ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
مصاحبه خواندنی علی دایی/نگاهم به زندگی عوض شده است
نگاهم به زندگی عوض شده است
جام جم آنلاین: علی دایی از چهرههای خاص فوتبال و ورزش ایران است كه دارای دو شخصیت متفاوت است، یك چهره ورزشی كه آشكار و شفاف است با تمام نقاط ضعف و قوت آن و یك چهره پنهان كه بهطور طبیعی از احوال شخصیه هر فردی به حساب میآید و طبیعی است كه علی دایی زیاد نخواهد راجع به این موضوع حرف بزند.
اما آنچه مشخص است و از گوشه و كنار شنیده شده اینكه علی دایی در زندگی اجتماعی خویش در امور خیر دستی از نزدیک بر آتش دارد.
با این حال مگر میشود چهره معروفی باشی و بخواهی آهسته و بی سر و صدا در جامعه رفت و آمد كنی، بویژه آدمی چون دایی كه نه تنها در ایران، بلكه در جهان نیز چهرهای شناخته شده است.
دایی كه به قول خود با جان سالم بدر بردن از حادثه رانندگی اواخر اسفند ماه گذشته، تولدی دوباره در زندگی یافته است تصریح دارد كه در این حادثه دیگر بار لطف و عنایت خدا را شامل حالش دیده است تا مسیری تازه را در زندگی پیش روی خود ببیند.
دایی كه شاید در یك نگاه آدم مغرور و بلند پروازی جلوه كند، در عرصه مربیگری نیز برنامههای طول و درازی دارد و نمیخواهد به حداقلها بسنده نماید. اگر چه در فصل یازدهم او تیم راهآهن را در دقیقه 90 تحویل گرفت، اما به سرعت تیم را در شرایط مسابقه قرار داد.
هرچند تیم یكدست و دونده او، با وجود ارائه بازیهای خوب و زیبا، بعضا دچار بد شانسی شد و نتوانست جایگاه خوبی را به خود اختصاص دهد. تیم علی دایی در سختترین شرایط بی پولی نیز حاضر نشد دست از سختكوشی بر دارد.
با دایی در خلال یكی از آخرین تمرینهای تیم راه آهن در شرایطی كه گفته میشود او را برای فصل دوازدهم در تیم جدیدی خواهیم دید، دقایقی به گفتوگو پرداختیم كه در پی میآید.
در سطح جامعه، انتظارات ویژهای از چهرههای شاخص و به اصطلاح گروههای مرجع مثل هنرمندان و ورزشكاران میرود؛ انتظاراتی كه بیراه نیست، چراکه بسیاری از نوجوانان و جوانان در نقاط مختلف كشور سعی میکنند به اشكال گوناگون از این قبیل افراد الگو بگیرند. با توجه به فراگیر شدن فوتبال در دو دهه اخیر، توجه اقشار مختلف معطوف به این رشته شده است. علی دایی به عنوان چهرهای شاخص از چه زاویهای به این موضوع مینگرد و تا چه حد به بعد اجتماعی فوتبال و نقش و تاثیر آن در سطح جامعه واقف است؟
ابتدا باید بگویم كه من هیچ وقت خودم را الگو نمیدانم، چون یك الگو باید شرایط بسیار زیاد و مثبتی داشته باشد، با این حال همیشه این را از خدا خواستم كه در جامعه دو جوان به تاسی از من درست زندگی كنند. این اغراق نیست، اما باور كنید یکی از بزرگترین آرزوهایم بوده و هست. معتقدم كسانی كه معروف شده و به عبارتی در جامعه شاخص میشوند، دیگر متعلق به خودشان نیستند و باید رفتار اجتماعیشان طوری باشد كه هیچ موقع الگوی بدی برای جوانان نشوند. در نتیجه این افراد همیشه باید خودشان را كنترل كنند. شاید من نوعی هم خیلی جاها دوست داشته باشم، بروم و خیلی كارها انجام بدهم، اما این شاخص بودن و جلوی دید مردم بودن باعث شده از خواستههای شخصی خود بگذرم.
