم بازیگری شد. عمده نقش هایی که به او می سپردند شامل پدرهای ثروتمند و قسی القلب می شد.

بلور حضوری کم فروغ در دنیای بازیگری داشت و کارنامه سینمایی اش چنگی به دل نمی زند. برخی از فیلم های وی عبارتند از: «جنگجویان کوچولو، پهلوان قرن اتم».

شایان ذکر است که تیم ملی کشتی آزاد ایران برای اولین بار با سرمربیگری بلور در مسابقات جهانی یوکوهاما 1961 به عنوان قهرمانی رسید.

امامعلی حبیبی (کشتی)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
شرایط سینمای قبل از انقلاب به گونه ای بود که تهیه کنندگان و فیلم سازان برای فتح گیشه ها و کسب شهرت سراغ قهرمانان صاحب نام ورزشی می رفتند که معمولا این بده بستان ها به ضرر ستارگان ورزشی تمام  می شد. ابتذال رایج در فیلم های آن دوران یکی از دلایل کاهش محبوبیت ورزشکاران میان مردم به شمار می رفت.

پس از موفقیت کاروان کشتی ایران در المپیک ملبورن 1956 فیلمسازان ایرانی مترصد بازکردن پای کشتی گیران و در ادامه فوتبالیست های صاحب نام به عالم سینما بودند. عمده پیشنهادات برای غلامرضا تختی، همایون بهزادی، ناصر حجازی و حسنی کلانی بود و خب این چهار نفر هیچ گاه تن به خواسته فیلمسازان ندادند. اما در همان ایام امامعلی حبیبی نتوانست بر جذابیت های وسوسه کننده سینما غلبه کند و به دعوت فیلم سازان پاسخ مثبت داد.

دارنده چهار مدال جهانی و المپیک همواره از حضورش در عالم سینما ابراز پشیمانی کرده است. بازی در چهار فیلم از جمله حضور در فیلم «ببر مازندران/ ساموئل خاچیکیان» چیزی به شهرت حبیبی نیفزود و از طرفی فعالیت  سیاسی اش به عنوان نماینده مجلس شورای ملی به مرور از محبوبیت وی نزد مردم کاست. اما همچنان خاطره کشتی های جسورانه و قهرمانی های مقتدرانه اش در ذهن ورزش دوستان قدیمی باقی مانده است.

محراب شاهرخی (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی


پله ایران جزو علاقه مندان جدی سینما و فردی اهل مطالعه بود، اما اولین و آخرین تجربه بازیگری اش در فیلم «علف های هرز» چندان به مذاق هواداران فوتبال و سینمادوستان خوش نیامد. شاهرخی از جمله فوتبالیست هایی بود که از مهرجویی و کیمیایی برای بازیگری پیشنهاد داشت، اما جواب منفی داده بود.

عزیز اصلی (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
دروازه بان تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه های پرسپولیس و دارایی در دهه 40 با فیلم«مامور دوجانبه» پا به عرصه بازیگری گذاشت. اصلی به خاطر داشتن چهره ای خشن و سابقه محکم بازی کردن و خشونت ذاتی در دوران دروازه بانی اغلب ایفاگر نقش های منفی در سینما بود. خاچیکیان نحوه انتخاب اصلی برای فیلمش را اینگونه شرحح می دهد: «او چهره ای سینمایی داشت. من هم خیلی به فوتبال علاقه داشتم. زمانی که تیم رومانی به ایران آمد، تیم ایران در نیمه اول 3 یا 4 گل خورد. دروازه بان ما بیاتی بود ولی نیمه دوم عزیز اصلی درون دروازه قرار گرفت.

من به او پیغام دادم اگر گل نخورد از او در فیلم بعدی ام استفاده می کنم. او هم با شیرجه های معروفش کاری کرد که ایران در نیمه دوم گل نخورد و من هم به قولم وفا کردم و در فیلم «بی عشق هرگز» به او بازی دادم». عزیز اصلی هیچ گاه نتوانست در سینما بدرخشد و حتی در یکی از فیلم های تولید دهه 50 تا رده سیاهی لشکری تنزل کرد.

حسین ملاقاسمی (کشتی)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
شباهت چهره اش با «جیم براون» بازیگر سیاهپوست آمریکایی برایش نان کرد و با فیلم «مرد و نامرد» بازیگری را تجربه کرد. او که دورانی پر از افتخار را در عالم ورزش پشت سر گذاشته بود در سینما فقط صاحب نقش های فرعی شد، تا جایی تنزل کرد که در فیلم «آقای لر به شهر می رود» در نقش نوچه بازیگر اصلی ظاهر شد.

ذکریا هاشمی (پرورش اندام)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی


هاشمی از کارنامه سینمایی قابل دفاعی بین قهرمانان خوش اندام و عضلانی برخوردار است و تجربه حضور در فیلم های ابراهیم گلستان، فرخ غفاری، مهرجویی، امیر نادری و میرلوحی را دارد. هنرنمایی او در فیلم «خشت و آینه» همچنان از خاطر سینمادوستان نرفته است. هاشمی علاوه بر بازیگری به نگارش کتاب و ساخت فیلم داستانی و مستند پرداخت. فیلم «سه قاپ» یکی از بهترین ساخته های این قهرمان سابق پرورش اندام است.

