ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

مصاحبه خواندنی با لاله صدیق



هرچقدر هم خودش از حاشیه فراری باشد، حاشیه دست از سرش برنمی دارد. در این سال ها اسم لاله صدیق با حواشی مختلفی همراه بوده است.

هرچقدر هم خودش از حاشیه فراری باشد، حاشیه دست از سرش برنمی دارد. در این سال ها اسم لاله صدیق با حواشی مختلفی همراه بوده است. چند سال پیش که بحث دوپینگ بود و کمی بعدتر داستان فیلم لاله پیش آمد و چند ماه پیش هم رالی خاورمیانه. لاله صدیق هم بازیگر نقش اول تمام این رویدادها!

 

اخبار,اخبار ورزشی, لاله صدیق

 

خیلی وقت است که لاله صدیق مصاحبه مفصلی انجام نداده و درباره لاله هم خیلی کوتاه صحبت کرده. در این گفتگوی مفصل وی برای اولین بار حرف هایی درباره پروژه ای زد که گفته می شد قرار است داستان زندگی لاله صدیق باشد.

*و سرانجام پس از مدتها در مسابقات رالی حضور پیدا کردید...
درست است. چندسالی از رالی دور بودم و بیشتر تمرکزم بر روی سرعت و دریفت بود. امسال با شرکت میتسوبیشی قراردادی امضا کردم و در مسابقه رالی خاورمیانه شرکت کردم. تبریز، پرند، اهواز و رالی برف و یخ در همدان برنامه امسال من برای مسابقات است. تیم رالی ما «یوتاپ میتسوبیشی» نام دارد که یک راننده دیگر هم عضو آن است و به صورت تیمی در مسابقات حضور پیدا می کنیم.

*یوتاپ؟ این اسم به چه معناست؟
انتخاب اسم تیم هم داستانی داشت. روزی خواهر من در دفتر حضور داشت و تصمیم گرفتیم نام تیم را انتخاب کنیم. به من گفت یک ساعت زمان بده تا یک نام خوب برای تیم پیدا کنم. پس از نیم ساعت گفت یک نام خوب پیدا کردم.

 

پرسیدم چه نامی و او هم گفت «یوتاپ». من هم مانند شما این اسم را نشنیده بودم و از وی پرسیدم به چه معناست؟! گفت یوتاپ یک سردار زن ایرانی و خواهر آریوبرزن بوده که در جریان نبرد برابر اسکندرمقدونی کشته شده.

*شنیده ایم برای مسابقات دریفت، خودرویی ویژه وارد کرده اید.
درست است. زمان آقای مهرعلی و با قول مساعدش یک خودروی مسابقه دریفت وارد ایران کردم و قرار شد با درصد خیلی پایینی گمرکی این خودرو وارد شود و همانند موتورسنگین، اجازه تردد داخل شهری پیدا نکند و تنها در روز مسابقات از آن استفاده کنیم. چند روزی در دوبی به دنبال یک ماشین خوب بودم و پس از چند ماه توانستم آن را وارد ایران کنم.

 

ماشین را وارد پیست پرند کردیم و نزدیک یک سال است ماشین در آنجا قرار دارد. با تمام هزینه هایی که داشتم و علاقه داشتم در مسابقات قهرمانی کشور حضور داشته باشم، این اتفاق هنوز نیفتاده است.

*برای این ماشین چقدر هزینه کرده اید؟!
هزینه خودرو حدود صد و چند میلیون تومان بود و همین حدود هم هزینه تجهیزش شد.

*در مسابقات رالی، نقشه خوان چقدر در موفقیت راننده موثر است؟!
تاثیر بسیار زیادی دارد. در مسابقات امسال رالی خاورمیانه یکی از شاگردان خود من به عنوان نقشه خوان حضور داشت.

 

  وی تجربه فراوانی در مسابقات رالی نداشت و دومین مسابقه ای بود که در آن حضور داشت. وی باید تمرینات فراوانی داشته باشد تا حرفه ای شود چراکه در سرعت های بالا، خاکی، جامپ زدن و حرکت در خاکی ممکن است ترسی در نقشه خوان به وجود آید.

 

این موضوع باعث می شود تمرکز نقشه خوان از بین برود و در انتخاب مسیر دچار مشکل شود. در رالی خاورمیانه همین اتفاق برای ما افتاد و چندباری گم شدیم! مسوولین برگزاری به ما می گفتند چرا اینقدر گم می شدید؟! بیشتر از این هم توقع از نقشه خوانم نداشتم.

*پس خانم ها هم می توانند مسیریابی کنند؟!
(باخنده) بعضی هایشان می توانند! خانم مخزنی به عنوان نقشه خوان با من کار می کرد و خیلی شجاع و باهوش بود. چند سال پیش که در مسابقات شرکت می کردیم، همیشه روی سکو می رفتیم.

 

زمانی که در مسابقه می خواستم احتیاط کنم، وی به من تذکر می داد که چرا سرعت رو کم می کنی؟! ترس نقشه خوان کم نیست چرا که وقتی کنار راننده می نشینی به دلیل اینکه عکس العمل راننده را نمی دانی چیست، کمی ترس در نقشه خوان به وجود می آید.

 

اخبار,اخبار ورزشی, لاله صدیق

 

*و کمی از حواشی مسابقات خاورمیانه صحبت کنیم. به نظر می رسد این حواشی قرار نیست از زندگی ورزشی شما خارج شود. این مسابقات را هم که به پایان نرساندید...
متاسفانه حرف شما درست است. در مسابقات به تیم ما اعتراض کردند که در هنگام برگزاری مسابقه اقدام به سوخت گیری داشته ایم، در صورتی که سوخت گیری روز قبل انجام شده بود. روز قبل از مسابقه برای سوخت گیری به جایگاهی مراجعه کرده بودیم و یکی از شرکت کنندگان رقیب با موبایلش از ما فیلم گرفته بود. وی اعتراض کتبی به ناظر مسابقه داده و ناظرین هم بدون استناد به مدارک موجود، تیم ما را محکوم کردند.

*منظور شما از مستندات چیست؟!
جی پی اس و دوربین نصب شده بر روی ماشین و دوربین درون جایگاه. ناظران مسابقه بدون اینکه این مستندات را چک کنند و تنها با اتکا به همان موبایل ما را محکوم کردند. این اعتراض برای ما بسیار جای تعجب داشت.

 

ساعت یازده شب به ما گفتند که تیم ما محکوم شده و تا صبح فکر کرده و ما نیز صبح اعتراض خود را به این تصمیم به صورت کتبی اعلام کردیم. آنها هم خیلی راحت گفتند می توانید در مسابقات شرکت نکنید! از لحاظ تیمی، ما در جایگاه اول قرار داشتیم.

ماشین آقای اکبر نژاد در رده بندی اول بود و من هم در جایگاه سوم قرار داشتم. آنها تیم ما را جریمه زمانی کردند و به این صورت جایگاه ما در جدول بسیار نزول می کرد.

 

ناظران به اعتراض ما رسیدگی نکردند و ما هم از ادامه مسابقه انصراف دادیم. اگر مسابقه را ادامه می دادیم، می توانستیم عنوان خوبی به دست آوریم و از لحاظ تیمی اول شویم.

