ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

خیابانی : دیگر گزارش نمی کنم!



 

خیابانی : دیگر گزارش نمی کنم!

 

شما وارد بحث نشو! شما که از اول نبودی! من جوابتو نمیدم، اصلا حرف نزن! الان بحث ما وارد یک جریانی شده و من نمی تونم جریان دیگه ای را هم کنترل کنم، پس حرف نزن! از من ناراحت نشو! اما حرف نزن!»

 

اشتباه کردم گفتم علی آبادی «پدر» ورزش ایران! دارم نزنید.

اینها حرف های جواد خیابانی، گزارشگر بازی های تیم ملی ایران در جام ملت ها به یکی از خبرنگارانی بود که می خواست در بحث میان خبرنگار و گزارشگر شرکت کند. جواد خیابانی اینگونه است: فردی به شدت توجیه گرا، استاد بازی با کلمات، کلی گو، تکیه کردن بر موضوعی خاص، خودش را نماینده مردم دانستن و شما را نماینده رسانه ای خاص دانستن، خبرنگاران را به بیسوادی متهم کردن و البته عاشق مردم ایران! او در تمام طول حرف های خودمانی دو نکته را از یاد نبرد، اول اینکه منتقدینش بی سواد هستند و یک دلیل بیسوادی هم اینست:

«من گفتم همسر آقای قطبی از کره شمالی است و فردایش نوشتند که من بی سوادم! اما من از خود قطبی پرسیدم و او گفته بود که همسرش متولد کره شمالی و بزرگ شده کره جنوبی و هلند است. آن خبرنگار بیسوار است، من چکار باید کنم؟ من که نمی توانم در تلویزیون بگویم علیرغم نوشته روزنامه ها... اما آنها می نویسند و مردم هم می خوانند و باور می کنند» و دوم اینکه او تکیه عجیبی بر جمله ای نانوشتنی داشت، اینکه «اگر مردم بدانند من .... مطمئنم اینقدر مخالف من نمی شوند، گناه من چیست؟» لطفا به نویسنده ناسزا ندهید، واقعا نمی توان نوشت...

ببخشد آقای خیابانی که این یکی را می نویسم!

بله! همین که در میان تیتر نوشتم! می شد ننویسم اما نمی توانم ببینم و ننویسم، این شغل من است و باید بنویسم. مطمئنم جواد خیابانی ناراحت می شود اما خودش به من یاد داده که مردم مهمترند. می خواستیم از دوحه به تهران پرواز کنیم، خبرنگاران در حال دریافت بلیط و تحویل ساک ها بودند، آن طرف تر بازیکنان تیم ملی هم همین کار را می کردند، کار خبرنگاران زودتر تمام شد و اکثرا برای ورود به ترمینال پرواز به گیت رفتیم، همان گیتی که پشتش «free shop» بود و جواد خیابانی به همراه خیلی ها برای خانواده شکلات خرید، همه در صف ایستاده بودند، صف نسبتا طولانی هم بود، همه با هم حرف می زدند و می خندیدند که آقا جواد ناگهان آمد، بی توجه به مسیر تعیین شده و آدم هایی که در صف انتظار برای چک پاسپورت و بلیت بودند، از لابلای مانع ها گذشت تا آن جلو در صف نفرات اول قرار بگیرد(!)... ناگهان پلیس آمد و صدایش کرد، حتما دیده بود، مگر اینکه خیابانی ادعا کند خبرنگاران ایرانی او را لو داده بودند، پلیس او را به بیرون هدایت کرد و جوادخان جلوی درب خروجی نشست و پاهایش را گرفت، یعنی پایش خیلی درد می کند، پلیس او را سرزنش می کرد و خیابانی می گفت پاهایش درد می کند و توروخدا «no problem» و «so sorry» ... یکساعتی معطل شد، بالاخره پلیس رضایت داد، او دوباره به صف برگشت و اینبار آخرین نفر ایستاد تا کارش انجام شود. مازیار ناظمی پیش من ایستاده بود، سرش را تکان می داد، به من گفت:«می خوام برم پیش جواد بگم واقعا ارزش داشت؟» نمی دانم! شاید ارزش داشت...