مجید سبزی (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی


نام مجید سبزی بعد از بازی در سریال «به سوی افتخار» سر زبان ها افتاد و تا آن موقع فقط تماشاگران قدیمی و جدی فوتبال از وی خاطراتی کمرنگ در ذهن داشتند. بازیکن اسبق هما و پرسپولیس را به عنوان مرد اخلاق می شناختند.

پژمان جمشیدی (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
هرچقدر در فوتبال کم فروغ و جزو متوسط ها بود، اما در دنیای بازیگری به موفقیت های چشمگیری دست یافته است. جمشیدی از فرصتی که پیمان قاسمخانی برایش فراهم آورد نهایت استفاده را کرد و بعد از حضور در سریال «ساختمان پزشکان» با سریال پژمان به اوج شهرت و محبوبیت میان مردم و منتقدان رسید. در ابتدا به نظر می رسید این هنرنمایی تنها یک جرقه زودگذر باشد، اما جمشیدی با کسب تجربیاتی در تئاتر، تله فیلم ها و سریال «سال های ابری» نشان داد عزم خود را برای ماندن در این عرصه جزم کرده است.

هادی ساعی (تکواندو)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
قهرمان صاحب نام تکواندو دارنده مدال های المپیک و جهان این روزها در حال بازی در سریال «امین» به کارگردانی منوچهر هادی است. شنیده ها حاکی از این است که وی در نقش «سرگرد آریا» ظاهر شده که از فنون رزمی رشته تکواندو برای نمایش اقتدار پلیس استفاده می کند. این دومین تجربه ساعی در عرصه بازیگری محسوب می شود.

علیرضا لرستانی (کشتی)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
در دوران افول کشتی ایران او یکی از بهترین های هر دو رشته فرنگی و آزاد بود. دارنده 5 مدال آسیایی در فیلم «افسانه دمرل» به کارگردانی «یدالله صمدی» ایفای نقش کرد.

حسین یاریار (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی


نام یاریار با ساموئول خاچیکیان گره خورده است. یاریار دوران خوبی را در تیم فوتبال بانک ملی سپری کرد و در اواخر دوران بازی اش، جلوی دوربین خاچیکیان رفت. اصل این همکاری سه فیلم «چاووش»، «بلوف» و «مردی در آینه» بود. او طی سال های اخیر مدیریت باشگاه هنرمندان را به عهده دارد و در فعالیت های خیرخواهانه پیش قدم است.

علی انصاریان (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
به نظر می رسد باید حضور او در عرصه بازیگری را جدی گرفت. انصاریان بعد از ایفای نقشی کوتاه در سریال «زیر آسمان شهر» و فیلم «پاداش سکوت/ مازیار میری» تجربه بازی در فیلم «کلاف»، «سوختن» و «هدیه» و سریال های «چارخونه» و «خانه اجاره ای» را به کارنامه اش اضافه کرد.

احمدرضا عابدزاده (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی

 
باز در فیلم «ازدواج غیابی/ کاظم معصومی» یکی از اشتباهاتی بود که عقاب آسیا مرتکب شد. اختلافات مالی عابدزاده با تهیه کننده باعث شد در اواسط فیلمبرداری از ادامه همکاری انصراف بدهد و ادامه فیلم بدون حضور عابدزاده تهیه شد.

سید مهدی حیدری (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی


بازیکن سابق تیم ذوب آهن و دخانیات از یک حیث در فوتبال ایران رکورددار است. تنها فوتبالیستی است که تا 47 سالگی در تیم های مختلف فوتبال بازی کرده است، اما اغلب مردم او را در لباس هنرپیشگی می شناسند. به خاطر چهره خاصش اغلب در نقش های منفی و کاراکترهای جاهل مسلک بازی می کند. او تجربه مربیگری و کسب قهرمانی با تیم اکباتان را در کارنامه دارد.

علی پروین (فوتبال)

اخبار,اخبار فرهنگی ,ورزشکاران ایرانی


ادبیات طنازانه و گویش خاص علی پروین این وسوسه را نزد فیلمسازان قبل و بعد از انقلاب ایجاد می کرد که از او در فیلم های خود استفاده کنند، اما تجربه حضور سلطان در فیلم «فوتبالیست ها/ علی اکبر ثقفی» به شدت ناامیدکننده بود. او در این فیلم نقش سرمربی تیم بچه های بی سرپرست را داشت. پروین اخیرا در سریال «آخرین سلطان» جلوی دوربین قرار گرفته  است. شاید در آینده نام پروین بیشتر بر سر زبان ها بیفتد. این بار به واسطه حضور دخترش جلوی دوربین.