چه انگیزهای باعث شده علی دایی چنین نگرشی داشته باشد و طی سالیان اخیر كه همواره یكی از چهرههای شاخص فوتبال ایران بوده و هست، دچار لغزش نشده و فارغ از مسائل فنی فوتبال، از این حیث انتقادی را متوجه خود نبیند؟
چه انگیزهای بالاتر از اینكه این موضوع را وظیفه خود میدانم. معتقدم جایگاهی كه به دست آوردهایم، چیزی جز نظر لطف خدا نبوده و باید توجه داشته باشیم ما در قبال جامعه، یك وظیفه اجتماعی بهعهده داریم. وقتی خدا این لطف را به ما داشته و جامعه ما را به عنوان آدمهای شاخص قبول كرده است، این موضوع باعث سنگین شدن وظیفه ما میشود و در نتیجه باید خیلی مراقب رفتار و كردار خودمان باشیم، این یعنی قدردان بودن بابت موهبتی كه خدا به ما عطا كرده است. در كنار آن نباید فراموش كنیم كه اگر قدردان این نعمت بزرگ نباشیم، خدا به همان ترتیب كه ما را شاخص و معروف كرده است، به همان ترتیب میتواند نظر لطفش را از ما برگردانده و دچار سقوط شویم. لذا این رویكرد همیشگی من به زندگی بوده و هیچ دوست ندارم كاری كنم كه حتی یك نفر از آن الگوی منفی بگیرد، چه در این صورت در درجه اول خودم شرمنده خواهم شد.
به نظر میرسد همین بعد اجتماعی ورزش است كه قهرمانیهای زودگذر را تحت تاثیر خود قرار میدهد. همواره شاهد این مساله بودیم كه برخی قهرمانان با وجود همه افتخاراتی كه در زندگی ورزشی خود كسب كردهاند، پس از چندی از نظرها محو شدهاند، اما برخی دیگر برای همیشه نزد مردم جاودانه ماندهاند، شما چه فكر میكنید آیا راز ماندگاری خود را در این رویكرد میبینید؟
مطمئنا، همانطور كه گفتم باید خیلی مراقب رفتار خودمان باشیم. فكر میكنم كسی كه به معنی واقعی كلمه این موضوع را قبول داشته باشد، خیلی مسائل را براحتی میپذیرد، به هر حال خدا را شكر میكنم كه نظر لطف به من دارد و خودم هم همیشه سعی كردم چنین ذهنیتی نسبت به زندگی و اطراف خودم داشته باشم.
مثل همه مصاحبههایی كه از شما دیدیم و خواندیم «خدا» ورد زبان شماست. به نظر میرسد با خدا بودن و ترس از خدا به نوعی تشكیلدهنده وجهی از شخصیت اجتماعی علی دایی است و او را به سمت و سوی كارهای خداپسندانه و عامالمنفعه هم سوق میدهد. گرچه همواره از بیان اینگونه مسائل خودداری میكنید، اما گوشه و كنار شنیده میشود علی دایی در كنار دنیای قهرمانی و ورزش، به سهم خود یك فعال اجتماعی شناخته میشود و اقدامات خداپسندانه و عامالمنفعهای در نقاط مختلف كشور انجام میدهد، همین طور است؟
هیچوقت دوست ندارم در این رابطه صحبت كنم، چراكه معتقدم اگر كسی اقدامی در جهت رضایت خداوند و بنابر وظیفه اجتماعی خود انجام میدهد، در درجه اول نباید كسی به آن پی ببرد تا جنبه ریا به خود نگیرد و طرف مقابل هم دچار خود كمبینی نشود. معتقدم خداوند امثال ما را سبب قرار داده است تا گرهای از مشكلات مردم باز كنیم، اما من هم تنها یك نفر هستم و به تنهایی كاری از دستم برنمیآید. شاید باور نكنید روزانه دهها مراجعهكننده دارم و به سهم خودم تا جایی كه امكان داشته باشد، مشكلات آنها را حل میكنم، اما یك نفر چقدر توان دارد. باور كنید اگر مجموع نامههای ماهانه و خواستههای مردم گرفتاری كه از من طلب كمك كردهاند را جمع بزنم، حتی اگر همه زندگی و سرمایه خودم و حتی ماشین زیر پایم را بفروشم، باز پاسخگوی این همه مشكلات مردم نیست. به خاطر همین یكی از دغدغههای ذهنی من همواره مشكلات اقتصادی مردم خوب و مهربان كشورم است؛ مشكلاتی كه از مبالغ ناچیز تا هزینه درمان سنگین را دربر میگیرد، برای همین از خدا میخواهم كه این مشكلات حل شده و ما شاهد گرفتاری مردم خوبمان نباشیم، هرچند به سهم خودم و تا حد توان از دستگیری مردم گرفتار دریغ نمیكنم.
