ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

شمسایی: اسطوره‌کشی باب شده است


کاپیتان پیشین تیم ملی فوتسال با بیان اینکه مصطفی نظری واقعیت‌های پشت پرده این رشته را مشخص کرده است تاکید کرد: متاسفانه اسطوره کشی در فوتسال باب شده و به نظرم بعد از نظری نوبت به کشاورز و طاهری می‌رسد.

خبرگزاری مهر: وحید شمسایی ضمن بیان مطلب فوق اظهار داشت: من واقعیت را می‌گویم. در ورزش تا زمانی که می‌توانیم از بازیکن استفاده کنیم تاج طلایی بالای سرش می‌گذاریم و به او صخره طلایی و پنجه طلا می‌گوییم ولی وقتی بازیکنی مثل نظری اتفاق کوچکی برایش رخ می‌دهد که خودش هم مقصر نیست آنوقت به راحتی او را کنار می‌گذاریم.

وی افزود: متاسفانه اسطوره کشی در فوتسال باب شده است. از همان قدیم با سیدمهدی ابطحی که یک فرد بزرگ بود بد برخورد کردند. البته فوتسال نسبت به آن زمان خیلی پیشرفت کرده است. حسین شمس که تاریخ‌ساز بود و مثل او نداریم را هم کنار گذاشتند. درباره خودم هم چیزی نمی‌گویم ولی رضا ناصری و پس از آن هم مصطفی نظری هم با برخورد بد آقایان مواجه شد.

شمسایی در دفاع از همبازی سابق خود در تیم ملی گفت: در این که امسال علیرضا بهترین دروازه‌بان لیگ بود شکی نیست ولی نباید اسطوره کشی کرد. بی‌جهت گفتند که نظری مصدوم است ولی او در دیدار دوستانه برابر تیم ملی بهترین عملکرد را داشت و خیلی چیزها را ثابت کرد.  در تیم ملی طاهری،کشاورز و حسن‌زاده از دوره قبل باقی مانده‌اند که فکر می‌کنم نفر بعدی کشاورز است و پس از او هم نوبت به طاهری می‌رسد.

مربی تیم دبیری تبریز با انتقاد از نحوه برخورد با بازیکنان قدیمی فوتسال گفت: بدتر از همه اینکه با آبروریزی بازیکن را کنار می‌گذارند. می‌گویند که نظری مصدوم بود حالا نمی‌خواهید به روسیه بروید و او را ببینید دست کم که می‌توانید زنگ بزنید و به او بگویید که به تیم ملی دعوت نمی‌شود. افتخاری می‌گوید که فراشی نمی‌تواند نظری بدهد. مگر فراشی مربی دروازه‌بان تیم ملی نیست؟ من این اواخر با ترابیان اختلاف نظر پیدا کرده بودم ولی در دوره او هرگز این چیزها وجود نداشت.

آقای گل فوتسال جهان درباره تیم ملی گفت: ما ازبکستان را 6 بر یک و 6 بر 2 بردیم که نتایج خوبی بود اما افتخاری می‌گوید که پیشرفت کردیم ولی می‌خواهم بگویم که ما تیم هفتم جهان هستیم و قبلا این تیم را 9 بر صفر، 8 بر یک بردیم و یک بار هم 10 گل به این تیم زدیم. متاسفانه او نمی‌داند که در فوتسال چه خبر است. هر چقدر صبر کردیم تا فوتسال را بشناسد ولی اتفاقی رخ نداده است.

شمسایی تاکید کرد: ما پتانسیل زیادی داریم ولی آنها را خراب می‌کنیم. فرهاد فخیم را به راحتی کنار گذاشتند ولی بعد که آقای گل لیگ شد دوباره به تیم ملی بازگرداندند. این وضعیت اصلا خوب نیست. در فوتسال ما فقط دنبال خراب کردن مربی و بازیکن هستیم.


ویدیو مرتبط :
ای اسطوره ادب ، باب الحوائجی سقای تشنه لب

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شمسایی : از ماجرای فرار از استقلال تا اسطوره‌های پرسپولیسی/ انتقاد از افتخاری و یک درخواست از عمران‌زاده



اخبار,اخبار ورزشی,بهترین بازیکن سال فوتسال

بهترین بازیکن سال 2015 فوتسال آسیا گفت: آقای افتخاری را خیلی دوست دارم اما معتقدم رگ و ریشه ما قوی‌تر از اوست.

 اسطوره فوتسال ایران برای ششمین بار در سال 2015 توانست عنوان بهترین بازیکن سال فوتسال آسیا را از آن خود کند. این انتخاب درحالی رقم خورد که ایران نماینده‌ای جز او و تیمش در جمع بهترین‌ها نداشت و شاید اگر وحید شمسایی و تیم تأسیسات نبودند، نام ایران در هیچ‌یک از عناوین برتر دیده نمی‌شد.

