ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
سوشا مکانی: خدایا کاش مرا برده بودی
سوشا مکانی دروازبان پرسپولیس با چند ساعت تاخیر درگذشت هادی نوروزی را به زبان خودش در صفحه اینستاگرام تسلیت گفت.
سوشا مکانی در این متن نوشت؛خدایا داداش ما را بردی پیش خودت تو که بی معرفت نبودی.تو همیشه دست ما را در سخت ترین شرایط گرفتی.مگه ما چه گناهی کرده بودیم که اینطور باید هادی از ما جدا بشه. کاش به جای داداش هادی من را برده بودی آخه او یک بچه هفت ماهه داشت.
ویدیو مرتبط :
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جهرمی: 7-8با بازجویی شده ام/دوسال است آبروی مرا برده اند / دلیل فرار خاوری را از محسنی اژه ای بپرسید
گفت و گو با وزیر احمدینژاد از دوران استانداری تا ماجرای اختلاس بزرگ
خبری از خاوری ندارم
=================================================
**اینكه بعضی از دوستان گفتند سالانه 15 هزار شغل ایجاد شده جمع جبری است. نرخ مشاركت اقتصادی كه در زمان ما 40 درصد بود الان 37 درصد شده است تعداد جویندگان كار پایین آمده اما از طرف دیگر، اشتغال بالا نرفته است. افرادی كه بیكار میشوند و افرادی كه سر كار رفتهاند، شاید جمع جبری اینها را گفته باشند به نظر من نه میتوانید بگویید كه اشتغال ایجاد نشده است و نه میتوانید بگویید اشتغال در حد مطلوبی بوده كه بتواند نرخ بیكاری را به كمتر از 10 درصد با توجه به هدف برنامه چهارم و پنجم برساند.
**من از همان اول معتقد بودم كه هدفمند كردن یارانهها با نگاه توزیع پول میتواند
**كشور را به چالش بكشاند. من حتی در كمیسیون مربوطه كه در مجلس شركت كردم مخالفت خودم را اعلام كردم.
**اگر من مغز متفكر بودم، اینقدر اعتراض نمیكردم. در طول جلسات دولت نهم و مجامع تصمیمگیری، شاید هیچكس به اندازه من مخالفت، اعتراض یا ارائه نظر نداشت.
**اینكه بعضی از دوستان گفتند سالانه 15 هزار شغل ایجاد شدهجمع جبری است. نرخ مشاركت اقتصادی كه در زمان ما 40 درصد بود، الان 37 درصد شده است، تعداد جویندگان كار پایین آمده اما از طرف دیگر، اشتغال بالا نرفته است. افرادی كه بیكار میشوند و افرادی كه سر كار رفتهاند، شاید جمع جبری اینها را گفته باشند.
**به نظر من نه میتوانید بگویید كه اشتغال ایجاد نشده است و نه میتوانید بگویید اشتغال در حد مطلوبی بوده كه بتواند نرخ بیكاری را به كمتر از 10 درصد با توجه به هدف برنامه چهارم و پنجم برساند
===============================================
خود را معترضترین فرد در كابینه احمدینژاد میداند و حتی وقتی در مقابل این جمله قرار میگیرد كه شما مغز متفكر دولت احمدینژاد بودید، بهشدت واكنش نشان میدهد و میگوید «ای كاش مغز متفكر بودم تا اینقدر اشتباه نمیشد و اینقدر اقتصاد كشور به بیراهه نمیرفت.» سید محمد جهرمی همراهی با دولت احمدینژاد را از همان ابتدای تشكیل دولت نهم در سال 84 به عنوان وزیر كار و امور اجتماعی آغاز كرد و به گفته خود او، در همین چهار سالی كه وزیر كار بود، هر سال یكبار استعفا داده؛ چراكه معتقد است احمدینژاد بهطور معمول حرف خود را میزند. جهرمی در دولت دهم نیز مدیرعامل بانك صادرات بود و پس از افشای فساد اقتصادی از سوی وی، از سمت خود استعفا داد. در همین راستا، «اعتماد» به گفتوگو با سید محمد جهرمی پرداخت كه در ادامه میخوانید.
سوال را از ابتدای فعالیتهایتان شروع میكنم. شما خیلی جوان بودید كه استاندار شدید.
بله، 23 سالم نشده بود كه برای استانداری انتخاب شدم، ولی قبلش فرماندار نور و آمل و معاون سیاسی- اجتماعی استان مركزی كه آن زمان، قم زیرمجموعه این استان بود، طی دو سال و اندی مسوولیت داشتم.
با توجه به سنی كه داشتید، مسوولیتهای بزرگی به شما واگذار میشد. البته گفته میشود كه شما در همان دوره دیپلم هم نداشتید.
نخستین بار است بعد از 35 سال این شایعه را میشنوم. چه كسی یك چنین حرفی را زده است؟! در آن زمان تعداد زیادی از مسوولان دولتی و نمایندگان لیسانس نداشتند، من هم با دیپلم فرماندار شدم، اما بعد ادامه تحصیل دادم تا توانستم دكترای مدیریت استراتژیك بگیرم.
اما میگویند كه شما یك دیپلمه مردودی بودید. میخواهم بدانم شما چه ویژگی خاصی داشتید كه در سن پایین این پستها را به شما دادند و حتی معاون اجرایی شورای نگهبان هم شدید؟
این سوال را باید از وزیر كشوری كه من را به عنوان فرماندار انتخاب كرد یا مجموعه سازمانهای دیگر بپرسید. من آن زمان دیپلم داشتم. سربازی را هم رفته بودم و به خاطر خدمت به مردم دورههای دانشگاه را رها كرده بودم. ویژگیهای خاص من را باید از وزیر كشور آن زمان بپرسید؛ من كه نباید بگویم. اما كلا از قبل از انقلاب در جریانات انقلاب حضور داشتم. حتی به دلیل بعضی از ضدیتهایی كه با رژیم شاه داشتم، فراری بودم.
بالاخره با بزرگانی كه بعد از انقلاب مسوولیتهای سنگینی بر دوش آنها گذاشته شد، از قبل از انقلاب ارتباط داشتم.