پس از تصادف رانندگی شدیدی كه در آخرین روزهای اسفند 90 داشتید، اشاره كردید كه آن حادثه باعث شد علی دایی اشتباهات گذشته را تكرار نكند. به نظر آن تصادف درسهای زیادی برای شما داشته است؟
بله، آن حادثه یك تلنگر بزرگی به علی دایی زد و همه وجودم را لرزاند؛ به طوری كه دیدگاهم را نسبت به دنیا عوض كرد و باعث شد از یك دریچه تازه به جهان هستی نگاه كنم. به هر حال خودم دوست دارم بعضی كارها را كه قبلا انجام دادهام، تكرار نكنم و آن كارهایی را كه باید انجام میدادم و تا حالا از آنها غافل بودم، مورد توجه قرار دهم. دوباره یك چیز به من ثابت شد و آن اینكه تا خود خدا نخواهد یك برگ از درخت نمیافتد. شاید در آن تصادف باید اتفاقات خیلی بدتری میافتاد، اما خدا زندگی دوباره به من داد.
آیا زود عصبانی شدن هم در دایره تجدیدنظر شما گنجانده شده است؟ خصوصیتی كه به اعتقاد خیلیها در شأن و جایگاه علی دایی نیست و شبهه مغرور بودن شما را در ذهن متبادر میكند.
درست است، این یكی از نقاط ضعفم بود كه بعد از تصادف، خیلی روی آن كار كردم. شاید قبلا زود عصبانی میشدم، اما الان خیلی خودم را كنترل میكنم. با وجود این باور كنید زودجوش آوردن من هیچ وقت بیدلیل نبوده است. به هر حال برای سالم زندگی كردن، صادق بودن و دروغ نگفتن، یك جاهایی باید تاوان هم بدهیم. متاسفانه خیلی مواقع من تاوان چنین مواردی را دادم. به نظر من كسانی كه صادق و درستكار باشند، همیشه میمانند و كسانی كه مردم را فریب میدهند و دروغ میگویند، مطمئنا روزی دستشان رو میشود. این مساله بارها برای من به اثبات رسیده است. یعنی هر وقت حق با شما باشد و دنبال حق باشید، بالاخره روزی همه حق را به شما خواهند داد.
اجازه بدهید وارد فاز دوم مصاحبه كه مطابق انتظار جنبه فوتبالی دارد، بشویم؛ آن هم در شرایطی كه در چند سال اخیر علی دایی پس از پایان دنیای قهرمانی و ورود به جرگه مربیان فوتبال ایران در كانون توجه بوده است، اما این جدایی از قهرمانی و ورود به یك دنیای دیگر برای علی دایی بدون فاصله رخ داد و علی دایی با همه افتخاراتی كه كسب كرده بود، ناگهان و بدون ترتیب دادن یك مسابقه خداحافظی بعد از جام جهانی 2006 از تیم ملی كنار گذاشته شد.