در کنار این موضوع موفقیت‌های اخیر وحید شمسایی در جام باشگاه‌های آسیا و همچنین صدرنشینی تیمش در لیگ برتر فوتسال باعث شد تا آقای گل جهان را به خبرگزاری فارس دعوت کرده و با او از هر دری صحبت کنیم.

کاپیتان سابق تیم ملی فوتسال با حضور در خبرگزاری فارس درمورد مسائل مختلفی از جمله کسب افتخارات گوناگونش، حواشی موجود در فوتسال و اتفاقات رخ داده در تیم ملی و سایر موارد صحبت کرد . در زیر مهم‌ترین صحبت‌های بهترین بازیکن سال 2015 آسیا را به صورت تیتروار می‌خوانید:

* دایی اسطوره و علی کریمی نابغه است.

* کسی به اندازه من در مسابقات گروهی افتخار کسب نکرده است.

* شاید اگر من و کشاورز مقابل ایتالیا بودیم، صعود می‌کردیم.

* از فوتبال فرار کردم.

* استقلالی‌‌ام اما الگوهایم پرسپولیسی هستند.

* از حنیف خواهش می‌کنم روز بازی‌هایمان سر تمرین‌ ما نیاید!

* همسرم می‌گوید از فوتسال کنار بکشم.

* مدیون شمس و 4 نفر دیگر هستم.

* افتخاری برای من کاری نکرده و نمی‌خواهم کاری بکند.

* رگ و ریشه‌ فوتسال ما قوی‌تر از افتخاری است.

* واکنش عجیب افتخاری به درگذشت مرتضی پاشایی

* دوست داشتم کفاشیان جایزه مرا بدهد، تا راج‌ کاپور را هم ببینم.

* با صدای بلند می‌گویم کشاورز را به جام جهانی ببرید.

* مهم‌ترین کار فدراسیون حضور صانعی در تیم ملی بود.

* مس سونگون شانس بیش‌تری برای قهرمانی دارد.

* حاشیه در بازی‌هایی است که یک طرف آن خوراکچی است.

* آقای خاص و دیوانه هستم!

* 16 سال لب به برنج نزده‌ام.

* به دخترم توصیه می‌کنم به ورزش نرود؛ چراکه به جایی نمی‌رسد.

* در هیچ فضای مجازی نیستم.

* برای تنها کسی که تمام قد می‌ایستم، حیدریان است.

در زیر نیز متن مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

آن‌قدر افتخاراتت زیاد است که نمی‌دانیم چندمین عنوان را از آن خود کرده‌ای. خودت در این باره صحبت کن.
ششمین عنوان بهترین بازیکن سال آسیا را از آن خود کردم. پیش از این هم 8-9 دوره آقای گلی آسیا را از آن خود کرده بودم.

 رکوردهایت را می‌دانی؟!
392 گل در تیم ملی زده‌ام که هم‌اکنون فالکائو در تیم برزیل 357 گل زده است. این رکورد دور از دسترس نیست، چون اگر برزیل با تیم‌های ضعیف بازی کند، فالکائو می‌تواند تعداد گل‌های خود را افزایش بدهد، در باشگاهی هم فکر می‌کنم 450-460 گل زده‌ام.

کدام افتخارت را بیش‌تر از همه دوست داری؟
افتخاری که برای اولین بار کسب می‌کنی، از همه بهتر و شیرین‌تر است. زمانی که در سال 2000 برای اولین بار بهترین بازیکن سال آسیا و آقای گلی آسیا را به‌دست آوردم، تا صبح خوابم نمی‌برد.

 اولین مربی‌ات چه کسی بود؟
اولین شخصی که مرا به فوتسال آورد، امیر شمسایی بود، البته سید مهدی ابطحی هم در این زمینه بود، اولین کسی هم که مرا به تیم ملی دعوت کرد، حسین شمس بود. به یک جوان اعتماد کرد و مرا جزو 4 بازیکن درون زمین قرار داد. اگر بخواهم از کسانی که به آنها مدیون هستم، نام ببرم، باید از امیر شمسایی، ابطحی، شمس و انصاری‌فرد نام ببرم، البته از همه مهم‌تر صادق درودگر بود. از سایر مربیان هم تشکر می‌کنم که باعث پیشرفت من شدند. در روزهایی که با حسین شمس بدترین اتفاقات را تجربه می‌کردم، اما همیشه برای من یک بزرگ بوده، هست و خواهد بود.

