ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
درباره فهرست شصتوچند نفره منشوریها/ الف، بنویس آیتاللهی!
یادداشت ویژه: درباره فهرست شصتوچند نفره منشوریها/ الف، بنویس آیتاللهی!
این فوتبال، حالا نویسنده و روزنامهنگار و ژورنالیست شجاع و متعهد میخواهند. كسی كه هر روز فریاد بزند... فقط به امید سری كه به این سو برگردد.
سایت گل- خرداد، اواخر بهار فصل سوداگری، ارقام درشت. یك میلیارد برای مدافع 33ساله. پشت لبتابها، اخبار پیروزی و شكست. شكست. شكست. خبرهای داغ. فهرست شصت و چند نفره. فصل نمایش قدرت ستاد منشور اخلاقی. گزمههای فوتبال ایران!
***
آیتاللهی. در گوشهای از ورزشگاه حافظیه. در یك روز شلوغ بود كه اولین بار دیدمش. مردی میانهسال و نسبتا خوشصورت. اما فربه و كوتاه. تیشرت مشكیرنگی داشت و مثل نظامیها بیسیم به دست بود. با آنتن بلندی كه با آن به گوشه و كنار حافظیه موج نظم میفرستاد. آن روزها رئیس هیئت فوتبال فارس بود. فوتبال فارس دو تیم در لیگ داشت و یك زمین تپه ماهوری. حافظیه. روبهروی آرامگاه. آن طرف بساط فال گرم بود و این طرف فقط 4 بار در سال، وقتی استقلال و پرسپولیس به شیراز میآمدند گرم میشد. بقیه سال اما همه چیز سوت و كور بود. بازی به بازی بدون تماشاچی. میگفتند: شیرازیها حالش را ندارند. اما نه موضوع این نبود. آن ورزشگاه و آن زمین و آن برق و آن فجر، همین هم زیادیشان بود.
***
سالهای سال از روزهای بیسیم به دستی گذشته. آیتاللهی حالا كت و شلوار میپوشد و خاك و خل تنش را تكانده. او كه از بستگان یك چهره پرنفوذ مذهبی است، از هیات فوتبال به هیاترئیسه و نایبرئیسی فدراسیون رسیده. با دوست قدیمی و یار غارش هوشنگ مقدس، تاجر ایرانی مقیم دبی. شیرازیها در این همسایه جنوبی، ریشه دارند. بیزینس و رابطه. خنجیها و لاریها و اهالی گراش كه اكثریت دستشان به دهانشان میرسد. مثل خود آیتاللهی رئیس هیاتی كه قول راه پیشرفتش را هموار كرد. گرچه در همه این سالها فریاد برق و فجر از نداری به آسمان بود. حالا هم دیگر برقی نیست. نارنجی دوستداشتنی با 4 میلیارد بدهی در شبهای شیراز هم گم شده است. همه در شیراز میپرسند: پس این آقای آیتاللهی برای برق چه كرد؟
***
حاجی حالا كارهای مهمتری دارد. مهمتر از «خوشا شیراز و برق بیمثالش»
وقتی ساعت 11-10 هلك و هلك به محل كارش میرسد و روی صندلی نایبرئیسی مینشیند، نامههاست كه باید پاراف بشوند و خبرنگارها هم همیشه پشت خطند. كار زیاد است. یكی همین فهرست شصت و چند نفره. فهرست سیاه فوتبال ایران برای قطع شریان فساد. اسمها. اینكه زنگ بزنند و بپرسند «فلانی هم هست؟» یكی از بازیهای عادی امروز است.
صبح به صبح، ایجنتها از ترس خلع و ابطال مجوز، دم در اتاق حاج آقا صف كشیدهاند و حاجی، سنگین و سربالا، ویزیتشان میكند. میپرسد: «10درصدت رو ریختی»؟ و بعد تذكر میدهد كه این حق فدراسیون است.
حق این واژه كلیدی روزهای سختی به تابستان است. حق یك كلمه چندوجهی است. اما مفهوم دقیق آن در فوتبال پولی است كه میتوانی به سمت خود جذبش كنی. البته این پول تابع جریانهای مغناطیسی نیست و بنابراین برای جذبش باید از ابزار استفاده كرد. مثل تكه استخوانی در ماقبل تاریخ، در قسمتی به یادماندنی از انیمیشن پلنگ صورتی.
***
فهرست شصت و چند نفره، منتظر امضای علی كفاشیان است. رئیس باید بیاید و امضا كند تا فوتبال از شر بدیها پاك شود. لابد این یك گام به جلوست. یك كار جنجالی دیگر از نهاد «منشور»، كلمهای كه ضامن بقای آیتاللهیها و بهروانها در فوتبال ماست. آنهایی كه بیش از چند دهه در این فوتبال به خدمت مشغولاند.