خبرنگاران فلان فلان شده

این خبرنگار «فلان فلان شده» دوبار از زبان جواد خیابانی خارج شد، «فلا فلان»شده در ادبیات ما یعنی فحش های آبدار به دوستان خبرنگار که تیترهای جنجالی می زنند. اولی را به سیامک رحمانی می گوید:«داشتیم صحبت می کردیم، درباره گزارش های من، یکدفعه گفت جواد گزارش های تو خیلی ... هستند، من هم گفتم سختته؟ پیچ تلویزینتو ببند، همین، فردا دیدم تیتر یک نشریه شد! داشتم شاخ درمی آوردم! زنگ زدم گفتم فلان فلان شده، اینو من به تو گفتم، در عالم دوستی، چرا تیترش کردی؟ من این را به مردم نگفتم! مردم می بینند و موضع می گیرند» رابطه او با خبرنگاران همیشه همینطور بوده، چیزی میان دوستی و دوری...اما جواد دوست داشتنی است، به خاطر اینکه حوصله هر بحثی را دارد، من که خوشم آمد.

یا غرض دارند یا بیسوادند

یکساعتی تا بازی با کره مانده بود، جواد با بچه های صداوسیما نشسته بود و البته کاغذهایش را دوباره خوانی می کرد، بحث را باز کردیم تا جواد حرف بزند، یعنی بیشتر به او فرصت دفاع دادیم، خیابانی در همه این روزها حرف شنیده و خیلی کم حرف زده، برای همین بدون چارچوب حرف زد، شمرده و سعی کرد بر حرف هایش مسلط باشد:«برای من این سفر هم مثل همه مسافرت هاست، همون حس، همون اتفاق، اینکه دوست دارم تیممون همیشه ببره، همون حسه، همون حسی که در ایران به تیم ملی دارم، شاید اینجا به خاطر غربت، این حس تشدید هم شود» انتقادات بیرونی را به روی جواد می آوریم، سعی می کند جا نخورد، می خواهد نشان دهد که حسابی اعتمادبنفس دارد، یعنی خیلی قوی است:«حتما اینطوری بوده که انتقاد می کنند، من از هیچ انتقادی فراری نیستم، الکی هم نمی گم کاش انتقادات سازنده بود، از همه ممنونم»

خیابانی مدل خاصی است، مدلی که انتقاد را اصلا نمی پسندد اما طوری نشان می دهد که بسیار آنرا می پسندد، این اصلا در فرهنگ ما ایرانیان وجود دارد، فرهنگی که می خواهد خودش را بزرگ نشان داد، مقاوم، انتقادپذیر، پهلوان... می پرسیم شما درباره این افراد که از شما بد می نویسند چه فکر می کنید؟ «فکر نمی کنم کسی باشد که مخالف نداشته باشد، مطمئنم مخالف داریم. همین نشریه شما را مگر همه جای دنیا می خرند؟! به شما هم انتقاد وجود دارد. اما من چیز دیگری می گویم، الان تیم ملی برده، خیلی خوب هم برده، بیاییم کام مردم را با انتقاد از جواد خیابانی تلخ نکنیم، بگذاریم مردم لذت ببرند و شاد باشند.» هرچند درباره این موضوع آخری با هم به توافق نرسیدیم و آنرا قیاس مع الفارقی دانستم اما او به حرف هایش ادامه داد:«من کار خودم را می کنم، خبرنگارها هم کار خودشان را می کنند، همه هم به کار خودشان می رسند. هرکداممان کار خودمان را داریم و به هم نظر می دهیم. همه برای بهتر شدن توصیه می کنیم، من می گم از توصیه همه استفاده می کنم، خیلی ها اینطور نیستند اما من از همه ممنونم، واقعا ممنونم»

