ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
سواد به چه درد فوتبالیست میخورد؟
داشتن مدرک دانشگاهی برای یک بازیکن فوتبال در نهایت یک ارزش افزوده است که در اولویتهای ارزیابیهای حرفهای او کمترین درجه اهمیت را دارد.
سوشا مکانی میگوید بابت اتفاقاتی که افتاده پشیمان نیستم و دبیر فدراسیون فوتبال در سخنرانی روزهای اخیرش به این نکته اشاره کرده که: «درد فوتبال ما این است که فوتبالیستهایمان سواد ندارند»؛ این جمله از آن جملههایی است كه هرازچند گاهی چون با باور عمومی ما همخوانی دارد، از زبان یك نفر بیرون میآید و همه را سر ذوق میآورد. در شادی عمومی ناشی از شنیدن این جمله، یك كینه قدیمی خوابیده برای تخریب آنهایی كه به زعم ما از فضیلتهای طبقهبندی شده، تهی هستند و بر اثر اتفاق به جایی رسیدهاند كه پای قراردادهای میلیاردی را امضا میكنند و ماشینهای آنچنانی سوار میشوند... بیسواد خواندن آنها نوعی دل خنك كردن جمعی است، برای انتقام از كسانی كه جای ما زندگی تجملی دارند و جای ما بهتر زندگی میكنند.
... اما اگر واقعیت امر را بخواهید، مدرك تحصیلی در ارزیابی فضیلتهای یك بازیكن فوتبال آنچه كمترین اهمیت را دارد، آنچه ما سواد میدانیم، یك مدركگرایی صرف است، یعنی به جای آنكه مفهوم سواد را یك موضوع تخصصی متناسب با نقشهای اجتماعی یك فرد بدانیم ، آن را در كاغذهایی خلاصه میكنیم كه خیلی از آنها با اصرار و التماس از استادهایی حاصل میشوند كه ضعفهای علمی را زیر سبیلی رد میكنند. این تكیه به مدرك همان دردی است كه گاهی جامعه ما را با جعل مدرك و در فضایی دیگر به خرید مدرك میرساند. ما به گونهای به بیسوادی و در واقع مدرك پایین بازیكنان فوتبال اشاره میكنیم كه گویی آدمهای مدركدار اطراف خود را نمیبینم كه از نظر تخصص در جایگاه نازلی قرار دارند و بدتر از آن این مدرك دانشگاهی سبب نشده كه به آن فرهیختگی لازم در دركهای اجتماعی برسند.
همه را با این مدركگرایی افراطی مسموم كردهایم، فقط مانده فوتبالیستها؛ غافل از اینكه داشتن مدرك دانشگاهی برای یك بازیكن فوتبال در نهایت یك ارزش افزوده است كه در اولویتهای ارزیابیهای حرفهای او كمترین درجه اهمیت را دارد. در فوتبال جهان هم كسی از كریستیانو رونالدو، مسی یا نیمار نمیپرسد كه مدرك دانشگاهیتان چیست تا عیار توپ طلا را كمی بالاتر ببرند. در فوتبال جهان هم اگر كسی مثل سوكراتس، پزشك میشود یا خامس رودیگوئز، مهندس، یك اتفاق خارج از عرف است كه میتواند همه را شگفتزده كند.
فوتبالیست باید سواد داشته باشد اما نه آن «سواد» كه در ذهن ما تعریف شده است. ما داریم از فوتبالیستهایی حرف میزنیم كه هنوز در حداقلهای مهارتی فوتبال ماندهاند و همواره از ضعف تكنیكی و تاكتیكپذیری آنها مینالیم؛ برای فوتبالیستی كه هنوز در یك استپ ساده توپ، یك ارسال موفق و یك بغل پای مؤثر مانده، چه فرقی دارد كه بتواند انتگرال دوگانه بگیرد یا نه، یا چیزی در مورد مفاهیم تئوریك جامعهشناسی و سیاسی بداند یا خیر؟ آنچه فوتبالیست باید بداند، فوتبالیست شدن است، هم در بعد فنی و هم در بعد اخلاقی... ما به جای اینكه بازیكنان فوتبال خود را مجبور كنیم تا اینكه بدانند یك بازیكن فوتبال باید چه مختصاتی داشته باشد تا یك بازیكن فوتبال باشد، یاد گرفتن حرفهای بودن خیلی جلوتر از اینكه آنها به یك كاغذ برسند، برای ما اهمیت دارد. فوتبالیستها برای خودشان میتوانند یك مدرك دانشگاهی داشته باشند و از آن هر استفادهای كه میخواهند بكنند اما وقتی كه نقش فوتبالیست را در جامعه بازی میكنند باید همه ابزارهای این نقش را بشناسند و به عنوان مزیت به خود اضافه كنند. فوتبالیست اگر اینها را داشته باشد، دیگر مهم نیست كه در مقابل مدرك تحصیلی چه عبارتی را مینویسند، آنها یك فوتبالیست خوب باشند، به جهنم كه سواد دارند یا نه!
