ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
روایت امیر عابدینی از باشگاهداری مهآفرید خسروی و بابك زنجانی/ سرنوشت متفاوت «دو میلیاردر» فوتبال ایران
روایت امیر عابدینی از باشگاهداری مهآفرید خسروی و بابك زنجانی/ سرنوشت متفاوت «دو میلیاردر» فوتبال ایران
امیر عابدینی از با سابقه ترین مدیران ورزشی كشور است. او سابقه ای طولانی در عرصه باشگاه داری ایران دارد. یكی از بهترین دوران باشگاه پرسپولیس، دوران مدیریت عابدینی است اما او چند سالی است كه مدیرعامل باشگاه داماش است.
باشگاهی كه متعلق به یكی از پر سر و صداترین مردان چند سال گذشته ایران است. مهآفرید خسروی با پرونده فساد معروف به 3000 میلیاردی ماهها یكی از مطرحترین اسامی بود كه در جامعه شنیده میشد.
روز جمعه دیداری بین تیم داماش و راهآهن تهران برگزار شد كه نتیجه آن به نفع راهآهن رقم خورد. اتفاقا مالك باشگاه راهآهن هم كسی نیست جز بابك زنجانی، میلیاردری كه این روزها حرف و حدیثهای فراوانی درباره او شنیده می شود. به همین بهانه به سراغ امیر عابدینی رفتیم تا از تقابل تیمهای مهآفرید و زنجانی بگوید و سرنوشت مبهم و متفاوت آنان. متن كامل گفتوگوی جذاب «قانون»را در زیر بخوانید:
با توجه به تغییر دولت، نظر شما نسبت به اتفاقات رخ داده در 8 سال گذشته ورزش ایران و آینده این بخش در دولت تدبیر و امید، چگونه است؟
ببینید ما دو تا بحث داریم كه یکی راجع به کارنامه است و عملکردها و یکی تبعات آن عملکردها. بعضی از عملکردها در بخش ورزش مثبت بوده، بعضی هم بسیار منفی. اما یک آهنگی در اواخر کار پیدا کرده بودند و آن هم باورهایی بود در رابطه با بحث تخصصی ورزش.
وقتی دوستان ما پا در عرصه ورزش میگذارند فکر می کنند همه ورزش همین توپ و توری است که می بینند. اندک اندک شاید بعد از مدتی متوجه میشوند كه ورزش غیر از این هم هست. بستر ورزش عارفانه است آمرانه نیست.
عشق و عاطفه در آن نقش اساسی دارد. به همین دلیل کوچکترین پلشتی یا زشتی کاملا جلوه میکند. به طور مثال عرض می کنم. ما در بخش صنعت چقدر هزینه می کنیم؟ امروز بیش از هفتاد هزار میلیارد تومان هزینه می کنیم .
چقدر برنامه رسانهای داریم؟ چقدر روزنامه تخصصی برای صنعت داریم؟ اما در بخش ورزش شما می بینید که عده زیادی در بخش رسانه کار می کنند، فقط برای رساندن اخبار ورزش، چرا؟ چون ورزش پیوند میخورد با عاطفه مردم، با اهتمام عمومی مردم که برای عرق ملی خود کار می کنند. برای هویت سازی کار می کنند.
یك قهرمان ملی اصلا مال خودش نیست، مال یک ملت است. یک قهرمان ملی را در همه ایران می شناسند. علی دایی از اردبیل بیاید، کریم باقری از تبریز بیاید، بهداد سلیمی از قائمشر و یا کشتی گیر ما از جویبار بیاید، تفاوتی ندارد. همه آنها قهرمان ملی هستند. اما بحث این است که ارزش معنوی که ایجاد می شود هنجار سازی میكند. نوجوانان و جوانان گرایش پیدا میکنند که مانند آنها قهرمانان بشوند...
شما فکر می کنید که این کار دولت بوده است؟
دولتمردان وقتی پا در عرصه ورزش میگذارند این مسائل را نمیدانند. فکر میکنند اگر مدیریت پرسپولیس و استقلال را در اختیار بگیرند همه آنچه که می خواهند از ورزش به دست میآورند. مثال دیگری میزنم. همه کسانی که رئیس سازمان تربیتبدنی شدند بعد آن كاندیدای ریاستجمهوری شدند.
این چه معنی دارد؟ معنایش این است که این باور را پیدا میکنند که مردم آن عاطفهای که به ورزش دارند به اینها هم پیدا کردند. درصورتیکه در ورزش به كارنامه نمره میدهند. مردم هوشمند هستند. در ورزش اگر باور مردم بر اساس عاطفه نباشد عكسالمعل خوبی نشان نخواهند داد. دولت قبلی این عاطفه را ایجاد نکرد. یعنی هرچه کرد چون باورهای ما در رابطه با دولت قبلی در ورزش یک باور دیگری شده بود. خیلی سخت می توانستیم باور کنیم که آن دولت آمده با عاطفه ورزش گره بخورد...
باور شما از دولت قبلی در حوزه ورزش چه بود؟
ما توقعاتی داشتیم. شما می توانید به پیشکسوت احترام بگذارید اما بلافاصله پیشکسوت متوجه میشود که این احترام برای جلب توجه به خود است یا بر اساس یک واقعیتی است که در درون تو ایجاد شده.
در واقع کاسبکارانه نیست؟
ببینید. شما میخواهید با نام یك نفر برند خود را قوی کنید میآیید آن فرد را ابزار قوی شدن خود میكنید. یك زمان هست كه نه اعتقاد دارید که پیشکسوت یک ارزش در ورزش است. بنابراین باید به او بها بدهم. پس بر اساس برنامهای میآیم برای پیشکسوت کار میکنم.
زندگی آنان را تامین می کنم، یا جایی که بحث تخصصی هست من می دانم در این تخصص نباید ورود كنم اما چون فکر می کنم اینجا هنجار سازیاش بالاست اکثریت جامعه به آن توجه دارند. به هر طریقی شده سعی میكنم مدیریت آنجا را در اختیار داشته باشم.
یعنی نگاه دولت قبلی به نظر شما تبلیغاتی بوده است؟
دلیل میآورم. مدیرانی كه در این سالها در ورزش منصوب شدند بر اساس سیاق سیاستی و روشهای سیاستی دوستان بود نه بر اساس توانمندی ورزشی آنان. نه بر اساس اینکه در بستر ورزش به اینها نمره می دهند.
