دانش و فناوری


2 دقیقه پیش

گرفتن ویزای انگلیس در ایران

از زمانی که اخذ وقت سفارت انگلیس در تهران ممکن شد، بسیاری از مشکلات متقاضیان این ویزا نیز به فراموشی سپرده شد. اگر چه هنوز هم بعضی از متقاضیان این ویزا، به جهت تسریع مراحل ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...

چرا ما زودباور هستیم؟


انسان موجود زودباوری است. اگر می‌خواهید این موضوع برایتان ثابت شود، شایعه‌ای را مثال می‌زنیم که سال‌ها پیش بسیار فراگیر شد و تعداد زیادی از مردم در نقاط مختلف جهان آن را باور کردند. این شایعه حمله‌ی «موزهای گوشت‌خوار» بود.

مجله دیجی کالا - زهرا غلامی: انسان موجود زودباوری است. اگر می‌خواهید این موضوع برایتان ثابت شود، شایعه‌ای را مثال می‌زنیم که سال‌ها پیش بسیار فراگیر شد و تعداد زیادی از مردم در نقاط مختلف جهان آن را باور کردند. این شایعه حمله‌ی «موزهای گوشت‌خوار» بود. در ژانویه‌ی سال 2000 میلادی زنجیره‌ای از ایمیل‌ها بین مردم رد و بدل شد که در آن ادعا شده بود موزهای وارداتی مردم را به بیماری «فاشئیت نکروزان» (necrotizing fasciitis) یا مرض گوشت‌خوار مبتلا می‌کند. بیماری گوشت‌خوار یک بیماری نادر و خطرناک است که به موجب آن پوست عفونت می‌کند و جوش‌های کبود و بنفش می‌زند، سپس تجزیه شده و از ماهیچه و استخوان جدا می‌شود.

براساس این ایمیل، سازمان غذا و داروی آمریکا سعی می‌کرد این اپیدمی را پنهان نگه‌ دارد تا مردم وحشت‌زده نشوند. در این ایمیل‌ها از خوانندگان خواسته شده بود که آن را با دوستان و اعضای خانواده‌شان به اشتراک بگذارند.

علت زودباوری ما چیست؟

این خطر چیزی نبود جز یک دروغ بزرگ. اما تا 28 ژانویه نگرانی مردم به حدی زیاد شده بود که مرکز کنترل بیماری ایالات متحده بیانیه‌ای صادر و این شایعه را تکذیب کرد.

اما این بیانیه نه‌تنها اذهان مشوش عمومی را آرام نکرد، بلکه اوضاع را آشفته‌تر کرد. پس از چند هفته، واقعیت به حدی تحریف شد که مردم در نهایت مرکز کنترل بیماری را منبع اصلی این شایعه دانستند. حتی این روزها هم هر از گاهی این شایعه به مدت کوتاهی دوباره قوت می‌گیرد و بعدا محو می‌شود.

شاید این داستان‌های ساختگی شهری و باور کردن آن برای ما خنده‌دار باشد. اما شاید منطق ما هم گاهی دچار اشتباه و لغزش شود و در نتیجه‌ی آن ایده‌های نادرست و خطرناکی را باور کنیم، مثل اینکه ایدز یک بیماری بی‌خطر است و مکمل‌های دارویی می‌توانند آن را درمان کنند یا اینکه با گذاشتن یک کلاه آلومینیومی، FBI نمی‌تواند افکار ما را بخواند.

ولی چرا علیرغم وجود شواهد و مدارک مستند، بعضی از مردم اصرار دارند که افکار کاذب را باور کنند. چرا هر چقدر سعی در تکذیب آنها می‌کنیم، برعکس جواب می‌دهد و افراد بر صحت آن باور بیشتر پافشاری می‌کنند؟ این مسئله به هوش انسان‌ها مربوط نمی‌شود. حتی برندگان جایزه‌ی نوبل هم فریب نظریه‌های عجیب و بی‌اساس را خورده‌اند. اما شاید پیشرفت‌های اخیر در علم روان‌شناسی بتواند پاسخ‌هایی برای این سوال‌ها داشته باشد. این پاسخ‌ها نشان می‌دهند که ساختن شایعه‌ای که برای مردم باورپذیر باشد خیلی راحت از چیزی است که فکرش را می‌کنیم. این شایعه‌ها می‌توانند از فیلترهای راستی آزمایی مغز ما عبور کنند.