من غرض ندارم

انتقادات از جواد خیابانی برای حرف هایش در گزارش ها تمام ناشدنی است، تبدیل به سوژه روز در میان مردم شده، اما نمی توان این موضوع را برای جواد اثبات کرد چراکه او می پرسد مرجع چیست. اما او از بازتاب گزارش هایش می تواند باخبر شود، همین که دختر ۱۳ساله اش بعد از گزارش اول و نوشته های مطبوعات به مدرسه نمی رود یعنی بازتاب را به خوبی لمس می کند:«بله! من نظر من این حساسیت کار شما رسانه ها و من خبرنگار را نشان می دهد، ما همکاریم. من نمی توانم بدون غرض کسی را تخطئه کنم. این باعث ناراحتی می شود، هیچوقت ما در رسانه ملی این کار را نمی کنیم، اینجا رسانه ای ملی است، آنها هم باید فکر کنند که رسانه ملی است، برای همه، من شخصا به آنها احترام می گذارم و مطمئنم که نوشته ها حتما تاثیرش را می گذارد، خیلی وقت ها مطالب در خانواده تاثیر می گذارد اما امیدوارم چیزی به عنوان دروغ هیچوقت وجود نداشته باشد.»

من باسوادم

خیلی ها نوشته اند که گزارش های خیابانی ناشی از «نخواندن» است، ناشی از فعالیت های شرکت تبلیغاتی اش، ناشی از مطالعه بسیار کم، ناشی از نوعی بی تفاوتی اما خودش اصلا آنها را نمی پذیرد و دقیقا برعکس فکر می کند:«اینجارو ببین(به کاغذهایش اشاره می کند) ۳تا لب تاپ و ۶تا مجله اینجاست، من این همه نکته برداشته ام، یکی از مواردی که در دادگاه مطبوعات ایرانی از من انتقاد می شود اینست که مطالعه نمی کنم، ببین! ۳روز است در حال مطالعه هستم و اطلاعات جامعی از کره جمع آوری کرده ام، در هر مسئله ای من اطلاعات دارم اما شاید خیلی از آنها را به کار نبرم. اینها به نظر من یا غرض است یا بیسوادی، من درباره یوروم، همسر قطبی می گویم او اهل کره شمالی هست، شما می نویسید خیابانی اطلاعات ندارد(برای خیابانی توضیح می دهم که میان ما و شما تفاوت است، شما نماینده مردم هستید اما دسته دیگر به عنوان خبرنگار نماینده رسانه ها هستیم برای همین نباید درباره ما خبرنگاران لفظ «شما» به عنوان همه به کار ببرید، همین بحث چند دقیقه ای طول می کشد) یوروم اهل کره جنبوی است اما من اطلاعات دقیقی دارم، اینکه او زاده کره شمالی است و در کره جنوبی و هلند بزرگ شده است، خودم با قطبی حرف زدم اما شما می نویسید(باز هم برای او توضیح می دهم که نباید بگویی شما...) من سواد ندارم. من سواد ندارم حالا؟ خیابانی بی سواد است؟ هنوز هم می گویم یورم اهل کره شمالی و بزرگ شده کره جنوبی و هلند است(دسته کم در طول گپ زدن ۴بار این ماجرا را تکرار می کند!)»