یعنی مدیران ورزشی سطح بالایی نبودند؟
بله. میتوانم باشگاه پرسپولیس را مثال بزنم. شما ببینید مدیرانی که در پرسپولیس آمدند و رفتند کدام متخصص ورزش بودند؟ همه کسانیکه در 8 سال گذشته به پرسپولیس آمدند نتیجه یک بده بستان سیاسی بود. این بده بستان اگر در دولت آقای خاتمی هم باشد مردود است. اگر در دولت آقای هاشمی هم باشد قابل قبول نیست.
خب، دولت آقای خاتمی هم یک آدم سیاسی مثل صفایی فراهانی را به ورزش آورد اما موفق هم بود؟
من میگویم رد است. اگر این بسترسازی اینگونه باشد که من بخواهم سخن سیاسی خود را در قالب ورزش بگویم مردود است. اگر من به متن و بطن ورزش بها بدهم یعنی دل سوزاندم و به عنوان یک هنجار زیبا می خواهم برای آن هزینه كنم.
همه دنیا این کار را می کنند. همه دنیا برای یک کرسی قهرمانی در المپیک یا جام جهانی هزینه می کنند تا یک قهرمان بوجود بیاید. اسپانیا اگر رئال و بارسلونا هم نداشت با یك نادال در دنیا شناخته شده بود. اما رئال و بارسلونا هم در سطح اول دنیا درخشیدند.
به همین دلیل سیاسیون فکر می کنند اگر خودشان را به این دو باشگاه نزدیک کنند بهتر است. اما در همان اسپانیا اولویت مهم ورزش است. من در بخش سیاسی فکر میکنم که اگر دولت جناب آقای روحانی هم بیاید همین سبك را دنبال کند مرتكب اشتباه دولت قبلی می شود.
همین الان هم میبینیم دولت تدبیر و امید شخصی را به عنوان سرپرست وزارت ورزش معرفی كرده كه نه تنها سابقه ورزشی ندارد بلكه یک نیروی امنیتی بوده است.
بله، ورزشی نیست. بنده هم از روز اول گفتم بضاعت فکری من پاسخ نمیدهد که چرا ایشان را معرفی كردند، اما دوستانی با من تماس گرفتند و گفتند ایشان در بخش اجتماعی و فرهنگی بوده است و یكی از بحث های تخصصیاش ورزش بوده است.
روزی هم که آمد بنده لمس کردم دنبال آدمهایی می گردد که بتواند راحت در بخش ورزش كار كند. ظاهرا با صاحبنظران ورزش جلسه داشته اند. همین که به نخبگان ورزشی فرصت می دهیم که بیایند حرف بزنند خوب است.
نخبگانی مانند دکتر قرهخانلو مثل دکتر نصرا...سجادی، رضوی، دكتر دادكان و مهندس فائقی و... اینها واقعا دانش کار را دارا هستند. معنا و مفهومش این است که می خواهیم فرصت بدهیم به آدمهایی که کار ورزشی کردهاند.
از دولت قبلی خروج نکنیم. یك اتفاقی که در این 8 سال گذشته افتاد حضور افراد غیر ورزشی در ورزش بود. كسانی كه فعالیتهای سیاسی، صنعتی و اقتصادی داشتند. شما گفتید صنعت با هفتاد هزار میلیارد چندان دیده نمی شود ولی ورزش با یك بهداد سلیمی بیشتر دیده می شود. ورود افراد صنعتی و اقتصادی در حوزه ورزش مثل آقای بهمن هدایتی و مه آفرید خسروی و الان هم كه بابک زنجانی. حتی خود شما هم به نوعی با صنعت ارتباط داشتید و وارد ورزش شدید...
هم صنعتی بودم و هم سمت سیاسی اجرایی داشتم اما كار ساخت و ساز و دلالی و... انجام نمی دادم.
درست است. ما در تمام این سالها دیدیم حضور افراد متمول در ورزش موفق نبود. فکر میکنید چرا این افراد به ورزش و به طور خاص فوتبال آمدند؟ بیشتر بهخاطر این که می خواستند تبلیغات كنند تا دیده شوند؟
ببینید خیلی آدمها شاید به ذهن شما نرسد. مثلا بهمن مداح آمد با باشگاه بهمن. شفیعزادهها با استقلال اهواز. در گذشته نهچندان دور در رشت یك بزرگواری آمد و تیم استقلال رشت را راه انداخت. آقای درویش آمد تیمی در نوشهر را به دست گرفت.
آقای رموزی برای گسترش فولاد. آقای بابک زنجانی راهآهن و آقای مه آفرید امیر خسروی و ... ببینید من اعتقاد دارم یك اتفاقی افتاد. ورزش می تواند برند بسازد و می تواند یک برند را تبلیغ کند. اسپانسرینگ اصلا معنا و مفهومش همین است. دنیا این دوره را گذراند. مرسدس بنز روزی تیم داشت. این كمپانی امروز به جای اینکه تیم داشته باشد اسپانسر می شود.
دنیا به این نتیجه رسیده که اگر اسپانسر شود برد تبلیغاتیاش شاید بیشتر جواب بدهد. بخش صنعت چه چیزی به مردم یک منطقه محروم می دهد؟ مثال می زنم. مثلا دورود. نگاه کنید واقعا در آنجا چه چیزی پیدا میکنید؟ برای جوانانش چه کردیم؟ بروید در آن منطقه یک کارخانه بزرگی که در سطح خاورمیانه هم بی نظیر باشد احداث كنید. یك کارخانه آب میخواهید بزنید، باید مدتها خاک برداری کنید.
سوله بسازید. خط لوله بکشید. فقط خاک به خورد مردم می دهید. در قبال اینكه مردم حس میكنند زمینهایشان در حال از بین رفتن است چه پاسخی به آنها خواهید داد؟ اما به محض اینکه می روید یك تیم درست میکنید برای آنها ایجاد هنجار میکنید. مردم معطوف میشوند به یك هویت. نتیجه آن می شود گهر دورود لرستان. زمانی كه به لیگ برتر صعود میكند جشن بزرگی در سراسر منطقه به راه میافتد. این اتفاق برای مردم آن منطقه كمتر از صعود به جام جهانی نیست.