به همین دلیل بعد از انقلاب نخستین مسوولیتم، تشكیل جهادسازندگی در استانهای مازندران و گیلان بود و حتی تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. در ضمن مسوول بنیاد مستضعفان استان گیلان شده بودم. بعد از آن، مسوولیت استانهای بزرگی مثل گیلان، مازندران، زنجان و چند استان دیگر را در بنیاد مستضعفان بهعهده گرفتم. همچنین با درخواست علمای شهرستان نور و پیگیریهای بزرگان دیگر، مسوولیت فرمانداری نور را گرفتم. بعد از مدتی هم به دلیل مشكلاتی كه در آمل ایجاد شده بود و گرفتاریهایی كه به وجود آمده بود، به آمل رفتم.
چه مشكلاتی؟
تقریبا فرماندار رفته بود و فرماندار نداشتند. بعد هم گرفتار گروهكها بودند و به همین دلیل سرپرستی فرمانداری آمل را چند ماه به من دادند تا فرماندار تعیین كنند. فكر میكنم كمتر از یكسال شد كه فرماندار بودم. بعد از آن، معاون سیاسی استان مركزی شدم. سپس مشاور وزیر كشور وقت شدم. بعد هم در فروردین 61، در حالی كه هنوز 23 سالم نشده بود، استاندار زنجان شدم.
دو سال و اندی آنجا بودم و در همان زمان قرار بود به استان گیلان برای استانداری بروم. اما مجموعه علما و بزرگان استان، از نخستوزیر وقت تقاضا كردند كه این كار انجام نشود و من مجبور شدم در همان استان زنجان ادامه خدمت بدهم. بعد از زنجان به جهت مسائل جنگ و جبهه و مشكلات بمباران و گرفتاریهایی كه مردم استان لرستان داشتند، به لرستان رفتم.
قرار بود یكساله در این استان خدمت كنم، ولی تا پایان جنگ در این استان مسوولیت داشتم. در كنار مسوولیت استانداری لرستان، مسوولیت حمایت و پشتیبانی استان ایلام را هم داشتم. به همین دلیل مجبور بودم به خاطر مسائل پشتیبانی جنگ در ایلام هم حضور پیدا كنم. بعد از جنگ وزیر كشور وقت- با وجود اینكه اصرار میكردم من را از استانداریبردارید، چون میخواستم ادامه تحصیل بدهم- گفتند اگر شما تاكید بر تحصیلتان دارید، باید استانهای اطراف تهران را بپذیرید. استانهای گیلان، مركزی و سمنان را به من پیشنهاد دادند كه به دلیل اینكه قبلا در استان مركزی معاون سیاسی بودم، گیلان هم به جهت بعد مسافت نمیخواستم بروم، سمنان را پذیرفتم.
در سال 67 استان سمنان را برعهده گرفتم و یكسال و یك ماه در استان سمنان بودم. بعد از آن، آقای عبدالله نوری وزیر كشور شد و از من خواستند استان همدان را برعهده بگیرم. با اینكه تحصیلات را شروع كرده بودم و كار داشتم، اما با تاكید ایشان به همدان رفتم. بعد از آن، حدود 6 سال استان فارس بودم؛ یعنی از سال 71 تا اواسط سال 76. در تهران با تحصیلات كارشناسیارشد هم رییس دانشكده مدیریت بودم.
بعد از آن، آقای هاشمیرفسنجانی و آقای رضایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام از من دعوت كردند كه در كنار دانشكده مدیریت، در مجمع تشخیص مصلحت به عنوان معاونت امور حقوقی و كمیسیونها مشغول شوم. بعد از تقریبا یكسال از تدوین برنامه 20ساله و همچنین سند چشمانداز 20 ساله كه دبیری آن با خود من بود، آیتالله جنتی اصرار كردند تشكیلات شورای نگهبان را بنویسم و با تاكید رهبری، تجدیدنظر در تشكیلات شورا شروع شد.
در كنار آن، تاكید داشتم در مجمع تشخیص مصلحت نظام بمانم، اما با اصرار آقای جنتی و نظر خود رهبری، در یك ملاقات حضوری به من دستور دادند به دلیل اینكه تشكیلات را خودت نوشتی، خودت هم باید پیاده كنی.
با وجود اینكه من به شورای نگهبان میرفتم، اما هیچگاه به عنوان مستخدم شورای نگهبان نبودم. ارتباط خودم را با مجمع تشخیص مصلحت نظام حفظ كردم. حقوقم را مجمع پرداخت میكرد و كار اجراییام در شورای نگهبان بود، اما ارتباط كاری پارهوقت را در مجمع داشتم. بعد از شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دولت نهم به عنوان وزیر كار انتخاب شدم و بعد از آن هم مدیرعامل بانك صادرات بودم.
شما داماد آقای ناطقنوری هستید؟
خیلیها میگویند، اما این موضوع درست نیست. حتی میشنوم كه میگویند من داماد آقای جنتی هستم، اما بنده نه داماد آقای جنتی، نه داماد آقای ناطقنوری و نه داماد مسوولان دیگر در راس كار هستم. من داماد شخصی هستم كه هیچ مسوولیت دولتی و حكومتی نداشته و ندارد.
اما این شایعه وجود دارد كه شما با توجه به اینكه داماد آقای ناطقنوری هستید، در سن پایین سمتهای بالای دولتی را در اختیار گرفتید.
آن زمان همه كسانی كه مسوولیت داشتند، جوان بودند. خیلیها در رده سنی 20 سال فرمانده تیپهای مختلف در جنگ شدند. در واقع جوانها بودند كه مسوولیت میگرفتند. ما الان پیر شدیم، اما آن زمان جوان بودیم و هیچ ارتباط فامیلی و قومی و قبیلهیی نبود، بلكه ارتباط كاری از قبل از انقلاب وجود داشت و برخی بزرگانی كه مسوولیت گرفته بودند، نسبت به من شناخت داشتند. قبل از اینكه آقای ناطقنوری وزیر كشور شود، من فرماندار و معاون سیاسی بودم.
شما با آقای ناطقنوری ارتباط خاصی داشتید؟
بله، از قبل از انقلاب من با آقای ناطقنوری، آقای موسویاردبیلی و بزرگان دیگری ارتباط داشتم.
ارتباطتان در چه حد بود؟
ارتباط سیاسی، كاری و مذهبی بود. ما رفتوآمد داشتیم و جلسات مستمر برای جذب نیروهای متدین برای مبارزه با رژیم شاه برگزار میكردیم. البته من با افراد مختلفی ارتباط داشتم.