پس از انتقاداتی كه از نتایج تیم ملی در جام جهانی 2006 مطرح شد، برخی به دنبال یك مقصر میگشتند و بهتر از من را پیدا نكردند، در نتیجه خواستند علی دایی را قربانی كنند. شاید یكی دو ماه چنین كاری را كردند، اما در اصل به خواسته خود نرسیدند، چون من برخلاف نظر برخیها معتقد نیستم ورزشكار دو بار میمیرد؛ بلكه این خود ورزشكار است كه زندگی خودش را میسازد و اگر مسیر زندگی خود را درست انتخاب كرده باشد، هیچ وقت نمیمیرد. روزی هم كه از این دنیا رفت، شاید دیگر جسم او نباشد، اما هیچگاه نمیمیرد. این را میخواهم بگویم كه اگر آقایان بازی خداحافظی برای من برگزار نكردند، من مردم؟ مگر من كشته و مرده بازی خداحافظی بودم. این بیكفایتی كسانی را میرساند كه مسوولیتی برعهده دارند و فقط به دنبال حفظ میزشان هستند وگرنه امثال علی داییها با این بیمهریها نمیمیرند، چون اساسا دنبال بازی خداحافظی نیستیم.
این وسط قدرشناسی چه جایگاهی دارد؟
ما كار خودمان را انجام میدهیم، با یكسری باورها بزرگ شدیم و تا آخر عمرمان با این اعتقادات و باورها زندگی میكنیم.
به هر صورت شما در شرایطی به دنیای مربیگری روی آوردید كه خیلیها معتقدند علی دایی به عنوان شخصیتی كه فیفا از آن به عنوان مظهر فوتبال ایران نام میبرد، نباید به این عرصه وارد میشد؛ بلكه باید از این شخصیت بینالمللی در جهت كسب كرسیهای مهم و تاثیرگذار فوتبال در سطح آسیا و حتی فیفا بهره گرفته میشد. خود شما در این رابطه چه نظری دارید؟
زمانی كه در سایپا بازی میكردم، رفتن لورانت، سرمربی آلمانی وقت تیم كه در هفتههای پنجم و ششم اتفاق افتاد؛ به طور كلی مسیر زندگیام را تغییر داد. شاید من بعدها مربی میشدم، اما در آن برهه زمانی اصلا فكر مربیگری نداشتم و نمیخواستم مربیگری كنم. به هر حال آن اتفاق باعث شد از فوتبال جدا نشوم و به عنوان مربی به فوتبال ادامه دهم. از شما چه پنهان، من كار كردن در زمین سبز را به پشت میز نشستن ترجیح میدهم، چون از جوانان انرژی میگیرم و خیلی دوست دارم با آنها كار كنم؛ هرچند مربی آنها هستم، اما به واقع با همه آنها رفیق هستم. بنابراین با توجه به این خواسته قلبی، شغل مربیگری میتواند رابطه من را با جوانان بهتر و صمیمیتر كند.
گرچه در دوران بازیگری به افتخارات زیادی دست پیدا كردید، اما به نظر میرسد در عرصه مربیگری كار سخت و مسیر درازی در پیش داشته باشید. خودتان در این رابطه چه فكر میكنید؟
با اینكه در اول راه مربیگری هستم و مطمئنا خیلی چیزها را باید درباره مربیگری یاد بگیرم، اما شك نكنید در این عرصه هم هدفهای خیلی بزرگی دارم و برای رسیدن به این اهداف تلاش خواهم كرد؛ اهدافی كه اجازه بدهید فعلا درباره آنها صحبت نكنم. ضمن اینکه کارنامه مربیگری من مشخص است. پنج سال است مربیگری میکنم و در این پنج سال یک دوره با سایپا قهرمان لیگ، دو بار با پرسپولیس قهرمان جام حذفی و یک سال هم با تیم ملی بودم و بهرغم مشکلاتی که وجود داشت، فقط در یک بازی رسمی باختیم. با سایپا هم توانستیم به مرحله بعدی لیگ قهرمانان آسیا برویم.
با وجود این قبول دارید خیلی زود سرمربیگری تیم ملی را برعهده گرفتید، در آن مقطع دچار اشتباه شدید.