این چیزی است که پشت دیدگاه یك آدم مقتصد به اسم زیبایی کار دیده میشود. فردی میتواند بگوید من فقط صنعتی هستم. اما فرد دیگری می گوید من می خواهم هنجارسازی کنم. در اجتماع فرهنگسازی میکنم. میخواهم به جوان آنجا هویت بدهم. احداث کارخانه نهایتا هشتصد شغل ایجاد می كند. ما این جوانها را معطوف کردیم به تیم گهر. امروز هم همان تیم گهر در لیگ یک است.
شما بررسی کنید ببینید چه هویتسازیای شد. مدیر موفقی گفت هرجا من کار صنعتی بکنم می خواهم هویت سازی منطقهای هم انجام بشود. این واقعا زیباست. در نتیجه همان فرد رفت در گیلان تیم زد. در خوزستان همینطور. در تهران و کرج هم تیم درست كرد. حتی میخواهد تیمها را به اسم شرکتهایش کند تا پایدار بماند.
یعنی میخواست ساختار سازی كند؟
ساختارسازی هم از مهمترین برنامهها بود. ببینید استقلال اهواز هم كه می بینید لیگ دو رفته شفیع زاده رها نکرد. لیگ یک بوده رها نکرد.
اما شما می گویید مهآفرید می خواسته باشگاهها را به نام شركتهایش كند. در صورتی كه شفیع زاده این كار را نكرد. یا همین بابك زنجانی ساختارسازیای نكرده است. فقط پول داده و یك باشگاه را خریده است.
بله. بنده عرض می کنم که نام آن شهر را یدك میكشید. در بخش صنعت گفت استقلال صنعتی خوزستان. گهر دورود اسم آب معدنی گهر بود و او هم گفت گهر دورود. نگفت آب معدنی گهر.
اما ضربههایی هم زد. در همان سال بعد مشکلی که برای آقای خسروی پیش آمد نصف تیمهای لیگ برتر ما آسیب دیدند. یعنی از داماش گرفته تا استقلال اهواز و چندتا تیمی که اسپانسرشان به یك نحوی آقای خسروی بود؟
بله. ببینید دو سال همه چیز خوب و طبیعی بود. اگر عنایت سیستم قضایی نبود که مشكلات چندین برابر می شد. خوشبختانه دوستان قضایی هم این اعتقاد را داشتند كه این هنجارسازی نباید از بین برود. من خیلی صریح به شما میگویم كه از آقای اژهای مجوز برداشت یك میلیارد تومان گرفتم.
تا قبل از اینكه آقای اژه ای شروع به صحبت درباره فوتبال كرد و زیباییهای فوتبال را شکافت من اصلا فکر نمیکردم ایشان راجع به فوتبال اطلاعاتی داشته باشد. گفتم آقای اژهای من تنها چیزی که باور نمیکردم این بود که شما راجع به فوتبال اینقدر اطلاعات داشته باشید. بچههای قضایی تمام مسائل پرونده را دنبال و بررسی و تجزیه و تحلیل کردند اما نگذاشتند به ورزش خللی وارد شود.
در واقع آقای اژهای از فعالیتهای ورزشی مهآفرید حمایت كردند؟
در بخش ورزش بله. هرگز نگفتند شما بروید تعطیل کنید.
این سیاست را آقای هدایتی هم دنبال میکند؟
اخیرا من جلسهای با آقای هدایتی داشتم. احساس كردم به این نتیجه رسیده که در تیمداری ناموفق است و موفقیت و برندسازی خاصی صورت نگرفته است. بلکه تبعات منفی هم داشته است. هدایتی الان به این نتیجه رسیده كه اگر می خواهد به ورزش خدمت كند باید بیاید جاهایی كه احساس می كند نیاز به كمك او هست وارد شود. مثلا پرسپولیس به پول نیاز دارد كمك كند. اگر گهر گرفتار است کمک کند.
تا اینجا سودی هم برایش داشته است؟
بعضیها دوست دارند مطرح باشند.
یعنی بهخاطر شهرت؟
من فکر می کنم هدایتی الان به اندازه کافی شهرت دارد. اكنون به دنبال محبوبیت است. شهرت سریع میرود. اما محبوب شدن کار میبرد. مردم باید احساس كنند كه صادقانه خدمت می كنید.
شما فکر می کنید آقای هدایتی توانسته این را بدست بیاورد؟
خیر.
چرا؟
باور مردم دیر شکل میگیرد. وقتی شکل گرفت ساده از دست نمیرود. آقای هدایتی چون از استیلآذین به پرسپولیس و از پرسپولیس باز به استیلآذین دائم در رفت و آمد بوده است. باز از استیل آذین به ملوان. از ملوان به گهر.
اینکه خودش نمیدانست به دنبال چیست طبیعتا مردم هم نمی دانند. مردم احساس میكنند آقای هدایتی یکی از معروفهاست در ورزش اما محبوب نیست. شما محبوبیت را از علیپروین نمی توانید، بگیرید. علی پروین به عنوان یك آدم محبوب در فوتبال ایران همیشه هست. ناصر خان حجازی به عنوان یک اسطوره فوتبال بود و محبوب. بنده افتخار می کنم کنار ناصر خان عکس داشتم. کنار ایشان بازی کردم. ناصرخان یك آدمی بود یك شخصیتی بود که همه دوستش داشتند. پس مردم فقط به پول توجه نمی كنند.
ما اكنون دو نمونه مدیریت باشگاه داریم. مدیریت دولتی كه نمونه آن آقای رویانیان است، مدیریت هزینه بی ثمر. مدیریت بخش خصوصی هم با هر نیت خیری هم آسیب زد. استقلال اهواز با مدیریت شفیع زاده بی نتیجه ماند. آقای مه آفرید وضعیتش مبهم است و مشخص نیست چه سرانجامی خواهد داشت. بابک زنجانی راهآهن را خریده است. ما در هر دو نمونه دولتی و خصوصی نتیجه مثبتی ندیدیم. بالاخره باید وضعیت باشگاه داری در این کشور مشخص شود. دولت که موفق نبود. بخش خصوصی هم كه موفق نبوده است. آقای هدایتی 10 بار تغییر تیم داده و در هر 10 مورد ناكام بوده است. واقعا نمیشود گفت كدام شخصیت حقیقی یا حقوقی صلاحیت باشگاه داری دارد؟
سخن شما صحیح است. اما بگذارید تعمیم بدهیم به سیاست کلان كشور. سیاست کلان اقتصادی ما تعریف خاص خودش را پیدا نکرد. ما سه روش در قانون اساسی داریم. یا باید بخش خصوصی باشد یا بخش دولتی یا تعاونی.