در مجلس هفتم گفته میشود برای اینكه اصلاحطلبان رای نیاورند، شما تاثیر داشتید. این موضوع را قبول دارید؟
تشكیلات شورای نگهبان از سازماندهی كاملی برخوردار بود؛ بهطوری كه روند مذاكرات مجلس و مسائل علنی كه در جاهای مختلف و در سایتها و روزنامهها منتشر میشد، جمعآوری میشد.
این جمعآوری اطلاعات به تایید یا رد صلاحیتهای افراد كمك كرد. خیلیها بودند كه صلاحیتشان قبلا تایید نشده بود، اما با این روند مشخص شد مشكلی ندارند و نه ضد انقلاب و نه ضد ولایت فقیه و قانوناساسی هستند و تایید صلاحیت شدند. برعكس هم كسانی بودند كه در مجلس حضور پیدا كرده بودند، اما در بسیاری از سخنرانیهایشان در مجلس و بیرون از مجلس علنا علیه نظام و اصول اصلی نظام و قانوناساسی صحبت میكردند.
اگر بگویید نقش بنده چه بود؟ نقش بنده، سازماندهی و تاسیس تشكیل برنامهریزی دفاتر شورای نگهبان در كل كشور بود. مستندات وجود داشت و اگر اعتراضی میشد، در مقابل اعتراضات میشد مستندات ارائه داد. میتوانستند دعوتشان كنند و مستندات را به آنها نشان دهند. اینكه آنها را دعوت كردند یا نكردند، یك حرف دیگر است. شاید اینقدر مستندات كامل بود كه افراد دعوت نشدند، یا اینكه اصلا اعضای شورای نگهبان وقت نداشتند. اما نقش من فقط در تاسیس تشكیل دفاتر بود.
در تایید نشدن افراد نقش داشتید؟
اگر شما تشكیلات شورای نگهبان و اعضای شورای نگهبان را بشناسید و قانوناساسی و قانون انتخابات را مطالعه كنید، چنین حرفی نمیزنید. كسی نمیتواند بگوید برای خودم نقشی قایلم غیر از اعضای شورای نگهبان .
اما با توجه به نفوذی كه داشتید، میتوانستید افراد خاصی را تایید یا رد صلاحیت كنید؟
مگر الان كه من بیرون از شورای نگهبان هستم، همان روند طی نمیشود؟ مگر قبل از حضور بنده همان روند نبود؟ شما اگر مطالعه كنید، شورای نگهبان از ابتدای انقلاب همین روند فعلی را داشت.
اما در زمان فعلی نامزدها زیادتر شدند. آنموقع برای كل مجلس كه حالا تعداد رسمی آنها هم كمتر بود، كلا دو، سه برابر بیشتر شركت نمیكردند، ولی الان به ازای هر كاندیدای مجلس، حدود 30، 40 نفر حضور پیدا میكنند. به تعداد افزوده شده و بهطور طبیعی رسانهها هم بیشتر شدند. فضا هم فضای متفاوتتری شده است. بنده الان بیش از هشت سال است كه در شورای نگهبان نیستم، اما همان روند قبلی طی میشود.
اما در آن دوره اصولگرایان روی كار آمدند.
مگر در دوره چهارم و پنجم اصولگرایان حاكم نشدند. من قبل از دوره هفتم مجلس در شورای نگهبان حضور پیدا كردم. ببینید، شما میگویید شما چه نقشی در تایید یا رد صلاحیت افراد داشتید، میخواهم بگویم كسی نمیتواند نقشی داشته باشد. خود اعضای نگهبان فقط نقش دارند.
بهتر است به مسوولیتهای شما در دولتهای نهم و دهم برگردیم. گفته میشود شما مغز متفكر آقای احمدینژاد بودید.
ای كاش مغز متفكر بودم كه اینقدر اشتباه نمیشد و اینقدر اقتصاد كشور به بیراهه نمیرفت.
شما اشتباهها را از طرف خودتان میدانید؟
خیر، میگویم اگر من مغز متفكر بودم، اینقدر اعتراض نمیكردم. از دولتمردان سوال كنید در طول جلسات دولت نهم و مجامع تصمیمگیری، شاید هیچكس به اندازه من مخالفت، اعتراض یا ارائه نظر نداشت.
اعتراضهای شما بیشتر در كدام بخشها بود؟
بیشتر در زمینههای اقتصادی بود و گاهی هم اعتراضهایی نسبت به بخشهای مختلف سیاسی بود. اینكه میگویند من مغز متفكر آقای احمدینژاد بودم، اشتباه است، چون با همین نظر میخواهند بگویند كه احمدینژاد حرف بنده را حداقل گوش كرده، اجرا كرده، پس مقصر این روند فعلی من هستم.
آقای احمدینژاد حرف شما را گوش میكرد یا نمیكرد؟
آقای احمدینژاد به من احترام میگذاشت اما حرف خودش را میزد. بنده نسبت به خیلی از مسائل مخالفت داشتم. در زمانی كه وزیر كار بودم چهار دفعه استعفا دادم كه دو دفعه كتبی بود و یك دفعه علنی شد.
استعفاهای شما برای چه بود؟
یك بخشی مربوط به ناهماهنگی تیم اقتصادی دولت بود. همچنین واردات و صادرات كشور باید با مسائل كلان كشور هماهنگ میشد كه هماهنگ نبود. واردات بیرویه كالاها داشت به بخش تولید و اشتغال ضربه میزد.
شما در چه سالی استعفا دادید؟
در سالهای 85، 86، 87 و 88.
یعنی در این چهار سالی كه وزیر بودید هر سال یكبار استعفا دادید؟
حداقل میتوانم بگویم هر سال چند بار در مسائل مختلف اعتراض داشتم. گاهی نسبت به نوع صحبتها و عزل و نصبها با ایشان مشكل داشتم. ایشان حرف كسی را گوش نمیكرد. هم تیم ناهماهنگی را انتخاب كرده بود و هم حرف خودش را میخواست به كرسی بنشاند كه گاه حرف خودش هم علمی و تخصصی نبود.
شما عنوان كردید كه نسبت به عزل و نصبها در دولت نهم اعتراض داشتید. دخالت در عزل ونصبها در وزارتخانه شما بود یا اینكه نسبت به انتخاب افراد در سازمانهای دیگر مشكل داشتید؟
من اجازه نمیدادم در عزل و نصبهای حوزه وزارت من دخالت كند.