علت زودباوری ما چیست؟
افرادی که به نظریه‌ی توطئه اعتقاد دارند، فکر می‌کنند «مگان فاکس»، بازیگر آمریکایی، مرده و شخص دیگری را جایگزین او کرده‌اند.

یکی از دلایل این موضوع می‌تواند این باشد که همه‌ی ما در استفاده از قوه‌های شناختی‌مان خسیس هستیم. مغز ما در برخورد با موضوعات مختلف برای اینکه در مصرف وقت و انرژی صرفه‌جویی کند، به جای استفاده از قوه‌ی تحلیل، از شهود استفاده می‌کند. برای درک روشن این موضوع، خیلی سریع به سوال‌های زیر پاسخ دهید:

«موسی از هر نوع حیوان چند عدد را سوار بر کشتی کرد؟»

«مارگارت تاچر رییس جمهور کدام کشور بود.؟»

از بین کسانی که باید به این سوال پاسخ می‌دادند، بین 10 تا 50 درصد متوجه نشدند که حضرت نوح کشتی را ساخته بود، نه حضرت موسی. و اینکه مارگارت تاچر نخست‌ وزیر بود نه رییس جمهور. این در حالی بود که از شرکت‌کنندگان خواسته شده بود به اشتباهات توجه کنند.

این حواس‌پرتی که به آن «توهم موسی» گفته می‌شود نشان می‌دهد که ما به راحتی به جزییات یک گفته بی‌توجهی می‌کنیم. معمولا گرایش داریم که اصل کلام را بفهمیم و به جزییات اهمیتی ندهیم. قبل از اینکه بخواهیم درباره‌ی صحت یا عدم صحت یک گفته یا ادعا قضاوت کنیم، معمولا به احساس‌مان درباره‌ی آن فکر می‌کنیم. «ارین نیومن» از دانشگاه کالیفرنیا می‌گوید: «حتی مواقعی هم که ما می‌دانیم باید براساس واقعیت‌ها و مدارک استدلال کنیم، با احساسات‌مان قضاوت می‌کنیم.»

براساس جدیدترین تحقیقات، واکنش اولیه‌ی ما به موضوعات مختلف بر پایه‌ی پنج سوال ساده قرار دارند:

    آیا منبع این گفته موثق است؟

    آیا دیگران آن را باور دارند؟

    آیا شواهد کافی برای اثبات آن وجود دارد؟

    آیا با باورهای من سازگار است؟

    آیا ماجرای خوبی را بازگو می‌کند؟

پاسخ ما به هر یک از این سوال‌ها می‌تواند با جزییات فرعی و کم‌ارزشی که هیچ ربطی به حقیقت ندارند، تغییر کند.

سول اول و دوم را در نظر بگیرید. ما معمولا به کسانی اعتماد می‌کنیم که با آنها آشنا هستیم. هر چقدر تعداد افرادی که درباره‌ی موضوعی حرف می‌زنند بیشتر باشد، احتمال اینکه ما گفته‌ی آنها را باور کنیم، بیشتر می‌شود. نیومن می‌گوید: «هنگامی که ما می‌خواهیم درباره‌ی صحت یک ادعا قضاوت کنیم، اصلا به این فکر نمی‌کنیم که گوینده‌ی آن کارشناس نیست.» علاوه بر این، ما نمی‌توانیم تعداد کسانی که آن گفته را باور دارند، به خاطر بسپاریم. وقتی یک ایده مدام در برنامه‌های خبری تکرار می‌شود، این توهم را ایجاد می‌کند که آن ایده خیلی محبوبیت دارد و فراگیر است. در نتیجه ما آن را به عنوان حقیقت می‌پذیریم.

علت زودباوری ما چیست؟
ما معمولا به کسانی اعتماد می‌کنیم که با آنها آشنا هستیم.

عامل دیگری که در باورپذیری یک ادعا تاثیر دارد «شیوایی شناختی» آن است. یعنی موضوعی که بیان می‌شود منسجم و فهم و تصور آن برای ما راحت باشد. نیومن می‌گوید: «اگر درک و فهم چیزی آسان و راحت باشد، ما به طور پیش‌فرض انتظار داریم که حقیقت داشته باشد؛ مخصوصا اگر آن گفته با انتظارات ما همخوانی داشته باشد.»

