ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

متن یك استعفانامه تكان دهنده‌




متن یك استعفانامه تكان دهنده‌

استعفانامه رئیس كمیته شیرجه فدراسیون شنا دارای نكاتی است كه توجه به آنها وضعیت نامطلوبی را در این فدراسیون نشان می‌دهد.

 

به گزارش مشرق، امید حدیقی، رئیس كمیته شیرجه فدراسیون شنا، امروز از سمت خود استعفا كرد. متن استعفای وی در اختیار سایت مشرق قرار گرفته كه دارای نكات عجیبی است.

متن این نامه بدون تغییر را در زیر می خوانید:

آقای رئیس! اینجانب امید حدیقی به دلیل پاره‌ای از مشكلات قادر به ادامه همكاری با آن فدراسیون نبوده و استعفا و دلایل آن و مراتب عذرخواهی و تشكر خود را به شرح ذیل ارائه می‌‌نمایم.

* امضای 35 فقره چك با عنوان امور خیریه

از جنابعالی به دلیل اینكه به همراه 2 تن از دوستان، 35 فقره از چك‌های شما را كه می‌فرمودید جهت انجام امور خیریه خرج شده و من و دوستانم با تفكر انجام عمل خیر جمعا مبلغ 630.6000.000 ریال ضمانت نموده تا جنابعالی بتوانید برای انجام امور مالی در فدراسیون حق امضا داشته باشید، عذر خواهی می‌كنم و می پذیرم كه هیچ كس دیگر حتی از نزدیكان شما حاضر به انجام این امر نبوده‌اند. (با سند)

*درج آگهی تبریك بیش از 300 نفر در روزنامه خراسان

عذرخواهی می‌كنم كه حسب دستور جنابعالی و بدون اطلاع قبلی، اقدام به سفارش درج آگهی تبریك بیش از 300 نفر در روزنامه خراسان با مضمون تبریك به عنوان مرد شجاع ورزش ایران و پیروزی قاطعانه و كوبنده با 100 درصد آرا در انتخابات فدراسیون اشاره داشتید. (كه این تبریكی بود از طرف خودتان به خودتان) بسیاری از افرادی كه این پیروزی را به شما تبریك گفته بودند، تماس گرفته و از فحش و ناسزاهای فراوان، بنده را به عنوان سفارش دهنده این آگهی بهره‌مند كردند. (روزنامه خراسان 10 مرداد 89 صفحه 19)

* انتظار 5 ساعته پشت در ریاست

عذرخواهی می‌كنم فراموش كردم شما ابتدای حضورتان فرمودید: "در اتاق رئیس فدراسیون به روی ارباب رجوع باز است و هر كس بخواهد می‌تواند با رئیس ملاقات كند" اما امروز حداقل زمان انتظار پشت در اتاق شما 5 ساعت و در بعضی مواقع بی‌نتیجه است. البته جنابعالی مساوات را در عدم پذیرش دوستان تهرانی و عزیزان زحمتكش شهرستانی رعایت می‌فرمایید. مراجعین محترم باید مستحضر باشند كه شما در طول هفته، 8 روز فقط با آقای سعیدلو ریاست محترم سازمان تربیت‌بدنی به علت قرابتی كه می‌فرمایید با ایشان دارید، جلسه‌های چندین ساعته داشتید.

* حمایت 150 میلیونی تومانی رئیس سابق كمیته فنی شنا

عذرخواهی می‌كنم كه فراموش كردم كه شما بارها اشاره می‌كردید: "بدون ورزشكار، مربی و پیشكسوت، رئیس فدراسیون، رئیس میز و صندلی‌های فدراسیون است" اما امروز باید با فانوس دنبال اعضای تیم ملی واترپلو و مربیانی چون بهزاد مهدی خبازیان سرمربی مستعفی، خشایار حضرتی مربی مستعفی،‌ محسن سمیع‌زاده مربی مستعفی، پیروز افتخار معنوی مربی مستعفی، حامد رضا خانی مربی (مستعفی یا بركنار شده)، برادران تیموری، برادران كرمی و بسیاری دیگر از قهرمانان و مربیان رشته شنا گشت.