ویدیو مرتبط :
سطح سواد فوتبالیست ها
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قلقلک دادن به چه درد می خورد؟
شما نمی توانید خودتان را قلقلک بدهید و به خودتان هم اجازه نمی دهید که غریبه ها را قلقلک بدهید. بچه های انسان اغلب از قلقلک لذت می برند.
اما چرا اصلا در طول تکامل، قلقلکی بودن به انسان ها رسیده است؟
بعضی افراد خیلی قلقلکی هستند و برخی دیگر کم تر، صرف نظر از آن، قلقلک ظاهرا قوانین مخصوص به خودش را دارد.
شاید متوجه شده باشید که شما نمی توانید خودتان را قلقلک بدهید. به علاوه با این که ممکن است توانایی این را داشته باید که یک فرد کاملا غریبه را قلقلک بدهید، مغزتان اجازه نمی دهد این کار را بکنید، کاری که از نظر اجتماعی اصلا پذیرفتنی نیست.
اما قلقلک به چه دردی می خورد و در طول تکامل، چرا قلقلکی بودن به انسان ها رسیده است؟
به گزارش پاپ ساینس، رابرت پروواین از عصب شناسان دانشگاه مریلند و مولف کتاب "خنده: یک بررسی علمی"، معتقد است همین واقعیت ها در مورد قلقلک، نشانه ای از ارزش های تکاملی آن است.
به گفته وی، قلقلک راهبردی برای ایجاد ارتباط اجتماعی بین دوستان و اقوام نزدیک است.
به گفته محققین، عکس العمل خنده در برابر قلقلک از همان ماه های اولیه تولد نوزاد آغاز می شود. در واقع در ماه های اول، قلقلک و خنده از اولین راه های برقراری ارتباط بین نوزاد و کسی است که از او مراقبت می کند.
والدین خیلی زود یاد می گیرند که تا وقتی به قلقلک ادامه بدهند که نوزاد می خندد و وقتی نوزاد چهره اش در هم می رود، دیگر او را قلقلک ندهند.
همین فرایند، خود ارتباط جهره به چهره ای را ایجاد می کند که می تواند نقطه شروعی برای تعامل های دیگر هم باشد.
از طرف دیگر، کودکان مشتاقانه همدیگر را قلقلک می دهند. بسیاری از محققین بر این باورند که در بین همسالان، کارکرد قلقلک فقط ایجاد ارتباط نزدیک تر نیست.
آن ها می گویند نقاطی از بدن که بیشتر از همه قلقلکی هستند، مثل گردن و دنده ها، در مبارزه از همه آسیب پذیرترند.
بنابراین وقتی بچه ها با انعطاف از دست دوستانشان در می روند تا قلقلک نشوند، در واقع در حال تمرین برای دفاع از خود و نقاط حساس بدنشان در آینده هستند.
از طرف دیگر، صدای خنده در یک جمع، باعث بیشتر خندیدن افراد آن جمع می شود. اما قلقلک یک قانون دیگر هم دارد. انسان ها همیشه قلقلکی باقی نمی مانند. با بالا رفتن سن، لذت قلقلک کم تر می شود و در ۴۰ سالگی دیگر اثری از آن نیست.
به نظر می رسد به دلایلی که هنوز شناخته نشده اند، قلقلک مخصوص جوان ترها است.
بهنوش خرم روز.../خبر آنلاین