دیگران:
جواد زرینچه: مثلث آبی/ هادی صابر
حمید استیلی: فوتبالیست ها/ علی اکبر ثقفی
محمد برزگر: مجموعه زیر آسمان شهر، فوتبالیست ها
علیرضا نیکبخت واحدی/ فرزاد مجیدی: مجموعه زیر آسمان شهر
نیما نکیسا: شهد/ محمد اسدنیا، راز موفقیت/ عباس مرادیان، مامان بهروز منو زد/ عباس مرادیان
کریم باقری/ آرش برهانی: سریال در مسیر زاینده رود/ حسن فتحی
مهدی امیرآبادی: مجموعه تلویزیونی آخرین بازی/ در مرحله تصویربرداری
غلامرضا فتح آبادی: سریال به سوی افتخار
حمید درخشان/ بهروز رهبری فرد/ هلی موسوی/خسرو حیدری/ آرش برهانی/ محمد محمدی: سریال پژمان


اخبار ورزشی - روزنامه هفت صبح

 


ویدیو مرتبط :
شوخی فکت شیتِ ایرانیِ بیانیه ی لوزان - طنز

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شهره لرستانی، سینما، بازیگری و عشق قدیمی اش!



اخبار فرهنگی - شهره لرستانی، سینما، بازیگری و عشق قدیمی اش!

شهره لرستانی معتقد است؛ تئاتر به عشقی قدیمی می‎ماند که هرگاه سراغ او بروید گرم و دوست‏‌داشتنی است اما شما نمی‌توانید با او زندگی کنید. تئاتر فقط یک عشق است و با زندگی واقعی فرق دارد.

عموم مردم تعداد زیادی از بازیگران را به واسطه حضورشان در سریال‌ها تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی می‌شناسند و چهره آنها به دلیل بازی‌هایی که در قاب تصویر یا پرده سینما داشتند برای آنها ماندگار شده است. این در حالی‌ است که اکثر این بازیگران پس از سال‌ها درخشش در تئاتر بنا به دلائل مختلف از روی سن به پشت دوربین کوچ کردند و کافیست پای حرف‌هایشان بنشینی تا متوجه عشق و علاقه و دلتنگی‌شان به صحنه تئاتر شوی.

 

در همین راستا و در یک بعد از ظهر بهاری میزبان شهره لرستانی، کارگردان و بازیگر شناخته و مطرح تئاتر، سینما و تلویزیون بودیم و با او درباره مسائل مختلفی گپ زدیم.  آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل گفت‌وگوی ما با این هنرمند ارزنده کشورمان است:

- شما از جمله بازیگرانی هستید که طی این سال‌ها حضور موفقی در زمینه بازیگری در سه مدیوم تئاتر، سینما و تلویزیون داشتید و با مسائلی مانند مشکلات مالی تئاتر، ورشکستی سینما و تاثیر کوتاه مدت تلویزیون‌و... آشنا هستید. با توجه به اینکه فرض محال، محال نیست. اگر در یک شرایط استثنایی سه پیشنهاد از تئاتر، سینما و تلویزیون داشته باشید که هر سه‌تای آنها از همه نظر برای شما ایده‎آل باشد، اما فقط مجبور باشید که یکی از آنها را انتخاب کنید، کدام پیشنهاد را انتخاب خواهید کرد؟
لرستانی: من سینما را انتخاب می‌کردم، به این دلیل که هم علاقه‎ بیشتری به سینما دارم و هم معتقدم که سینما هنر ماندگارتری است. تلاشی که شما در سینما می‌کنید به قول معروف به باد فنا نخواهد رفت اما در تئاتر هر چه شما تلاش کنید در نهایت مثل نقاشی کردن روی آب، مضمحل شده و از بین می‌رود.

- این موضوع قاعده‎ای کلی برای سینما و تئاتر است یا کار شما در سینما و تئاتر ایران شما را به چنین نتیجه‌‏ای رسانده است؟
لرستانی: بله متاسفانه، تئاتر در ایران همه چیز را گم می‎کند.

- پس می‏‌توانیم نتیجه بگیریم که از جایی به بعد شما انتخاب کردید که کمتر تئاتر کار کنید؟
لرستانی: بله به نوعی انتخاب کردم. واقعیت این است که در تئاتر به من بی‎وفایی شد. مدت‌ها متن‎هایی را ارائه کردم که هیچ کدام مجوز نگرفتند، حمایتی هم وجود نداشت و در نهایت به این نتیجه رسیدم که این قدر شرایط کار در تئاتر دشوار است و آن‌قدر  معضلاتش زیاد است که گویی باید برای خلق یک اثر از هفت خوان رستم گذشت و با این حال در نهایت حاصل این زحمات نمی‎ماند. تا امروز من 17 تئاتر حرفه‏ای کارگردانی کرده‌ام و در میان این آثار تنها فیلم چند کار را دارم. باز در نهایت خود تئاتر برای هنرمند باقی نمی‎ماند بلکه فیلم و عکس باقی می‌ماند.

- با این حال این عدم ماندگاری، خلق شدن در لحظه و هم‌نفسی با تماشاگر جزو ویژگی‎های تئاتر است.
لرستانی: بله این‏ها جزو ویژگی‌‏های تئاتر هستند ولی واقعیت این است که من به لحاظ شخصی چیزی را دوست دارم که بتوانم در دست بگیرم.

