ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
آقای تناقض!
رئیس فدراسیون فوتبال این روزها بیش از هر زمان دیگری حرفهایش را تغییر میدهد به طوری که «استاد تناقضگویی» شده است.
انتخابات ریاست فیفا آخرین موضوعی بود که علی کفاشیان با آن درگیر بود. رئیس فدراسیون ایران که به واسطه پُستش در کنفدراسیون فوتبال آسیا حامی شیخ سلمان بود، بارها این موضوع را اعلام کرد که به رئیس بحرینی AFC رأی میدهد. کفاشیان این حرف را به صورت مرتب تکرار کرد و حتی در تاریخ 13 بهمن در گفتوگو با تسنیم اعلام کرد که «چون شیخ سلمان مسلمان و آسیایی است، به او رأی میدهم».
کفاشیان چند بار دیگر هم این موضع را تکرار کرد، هر چند پس از سفر اینفاتینو به ایران گفت که نظرش کمی تغییر کرده است. با این حال کفاشیان در روزهای منتهی به انتخابات فیفا باز هم گفت که به رئیس بحرینی AFC رأی میدهد. کفاشیان اما بلافاصله پس از پایان انتخابات فیفا به خبرنگار تسنیم گفت که «توانمندی اینفانتینو را دیدم و به او رأی دادم».
دقایقی قبل از این حرف، کفاشیان در گفتوگو با یکی از سایتها اعلام کرده بود که در هر دو بار به یک نفر رأی داده و با توجه به ذهنیت قبلی این تصور و تفسیر پیش آمد که منظور رئیس فدراسیون از «یک نفر»، همان «شیخ سلمان» بوده در حالی که رئیس فدراسیون شب گذشته در گفتوگو با خبرنگار تسنیم به صراحت گفت که به «اینفانتینو» رأی داده است. با این وجود مدتی پس از انتشار این مصاحبه و بعد از بازتاب آن و انتقادهایی به کفاشیان مبنی بر اینکه حرف و عملش یکی نبوده، وارد شد، او با سایت فدراسیون فوتبال مصاحبه کرد و گفت: «رأی من در انتخابات فیفا مخفی بود».
حال سؤال این است که چگونه علی کفاشیان از مخفی بودن رأی ایران صحبت میکند آن هم در شرایطی که پیش از برگزاری انتخابات به صورت علنی، گفته بود به شیخ سلمان رأی میدهد؟ آیا مخفی بودن رأی شامل قبل از انتخابات نمیشود یا اینکه چون رأی فدراسیون ایران برگشته، صحبت از مخفیکاری به میان آمده است؟ این چه رأی مخفی است که قبل از انتخابات و با صراحت در تمام رسانهها از آن یاد شده بود؟ آیا معنی و مفهوم «رأی مخفی» این است که قبل از انتخابات به صراحت از یک گزینه دیگر حمایت کرده و پس از آن در حرکتی رونالدینیوی به فردی دیگر رأی دهیم و به همین دلیل به تناقضگویی بیفتیم؟ این تناقض را چگونه میتوان توجیه کرد؟
کفاشیان در مصاحبه روز گذشته با تسنیم حتی بخشی از حرفهایش که در یکی از رسانهها درباره تصمیمگیری برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال بعد از انجام انتخابات ریاست فیفا را تکذیب کرد در حالی که حتم داریم هیچ رسانهای (به ویژه رسانههای معتبر) حرفی را تیتر نمیکنند که در آن صحت تردید داشته باشند. این را هم باید به حساب تناقضهایی گذاشت که مدتی است رئیس فدراسیون فوتبال با آن درگیر است.
برشمردن تناقضهای آقای رئیس کار دشواری نیست، اینکه او یک روز میگوید قطعاً در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت میکند، یک روز میگوید تصمیمش برای این کار قاطع نیست و روزی دیگر از تصمیمگیری در آینده خبر میدهد و در نهایت میگوید هیچکس به او نگفته در انتخابات فدراسیون شرکت نکند. کسی چه میداند، شاید کفاشیان در آیندهای نهچندان دور بگوید که به او گفتهاند در انتخابات فدراسیون شرکت نکند. با توجه به سابقه ذهنی که از کفاشیان داریم، اینگونه اتفاقات دور از ذهن نیست.