حالا بیایید كمی از فوتبال حرف بزنیم:
- در فصلی كه گذشت پدیدهای ظهور نكرد.
- امیر قلعهنویی در فصلی كه گذشت باز هم یك پای قهرمانی بود. در كشورهای دیگر كمتر اتفاق میافتد یك مربی با یك تفكر تاكتیكی و در 3 تیم مختلف 4 سال در كورس قهرمانی باشد.
- بازیكنان برتر فصلی كه گذشت علی كریمی، رضا عنایتی، فرهاد مجیدی و محسن بنگر بودند. این 4 نفر نزدیك به 140سال عمر دارند.
-امروز در ایران برای استخدام فونیكه سی، نزاع بزرگی برپاست. آیا فونیكه قبل از حضور در ایران فوتبالیست بود؟ شاید.
- برونو سزار، ستاره سپاهان كه در آخرین بازی با یك سرتوپ ملیپوشهای استقلال را داخل پیست میفرستاد، همین 5 ماه پیش یك بازیكن ذخیره در لیگ ارمنستان بود او اما سرنوشت قهرمانی را در ایران رقم زد.
- یك سال دیگر گذشت. مربیها، همان مربیها ماندند. بدون نوآوری، كار جدید و كلمات تازه.
- مدیران فوتبال حالا غریبهتر از هر دوران دیگریاند. گماشتههایی كه عشقشان نه خود فوتبال كه نور فلاشها و برق تیترها و مصاحبههاست.
***
فهرست شصت و چند نفره را باید از سر نوشت. به ترتیب از الف: شاید همین آقای آیتاللهی. ب: شاید آقای بهروان. آنها كه ساقدوشهای مراسم خاكسپاری فوتبال ایرانند. فوتبالی كه از نظر كیفی بدون تردید در بدترین شرایط خود در چند دهه گذشته به سر میبرد. فوتبالی كه اخبارش نه انتقالات بزرگ (مثل انتقال كاگاوا به منچستر در فوتبال پرنشاط ژاپن) كه همین فعالیتهای سخیف و منفی است. ما جا ماندهایم. ما شاید همه مردهایم، مردهایم كه فریاد نمیزنیم: بروید بیرون گزمهها!
این فوتبال، حالا نویسنده و روزنامهنگار و ژورنالیست شجاع و متعهد میخواهند. كسی كه هر روز فریاد بزند... فقط به امید سری كه به این سو برگردد./گل
ویدیو مرتبط :
بخش آنلاین وچند نفره Call of Duty : Advanced Warfare
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
درباره فهرست شصتوچند نفره منشوریها
این فوتبال، حالا نویسنده و روزنامهنگار و ژورنالیست شجاع و متعهد میخواهند. كسی كه هر روز فریاد بزند... فقط به امید سری كه به این سو برگردد.
***
آیتاللهی. در گوشهای از ورزشگاه حافظیه. در یك روز شلوغ بود كه اولین بار دیدمش. مردی میانهسال و نسبتا خوشصورت. اما فربه و كوتاه. تیشرت مشكیرنگی داشت و مثل نظامیها بیسیم به دست بود. با آنتن بلندی كه با آن به گوشه و كنار حافظیه موج منظم میفرستاد. آن روزها رئیس هیئت فوتبال فارس بود. فوتبال فارس دو تیم در لیگ داشت و یك زمین تپه ماهوری. حافظیه. روبهروی آرامگاه. آن طرف بساط فال گرم بود و این طرف فقط 4 بار در سال، وقتی استقلال و پرسپولیس به شیراز میآمدند گرم میشد. بقیه سال اما همه چیز سوت و كور بود. بازی به بازی بدون تماشاچی. میگفتند: شیرازیها حالش را ندارند. اما نه موضوع این نبود. آن ورزشگاه و آن زمین و آن برق و آن فجر، همین هم زیادیشان بود.