اما او باز هم به آغوش مردم بازمیگردد!:«من برای مردم گزارش می کنم، همیشه اولین حرفم اینست که همه انتقاد کنند تا من بهتر شوم. من نمی توانم در تلویزیون بگویم علیرغم مطلبی که در فلان روزنامه نوشته حرف من درست است! نسبت به کار خودم ارزش قائلم، در تلویزیون هرچیزی که دلم بخواهد را نمی گویم، آن چیزی که جامعه می خواهد را می گویم. مردم باید شاد باشند، چرا با گیر داد باید شاهدی را از مردم ضایع کنیم؟» و بحث ما اینجا داغتر می شود، اینکه خیابانی شاید جامعه را نشناسند اما او زیربار نمی رود:«من ایراد دارم؟ پس گزارشی نمی کنم، این خوب است؟ اما این راهش نیست.» البته نفهمیدیم چرا این راهش نیست! «این ایراد از فعالیت شماست، من همانی هستم که بیش از ۳۰۰۰فوتبال را گزارش کرده ام، اما به من بگو آیا مطبوعات آیینه تمام قد جامعه است؟ جواب منو بده»

توضیح ما برای او کارساز نیست، اینکه این مقیاس هم مع الفارق است، اینکه مطبوعات به دلایل بسیاری ضعیف نگاه داشته شد اما تلویزیون تاثیرگذاری بسیاری دارد. اینکه از خیابانی انتقاد می شود پاسخگو کردن سیستمی است که انگار دوست ندارد پاسخگو باشد. قبول نمی کند:«پس چرا من را می زنید؟» توضیح می دهیم که بحث زدن نیست، بحث بهتر شدن سیستمی است که از مردم مالیات می گیرد تا برای آنها نمایش دهد، باید راه های بهتری باشد تا مخاطب به سمت تلویزیون کشیده شود و به آنها احترام گذاشته شود؛ همین جا بود که یکی از دوستان می خواست وارد بحث شود که خیابانی نگذاشت، او بعد از آن بحث گفت:«ببین! احترام یعنی کیف من! یعنی اطلاعات!»

شخصیت من ایراد دارد؟

«گفتم مهدی رحمتی مثل یک سنگربان شجاع از دروازه تیم ملی محافظت کرد، این شده پتک! می گویند آقای خیابانی! انتظار داری مثل مهاجم باشد؟ من همونم که بازی ایران و استرالیا را گزارش کردم، آن روزها می گفتند گزارش بدی است اما حالا همه تعریف می کنند. خانومم می گوید تو این همه مطالعه می کنی، این همه پول ماهواره، اینترنت، روزنامه، مجله و... میدی چرا می گن تو نمی دونی؟ منم خودم موندم والله» اینها حرف های خیابانی است، همان گزارشگری که قضاوت های بسیاری درباره او می شود، اما خودش دلیل این انتقادات را چیز دیگری می داند:«به نظر من از نگاه خیلی ها سبک گزارش من ایردا ندارد، این شخصیت من است که ایراد دارد.» و ما درباره این موضوع هیچگاه بحث نمی کنیم. «شما نمی توانید نماینده همه مردم باشید، ما باید کنار هم باشیم نه روبروی هم، من از اینجا برای فلان مطلب کامنت میگذارم اونوقت آنها می نویسند من به خبرنگار گفتم برو هرچی دلت می خواد بنویس. به خدا اینطور نیست»

...و اعتراف های خیابانی

جواد خیابانی خیلی حرف ها زد که به رسم امانت قول دادیم ننویسیم، اینکه تحلیل او از اینکه بعضی از مردم دوستش ندارند چیست، اینکه چرا تا این میزان از او انتقاد می شود، اینکه چرا برخی اوقات منفور می شود و حرف های او درباره این علت بسیار جنجالی و جذاب است. اما او اعتراف های جالبی هم داشت، اینکه آنقدر مغرور نیست تا اعتراف به اشتباهاتش نداشته باشد:«ببین! من هنوز از اینکه در برنامه ۹۰در۹۰ با حاج رضایی درباره قطبی چنان حرف هایی زدم و زده شد ناراحتم. انتقادات را می پذیرم، نباید آنطور برخورد می کردم. خودم که ادعا دارم باید همه چیز را خاکستری دید، چرا سیاه و سفید دیدم؟ بله! می پذیرم» و یا در جایی دیگر گفت:«ببین! من قبول دارم که گفتم علی آبادی پدر ورزش ایران است، این لفظ اشتباه بود، نباید بکار می بردم اما به خدا پول آن روز مرا سازمان تربیت بدنی نمی داد اما اشتباه کردم، می پذیرم، اصلا هم بحثی درباره آن نیست»