- شما با رپرتوار می‌‏توانید این کار را بکنید. رپرتوار عملا به نوعی این مسئله را جبران نمی‏‌کند؟
لرستانی: درست است ولی باز در نهایت از آن هم چیزی نمی‎ماند. تئاتر مثل رقص، هنری فراری است ولی در سینما هنر ثبت می‌‏شود و اگر اجازه نمایش هم نگیرد در یک قوطی فیلم یا یک CD وجود دارد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,شهره لرستانی


- یعنی می‌‏ترسید آن را از دست بدهید؟
لرستانی: بله، از نظر روانشناسی هم من همیشه ترس از دست دادن دارم حتی نسبت به نزدیکانم نیز این موضوع را همیشه احساس می‌کنم. شاید این ترس از همان‌جا ناشی می‌شود که من چیزهایی که می‎توانم نگه دارم را بیشتر دوست دارم.

- پس چه شد که همه چیز از تئاتر شروع شد. از طرفی شما در همان سال‌های نخست دانشگاه بود که 17 کار تئاتر کردید.
لرستانی: بله من از همان زمان ورود به دانشکده تئاتر، کارم را آغاز کردم. تئاتر را دوست دارم و وقتی می‌گویم نمی‌خواهم آن را ادامه بدهم به این معنا نیست که دوستش ندارم. تئاتر به عشقی قدیمی می‎ماند که هرگاه سراغ او بروید گرم و دوست‏‌داشتنی است اما شما نمی‌توانید با او زندگی کنید. فقط یک عشق است و با زندگی واقعی فرق دارد.

- آخرین باری که متنی ارائه کردید و رد شد، کی بود؟
لرستانی: من در تمام این سال‏‌ها هم پیشنهاد بازی داشتم و هم هر سال متن ارائه کردم. حتی همین اواخر دو متن به تئاتر شهر ارائه دادم یکی "میراندولینا" اثر کارلو گولدونی و دیگری اثری است که از "جاناتان مرغ دریایی" ریچارد باخ اقتباس کردم. اما هیچ‌وقت جواب درستی به هنرمند داده نمی‌شود، از طرف دیگر همیشه باندبازی نیز در این کار دخیل است و در نهایت هنرمند عطای این کار را به لقایش خواهد بخشید. این همه تلاش برای رسیدن به چیزی که در نهایت در دست نمی‌ماند، نمی‌ارزد.

- در همه این سال‎ها، اگر نگوییم کارگردانی را به بازیگری ارجح دانسته‎اید اما این دو را همپای هم پیش برده‏‌اید. در حال حاضر هم تصمیم دارید یک اثر سینمایی را کارگردانی کنید. این تفکیک علاقه میان بازیگری و کارگردانی هم به همان موضوع ماندگاری یا عدم ماندگاری مربوط است؟  
 لرستانی: شما وقتی کارگردانی می‎کنید به کل یک اثر احاطه دارید و وقتی بازیگری می‏‌کنید جزیی از یک اثر هستید که تابع کل است و همواره باید ببینید که کل از شما چه می‎خواهد. اینکه کلیت یک اثر را بتوانید هدایت کنید همیشه بیشتر مورد نظر من بوده است، شاید کمی در این مورد دیکتاتور مابانه نگاه می‎کنم.

- کمی به عقب برگریدم، در دوران دانشجویی کارتان را با کدام کار شروع کردید؟
لرستانی: تئاتر حرفه‎ای را با کاری به اسم "آدم برفی" شروع کردم که آقای پرستار کارگردان آن بود. اما بعد از آن به صورت فشرده در کارهای زیادی حضور داشتم و گاهی حتی همزمان در دو سالن اجرا داشتم. به خاطر دارم آن زمان خبرنگاری از من پرسید که چرا این قدر پرکار هستید؟ گفتم پرکار بودن که سوال ندارد اگر کم‌کار بودم باید سوال می‌‏شد چرا کم‌‏کار هستید. علاقه‌‏ام به فضای تئاتر زیاد بود که از صبح تا شب فقط به تئاتر مشغول بودم و شب که به خان می‌‏رسیدم می‏‌خوابیدم تا فردا که دوباره همین برنامه را ادامه دهم. خودم اسم آن دوران را می‏‌گذارم عشق، یک عشق قدیمی.

- این فشردگی بازی در نقش‌‏های مختلف در تئاتر چه تاثیری بر بازیگری شما داشت؟
لرستانی: تئاتر همیشه کوله‎بار یک بازیگر را پر می‎کند. بازیگر تئاتر همیشه پر از حس‏‌های جدید و تجربه نشده است. سال‎ها بعد در سینما هنوز داشتم تجربه‎ها و تمرین‌ تئاتر را به شیوه دیگری تکرار می‎کردم. همیشه آبشخور سینما، تئاتر است و بازیگر هنگام کار در سینما مجبور است به چمدان انباشته‏‌هایش از تئاتر مراجعه کند.

- بیشترین چیزی که از تئاتر آموختید چه بود؟
لرستانی: صبر و منظم‎بودن دو درسی بود که من از تئاتر آموختم و با خودم به سینما و تلویزیون بردم و همیشه همراه دارم.