شده بود به صورت دستوری فردی را به شما معرفی كنند؟
خیر، چون میدانست من قبول نمیكنم و این از شروط اولیه پذیرفتن مسوولیتم بود.
یكی از طرحهایی كه شما اجرا كردید و الان انتقادهای زیادی به این طرح وجود دارد، بنگاههای زودبازده است. طرح بنگاههای زودبازده طرح خود شما بود؟
كاملا طرح خودمان بود. من قبل از اینكه در وزارت كار باشم در این زمینه مطالعه داشتم و در مجمع تشخیص مصلحت نظام و در كمیسیونهای تخصصی این موضوع مطرح میشد. الان هم احساس میكنم بهترین طرحی كه میتواند مشكل اشتغال را تا حد زیادی حل كند، بنگاههای زودبازده و خوشهسازی در كشور است.
نظر من این نیست كه به بنگاههای بزرگ نیاز نیست، اشتباه نكنید. بعضیها فكر میكنند كه فقط بنگاههای كوچك میتوانند كشور را اداره كنند بلكه بنگاههای بزرگ، متوسط و كوچك هماهنگ با یكدیگر و خوشهسازی است كه میتواند مشكل اقتصاد و اشتغال كشور را حل كند و در زمان مسوولیتم در وزارت كار بیشترین كمكی كه میتوانستیم داشته باشیم به بنگاههای بزرگ و متوسط بود. ما الان بیش از 90 درصد بنگاههایمان كوچك است. اگر بتوانیم بنگاههای كوچك را به یكدیگر مرتبط كنیم و تبدیل به بنگاههای متوسط شوند و بعد بزرگ شوند، اتفاق بزرگی است. این موضوع علمی است و در دنیا پیشرفت زیادی برای كشورها به وجود آورده است.
پس چرا در ایران نهتنها به توسعه اشتغال و تولید منتهی نشد بلكه گزارشهای مختلف از جمله گزارش مركز پژوهشهای مجلس حاكی از انحراف شدید منابع در این حوزه است.
مشكل اساسی این است كه ما بیش از اینكه علمی با هم مخالفت كنیم و تخصصی با هم حرف بزنیم، سیاسی حرف میزنیم.
یعنی شما این گزارشها را سیاسی میدانید؟
من گزارش مركز پژوهشها را ندیدم، اما گزارشهای مختلفی دارم. بالاخره بانكها بیشترین انحراف را در بخش تسهیلات دارند كه برخی در رسانهها منعكس میشود كه اصلا ربطی به بنگاههای زودبازده ندارد. به مراتب بنگاههای زودبازده به دلیل فرآیند نظارتی كه تنظیم شده بود، كمتر از بقیه طرحها انحراف داشت. من نمیگویم انحراف نداشت؟
گزارش مركز پژوهشها حاكی از انحراف 60 درصدی طرح بنگاههای زودبازده است.
خیر، من این موضوع را نه قبول دارم و نه اعتقاد دارم. الان هم آقای روحانی اگر میخواهد به مساله اشتغال بپردازد، باید بنگاههای زودبازده را در دستور كار قرار دهد. یعنی راه و چارهیی ندارد جز اینكه در بنگاههای زودبازده سرمایهگذاری كند.
شما اگر بخواهید یك واحد پتروشیمی راه بیندازید، باید حدود 6، 5 سال زمان بگذارید تازه اگر به موقع منابع مالیاش تامین شود. تازه بعد از اینكه یك واحد پتروشیمی با 150 میلیون دلار راه بیندازید، 500 تا 1000 كارمند میتواند داشته باشد و باز نیاز به واحدهای پاییندستی آن و همان بنگاههای كوچك است تا تولیدات آن را به محصول نهایی تبدیل كند.
اما برخلاف صحبتهای شما خیلیها معتقدند این طرح موفق عمل نكرد؟
به نظربنده نگاهها سیاسی است. ما باید تخصصی صحبت كنیم و بگوییم به صورت تخصصی این مشكلات وجود دارد. هر كسی به صورت تخصصی و علمی ایراد بگیرد باید بپذیریم. بالاخره هر طرحی در زمان اجرا با مشكلاتی همراه خواهد بود. اتفاقا طرح بنگاههای زودبازده در كل برنامهریزی كمترین مشكل را داشت. من قبول دارم در اجرا اشكالاتی داشت اما به این معنا نیست كه طرح را باید كنار گذاشت و كلا شكست خورده محسوب شود. هر دولتی با نام و اسم جدید اما همان روش را در عمل برای اشتغال سریع جوانان دنبال میكند.
در كشور ما طرحهای مختلفی اجرا میشود كه بارها گفته میشود طرح خوبی بود اما در اجرا به مشكل برخورد كرد. یك طرح اگر طرح علمی باشد برای چه در اجرا به مشكل برمیخورد؟
طرحهای گستردهیی كه در كل كشور و در مدت كوتاهی باید عملیاتی و اجرا شوند، بهطور طبیعی مجریان آن را با نظرات خود اعمال قانون میكنند. بهطور قطع اشكالاتی پیدا میشود كه نظر طراح اولی در عمل و اجرا پیاده نمیشود.
این را قبول دارم كه در اجرای طرح آنچه را میخواستیم و در آییننامه پیشبینی شده بود، اعمال نشد. من خودم به بعضی از استانها میرفتم و كل طرح و آییننامه را برای اعضای شورای اشتغال استانها بانكها و مجموعههای اجرایی توضیح میدادم اما بعضی در عمل یك چیز دیگری را دنبال میكردند. یا در هر استانی به دنبال نیازها و نوع نگاههای خاصی بودند. طبیعی است كه یك استان كشاورزی، یك استان صنعتی و یك استان خدماتی بود هر چند در آییننامه طرح این موضوعات در نظر گرفته شده بود ولی یك دفعه كار را با نگاه خودشان سازماندهی میكردند. در اجرا اشكالات كم نبود ولی همان آییننامه را اگر دولت یازدهم و حتی دولتهای مختلف در دستور كار قرار دهند، اصلاحات آن خیلی كم خواهد بود.
