دانش و فناوری


2 دقیقه پیش

گرفتن ویزای انگلیس در ایران

از زمانی که اخذ وقت سفارت انگلیس در تهران ممکن شد، بسیاری از مشکلات متقاضیان این ویزا نیز به فراموشی سپرده شد. اگر چه هنوز هم بعضی از متقاضیان این ویزا، به جهت تسریع مراحل ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...

چرا گاهی یک آهنگ مدام در ذهن تکرار می شود؟



آهنگ, تکرار آهنگ در مغز, علل تکرار آهنگ در مغز

آهنگ های سمج بیشتر به سراغ افراد بیکار، خسته و مضطرب می آیند

 

چرا گاهی یک آهنگ مدام در ذهن تکرار می شود؟

- آهنگ سمج
فرآیند گیر افتادن آهنگ سمج در ذهن ما یک فرآیند غیر ارادی است و مطالعه مکانیزم آن بسیار دشوار است.به بیان دیگر چگونگی به دام افتادن آهنگ در مغز به طور کامل درک نشده است. برخی از دانشمندان نشانه هایی یافته اند که انسان های باستان دانش خود را با استفاده از آهنگ ها منتقل می کردند که ممکن است منشا این پدیده در انسان های امروزی باشد.

 

در طی ۲۰۰ هزار سال تمدن بشر، حقایق، تاریخ، فرآیندها و سایر اطلاعات به شکل لغات محاوره ای و شعر مبادله شده اند. این یافته ها دانشمندان را به این نتیجه رسانده که سخت افزار مغز انسان به گونه ای تعلیم یافته تا اطلاعات موجود در کلمات محاوره ای و اشعار را رمز گشایی کند و به این وسیله اطلاعات را به خاطر بیاورد. امروزه برای بسیاری از انسان ها به خاطر سپردن اطلاعات به شکل موزون و ریتمیک آسان تر است.

 

تئوری سخت افزاری مغز بر این اساس استوار است که موسیقی یک تجربه چند حسی است یعنی در حالی که نت ها و شعر در حافظه ثبت می شود، احساسات و عقاید هم به همراه آن ها ذخیره می شوند. هنگامی که این احساسات یا عقاید برای فرد یادآوری می شوند، آهنگ نیز به یاد آورده می شود. به این فرآیند “یادآوری ناآگاهانه” می گویند.

در یک پژوهش محققان قسمت هایی از آهنگ های مشهور را برای افراد مورد آزمایش پخش می کردند و متوجه شدند که بخش مربوط به شنیدن در کورتکس مغز متن آهنگ را در ذهن تکمیل می کند و این فرآیند پس از قطع آهنگ نیز ادامه می یابد.


هر چه شما به یک آهنگ بیشتر گوش کنید، احتمال این که در ذهن شما به دام بیفتد بیشتر خواهد شد. افرادی که به اختلال وسواس فکری – عملی مبتلا هستند بیشتر در معرض این پدیده هستند. بر اساس یافته های مطرح شده در دهمین کنفرانس درک و شناخت موسیقی، بیش از ۹۰ درصد انسان ها هفته ای یک بار، و ۹۸ درصد انسان ها حداقل یک بار در زندگی این پدیده را تجربه می کنند.

 

محققان دو عامل را برای گیر افتادن یک آهنگ در ذهن شناسایی کرده اند:
1- تکرار
گوش دادن به یک آهنگ شایع ترین دلیل به دام افتادن آن در ذهن است. این عامل به زمان گوش دادن به آهنگ و دفعات تکرار آن بستگی دارد.

 

2-هم خوانی
گاهی اوقات محیطی که در آن به موسیقی گوش می دهید به عنوان محرک عمل می کند. هم خوانی آهنگ با آنچه در اطراف شما روی می دهد موجب می شود که با قرار گرفتن در شرایط مشابه آهنگ را به خاطر بیاورید.

 

آهنگ,علل تکرار آهنگ در مغز, علل تکرار آهنگ در مغز

افراد وسواس، بیشتر دچار  پدیده به دام افتادن و تکرار آهنگ در ذهن می شوند

 

ویژگیهایی که در تکرار یک آهنگ در ذهن موثرند

ویژگی های مشخصی در آهنگ و انسان ها می تواند بر به دام افتادن آن در ذهن موثر باشد.
1- آهنگ:

به طور کلی آهنگ هایی با نت های طولانی و زیروبم های کوتاه تر بیشتر در ذهن می مانند و خواندن آن ها حتی برای انسان های تعلیم ندیده نیز آسان است.


2- انسان ها
- عاشقان موسیقی:
رابطه ای محکم بین افرادی که اهمیت زیادی برای موسیقی قائلند با توالی و تکرار آهنگ در ذهن برقرار است. افراد علاقمند به موسیقی بیشتر به آهنگ ها گوش می دهند و همین امر موجب تکرار شدن بیشتر آهنگ در ذهنشان می شود.