- بد نیست به سال‎های قبل از فعالیت‌تان در تئاتر بازگردیم. اگر اشتباه نکنم پدر شما قاضی و مادرتان معلم بودند، زمانی‌که می‌‏خواستید نمایش را انتخاب کنید، با توجه به اینکه پدرتان قاضی بود و در سال‎های دهه 60 فضا چندان باز نبود، خانواده با انتخاب بازیگری از سوی شما مخالفتی نداشتند؟
لرستانی: اوایل چندان مطلوب‌شان نبود اما بعدها که من وارد شدم و تجربه‌‏های مرا دیدند خودشان مرا تشویق می‌کردند. الان هم  پیگیر هستند و مدام می‌‏پرسند که چرا کار تازه‌ای در تئاتر نمی‎کنی. مادر و پدر من همیشه تئاتر می‎رفتند و کارهای من یا تئاترهای دیگر را می‏‌دیدند. الان به تبع من دیگر سراغ تئاتر نمی‏‌روند و کمی هم از اینکه دیگر تئاتر نمی‌رویم شکایت دارند.

- در مورد کار شما این موضوع جالب است که همیشه نسبت نمایش‌های آیینی علاقه‏ خاصی داشتید و تجربه‏‌هایتان در این موضوع بیشتر بوده است. زمانی که سراغ تصویر آمدید هم در زمینه کارهای طنز موفق بودید. این رویکرد از کجا می‌‏آید؟
لرستانی: خوب این مسئله نیز به علاق شخصی من بازمی‌‏گردد. من به تئاترهای ایرانی به خصوص سیاه‏‌بازی خیلی اعتقاد دارم و یک بار هم به عنوان نخستین کارگردان زن سیاه بازی در ایران جایزه گرفتم که البته از همان روز نیز به مدت دو سال ممنوع‌‏الکار شدم. تئاتر همیشه برای من مثل یک عشق ممنوع بوده است. یا نمایش "متوری" که تز دانشگاه من بود 9 شب اجرا رفت. اوایلش حرف از اعزام به فرانسه بود اما بعد از 9 شب اجرا را به دلایلی مثل داشتن رقص تعطیل کردند. نمایش‎های من به دلیل اینکه همیشه عنصر مخالفت‏‌زایی داشته، تعطیل شده اما از طرف دیگر کارهایم همیشه با مخاطب فراوانی مواجه شده و از آن استقبال شده است.

- دل‌تان برای آن روزها و آن تصاویر تنگ نشده است؟
لرستانی: چرا، گفتم تئاتر همیشه برای من مثل یک عشق قدیمی بوده است منتهی عشقی که همیشه به جای خوشی با آن رنج کشیده‎ام.

- اگر بخواهید به تئاتر بازگردید دوست دارید دست کم به بازیگری بپردازد؟
لرستانی: در شروع نه، چون مدتی است که کمی چاق شده‏‌ام. معتقدم که بدن بازیگر اصلی‌‏ترین ابزار بازیگر برای کار است و ابزار من الان آسیب دیده است و نمی‏‌توانم تحرک لازم را روی صحنه تئاتر داشته باشم. مگر اینکه چند سالی کار کرده و خودم را آماده کنم تا بعد دوباره به بازیگری تئاتر روی آورم.

- در مجموع شهره لرستانی، دوست دارد شهره لرستانی بازیگر شناخته شود یا کارگردان؟
لرستانی: بر اساس علاقه شخصی‎ام کارگردان را انتخاب می‌کنم. به طور کلی همیشه به شخصیتی که در کار تاثیرگذارتر بوده و تصمیم گیرنده است علاقه بیشتری داشته‎ام. البته در کارنامه‎ام بازیگری بیشتر است چون از یک سو امکان بازیگری بیشتر است و از سوی دیگر شما برای بازیگری هیچ کاری لازم نیست انجام دهید؛ پیشنهادی به شما ارائه می‎شود و شما خیلی راحت می‌توانید آن را انتخاب کنید.

- اینکه کارگردانی دشوارتر است آیا به تبعیض جنسیتی نیز ربط دارد؟ یعنی می‏‌توان گفت به نحوی کارگردانی در ایران برای خانم‎ها سخت‎تر است؟
لرستانی: نه، کارگردانی کار حساسی است و به نظر من خانم‎ها کارهای حساس را بهتر انجام می‎دهند.

- در حال حاضر پروژه‎ای برای کارگردانی در سینما دارید؟
لرستانی: بله، در حال تدارک نخستین تجربه‌ام در کارگردانی سینما هستم. این کار فعلا "کمد" نام دارد و قصه آن را خودم نوشته‎ام و تهیه کنندگی آن را محمدرضا شریفی نیا بر عهده دارد. از نظر ژانر نیز به نوعی کمدی دلهره‎آور محسوب می‏شود.

- چرا برای نخستین تجربه کارگردانی در سینما سراغ فضایی رفتید که در سینمای ما کمتر به آن پرداخته شده است؟
لرستانی: قصه‎های زیادی در شروع داشتم اما این قصه از نظر ساخت ارزان است و به نظرم از آنجا که سینما بیشتر صنعت است تا هنر باید به این موضوع مسائل مالی برای ساخت بیشتر توجه کرد. البته در حال حاضر نوشتن فیلمنامه تمام شده است اما هنوز پروانه نگرفته‎ایم.