 خیلی‌ها تو را با علی دایی مقایسه می‌کنند. نظرت در این باره چیست؟!
دایی اسطوره ما و تمام‌نشدنی است، همان طور که علی کریمی نابغه است. زمانی که در ایتالیا بازی می‌کردم، مدیر برنامه‌هایم فرش‌فروش بود که به فوتبالیست‌های بزرگ ایتالیا فرش می‌داد. اوایل حضورم در ایتالیا بود که کمی هم احساس غربت می‌کردم، او مرا به رستورانی برد که برای خاویر زانتی بود و بزرگان فوتبال دنیا را هم دعوت کرده بود، بهانه آورد که علت دعوت از آنها من بودم، اما قصد داشت که به آنها فرش بدهد. حس کنجکاوی من باعث شد تا از آنها بپرسم از فوتبال ایران چه چیزی می‌دانند؟ همه آنها به مدیر برنامه‌هایم یک پاسخ دادند و گفتند: فرشی که تو به ما می‌اندازی (با خنده)‌ و علی دایی. دایی اسطوره من است، اما به هر حال فکر می‌کنم در یک مسابقه گروهی کسی به اندازه من افتخار به‌دست نیاورده است. کلکسیونی از جام‌ها و افتخارات دارم.

 پس افتخاری نمانده که نتوانسته باشی به آن برسی.
من فقط فینال جام جهانی را تجربه نکرده‌ام و هنوز هم حسرت آن 50 ثانیه دیدار مقابل ایتالیا را می‌خورم. شاید اگر من و کشاورز در آن دیدار بودیم، می‌توانستیم به جمع 4 تیم برتر راه یابیم.

قبول داری که قسمت بود به فوتسال بیایی و فوتبالیست نشوی؟!
همه زندگی آدم قسمت است. معتقدم خدا راهی را از روز اول روی پیشانی‌ات قرار داده است و مسیر را هموار می‌کند تا با تلاش خودت به آن برسی. قسمت من هم این بود و من هم این مسئله را دوست دارم، خاک‌خورده فوتسال هستم و هیچ‌گاه هم ناراحت نیستم.

 چه اتفاقی افتاد که از تیم استقلال به فوتسال رسیدی؟
من 10 روز بود که از تیم ملی فوتسال به فوتبال آمده بودم، رولند کخ، سرمربی ما بود. 21 ساله بودم که به استقلال رفتم، همه بزرگان فوتبال ایران در آن تیم بودند اما آن تیم با هم خوب نبودند. بازیکنان بزرگی چون نیکبخت، سهراب بختیاری‌زاده، محمود فکری، علی سامره، احمد مؤمن‌زاده،‌ مهدی هاشمی‌نسب، محمد نوازی و خیلی‌های دیگر در آن تیم بودند. آن استقلال، آن‌قدر بزرگ بود که من جوان 21 ساله نمی‌توانستم حرفی در بین آن بازیکنان بزرگ بزنم. من هم در این مسائل زیادی مأخوذ به حیا هستم، دوست ندارم درمورد اینکه چه اتفاقات و چه حرف‌هایی به‌وجود آمد صحبت کنم و فقط می‌خواهم خوبی‌هایش را بگویم. در کنار خوبان بودم و دوران فراموش‌نشدنی بود، اما فرار کردم!

دوستان فوتبالی زیادی هم داری.
مهدی رحمتی، حنیف عمران‌زاده و خیلی از فوتبالیست‌های دیگر از دوستان من هستند.

عمران‌زاده در مصاحبه با فارس گفته بود که چرخش ایمون زائد هم‌چون وحید شمسایی بود.
او به خاطر چرخشی که زائد کرد، این‌گونه گفته بود. به هر حال من به خاطر چرخش‌هایم معروف شدم. هم‌اکنون زانویم اجازه نمی‌دهد و اگر من بچرخم، زانویم نمی‌چرخد! اما در بازی با ژاپن سرانجام توانستم بچرخم و گل زدم. در آن بازی تصمیم گرفتم هر اتفاقی رخ می‌دهد، بدهد و سرانجام چرخش خود را انجام دادم. حنیف را خیلی دوست دارم، اما یک خواهش از او دارم و آن اینکه هنگامی که ما بازی داریم، به تمرینات تیم ما نیاید؛ چراکه نمی‌توانیم در آن بازی به پیروزی برسیم. (باخنده)

 تو را باید استقلالی دو آتشه بدانیم؟!
به هر حال من نان استقلال را خورده‌ام، پرسپولیس را هم دوست دارم. در گل زدن علی دایی برایم الگو بوده، فرشاد پیوس هم همین طور، زمانی که بچه بودم، علی پروین را دوست داشتم، به هر حال این نفرات پرسپولیسی بودند و استقلال هم دنیای اسطوره است.
 
