ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

حسین کعبی نماینده بنجامین باتن های فوتبال ایران!



اخبار,اخبارورزشی,بنجامین باتن


اخبار ورزشی - حسین کعبی نماینده بنجامین باتن های فوتبال ایران!

با اندکی رجوع به حافظه می توان بازیکنان ملی پوش دیگری هم پیدا کرد که مثل کعبی سالهاست با شناسنامه های جعلی استعدادهای جوان واقعی را زیر پایشان له می کنند و احتمالاً فقط به عشق « ایران»! بازی می کنند و با باشگاه ها قراردادهای چرب و شیرین می بندند و دست بردار هم نیستند.

  «دیوید فینچر» فیلمی دارد به نام «ماجرای غریب بنجامین باتن»؛ فیلمی ازلی و ابدی. از آن دست فیلم هایی که بعد از دیدنش ذهنت تا مدت ها درگیر می شود.

فیلم، داستان مردی را روایت می‌کند که در سال 1918 و در روز پیروزی اروپا، به دنیا می آید، اما تفاوتش با سایر نوزادان در این است که زمان تولد همچون پیرمردی هشتاد ساله با چشمانی بسیار ضعیف، انگشتانی شکننده و پوستی چروکیده، زاده می‌شود!

او در گذر زمان رشد می کند اما رشدی وارونه! هر روز جوان تر می شود؛ شاداب تر. عاشق دختری به نام دیزی می شود. از آن عشق های پر شور. اما داستان وقتی تلخ می شود که دو عاشق در جهتی معکوس رشد می کنند، دیزی هر روز پیرتر می شود و بنجامین هر روز جوان تر! ...
.
پلان آخر قلب آدمی را می فشارد. دیزی که حالا پیرزنی با موهای یک دست سفید و قامتی شکسته شده است پشت به دوربین در حالی که دست بنجامین را در دست گرفته است راه می رود. بنجامین اما کودکی دو سه ساله است که به زحمت قدم بر می دارد و هر دو به سوی مرگ گام برمی دارند...
 
به ماجراهای عجیب فوتبال ایران حالا باید صِغَر سن را هم به عنوان یک رسوایی تمام عیار اضافه کرد. ماجرا البته تازگی ندارد. سالها پیش فاش شد تیم ملی نوجوانان به سرمربیگری حمید درخشان انبوهی از بازیکنان صغر سنی با شناسنامه های مخدوش همراه داشته است.

نوجوانانی که برخی حتی زن و بچه‌دار بودند! آنها سال ۲۰۰۰ در ویتنام با مربیگری درخشان دوم شدند و به جام جهانی ترینیداد راه یافتند. اما  فیفا به دلیل "تخلفات متعدد و تقلب آشکار”، چهار سال محروم مان کرد!

ماجرای افشا شده دیگر جریان کیوان امرایی بود. بازیکن خوش آتیه تیم فوتبال ذوب آهن اصفهان که هنوز خیلی ها میان اینکه اسمش حمید (یا وحید) است و در خانه کیوان صدایش می کنند یا با اسم و شناسنامه برادرش فوتبال بازی می کرد سردرگم مانده اند! سال پیش هم فهرست 21 بازیکن نهایی تیم ملی نوجوانان ایران برای اعزام به جام جهانی، در حالی اعلام شد که چند بازیکن صغر سنی ایران در سکوت کامل خبری از این تیم حذف شدند!

اما ستاره های بنام فوتبال ایران هم انگار در مواردی دو شناسنامه و بیشتر دارند. در فوتبال ایران برای فاش شدن اسرار فقط باید منتظر دعوای اهالی این خانواده بود. وقتی که سر مسائل «مالی» به توافق نمی رسند و دعوا بالا می گیرد رازهایی فاش می شود که باور کردنی نیست.

در دعوای تازه علی‌پور کیایی، قائم‌مقام باشگاه استقلال خوزستان از خجالت حسین کعبی در آمده و او را کسی عنوان کرده که 35 ساله است و تیم گیرش نمی آید! اما پاسخ کعبی پازل را تکمیل می کند: «۳۵ سال نه! من ۴۰ سالم است. هم سن سهراب بختیاری‌زاده هستم. تازه دو تا شناسنامه هم دارم. من مرد هستم و هیچ وقت دروغ نمی‌گویم. به خاطر تیم ملی نوجوانان شناسنامه دیگری دارم. من مثل مرد‌ها می‌گویم دو شناسنامه دارم. افتخار می‌کنم که برای تیم ملی و بازی برای نوجوانان این کار را کردم».

