ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
قدیما همه چیز بهتر بود، واقعا بود؟!/ یادداشت ویژه
قدیما همه چیز بهتر بود، واقعا بود؟!/ یادداشت ویژه
فرض كنیم سازمان لیگ، همین فردا ایده دادكان را اجرایی كرد و سقف قرارداد 50 میلیونی را برای بازیكنان لیگ برتر لحاظ كرد. آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ ساده است: برمیگردیم به دورانی كه اسطوره فوتبالمان، ناصر حجازی برای تامین هزینههای زندگیاش در لیگ بنگلادش شاغل شد
سایت گل- جمله «قدیما همه چیز بهتر بود» یكی از ویژگیهای جامعه ایرانی است. این ترجیعبند همیشگی نه فقط در زندگی روزمره، بلكه در همه علایق ما از جمله فوتبال جاری است.
محمد دادكان به تازگی برای درمان درد لاعلاج فوتبال، نسخهای تازه رو كرده و گفته: «50 میلیون سقف قرارداد در فوتبال ایران، هر کس نمیخواهد راه باز جاده دراز». همكار خوبم صدرا مهرابی هم در یادداشتی كه در سایت گل منتشر شده، از این ایده دفاع كرده و معتقد است: «ریاضت اقتصادی و بازگشت به مسیری که تا قبل از سالهای آغازین دهه 80 در فوتبال ایران رواج داشت»
در ادامه این یادداشت، نویسنده از مبلغ كلان قراردادهای فوتبالیستهای ایرانی انتقاد كرده و برای ذكر مثالی نوشته: «همین الان بهترین مدیر، بهترین پزشک و بهترین مهندس ایرانی در بهترین شرایط کاری شاید به درآمد 100 میلیون تومان نرسد ولی یک فوتبالیست درجه 2 ایرانی درآمدی حداقل دو تا سه برابر این عدد دارد»
در یادداشت تحلیلی صدرا، به درستی به نقش مدیران باشگاهها اشاره شده و آمده است: «ما به مدیرانی خلاق و ایدهپرداز در کنار مدیران اجرایی که میتوانند چه بسا دولتی هم باشند، نیاز داریم. این مدیران در فضایی متولد خواهند شد که دیگر خبری از تفکرات صرفا زودبازده و کوتاهمدت نباشد. وقتی که به امثال رویانیان اجازه داده شود تفکرات و ایدههای خود را فدای نتیجه یکساله و جام نکند.»
درباره آنچه كه در بالا گزیدهای از آن آمد، نكاتی مبهم وجود دارد كه در ادامه به آن میپردازم:
1- فرض كنیم سازمان لیگ، همین فردا ایده دادكان را اجرایی كرد و سقف قرارداد 50 میلیونی را برای بازیكنان لیگ برتر لحاظ كرد. آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ ساده است: برمیگردیم به دورانی كه اسطوره فوتبالمان، ناصر حجازی برای تامین هزینههای زندگیاش در لیگ بنگلادش شاغل شد. با این اعداد و ارقام، بازیكن درجهیك راهی امارات و قطر میشود، سطح پایینترها جذب دسته دوم لیگهای حاشیه خلیجفارس میشوند و الباقی هم راهی بنگلادش و هند میشوند كه این آخری، به تازگی لیگ حرفهای هم راهاندازی كرده است. الان كه فوتبالیست چندصد میلیونی داریم، حال و روز سكوهای استادیوم این است، وای به روزی كه همین چهار تا ستاره نیمبند هم از فوتبال كوچ كنند. آن وقت است كه باید مثل عربها جایزه بگذاریم تا تماشاگر رغبتی به تماشای بازیهای داخلی داشته باشد.