*قرارداد شما با تیم میتسوبیشی چگونه بود؟! آنها ماشین را به رایگان در اختیار شما قرار دادند؟!
دقیقا این طور است. اواخر اسفند سال گذشته ماشین را به ما تحویل دادند. این ماشین برای مسابقه تجهیز نشده بود و به این ترتیب من کار واردات قطعات مختلف برای تجهیز آن را برعهده گرفتم. هم تیمی من هم مدیریت کارگاه را برعهده داشت.

 

سه هفته طول کشید تا ماشین برای مسابقه آماده شود. البته به نظر می رسید از ابتدا برخی دوست نداشتند ما در مسابقات حضور داشته باشیم.

*به چه دلیل این حرف را می زنید؟!
روز دوم تمرین بود. ساعت شش به پارکینگ مراجعه کردم تا خودروی خود را برای تمرین آماده کنم که متوجه شدم چرخ ماشین را پنچر کرده اند. هم تیمی من به کمک آمد و زاپاس را درآوردیم و متوجه شدیم آن را هم پنچر کرده اند! جالب آنکه هیچکدام از دوربین های هتل هم تصویری از این اتفاق نداشتند.

 

می گفتند ماشین جایی پارک شده که دوربین آن نقطه را تحت پوشش ندارد و ما هم متوجه نشدیم چه فردی این کار را انجام داده است!

نکته جالب برای ما زمان اعتراض بود. اینکه چرا همان صبح مسابقه و یا حین برگزاری اعتراض نکردند؟! زمانی اعتراض به تیم ما شد که نتایج توسط تیم برگزاری مشخص شد و دوستان متوجه شدند با چه اختلافی از ما عقب هستند! جالب ترین قسمت این بود که ما صبح برگزاری مسابقه در جایگاه سوخت گیری مخصوص مسابقه، چهل لیتر بنزین زدیم. اگر ما به صورت غیرقانونی سوخت گیری کرده بودیم، پس چگونه باک ماشین هایمان خالی بود؟!

 

اخبار,اخبار ورزشی, لاله صدیق

 

*قرار بود شما در مسابقه بخش بین المللی رالی خاورمیانه شرکت کنید. چرا این اتفاق نیفتاد؟!
به دلیل اینکه این خودرو تا به حال در مسابقات قهرمانی جهان حضور نداشت و کد فدراسیون جهانی را نداشت. به همین دلیل نتوانستیم در بخش بین المللی حضور داشته باشیم.

*شما این قضیه را نمی دانستید؟!
متاسفانه نه تنها ما، بلکه در فدراسیون هم هیچ فردی از این قضیه باخبر نبود. این اشتباه از مسوول رالی های بین المللی رخ داد. زمانی که میتسوبیشی می خواست این ماشین را در اختیار ما قرار دهد، او هیچ حرفی درباره کد فدراسیون جهانی نزد و تنها از ما خواست لوازم مورد نیاز ماشین را در کلاس بین المللی جهانی بگیریم.

 

ما هم فکر می کردیم همین که ماشینمان استاندارد جهانی است، برای حضور در مسابقات کافی است و نمی دانستیم که باید پیش از برگزاری مسابقه، در سایت جهانی، ماشین را ثبت کنیم.

در روز معاینه فنی مسابقات متوجه شدیم که نمی توانیم در مسابقات حضور داشته باشیم و واقعا شوک شدیم. از لحاظ استانداردهای جهانی خودروی ما قبول شد، با اینکه چند خودرو از کویت و بحرین نتوانستند مجوز ورود در مسابقات را بگیرند و تنها یک اشتباه باعث شد در مسابقه بین المللی حضور نیابیم. اگر می دانستیم قرار نیست در مسابقات بین المللی شرکت کنیم، قطعات را از خارج وارد نمی کردیم و در همین ایران کار را انجام داده و هزینه مان بسیار کمتر می شد.

*پس از آنکه از مسابقه انصراف دادید، اعتراضی به آن رای نکردید؟!
اعتراض شدیدی داشتیم و تا وزارت ورزش هم پیش رفتیم. سرپرست فدراسیون هم قول داد که در این زمینه جلسه ای برگزار شود و به پرونده ما رسیدگی کنند که هنوز این اتفاق نیفتاده است.

*لاله صدیق به بازنشستگی فکر نمی کند؟! به سن بازنشستگی نزدیک شده اید...
(باخنده) مگر چند ساله ام؟! در مسابقات ما تا حدی سن مطرح است و روحیه ریسک پذیری که ده سال پیش داشتم، امروز ندارم. امروز درگیری های کاری ام باعث شده که کمتر در مسابقات ریسک کنم اما به دلیل علاقه بیش از حدم به این ورزش نمی توانم آنرا رها کنم.

 

دلیل دیگر این که دوست دارم چند خانم دیگر وارد این رشته شده و اسمشان مطرح شود و من هم در جایگاه مربی به آنها کمک کنم. دلایل اصلی عدم بازنشستگی من، این موضوعات است.

 

اخبار,اخبار ورزشی, لاله صدیق

 

*جاه طلبی ده سال پیش را هم ندارید؟!
خیر، به دلیل اینکه به هر عنوانی که خواستم، دست یافته ام و از لحاظ شهرت نیز، مشهور هستم. تنها علاقه من به هیجان مسابقات باعث شده که آنرا کنار نگذارم. زمانی که بیش از یک دهه به یک کار حرفه ای می پردازید، عضوی از وجود شما می باشد و نمی توانید آنرا به یک باره کنار بگذرید. در این میان خواهر من هم پیشنهاد داده که پس از بازنشستگی از مسابقات اتومبیلرانی، به رشته اولیه ام یعنی سوارکاری بازگردم!

*قرار نیست مسابقه از زندگی شما خارج شود؟!
از لحاظ روحی و روانی نمی توانم ورزش را رها کنم و از سوی دیگر بدن من به ترشح آدرنالین عادت کرده و نمی توانم از این هیجان دور شوم.

*خارج از فضای مسابقه این آدرنالین را کنترل می کنید؟!
تا حد زیادی کنترل شده است. در شهر که حوصله تصادف ندارم. در گذشته چرا اما امروز خیر. ترجیح می دهم این هیجان را با فرود از یک آبشار یا بانجی جامپینگ امتحان کنم. هیجان جدیدی هم هست و کنجکاو به انجامش هستم.

*همانند هنرپیشه ها که دیده شدن همیشه در زندگی شان هست، در زندگی شما هیجان باید همیشه حضور داشته باشد. فکر می کنید تا چه زمان قرار است این قدر هیجان در زندگی داشته باشید؟
این روزها بسیار کمتر از قبل شده اما خواهرزاده ام مثال جالبی می زند. می گوید تصور می کنم که هشتاد ساله هستی و پشت یک ماشین کروک نشسته ای، بعد پسری به تو می گوید که بیا مسابقه بدهیم. نگاهی به تو می اندازد و می گوید همانی نبودی که با پدربزرگم مسابقه می دادی؟! من هم کم و بیش چنین تصوری از آینده ام دارم!

*لاله صدیق به نسبت قبل کمتر در رسانه هاست...
دلیل اصلی اش این است که در این چند سال تعداد مسابقات ما بسیار کم شد و سطح کیفی مسابقات نیز پایین آمد. الان ماه مرداد هست و هنوز تقویم مسابقات ما مشخص نیست. این قضیه باعث شده که رسانه ها کمتر به این ورزش بپردازند و به همین دلیل من هم کمتر از قبل در رسانه ها حضور دارم.