شكست طرح بنگاههای زودبازده را قبول دارید؟
خیر، به هیچ عنوان قبول ندارم. من میتوانم شما را به بنگاهها ببرم و آنهایی را كه با این طرح ارتباط داشتند، نشان دهم. این طرح خیلی طرح موفقی بود. اشتباه بعضی از سیاسیونی كه احمدینژاد را قبول نداشتند، این است كه بنگاههای زودبازده را هدف قرار دادهاند.
اما گفته میشود این طرح برای جمعآوری هواداران آقای احمدینژاد اجرا شد؟
خیر، اصلا موضوع سیاسی نبود. زمانی كه این طرح اجرا شد، نرخ بیكاری فصول به 9 درصد رسید و در سال به 5/10 درصد رسید. شما همین الان مجموعه نمودار اشتغال و بیكاری را اگر ملاحظه كنید، میبینید در چند سالی كه طرح بنگاههای زودبازده به خوبی اجرا شد، نرخ بیكاری بهشدت پایین آمد. با وجود اینكه ورودی جوانان به درخواست شغل در اوج قرار داشت.
بعدش چه شد كه نرخ بیكاری بالا رفت؟
یكی از دلایل میتواند این باشد كه اجرای طرح بنگاههای زودبازده ادامه پیدا نكرد و هم اینكه جمعیت جوان جویای كار كشور افزایش یافت. متاسفانه مركز آمار فقط نرخ بیكاری را اعلام میكند و نرخ مشاركت اقتصادی خیلی اعلام نمیشود.
بهطور معمول نرخ مشاركت اقتصادی هر چقدر پایینآید، نرخ بیكاری كاهش مییابد چون جویندگان كار به دلایل مختلف مثل ازدواج خانمها یا تحصیل جوانان كم میشود. وقتی نرخ مشاركت اقتصادی از 38 به 40 افزایش یابد، خودبهخود دو درصد به نرخ بیكاری اضافه میشود و آن هم در شرایطی كه اشتغالزایی به همان اندازه باشد.
شما نرخ بیكاری 2/12 درصد سال 91 را قبول دارید؟
نرخ بیكاری 2/12 درصد به صورت كل است یعنی زنان، مردان و حتی سنین مختلف. اما نرخ بیكاری جوانان بیشتر شده و نزدیك به 32 درصد است. مركز آمار این موضوع را میگوید.
شما در بخشی از صحبتهایتان عنوان كردید چهار بار استعفا دادید. یك دلیلتان را واردات بیرویه و دلیل دیگر را هم عزل و نصبها دانستید. آیا موضوع دیگری هم وجود داشت؟
من زمانی كه وزیر كار شدم قبل از آن به هیچ عنوان نمیخواستم این پست را قبول كنم. با شروطی وزیر كار شدم.
چه شروطی؟
چند شرط بود. یك شرط آن، این بود كه وزارت تعاون در وزارت كار ادغام شود و تامین اجتماعی هم به وزارت كار برگردد. البته این شرط من در آن دوره اجرایی نشد. یكی از مشكلات من در رابطه با ناهماهنگیهای دولت و همچنین هدفمند كردن یارانهها بود.
من از همان اول معتقد بودم كه هدفمند كردن یارانهها با نگاه توزیع پول میتواند كشور را به چالش بكشاند. من حتی در كمیسیون مربوطه كه در مجلس شركت كردم، مخالفت خودم را اعلام كردم. همچنین در كمیسیونهایی كه خود دولت تشكیل داده بود، در حضور آقای احمدینژاد مخالفت خودم را اعلام كردم. من گفتم به تولید ضربه میزنید.
گفتم به تورم دامن میزنید به حدی كه تورم را بالا میبرید. البته خوشبختانه مجلس اجازه نداد كه یكباره قانون هدفمند كردن یارانهها اجرا شود. همان زمان من گفتم اگر هدفمند كردن یارانهها به یكباره اجرا شود، صد درصد تورم ایجاد میكند. حالا اجرای قانون مقطعی شد و تورم 40 درصدی اتفاق افتاده است.
متاسفانه در سه سالی كه این قانون اجرا شده، میبینیم كه تورم به كجا كشیده شده است. البته یك بخشی از تورم به دلیل تحریمهاست اما بخش اعظم آن مربوط به هدفمند كردن یارانههاست. همچنین یك بخشی از افزایش نرخ بیكاری مربوط به هدفمند كردن یارانههاست و متاسفانه با توجه به گذشت بیش از دو سال از این طرح نرخ رشد منفی در كشور هم بیشتر شده است.
نگاه آقای احمدینژاد نسبت به اجرای قانون شخصی بود؟
حداقل میتوان گفت كه نگاه ایشان علمی و تخصصی نبود. من مخالفتهای كارشناسان و وزرا را در جلسات میدیدم.
بیشتر آنها مخالف اجرای قانون بودند؟
بله، بیشتر مخالف اجرای اینگونه بودند.
خب آقای احمدینژاد با وجود این مخالفتها، از چه تفكری تبعیت میكرد كه با وجود اینكه به او هشدار میدادند، میخواست حتما قانون هدفمند كردن یارانهها اجرا شود؟
ایشان دنبال یك حركت پوپولیستی در توزیع پول بود. حتی زمانی كه مجلس تصویب كرد 50 درصد از مجموعه درآمدهای هدفمند كردن یارانهها توزیع مستقیم شود و بقیه به تولید و درمان مردم برسد ما شاهد بودیم كه نهتنها همه درآمد را در جامعه توزیع كردند بلكه كسری هم آوردند و از بانك مركزی و نیز با كاهش بودجه عمرانی، یارانههای نقدی را تامین كردند.
میتوان گفت ایشان نمیخواست نگاه بلندمدت نسبت به اجرای قانون و برنامههای اجرایی خود داشته باشد؟
هدف آقای احمدینژاد علمی و تخصصی نبود.
شما میگویید اكثر افرادی كه در كابینه دولت بودند، با اجرای قانون هدفمندی یارانهها مخالف بودند. آیا فردخاصی بود كه آقای احمدینژاد را به این سمت میكشاند؟
من خیلی نمیتوانم بگویم كه فردی وجود داشت اما میتوانم بگویم كه مشكلات شخصی خودش بود. حالا بعضیها منتسب میكنند به اطرافیان ایشان مثل آقای مشایی. اما آقای مشایی مشكلات دیگری را به وجود آورد. باید بگویم در بیشتر مشكلات اقتصادی كه امروز دست به گریبان ما است، شخص آقای احمدینژاد مقصر بود.