2- قدیما همه چیز بهتر بود. آیا واقعا بود؟! مگر فوتبال ما در دهه هفتاد تخم دوزرده كرده كه این چنین افسوس این دوران را میخوریم؟ در همه این دهه، یك بار به عنوان تیم چهارم آسیا، آن هم در شرایطی معجزهآسا با استرالیا مساوی كردهایم و به جام جهانی رفتهایم. باقی هرچه بوده، شكست بوده و ناكامی. اگر در آن دوران، خداداد عزیزی و كریم باقری و علی دایی داشتیم و حالا نداریم، ارتباطی با سقف قرارداد ندارد. آن موقع مدرسه فوتبالی شبیه مدرسه آژاكس و لیون نداشتیم، حالا هم نداریم. آن موقع فوتبال آكادمیك در ردههای نونهالان و نوجوانان نداشتیم، حالا هم نداریم. از بیست سال پیش تا حالا، فقط یك تفاوت به وجود آمده؛ آن موقع در گوشه و كنار این مملكت زمین خاكی داشتیم كه از دل آنها سالی چند ستاره به این فوتبال معرفی میشدند، اما حالا همان زمین خاكی را نداریم. فوتبال كوچهای و محلی در این جا مُرده و اندك زمین چمنهای مصنوعی كه در شهرهای بزرگ وجود دارد، سهم پیرمردهایی است كه پول اجاره آن را دارند.
3- درباره دستمزد فوتبالیستها، مقایسه درآمد آنها با پزشكان نوعی مغالطه است. در هر جامعهای، دستمزدی كه به یك نفر پرداخت میشود، با تخصص و نخبه بودن او تناسب دارد. كریس رونالدو و لئو مسی نخبه و متخصص هستند، چون كارهایی با توپ میكنند كه هیچ كس دیگری قادر به انجام آن نیست و طبیعی است صدها برابر یك پزشك عمومی پرتغالی و آرژانتینی، درآمد داشته باشند. در این مملكت، مشابه علی كریمی و فرهاد مجیدی انگشتشمار است، ولی هزاران پزشك عمومی وجود دارد. پس درآمد این فوتبالیستها از دریافتی افرادی كه هزاران مشابه دارد، باید بیشتر باشد. در مقایسه میان پزشكان هم، چنین قانونی حكمفرماست؛ یكی جراح مغز و اعصاب است كه با هر عمل جراحی، یك زندگی را نجات میدهد و دیگری پزشك كمسوادی است كه همه هنرش نسخه نوشتن برای رفع دلدرد و یبوست است. آیا این دو، صرفاً به خاطر اینكه نام «پزشك» را یدك میكشند، باید دستمزدی یكسان داشته باشند؟ باور بفرمایید اینگونه مقایسهها و اصرار بر این كه «فوتبالیستها پول مفت میخورند»، ما را به جایی نمیرساند. این نوع نگاه، مختص افرادی است كه فوتبال را با «لگد زدن به توپ» مترادف میدانند. اگر فوتبالیست شدن و رسیدن به سطح ملی، اینقدر آسان است و بعد از چند صباح لگد زدن به توپ، هركسی به قله ثروت و شهرت میرسد، بفرمایید این گوی و این میدان! در این كشور 70 میلیونی، میلیونها نفر (تاكید میكنم میلیونها نفر) ماهها و سالها دنبال توپ دویدهاند و از كنكور فوتبال زمین خاكی، چهارتا ستاره بیرون آمده است. آیا اینهایی كه در رشته خودشان نخبه هستند، سزاوار زندگی مرفه نیستند؟
4- و بالاخره مسالهای كه همه مشكلات فوتبال ایران در قبال آن هیچ است؛ «فوتبال دولتی». در فوتبالی كه بخش خصوصی عملاً از گردونه خارج شده، مدیر دولتی یا به اصول فوتبال و روشهای درآمدزایی از آن آشنا نیست، یا اگر آشنا باشد، چشمانداز درازمدتی برای خود متصور نیست. همین آقای رویانیان كه در این یادداشت از او نام برده شد، شاید 13ماه دیگر، بعد از انتخابات ریاستجمهوری 92 دیگر در ورزش نباشد، یا اگر باشد، در پرسپولیس نباشد. سرنوشت پرسپولیس و مدیریت سردار رویانیان در این باشگاه تابع انتخابات بعدی است. این وضعیت در باشگاه رقیب، استقلال هم وجود دارد. چه تضمینی وجود دارد كه رئیسجمهور آینده، حتی اگر نفر بعدی همسو با دولتمردان فعلی باشد، عباسی را كماكان در پست وزارت ورزش ابقا كند كه او هم دكتر رسولینژاد را به عنوان رئیس هیاتمدیره استقلال انتخاب كند؟ تركیب «مدیر دولتی» و «برنامه طولانیمدت»، از آن تركیباتی است كه جز یكی دو استثنا، اغلب به مثابه همنشینی آب و آتش بوده است./گل
ویدیو مرتبط :
قدیما تلویزیون هم بهتر بود
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
یادداشت ویژه:چگونه مقابل کره بازی کنیم؟
زیبائی در نتیجه است؟ یا زیبائی در بازی تهاجمی است؟ در اینجا نویسنده باید خالی از محافظهکاری بگوید:«نه، زیبائی و اصولا فضیلت،در انعطاف است. انعطاف نشان دادن براساس شرایط. مقابل تیمی که با توپ قویتر است، «دفاع جانانه» چه زیباست،چنانکه حمله به تیم ضعیفتر یا خواباندن مچ حریفی همسطح در نمایشی متعادل.در اتوبان خلوت،زیباست 160 تا پُر کردن اما رانندگی با همین استیل در جاده چالوس،اعلام جدائی از زندگی و دنیاست.»