 

از سوی دیگر حاشیه سازی که برای فیلم لاله اتفاق افتاد باعث شد که من خودخواسته کمتر در رسانه ها باشم. (باخنده) البته کاملا مشخص هست که هدف اصلی شما از این گفتگو، فیلم لاله هست و تا الان همه حرف ها حواشی بوده!

 

اخبار,اخبار ورزشی, لاله صدیق

 

*در مصاحبه ای از شما خواندم که نزدیک به 280 کیلومتر سرعت را تجربه کرده اید. این اتفاق در کجا افتاده است؟
در مسابقات فرمول بحرین این اتفاق افتاد. این سرعت با ماشین فرمول بسیار متفاوت از ماشین های معمولی است. انگار در حال پرواز هستید. برای ماشین شهری هم تا آن حدود تجربه کرده ام، البته سالیان بسیار دور.

*با این حساب آخرین بار که جریمه شدید، کی بود؟!
اعتراف می کنم که خیلی سال است جریمه سرعت غیر مجاز نداشتم و تنها به خاطر طرح ترافیک جریمه می شوم. گفتم که نسبت به ده سال قبل احتیاط بیشتری به خرج می دهم.

*شرکت شما در چه زمینه ای فعالیت دارد؟
ما در دو بخش مختلف فعالیت داریم. یکی ساخت قطعات خودروهای داخل و دیگری ساخت شیرآلات گاز می باشد. پدر از سال 65 وارد این کار شد و در حال حاضر ما چهار خواهر و برادر، به تناسب رشته تحصیلی و تخصصمان، هرکدام بخشی از کار شرکت را برعهده داریم. مدیریت قسمت خرید با من می باشد.

*در این چندسال تحریم، شرکت شما هم دچار مشکل شد؟
با توجه به اینکه ما اولین تولیدکننده نوعی از شیرآلات گاز در ایران بودیم، بسیاری از قطعات را در ایران تولید کرده و در بحث رقابتی در ایران رقیبی نداریم. تمام مواد اولیه ای که برای تولید قطعات نیاز هست در ایران وجود دارد، فشارهایی حس کردیم اما سیستم کاری ما دچار مشکل نشد.

 

در تولید قطعات خودرو هم مشکلی برایمان به وجود نیامد اما برای تهیه برخی از قطعات دچار مشکل شدیم. بیشترین مشکل برای واردات و نوسانات ارزی بود که آنها را پشت سر گذاشته ایم و امیدواریم همه چیز به شرایط خوب قبلی بازگردد.

*سراغ بحث اصلی برویم که به قول خودتان همه حرف هایمان مقدمه چینی برای این سوال بود. در چند سال اخیر نام لاله صدیق با پروژه فیلم سینمایی لاله گره خورد. پروژه ای پرسروصدا.

نزدیک به هشت سال پیش آقای نیک نژاد در خارج از ایران به من پیشنهاد داد که داستان زندگی ام را برایش تعریف کنم و سوژه ای برای فیلمنامه اش باشم. من هم این قضیه را قبول کرده و چندین و چند ساعت داستان زندگی ام را برایش تعریف کردم. آنها هم با یک تیم شروع به نگارش فیلمنامه کردند و این کار چند سالی زمان برد.

 

سپس وزارت ارشاد فیلمنامه را تایید کرد و بعدازآن قرار شد که هنرپیشه هایی از خارج برای این پروژه انتخاب شوند که مخالفت هایی شد و این اتفاق نیفتاد. به همین دلیل سراغ هنرپیشه هایی رفتند که به زبان انگلیسی مسلط باشند چراکه زبان فیلم به زبان انگلیسی بود و چند هنرپیشه هم از کشور ترکیه به گروه اضافه شدند.

هشتاد درصد پروژه هم فیلمبرداری شد و همه چیز به خوبی پیش می رفت تا اینکه دولت عوض شد. دولت جدید برای بررسی هزینه های انجام شده، جلوی پروژه را گرفت. بودجه میلیاردی هم بود و دولت بسیار حساس شد.

 

سپس برسر مالکیت مشکلاتی پیش آمد. مدتی بین کارگردان و وزرات ارشاد برسر این قضیه دچار مشکل شدند. آخرین خبر هم اینکه مشکلات مالکیت از بین رفته و دولت مالکیت درصد بیشتری از فیلم را داشته و مابقی به آقای نیک نژاد می رسد.

*چگونه برسرمالکیت دچار مشکل شدند؟
بودجه فیلم را دولت تامین کرده اما در قراردادی که با کارگردان بسته شده بود، هیچ حرفی از مالکیت به میان نیامده بود و در قرارداد به آن اشاره نشده بود! کارگردان از آمریکا به ایران بازگشته و در حال فراهم کردن مقدمات فیلمبرداری مجدد است.

 

اخبار,اخبار ورزشی, لاله صدیق

 

*یکی از بزرگترین حواشی فیلم لاله، حضور اسی نیک نژاد به عنوان کارگردان بود. به دلیل اینکه وی فعالیت هایی در هالیوود داشته که با معیارهای ما نمی خواند...
آقای نیک نژاد سال های سال در ایران فیلم ساخته و سریال پاییز صحرا او در ایران بسیار موفق بود. وی در هالیوود طبق ضوابط آن کشور فیلم ساخته. همانطور که در ایران نیز طبق ضوابط ایران کار کرده. قصد دفاع از آقای نیک نژاد و این پروژه را ندارم چراکه در این پروژه ذی نفع نیستم.

 

به هرحال آقای نیک نژاد سابقه فراوانی در ایران و آمریکا داشته و تخصص خوبی هم در این زمینه دارد. من به خارج از ایران و فعالیت هایش کاری ندارم. به نظرم این حرف ها حاشیه است چراکه او امروز در ایران طبق ضوابط وزارت ارشاد کار می کند، پس چرا این قدر برایش حرف زده می شود؟! موضوع کار او در هالیوود هیچ ارتباطی به کارش در ایران نداشته و ندارد.

خیلی از هنرپیشه های قدیمی هم به ایران برگشته و طبق ضوابط کار می کنند، پس چه اشکالی دارد که آقای نیک نژاد به کار بپردازد؟! آقای کارگردان تصمیم گرفته زندگی یک زن را در ایران برای بسیاری از جوانان الگو قرار دهد تا بسیاری از جوانها و خانمها بفهمند که با تمام کمبودهایشان می توانند موفق شود. اینکه جلوی کار گرفته شده و هزینه هایی که انجام شده بازنگردد، اشتباهی است که این چند سال اتفاق افتاده. اجازه دهند این کار به پایان برسد و سپس قضیه را نقد کنند.

*خیلی می گویند مگر لاله صدیق برای جوانان الگو هست که قرار است از وی فیلم ساخته شود؟! حرفشان هم تقلب و ... هست.
من بی نهایت حکم و عنوان قهرمانی دارم اما هیچکدام را در اینجا مشاهده نمی کنید چراکه اهل نمایش دادن خودم نیستم. همین که در مسابقات آقایان حضور داشتم برایم کافی بود و به دنبال نشان دادن خودم نبودم.

 

شهرت و مقام خیلی وقت است که برای من اتفاق افتاده و دیگر دنبالش نیستم. درباره الگو بودن هم بهتر است بگویم که من هیچ ادعایی ندارم. من ورزشکار زنی بودم که با آقایان به رقابت پرداخت و توانست موفق شود.