خیابانی به نظر من همین بود، مثل بازیکنی که موقعیت بسیار خوبی را خراب می کند و پاهایش را می گیرد، همان پا برای او «توجیه» می شود، زمانی می گوید «آسیب دیدگی«، زمانی می شود «طلسم»، زمانی «بدشانسی»، زمانی «تمرین زیاد» و زمانی هم تبدیل به عامل «مظلومیت»...هرچه هست خیابانی نشان داده که اصلاح نمی شود و انتقادات را به شخصیتش مرتبط می داند و البته چیزی که نمی توان نوشت، به قول خودش «اگر مردم بدانند همه چیز حل است» اما مایی که می دانیم هم برایمان حل نشد!

سایت گل (www.goal.com)


ویدیو مرتبط :
گزارش خیابانی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

گزارش تاریخی جواد خیابانی؛ مسلمان جامانده از پرواز هم در ترکیب اصلی بود ،دو بار هم وارد میدان شد!



گزارش تاریخی جواد خیابانی؛ مسلمان جامانده از پرواز هم در ترکیب اصلی بود ،دو بار هم وارد میدان شد!

او چهره امید ابراهیمی و محمدمهدی نظری را هم اصلاً نمی‌شناسد. اینها خبط بزرگی است برای سیمایی که گزارشگرانش مدام به عدم جوانگرایی در تیم ملی ایراد می‌گیرند

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

سایت گل- سابقه جواد خیابانی و خاطرات جالبی كه علاقه‌مندان فوتبال از او در ذهن دارند باعث شده دیگر كسی توقع یك گزارش خوب و بدون اشكال را از او نداشته باشد. اما خیابانی در بازی ایران - عربستان  شب گذشته مرزهای قبلی را باز هم گسترش داد و یکی از بدترین گزارش‌های عمرش را ارائه کرد.

آقاجواد طبق معمول در ابتدای گزارش گفت: «ما هم دقیقا تصاویر رو همین جور که شما دارید می‌بینید دریافت می کنیم!»   در نگاته اول باید پرسید واقعا این چه توجیهی است برای رگبار اشتباهات در امتداد 90 دقیقه؟ محسن مسلمان 6سال است در لیگ برتر بازی می‌کند اما خیابانی او را نمی‌شناسد! به مهرداد اولادی می‌گوید احمد حسن‌زاده و در دقیقه 28 می‌گوید این اولین باری است که اولادی را می‌بینیم!

خیابانی که دیروز سوزنش روی محسن مسلمان گیر کرده بود، وقتی پیام صادقیان از زمین بیرون رفت، او را محسن مسلمان نامید. یعنی گزارشگر سیمای عریض و طویل ایران از این مساله  اطلاع نداشت که محسن مسلمان و پژمان منتظری از پرواز تیم ملی جا مانده‌اند؟! اگر حافظه‌ او تا این حد مشكل دارد چرا یادش نرفت که مرتب نام بانک رفاه را تبلیغ کند؟!

او چهره امید ابراهیمی و محمدمهدی نظری را هم اصلاً نمی‌شناسد. اینها خبط بزرگی است برای سیمایی که گزارشگرانش مدام به عدم جوانگرایی در تیم ملی ایراد می‌گیرند اما اصلا خودشان اسم این جوانان را هم بلد نیستند. آقا جواد در پایان هم ضمن ایراد گرفتن از تلویزیون کویت می‌گوید دست‌اندرکاران مسابقات باید فکری به حال سایت بازی‌ها بکنند!