فرزاد حبیباللهی
1-فوتبال واکنشی چیست؟ وقتی حریف در تملک توپ،سرعت گردش توپ در مناطق مختلف و سرعت جابجائی بازیکنان که روی هم مفهوم دینامیسم بازی را میسازد،از شما قویتر است،یعنی «کنشگرا» بازی میکند؛بهتر است شما رو به بازی واکنشی بیاورید.به این مفهوم که وارد رقابتی که در آن ضعیفتر هستید،نشوید و از در دیگری وارد مجادله فنی شوید.میتوان بازی کنشی را تعبیر به «بازی با مهره سفید» و بازی واکنشی را به «بازی با مهره سیاه» تشبیه کرد. کنش مهره سفید،واکنش مهره سیاه.
2-کرهجنوبی در مالکیت توپ،تقسیم فضا هنگام تملک توپ،سرعت جابجائی بازیکنانش و طراحی خط به خط و تدریجی، از ایران بهتر است. فشار روانی برای صعود نیز بیشتر روی آنهاست که شش ماه پیش در جام جهانی،در حد تیمهای کلاس اول جهان ظاهر شدند. مقابل چنین تیمی عقب نشستن و رو آوردن به دفاع متراکم،نه تنها ایرادی ندارد که رویکردی منطقی است. اما چگونه دفاع کردن و چگونه واکنشی بازی کردن،تعیین کننده خواهد بود.
3-الگوی دفاعی ایران(طرح کمی که نشانگر تعداد نیروهای مشارکت کننده در فاز دفاع است) باید شامل 10 نفر باشد،یعنی همه بازیکنان منهای مهاجم مرکزی که احتمالا انصاریفرد باشد. به خصوص سپرهای راست و چپ خط سوم،حتما باید زمانی که توپ در منطقه سازمانیشان گردش دارد،تا محوطه جریمه خودی عقبنشینی کنند. چرا؟ کره از چپ و راست عالی طراحی میکند. دفاع راست و چپشان اغلب به کمک سپر پیش رو میروند و در این مواقع اگر برتری عددی داشته باشند،معادل «عبور» است.برای کاهش احتمال عبور،رضائی لازم است گاهی تا پشت دفاع راست ایران را پوشش بدهد و از آن سو شجاعی(خلعتبری) باید این کار را انجام بدهد تا در کنارهها برتری عددی به کرهای ها ندهیم و در طراحیشان خلل ایجاد کنیم.