فردی بودم که چند تصادف شدید و تجربه های بدی داشتم اما باز از اول کارم را شروع کرده و به قهرمانی رسیدم. خواهرم هیچ وقت این خاطره را فراموش نمی کند. پس از کسب چند عنوان در رقابت با آقایان، برای مسابقه بعد چند نفر از رانندگان جلوی در ورودی پیست را بسته بودند که من در مسابقه حضور نداشته باشم.

 

من هم از در دیگر وارد پیست شدم و ماشین را وسط پیست گذاشتم و گفتم هرکس می تواند در این پیست مسابقه دهد، یا من باید باشم و یا مسابقه ندهید! من با چنین اتفاقاتی لاله صدیق شدم! آن روزها برای من خیلی سخت گذشت و از لحاظ روحی و روانی تحت فشار بودم اما سعی کردم خودم را بالا بکشم.

 

اینکه من الگوی جوانان هستم یا خیر را نمی دانم، این قضیه را کارگردان فیلم تشخیص داده که ساخت فیلمی از زندگی من شاید برای بسیاری از جوانان انگیزه بخش باشد.

*چند درصد فیلم لاله داستان زندگی شماست؟!
من فیلمنامه را نخوانده ام و دقیقا نمی دانم چند درصد شبیه زندگی من است. اساس داستان، زندگی من است اما قرار نیست همه زندگی من فیلم شود. بین ده تا سی درصد این فیلم داستان زندگی من است. یعنی در اصل داستان زندگی من فیلم نشده، از لاله صدیق الگوبرداری شده تا فیلمی ساخته شود.

*هنگام فیلمبرداری به کار سرزدید؟!
یکبار که در کارتینگ پیست آزادی فیلمبرداری بود، سر لوکیشن رفتم. در همین حد کنار فیلم حضور داشتم.

*و چرا یک چهره ناشناخته نقش شما را بازی کرد؟!
دلیل اول اینکه تسلط کامل به زبان انگلیسی داشت و نکته بعد اینکه کارگردان تصمیم گرفت از چهره مطرح استفاده نکند تا توجهات سمت شخصیت لاله برود، نه بازیگر آن! البته در همان ابتدا به من گفتند که نقش لاله را خودم بازی کنم اما قبول نکردم!

*چرا؟! این روزها همه دوست دارند بازیگر شوند و شما برعکس عمل کردید؟!
نمی توانم هنرپیشه باشم چراکه دوست دارم دستور بدهم نه به عنوان هنرپیشه دستور بگیرم. کارگردانی را بیشتر دوست دارم. از سوی دیگر کار هنرپیشگی خیلی سخت است و دشوار اما مردم آن را ساده می بینند.

 

امروزه هم برخی از ورزشکاران که عمر ورزشی شان به پایان رسیده برای دیده شدن و البته دستمزد خوب بازیگری، سراغ هنرپیشگی رفتند.

*من اگر جای شما بودم، بازیگر نقش اول فیلم زندگی خودم می شدم.
من اصلا اعصابش را نداشتم. از سوی دیگر نمی توانستم برای گروه فیلمبرداری وقت بگذارم، هم کارهای شرکت بود و هم تمرینهای خودم.

 

هیچ علاقه ای برای حضور در دنیای سینما نداشتم. پیش از این هم پیشنهاد بازیگری زیاد داشتم و همه را رد کردم. دنیای بازیگری برای من وسوسه برانگیز نبوده و نخواهد بود!

*و چند درصد فروش فیلم به شما می رسد؟!
(باخنده) هیچ درصد! ما قراردادی برای این قضیه نداشتیم و به همین دلیل در جنگ و جدلهای فیلم مداخله نداشتم. چراکه فیلم هیچ سودی برای من ندارد که بخواهم خودم را بیش از حد درگیرش کنم.


اخبار ورزشی - خبر آنلاین


ویدیو مرتبط :
مصاحبه با استاد محمد صدیق منشاوی - تسنیم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مصاحبه خواندنی علی دایی/نگاهم به زندگی عوض شده است



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

نگاهم به زندگی عوض شده است

جام جم آنلاین: علی دایی از چهره‌های خاص فوتبال و ورزش ایران است كه دارای دو شخصیت متفاوت است، یك چهره ورزشی كه آشكار و شفاف است با تمام نقاط ضعف و قوت آن و یك چهره پنهان كه به‌طور طبیعی از احوال شخصیه هر فردی به حساب می‌آید و طبیعی است كه علی دایی زیاد نخواهد راجع به این موضوع حرف بزند.

اما آنچه مشخص است و از گوشه و كنار شنیده شده این‌كه علی دایی در زندگی اجتماعی خویش در امور خیر دستی از نزدیک بر آتش دارد.

 

با این حال مگر می‌شود چهره معروفی باشی و بخواهی آهسته و بی سر و صدا در جامعه رفت و آمد كنی، بویژه آدمی چون دایی كه نه تنها در ایران، بلكه در جهان نیز چهره‌ای شناخته شده است.

 

دایی كه به قول خود با جان سالم بدر بردن از حادثه رانندگی اواخر اسفند ماه گذشته، تولدی دوباره در زندگی یافته است تصریح دارد كه در این حادثه دیگر بار لطف و عنایت خدا را شامل حالش دیده است تا مسیری تازه را در زندگی پیش روی خود ببیند.

 

دایی كه شاید در یك نگاه آدم مغرور و بلند پروازی جلوه كند، در عرصه مربیگری نیز برنامه‌های طول و درازی دارد و نمی‌خواهد به حداقل‌ها بسنده نماید. اگر چه در فصل یازدهم او تیم راه‌آهن را در دقیقه 90 تحویل گرفت، اما به سرعت تیم را در شرایط مسابقه قرار داد.

هرچند تیم یكدست و دونده او، با وجود ارائه بازی‌های خوب و زیبا، بعضا دچار بد شانسی شد و نتوانست جایگاه خوبی را به خود اختصاص دهد. تیم علی دایی در سخت‌ترین شرایط بی پولی نیز حاضر نشد دست از سختكوشی بر دارد.

با دایی در خلال یكی از آخرین تمرین‌های تیم راه آهن در شرایطی كه گفته می‌شود او را برای فصل دوازدهم در تیم جدیدی خواهیم دید، دقایقی به گفت‌وگو پرداختیم كه در پی می‌آید.

 

در سطح جامعه، انتظارات ویژه‌ای از چهره‌های شاخص و به اصطلاح گروه‌های مرجع مثل هنرمندان و ورزشكاران می‌رود؛ انتظاراتی كه بیراه نیست، چراکه بسیاری از نوجوانان و جوانان در نقاط مختلف كشور سعی می‌کنند به اشكال گوناگون از این قبیل افراد الگو بگیرند. با توجه به فراگیر شدن فوتبال در دو دهه اخیر، توجه اقشار مختلف معطوف به این رشته شده است. علی دایی به عنوان چهره‌ای شاخص از چه زاویه‌ای به این موضوع می‌نگرد و تا چه حد به بعد اجتماعی فوتبال و نقش و تاثیر آن در سطح جامعه واقف است؟

ابتدا باید بگویم كه من هیچ وقت خودم را الگو نمی‌دانم، چون یك الگو باید شرایط بسیار زیاد و مثبتی داشته باشد، با این حال همیشه این را از خدا خواستم كه در جامعه دو جوان به تاسی از من درست زندگی كنند. این اغراق نیست، اما باور كنید یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایم بوده و هست. معتقدم كسانی كه معروف شده و به عبارتی در جامعه شاخص می‌شوند، دیگر متعلق به خودشان نیستند و باید رفتار اجتماعی‌شان طوری باشد كه هیچ موقع الگوی بدی برای جوانان نشوند. در نتیجه این افراد همیشه باید خودشان را كنترل كنند. شاید من نوعی هم خیلی جاها دوست داشته باشم، بروم و خیلی كارها انجام بدهم، اما این شاخص بودن و جلوی دید مردم بودن باعث شده از خواسته‌های شخصی خود بگذرم.