به گذشته برگردیم؛ به گذشته نهچندان دور؛ به روزی که نهادهای ذیصلاح به دفتر کفاشیان رفتند و بخشی از اموال او را ضبط کردند. اولین واکنش رئیس فدراسیون اما این بود: «واقعاً نمیدانم این چه خبرهایی است. اینکه گفتهاند به دفتر من آمده و اسنادم را ضبط کردهاند جای تعجب دارد. سازمان بازرسی در همه ارگانها حاضر است و عوامل این سازمان به فدراسیون فوتبال آمده بودند». او اما چندی بعد گفت که «اموالم را بردند و برگرداند». اگر نام این موضوع، تناقض نیست؛ چیست؟
نمونههایی از این دست بیشمارند و فراوان. کفاشیان این روزها در شرایط خوبی به سر نمیبرد، او هنوز تکلیفش را برای حضور در انتخابات نمیداند و تناقضگوییهایش هم بیشتر شده است. آیا او همچنان در کلامش صداقت دارد؟ پاسخ این سؤال را باید از اتفاقات اخیر گرفت و البته از آنهایی که در فدراسیون فوتبال مثل کوه پشتشان ایستاده بود و پس از مدتی پشت آنها را هم خالی کرد.
اخبار ورزشی - تسنیم
ویدیو مرتبط :
شرایط تناقض (قسمت اول از سلسه ویدئو های توهم تناقض)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جوکهای خنده دار < آقای خنده >
بیمار گفت:دکتر(< آقای خنده >)!اینقدر گوشم سنگین شده که صدای سرفه خودم رو هم نمی شنوم.
دکتر(< آقای خنده >) گفت: خب بلندتر سرفه کن!
از < آقای خنده > میپرسن: میگذاری پسرت بره دانشگاه؟ < آقای خنده > میگه: آره، به شرطی که به درسش لطمه نزنه!!!
به < آقای خنده > میگن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟ میگه مامانتو!
< آقای خنده > خودشو دار میزنه. پزشکی قانونی اعلام می کنه : دلیل مرگ : ضربه ی مغزی. می رن تحقیق می کنن می بینن با کش خودشو دار زده !
< آقای خنده > بعد از سی سال کچل بودن میره مو میکاره دو روز بعدش توی قرعه کشی بانک حج واجب برنده میشه
یه روز < آقای خنده > میره مغازه لوازم خونگی چشش میافته به فلاسک میپرسه آقا اون چیه؟ مغازه دار میگه اون فلاسکه میپرسه کارش چیه میگه هر چیز سردی رو بزاری تو ش سرد نگه میداره هر چیز گرم هم بذاری توش گرم نگه میداره مرده خوشحال میشه و یکی میخره فردا که میره اداره باخودش میبره رییسش وقتی فلاسکو میبینه میگه ببینم چی تو اون فلاسکت داری؟ میگه اقای رییس 2 تا الاسکا دارم با 3 تا فنجون قهوه!
< آقای خنده > نمیتوانند با 110 تماس بگیرند .چون کلید 11 رو روی تلفن پیدا نمیکنند!
**********************
< آقای خنده > بالای پل هوایی ایستاده بوده میگه: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بی شعور ... اینجا اصلأ آب ردمیشه که پل زدن؟!
به < آقای خنده > میگن چرا سی دیت انقدر خش داره میگه:آخه زیر قسمتهای مهمش خط کشیدم !
به < آقای خنده > میگند اگه دنیارو بهت بدند چه کار میکنی میگه میفروشم میرم خارج !
************************
جاسم (بنده خدا خسیس) به بچه اش میگه: اگه همه نمره هات بیست بشه می برمت پارک تا بستنی خوردن بچه های دیگرو ببینی!
< آقای خنده > به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ < آقای خنده > می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما !
< آقای خنده > و دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! < آقای خنده > میگه: مگه خودت نمیخوای بیای !
< آقای خنده > رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟
< آقای خنده > میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: "پرده دوم، دو سال بعد"
من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!
تو شهر < آقای خنده > اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. < آقای خنده > به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!