ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
این گزارشگران بیچاره!
به هر حال در فوتبالی كه هیچ چیزش سر جای خود نیست، این مسائل امری عادی است، چرا كه آستانه تحمل انتقاد نه تنها در فوتبال، بلكه در كل كشور بسیار پایین آمده است و این گونه واكنش ها از سوی فوتبالیست ها و مربیان با توجه به جو حاكم دور از انتظار نیست.
انتقادات علیه گزارشگران تلویزیونی هرهفته رنگ و بوی جدیتری به خود میگیرد و جالب اینجاست كه در این میان هیچیك از مسئولان سازمان صدا و سیما نیازی به دفاع از عملكرد گزارشگران و مجریان خود احساس نمیكنند.
در این میان و به خصوص در چند هفته اخیر، این مزدك میرزایی بوده كه به بیرحمانهترین شكل ممكن انتقادات را تحمل كرده است. وحید طالبلو او را یك شومن خواند، ایمان مبعلی از میرزایی به عنوان گزارشگری كه با اظهارنظرهایش قصد مشهورشدن دارد یاد كرد، محمد مایلیكهن پا را فراتر گذاشت و در اتهامی سنگین خطاب به میرزایی اعلام كرد برخی میكروفنها در صداوسیما خرید و فروش میشوند و افشین قطبی هم در آخرین كنفرانس خبریاش گفته بود برخی از گزارشگران فوتبال در ایران عراقی هستند!
محمدرضا ساكت، مدیرعامل باشگاه سپاهان آخرین كسی است كه ناكامیهای تیمش را به گردن گزارشگر میاندازد: «ما در نامهای به مدیران صداوسیما و شبكه 3 اعتراضمان به نحوه گزارش میرزایی در بازیمان مقابل استقلال را اعلام كردیم. متاسفانه آقای میرزایی این بازی را طوری گزارش میكرد كه انگار تیمی غیرایرانی در آزادی به مصاف استقلال آمده است و در نهایت نتوانست تمایلش به پیروزی استقلال در این مسابقه را پنهان كند. فكر میكنم لازم است كه ایشان بیشتر روی گزارشهای بیطرفانه تمرین و تمركز كند.»
انتقادات از گزارشگران تلویزیونی در شرایطی به اوج خود رسیده كه شاید تنها عادل فردوسیپور به واسطه داشتن تریبون قدرتمندی به نام برنامه 90 تاحدودی از این انتقادات در امان مانده اما سایر گزارشگران كه برای گزارش هربازی كمتر از 50 هزارتومان پول دریافت میكنند، مجبورند هرهفته منتظر اتهامات رنگارنگی باشند.
به هر حال در فوتبالی كه هیچ چیزش سر جای خود نیست، این مسائل امری عادی است، چرا كه آستانه تحمل انتقاد نه تنها در فوتبال، بلكه در كل كشور بسیار پایین آمده است و این گونه واكنش ها از سوی فوتبالیست ها و مربیان با توجه به جو حاكم دور از انتظار نیست.../عصر ایران
ویدیو مرتبط :
سوتی -گزارشگران
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قصه ی كلاه فروش بیچاره
يكي بود و يكي نبود ، مردي از راه فروش كلاه زندگي مي كرد . روزي شنيد كه در يكي از شهرها، كلاه طرفداران زيادي دارد . براي همين با تمام سرمايه اش كلاه خريد و به طرف آن شهر راه افتاد .
روزهاي زيادي گذشت تا به نزديكي آن شهر رسيد . جنگل با صفائي نزديكي آن شهر بود و مرد خسته تصميم گرفت كه آنجا استراحت كند كلاه فروش در خواب بود كه باصدايي بيدار شد با تعجب به اطرافش نگاه كرد و چشمش به كيسه كلاه ها افتاد كه درش باز شده بود و از كلاه ها خبري نبود مرد نگران شد دور و بر خود را نگاه كرد تا شايد كسي را ببينند ولي كسي را نديد . ناگهان صدائي از بالاي سر خود شنيد و سرش را بلند كرد و از تعجب دهانش باز ماند . چون كلاه هاي او بر سر ميمونها بودند . مرد با ناراحتي سنگي به طرف ميمونها پرت كرد و آنها هم با جيغ و هياهو به شاخها هاي ديگر پريدند .
مرد كه از اين اتفاق خسارت زيادي ديده بود نمي دانست چكار كند ، زيرا بالارفتن از درخت هم فايده نداشت چون ميمونها فرار مي كردند . ناراحت بود و به بخت بد خود نفرين فرستاد . پيرمردي از آنجا عبور مي كرد ، مرد كلاه فروش را غمگين ديد از او پرسيد : گويا تو در اينجا غريبه اي ! براي چه اينقدر غمگين هستي . پيرمرد وقتي ماجرا را شنيد به او گفت : چاره اينكار آسان است آيا تو كلاه ديگري داري ؟
مرد كلاه فروش ، كلاه خود را از سرش در آورد و به پيرمرد داد . پيرمرد كلاه را بر سرش گذاشت و مثل ميمونها چندبار جيغ كشيد و بعد كلاه را از سر برداشت و در هوا چرخاند و بعد آنرا بر زمين انداخت .
مرد كلاه فروش خيلي تعجب كرد ولي مدتي گذشت و ميمونها نيز كار پيرمرد را تقليد كردند و كلاه را از سرشان به طرف زمين پرتاب كردند . كلاه فروش با خوشحالي كلاه ها را جمع كرد و از تدبير و چاره انديشي مناسب آن پيرمرد تشكر كرد . هديه اي براي تشكر به پيرمرد داد و به راه خود ادامه داد .