کسب ‌عنوان بهترین بازیکن سال آسیا در سن 40 سالگی حس و حال دیگری داشت؟
تنها به یک دلیل خوشحال شدم و آن هم اینکه در سن 40 سالگی هم می‌توانیم موفق باشیم. برای من جالب بود از آن دست آدم‌هایی هستم که نمی‌ترسم سن خودم را بگویم. خوشحالم که در سن 40 سالگی عنوانی را به‌دست آوردم که می‌تواند الگویی برای سایر بازیکنان باشد که فکر نکنند عمر بازی کردن کوتاه است.

فارس: شاید وحید شمسایی دیگری در فوتسال ما وجود نداشته باشد؟

این هم یک سؤالی است که آیا باید از اینکه وحید شمسایی در سن 40 سالگی عنوان بهترین بازیکن سال آسیا را از آن خود کرده، خوشحال باشیم یا ناراحت. این‌گونه نیست؛ خیلی بازیکن مانند وحید شمسایی داریم. استعداد در فوتسال بسیار زیاد است، نیروی انسانی زیادی دارد؛ چراکه شما ببینید هر جایی اگر بخواهند جوانان دور هم جمع شوند، فوتسال بازی می‌کنند، نه اینکه بخواهند کشتی بگیرند. پس این نشان می‌دهد که پتانسیل و استعداد زیادی در فوتسال وجود دارد.

 فکر می‌کنم از همین بازیکنان هم نفرات قدرتمندی را می‌توان پیدا کرد.
دقیقاً همین‌طور است. محمدرضا سنگ‌سفیدی را در مسابقاتی که در مسجدی برگزار می‌شد و رقابت‌های بسیج بود، انتخاب کردم. او از اقوام ما بود و دیدم که می‌تواند. یک سال با او تمرین بی‌هدف می‌کردم، همان سالی بود که به خاطر کاهش رقم‌ها در لیگ بازی نکردم و یک سال در ورزشگاه شهدای شمیران نو که جا دارد از آنها هم تشکر کنم، با سنگ‌سفیدی و 3-4 بازیکن دیگر تمرین می‌کردم. بازیکنان زیادی بودند که این‌گونه به فوتسال آوردم و توانستند از لحاظ مالی و اسمی به جایگاه خوبی برسند. به نظرم ده‌ها وحید شمسایی دیگر هم از فوتسال ایران می‌تواند بیرون بیاید.

فکر می‌کنم وحید شمسایی هم‌چنان تمامی ندارد؛ چراکه در یک مصاحبه گفته بودی، در سال 2016 هم می‌خواهی عنوان بهترین بازیکن سال آسیا را از آن خود کنی.
اگر مصدومیت من اجازه بدهد، قطعاً در سال 2016 هم یک رقیب جدی و سرسخت برای تمامی بازیکنان آسیایی خواهم بود. مصدومیتم خیلی مرا اذیت می‌کند؛ خواب ندارم. با PCL پاره به جام باشگاه‌های آسیا رفتم. جا دارد از دکتر نوروزی و دکتر محمدی تشکر کنم که شبانه‌روز وقت خود را گذاشتند تا بتوانم به بازی‌ها برسم. تمامی دکترهای متخصص گفتند که من نیاز به جراحی دارم، اما تلاش این پزشکان باعث شد که به مسابقات برسم. این را برای بازیکنان دیگر می‌گویم که بدانند یک پیرمرد 41 ساله رقیب سرسختی برای آنها خواهد بود.

 همسرت با ادامه فعالیت تو در فوتسال موافق است؟
واقعاً نه، در چند روز گذشته چندین بار به من گفته است که از فوتسال کنار بکشم. من واقعاً نمی‌توانم ایستاده نماز بخوانم؛ چراکه درد زیادی دارم، البته خدا را هم شکر می‌کنم؛ چراکه برای رسیدن به یک جایگاه نیاز به کشیدن سختی‌های زیادی است. من در این فوتسال نابود شدم، له‌ام کردند، اما برگشتم. دائماً در کش و قوس بودم، اما باز هم توانستم برگردم.

چرا در فوتسال این قدر حاشیه زیاد است؟
معتقدم در کشورمان از پول بیت‌المال هزینه می‌کنند، خرج یک نفر می‌کنند، به اوج می‌رسانند، بعد خیلی راحت او را زمین می‌زنند. در فوتسال همه می‌خواهند جای شخص دیگری باشند، اگر در راه خودمان پیش برویم، مشکلی پیش نمی‌آید. در فوتبال و فوتسال هر اتفاقی رخ می‌دهد، برد و باخت وجود دارد، شما ببینید بزرگ‌تر از مورینیو که نداریم. او هم‌اکنون در چلسی به خفت افتاده است. متأسفانه در فوتسال ما شرایطی به‌وجود آمده که هیچ‌کس نمی‌خواهد قبول کند بزرگ‌تر از او هم وجود دارد و همه می‌خواهند بگویند ما تنهایی همه کار می‌کنیم.