4-چگونه پرس کنیم و از کجا پرس را شروع کنیم؟ کرهای ها مثل ما ضعف بازیسازی از عقب ندارند که اگر پرس سنگین از جلو بزنیم،سریع دفاع وسط شان زیر توپ بزند و اوت دستی نصیبمان شود. آنها بازیسازی ایستگاه به ایستگاه را خوب بلدند. پس بهتر است دعوا را از عقب زمین شروع کنیم.یعنی آنها وارد زمین ما شوند و نزدیک به یک سوم دفاعیمان،پرس توپ را شروع کنیم. چون حالا فضاها کوچکتر شده و میتوان بازیکن خارج شده از پرس را پوشش داد و پرس را دوباره به سرعت شکل داد.آندرانیک و پژمان نوری(بسته به موقعیت مکانی) روی بازیکن صاحب توپ فشار میآورند و نکونام فضا را پرس میکند. ما در چپ مثلث دفاعیمان با حضور نوری و شجاعی(خلعتبری) و دفاع چپمان(احتمالا حاجصفی) شکل میگیرد،با حمایت نکونام. و در راست هم مثلثی داریم با حضور دفاع راست(احتمالا نصرتی)،آندرانیک و غلامرضائی با حمایت نکونام. حرکات ترکیبی در عمق را نیز با مثلث نکونام،آندو،نوری و با حمایت یکی از دو سپر کناری کنترل میکنیم. ما در واقع «توپگرا» و «بافاصله» دفاع خواهیم کرد،نه نفر به نفر. در این شرایط ممکن است زمان زیادی از بازی اطراف محوطه جریمه ما بگذرد اما برتری عددی در مناطق مختلف به کره نخواهد رسید و درنتیجه طراحی حمله آنها دچار مشکل خواهد شد.
5-برای اجرای این طرح دفاعی،اتفاقا بهترین سیستم 1-3-2-4 یا 1-4-1-4 است که ایران هم توان اجرای آنها را دارد. چه مهمترین نکته پوشش فضاهای کناری در فاز دفاع،با مثلثهای ساخته شده از دفاع کناری،یکی از هافبکهای میانی و سپر کناری است. این طرح دفاعیای است که در سطح اول فوتبال اروپا مقابل بارسا و تیم ملی اسپانیا زیاد اجرا میشود.حتی اینتر و چلسی و منچستریونایتد هم در سه فصل اخیر لیگ قهرمانان با این طرح دفاعی در نیوکمپ بازی کردند:«شروع پرس و درگیری از عقب زمین، ساخت مثلث در کانالهای کناری و مربع در کانالهای میانی و استفاده از سیستم 1-3-2-4 با گرایش دفاعی(تاکید روی ترکیب وصفی «گرایش دفاعی» به این جهت است که برخی یک سیستم را هجومی مینامند و یک سیستم دیگر را دفاعی، درحالی که نفرات و پلان بازی،گرایش سیستمی را تعیین میکند.)
6-این طرح اما هنوز کامل نیست.در بازی کنشی،فوتبال «از حمله به دفاع» بازی میشود.حالت غالب بازی(در نتیجه صفر-صفر) اینگونه است که توپ مال کره است و ما عقب نشستهایم. در این حالت آنها در ناخودآگاهشان جائی برای سازماندهی دفاعی در صورت از دست دادن توپ باز کردهاند و تیم ایران در ناخودآگاه جمعی خود،به فکر سازماندهی هجومی در صورت تصاحب توپ است.پس ما که مجری فوتبال واکنشی باشیم،«از دفاع به حمله» برنامهریزی شدهایم و از دفاع به حمله قرار است بازی کنیم. برای اجرای مناسب این سبک بازی،چه چیزی نیاز داریم؟
7-مهمتر از هر چیز،«سرعت انتقال.» میتوان اهمیت بسته و باز شدن تیم را در دو فاز دفاع و حمله در این فرم بازی،به حرکت «آکاردئون» تشبیه کرد. ایران چند ثانیه پس از تصاحب توپ،باید سپرهای کناریاش را حتی جلوتر از انصاریفرد ببیند. در این شرایط نیاز داریم به پاسهای 3 یا 5 امتیازی. یعنی ارسال پاسهای طولی و کلیدی،به این هدف که پیش از کامل شدن بازگشت کره به فاز دفاع،به مرحله زدن ضربه آخر برسیم. استاد صدور این پاسها محمد نوری است که در فاز دفاع ضعیفتر از نوری و آندو است و احتمالا به همین دلیل باید روی نیمکت بنشیند. پس سپرهای خط سوم ایران در فاز حمله نیز مهمترین عناصر اجرائی هستند. طبق قواعد،احتمال تعویضشان تا دقیقه 70 نیز زیاد است چه انرژیای که باید در این فرم بازی صرف کنند،به مهرههای «زودانقباض» تبدیلشان خواهد کرد،مثل آنچه در بازیهای سطح اول اروپا میبینید.