 

چه انگیزه‌ای باعث شده علی دایی چنین نگرشی داشته باشد و طی سالیان اخیر كه همواره یكی از چهره‌های شاخص فوتبال ایران بوده و هست، دچار لغزش نشده و فارغ از مسائل فنی فوتبال، از این حیث انتقادی را متوجه خود نبیند؟

چه انگیزه‌ای بالاتر از این‌كه این موضوع را وظیفه خود می‌دانم. معتقدم جایگاهی كه به دست آورده‌ایم، چیزی جز نظر لطف خدا نبوده و باید توجه داشته باشیم ما در قبال جامعه، یك وظیفه اجتماعی به‌عهده داریم. وقتی خدا این لطف را به ما داشته و جامعه ما را به عنوان آدم‌های شاخص قبول كرده است، این موضوع باعث سنگین شدن وظیفه ما می‌شود و در نتیجه باید خیلی مراقب رفتار و كردار خودمان باشیم، این یعنی قدردان بودن بابت موهبتی كه خدا به ما عطا كرده است. در كنار آن نباید فراموش كنیم كه اگر قدردان این نعمت بزرگ نباشیم، خدا به همان ترتیب كه ما را شاخص و معروف كرده است، به همان ترتیب می‌تواند نظر لطفش را از ما برگردانده و دچار سقوط شویم. لذا این رویكرد همیشگی من به زندگی بوده و هیچ دوست ندارم كاری كنم كه حتی یك نفر از آن الگوی منفی بگیرد، چه در این صورت در درجه اول خودم شرمنده خواهم شد.

 

به نظر می‌رسد همین بعد اجتماعی ورزش است كه قهرمانی‌های زودگذر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. همواره شاهد این مساله بودیم كه برخی قهرمانان با وجود همه افتخاراتی كه در زندگی ورزشی خود كسب كرده‌اند، پس از چندی از نظرها محو شده‌اند، اما برخی دیگر برای همیشه نزد مردم جاودانه ‌مانده‌اند، شما چه فكر می‌كنید آیا راز ماندگاری خود را در این رویكرد می‌بینید؟

مطمئنا، همان‌طور كه گفتم باید خیلی مراقب رفتار خودمان باشیم. فكر می‌كنم كسی كه به معنی واقعی كلمه این موضوع را قبول داشته باشد، خیلی مسائل را براحتی می‌پذیرد، به هر حال خدا را شكر می‌كنم كه نظر لطف به من دارد و خودم هم همیشه سعی كردم چنین ذهنیتی نسبت به زندگی و اطراف خودم داشته باشم.

 

مثل همه مصاحبه‌هایی كه از شما دیدیم و خواندیم «خدا» ورد زبان شماست. به نظر می‌رسد با خدا بودن و ترس از خدا به نوعی تشكیل‌دهنده وجهی از شخصیت اجتماعی علی دایی است و او را به سمت و سوی كارهای خداپسندانه و عام‌المنفعه هم سوق می‌دهد. گرچه همواره از بیان این‌گونه مسائل خودداری می‌كنید، اما گوشه و كنار شنیده می‌شود علی دایی در كنار دنیای قهرمانی و ورزش، به سهم خود یك فعال اجتماعی شناخته می‌شود و اقدامات خداپسندانه و عام‌المنفعه‌ای در نقاط مختلف كشور انجام می‌دهد، همین طور است؟

هیچ‌وقت دوست ندارم در این رابطه صحبت كنم، چراكه معتقدم اگر كسی اقدامی در جهت رضایت خداوند و بنابر وظیفه اجتماعی خود انجام می‌دهد، در درجه اول نباید كسی به آن پی ببرد تا جنبه ریا به خود نگیرد و طرف مقابل هم دچار خود كم‌بینی نشود. معتقدم خداوند امثال ما را سبب قرار داده است تا گره‌ای از مشكلات مردم باز كنیم، اما من هم تنها یك نفر هستم و به تنهایی كاری از دستم برنمی‌آید. شاید باور نكنید روزانه ده‌ها مراجعه‌كننده دارم و به سهم خودم تا جایی كه امكان داشته باشد، مشكلات آنها را حل می‌كنم، اما یك نفر چقدر توان دارد. باور كنید اگر مجموع نامه‌های ماهانه و خواسته‌های مردم گرفتاری كه از من طلب كمك كرده‌اند را جمع بزنم، حتی اگر همه زندگی و سرمایه خودم و حتی ماشین زیر پایم را بفروشم، باز پاسخگوی این همه مشكلات مردم نیست. به خاطر همین یكی از دغدغه‌های ذهنی من همواره مشكلات اقتصادی مردم خوب و مهربان كشورم است؛ مشكلاتی كه از مبالغ ناچیز تا هزینه درمان سنگین را دربر می‌گیرد، برای همین از خدا می‌خواهم كه این مشكلات حل شده و ما شاهد گرفتاری مردم خوبمان نباشیم، هرچند به سهم خودم و تا حد توان از دستگیری مردم گرفتار دریغ نمی‌كنم.

 

پس از تصادف رانندگی شدیدی كه در آخرین روزهای اسفند 90 داشتید، اشاره كردید كه آن حادثه باعث شد علی دایی اشتباهات گذشته را تكرار نكند. به نظر آن تصادف درس‌های زیادی برای شما داشته است؟

بله، آن حادثه یك تلنگر بزرگی به علی دایی زد و همه وجودم را لرزاند؛ به طوری كه دیدگاهم را نسبت به دنیا عوض كرد و باعث شد از یك دریچه تازه به جهان هستی نگاه كنم. به هر حال خودم دوست دارم بعضی كارها را كه قبلا انجام داده‌ام، تكرار نكنم و آن كارهایی را كه باید انجام می‌دادم و تا حالا از آنها غافل بودم، مورد توجه قرار دهم. دوباره یك چیز به من ثابت شد و آن این‌كه تا خود خدا نخواهد یك برگ از درخت نمی‌افتد. شاید در آن تصادف باید اتفاقات خیلی بدتری می‌افتاد، اما خدا زندگی دوباره به من داد.

 

آیا زود عصبانی شدن هم در دایره تجدیدنظر شما گنجانده شده است؟ خصوصیتی كه به اعتقاد خیلی‌ها در شأن و جایگاه علی دایی نیست و شبهه مغرور بودن شما را در ذهن متبادر می‌كند.

درست است، این یكی از نقاط ضعفم بود كه بعد از تصادف، خیلی روی آن كار كردم. شاید قبلا زود عصبانی می‌شدم، اما الان خیلی خودم را كنترل می‌كنم. با وجود این باور كنید زودجوش آوردن من هیچ وقت بی‌دلیل نبوده است. به هر حال برای سالم زندگی كردن، صادق بودن و دروغ نگفتن، یك جاهایی باید تاوان هم بدهیم. متاسفانه خیلی مواقع من تاوان چنین مواردی را دادم. به نظر من كسانی كه صادق و درستكار باشند، همیشه می‌مانند و كسانی كه مردم را فریب می‌دهند و دروغ می‌گویند، مطمئنا روزی دستشان رو می‌شود. این مساله بارها برای من به اثبات رسیده است. یعنی هر وقت حق با شما باشد و دنبال حق باشید، بالاخره روزی همه حق را به شما خواهند داد.