شاید همین مسئله هم باعث شده فوتسال ما افت کند؟
ما قطعاً افت کرده‌ایم که با یک قهرمانی در جام باشگاه‌های آسیا خوشحال می‌شویم. قهرمانی در آسیا همیشه برای ما بوده است. وقتی شخصی به‌عنوان سرمربی تیم ملی معرفی می‌شود، همه تلاش می‌کنند که او را بزنند. وقتی تعریف می‌کنیم، می‌گویند فشار به کادر فنی می‌آید و حرف نمی‌زنیم، می‌گویند چشم ندارید ببینید. نمی‌دانم چه کاری باید انجام بدهیم.

 در فوتسال حرف از تبانی زیاد می‌شود، با این معضل چه کاری باید کرد؟
اتفاق خاصی رخ نداده است. شاید یک سال اتفاق‌های جزئی رخ داده باشد، اما اینکه بگوییم هر روز و هر لحظه و هر ثانیه این اتفاق رخ می‌دهد، درست نیست. به نظرم خود فوتسالی‌ها تیشه به ریشه این رشته می‌زنند.

افتخاری به‌عنوان رئیس کمیته فوتسال پس از کسب عنوان بهترین بازیکن سال آسیا، در مصاحبه‌ای عجیب اعلام کرد که کمیته فوتسال باعث سرافرازی شمسایی شد، نظرت در این باره چیست؟
ما لیگ بسیار خوبی داریم، جابری در کمیته فوتسال برنامه‌ریزی‌ای انجام داده که مو لای درز آن نمی‌رود. شکی نیست که به خاطر لیگ خوب ماست که بازیکنان به موفقیت می‌رسند، اما درمورد اینکه آقای افتخاری گفته بود کمیته فوتسال باعث موفقیت شمسایی شده، باید بگویم او برای من کاری نکرده است و نمی‌خواهم او هم کاری برای من انجام بدهد؛ چراکه اگر قرار است به موفقیتی برسم، اول از خدا و ائمه می‌خواهم و پس از آن هم تلاش می‌کنم.

 

آقای افتخاری چه کاری برای من کرده است؟! در جام باشگاه‌های آسیا در دیدار مقابل نماینده ژاپن خسوس را به ورزشگاه آورد که باعث بر هم زدن تمرکز بازیکنان‌مان شد. مشخص بود که برای تخریب، خسوس را به ورزشگاه آورد. اگر ما ناکامی را از بین می‌بردیم برای آقایان بد می‌شد. به همین دلیل هم دست به این کار زدند. زمانی که جوایز AFC داده می‌شد افتخاری در زمین حضور نداشت و اجازه ندادند که او بیاید. به آقای افتخاری ارادت دارم، اما واقعیت این است که رگ و ریشه‌ فوتسال ما پر و پیمان‌تر و قوی‌تر است و البته آقای افتخاری آدم سالمی است.

به نظرت با تغییر و تحولات وضعیت بهتر می‌شود؟
اتفاقاً من معتقدم آقای افتخاری فرد باتجربه‌ای است، اما نظر من این است که با حرف نمی‌توان کار را پیش برد. ما زمان آقای درودگر جام رمضان را هم پخش مستقیم می‌کردیم، در زمان آقای ترابیان بازی‌های دوستانه ما با کشورهای اروپایی و قدرتمند بیش‌تر شد و باید سعی کنیم این روند ادامه داشته باشد. کفاشیان هم تمام تلاش خود را می‌کند و حالا که او به‌عنوان رئیس کمیته فوتسال آسیا انتخاب شده، ما توقع بیش‌تری داریم. زمانی که افتخاری به‌عنوان رئیس کمیته فوتسال انتخاب شد، انتظار من به شخصه بیش‌تر از اینها بود.

 پس از اینکه به‌عنوان بهترین بازیکن سال آسیا انتخاب شدی، از فدراسیون با تو تماس گرفتند؟
خیر، تنها آقای افتخاری در نامه‌ای به من، کسب این عنوان را تبریک گفت که آن هم اشتباه داشت و اعلام شده بود برای سومین بار این عنوان را از آن خود می‌کنم. هنگام درگذشت مرتضی پاشایی هم وقتی به او این خبر را اعلام کردند، در واکنش گفت که عضو کدام تیم است؟! به هر حال این مسائل می‌گذرد، اما نحوه برخوردهای مسئولان به گونه‌ای بود که من به‌عنوان بهترین بازیکن انتخاب نشوم. حالا این مسائل گذشت. خیلی دوست داشتم که این جایزه را از دست کفاشیان بگیرم تا سفری هم به هند داشته باشم و راج‌کاپور را ببینم.