غیر از این سه در قانون اساسی تعریف دیگری وجود ندارد. خب، بخش خصوصی وابسته به بخش دولتی معنای خصوصی ندارد. بخش خصوصی مستقل گرفتار سیستم دولتی است. بانک دولتی رفتارها و موافقتهای اصولی دولتی و درهایی که باید دولتیها بازکنند اما می بندند. بخش خصوصی را نحیف می کنند.
اصلا بخش دولتی دوست نداشت که بخش خصوصی بزرگ بشود.به همین دلیلی اصل 44 قانون اساسی هیچ موقع به صورت درست و با قدرت پیاده نشد. اگر هم كسی در بخش ورزش مورد اطمینان مردم قرار بگیرد وقتی در اثر یك اشتباه پایش در چاله بیفتد ما هم می زنیم او را به زمین میاندازیم.
اعتقاد دارم که تمام كسانی كه در بخش ورزش سرمایه گذاری كردند یک علقهای به مسائل اجتماعی داشتند اما نمی توانم بگویم آمدند صرفا برندسازی كنند. راهآهن چه برندی می تواند بسازد؟ من از بابك زنجانی نه شناختی دارم نه دفاع می کنم. چیزهایی هم که تا به حال شنیدم راجع به این شخص مثبت نیست. اما می گویم اگر ایشان یک مقداری به عقل و خردجمعی بها می داد می فهمید راه آهن که نمی تواند برایش برندسازی کند.
پس چرا این کار را کرد؟
راه آهن هزار تا تماشاچی دارد اما ریشه اش به 50 سال پیش بازمی گردد. آقای زنجانی اصلا نمی داند کجا رفته است. من اعتقاد دارم الان مدیری که گذاشتهاند در راهآهن مدیر جوانی است كه خوب هم كار می كند. اما نمیتوانند راه آهن را به یك سیستمی برسانند تا قهرمان کشور شود چون هویت استانی هم ندارد. هویت منطقهای ندارد. استقلال و پرسپولیس هویت ملی دارند. سپاهان هویت استانی دارد. تراکتورسازی هویت استانی دارد. یعنی توجه همه آذری زبانها به تراكتور معطوف است. در گیلان ملوان هویت انزلی دارد. تیم داماش هویت گیلکی دارد و ...
دقیقا همین نكته است كه من را به شک وامیدارد. می گویم راهآهن نه هویت استانی دارد و نه هویت ملی. پس این آدم برای چه چیز میآید هزینه میکند. بههمین دلیل می گویم بالاخره باید صلاحیت باشگاه داری مشخص بشود؟
کاملا حق با شماست. اما وقتی تیمها می روند به سراغ این آدمها موضوع تغییر می كند. ببینید یك موقع هست که اینها جمع می شوند و می روند پیش آقای زنجانی كه ما در وضعیت بدی هستیم و شما بیاد اینجا هزینه کن. اگر بابک زنجانی تا حالا آمده عکس گرفته با تیم می توانید شك كنید.
اما همین چند هفته پیش حتی درباره داوری بازی هم نظر میداد؟
شما در مورد همین تیم داماش می بینید كه دوسالونیم مه آفرید نیست و زندان است. 5 سال تیم داری می کرد. شما اگر یک عکس آوردید از مه آفرید در کنار تیم و یا در زمین فوتبال و یا در یک استادیومی که مسابقه دارد. نمونه ای نداریم چون او به بنده اعتماد داشت. می گفت مدیر ورزشی من هستی و برو کار ورزشی کن. فقط برنامه بده.
شما هم از مهآفرید تا پیش از بازداشت نامی نمیآوردید. همه فکر می کردند شما مالک اصلی باشگاه هستید.
اصلا نمی خواست. هیچ موقع دنبال تبلیغات نبود برای شخص خودش اما دوست داشت که داماش مطرح شود. داماش در یک منطقه کوهستانی است. او بلافاصله احساس کرد باید یک پیوندی بین کارخانه و ورزش ایجاد کند و این حسی که ورزش به جوانها می دهد به وجود میآورد. وقتی هم به من گفت برویم در آن منطقه تیم ببریم من پذیرفتم.
در آن زمان تیم من لیگ یک تهران بود. قبول كردم. یك روز هم به من گفت درخواستی از تو دارم. گفت چرا استعدادیابی را نمیبرید در ارتفاعات. بروید از هزارمتر به بالا شروع كنید. گفتم چه فرقی می کند؟ گفت بچههای کوهستان قدرتی هستند. بروید در آنجا استعداد پیدا کنید و در دو رشته والیبال و فوتبال سرمایه گذاری كنید.
پس آدم باهوشی بود؟
بله. گفت اینها از داشتن زمینهای مسطح محرومند و باید به آنها خدمت كنید. ما هم شروع كردیم. رفتیم تا لینكهای خود را شكل دهیم. حتی پیش جلال طالبی رفتم از طریق یکی از دوستان. ما به دنبال این بودیم که یک هیاتی ایجاد کنیم. مهآفرید می گفت به صد نفر برسید. من برای این صد نفر پانسیون درست می کنم.
می گفت بروید مجارستان، چک، اسلواکی ، کرواسی و هر جا كه می توانید. با یك باشگاه که این بچهها بتوانند دورههای لازم را آنجا بگذرانند. ما چنین سازمانی داشتیم و شروع کرده بودیم. ما در همان دوره در مصاحبهها گفتیم یك آدمی آمده كه فقط فکر برند سازی نیست.
خب، چرا این اهداف محقق نشد؟
اگر سیستم صنعتی کشور ما خودش بیاید در گود و به ورزش بگوید تو میتوانی برای من برند بسازی و من هزینه را تقبل میكنم. تو برای من تبلیغ کن ما تبلیغ می کنیم. در آن صورت تكلیف همگان روشن می شود.
من اعتقاد دارم آنجا که صنعت آمده به کمک ورزش کار خوبی کرده اما این فرصت را به بخش خصوصی هم بدهیم. درهای بخش خصوصی رو نبندیم. بگذاریم بیاید در حوزه ورزش كار كند و تا یك جایی حمایتش کنیم. ما باید باور کنیم که اقتصادی که امروز می تواند مشکل كشور ما را حل کند اقتصاد بخش خصوصی است. وزرای دانشمند و با تجربه ما به محض اینکه در دولت جدید آمدند گفتند ما اینجاها دخالت نمی کنیم.مثلا گفتند اصلا دولت نباید متولی انبوهسازی بشود. آزاد راه ها را باید بخش خصوصی بسازند.