8- آکاردئون ایران باید پس از تصاحب توپ،سریع باز شود و با پاس های طولی،انصاریفرد یا یکی از دو سپر کناری را صاحب توپ کنیم. چگونه: اگر توپ را در سمت راست تصاحب میکنیم،یعنی رضائی عقب کشیده اما در آن جناح شجاعی(خلعتبری) بالاتر ایستاده و آماده استارت زدن و ورود به زمین کره با دریافت پاس است.در واقع یا پاس اول «قطری» خواهد بود،یا برای انصاریفرد. در مرحله بعد باید «همگرا» حمله کنیم. یعنی چون تعداد نفراتمان در حمله کم است،نزدیک به هم باشیم و به عمق بزنیم.
9-خطر این فرم بازی،بیش از آنکه عقب نشستن و فشار حریف باشد،احتمال خوردن «حمله سریع» است. حمله سریع یعنی تیم حملهکننده در زمین حریف توپ را از دست بدهد اما در همان نیمه زمین توپ را پس بگیرد و با چند پاس کوتاه،فرصت زدن ضربه نهائی را ایجاد کند. در واقع اگر ما در خنثی کردن موج اول حمله کره موفق عمل کنیم و توپگیری کنیم،اما بعد پاس اول برای طراحی حمله را نادرست بدهیم،در خطر بزرگی قرار خواهیم گرفت،چه پس از دریافت توپ،تیممان آماده سازماندهی هجومی شده و «تمرکز-استقرار»مان دیگر قابل مقایسه با زمانی که برای مقابله با موج اول حمله کره دفاع میکردیم،نیست. پس ما باید حتما پاس اول و دوم را درست بدهیم و توپ را به زمین کره برسانیم و اگر قرار به توپ لو دادن است،آنجا خراب کنیم تا زمان سازماندهی دوباره دفاع را داشته باشیم و با موج اول حمله مواجه شویم،نه با حمله سریع و موج دوم و سوم.
10- تمام این نکات و «ساختمان فرم بازی با مهره سیاه» باید در تمرینات امروز و فردای تیمملی دربیاید. اگر دربیاید،آن وقت تازه باید در فاز اجرا دارای تمرکز،ضریب اشتباهات پائین و خوششانسی باشیم. در این صورت میتوانیم روی سرنوشتساز شدن ضربات شروع مجدد نیز حساب کنیم. راستی اگر ایران گل اول را بخورد و زود هم بخورد،چه؟ مربیگری خاصه در این شبهای بزرگ،چه کار سختی است... دو جلسه تمرین سخت و سنگین مانده و افشین قطبی باید دو پلان متفاوت را طراحی و اجرا کند. داشتن دو مهاجم بلندزن این فایده را دارد که برای جبران عقبماندگی میتوان روی استفاده همزمانشان حساب کرد. پلان اول اما احتمالا همان فوتبال واکنشی و آکاردئونی خواهد بود.
11-زیبائی در نتیجه است؟ یا زیبائی در بازی تهاجمی است؟ در اینجا نویسنده باید خالی از محافظهکاری بگوید:«نه، زیبائی و اصولا فضیلت،در انعطاف است. انعطاف نشان دادن براساس شرایط. مقابل تیمی که با توپ قویتر است، «دفاع جانانه» چه زیباست،چنانکه حمله به تیم ضعیفتر یا خواباندن مچ حریفی همسطح در نمایشی متعادل.در اتوبان خلوت،زیباست 160 تا پُر کردن اما رانندگی با همین شرایط در جاده چالوس،اعلام جدائی از زندگی و دنیاست.» ایران امروز باید انعطافی برگرفته از اندیشه را بروز دهد. تنها تیم 9 امتیازی مرحله گروهی،احتمالا بازی واکنشی را انتخاب خواهد کرد. چه ببازد،چه ببرد،باید با ایده بازی کند.زیبا دفاع کند و زیبا و با ایده حملهور شود.