نادر غفوری مدیر فنی سابق تیم ملی واترپلو، كامبیز درخشانی‌مهر مربی سابق تیم ملی واترپلو، حمید شب‌انگیز (رئیس مستعفی كمیته فنی واترپلو)، مسعود رضوانی داور بین‌المللی و باسابقه واترپلو، حامد آراسته استاد دانشگاه و كارشناس تربیت‌بدنی و قهرمان سابق واترپلو، رضا حبیبی از پیشكسوتان شنا، هومن آراسته از مربیان و قهرمانان شنا و واترپلو، مجید غلامی قهرمان واترپلو و كارشناس ورزش، جواد پذیرفته قهرمان واترپلو و كارشناس ورزش و ... كه افراد ذكر شده بخش بزرگی از هویت شنا و واترپلوی ایران حداقل در بیست سال گذشته هستند همگی به لطف شما كنار گذاشته شدند. پیشكسوتانی چون حسین مجیدی (رئیس سابق كمیته فنی شنا) با وجود حمایت‌های مالی حدود 150 میلیون تومانی و اقسام حمایت‌های دیگر با دلی خون كنار رفت.

محسن رضوانی، مدیر سابق تیم ملی و از ملی پوشان پرافتخار واترپلو، علی محب پیشكسوت و مدیر فنی سابق (كنار گذاشته شده) تیم ملی واترپلو از سرشناس‌ترین و بزرگترین‌ها، حسین اقبالی استاد دانشگاه و كارشناس ورزش (رئیس مستعفی كمیته فنی شنا) با سابقه‌ای درخشان و موسس مدارس شنا، ایرج رئوف آذر از قهرمانان بازی‌های آسیایی تهران و از زحمتكشان واترپلو، احمد یاقوتی، دلیل حضور این عزیزان بعد از تغییر مدیریت در فدارسیون، جز خدمت به شنا (نه به شما) چیز دیگری نبود و حالا ...؟

*حقوق معوقه 9 ماهه مربیان، ورزشكاران و كادر فنی فدراسیون

تشكر می‌كنم كه مسابقات شیرجه قهرمانی كشور كه از ابتدای تاسیس فدراسیون به میزبانی فدراسیون برگزار می‌شد، در سال 1389 به همت جنابعالی و همكاران محترم برای اولین بار در تاریخ با دراز كردن دست نیاز از باشگاه نفت جهت میزبانی درخواست شد تا این مسابقات در صورت موافقت این باشگاه در بهمن ماه 89 برگزار شود. (نامه شماره 6733/ 260 مورخ 29/ 9/ 89 فدراسیون شنا به مسئولین باشگاه نفت)

شما گفتید از زمان حضورتان تا كنون 500 میلیون تومان در شیرجه هزینه كرده‌اید و چون این مبلغ‌ها تاكنون به گوش بنده نرسیده، دركی از آن ندارم كه اصلا 500 میلیون، چند صفر دارد چون نه هواپیمای شخصی جهت جابجایی آقای حسین المسلم از تهران به نوشهر دارم یا 2 میلیون دلار پول برای فدراسیون؛ اما تا جایی كه می‌دانم مربیان، ورزشكاران، مدیر فنی تیم ملی شیرجه مشاوران محترم، عسگری و مجزا و اینجانب مدت 9 ماه (از فروردین 89 تا كنون) بدون دریافت حقوقی در خدمت فدراسیون هستیم و همچنین مربی خارجی تیم ملی شیرجه یوری اسیپچوك به مدت شش ماه با مراجعات مكرر به فدراسیون هنوز موفق به دریافت حقوق معوقه 18 هزار دلاری خود نشده‌ است.