 

اجازه بدهید وارد فاز دوم مصاحبه كه مطابق انتظار جنبه فوتبالی دارد، بشویم؛ آن هم در شرایطی كه در چند سال اخیر علی دایی پس از پایان دنیای قهرمانی و ورود به جرگه مربیان فوتبال ایران در كانون توجه بوده است، اما این جدایی از قهرمانی و ورود به یك دنیای دیگر برای علی دایی بدون فاصله رخ داد و علی دایی با همه افتخاراتی كه كسب كرده بود، ناگهان و بدون ترتیب دادن یك مسابقه خداحافظی بعد از جام جهانی 2006 از تیم ملی كنار گذاشته شد.

 

پس از انتقاداتی كه از نتایج تیم ملی در جام جهانی 2006 مطرح شد، برخی به دنبال یك مقصر می‌گشتند و بهتر از من را پیدا نكردند، در نتیجه خواستند علی دایی را قربانی كنند. شاید یكی دو ماه چنین كاری را كردند، اما در اصل به خواسته خود نرسیدند، چون من برخلاف نظر برخی‌ها معتقد نیستم ورزشكار دو بار می‌میرد؛ بلكه این خود ورزشكار است كه زندگی خودش را می‌سازد و اگر مسیر زندگی خود را درست انتخاب كرده باشد، هیچ وقت نمی‌میرد. روزی هم كه از این دنیا رفت، شاید دیگر جسم او نباشد، اما هیچ‌گاه نمی‌میرد. این را می‌خواهم بگویم كه اگر آقایان بازی خداحافظی برای من برگزار نكردند، من مردم؟ مگر من كشته و مرده‌ بازی خداحافظی بودم. این بی‌كفایتی كسانی را می‌رساند كه مسوولیتی برعهده دارند و فقط به دنبال حفظ میزشان هستند وگرنه امثال علی دایی‌ها با این بی‌مهری‌ها نمی‌میرند، چون اساسا دنبال بازی خداحافظی نیستیم.

 

این وسط قدرشناسی چه جایگاهی دارد؟

ما كار خودمان را انجام می‌دهیم، با یك‌سری باورها بزرگ شدیم و تا آخر عمرمان با این اعتقادات و باورها زندگی می‌كنیم.

 

به هر صورت شما در شرایطی به دنیای مربیگری روی آوردید كه خیلی‌ها معتقدند علی دایی به عنوان شخصیتی كه فیفا از آن به عنوان مظهر فوتبال ایران نام می‌برد، نباید به این عرصه وارد می‌شد؛ بلكه باید از این شخصیت بین‌المللی در جهت كسب كرسی‌های مهم و تاثیرگذار فوتبال در سطح آسیا و حتی فیفا بهره گرفته می‌شد. خود شما در این رابطه چه نظری دارید؟

زمانی كه در سایپا بازی می‌كردم، رفتن لورانت، سرمربی آلمانی وقت تیم كه در هفته‌های پنجم و ششم اتفاق افتاد؛ به طور كلی مسیر زندگی‌ام را تغییر داد. شاید من بعدها مربی می‌شدم، اما در آن برهه زمانی اصلا فكر مربیگری نداشتم و نمی‌خواستم مربیگری كنم. به هر حال آن اتفاق باعث شد از فوتبال جدا نشوم و به عنوان مربی به فوتبال ادامه دهم. از شما چه پنهان، من كار كردن در زمین سبز را به پشت میز نشستن ترجیح می‌دهم، چون از جوانان انرژی می‌گیرم و خیلی دوست دارم با آنها كار كنم؛ هرچند مربی آنها هستم، اما به واقع با همه آنها رفیق هستم. بنابراین با توجه به این خواسته قلبی، شغل مربیگری می‌تواند رابطه من را با جوانان بهتر و صمیمی‌تر كند.

 

گرچه در دوران بازیگری به افتخارات زیادی دست پیدا كردید، اما به نظر می‌رسد در عرصه مربیگری كار سخت و مسیر درازی در پیش داشته باشید. خودتان در این رابطه چه فكر می‌كنید؟

با این‌كه در اول راه مربیگری هستم و مطمئنا خیلی چیزها را باید درباره مربیگری یاد بگیرم، اما شك نكنید در این عرصه هم هدف‌های خیلی بزرگی دارم و برای رسیدن به این اهداف تلاش خواهم كرد؛ اهدافی كه اجازه بدهید فعلا درباره آنها صحبت نكنم. ضمن این‌که کارنامه مربیگری من مشخص است. پنج سال است مربیگری می‌کنم و در این پنج سال یک دوره با سایپا قهرمان لیگ، دو بار با پرسپولیس قهرمان جام حذفی و یک سال هم با تیم ملی بودم و به‌رغم مشکلاتی که وجود داشت، فقط در یک بازی رسمی باختیم. با سایپا هم توانستیم به مرحله بعدی لیگ قهرمانان آسیا برویم.

 

با وجود این قبول دارید خیلی زود سرمربیگری تیم ملی را برعهده گرفتید، در آن مقطع دچار اشتباه شدید.

اگر شناخت الان را نسبت به مسوولان فدراسیون داشتم، حرف شما درست است و من مرتكب اشتباه شدم، اما چون این شناخت را نداشتم، به هیچ عنوان مرتكب اشتباه نشدم، چون كارنامه قابل دفاعی در تیم ملی دارم. كاری كه در تیم ملی انجام دادم تازه الان همه ثمره آن را می بینند. كاری كه هیچ‌كس جرات انجام آن را نداشت. در شرایطی كه مشكلات بسیار زیادی داشتم و مربیان فعلی یك‌دهم آن مشكلات را ندارند، به خاطر نسلی كه به فوتبال ملی معرفی كردم، وجدانم راحت است. من بعد از تنها یك باخت در بازی‌های رسمی (اشاره به دیدار با عربستان) بركنار شدم و اجازه ندادند كارم را تا آخر ادامه دهم، چون به كار خودم ایمان دارم و همیشه در پس كاری كه انجام می‌دهم‌، یك‌سری اهداف را دنبال می‌كنم. در مجموع بعد از مربیگری تیم ملی خودم خواستم 8 ـ 7 ماه از فوتبال دور باشم، اما این به معنی اشتباه بودن مربیگری در تیم ملی نیست.

 

پس از آن هشت ـ هفت ماهی كه به قول خودتان خودخواسته از فوتبال دور بودید، یك كار پردغدغه و مخاطره‌آمیز دیگری را انتخاب كردید؛ یعنی سرمربیگری پرسپولیس، انتخابی كه علی دایی را بشدت درگیر مسائل حاشیه‌ای و اختلاف شدید با حبیب كاشانی سرپرست وقت باشگاه پرسپولیس كرد، جالب این‌كه بعد از جدایی از پرسپولیس هم گفتید همكاری با كاشانی اشتباه بود.