- شما همشه به طنز دلبسته بودید و در کارنامه شما این نکته به خوبی پیداست با این حال در همین کارنامه ما به آثاری مثل "نیاز" برمی‎خوریم که کاملا جدی هستند.
لرستانی: من کارم را در سینما با "نیاز" شروع کردم. برای آن فیلم به کسی نیاز بود که بتواند با لهجه محلی صحبت کند و آقای داوودنژاد مرا برای آن نقش برگزید. در آن فیلم احساس خیلی خوبی داشتم و سال بعد نیز دو فیلم کار کردم یکی از آنها "آذرخش" بود که هم دستیار کارگردان و هم بازیگر بودم و دیگری هم "ماموریت آقای شادی" بود که نویسنده و بازیگر بودم. با این حال این تجربه‎ها مثل فیلم "نیاز" نبودند، متوجه شدم سینما عرصه وسیعی است و به آسانی نمی‌‏توان به فیلمی مثل "نیاز" رسید.

 

در دوران دانشجویی برای ساخت فیلمی نزد دکتر بهشتی رفتم او به من گفت بهتر است زمانی شروع کنم که دیگر متوقف نشوم. این حرف برایم بسیار ارزشمند بود الان انبوهی از نوشته دارم که برای یک عمر ساختن فیلم و تئاتر کافی است. در واقع دوری از ساختن اثر باعث شد من مدام تولیدات ذهنی داشته باشم و الان کاغذهای زیادی هستند که منتظرند به فیلم تبدیل شوند.

- فضای کلی این نوشته‎ها در چه قالبی است؟
لرستانی: مثل تئاترهایم همه نوع فضایی در این آثار نیز وجود دارد اما به طور کلی بحث تنهایی انسان در این فضا عمده است. حتی در تله فیلم‏‌هایی که ساخته‌ام همین موضوع تنهایی انسان و اینکه چطور یکنفر باید خودش را با شرایط اطراف وفق دهد مطرح می‌‏شود.

- از این منظر به نمایشنامه‌نویس یا داستان نویسی علاقه دارید؟
لرستانی: به شکسپیر علاقه ویژه‎ای دارم و در میان متاخرین نیز به آثار ایبسن و سارتر علاقه مندم.

- با این انبوه نوشته‎ها، فکر نمی‌کنید کار در تئاتر آسان‎تر باشد؟
لرستانی: نه اتفاقا کار در تئاتر خیلی دشوارتر است. همه دعوت به کار می‌‏کنند اما عملا تنها عده خاصی می‎توانند در تئاتر کار کنند.

- فکر می‌کنید دلیل این موضوع چیست؟ کمبود امکانات موجب این موضوع شده یا در نوشته‎های شما مواردی وجود دارد که مورد ممیزی قرار می‎گیرد؟
لرستانی: به خاطر دارم که زمانی می‏‌خواستم "کرگدن" یونسکو را کار کنم، مرا در اداره تئاتر به جایی رساندند که فکر کردم باید خودم "کرگدن" شوم تا بگویم کرگدن نشوید. در واقع از نیمه راه خودم استعفا دادم، آن قدر دخالت و تغییر و تحریف در اثر پدید می‎آید که هنرمند از ادامه کار منصرف می‌شود.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,شهره لرستانی


- در همه این سال‌ها تئاترها را دنبال کرده‏‌اید؟
لرستانی: نه، بعضی تئاترهای کسانی که بازی‌شان را دوست داشته‎ام مثل خانم نونهالی، خانم تیموریان یا آقای کیانیان را دیده‎ام. در واقع بازیگرهای خاصی را دنبال کرده‌‏ام.

- در این مدت وضعیت بازیگری تئاتر را چطور دیده‎اید؟
لرستانی: به هرحال الان فضا خیلی باز است و هنرمندان بسیاری مشغول کار هستند به همین دلیل برای دو تئاتر اقدام کرده‎ام و منتظر جواب هستم.

- اگر هر دو این‎ها مجوز بگیرد و پروانه ساخت فیلم‌تان هم تایید شود کدام را انتخاب می‏‌کنید؟
لرستانی: تئاترها را بلافاصله شروع خواهم کرد، گفتم تئاتر عشق قدیمی من است و هیچ‌گاه نمی‌‏توان از آن گذشت.

- شما تجربه فیلم کوتاه هم داشته‎اید، کارگردانی سینما دشوارتر است یا تئاتر ؟
لرستانی: شما وقتی تئاتری را کارگردانی می‏‌کنید اگر گروهی همراه داشته باشید و فضایی یکدست در اختیارتان باشد کار بسیار لذت‎بخش خواهد بود. در سینما همه چیز ضابطه خودش را دارد و هیچ کس آن قدر به کارگردان نزدیک نمی‏‌شود. در تئاتر همه با هم چیزی را شکل می‎دهد اما در سینما در خدمت پروژه هستند و همه چیز تعریف شده است. گاهی این تعریف‌شدگی به نظرم خیلی بهتر است چون همه کارشان را می‎کنند و می‏‌روند و در نهایت باز اثر متعلق به کارگردان خواهد بود.