نحوه‌ی بیان یک ادعا می‌تواند خیلی زود آن را برای ما قابل درک کند و در نتیجه باورپذیری آن بیشتر شود. نیومن در یکی از پژوهش‌های اخیرش به گروهی از شرکت‌کنندگان مقاله‌ای برای مطالعه داده بود حاکی از اینکه یکی از خوانندگان مشهور سبک راک مرده است. نیومن در این پژوهش پی برد که اگر تصویر خواننده هم در مقاله درج می‌شد، افراد بیشتری مرگ خواننده را باور می‌کردند. چون با دیدن تصویر خواننده، فهم آن جمله درباره‌ی او راحت‌تر می‌شود. به همین دلیل است که گفته می‌شود یک فونت ساده و خوانا یا شمرده صحبت کردن، شیوایی و فهم یک گفتار را افزایش می‌دهد. نیومن نشان داده که حتی عامل به ظاهر بی‌اهمیتی مثل آوای نام یک نفر می‌تواند در ما تاثیر بگذارد. هرچه تلفظ نام یک فرد ساده‌تر باشد، ما بیشتر به او اعتماد می‌کنیم.

با توجه به این نکته‌ها، می‌توانیم درک کنیم که چرا مردم به راحتی ماجرای موزهای گوشت‌خوار را باور می‌کردند. اول اینکه این ایمیل‌ها از طرف بستگان و آشنایان نزدیک به ما فرستاده می‌شدند، به این ترتیب اعتبار آن ادعا افزایش می‌یافت. از طرف دیگر مفهوم مطرح شده در ایمیل یک موضوع ساده و بنیادی بوده و تجسم آن راحت بود.

نیومن می‌گوید مشکل زودباوری ما از حافظه‌ی معیوب‌مان ناشی می‌شود. اگر ما می‌توانستیم حافظه‌مان را مثل یک ویدیو به عقب ببریم، می‌توانستیم واقعیت‌ها را اصلاح کنیم. اما سال‌ها تحقیق به ما نشان داده که حافظه‌ بی‌نقص نیست و ما همیشه بعضی از اطلاعات را از دست می‌دهیم.

در نتیجه‌ی این ضعف‌های حافظه‌‌مان، ما بلافاصله جذب جزییات جالب و هیجان‌انگیز هر ماجرایی می‌شویم و فراموش می‌کنیم که خلاف آن ماجرا ثابت شده است. بدتر اینکه، تکرار آن ادعا، میزان آشنایی ما را با آن افزایش می‌دهد و همان‌طور که دیده‌ایم آشنایی با یک مفهوم باورپذیری آن را بیشتر می‌کند.

اگر یکی از باورهای ما که برای سال‌ها در ذهن‌مان ریشه دوانده، رد شود، در ذهن‌مان رخنه‌ای ایجاد می‌شود که برایمان ناخوشایند است. «استیون لیواندوفسکی»، یک روان‌شناس از دانشگاه بریستول توضیح می‌دهد که باورهای ما در «الگوی ذهنی» ما از نحوه‌ی ساز و کار جهان جای گرفته‌اند. هر باور به دیدگاه‌های دیگر مرتبط است؛ مثل کتابی که برگه‌های آن به هم گره خورده‌اند و وقتی یک برگه‌ی آن را جدا می‌کنیم، برگه‌های دیگر هم از هم جدا می‌شوند. معمولا برای اینکه از این احساس ناخوشایند جلوگیری کنیم، ترجیح می‌دهیم به باورهای نادرست‌مان چنگ بزنیم، تا این که کل سیستم باوری‌مان از هم بپاشد.

خوشبختانه راه‌های موثرتری برای آگاه کردن مردم و مشخص کردن حقیقت وجود دارد. اول از همه اینکه نباید مدام باور اشتباه یک فرد را تکذیب کنید، بلکه باید یک جایگزین برای باور اشتباه ارایه شود تا خلائی که در ذهن فرد ایجاد می‌شود، پر شود. لیواندوفسکی می‌گوید مثلا اگر به شما بگویم که ماه از پنیر ساخته نشده، شما به سختی می‌توانید این باور را کنار بگذارید، اما اگر بگویم ماه از جنس پنیر نیست، بلکه از سنگ تشکیل شده، شما می‌گویید «اوکی، باشه». چون در این صورت هنوز باوری درباره‌ی ماه دارید.