« من مرد هستم»! به این جمله نگاه کنید که چه فداکاری بزرگی در خود نهفته دارد. حسین کعبی به خاطر تیم ملی نوجوانان، به خاطر کشورش، به خاطر ایران با مدارک جعلی خود را نوجوان نشان داده است تا افتخار آفرینی کند!

روایت های دیگر البته اختلاف سن واقعی او با سن اعلامی اش را در دوران اوج او نه پنج سال ادعایی کنونی که در مقاطعی از 8 تا 11 سال هم ذکر می کند! با این حساب اخیر، یعنی در سال های قبل تر چه بسا هر وقت حسین کعبی را می دیدیم باید 11 سال به سن او اضافه می کردیم و خبر نداشتیم! یا خبر داشتیم و فاش نمی کردیم. یعنی وقتی در جام جهانی 2006 در کنار  وین رونی و تئو ولکات نام کعبی به عنوان ستاره های زیر 21 سال دنیای فوتبال آمده او 32 ساله بوده است؟ اما این که می شود یک تقلب آشکار و بسیار بعید به نظر می رسد «همه» مسئولان ورزش از آن بی خبر بوده باشند!

به عبارت دیگر و با روایت خودش هم  وقتی سال گذشته پا به توپ می شد و دیگر نمی توانست مثل قبل استارت بزند و ما تعجب می کردیم که چرا بدنش نمی کشد، استخوان هایش زبان نداشتند که فریاد بزنند : «من 40 سال دارم! خسته ام! می فهمی؟ خسته!»

با اندکی رجوع به حافظه می توان بازیکنان ملی پوش دیگری هم پیدا کرد که مثل کعبی سال هاست با شناسنامه های جعلی استعدادهای جوان واقعی را زیر پایشان له می کنند و احتمالاً فقط به «عشق ایران»! بازی می کنند و با باشگاه ها قراردادهای چرب و شیرین می بندند و دست بردار هم نیستند.

 «بنجامین باتن» هایی که هر سال جوان تر می شوند؛ شاداب تر! اما به ضرب و زور دست کاری در عدد و رقم شناسنامه و جراحی های پلاستیک روی صورت...

 

 اخبار ورزشی - عصر ایران

 


ویدیو مرتبط :
آیا ماجرای بنجامین باتن واقعیت دارد؟!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

حسین کعبی بنجامین باتن فوتبال ایران!


«بنجامین باتن» هایی که هر سال جوان تر می شوند؛ شاداب تر! اما به ضرب و زور دست کاری در عدد و رقم شناسنامه و جراحی های پلاستیک روی صورت...

عصر ایران - احسان محمدی: «دیوید فینچر» فیلمی دارد به نام «ماجرای غریب بنجامین باتن»؛ فیلمی ازلی و ابدی. از آن دست فیلم هایی که بعد از دیدنش ذهنت تا مدت ها درگیر می شود.

فیلم، داستان مردی را روایت می‌کند که در سال 1918 و در روز پیروزی اروپا، به دنیا می آید، اما تفاوتش با سایر نوزادان در این است که زمان تولد همچون پیرمردی هشتاد ساله با چشمانی بسیار ضعیف، انگشتانی شکننده و پوستی چروکیده، زاده می‌شود!

او در گذر زمان رشد می کند اما رشدی وارونه! هر روز جوان تر می شود؛ شاداب تر. عاشق دختری به نام دیزی می شود. از آن عشق های پر شور. اما داستان وقتی تلخ می شود که دو عاشق در جهتی معکوس رشد می کنند، دیزی هر روز پیرتر می شود و بنجامین هر روز جوان تر! ...

پلان آخر قلب آدمی را می فشارد. دیزی که حالا پیرزنی با موهای یک دست سفید و قامتی شکسته شده است پشت به دوربین در حالی که دست بنجامین را در دست گرفته است راه می رود. بنجامین اما کودکی دو سه ساله است که به زحمت قدم بر می دارد و هر دو به سوی مرگ گام برمی دارند...

 
به ماجراهای عجیب فوتبال ایران حالا باید صِغَر سن را هم به عنوان یک رسوایی تمام عیار اضافه کرد. ماجرا البته تازگی ندارد. سالها پیش فاش شد تیم ملی نوجوانان به سرمربیگری حمید درخشان انبوهی از بازیکنان صغر سنی با شناسنامه های مخدوش همراه داشته است.