ایشان اقتصاد را میدانست؟
ایشان اصلا نمیخواست در این وادیها فكر كند. حتی نظرات اكثر كارشناسان را هم قبول نمیكرد.
آیا در حوزههای اشتغال، موضوعی بود كه شما اعتراض داشته باشید؟
شما نمیتوانید موضوع اشتغال را فقط یكسویه ببینید. اشتغال برآیندی از مجموعهها، هدفها و برنامههای مختلف در حوزه پولی، بانكی، مالیاتی، تامین اجتماعی و مجموعه قوانین مربوط به تامین اجتماعی، قانون كار و نیز در حوزه صادرات و واردات است.
آیا شما میدانید هر یك میلیارد دلار به صادرات محصول اضافه شود، حدود 100 نفر شغل افزوده میشود. برعكس آن، هر چقدر واردات محصول نهایی افزایش پیدا كند، اشتغال نیز كاهش مییابد. اینها با یكدیگر ارتباط دارد. در رابطه با صنایع اشتغالزا نیز وقتی شما پساندازی دارید، میتوانید به صنعت اشتغالزا همچون نساجی، كشاورزی و صنایع تبدیلی ببرید. یك زمانی هم پسانداز خود را میتوانید به بخش پتروشیمی ببرید.
من نمیگویم پتروشیمی نباید باشد، اتفاقا یكی از فرصتهای كشور ما پتروشیمی است، اما میخواهم بگویم خواستهها محدود است. وقتی سرمایهها را روی صنایع اشتغالزا میبرید، اشتغال افزایش مییابد، اما وقتی سرمایهها را در حوزه رباتیك كردن سیستم صنعت میبرید، بهطور قطع اشتغال كاهش مییابد.
از سوی دیگر، باید بدانید در زمانی كه اشتغال پایین است، اگر بخواهید سرمایهگذاری را بالا ببرید، تورم ایجاد میشود. شما نمیتوانید بگویید تورم را پایین میآورم، اشتغال را بالا میبرم. زمانی كه سرمایهگذاری میكنید، تورم به وجود میآید.
تا زمانی كه هنوز سرمایههای شما به نتیجه نرسیده است، بهطور طبیعی تقاضا در كل بالا میرود و تقاضا كه افزایش پیدا میكند، تورمزا است. اما اگر تولید به نتیجه برسد، از آن زمان كاهش تورم را شاهد خواهید بود. این حوزهها، حوزههای متفاوتی است. در حوزه مالیات باید بگویم كه الان مالیات هیچ نقشی در اشتغالزایی ندارد، بلكه بر ضد اشتغال عمل میكند. یعنی هر شركتی كه تاسیس میكنید، مالیات آن را به زور از شما میگیرند، ولی متاسفانه در بخشهای صنوف مختلف یا در مسائل مالیات فردی، میبینیم كه مردم را به دلالی و ضد اقتصاد مولد سوق داده است. مالیات كشور در بخش اشتغال باید اصلاح شود.
در رابطه با مجموعه آییننامههای قانون كار هم مشكلاتی وجود دارد. یك قانون كار وجود دارد با حدود 200 ماده و كنار آن چندین آییننامه مختلف. اینها باید كم شود. من یك بار كل آییننامهها، قانون كار و قانون تامین اجتماعی كه یك كتاب قطور است را در جلسهیی مشترك برای نمایندگان مجلس و وزرا بردم.
گفتم هر كس بخواهد یك كسبوكار كوچك راه بیندازد، باید اینها را بخواند و PHD از قانون كار داشته باشد. اما در دنیا اینطور نیست. یك قانون كار ساده دارند. نه اینكه حقوق كارگر پایمال شود، حقوق كارگر حفظ میشود. اتفاقا قانون كار ما به بیكاری بیشتر دامن زده است تا به اشتغال. تامین اجتماعی ما به بیكاری بیشتر دامن زده است.
در حال حاضر طرح استاد – شاگردی در كشور ما از بین رفته است؛ آن هم به خاطر قانون تامین اجتماعی. در صورتی كه هر استادی چند شاگرد را تربیت میكرد و بعد خودش در جاهای دیگر كسبوكار راه انداخته است. ما آموزش را در قانون كار سه ماه بیشتر ندیدیم؛ در صورتی كه میتواند سه سال یا دو سال باشد.
اتفاقا اصلا پیشبینی نشده كه در زمان آموزش، ارتباط بین كارفرما و كارآموز در بعد تامین اجتماعی چه باید باشد. هیچ چیزی پیشبینی نشده است. من آن زمان اصلاحاتی پیشنهاد داده بودم كه بعضی از آنها اجرا شده و بعضی هم اجرا نشده است و در مسیر قانون شدن باقی ماند.
موردی میتوانید به این اصلاحات اشاره كنید؟
یك مورد این است كه آموزش تا سه سال میتواند توافقی باشد و فقط بیمه خدمات درمانی پرداخت شود؛ نه بیمه بازنشستگی. چون تا زمانی كه استخدام ایجاد نشده است، نباید بیمه بازنشستگی پرداخت شود، اما بیمه خدمات درمانی باید پرداخت شود. این موضوع به طرح استاد – شاگردی كمك میكند.
آماری دارید در رابطه با اینكه در زمان شما سالانه چه میزان شغل ایجاد میشد؟
من الان در ذهنم نیست. میتوانید به مركز آمار مراجعه كنید، اما میدانم نرخ بیكاری در زمان مسوولیت بنده كاهش پیدا كرده بود.
گزارشهایی كه اخیرا در رابطه با اشتغال منتشر میشودحاكی از آن است كه در سالهای گذشته سالانه 15 هزار شغل ایجاد شده است. این موضوع را قبول دارید؟
اینكه بعضی از دوستان گفتند سالانه 15 هزار شغل ایجاد شده، جمع جبری است. نرخ مشاركت اقتصادی كه در زمان ما 40 درصد بود، الان 37 درصد شده است. تعداد جویندگان كار پایین آمده، اما از طرف دیگر، اشتغال بالا نرفته است. افرادی كه بیكار میشوند و افرادی كه سر كار رفتهاند، شاید جمع جبری اینها را گفته باشند.