نیومن هم با این استراتژی مفید موافق است. اگر بخواهید جایگزینی برای باور اشتباه یک شخص ارایه دهید، باید مطمئن باشید که با بیان شفاف، تصاویر و سخنوری خوب، درک و فهم آن را بهتر کنید. علاوه بر این، تکرار یک پیام معمولا کمک می‌کند که در ذهن تازگی داشته باشد. به این ترتیب، با گذر زمان، آشنایی فرد با حقیقت بهتر و باورپذیری آن بیشتر می‌شود.

فکر کردن و راستی‌آزمایی اخباری که همه‌روزه می‌خوانید یا می‌شنوید ارزشش را دارد. آیا شما در استفاده از قوه‌ی تحلیل و شناخت خسیس هستید و براساس احساسات‌تان درباره‌ی گفته‌ها قضاوت می‌کنید؟ اگر این‌طور باشد، بعضی از باورهای شما به اندازه‌ی شایعه‌ی موزهای گوشت‌خوار ارزش دارد.


ویدیو مرتبط :
منتظری زودباور بود

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

کلاه گشاد ایرباس بر سرِ وزیر زودباور روحانی


قرار بود چهل روز بعد از توافقات اولیه، قرارداد نهایی تحویل ایرباس به ایران امضا شود، اما اکنون بیش از ۴ ماه از برجام می‌گذرد و وزارت راه ایران همچنان سرِکار است!

نسیم آنلاین: قرار بود چهل روز بعد از توافقات اولیه، قرارداد نهایی تحویل ایرباس به ایران امضا شود، اما اکنون بیش از ۴ ماه از برجام می‌گذرد و وزارت راه ایران همچنان سرِکار است!

برجام نافرجام این بار، مدیران ارشد صنعت حمل و نقل هوایی کشور را کیش و مات کرد، آنهم درست در نیمه خرداد ماه؛ همان زمانی که بارها اصغر فخریه کاشان، دست راست عباس آخوندی، در امور بین الملل  وزارت راه و شهرسازی وعده آن داده بود که قرارداد خرید ۱۱۸ فروند هواپیمای ایرباس از فرانسه در اواسط خرداد ماه نهایی خواهد شد.

غافل از اینکه مدیر فروش ایرباس آب پاکی را روی دست مدیران ارشد وزارت راه وشهر سازی ریخت و گفت که بانک‌های اروپایی از تامین مالی خرید 118 هواپیمای ایرباس از سوی  ایران واهمه داشته و اگر این کشور فکری برای بندهای مالی قرارداد خود نکند، فروش هواپیما بلا درنگ لغو خواهد شد! حال دیگر، باید این اظهارات را یک هشدار صریح از سوی طرف معامله ایران در قلب پاریس تلقی کرد که معنی غیر از رو دست زدن فرانک‌ها به سیاست ورزان ایرانی ندارد.

البته، سیاست ورزان ایرانی، از ابتدا بار معنایی برجام را برای مردم ایران به شدت بیشینه ساخته و اذعان داشته‌اند که دیوار تحریم‌ها برای همیشه فرو ریخته و ایران به دوران پیش از تحریم‌ها هرگز باز نخوهد گشت. هرچند که تا اکنون، وزارتخانه‌های اقتصادی کشور، تنها بازندگان نهایی این گل یا پوچ  غرب با ایران بوده‌اند.

جالب‌تر اینکه با گذشت بیش از چهار ماه از اجرای برجام، برخی از بانک‌های بزرگ اروپایی به دلیل نگرانی برخاسته از تحریم‌های غیر اتمی آمریکا، همچنان اشتیاقی برای همکاری  با ایران ندارند.

موضوعی که از همان ابتدا هم دست اندرکاران امر نسبت به عدم تحقق آن هشدار لازم را دادند اما مدیران ارشد وزارت راه وشهرسازی جدای از اینکه این هشدارها را جدی نگرفته ،منتقدان خرید این تعداد هواپیما را مشتی دلال خوانده‌اند که به گفته اصغر فخریه کاشان، اعتراض آنها ناشی از حذف دلال بازی در قراردادهای اخیرهواپیما بوده ، زیرا در سالیان  اخیر ، واردات هواپیما توسط همین افراد صورت می‌گرفته است. واقعیت این است که ایران در یک دهه آینده دستکم به 400 فروند هواپیما به ارزش 20 میلیارد دلار نیاز خواهد داشت.