راستی چرا برای دریافت جایزه به هند سفر نکردی؟
هم بازی داشتیم و هم به من این سری گفتند که نروم (باخنده) به هر حال این مسائل مهم نیست، مهم این است که تأسیسات و من توانستیم برای کشورمان افتخارآفرینی کنیم. در این مدت 2 بار برای دریافت جایزه‌ام به کشور برگزارکننده مراسم رفتم. جا دارد که از تمام هنرمندان و ورزشکارانی که در این مدت به من تبریک گفتند، تشکر کنم.

3 سال هم از تیم ملی دور هستی. به نظرت نمی‌توانستی در این مدت به این تیم کمک کنی؟
من 13 سال سر و جانم را برای تیم ملی گذاشتم. حتماً اندازه من به همین مقدار بوده است، در این 3 سال هم مربیانی آمده‌اند که به هر حال تصمیماتی گرفته‌اند. هیچ‌گاه از اتفاقاتی که در گذشته رقم خورده پشیمان نیستم. شاید خیلی دوست داشتم برای چهارمین بار در جام جهانی حضور یابم، اما به هر حال این اتفاق نیفتاد. مسئله‌ای را با صدای بلند می‌خواهم بگویم و آن اینکه برای اعتبار کشورمان همه تلاش کنیم محمد کشاورز چهارمین جام جهانی خود را تجربه کند. به من که اجازه ندادند 4 بار در جام جهانی حاضر شوم، اما کشاورز را به جام جهانی کلمبیا ببرند که یک ایرانی 4 بار حضورش را در جام جهانی تجربه کرده باشد. فالکائو بازیکن برزیل 4 جام جهانی را تجربه کرده و هم‌اکنون اینقدر با او کار می‌کنند تا پنجمین جام جهانی را نیز بتواند تجربه کند. وقتی رکورد رضازاده زده شد، همه ناراحت شدیم. اجازه ندهیم این مسائل از دست‌مان دور شود.

 نظرت درمورد تیم ملی کنونی چیست؟
هم‌اکنون کادر فنی خوبی در تیم ملی حضور دارد. ناظم‌الشریعه در دل لیگ حضور داشته است و با بازیکنان آشنایی دارد. مهم‌ترین کاری که فدراسیون و یا ناظم‌الشریعه کرد این بود که علی صانعی را به تیم ملی فوتسال آورد. صانعی اشتباهاتش را انجام داد و هم‌اکنون می‌تواند کمک‌حال تیم ملی باشد. محمد هاشم‌زاده هم چندین سال است که در دل لیگ حضور داشته است و با خسوس هم کار کرده بود، امیر فراشی هم به همین گونه. این افراد با فوتسال آشنایی دارند و فقط جنمی می‌خواهد که بتوانند به آن چیزی که می‌خواهند برسند. ما به لحاظ بازیکن پیشرفت کرده‌ایم، اما از لحاظ ساختار نتوانسته‌ایم پیشرفتی داشته باشیم. ما نتوانستیم از لحاظ ساختاری خوب باشیم، همان‌طور که دیدید تیم پایتخت در جام باشگاه‌های آسیا نتوانست در تهران میزبانی کند و این تنها نمره منفی آن مسابقات بود.

وحید شمسایی حاضر است به عرصه مدیریت هم ورود و به ساختار فوتسال کمک کند؟
اجازه می‌دهند؟! همان‌طور که گفتم خرجت می‌کنند، اما خیلی راحت زمینت می‌زنند. من عاشق فوتسال هستم، وگرنه تاکنون باید صدها بار فرار می‌کردم. مگر برای علی دایی که بزرگ فوتبال ماست، کرسی در نظر گرفته‌اند؟! این ضعف ماست که نمی‌توانیم از داشته‌هایمان استفاده کنیم. همیشه مدیریت را از مربی‌گری و بازیکنی بیش‌تر دوست داشتم، اما چون می‌دانم هم‌اکنون به این مقوله نمی‌رسیم، زیاد به آن فکر نکرده‌ام.

 نظرت درمورد هم‌گروهی ایران با تیم‌های اردن، چین و عراق در جام ملت‌های آسیا چیست؟ ناظم‌الشریعه معتقد است که در گروه سختی قرار داریم.
ما به دنبال قهرمانی هستیم و نباید برایمان فرقی بکند که در چه گروهی قرار می‌گیریم. به نظر من در مرحله گروهی بازی‌های تدارکاتی خوبی خواهیم داشت که می‌توانیم با فضای سالن و مسابقات آشنا شویم. تیم چین در بهترین شرایط از ایران 5-6 گل همیشه عقب بوده است. عراق هم تاکنون نتوانسته از مرحله گروهی صعود کند و اردن هم تاکنون به یاد ندارم که در آسیا بازی کرده باشد. از لوپز یاد گرفته‌ام که برای رسیدن به قهرمانی هیچ تیمی را نباید دست کم بگیریم و تمام بازی‌ها فینال گونه است، به هر حال اگر سرمربی تیم ملی هم معتقد است که گروه سختی است، قطعاً ارزیابی کرده است. به هر حال به تمام تیم‌ها احترام می‌گذاریم، اما ما تیم پنجم دنیا هستیم.
 