به نظر من نه میتوانید بگویید كه اشتغال ایجاد نشده است و نه میتوانید بگویید اشتغال در حد مطلوبی بوده كه بتواند نرخ بیكاری را به كمتر از 10 درصد با توجه به هدف برنامه چهارم و پنجم برساند.
عدد ایجاد 15 هزار شغل در سال با آماری كه دولت احمدینژاد از ایجاد یك میلیون و نیم شغل و حتی بیش از دو میلیون شغل در سال اعلام میكرد، خیلی متفاوت است.
آمار اشتغال یك و دو میلیون شغل، فقط شعار بود. من خودم به آقایان گفتم كه این شعارها را ندهید. الان هم به بعضی از دوستان در دولت فعلی میگویم خیلی شعار ندهید.
بهتر است به زمان مدیریت شما در بانك صادرات هم برگردیم. در این دوره اتفاقات مختلفی افتاد كه مهمترین و جنجالیترین آن، اختلاس بود.
اسم آن اختلاس نیست، سو استفاده و جعل است. اختلاس طبق مباحث حقوقی به اعتبارات دولتی مربوط میشود. نه بانك دولتی بود و نه اعتبارات آن دولتی بود. فقط جعل و سو* استفاده كرده بودند و از منابع مردم و بانك مركزی به نفع خودشان استفاده كردند. بعد هم خوشبختانه داراییشان بیش از میزان بدهیشان بوده است.
یعنی كامل پرداخت شده است.
دادستانی اعلام كرده كه پرداخت میشود و حتی یك چیزی هم اضافه میآید كه جریمه و به دولت تعلق خواهد گرفت.
این شایبه وجود دارد كه شما به دلایل سیاسی از پرونده اختلاس مصون ماندید.
مصون ماندن چیزی كه تاكنون انجام دادهاند، تعریف شود كه در آن بیش از دو سال است به ناحق آبروی بنده را بردهاند و از مسوولیت خارج كردهاند و چند بار بازجویی شدهام. من خودم با این مجموعه برخورد كردم. كسی سو استفاده را كشف نكرد جز خود بانك صادرات.
كسی هم برخورد اولیه نداشت جز خود بنده. بعضیها در بانك صادرات عنوان میكنند كه ای كاش اطلاعات را به قوه قضاییه و وزارت اطلاعات نمیدادید. الان هم من بعد از دو سال به این نتیجه رسیدم كه ای كاش اطلاعات را منتشر نمیكردم، چون خوب رسیدگی نشد.
خیلی موارد دیگری در خود دولت و مسوولان اجرایی و حتی قضایی بود كه باید رسیدگی و برخورد میشد یا بشود. در عین حال، من خودم به قوهقضاییه و وزارت اطلاعات زنگ زدم و گفتم و اینها دستگیر و موضوع را پیگیری كردند. من بعد از اینكه مدارك را به دست آوردم، اعلام كردم كه آقای خاوری متهم در مسائل فساد بانكی است.
ولی خود من این برخورد را كردم. شما عنوان میكنید كه من در این پرونده مصون بودم، اما الان میبینید كه خود دولت دهم و شخص آقای احمدینژاد به خاطر اینكه بنده پرونده را به قوهقضاییه دادم، این طرف و آن طرف علیه بنده صحبت كرد. بعد هم چطور من در این پرونده مصون بودم كه بیش از 8، 7 بار بازجویی پس دادم. همه زندگی من را مرور كردند.
زندگی خانواده و پدر و مادر من را مرور كردند، اما یك ریال نتوانستند پیدا كنند كه من سو* استفاده مالی داشتم. حتی یك جلسه 10 دقیقهیی نتوانستند پیدا كنند كه آقای منصور آریا با من داشته باشد یا مذاكرات تلفنی با من داشته است. بعد هم قبل از اینكه من به بانك صادرات بروم، این ارتباط اتفاق افتاده است و نوع مصوباتی هم كه بانك صادرات و مجموعه ستاد مركزی بانك صادرات داشته، مصوباتی نبوده كه روی آن بتوانند سو* استفاده كنند، بلكه تبانی بین رییس شعبه و منصور آریا باعث
سو* استفاده شد. حتی تبانی با بعضی از افراد بانك ملی، منجر به سو* استفاده شد. من آن موقع گفتم جعل اسناد بانك صادرات را انجام دادند و الان بعد از دو سال دادگاه تشكیل شده حكم داده و نوشته سو* استفاده و جعل است.
از سوی دیگر، از این جمع سه هزار میلیارد تومان، آریا فقط 96 میلیارد تومان به بانك صادرات بدهكار بوده است آن هم با مصوبات قانونی. این 96 میلیارد تومان هم بیش از 70 میلیارد تومان آن مربوط به قبل از واگذاری و خصوصیسازی بوده است و در زمان حضور بنده در بانك نبوده است. الان هم احكام كه صادر شده، بیشترین بدهی مجموعه آریا به بانك ملی بوده است. در واقع طبق حكم صادره گروه آریا به بانكهای دیگر بیشتر بدهكار است تا به بانك صادرات.
چه شد كه شما متوجه این تخلف مالی شدید؟
تقریبا اشتباه خود آقای آریا بود. یعنی اسناد جعلی را با اسناد واقعی اشتباه كرده بود. چون هم اسناد واقعی داشت و هم اسناد جعلی. این موضوع باعث كشف این تخلف مالی شد. اگر این اشتباه صورت نمیگرفت، شاید تاكنون هم این سو* استفاده به خاطر تبانی و عدم ثبت در دفاتر بانك صادرات قابل كشف نبود.
آقای آریا در جلسه دفاعیه خود گفته بود كه این كارها را با هماهنگی یكسری از مسوولان برای دور زدن تحریمها انجام داده است. این موضوع تا چه اندازه صحت دارد؟
این موضوع به هیچوجه صحت ندارد، چون اصلا ربطی به تحریم نداشت. اسناد بانك صادرات را جعل كردند و رفتند از بانك دیگری و با هماهنگی مسوولان همان بانك پول گرفتند. این پول را اموال خریدند و دارایی اضافه كردند و شركت خریدند.