در شرایط کنونی و با فقدان منابع کافی و سودده نبودن شرکت هواپیمایی "ایران ایر" خرید هواپیما، به دستمایه‌ای برای بدهکار شدن دولت به  شرکت‌های خارجی و فراموشی اصل 44 تبدیل شده است.

ماجرای ورود ایرباس به ادبیات رسانه‌ای کشور از زمانی آغاز شد که در زمان سفر رییس جمهوری به  فرانسه تفاهم نامه اولیه خرید  118 فروند هواپیمای ایرباس به ارزش دستکم 10.5 میلیارد دلار به امضاء رسید که از پی این تفاهم نامه، مقرر شد 45 فروند هواپیمای ایرباس 320 و 321، 45 فروند ایرباس 330 ، 16 فروند ایرباس  350 و 12 فروند هواپیمای ایرباس A380 در مدت زمان 5 سال در اختیار شرکت دولتی هواپیمایی "هما" قرار گیرد.

به عبارت بهتر، از بهمن ماه سال گذشته که قرارداد خرید این تعداد هواپیما به امضاء رسید، قرار شد ظرف مدت  40 روز کاری، این پیمان به قرارداد نهایی منتج ‌شود. هرچند که با پس و پیش کردن زمان قطعی شدن قراردادها از سوی  وزارت راه و شهر سازی، در نهایت قرار شد این قرارداد تا نیمه خردادماه سال ۹۵ نهایی شود.

امری که گمان می رود، به نیمه خرداد ماه امسال هم وصال نخواهد داد و پرکشیدن پرنده های پر زرق و برق آهنی فرانسوی در آسمان کدر تهران، به آرزویی دست نیافتنی بدل خواهد شد.

این فرضیه وقتی قوت می گیرد که به تازگی، قائم مقام وزیر راه و شهرسازی درامور بین الملل، تحریم‌های بانکی را مانع اجرای توافقات حمل و نقلی دانسته و گفته که تا زمانی که مشکلات بانک‌های خارجی به طور کامل حل نشود، اجرای برخی پروژه‌ها با مشکل رو به رواست.

حال دیگر می توان باور داشت که  اطرافیان عباس آخوندی هم، دستان خود را به نشانه شکست پروژه خرید هواپیما از کمپانی  ایرباس بالا برده و شاید همین امر، نشانه ای است برای تغییر جهت آنها به سمت خرید هواپیما از سرزمین کابوی ها در ایالات متحده .

به ویژه آنکه سیگنال های مثبتی هم از ساختمان شهید دادمان، یعنی مقر عباس آخوندی به فضای رسانه ای کشور درز کرده که از مکاتبه با هواپیماسازی بوئینگ آمریکا حکایت داشته و مدیران این شرکت دو مرحله به ایران سفر کرده‌اند.

اکنون ، ایران با ناوگان هواپیمایی متوسط 30 ساله یکی از قدیمی‌ترین ناوگان حمل و نقل هوایی دنیا را در اختیار دارد و نوسازی پرنده‌های آهنی آن امری ضروری است.

حالا که دیگر ، عباس آخوندی که تمام تخم مرغ‌های خود را برای خرید هواپیما در سبد بانک‌ها و شرکت‌های اروپایی چیده و از آنها جوابی روشن هم دریافت نکرده به شدت سرخورده شده و به راحتی می توان یاس و نا امیدی را در سیمای سکاندار وزارت راه وشهرسازی به نظاره نشست.

علی عابدزاده، رئیس سازمان هواپیمایی کشوری به نسیم آنلاین گفته، برای خرید این تعداد هواپیما از ایرباس اعتبار خاصی از سوی دولت تامین نمی شود و افزوده که تطبیق بانک های اروپایی با شرایط دوره پسا برجام مان بر است و نتیجه گیری کرده که این بانک ها باید قانع شوند که پول آنها پس از تامین اعتبار در این قرارداد بازپرداخت می شود که این هم امری است زمان بر.

اکنون دیگر، می توان نتیجه گیری کرد که ذوق زدگی وزیر راه و تیم همراه در حین خرید این هواپیماها تاکنون عاقبت خوشی نداشته که گذر زمان مشت خالی مدیران اروپایی را برای عباس آخوندی باز کرده است.

اتفاقی که  "ولی الله سیف" رئیس کل بانک مرکزی هم ، همین چند وقت قبل، نمونه آن را در در قلب امریکا رونمایی کرده و گفته که برجام، تقریبا هیچ عایدی برای مردم ایران نداشته است.!