اگر شناخت الان را نسبت به مسوولان فدراسیون داشتم، حرف شما درست است و من مرتكب اشتباه شدم، اما چون این شناخت را نداشتم، به هیچ عنوان مرتكب اشتباه نشدم، چون كارنامه قابل دفاعی در تیم ملی دارم. كاری كه در تیم ملی انجام دادم تازه الان همه ثمره آن را می بینند. كاری كه هیچكس جرات انجام آن را نداشت. در شرایطی كه مشكلات بسیار زیادی داشتم و مربیان فعلی یكدهم آن مشكلات را ندارند، به خاطر نسلی كه به فوتبال ملی معرفی كردم، وجدانم راحت است. من بعد از تنها یك باخت در بازیهای رسمی (اشاره به دیدار با عربستان) بركنار شدم و اجازه ندادند كارم را تا آخر ادامه دهم، چون به كار خودم ایمان دارم و همیشه در پس كاری كه انجام میدهم، یكسری اهداف را دنبال میكنم. در مجموع بعد از مربیگری تیم ملی خودم خواستم 8 ـ 7 ماه از فوتبال دور باشم، اما این به معنی اشتباه بودن مربیگری در تیم ملی نیست.
پس از آن هشت ـ هفت ماهی كه به قول خودتان خودخواسته از فوتبال دور بودید، یك كار پردغدغه و مخاطرهآمیز دیگری را انتخاب كردید؛ یعنی سرمربیگری پرسپولیس، انتخابی كه علی دایی را بشدت درگیر مسائل حاشیهای و اختلاف شدید با حبیب كاشانی سرپرست وقت باشگاه پرسپولیس كرد، جالب اینكه بعد از جدایی از پرسپولیس هم گفتید همكاری با كاشانی اشتباه بود.
دایی: متاسفانه در فوتبال ما یا باید خانهنشین شوی و اصلا در فوتبال حضور نداشته باشی یا اینكه تحقیق گستردهای درباره سوابق و خصوصیات فردی برخی انجام بدهی که البته هردوی اینها امکانپذیر نیست
متاسفانه این مشكلات در فوتبال ما وجود دارد كه یا باید خانهنشین شوی و اصلا در فوتبال حضور نداشته باشی یا اینكه تحقیق گستردهای درباره سوابق و خصوصیات فردی برخی انجام بدهی که البته هردوی اینها امکانپذیر نیست. این درست كه در بعضی مواقع كار نكردن بهتر از كار كردن است، اما چون به پرسپولیس علاقه دارم و هواداران این تیم را عاشقانه دوست دارم، در آن مقطع خواستم به این تیم كمك كنم و وظیفه خود دانستم این كار را انجام دهم. البته خدا را شكر با شرایطی كه داشتم، بهترین نتایج را كسب كردم.
به خانهنشین شدن اشاره كردید؛ حبیب كاشانی معتقد بود علی دایی خانهنشین بوده و او شما را به فوتبال برگرداند.
اصلا هم این طوری نیست. كسانی كه این حرفها را میزنند، از خدا دور شدهاند. اگر من خانهنشین بودم، چرا محمدرضا ساكت مدیرعامل وقت سپاهان، سردار شهریاری مدیرعامل وقت صبا، محمدحسن انصاریفرد مدیرعامل راهآهن و حسین هدایتی مالك استیلآذین در آن مقطع به من پیشنهاد سرمربیگری تیمهای خود را دادند؟ پیشنهادهایی كه سه برابر مبلغ قرارداد سال اول حضورم در پرسپولیس بود.
در رابطه با قراردادم با پرسپولیس لازم است این نكته را یادآور شوم، در شرایطی كه هیچكس شهامت مشروط قرارداد بستن را ندارد، من این كار را با تیم بزرگی چون پرسپولیس انجام دادم و كتبا در قرارداد قید كردم چنانچه نتوانم یك جام كسب كنم، باشگاه میتواند سراغ مربی دیگری برود. دلیل این كارم چه بود؟ چون به كار خودم و توانایی بازیكنان اعتقاد داشتم. همیشه اعتقاد داشتهام شاید در كوتاهمدت به اهدافم نرسم، اما فردا روزی ثمره آن را میبینم.