نوجوانانی که برخی حتی زن و بچه‌دار بودند! آنها سال ۲۰۰۰ در ویتنام با مربیگری درخشان دوم شدند و به جام جهانی ترینیداد راه یافتند. اما  فیفا به دلیل "تخلفات متعدد و تقلب آشکار”، چهار سال محروم مان کرد!

ماجرای افشا شده دیگر جریان کیوان امرایی بود. بازیکن خوش آتیه تیم فوتبال ذوب آهن اصفهان که هنوز خیلی ها میان اینکه اسمش حمید (یا وحید) است و در خانه کیوان صدایش می کنند یا با اسم و شناسنامه برادرش فوتبال بازی می کرد سردرگم مانده اند! سال پیش هم فهرست 21 بازیکن نهایی تیم ملی نوجوانان ایران برای اعزام به جام جهانی، در حالی اعلام شد که چند بازیکن صغر سنی ایران در سکوت کامل خبری از این تیم حذف شدند!

اما ستاره های بنام فوتبال ایران هم انگار در مواردی دو شناسنامه و بیشتر دارند. در فوتبال ایران برای فاش شدن اسرار فقط باید منتظر دعوای اهالی این خانواده بود. وقتی که سر مسائل «مالی» به توافق نمی رسند و دعوا بالا می گیرد رازهایی فاش می شود که باور کردنی نیست.

در دعوای تازه علی‌پور کیایی، قائم‌مقام باشگاه استقلال خوزستان از خجالت حسین کعبی در آمده و او را کسی عنوان کرده که 35 ساله است و تیم گیرش نمی آید! اما پاسخ کعبی پازل را تکمیل می کند: «۳۵ سال نه! من ۴۰ سالم است. هم سن سهراب بختیاری‌زاده هستم. تازه دو تا شناسنامه هم دارم. من مرد هستم و هیچ وقت دروغ نمی‌گویم. به خاطر تیم ملی نوجوانان شناسنامه دیگری دارم. من مثل مرد‌ها می‌گویم دو شناسنامه دارم. افتخار می‌کنم که برای تیم ملی و بازی برای نوجوانان این کار را کردم».

« من مرد هستم»! به این جمله نگاه کنید که چه فداکاری بزرگی در خود نهفته دارد. حسین کعبی به خاطر تیم ملی نوجوانان، به خاطر کشورش، به خاطر ایران با مدارک جعلی خود را نوجوان نشان داده است تا افتخار آفرینی کند!

روایت های دیگر البته اختلاف سن واقعی او با سن اعلامی اش را در دوران اوج او نه پنج سال ادعایی کنونی که در مقاطعی از 8 تا 11 سال هم ذکر می کند! با این حساب اخیر، یعنی در سال های قبل تر چه بسا هر وقت حسین کعبی را می دیدیم باید 11 سال به سن او اضافه می کردیم و خبر نداشتیم! یا خبر داشتیم و فاش نمی کردیم. یعنی وقتی در جام جهانی 2006 در کنار  وین رونی و تئو ولکات نام کعبی به عنوان ستاره های زیر 21 سال دنیای فوتبال آمده او 32 ساله بوده است؟ اما این که می شود یک تقلب آشکار و بسیار بعید به نظر می رسد «همه» مسئولان ورزش از آن بی خبر بوده باشند!

به عبارت دیگر و با روایت خودش هم  وقتی سال گذشته پا به توپ می شد و دیگر نمی توانست مثل قبل استارت بزند و ما تعجب می کردیم که چرا بدنش نمی کشد، استخوان هایش زبان نداشتند که فریاد بزنند : «من 40 سال دارم! خسته ام! می فهمی؟ خسته!»

با اندکی رجوع به حافظه می توان بازیکنان ملی پوش دیگری هم پیدا کرد که مثل کعبی سال هاست با شناسنامه های جعلی استعدادهای جوان واقعی را زیر پایشان له می کنند و احتمالاً فقط به «عشق ایران»! بازی می کنند و با باشگاه ها قراردادهای چرب و شیرین می بندند و دست بردار هم نیستند.

 «بنجامین باتن» هایی که هر سال جوان تر می شوند؛ شاداب تر! اما به ضرب و زور دست کاری در عدد و رقم شناسنامه و جراحی های پلاستیک روی صورت...