آفت اینجاست كه سیستم اقتصادی کشور ما روشن نیست. مخصوصا بعد از تحریمها ما یك کلیدواژه داشتیم در اقتصاد به نام اقتصاد رانتی. می بینیم كه كسی مانند مه آفرید هم در زدوبندهای همین اقتصاد رانتی قربانی می شود. درباره بابک زنجانی هم كه حرف و حدیثهای خوبی نمی شنویم. همین چندی پیش وزیر نفت گفت دو میلیارد دلار پول نفت را به دولت نمیدهد. من اصلا سوالم اینجاست این آدم چون پول دارد میآید باشگاه داری می کند. اگر دو روز دیگر بابک زنجانی هم به سرنوشت مه آفرید دچار شد تکلیف آن باشگاه و کسانی که از این طریق امرار معاش می کنند چیست؟
این سوال را من نباید جواب بدهم. این سیستم کنترلی و نظارتی باید جواب شما را بدهد. ما به افراد اجازه می دهیم در یك بسترهایی رشد کنند که این بستر جایگاه آنها نیست.
مهآفرید امیر خسروی را نگاه میکنیم و می بینیم از کجا شروع کرد و به کجا رسید. یك بخشی رو تاسیس کرده و شروع به کار کرده، کلنگ زده است. شركتهای زیان ده را تحویل گرفته و اقتصادی كرده است. آن مقدار از بدهی هم كه داشته و دادگاه حكم داده كه رد مال كند مشخص شده و در حال پرداخت است. همین الان بضاعت پرداختش وجود دارد، بیش از آن چیزی كه تصور شود.
یعنی آزاد می شود؟
خیر. من نمی گویم آزاد می شود اما تمام بدهی خود را پرداخت می كند چون مه آفرید خسروی ریالی از كشور خارج نكرده است. مطلبی كه الان ثابت شده این است كه آن چیزی که اتفاق افتاده برای دیگران مثلا شفیع زاده با اینکه یکی از برادرانش رفت به خارج اما برادر دیگر ماند و تیمداری کرد.
من اعتقاد دارم اینها سرمایهدار نیستند بلكه سرمایه گذارند. مثلا شما از بابک زنجانی می گویید. بابک زنجانی میگوید من با روزی 17 میلیون تومان پولدار شدم، ارز فروختم. میگوید به من یك پولی می دادند و من پولدار شدم.
من میگویم این روش یك روشی بوده که در این كشور کنترل نداشته است. یک سازمان یک تشکیلات یک نظامی نبوده است که بیاید تعریف کند که این کار خلاف بوده یا نه. این آدم پول ندارد بلكه رفته از سیستم بانکی وام گرفته است. شخص دیگری ال سی باز کرده است. این سیستم های نظارتی و کنترلی كه داریم برای آنها هزینه می کنیم کجا هستند که اجازه می دهند یک آدمی بیاید تا این مرحله که بگوییم هیهات؟ حالا که درست برای 18 هزار نفر اشتغال ایجاد شده و هزاران نفر وابسته به این فرد و سیستم او شدند به یكباره گرفتار می شود.
من اعتقاد دارم مهآفرید از ابتدا قصدی برای تخلف و فساد نداشت. من توقع دارم كسی كه از صنعت وارد بحث ورزش می شود و خدمت می كند در كنار معایب او محسناتش را هم ببینند.
عاقبت مهآفرید كه همچنان نامعلوم است. شما فکر می کنید آینده بابک زنجانی چه خواهد شد؟
با این چیزهایی که می شنوم آینده خوبی ندارد. استنباطم این هست که به هر حال ایشان الان می گوید پولهایش بلوکه شده و از آن طرف دولت می گوید بلوکه نیست و می تواند بازگرداند. اینها حرفهای ضد و نقیضی هست که به ضرر بابک زنجانی است. باید سریعتر شفاف سازی کند. معتقدم اگر دوستان نظارتی ما قبل از گرفتن و بستن بیایند بشینند و کنترل شده بگویند فلان موضوع را اصلاح کن. برخی دوستان هستند كه قصد خدمت دارند اما واقعا نمی دانند بعضی كارهایشان اشتباه است.
یعنی این ایراد سیستم نظارتی است كه اجازه میدهد جوانی سی و چند ساله به آن حد از ثروت برسد و بعد به یكباره تا سر حد مفسد اقتصادی سقوط كند؟
ما دوره جنگ را که پشت سر گذاشتیم اتفاقاتی افتاد كه برایش تعریف ساختاری نکردیم. آقای هاشمی نام دولت خود را سازندگی گذاشت. دولت سازندگی موظف بود عقب ماندگیها را جبران کند و با سرعت به طرف ساخت و ساز رفت.
تعدیل در وضعیت بودجه، تعدیل در وضعیت اقتصادی، تعدیل در نرخاند. همه این ها در زمان آقای هاشمی اتفاق افتاد. بسیاری از پیش فرضها محقق نشد اما کلنگش خورد. بعد به خاطر اینکه به اجتماع هویتی داده شود حتی قبل از اینکه کاملا پروژه ای تمام شود افتتاح می شد. دولت آقای خاتمی می آید همین را هدایت می کند.
فرصتی پیدا می شود تا دولت به فرهنگ و هنر بپردازد. این بحث فرهنگی و سیاسی یك اصطلاحی هم استفاده میشود به نام اصلاح طلبی. اصلاحطلبی خارج از چارچوب و موازین قانون اساسی نیست.
اصلا معنا ندارد که در خارج از قالب قانون اساسی اصلاح طلبی رو معنا کنیم اما بر خلاف آقای خاتمی عدهای فکر کردند وقتی شما گفتی ما اصلاح طلبیم کل اصول را كنار میگذاریم. شما ببینید که همان اصلاح طلبی كه شكل گرفت مجبور شدیم به بسیاری بگوییم بیایید داخل نظام. با ایدههای جدید و منتقدانه هم بیایید و این خوب بود. خب به بخش خصوصی هم گفتیم بیا در كشور سرمایهگذاری کن.