*تدارك تیم ملی شیرجه برای اعزام به گوانگجو با 500هزار تومان

از جنابعالی بابت پرداخت 500 هزار تومان در طول شش ماه قبل از بازی‌های آسیایی (خرداد تا آذر 89) جهت تدارك تیم ملی شیرجه متشكل از 5 ورزشكار 2 مربی و یك مدیر فنی جمعا 8 نفر تشكر كنم و از بابت این میزان تدارك تیم در طول 6 ماه (از قرار هر نفر 11 هزار تومان در ماه) نتوانستیم در بازی‌های آسیایی 2010 گوانگجو مدال كسب نماییم عذرخواهی می‌كنم. فقط از مقام دوازدهمی از 12 سال پیش به مقام ششمی رسیدیم.

* متلاشی شدن شیرجه استان مركزی

عذرخواهی می‌كنم كه مركزی، یكی از قوی‌ترین استان‌ها در شیرجه با بیش از 400 ورزشكار به دلیل مشكلاتی كه با مسئول وقت هیات شنای استان داشتید، با بركناری ایشان عملا تمام نیروهای انسانی از مربی و ورزشكار كه آینده‌ درخشانی در این رشته داشتند را از دست دادیم.

من با وجود 12 دوره قهرمانی ، 8 سال مربیگری و سرمربیگری تیم ملی و كسب بیش از 60 مدال رنگارنگ بین‌المللی، گروه‌های سنی آسیا، غرب آسیا از سوی ورزشكاران زیر نظر بنده، 2 سال دبیری كمیته فنی شیرجه یك سال ریاست كمیته فنی این رشته، بیش از 5 سال داوری بین‌المللی و یكی از بهترین داوران جهانی با كسب امتیاز 100 در بیش از 5 مسابقه فینال جهانی در كانادا و چین، ارائه دهنده یكی از بهترین برنامه‌های علمی زمانبدی تمرینات تیم ملی شیرجه به شهادت هیات علمی كمیته ملی المپیك جهت آماده‌سازی برای بازی‌های آسیایی گوانگجو 2010، در مورد اعزام بنده به بازی‌های آسیایی فرمودید كه من را شما به این بازی‌ها فرستادید و بیست و اندی سال حضور مستمر و بدون وقفه، هیچ؟

البته من فراموش نكردم كه شما در چندین رشته قهرمان و ملی‌پوش بوده‌اید (جودو، شنا، واترپلو، اتومبیل‌رانی، اسب‌سواری و...) و راضی نمی‌شوید حقی از ورزشكار، مربی، داور بین‌المللی، دبیر كمیته فنی، برنامه‌نویس ورزشی، رئیس كمیته فنی ضایع شود.

* و اما در پایان

دلیل نشر این استعفا این بود كه استعفای زیادی از دوستان از جمله آقایان خبازیان، حضرتی، شب‌انگیز و ... در فدراسیون به ثبت و به دست شما نرسیده بود و بیم این داشتم كه شاید این اتفاق برای بنده نیز تكرار شود. فراموش نفرمایید خانواده شنا قبل از شما رؤسای زیادی در فدراسیون دیده‌اند و خواهند دید. مولا علی (ع) می‌فرمایند: اگر مقام ماندگار بود به تو نمی‌رسید.../مشرق


ویدیو مرتبط :
یك کلیپ زیبا و تكان دهنده

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جنایت‌ تكان ‌دهنده مرد شیشه‌ای + عکس



 

 

جنایت‌ تكان ‌دهنده مرد شیشه‌ای + عکس

 