دایی: متاسفانه در فوتبال ما یا باید خانه‌نشین شوی و اصلا در فوتبال حضور نداشته باشی یا این‌كه تحقیق گسترده‌ای درباره سوابق و خصوصیات فردی برخی انجام بدهی که البته هردوی اینها امکان‌پذیر نیست

 

متاسفانه این مشكلات در فوتبال ما وجود دارد كه یا باید خانه‌نشین شوی و اصلا در فوتبال حضور نداشته باشی یا این‌كه تحقیق گسترده‌ای درباره سوابق و خصوصیات فردی برخی انجام بدهی که البته هردوی اینها امکان‌پذیر نیست. این درست كه در بعضی مواقع كار نكردن بهتر از كار كردن است، اما چون به پرسپولیس علاقه دارم و هواداران این تیم را عاشقانه دوست دارم، در آن مقطع خواستم به این تیم كمك كنم و وظیفه خود دانستم این كار را انجام دهم. البته خدا را شكر با شرایطی كه داشتم، بهترین نتایج را كسب كردم.

 

به خانه‌نشین شدن اشاره كردید؛ حبیب كاشانی معتقد بود علی دایی خانه‌نشین بوده و او شما را به فوتبال برگرداند.

اصلا هم این طوری نیست. كسانی كه این حرف‌ها را می‌زنند، از خدا دور شده‌اند. اگر من خانه‌نشین بودم، چرا محمدرضا ساكت مدیرعامل وقت سپاهان، سردار شهریاری مدیرعامل وقت صبا، محمدحسن انصاری‌فرد مدیرعامل راه‌آهن و حسین هدایتی مالك استیل‌آذین در آن مقطع به من پیشنهاد سرمربیگری تیم‌های خود را دادند؟ پیشنهادهایی كه سه برابر مبلغ قرارداد سال اول حضورم در پرسپولیس بود.

 

در رابطه با قراردادم با پرسپولیس لازم است این نكته را یادآور شوم، در شرایطی كه هیچ‌كس شهامت مشروط قرارداد بستن را ندارد، من این كار را با تیم بزرگی چون پرسپولیس انجام دادم و كتبا در قرارداد قید كردم چنانچه نتوانم یك جام كسب كنم، باشگاه می‌تواند سراغ مربی دیگری برود. دلیل این كارم چه بود؟ چون به كار خودم و توانایی بازیكنان اعتقاد داشتم. همیشه اعتقاد داشته‌ام شاید در كوتاه‌مدت به اهدافم نرسم، اما فردا روزی ثمره آن را می‌بینم.

 

پس از کنار رفتن از پرسپولیس و در شرایطی كه چند روز بیشتر به آغاز لیگ یازدهم نمانده بود، بازهم تصمیم غیرمنتظره‌ای گرفتید. به‌عهده گرفتن سکان هدایت راه‌آهن؛ اقدامی که در نوع خود ریسک بزرگی برای شما بود و دیدیم تا هفته 33 راه‌آهن در معرض سقوط به لیگ یک قرار داشت، این تصمیم را چگونه گرفتید؟

حضور یک فرد فوتبالی به نام محمدحسن انصاری‌فرد به عنوان مدیرعامل باشگاه و همچنین آشنایی قبلی با مشاوران یکی از خریداران سهام باشگاه، نقش اصلی را در حضورم در راه‌آهن ایفا کردند. با این حال چون خودم دوست دارم روزی فوتبال ما خصوصی شود و باشگاه‌ها دیگر محتاج پول دولت نباشند، در فاصله 10 روز مانده به شروع لیگ، کارم را در راه‌آهن شروع کردم و تنها کاری که در آن مقطع از دستمان برمی‌آمد، برپایی اردوی تدارکاتی در اردبیل بود. این در حالی است كه هر تیم برای شروع یك فصل 6 هفته زمان نیاز دارد، اما ما برای این کار 2 هفته هم وقت نداشتیم. با این همه روند راه‌آهن در لیگ صعودی بود؛ به طوری که در نیم‌فصل اول 16 امتیاز گرفتیم، اما در نیم فصل دوم به 26 امتیاز دست یافتیم، ضمن این‌که بعد از عید نوروز 6 بازی انجام دادیم که حاصل کار ما 4 برد، یک مساوی و یک باخت بود. باخت به تراكتور در شرایطی حاصل شد که داور یک پنالتی مسلم ما را نگرفت، اما حاصل این روند صعودی با برتری مقابل پرسپولیس در هفته 33 منجر به بقای راه‌آهن در لیگ برتر شد.

مطمئن باشید هیچ تیمی زیر این همه مشكلات دوام نمی‌آورد. این بازیكنان من بودند كه با تمام غیرت و وجودشان كار کردند، گرچه هدف ما در شروع فصل رتبه تک رقمی بود، اما با توجه به مشکلات و شرایطی که به وجود آمد، نتیجه به دست آمده، از رتبه تک‌رقمی هم برای ما بالاتر است.

این موفقیت بزرگی برای همکارانم در کادر فنی و بازیکنان است. دست همه آنها درد نکند. من می‌توانم فقط از آنها تشکر کنم و کار دیگری از من ساخته نیست.

سعی می‌کنم پس از اتمام لیگ نیز دنبال مطالبات آنان باشم. به هر حال به خاطر مشکلات موجود در راه‌آهن قید ادامه حضور در این تیم را زدم.

 

به بازی مقابل پرسپولیس اشاره داشتید. شادی شما پس از زدن چهار گل به پرسپولیس به مذاق برخی پرسپولیسی‌های دوآتشه خوش نیامد؛ چراکه آنها علی دایی را دوست دارند و با آن همه حمایتی که در طول فصل از شما کردند، توقع چنین حرکاتی را نداشتند، داستان آن شادی چه بود؟

واقعیت این است که ما در بدترین شرایط ممکن به استقبال بازی پرسپولیس رفتیم و بازیکنان به حرمت رفاقت و نان و نمکی که باهم خورده بودیم و همچنین غیرت بی‌نظیرشان در این بازی حضور یافتند و در این دیدار هم آنقدر خوب کار کردند که یکی از روزهای به یادماندنی زندگی من رقم خورد. پیروزی در آن بازی حق ما بود.

 

این مهم در شرایطی اتفاق افتاد که بازیکنان ما تنها 33 درصد قرارداد خود را دریافت کرده بودند و به نظر من کاری که آنها کردند، ارزشی معادل سوم یا چهارم شدن در لیگ داشت. بازی‌ نیم فصل اول برابر پرسپولیس حساس نبود و این بازی تاثیری در جریان لیگ نداشت، اما در بازی فصل دوم بحث سقوط و بقای راه‌آهن مطرح بود. من همیشه به خاطر پیروزی تیمم خوشحال بودم و توانسته‌ام راحت خودم را كنترل كنم.

 

همان‌هایی که دنبال سقوط راه‌‌آهن و جشن گرفتن بودند، زمانی که دیدند از این طریق به چیزی نمی‌رسند، مسائل حاشیه‌ای برایم ایجاد کردند. باز هم می‌گویم پرسپولیسی هستم، اما نسبت به جایی که کار می‌کنم، غیرت دارم و نمی‌توانم فیلم بازی کنم و پس از گلزنی توی سرم بزنم. در بازی با پرسپولیس نیز به خاطر برد راه‌آهن خوشحال بودم و آن را نباید با شکست پرسپولیس قاطی کرد. پرسپولیس تیم من است. امسال هم اگر 3 نفر بودند که دوست داشتند پرسپولیس موفق شود، یکی از آنها من بودم. حاضر بودم بدون دریافت حقوقی مربیگری کنم که این افتخار را از من گرفتند.