پس از کنار رفتن از پرسپولیس و در شرایطی كه چند روز بیشتر به آغاز لیگ یازدهم نمانده بود، بازهم تصمیم غیرمنتظرهای گرفتید. بهعهده گرفتن سکان هدایت راهآهن؛ اقدامی که در نوع خود ریسک بزرگی برای شما بود و دیدیم تا هفته 33 راهآهن در معرض سقوط به لیگ یک قرار داشت، این تصمیم را چگونه گرفتید؟
حضور یک فرد فوتبالی به نام محمدحسن انصاریفرد به عنوان مدیرعامل باشگاه و همچنین آشنایی قبلی با مشاوران یکی از خریداران سهام باشگاه، نقش اصلی را در حضورم در راهآهن ایفا کردند. با این حال چون خودم دوست دارم روزی فوتبال ما خصوصی شود و باشگاهها دیگر محتاج پول دولت نباشند، در فاصله 10 روز مانده به شروع لیگ، کارم را در راهآهن شروع کردم و تنها کاری که در آن مقطع از دستمان برمیآمد، برپایی اردوی تدارکاتی در اردبیل بود. این در حالی است كه هر تیم برای شروع یك فصل 6 هفته زمان نیاز دارد، اما ما برای این کار 2 هفته هم وقت نداشتیم. با این همه روند راهآهن در لیگ صعودی بود؛ به طوری که در نیمفصل اول 16 امتیاز گرفتیم، اما در نیم فصل دوم به 26 امتیاز دست یافتیم، ضمن اینکه بعد از عید نوروز 6 بازی انجام دادیم که حاصل کار ما 4 برد، یک مساوی و یک باخت بود. باخت به تراكتور در شرایطی حاصل شد که داور یک پنالتی مسلم ما را نگرفت، اما حاصل این روند صعودی با برتری مقابل پرسپولیس در هفته 33 منجر به بقای راهآهن در لیگ برتر شد.
مطمئن باشید هیچ تیمی زیر این همه مشكلات دوام نمیآورد. این بازیكنان من بودند كه با تمام غیرت و وجودشان كار کردند، گرچه هدف ما در شروع فصل رتبه تک رقمی بود، اما با توجه به مشکلات و شرایطی که به وجود آمد، نتیجه به دست آمده، از رتبه تکرقمی هم برای ما بالاتر است.
این موفقیت بزرگی برای همکارانم در کادر فنی و بازیکنان است. دست همه آنها درد نکند. من میتوانم فقط از آنها تشکر کنم و کار دیگری از من ساخته نیست.
سعی میکنم پس از اتمام لیگ نیز دنبال مطالبات آنان باشم. به هر حال به خاطر مشکلات موجود در راهآهن قید ادامه حضور در این تیم را زدم.
به بازی مقابل پرسپولیس اشاره داشتید. شادی شما پس از زدن چهار گل به پرسپولیس به مذاق برخی پرسپولیسیهای دوآتشه خوش نیامد؛ چراکه آنها علی دایی را دوست دارند و با آن همه حمایتی که در طول فصل از شما کردند، توقع چنین حرکاتی را نداشتند، داستان آن شادی چه بود؟
واقعیت این است که ما در بدترین شرایط ممکن به استقبال بازی پرسپولیس رفتیم و بازیکنان به حرمت رفاقت و نان و نمکی که باهم خورده بودیم و همچنین غیرت بینظیرشان در این بازی حضور یافتند و در این دیدار هم آنقدر خوب کار کردند که یکی از روزهای به یادماندنی زندگی من رقم خورد. پیروزی در آن بازی حق ما بود.
این مهم در شرایطی اتفاق افتاد که بازیکنان ما تنها 33 درصد قرارداد خود را دریافت کرده بودند و به نظر من کاری که آنها کردند، ارزشی معادل سوم یا چهارم شدن در لیگ داشت. بازی نیم فصل اول برابر پرسپولیس حساس نبود و این بازی تاثیری در جریان لیگ نداشت، اما در بازی فصل دوم بحث سقوط و بقای راهآهن مطرح بود. من همیشه به خاطر پیروزی تیمم خوشحال بودم و توانستهام راحت خودم را كنترل كنم.