ایران:حدود ساعت 8 صبح دوشنبه ساكنان خانه‌ای در حوالی خیابان قزوین تهران مرد همسایه - سعید 41 ساله - را دیدند كه با سر و وضعی آشفته و لباس‌های خون‌آلود با عجله از خانه بیرون دوید. آنها با شنیدن صدای گریه‌های دو كودك خردسال سعید، راهی خانه شده و در ناباوری با پیكر نیمه‌جان و خونین سمیه - همسر 35 ساله - او روبه‌رو شدند كه پای چپش از مچ قطع شده بود. پسر 4 ساله‌اش - پوریا - و دختر 6 ماهه‌اش - پریا - نیز بشدت گریه و بی‌تابی می‌كردند. همسایه‌ها بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتند. دقایقی بعد نیز امدادگران زن مجروح را به بیمارستان منتقل كردند. دو كودك زن مجروح به یكی از همسایه‌ها سپرده شده بودند كه مأموران دریافتند پدربزرگ بچه‌ها نزدیكی خانه آنها زندگی می‌كند. بنابراین پوریا و پریا را از زن همسایه تحویل گرفته و آنها را به پدربزرگشان سپردند. در حالی كه ردیابی‌ها برای دستگیری سعید ادامه داشت حدود ساعت 2 بعدازظهر همسایه‌های خانه سعید با شنیدن صدای ناله‌های پسربچه دریافتند مرد شیشه‌ای مخفیانه همراه پسرش به خانه برگشته و پسر كوچولو را هدف ضربه‌های كارد قرار داده است. بنابراین پسر جوان همسایه با كمك دوستش بی‌معطلی پس از شكستن شیشه‌ها و در آپارتمان وارد خانه شدند اما سعید با قمه و كارد به آنها حمله كرد كه همان موقع یكی از پسرها با چوب دستی چند ضربه به سعید زد. دیگری هم پوریا كه هدف 14 ضربه كارد قرار گرفته بود را در آغوش كشید تا او را به بیمارستان برساند. اما سعید با ضربه‌های كارد وی را نیز مجروح كرد كه سرانجام با كمك همسایه‌ها و حضور مأموران پلیس دستگیر شد. پس از انتقال پوریا به بیمارستان تلاش پزشكان برای نجاتش آغاز شد اما وضعیت وی وخیم اعلام شده است.

اعلام خبر قتل پدر

در حالی كه تحقیقات در این پرونده ادامه داشت حدود ساعت 6 بعدازظهر مرد میانسالی با مأموران كلانتری محل تماس گرفت و از قتل هولناك همسایه 75 ساله‌اش در خانه خبر داد.

دقایقی بعد مأموران پس از حضور در خانه مورد نظر با جسد خونین ابوالحسن - پدر سعید - روبه‌رو شدند. دختر 6 ماهه سعید نیز كنار جسد پدربزرگ گریه می‌كرد.

مرد جوانی كه خود را پسر مقتول و برادر سعید معرفی می‌كرد به مأموران گفت: «ظهر امروز خاله‌ام از شهرستان تماس گرفت و گفت: ساعتی قبل سعید با تلفن همراه به خانه آنها تلفن زده و گفته بود همسرش را با قمه مجروح كرده و پدرش را نیز كشته است. الآن هم با پسرش پوریا در یك مسجد نشسته و می‌خواهد پوریا را هم بكشد!» اما من كه سركار بودم موضوع را خیلی جدی نگرفتم تا اینكه بعدازظهر وقتی به خانه سعید رفتم و متوجه مجروح شدن سمیه و پوریا شدم بلافاصله خودم را به خانه پدرم رساندم كه متأسفانه با صحنه جنایت هولناك روبه‌رو شدم!

با اعلام خبر جنایت به محمد شهریاری - بازپرس كشیك ویژه قتل - تیم ویژه جنایی راهی محل حادثه شدند.

كارآگاهان در تحقیقات مقدماتی دریافتند سعید معتاد به ماده مخدر شیشه بوده و بر اثر توهمات ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی مرتكب جنایت شده است.