 

در مجموع چه ارزیابی از لیگ یازدهم دارید؟ فکر می‌کنید لیگ برتر ما تا چه حد در خدمت فوتبال ملی است؟

این شاید یکی از تنها لیگ‌هایی بود که سه تیم بالای جدول در حاشیه امنیت قرار داشتند، به طوری که اگر دو بازی پایانی خود را هم می‌باختند، به رده چهارم سقوط نمی‌کردند. با این حال در این لیگ اتفاقات نادری هم رخ داد که نمونه‌اش بازی با مس سرچشمه بود که یک بازیکن دو اخطار گرفت و از بازی اخراج نشد. این اتفاق جزو نوادر فوتبال دنیا بود که برای ما پیش آمد یا این‌که در بازی با تراکتورسازی در حالی که ما میزبان بودیم، زمین و زمان و مکان عوض شد. در مورد این مسائل خیلی می‌توان صحبت کرد. در مجموع به نظر من، برای پربار شدن لیگ قبل از هر چیز باید برنامه‌ریزی دقیق‌تر و بهتری داشته باشیم.

 

در روزهای پایانی هر لیگ و تا زمان پایان فصل نقل و انتقالات صحبت‌های زیادی درباره دلالی در فوتبال ایران مطرح می‌شود. این قضیه مشکلات بسیاری جدی برای باشگاه‌ها ایجاد کرده و شاهد هدررفت مبالغ زیادی هستیم. به نظر شما، چگونه باید یک بار برای همیشه جلوی این مسائل ایستاد؟

معتقدم تا زمانی كه مدیریت‌ها را درست نكنیم، این مسائل وجود دارد. مدیریت باشگاه و فوتبال هم، زمانی درست می‌شود که باشگاه‌های ما خصوصی شوند. در این صورت بخش خصوصی چون از جیب خودش خرج می‌کند، بخوبی حواسش به دخل و خرج باشگاه هست و واسطه و دلال‌بازی به حداقل ممکن کاهش می‌یابد، اما در شرایط فعلی، افراد غریبه با ورزش و درواقع سیاسیون بدون هیچ‌گونه کارنامه مدیریتی در ورزش به یک‌باره مدیرعامل یک باشگاه می‌شوند و در چنین وضعیتی تا با فضای ورزش و فوتبال آشنا شوند، دست‌کم سه ـ دو سالی زمان می‌برد .در این حدفاصل هم لطمات سنگین مالی و فنی بر باشگاه وارد می‌شود بنابراین معتقدم بزرگ‌ترین مشکل فوتبال ایران ورود سیاسیون به حوزه غیرتخصصی آنها یعنی مدیریت فوتبال است.

 

به خصوصی شدن فوتبال اشاره کردید؛ امر مهمی که می‌توان آن را در دو بخش مورد بررسی قرار داد، خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس و خصوصی شدن دیگر باشگاه‌ها، در رابطه با استقلال و پرسپولیس برخی بر این عقیده‌اند که چون اراده این کار وجود ندارد، عملا این كار نشدنی است، شما چه فکر می کنید؟

نه، به نظر من هیچ چیز نشدنی در دنیا وجود ندارد. واقعیت استقلال و پرسپولیس هم این است که چون اکثر قریب به اتفاق مردم ما طرفدار این دو تیم هستند، می‌توانند بسیاری از مسائل سیاسی را تحت تاثیر قرار بدهند، در نتیجه برخی نمی‌خواهند این دو باشگاه خصوصی شود.

 

یکی از خواسته‌های هواداران استقلال و پرسپولیس این است که پیشکسوتان، این باشگاه‌ها را خریداری کنند و مدیریت آنها را به‌عهده بگیرند؛ پیشکسوتانی چون شما که نزد هواداران پرسپولیس هم محبوبیت خاصی دارید.

من نه پولش را دارم و نه قصد چنین کاری را دارم . با این حال مطمئنا علاقه‌مندان زیادی وجود دارند که سهام این دو باشگاه را بخرند، اما همان طور که گفتم در شرایط فعلی چنین كاری انجام نمی‌شود.

شما ببینید چند سال است در این رابطه برنامه و تاریخ تعیین می‌كنند، اما همه‌اش در حد حرف است و کسی دنبال خصوصی کردن استقلال و پرسپولیس نیست.

 

حرف آخر؟

برای این‌که فوتبال ما به جایگاه واقعی خود دست یابد، چاره‌ای نداریم جز این‌که در وهله اول به اصلاح ساختار مدیریتی فوتبال پرداخته و با حضور متخصصان کار و همزمان با خصوصی شدن باشگاه‌ها، جلوی بسیاری از مسائل حاشیه‌ای موجود در این ورزش را بگیریم که در این صورت برنامه‌ریزی‌های درست و اصولی نیز به بار می‌نشیند.

 

کوتاه و خواندنی درباره علی دایی

همه تیم‌های باشگاهی: استقلال اردبیل (1367 ـ 1362)، تاکسیرانی تهران (1369 ـ 1367)‌

بانک تجارت تهران (1373 ـ 1369)، پرسپولیس تهران (1375 ـ 1373) و (1383 ـ 1382)‌

السد قطر (1376ـ1375)، آرمینیا بیله فلد آلمان (1377ـ1376)، بایرن مونیخ آلمان (1378ـ1377)، هرتابرلین آلمان (1381ـ 1378)، الشباب امارات (1382ـ1381)‌

صبا باتری تهران (1385ـ 1383) و سایپا (1386ـ 1385)‌

دوران مربیگری: سایپا (1387ـ 1385)، تیم ملی ایران (1388ـ 1387)، پرسپولیس (1390ـ 1388) (1391ـ 1390)‌

 

بهترین بازی‌های باشگاهی:

بازی هرتابرلین آلمان در مقابل چلسی انگلستان، در مسابقات جام قهرمانان باشگاه‌های اروپا 2000ـ 1999 که در این بازی 2 گل به ثمر رساند.

بازی بایرن مونیخ آلمان در مقابل آث‌میلان ایتالیا، در مسابقات جام قهرمانان باشگاه‌های اروپا 2000ـ 1999 که در این بازی یک گل به ثمر رساند.

 

بهترین بازی‌های ملی:

ـ ایران برابر کره جنوبی، در مسابقات جام ملت‌های آسیا ۱۹۹۶ که علی دایی چهار گل به ثمر رساند.

ـ بازی ایران مقابل استرالیا، در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ که علی دایی در این بازی یک پاس گل تاثیرگذار داد.

ـ بازی ایران مقابل آمریکا، در جام جهانی ۱۹۹۸ که علی دایی در این بازی یک پاس گل تاثیرگذار داد.

ـ بازی ایران مقابل آلمان، در جام جهانی ۱۹۹8

ـ بازی ایران مقابل ژاپن، سال ۱۳۷۸

ـ بازی ایران مقابل لبنان، سال ۱۳۸۲ که علی دایی رکورد فرانس پوشکاش را شکست.

ـ بازی ایران مقابل لائوس، سال ۱۳۸۳ که با چهار گل او در این بازی، تعداد گل‌های علی دایی از مرز ۱۰۰ گل ملی گذشت.

ـ بازی ایران مقابل کاستاریکا، سال ۱۳۸۵ که علی دایی، رکورد جاودانه ۱۰۹ گل ملی در فوتبال را به نام خود و کشورش ثبت کرد.

و سرانجام علی دایی 43 ساله با 149 بازی ملی و 109 گل زده حالاحالاها دست‌نیافتنی است./جام جم آنلاین