کمی در مورد لیگ صحبت کنیم. لیگ امسال هم شرایطش بسیار دشوار شد و حدس زدن قهرمانی سخت است.
درست است، آن هم تقصیر خود ماست، البته می‌دانستم که این اتفاق می‌افتد؛ چراکه ما نسبت به سایر تیم‌ها 3 ماه زودتر لیگ را شروع کردیم. قصد ندارم تقصیر را گردن کسی بیندازم، اما در نیم‌فصل ملی پوشان‌مان به اردوی تیم ملی رفتند، البته هم‌اکنون هم می‌گویم که مقصر نتیجه‌نگرفتن من هستم.

 شانس کدام تیم را برای قهرمانی بیش‌تر می‌دانی؟
باتوجه به بازی‌هایی که باقی مانده است مس سونگون شانس بیش‌تری برای قهرمانی دارد؛ چراکه این تیم تمام بازی‌های سخت خود را انجام داده است، اما ما، گیتی‌پسند و دبیری بازی‌های سختی را پیش‌ رو داریم.

حاشیه‌های لیگ هم خیلی زیاد است.
درست است، به هر حال برخی از مسائل در لیگ وجود دارد، مثلاً از خود محمود خوراکچی باید بپرسید که چرا بازی‌هایش مقابل تیم‌های دیگر با حاشیه روبه‌رو می‌شود. متأسفانه برای همه هم ثابت شده که یک طرف بازی‌هایی که خوراکچی است، حاشیه دارد. وقتی این پازل را کنار هم می‌گذاریم به این نتیجه می‌رسیم که مقصر خود اوست، اما واقعاً انصاف را باید رعایت کرد؛ چراکه لیگ کیفیت بسیار بالایی را داشته است، اما برخی موارد قداست حرفه‌ای بودن لیگ را کنار می‌گذارد.

قبول داری که بیش از اندازه روی خودت فشار می‌آوری؟ مثلاً در بازی با نماینده ژاپن که در گل دوم دچار اشتباهی شدی.
من اشتباه نکردم، اگر در آن زمان هم صحبتی کردم به خاطر این بود که در کوران مسابقات بودیم و باید آن اشتباه را گردن خودم می‌انداختم. وقتی من شوت زدم، توپ به پای بازیکن حریف خورد که بین من و مصطفی نظری، ماند و این دیگر شانس ما بود که توپ جایی ایستاد که نه من به آن می‌رسیدم و نه مصطفی. بازیکن حریف هم شوتی زد که من قصد داشتم با دست بگیرم، اما کار اشتباهی بود، البته باید بگویم که شوت او هم بسیار خوب بود. به هر حال در آن مسابقات قهرمان شدیم و تمام شد.

در جایگاه مربیگری دوست داری به چه مرتبه‌ای برسی؟
معتقدم که در هر شغل و مقامی باید به سرحد آن برسی.

 معتقدی در عرصه بازیکنی به این حد رسیدی؟
فکر نمی‌کنم که چیزی جا گذاشته باشم، تنها فینال جام جهانی را تجربه نکردم، اما آرزویم این است که تیم ملی کشورم به این مسابقه برسد.

  کمی سوالات غیرفوتبالی دارم. در اوقات فراغتت چه کارهایی انجام می‌دهی؟ به سینما یا کنسرت می‌روی؟
دوستان بازیگر و هنرمند زیادی دارم، اما وقت نمی‌کنم به سینما یا کنسرت بروم. دوست دارم بروم، اما فرصت آن را پیدا نکردم. جا دارد همین جا برای شفای حال بهنام صفوی هم دعا کنیم. او دوست من است و امیدوارم هرچه زودتر شرایطش بهبود یابد. ان‌شاءالله لیگ تمام شود و یک چند روزی به‌دست‌بوس آقا امام رضا(ع) بروم و می‌خواهم 3 روز هم به کربلا بروم. اوقات فراغتی ندارم، درواقع غیرآدمیزاد زندگی می‌کنم! من به این نتیجه رسیده‌ام که شب، صبح و صبح، شب می‌شود.

از کسی دلخور هستی؟
خیر، دلخور می‌شوم و می‌گذرم. شاید مدتی در دلم بماند، اما پس از آن مشکلی وجود ندارد. به هر حال اتفاقاتی رخ داد. بهتر است درمورد گذشته فکر نکنیم، اگر به گذشته بازگردیم بیش‌تر ناراحت می‌شویم.