شما در بخشی از صحبتهایتان گفتید كه وقتی این موضوع را فهمیدید، اعلام كردید، اما ای كاش كه این كار را نمیكردید. چرا؟
وقتی خود شما مبارزه با فساد كردید، انتظار ندارید كه خود شما را متهم كنند و مجرم شناخته شوید. بله، من اگر هر قصوری داشته باشم، پاسخگو هستم و حاضرم در هر دادگاهی كه تشكیل میشود، جواب دهم. ولی بیش از دو سال است كه آبروی خدمت 33 ساله بنده و تعدادی از كارمندان و مدیران صدیق را بردهاند و احضار میكنند؛ در صورتی كه خود من با فساد مبارزه كردم.
اگر قرار است نظام و مجموعه كشور مبارزه با فساد انجام دهد، باید كسی كه با فساد مبارزه میكند را تشویق كنند، نه اینكه با او اینگونه برخورد شود. اینكه میگویم الان به این نتیجه رسیدم كه ای كاش این كار را نمیكردم، فقط به خاطر این است كه احساس میكنم در بانكها كه مسائل فساد بیشتری وجود دارد، دیگر كسی جرات نمیكند مبارزه با فساد داشته باشد.
آقای احمدینژاد مدعی مبارزه با فساد بودند، چطور زمانی كه شما این موضوع را افشا كردید، علیه شما صحبت میكردند؟
شما مسائلی را كه آقای احمدینژاد در دولت و به ویژه روزهای آخر دولت خود انجام داد را ببینید و یك نمونه آن، 16 میلیارد تومان دانشگاه ایرانیان است، مبارزه با فساد ایشان كاملا روشن میشود كه چگونه بوده است.
شما درباره پرونده بابك زنجانی چقدر اطلاعات دارید؟
من فقط خبرهای آن را در سایتها میخوانم و خیلی از این موضوع خبر ندارم. امیدوارم به این موضوع بهطور دقیق رسیدگی شود.
فكر میكنید این پرونده به پروندهیی بدتر از آریا تبدیل میشود؟
من از عمق آن خبر ندارم، باید مسوولان قضایی بگویند.
از آقای خاوری خبر دارید؟
خیر، از زمانی كه ایشان فرار كرده است، دیگر هیچ خبری ندارم.
فكر میكنید چه شد كه ایشان اینقدر راحت فرار كرد؟
این سوال را از آقای محسنیاژهیی بپرسید.
اما ایشان خیلی راحت فرار كردند.
نگذاشتند ایشان توسط دادگستری خوزستان دستگیر شوند. اگر دستگیر شده بود، قطعا فردای آن روز به انگلستان نمیرفت و فرار نمیكرد و امروز روند رسیدگی به پرونده كاملتر میشد.
ما بیشترین تخلفات مالی را در دولت نهم و به ویژه دهم شاهد بودیم. ریشه این موضوع را در خود دولت میدانید یا خلأ قوانین؟
هر چقدر دولتها به سمت منظم كردن قراردادها و نوع تسهیلات و الكترونیك كردن دولت و نظارت الكترونیكی سیستمها نروند، همین مشكلات وجود دارد.
حالا یك زمانی این مشكلات كمتر و یك زمانی بیشتر میشوند. حجم اقتصاد وقتی بیشتر میشود، این اختلاسها و سو استفادهها هم بیشتر میشود. مشكل ما این است كه برای شبكه بانكی، یك شبكه متمركز نظارتی توسط بانك مركزی تنظیم نشده است و اگر شبكه بانكی توسط بانك مركزی نظارت كامل شود، تخلفات مالی صورت نمیگیرد. در رابطه با تخلف مالی سه هزار میلیارد تومانی هم اگر نظارت كامل وجود داشت، این اتفاق نمیافتاد.
بانك مركزی دقیقا تخلفات بانك ملی را میدانست. حتی بعضی از بازرسان به مسوولان بانك مركزی گزارش هم داده بودند، ولی اهمیت نداده بودند. البته بعضی مواقع ما كه میگوییم نظارتها بیشتر شود، تصور میكنند نظارت باید به صورت فیزیكی باشد. باید سعی كرد كه نظارتها غیرمستقیم و كاملا شبكهیی انجام شود.
الان تقریبا دو ماه است كه دولت یازدهم روی كار آمده است. نظرتان درباره سیاستها و برنامههای اقتصادی دولت چیست؟
دولت یازدهم با توجه به مشكلاتی كه برای كشور در مسائل اقتصادی و بینالمللی به وجود آمده، مسوولیت سنگینی را برعهده گرفته است. خوشبختانه با حضور خوب مردم در پای صندوقهای رای و تشكیل دولت بسیار خوب، میتوان نسبت به آینده امیدوار بود.
من در جاهای مختلف گفتهام كه آقای روحانی قویترین دولت را بعد از انقلاب تشكیل داد، چون برآیند تجربه كل انقلاب را در این دولت دارد. البته نه به این عنوان كه همه اعضای دولت بدون اشكال و مشكل هستند، اما من از برآیند مجموعه صحبت میكنم. اكثر اعضای دولت یازدهم، دولتمردان باتجربه و متخصصی هستند. در اینجا باید بگویم آقای روحانی و دولت دو مساله را باید در نظر داشته باشند. یكی اینكه مشكلات بینالمللی را هر چه سریعتر حل كنند. همچنین انسجام تیم اقتصادی را كامل كنند.
شما این انسجام را در درون دولت میبینید؟
میتوانند انسجام به وجود بیاورند. همه دولتها ابتدا منسجم بودند، اما بعد از مدتی این انسجام را از دست دادند.
چرا؟
به دلیل اینكه هدفها در مسوولیتهای گوناگون و متضاد است. یك هدف در بانك مركزی است كه به دنبال كنترل تورم و كاهش نقدینگی است. یك هدف در وزارت امور اقتصادی و دارایی برای افزایش مالیاتها است. خب افزایش مالیاتها ذاتا خوب است، اما اگر هدفمند نباشد، به اشتغال ضربه میزند.
یك هدف هم در وزارت كار برای اشتغالزایی و كاهش آلام زندگی مردم است. یك هدف نیز در وزارت مسكن برای تولید مسكن و كاهش نرخ مسكن وجود دارد. یك هدف، رونق صنعت و تولید است. این هدفها در مجموع اگر نقطه بهینه پیدا نكنند، با یكدیگر بعضا متضاد هستند. همانطور كه من با واردات بیرویه شكر مخالفت میكردم، چون تولیدات نیشكر و چغندر قند كشور را به چالش كشاند، همین الان هم این مشكلات است.
شما اگر بخواهید به ت