- شما گویندگی و ساخت فیلم مستند را هم تجربه کرده‎اید. این گستردگی فعالیت به دلیل کسب تجربه بوده یا انگیزه مالی؟ در مجموع بازیگری توانسته است نیازهای مالی زندگی شما را رفع کند؟
لرستانی: بله، به همین دلیل است که من سال‎ها در تلویزیون کار کرده‎ام چون از این طریق زندگی‎ام را می‎گذرانم. اما آنچه عشق من بوده تجربه کردن است به همین دلیل سراغ تئاتر، فیلم مستند، دوبله یا خواندن نریشن برای بعضی برنامه‌‏ها رفته‎ام. در نهایت آنچه هنوز برای من جذاب است و مرا به سوی خود می‏‌کشد کارگردانی فیلم بلند است چیزی که از کودکی هم آرزوی آن را داشته‎ام.

- در همه این سال‎ها حتما اتفاقات زیادی در فضای کاری برای شما رخ داد است. در میان همه آنها کدام اتفاقات هستند که وقتی نام تئاتر، سینما یا تلویزیون را می‎شنوید آن خاطره دوباره برای شما زنده شود؟
لرستانی: نمی‎توانم بگویم که یک رویداد بوده است. فضای کار ما سرشار از فراز و نشیب است. داستان‏‌های کوچک بسیاری هستند که مثل موج‎هایی کنار این دریا می‌‏آیند اما هیچوقت هیچ مد بزرگی نبوده است.

- به تجربه‎گری اشاره کردید اخیرا روی مستندی در مورد محیط زیست هم گویندگی کرده‌‏اید...
لرستانی: بله، مدتی است در حال ساخت مستندی برای سازمان ملل هستم. این کار تجربه ساخت مستندی در روستاهای بسیار دور ایران از سیستان گرفته تا کرمانشاه و یزد است و در مورد تدریس برای بچه‎هاست. طرح این اثر توسط دوستم خانم دکتر ضیایی است او طرح داد که به روستاهای مختلف برویم و به بچه‌‏ها آموزش‏هایی درباره حیونات وحشی و حقظ محیط زیست بدهیم. در این سفرها البته چیزهای بسیار عجیبی دیدم، خانه‌‏ای دیدم که هنوز یخچال نفتی داشت و مدرسه‎ای که یک کانکس و پنج دانش آموز بیشتر نبود. این‏ها مرا از نظر داستان نویسی هم غنی می‏‌کند. البته یکی دیگر از کارهایی که انجام می‌‏دهم نوشتن داستان کوتاه است که هنوز فرصتی برای چاپ آنها پیش نیامده است.

- پس کلا به محیط زیست هم گویا علاقه دارید؟
لرستانی: بله، پانزده سال قبل که تازه با خانم ضیایی آشنا شده بودم از همه موجودات زنده می‌‏ترسیدم اما پس از دوستی با ایشان و آشنایی بیشتر با محیط زیست و طبیعت الان می‌‏توانم یک مار پیتون را بدون آنکه بترسم در دست بگیرم.

- در حال حاضر تدریس هم می‏‌کنید؟
لرستانی:  سه سال است که تدریس نمی‌‏کنم. یکی به این دلیل که در مراکز آموزشی خصوصی بچه‏‌ها فکر می‏‌کنند چون پول می‎دهند باید بازیگر بشوند. متاسفانه بچه‎ها میل به فراگیری ندارند و صبور نیستند و بیشتر می‎خواهند خودشان ارائه کنند در حالیکه هنوز طبل توخالی بیشتر نیستند. دیگر اینکه فضای تدریس خیلی وقت‎گیر است و به مطالعه و پژوهش نیاز دارد و مرا از تولید باز می‏‌دارد و من هنوز به تولید اثر و تجربه بیشتر علاقه دارم.

- در کارهای تلویزیونی‌تان کدام کار را بیشتر دوست دارید؟ به نظرتان کدام کار بیشتر در ذهن‎ها مانده است؟
لرستانی:  بهتر است راجع به اینکه کدام کار در ذهن‎ها مانده صحبت نکنیم چون کاری نبوده که من دوست داشتم. خودم کار با آقای لطیفی را در سریال "فرار بزرگ" خیلی دوست داشتم.

- در حال حاضر کار جدیدی برای تلویزیون دارید؟
لرستانی:  کاری که به تازگی به پایان رسید و سه بار هم از تلویزیون پخش شد "باور آرامش" نام دارد. در این کار هم کارگردانی را برعهده داشتم و هم بازی کردم و این نخستین تجربه همزمان بازیگری و کارگردانی برای من بود.

- اخیرا فضایی در تئاتر پیش آمده است که خیلی از کارهای موفق قدیمی رپرتوار می‏‌شود و خوشبختانه جریان رپرتوار احیا شده است. در این شرایط شما دوست دارید کدام یک از تئاترهای قدیمی‌‏تان را رپرتوار کنید؟
لرستانی: تز دانشگاهی‌ام که "متوری" نام داشت بسیار مهجور ماند و دوست دارم دوباره اجرا شود. البته من دوست ندارم خودم را تکرار کنم. من هنوز توانایی ارائه کارهای تازه را دارم و ترجیح می‌دهم آثار جدید خلق کنم.

- در سال‎های اخیر پیشنهاد بازی تئاتر داشته‎اید؟
لرستانی:  چرا اتفاقا هر سال دو یا سه پیشنهاد بازی در تئاتر دارم و برایم عجیب است که چطور پس از 15 سال دوری از تئاتر یاد دیگران مانده است که زمانی در تئاتر بازی می‎کرده‎ام.