پس رفتیم یك گفتمان جدیدی را مطرح کردیم. در دنیا یک باورهایی رو ایجاد کردیم. دوست بعدی آمد حرف و حدیثهایی زد و مطالبی گفت که گاهی انسان تعجب می کرد كه چطور بعضی از دوستان کورس گذاشته بودند تا سخنان او را تایید كنند. آنهایی هم كه تكذیب می كردند نمیدانستند باید كجای آن را تكذیب كنند.
من سوالم این است كه دولت گذشته این جوانانی که هزاران میلیارد ثروت به دست آوردند از جمله خود آقای خسروی یا آقای زنجانی. اینها زاییده این دولتند دیگر چون نه در دولت آقای رفسنجانی از این نمونه جوانها دیدیم نه دولت اصلاحات. بالاخره اگر كسانی هم بودند به قول شما سالها کار کرده بودند و یا كسی مانند شهرام جزایری به ندرت یافت می شد.
آنچه که درباره مهآفرید در این مکتوبات اخیر دیدیم و آن چیزی که در گذشته از او می دانستم این بود كه روزی که دانشگاه را رها می کند و به بستر کار می رود باید بگویم خودش پشت تراکتور می نشیند. خودش زمین را شخم می زند و کار می کند.
می رود گاوداری میثاق را باز می کند. 200 هکتار زمین از جهاد سازندگی می گیرد و کشت برنج می کند تا میرسد به کارخانه آب. بعد كم كم با برندسازی که برای کارخانه آبش می کند تا زمانیکه فولاد را گرفته در سال 88. از آنجا به بعد ال سی در سیستم او معنا پیدا می كند. حالا نمیتوانم وارد بحث حقوقی شوم. زمانی هست كه شما طبق یك برنامه از پیش تعیین شده ای خلاف می کنید که این یك بحث است اما واقعا من این را قبول ندارم که مهآفرید طراحی شده به سمت تخلف و فساد رفته باشد.
بابك زنجانی چطور؟
گفتم كه من او را نمی شناسم. اما آنچه از بیرون می شنوم می توانم بگویم اوضاع او هم خوب نیست. در مورد مهآفرید باید بگویم قانون کار خود را انجام می دهد. قوه قضاییه کار خود را انجام می دهد. این طرف هم وکلای او دنبال این هستند که تخفیف بگیرند، اما من بحثم این است که در قالب ورزش کسانی که وارد گود می شوند نه فقط برای حمایت از خود آنها بلکه برای حمایت از ورزش به آنها كمك شود.
---------------------------------------------
- دولت گذشته از ورزش بیشتر به دنبال تبلیغات برای خود بود.
- همه کسانیکه در 8 سال گذشته به پرسپولیس آمدند نتیجه یک بده بستان سیاسی بود.
- بضاعت فکری من پاسخ نمیدهد که چرا حسن روحانی صالحی امیری را برای ورزش معرفی كرد.
-مه آفرید خسروی تمام بدهی خود را پرداخت می كند چون از كشور پولی خارج نكرده است.
- گفتم آقای اژهای من تنها چیزی که باور نمیکردم این بود که شما راجع به فوتبال اطلاعات داشته باشید.
-حسین هدایتی خودش نمی دانست در فوتبال به دنبال چیست.
- مهآفرید هیچ موقع دنبال تبلیغات برای شخص خودش نبود اما دوست داشت که داماش مطرح شود.
-چیزهای مثبتی در مورد بابك زنجانی نشنیدهام./قانون
ویدیو مرتبط :
گزارشی از اموال باورنکردنی مه آفرید امیرخسروی در ایران
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مهآفرید امیر خسروی در گور؛زنجانی در انتظار طناب دار/ آیا بابک اعتراف میکند؟
اخبار سیاسی - مهآفرید امیر خسروی در گور؛زنجانی در انتظار طناب دار/ آیا بابک اعتراف میکند؟
مهآفرید امیرخسروی که هیچیک از مردم، در پایان محاکمات منجر به احراز مجرمیت وی نیز چهرهای واضح و روشن از او ندیدند، با نامی ناآشنا برای مردم، همان میزان که در ابهام به ذهن مردم ورود یافت، در ابهام نیز از صفحه روزگار محو، به چوبه دار سپرده و در زندان اوین اعدام شد؛ اعدامی نابهنگام و غیرمترقبه در سحرگاه شنبه سوم خرداد که همگان را متعجب ساخت و در شوک فرو برد.
به گزارش خبرنگار روز نو، خبر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت: "مهآفرید امیر خسروی اعدام شد".
بلافاصله وکیل مدافع مهآفرید و حتی خانواده وی نیز در گفتوگوهایی اعلام کردند که از موضوع اعدام مهآفرید خبر نداشتند و به نوعی با شنیدن خبر، شوکه شدهاند.
"سارا خسروی" همسر مهآفرید همان روز گفت: امروز صبح از طریق رسانهها مطلع شدیم که حکم اعدام همسرم در زندان اجرا شده است. در ابتدا تصور میکردیم این موضوع صحت ندارد، اما وکیلمان با پیگیری ماجرا و مشاهده جسد مهآفرید به ما اعلام کرد حکم اجرا شده است.
همسر مهآفرید خسروی درخصوص آخرین ملاقات با همسرش گفت: دیروز به ما اجازه دادند که در مقابل دادسرا با مهآفرید دیدار کنیم. در این دیدار روحیه همسرم مثل همیشه خوب بود و نمیدانست که فردا قرار است حکم مجازاتش اجرا شود.
سارا خسروی گفت: همه اموال شوهرم توقیف شده و او دیروز میگفت تا تمام بدهیهایم را ندهم، حکم اجرا نمیشود. این موضوع نشان میداد که همسرم هنوز برای تغییر حکم اعدامش امید داشت.
"غلامعلی ریاحی" وکیل مهآفرید هم صبح شنبه با اعلام اینکه وی و خانواده مهآفرید در محل اجرای حکم حضور نداشتهاند، گفت: زمان اجرای حکم نیز به ما اعلام نشده بود.
به فاصله یک روز، جسد مهآفرید به خانوادهاش تحویل، و در قطه 110 بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد؛ این را یکی از بستگان مهآفرید به رسانهها گفت و به این شکل، سؤالها درباره دلایل این شتاب و این اعدام سریع و بیخبر، افزایش یافت.