همانهایی که دنبال سقوط راهآهن و جشن گرفتن بودند، زمانی که دیدند از این طریق به چیزی نمیرسند، مسائل حاشیهای برایم ایجاد کردند. باز هم میگویم پرسپولیسی هستم، اما نسبت به جایی که کار میکنم، غیرت دارم و نمیتوانم فیلم بازی کنم و پس از گلزنی توی سرم بزنم. در بازی با پرسپولیس نیز به خاطر برد راهآهن خوشحال بودم و آن را نباید با شکست پرسپولیس قاطی کرد. پرسپولیس تیم من است. امسال هم اگر 3 نفر بودند که دوست داشتند پرسپولیس موفق شود، یکی از آنها من بودم. حاضر بودم بدون دریافت حقوقی مربیگری کنم که این افتخار را از من گرفتند.
در مجموع چه ارزیابی از لیگ یازدهم دارید؟ فکر میکنید لیگ برتر ما تا چه حد در خدمت فوتبال ملی است؟
این شاید یکی از تنها لیگهایی بود که سه تیم بالای جدول در حاشیه امنیت قرار داشتند، به طوری که اگر دو بازی پایانی خود را هم میباختند، به رده چهارم سقوط نمیکردند. با این حال در این لیگ اتفاقات نادری هم رخ داد که نمونهاش بازی با مس سرچشمه بود که یک بازیکن دو اخطار گرفت و از بازی اخراج نشد. این اتفاق جزو نوادر فوتبال دنیا بود که برای ما پیش آمد یا اینکه در بازی با تراکتورسازی در حالی که ما میزبان بودیم، زمین و زمان و مکان عوض شد. در مورد این مسائل خیلی میتوان صحبت کرد. در مجموع به نظر من، برای پربار شدن لیگ قبل از هر چیز باید برنامهریزی دقیقتر و بهتری داشته باشیم.
در روزهای پایانی هر لیگ و تا زمان پایان فصل نقل و انتقالات صحبتهای زیادی درباره دلالی در فوتبال ایران مطرح میشود. این قضیه مشکلات بسیاری جدی برای باشگاهها ایجاد کرده و شاهد هدررفت مبالغ زیادی هستیم. به نظر شما، چگونه باید یک بار برای همیشه جلوی این مسائل ایستاد؟
معتقدم تا زمانی كه مدیریتها را درست نكنیم، این مسائل وجود دارد. مدیریت باشگاه و فوتبال هم، زمانی درست میشود که باشگاههای ما خصوصی شوند. در این صورت بخش خصوصی چون از جیب خودش خرج میکند، بخوبی حواسش به دخل و خرج باشگاه هست و واسطه و دلالبازی به حداقل ممکن کاهش مییابد، اما در شرایط فعلی، افراد غریبه با ورزش و درواقع سیاسیون بدون هیچگونه کارنامه مدیریتی در ورزش به یکباره مدیرعامل یک باشگاه میشوند و در چنین وضعیتی تا با فضای ورزش و فوتبال آشنا شوند، دستکم سه ـ دو سالی زمان میبرد .در این حدفاصل هم لطمات سنگین مالی و فنی بر باشگاه وارد میشود بنابراین معتقدم بزرگترین مشکل فوتبال ایران ورود سیاسیون به حوزه غیرتخصصی آنها یعنی مدیریت فوتبال است.
به خصوصی شدن فوتبال اشاره کردید؛ امر مهمی که میتوان آن را در دو بخش مورد بررسی قرار داد، خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس و خصوصی شدن دیگر باشگاهها، در رابطه با استقلال و پرسپولیس برخی بر این عقیدهاند که چون اراده این کار وجود ندارد، عملا این كار نشدنی است، شما چه فکر می کنید؟
نه، به نظر من هیچ چیز نشدنی در دنیا وجود ندارد. واقعیت استقلال و پرسپولیس هم این است که چون اکثر قریب به اتفاق مردم ما طرفدار این دو تیم هستند، میتوانند بسیاری از مسائل سیاسی را تحت تاثیر قرار بدهند، در نتیجه برخی نمیخواهند این دو باشگاه خصوصی شود.
یکی از خواستههای هواداران استقلال و پرسپولیس این است که پیشکسوتان، این باشگاهها را خریداری کنند و مدیریت آنها را بهعهده بگیرند؛ پیشکسوتانی چون شما که نزد هواداران پرسپولیس هم محبوبیت خاصی دارید.