- با اینکه گفتید بدن ابزار اصلی بازیگر تئاتر است اما الان بازیگرهای با اضافه وزن هم داریم که پرکار هم هستند، واقعا فکر می‎کنید این موضوع برای بازیگر مانع است؟
لرستانی:  من در سینما و تلویزبون کارم را انجام می‏دهم چون مثل تئاتر نیاز نیست چابک باشید. اما من چون در تئاترهایی کار کردم که خیلی چابک بودم نیاز دارم سبک‌تر باشم. به نظرم نشستن و دیالوگ گفتن اصلا تئاتر نیست، تئاتر خونی دارد و سراسر آن تحرک است.

- اگر کارهای دانشجویی را کنار بگذاریم، کدام یکی از کارهایی را که در آن روی صحنه آمدید بیشتر دوست دارید؟
لرستانی: ما زمانی مشغول کار روی تئاتری به کارگردانی دکتر صادقی بودیم که "سرود مترسک پرتقالی" بود که متاسفانه به دلیل حضورم در یک پروژه سینمایی ناتمام ماند.

- شما گروه تئاتری داشتید به نام ئاگر، این گروه هنوز فعال است؟
لرستانی: گروه هنوز هست هرچند هر کدام از بچه‎ها به سویی پراکنده شده‎اند اما من همیشه سعی می‏‌کنم در فیلم‏‌هایم از آنها استفاده کنم و در تیتراژ همه کارهایم از این گروه تشکر کرده‎ام.

- شما تجربه حضور در سریال‎های مختارنامه و امام علی(ع) را نیز داشته‎اید. تجربه کار در آثار مدهبی چطور بوده است؟
لرستانی:  به خاطر کار کردن با آقای میرباقری کار خوب بود. به طور کلی فضای کارهای تاریخی به خصوص با کسی که این فضا را می‌‏شناسد خیلی زیباست.

- شما که به ماندگاری اثر علاقه دارید حتما ماندگاری در ذهن مردم نیز اهمیت می‏‌دهید. اما این طبیعی است که مردم نقش‎هایی را بیشتر به یاد دارند که مثلا در ژانر طنز کار شده‎اند.
لرستانی:  مردم یک کلیت از یک آدم در ذهن‌شان می‎ماند. مثلا آدمی را در حالی به خاطر دارند که گریه کرده، خندیده یا خشمگین بوده است و.... در حقیقت مردم به دلیل اینکه همه این فضاها را در او دیده‎اند دوستش دارند و برایشان جذاب است. در مورد خودم مردم بیشتر با فضاهای شاد مرا به خاطر می‎آورند با آثاری مثل "لیلی با من است"، "درخت هلو"، "به رنگ صدف"و...

- تغییر و تحولاتی در مدیریت کشور به ویژه پس از انتخابات پدید آمده است. دولتی که سال گذشته بر سر کار آمد شعارهای ویژه‎ای هم داشت و بسیاری از اهالی فرهنگ در این مدت از امید حرف زده‎اند. برای شما نیز این امید وجود دارد؟
لرستانی:  بله، به دلیل وجود همین امید است که امسال دو تئاتر را به اداره نمایش ارائه دادم. برای من هم خیلی پررنگ است که احتمال شدنش امسال هست. در حال حاضر تا یک هفته دیگر باید تئاتر شهر به این دو درخواست پاسخ دهد.

- مدیریت تئاتر شهر برای نخستین بار امسال به یک خانم سپرده شده است. با توجه به اینکه معتقدید خانم‎ها امور دقیق را بهتر انجام می‌دهند نظرتان در مورد این موضوع چیست؟
لرستانی:  بسیار خوشحالم که یک خانم مدیریت مجموعه تئاتر شهر را برعهده گرفته است. البته من فمینیست نیستم اما باید نمونه کارهای ایشان را ببینیم و هنرمندان بیشتری راضی باشند.

- تئاترها در این سال‎ها به سمت خصوصی شدن رفته است و تالارهایی مثل ایرانشهر، ایوان شمس و... امکانی برای کار گروه‎های تئاتری به شکل خصوصی را پدید آورده است. قصد ندارید همزمان کاری را برای اجرا در این سالن‌ها در نظر بگیرید؟ یا تعصب خاصی روی تئاتر شهر دارید؟
لرستانی:  تئاتر شهر همیشه برای من مرکزیت داشته و من آن را به عنوان قبله‎گاه تئاتر دانشجویی می‌شناسم و هنوز هم همین احساس را نسبت آن دارم به همین دلیل ترجیح می‎دهم کارهایم را در آنجا اجرا کنم.

- در نهایت اگر حرفی باقی مانده است به ویژه درباره تئاتر و سختی‏‌های آن بفرمایید.
لرستانی: من فقط به آن امیدی که شما از آن صحبت کردید حرکت کردم و دو کار ارائه کردم. امیدوارم که این بار حمایتم کنند و سرخورده نشوم. هرچند یک گروه تئاتری نمی‌‏تواند به یک کار اکتفا کند و تنها وقتی زنده می‌‏ماند که بتواند مدام کار کند که اگر نتواند تبدیل به رهگذر تئاتر خواهد شد.

اخبار فرهنگی - هنر آنلاین