گمانهزنیها آغاز شد و ادامه یافت
برخی این اعدام را نابهجا و در جهت سرهم بندی پرونده فساد سه هزار میلیاردی تلقی کردند و مدعی شدند که مهآفرید یک نابغه اقتصادی!! بوده که باید از او تقدیر میشد!! نه آنکه به چوبه دار سپرده شود. اما برخی دیگر، ضمن تأکید بر لزوم مبارزه جدی با فساد و سپردن اینگونه افراد به دست قانون، بر لزوم روشن شدن زوایای مختلف چنین پروندههایی به همراه ریشهیابی و مقابله با بسترهای فساد، تصریح داشتند و از اعدام بیاطلاع و شتابان متهم ردیف اول چنین پرونده گستردهای انتقاد کردند.
اما در این میان، از لابهلای برخی اظهارنظرهای مقامات، میشد به نوعی دلایل اعدام سریع مهآفرید خسروی را دریافت.
مهآفرید امیرخسروی متهم ردیف اول پروندهای بود که تقریبا، زوایای مختلف آن برای مقامات قضایی و دستگاه قضا، مشخص و روشن شده بود و از این جهت، شاید ماندن وی، کمک چندانی هم به روند رسیدگی به پرونده دیگر افراد دخیل در این فساد بزرگ مالی نمیکرد؛ اما طبق برخی اظهارات، گویا اعدام وی میتوانسته کارکردهایی در دیگر پروندههای مهمتر و بزرگتر داشته باشد.
اواخر فروردین ماه جاری بود که "عزتالله یوسفیان ملا" نماینده ناظر قوه مقننه در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، درباره آخرین روند بررسی پرونده بابک زنجانی در این ستاد گفت: برای ما هنوز محل پولهای زنجانی مشخص نیست و او نیز همکاری نمیکند.
او ادامه داد: مالکیت چندین شرکت هواپیمایی، هتل، مجموعههای گردشگری و شرکتهای خدماتی خارج از کشور به بابک زنجانی محرز شده، اما مبلغ دو میلیارد و 350 میلیون یورو که در اختیار وی بوده، هنوز پیدا نشده است.
به گزارش روز نو،"محمدعلی پورمختار" رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی گفت: نظام پای پرونده بابک زنجانی ایستاده و در این زمینه هیچ تعارفی با وی و فرد دیگری ندارد.
وی با بیان این که "رسیدگی به پرونده بابک زنجانی همچنان ادامه دارد"، افزوده بود: ما نمیدانیم وی چقدر پول و ملک دارد، ولی هیچ فردی هم نمیگوید که زنجانی مالی در اختیار ندارد.
او گفت: ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در حال حاضر شناسایی اموال بابک زنجانی را پیگیری میکند البته اگر خودش در این زمینه همکاری میکرد، بهتر بود.
عضو ناظر مجلس در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی از بابک زنجانی و همکاران وی خواست با مسئولان رسیدگیکننده به این موضوع همکاری کنند تا مشکل هرچه زودتر حل شود.
پورمختار همچنین گفت: نظام پای پرونده بابک زنجانی ایستاده و هیچ تعارفی هم با وی و افراد دیگر ندارد، بنابراین قوای مجریه، مقننه و قضاییه تا نتیجه نهایی این پرونده را پیگیری خواهند کرد.
یوسفیان ملا عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، همچنین در روزهای بعد از اعدام مهآفرید امیرخسروی در گفتوگویی با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: موضوع اعدام امیرخسروی در جلسه بعدی ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بررسی و مباحثی درخصوص اقدامات صورت گرفته در ارتباط با پرونده بابک زنجانی نیز در این جلسه مطرح خواهد شد.
عزتالله یوسفیانملا نماینده مردم آمل در مجلس شورای اسلامی، همگان را به دوشنبه (فردا) 12 خرداد و جلسه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی وعده داد و گفت: قطعا موضوع اعدام مهآفرید خسروی و آثار آن در این جلسه مورد بحث قرار میگیرد و گزارشی در اینباره ارائه خواهد شد.
عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی خاطرنشان کرد: به احتمال قوی در این جلسه مباحثی در ارتباط با بابک زنجانی مطرح و روند اقدامات صورت گرفته در مورد پرونده وی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
یوسفیان ملا قبلا یعنی در هفتههای پایانی سال 92 نیز گفته بود: داراییهای داخل کشور زنجانی مبلغ ناچیزی از بدهیهایش را شامل میشود و میبایست برای پرداخت کامل بدهیها، داراییهای وی در خارج از کشور را به داخل منتقل کنیم.
یوسفیان ملا در این باره گفت: براساس برآوردهای ما در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، در خوشبینانهترین حالت میزان اموال زنجانی در داخل حدود ۴۰۰۰ میلیارد تومان است که در واقع حتی نیمی از بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت را هم شامل نمیشود.
از طرف دیگر به گفته یوسفیان ملا، کشورهایی که زنجانی در آنها حساب داشته، حاضر نیستند به راحتی پولهای زنجانی را به ایران بازگردانند. به عنوان مثال در یک مورد، در مالزی به شرطی حاضر شدند داراییهای زنجانی را به ایران تحویل دهند که به آنها باجی پرداخت شود.
پورمختار رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس نیز در همان ایام گفته بود: ادعای بابک زنجانی مبنی بر بلوکه شدن دو میلیارد یورو از داراییهای او در خارج از کشور صحت ندارد و اساسا نمیتوان به تسویه بدهیهای او به وزارت نفت امیدوار بود. او به جز پولهای بلوکه شدهای که حالا دروغ از کار در آمده، املاک و سرمایههای دیگری در خارج دارد که به فکر آن هستیم که این اموال را تبدیل به پول کرده و به کشور بازگردانیم.
"غلامحسین محسنی اژهای" سخنگوی قوه قضاییه نیز که پیش از این، در بهمن ماه ۱۳۹۲ از توقیف کلیه اموال زنجانی در داخل و خارج از ایران خبر داده بود و گفته بود که زنجانی در معرفی این داراییها همکاری کرده و تأکید داشت حتی با فروختن بخشی از داراییهای زنجانی در داخل ایران میتوان بدهی ۹۰۰۰ میلیارد تومانی زنجانی به وزارت نفت را تسویه کرد؛ بعدها در نشستهای خبری خود از عدم صداقت بابک زنجانی و عدم همکاری و اعتراف وی سخن گفت.
محسنی اژهای در 12 اسفند 92، صداقت نداشتن بابک زنجانی را دلیل طولانی شدن رسیدگی به پرونده این میلیاردر نفتی عنوان کرد و در نشست خبری خود با رسانهها گفت: متأسفانه هر چه جلوتر میرویم پرونده ایشان پیچیدهتر میشود.