در کمال تاسف باید یاد آور شویم انگار جواد خیابانی بازی های داخلی حتی مهمترین هایش را نمی بیند وگرنه حتما امیدابراهیمی را می شناخت تا در زمان  به بازی آمدن او – و با در نظر گرفتن اینکه او محسن مسلمان است- این تعویض را تغییری در جهت تهاجمی تر شدن تیم ملی بداند؟

شاید اگر خیابانی دقایقی از دو بازی قبلی پرسپولیس مقابل ملوان و تراکتورسازی را می دبد آشنایی کوچکی با چهره و استیل محمد رضاخانزاده پیدا می کرد تا بعد از درست گفتن نام او در دقایق ابتدایی بازی - آن  هم با اشاره نصف و نیمه همکارانش- مدتی طولانی او را احمد حسن زاده خطاب نکند و مجبور به عذرخواهی از خانواده خانزاده در شروع نیمه دوم نشود!

هر چند پست بازی خانزاده وحسن زاده اصلا شبیه هم نیست اما انگار خیابانی معرف ترین و شناخته شده ترین بازیکنان حاضر در ترکیب تیم ملی مقابل عربستان را هم از روی لیست و شماره هایی که در اختیارش گذاشته بودند می شناخت و تنها با تکیه بر این لیست اسامی بازیکنان  و تعویض ها را اعلام می کرد.

در واقع این لیست سراسر اشتباه بود که مسلمان در تهران  جا مانده را در آن می شد پیدا کرد اما برای گزارشگر درجه یک و شناخته شده سیما این عیب نیست که مثلا محمدمهدی نظری مهاجم شاخص فجرسپاسی را نشناسد و از کارگردان تلویزیونی بخواهد تصویر آهسته ورود او به میدان را به تصویر بکشد تا  این بازیکن را شناسایی کند؟

سوال اساسی اینجاست که چنانچه لیستی در اختیار گزارشگر تلویزیونی قرار نگیرد آیا او باید در شناختن نیمی از بازیکنان تیم ملی کشورش که به نوعی ستارگان لیگ برتر  به حساب می آیند و برخی از آنها بارها در اردوی تیم ملی بوده اند -یا حداقل چندباری مصاحبه هایشان در روزنامه های ورزشی همراه با تصاویر مختلف از آنها چاپ شده – عاجز بماند؟

خیابانی دیروز بارها به این موضوع اشاره کرد که لیست داده شده به او که توسط ای اف سی صادر شده  ایراد دارد و مثلا به جای خانزاده پسوند فامیل او که نادر است مقابل محمدرضا درج شده  اما به غیر از نکته فوق و اینکه چرا باید دانش گزارشگر آنقدر کم باشد که به لیست محتاج باشد،این مسابقات اصلا زیر نظر ای اف سی برگزار نمی شود  وتشکیلاتی مجزا دارد اما متاسفانه خیابانی که نه بازی های داخلی مان را نمی بیند و روزنامه ورزشی هم نمی خواند  از این مساله هم بی اطلاع است.

البته یقین داریم تمام این شناختن های مجدد  و تصحیح اشتباهات مربوط به خانزاده،ابراهیمی،حسن زاده و نظری توسط افراد بیرونی  و احتمالا خارج از استودیو و سیما به آقا جواد منتقل شده  اما چرا باید این اتفاقات آنقدر متعدد و آزاردهنده باشد که خیابانی برای اولین بار در عمر گزارشگری اش در پایان مسابقه به خاطر اشتباهات  متعدد خود مجبور به عذر خواهی از مردم شود؟

یادمان نرود گزارش ایران-عربستان سال 2001 یکی از تاریخی ترین گزارش های جوادخیابانی در حافظه فوتبالی مان نقش بسته  اماباید از خود او پرسید در این 11-10 سال  و از آن بازی تا این رویارویی ایران  وعربستان چه بر سر اوآمده که برخی ترجیح می دهند فوتبال های پرهیجان اروپایی و برخی مسابقات مهم داخلی و ملی که با گزارش او پخش می شود را با صدای بسته تماشا کنند؟!/گل