 در فضای مجازی فعالیت نداری؟
من در هیچ فضای مجازی فعالیت ندارم، من آقای خاص هستم. در ایتالیا بازی می‌کردم و تنها یک عکس از آن کشور دارم، آن هم وقتی بود که داشتم از این کشور بازمی‌گشتم و عکاس به من گفت این عکس را با خود ببر. آن عکس در خانه پدرم است که او هم اجازه نمی‌دهد به آن نزدیک شوم! هیچ آرشیو فیلمی ندارم. از سوئد می‌خواستند زندگینامه مرا بسازند، اما یک دقیقه فیلم بازی‌ام را نداشتم.

 علت این کار چیست؟!
روزی شخصی به من گفت که از بازی‌ات فیلم بگیر که وقتی داماددار شدی، او بداند که پدر زنش چه شخصی بوده، پس از آن من تصمیم گرفتم که هیچ فیلمی از خود برجای نگذارم. اگر قرار باشد که در آینده کسی بخواهد بداند که من چه‌کاره بوده‌ام، نه فیلمی از خود برجای می‌گذارم و نه عکسی. اولین ورزشکار ایران بودم که اسپانسر شخصی داشتم و 10 سال با پوما کار کردم، اما یک عکس با اسپانسرم نگرفتم. وقتی می‌گویم آقای خاص، حکمتی دارد. به این دلیل است که به دنبال این مسائل نبودم، 16 سال است که لب به برنج و نوشابه نزدم.

خیلی خرافاتی هم هستی؟
درست است، مثلاً در یک بازی لباسم پاره می‌شود و پیروز می‌شویم، آن لباس پاره را بارها می‌پوشم و خیلی‌ها می‌گویند مگر لباس نداری که این‌گونه بازی می‌کنی؟! این خرافات هم ریشه‌اش به ایتالیا بازمی‌گردد. اینکه می‌گویم آدم خاصی هستم به این دلیل است، یک سال بیش‌تر در ایتالیا نماندم، هر پیشنهادی هم که به داده شد، نپذیرفتم. من یک آدم خاص و دیوانه هستم!

پول برایت چقدر اهمیت دارد؟
پول برایم اهمیت ندارد، اما برای رسیدن به مبلغی که قرارداد می‌بندیم، باید قوی قرارداد ببندیم و شخصیت خود را پایین نمی‌آورم. هر کس بگوید من از پول بدم می‌آید، دروغ گفته است. من بیزینس می‌کنم، البته هم‌اکنون خبری از این موضوع نیست. من به گذشته کاری ندارم، به قول معروف، بودم، حساب نیست، هستم، حساب است. من از یکی از تیم‌های آمریکایی پیشنهاد داشتم و حتی گرین‌کارت هم به من می‌دادند، اما فقط زیر پرچم کشورم خواهم بود؛ چراکه عاشق ایران هستم و نمی‌توانم از تهران هم بیرون بروم. اگر به شمال هم بروم، روز سوم بازخواهم گشت.

 3 دختر داری و از نعمت پسر محرومی که بخواهد راهت را ادامه بدهد.
اکثراً فرزندان ورزشکاران، در ورزش به جایی نمی‌رسند. وقتی دخترم می‌خواهد به فوتسال برود، به او می‌گویم به جایی نمی‌رسد و همین موضوع باعث می‌شود که او شاکی شود.

یک خاطره تلخ و یک خاطره شیرین از دوران حضورت در فوتسال تعریف کن.
خاطره تلخ که همان بازی مقابل ایتالیا و 50 ثانیه پایانی بود که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم، خاطره شیرینم هم زمانی بود که حسین شمس در جام رمضان و در ورزشگاه آزادی به من گفت موهایت را کوتاه کن تا به تیم ملی دعوتت کنم. آن‌قدر خوشحال بودم که در آن زمان در پارکینگ‌مان به قدری بزرگ بود که تریلی هم از آن رد می‌شد، اما من نتوانستم با ماشین از آن عبور کنم و به در و دیوار زدم! تا صبح هم در این رویا بودم که چه اتفاقی در تیم ملی برای من روی می‌دهد.

 به گذشته برگردی، همین فوتسال را انتخاب می‌کنی؟
اگر به گذشته بازگردم، آن‌قدر نامردی دیده‌ام که دیگر فوتسال انتخاب نمی‌کنم، به سمت ورزش‌های تک‌نفره می‌روم. ورزش‌هایی مثل شطرنج، منچ و ماروپله! البته اگر آنجا هم مار مرا نیش نزند، ورزش‌هایی که نزنند، له‌ات نکنند، نمی‌روم به جایی که وقتی می‌توانی پیروز شوی، تو را نابود کنند.

و صحبت پایانی ...
باید بگویم که محمدرضا حیدریان همیشه برای من یک اسطوره است و برای تنها کسی که تمام‌قد می‌ایستم، اوست. به او هزار بار هم گفته‌ام که بیاید، اما نمی‌پذیرد.