***
سالهای سال از روزهای بیسیم به دستی گذشته. آیتاللهی حالا كت و شلوار میپوشد و خاك و خل تنش را تكانده. او كه از بستگان یك چهره پرنفوذ مذهبی است، از هیات فوتبال به هیاترئیسه و نایبرئیسی فدراسیون رسیده. با دوست قدیمی و یار غارش هوشنگ مقدس، تاجر ایرانی مقیم دبی. شیرازیها در این همسایه جنوبی، ریشه دارند. بیزینس و رابطه. خنجیها و لاریها و اهالی گراش كه اكثریت دستشان به دهانشان میرسد. مثل خود آیتاللهی رئیس هیاتی كه قول راه پیشرفتش را هموار كرد. گرچه در همه این سالها فریاد برق و فجر از نداری به آسمان بود. حالا هم دیگر برقی نیست. نارنجی دوستداشتنی با 4 میلیارد بدهی در شبهای شیراز هم گم شده است. همه در شیراز میپرسند: پس این آقای آیتاللهی برای برق چه كرد؟
***
حاجی حالا كارهای مهمتری دارد. مهمتر از «خوشا شیراز و برق بیمثالش»
وقتی ساعت 11-10 هلك و هلك به محل كارش میرسد و روی صندلی نایبرئیسی مینشیند، نامههاست كه باید پاراف بشوند و خبرنگارها هم همیشه پشت خطند. كار زیاد است. یكی همین فهرست شصت و چند نفره. فهرست سیاه فوتبال ایران برای قطع شریان فساد. اسمها. اینكه زنگ بزنند و بپرسند «فلانی هم هست؟» یكی از بازیهای عادی امروز است.
صبح به صبح، ایجنتها از ترس خلع و ابطال مجوز، دم در اتاق حاج آقا صف كشیدهاند و حاجی، سنگین و سربالا، ویزیتشان میكند. میپرسد: «10درصدت رو ریختی»؟ و بعد تذكر میدهد كه این حق فدراسیون است.
حق این واژه كلیدی روزهای سختی به تابستان است. حق یك كلمه چندوجهی است. اما مفهوم دقیق آن در فوتبال پولی است كه میتوانی به سمت خود جذبش كنی. البته این پول تابع جریانهای مغناطیسی نیست و بنابراین برای جذبش باید از ابزار استفاده كرد. مثل تكه استخوانی در ماقبل تاریخ، در قسمتی به یادماندنی از انیمیشن پلنگ صورتی.
***
فهرست شصت و چند نفره، منتظر امضای علی كفاشیان است. رئیس باید بیاید و امضا كند تا فوتبال از شر بدیها پاك شود. لابد این یك گام به جلوست. یك كار جنجالی دیگر از نهاد «منشور»، كلمهای كه ضامن بقای علیپورها و آیتاللهیها و بهروانها در فوتبال ماست. آنهایی كه بیش از چند دهه در این فوتبال به خدمت مشغولاند.
حالا بیایید كمی از فوتبال حرف بزنیم:
- در فصلی كه گذشت پدیدهای ظهور نكرد.
- امیر قلعهنویی در فصلی كه گذشت باز هم یك پای قهرمانی بود. در كشورهای دیگر كمتر اتفاق میافتد یك مربی با یك تفكر تاكتیكی و در 3 تیم مختلف 4 سال در كورس قهرمانی باشد.
- بازیكنان برتر فصلی كه گذشت علی كریمی، رضا عنایتی، فرهاد مجیدی و محسن بنگر بودند. این 4 نفر نزدیك به 140سال عمر دارند.
-امروز در ایران برای استخدام فونیكه سی، نزاع بزرگی برپاست. آیا فونیكه قبل از حضور در ایران فوتبالیست بود؟ شاید.
- برونو سزار، ستاره سپاهان كه در آخرین بازی با یك سرتوپ ملیپوشهای استقلال را داخل پیست میفرستاد، همین 5 ماه پیش یك بازیكن ذخیره در لیگ ارمنستان بود او اما سرنوشت قهرمانی را در ایران رقم زد.
- یك سال دیگر گذشت. مربیها، همان مربیها ماندند. بدون نوآوری، كار جدید و كلمات تازه.
- مدیران فوتبال حالا غریبهتر از هر دوران دیگریاند. گماشتههایی كه عشقشان نه خود فوتبال كه نور فلاشها و برق تیترها و مصاحبههاست.
***
فهرست شصت و چند نفره را باید از سر نوشت. به ترتیب از الف: شاید همین آقای آیتاللهی. ب: شاید آقای بهروان. آنها كه ساقدوشهای مراسم خاكسپاری فوتبال ایرانند. فوتبالی كه از نظر كیفی بدون تردید در بدترین شرایط خود در چند دهه گذشته به سر میبرد. فوتبالی كه جداولش نه انتقالات بزرگ (مثل انتقال كاگاوا به منچستر در فوتبال پرنشاط ژاپن) كه همین فعالیتهای سخیف و منفی است. ما جا ماندهایم. ما شاید همه مردهایم، مردهایم كه فریاد نمیزنیم: بروید بیرون گزمهها!
این فوتبال، حالا نویسنده و روزنامهنگار و ژورنالیست شجاع و متعهد میخواهند. كسی كه هر روز فریاد بزند... فقط به امید سری كه به این سو برگردد.