 

- شخصیت های وسواسی :
افراد وسواس (البته نه به شکل بیمار گونه) بیشتر دچار  پدیده به دام افتادن و تکرار آهنگ در ذهن می شوند. در برخی موارد گزارش شده که داروهایی که برای کنترل اختلال وسواس تجویز می شوند، به دام افتادن آهنگ ها را کاهش می دهند.

 

- افراد خسته و مضطرب
آهنگ های سمج بیشتر به سراغ افراد بیکار، خسته و مضطرب می آیند. در این حالت ها سیستم دفاعی مغز آنقدر ضعیف است که یک آهنگ به راحتی می تواند کنترل ذهن را در دست گیرد.

 

اما چه درمان هایی برای آهنگ سمج وجود دارد؟
-  گوش دادن به یک آهنگ دیگر
-  فکر کردن به چیزهای دیگر: صحبت کردن با یک نفر، حل کردن جدول، گشتن به دنبال شی گمشده.
-  و در نهایت گوش دادن به آهنگ سمج!

 

منبع : azedanesh.com


ویدیو مرتبط :
رائفی پور: واقعه عاشورا مدام در حال تکرار است

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تاثیر قصه ها بر ذهن کودکان



 

قصه کودکان


قصه ها برای کودکان خردسال فقط یک محرک روانی و شنیداری نیستند، بلکه کارکردهای فراوانی برای این گروه از کودکان دارند

اکثر ما در کودکی ها ی خود روزهایی را به یاد می آوریم که بزرگترها برای سرگرم کردن و یا کوتاه نمودن شب های بلند زمستان با قصه، مثل و چیستان اعضای خانواده را گرد هم می آوردند و لحظات استثنایی و دلپذیری را در پس این داستانهای راز گونه و پر معنا فراهم می کردند لحظاتی که تا کنون در یاد و خاطره باقی مانده است.
نویسندگان حوزه کودک و نوجوان هم چنین روانشناسان رشد بر این عقیده هم رای هستند که قصه-ها برای کودکان خردسال فقط یک محرک روانی و شنیداری نیستند، بلکه کارکردهای فراوانی برای این گروه از کودکان دارند .
کودکان از طریق قصه ها با محیط پیرامون خود آشنا میشوند. هر قصه ای میتواند فضایی را به وجود بیاورد که کودکان هنگام رویارویی با نمونه های واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهند.

قصه ها به کودکان یاری می رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه ای که بین شخصیت های یک قصه وجود دارد، می تواند به کودک یاری برساند که خود چگونه این موارد را در زندگی رعایت کند.

 

 

موضوع مهم دیگر که تاثیرزیادی بر فرایند اجتماعی شدن کودک دارد این است که قصه ها پیامها و ارزش هایی را به مخاطب خود منتقل می کنند کودک در اثر شنیدن، تکرار شنیدن و حتی فکر کردن به قصه میتواند این پیامها را جذب کند و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و انسانی را بگیرد.غیرمستقیم بودن این پیامها موجب میشود که برای کودک دلنشین تر، جذاب تر و دوستداشتنی تر شود

 

هم چنین قصه ها قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزایش میدهند .کودکان در اثر شنیدن این توانایی را به دست می آورند تا بتوانند شنیدن فعال را تجربه کنند. آنها حتی برای اینکه بتوانند ماجرا را دنبال کنند، ضروری است که دقت و تمرکز لازم را برای خوب شنیدن تمرین کنند.

برای منظم شدن و فعال شدن کودکان در امور هم قصه گویی یک آموزش جذاب است قصه ها می توانند به کودکان یاد بدهند که چگونه روی کار تمرکز کنند و با دقت آن کار را پیش ببرند.

در عین حال قصه ها موجب میشوند تا کودکان بتوانند با گسترهای از کلمه ها آشنا شوند. کلمه هایی که ممکن است در گفتگوی روزانه هیچ وقت مورد استفاده قرار نگیرند همچنین قصه ها موجب می شوند تا کودکان با تجربه ها، احساسها، عواطف و شیو ههای نگرش بزرگترها آشنا شوند.

کودکان از آن جا که هنوز تجربه گستردهای در شناخت دنیا ندارند، سعی می کنند که با ارتباط دادن بین آموخته های قبلی و موضوعهای جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند. این روند معمولا با تخیل کودک عجین میشود و او را یاری میکند که با منطق خود به کشف و شناخت دنیا اقدام کند و بر اساس چنین روندی است که از قصه های تخیلی لذت می برند و از آنها بهره برداری میکنند.
کارکردها و ارزش های قصه ها به مراتب بیشتر از آن است که بخواهد به همین چند مورد خلاصه شود. اما همین موارد با ارزش میتواند دلایل مهمی باشد که بتوان از طریق قصه ها به رشد عاطفی، اجتماعی، کلامی و ذهنی کودک یاری نمود.