وی افزود: بر اساس نقل قول از دادستان و بازپرس محترم عرض میکنم که ایشان صداقت ندارد و چون خودش صداقت ندارد و کارها باید بر اساس پیگیریهای بیرونی و کار کارشناسی انجام شود زمان رسیدگی مقداری دارد طولانی میشود.
سخنگوی قوه قضاییه اظهار کرد: ما خیلی امیدوار بودیم که ظرف مدت بازداشت اول که دو ماه بود به نتیجه برسیم ولی این کار انجام نشد و بازداشت موقت او تمدید شد.
"مصطفی پورمحمدی" وزیر دادگستری نیز در حاشیه جلسه هیئت دولت در 24 اردیبهشت ماه سال جاری، در جمع خبرنگاران گفت: بابک زنجانی در بازجوییها همکاری خوبی نداشته است و اموال شناسایی شده از او در داخل کشور جوابگوی بدهیهای او نیست.
وی افزود: بابک زنجانی متأسفانه میزان اموالش را شفاف نمیگوید.
کنار هم قراردادن این اظهارات، به همراه سخنان اخیر یکی از اعضای کمیته پیگیری پرونده زنجانی در مجلس، میتوان ابعادی جدید از دلایل اعدام غیرمترقبه مهآفرید خسروی را نشان دهد.
"امیرعباس سلطانی" عضو کمیته پیگیری پرونده بابک زنجانی در مجلس در گفتوگویی با اشاره به صدور حکم اعدام مهآفرید اظهار داشت: حکم بابک زنجانی کمتر از اعدام نیست، او به مانند رضا ضراب در ترکیه آزاد نخواهد شد.
نماینده مردم بروجن در مجلس با اشاره وضعیت کنونی پرونده بابک زنجانی گفت: متأسفانه همان شرایط سابق پابرجاست و هیچگونه بدهی پرداخت نشده است.
وی افزود: قطعا اموال زنجانی در ایران جوابگوی بدهیهای او نیست و سرمایه خارج از کشور او نیز به راحتی قابل ضبط نیست.
سلطانی اضافه کرد: چندین ماه است که بابک زنجانی در بازداشت است؛ اما همچنان امروز و فردا میکند و با شیوهها و ترفندهای خود به نوعی همه را سر کار میگذارد.
وی با بیان اینکه روال بابک زنجانی سرکار گذاشتن است، تصریح کرد: یک تشکیلات قوی پشت سر بابک زنجانی هست و او تنها به عنوان ویترین این جمعیت فعالیت میکند.
عضو کمیته پیگیری پرونده بابک زنجانی در مجلس به انتخاب گفت: یک سری سرنخهایی به دست آمده است که برای از بین نرفتن آنها نمیتوان به آن اشاره کرد، به هر حال از هر طریق در حال جمعآوری اطلاعات در مورد زنجانی هستیم.
وی در مورد شرایط فعلی فعالیتهای اقتصادی این تاجر مشهور بیان داشت: فعالیتهای شرکتهای زنجانی در داخل ایران همچنان ادامه دارد و از فعالیت باز نایستاده است.
سلطانی در پاسخ به این سؤال که "آیا ممکن است بابک زنجانی به سرنوشت مهآفرید خسروی دچار شود"، گفت: بله، قاعدتا همینطور است. چون این مرد فساد ایجاد کرده و اموال ملت را به غارت برده و اکنون نیز با گردن کلفتی پول را پرداخت نمیکند. فکر میکنم جرمی بالاتر از این اتفاق نباشد.
وی افزود: البته زنجانی بیشتر از مهآفرید خسروی مشکل دارد.
عضو کمیته پیگیری پرونده بابک زنجانی در مجلس اضافه کرد: البته من در جایگاه قوه قضاییه نیستم اما با شناختی که دارم به هرحال حکمش کمتر از اعدام نیست، البته دستگاه قضایی باید نظر نهایی را بدهد.
وی اضافه کرد: با توجه به مذاکراتی که صورت گرفته، قوه قضاییه ظرف یک یا دو ماه آینده باید تکلیف بابک زنجانی را مشخص کند.
نماینده مردم بروجن در پاسخ به این سؤال که آیا اعدام ناگهانی مهآفرید خسروی میتواند هشداری به بابک زنجانی باشد، گفت: قاعدتا همینطور است، این یک بیدارباش و هشدار است.
وی در پاسخ به این سؤال که "آیا امکان دارد بابک زنجانی نیز به مانند رضا ضراب در مسیر آزادی قرار گیرد؟" بیان داشت: باتوجه به اطلاعاتی که در اختیار دارم، وقوع چنین اتفاقی را بعید میدانم.
سلطانی در پایان گفت: ما در مجلس میخواهیم این پرونده را به پایان رسانده و با قاطعیت پیگیر هستیم و آن را رها نمیکنیم.
به گزارش روز نو،به این ترتیب، باید دید، آیا "بابک زنجانی" برای مبتلا نشدن به سرنوشت مهآفرید خسروی، حاضر است همه زوایای پرونده خود را برای دستگاه قضایی کشور روشن کند؟
دستگاه قضا با اعدام مهآفرید خسروی، به بابک زنجانی نشان داده که در رسیدگی به پرونده مفاسد اقتصادی جدی است و به وی هشدار داده که به هر تقدیر، پایان راهی که برگزیده اعدام است و راه بازگشتی برای او نیست؛ پس بهتر است که در این میان، دستهای آلوده دیگر را که با وی همراهی و همکاری داشتهاند، به دستبند قانون بسپارد.
بابک زنجانی جوانی است متولد 1353، که حدود 2میلیارد و 400 میلیون یورو (حدود 9 هزار و 500 میلیارد تومان) به خزانه نفتی کشور بدهکار است.
براساس اظهارات بیژن نامدار زنگنه، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و کمیسیون اصل ۹۰، اتهامات وی بدهی بیش از دو و نیم میلیارد یورو به وزارت نفت و بانک مرکزی و همچنین جعل اسناد بانکی با پرداخت رشوه به بانک ملی تاجیکستان است. نام وی همچنین در پرونده رضا ضراب، ایرانی دستگیرشده در ترکیه به اتهام قاچاق طلا مطرح شده است.
اخبار سیاسی - روز نو