ساعتی بعد در حالی كه تحقیقات ادامه داشت دختر 15 ساله‌ای خود را به بازپرس شهریاری رساند و گفت: «من هم دختر سعید هستم. مادرم چند سال قبل از پدرم طلاق گرفت و به امریكا رفت و من مجبور شدم نزد پدر بمانم. اما حدود 6 ماه قبل وقتی پدرم می‌خواست مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد به ناچار فرار كردم و حالا سرگردان خانه‌های مردم و خیابان‌ها هستم. دقایقی قبل نیز از طریق همسایه‌‌ها در جریان موضوع قرار گرفتم.»

بازجویی از جنایتكار شیشه‌ای

مرد جنایتكار كه صبح دیروز برای بازجویی‌ به شعبه اول بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شده بود بدون ابراز ناراحتی از قتل پدر و مجروح كردن همسر و پسر خردسالش گفت: به هیچ عنوان پشیمان نیستم. چرا كه روح شیطان در آنها نفوذ كرده بود پس باید كشته می‌شدند. پدرم را كشتم اما انگار شیطان وجود همسر و پسرم از من قوی‌تر بودند كه نمردند!

وی در حالی كه منكر توهماتش بود گفت: «از سه سال قبل كه مادرم مرد شیطان به خانواده ما نفوذ كرد. همسرم گمراه شده بود شیطان در روح پوریا لانه كرده بود پس باید هر سه كشته می‌شدند. به همین خاطر صبح زود سمیه را زدم و به خانه پدرم رفتم. حدود ساعت 11 صبح او را هم كشتم، پریا را همانجا گذاشتم اما پوریا را با خود بردم و بعد از ظهر او را به خانه خودم برگرداندم. می‌خواستم پسرم را بكشم، كه همسایه‌ها سر رسیدند. مرد شیشه‌ای ادامه داد: قبل از این آشپز بودم تا اینكه پس از بیكاری با موتوسیكلت كار می‌كردم. خواهرم پزشك است و برادرم هم كارمند است اما با آنها هیچ ارتباطی نداریم.»

بازپرس پرونده پس از شنیدن اظهارات تكاندهنده متهم وی را برای تحقیقات بیشتر در اختیار كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد.

گفت‌وگو با همسایه

عالم خانم زن سالخورده‌ای كه از 40 سال قبل در كوچه محل جنایت زندگی می‌كند و پسرش نیز پوریا كوچولو را نجات داده به خبرنگار ما گفت: «سعید و زن و بچه‌هایش از حدود 8 ماه قبل به این خانه نقل مكان كرده و مستأجر طبقه اول شدند. صاحبخانه آنها یك زوج سالخورده بسیار محترم هستند. همسر سعید نیز زن بسیار مهربان و آرامی است. مادرش مرده و ناپدری‌ و برادرانش هم در شهرستان زندگی می‌كنند. او اینجا كسی را نداشت. در این مدت هم هیچ بدی از او ندیدیم. صبح دوشنبه وقتی صدای گریه بچه‌ها را شنیدیم با عجله خود را به خانه آنها رساندم. بیچاره سمیه با پای مجروح روی زمین افتاده بود. بلافاصله بچه‌ها را به خانه خودم بردم و از همسایه‌ها خواستم با پلیس و اورژانس تماس بگیرند. اما یك ساعت بعد مأموران كلانتری سراغ بچه‌ها آمدند و گفتند باید آنها را به پدربزرگشان تحویل دهیم. اگر می‌دانستم سعید بعد از زدن همسرش در خانه پدرش مخفی شده اجازه نمی‌دادم بچه‌ها را از خانه‌ام ببرند. می‌خواستم بچه‌ها را بخوابانم كه مأموران آمدند و هر دو را بردند. در این مدت پسرم محمد مراقب بود تا اگر سعید برگشت او را دستگیر كنند.

حدود ساعت 2 بعدازظهر بود كه با صدای فریاد دختر و پسر صاحبخانه آنها فهمیدیم سعید به خانه برگشته و با چاقو به جان پوریا افتاده است. پسرم با عجله به خانه آنها رفت اما افسوس كه خیلی دیر شده بود.»... / iran-newspaper