من نه پولش را دارم و نه قصد چنین کاری را دارم . با این حال مطمئنا علاقهمندان زیادی وجود دارند که سهام این دو باشگاه را بخرند، اما همان طور که گفتم در شرایط فعلی چنین كاری انجام نمیشود.
شما ببینید چند سال است در این رابطه برنامه و تاریخ تعیین میكنند، اما همهاش در حد حرف است و کسی دنبال خصوصی کردن استقلال و پرسپولیس نیست.
حرف آخر؟
برای اینکه فوتبال ما به جایگاه واقعی خود دست یابد، چارهای نداریم جز اینکه در وهله اول به اصلاح ساختار مدیریتی فوتبال پرداخته و با حضور متخصصان کار و همزمان با خصوصی شدن باشگاهها، جلوی بسیاری از مسائل حاشیهای موجود در این ورزش را بگیریم که در این صورت برنامهریزیهای درست و اصولی نیز به بار مینشیند.
کوتاه و خواندنی درباره علی دایی
همه تیمهای باشگاهی: استقلال اردبیل (1367 ـ 1362)، تاکسیرانی تهران (1369 ـ 1367)
بانک تجارت تهران (1373 ـ 1369)، پرسپولیس تهران (1375 ـ 1373) و (1383 ـ 1382)
السد قطر (1376ـ1375)، آرمینیا بیله فلد آلمان (1377ـ1376)، بایرن مونیخ آلمان (1378ـ1377)، هرتابرلین آلمان (1381ـ 1378)، الشباب امارات (1382ـ1381)
صبا باتری تهران (1385ـ 1383) و سایپا (1386ـ 1385)
دوران مربیگری: سایپا (1387ـ 1385)، تیم ملی ایران (1388ـ 1387)، پرسپولیس (1390ـ 1388) (1391ـ 1390)
بهترین بازیهای باشگاهی:
بازی هرتابرلین آلمان در مقابل چلسی انگلستان، در مسابقات جام قهرمانان باشگاههای اروپا 2000ـ 1999 که در این بازی 2 گل به ثمر رساند.
بازی بایرن مونیخ آلمان در مقابل آثمیلان ایتالیا، در مسابقات جام قهرمانان باشگاههای اروپا 2000ـ 1999 که در این بازی یک گل به ثمر رساند.
بهترین بازیهای ملی:
ـ ایران برابر کره جنوبی، در مسابقات جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ که علی دایی چهار گل به ثمر رساند.
ـ بازی ایران مقابل استرالیا، در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ که علی دایی در این بازی یک پاس گل تاثیرگذار داد.
ـ بازی ایران مقابل آمریکا، در جام جهانی ۱۹۹۸ که علی دایی در این بازی یک پاس گل تاثیرگذار داد.
ـ بازی ایران مقابل آلمان، در جام جهانی ۱۹۹8
ـ بازی ایران مقابل ژاپن، سال ۱۳۷۸
ـ بازی ایران مقابل لبنان، سال ۱۳۸۲ که علی دایی رکورد فرانس پوشکاش را شکست.
ـ بازی ایران مقابل لائوس، سال ۱۳۸۳ که با چهار گل او در این بازی، تعداد گلهای علی دایی از مرز ۱۰۰ گل ملی گذشت.
ـ بازی ایران مقابل کاستاریکا، سال ۱۳۸۵ که علی دایی، رکورد جاودانه ۱۰۹ گل ملی در فوتبال را به نام خود و کشورش ثبت کرد.
و سرانجام علی دایی 43 ساله با 149 بازی ملی و 109 گل زده حالاحالاها دستنیافتنی است./جام جم آنلاین
ویدیو مرتبط :
دانلود کلیپ مصاحبه جنجالی علی دایی علیه رویانیان-تو رفتنی هستی،امثال دایی و کریمی می مانند.
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
علی دایی: نگاهم به زندگی عوض شده است
علی دایی از چهرههای خاص فوتبال و ورزش ایران است كه دارای دو شخصیت متفاوت است، یك چهره ورزشی كه آشكار و شفاف است با تمام نقاط ضعف و قوت آن و یك چهره پنهان كه بهطور طبیعی از احوال شخصیه هر فردی به حساب میآید